نام پژوهشگر: شمس الدین صادقی

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در لبنان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1390
  غلامرضا آزادی   محمد ابوالفتحی

سیاست خارجی از اهمیت حیاتی برخوردار است زیرا اهداف تعیین شده برای یک کشور همراه با استراتژی های اتخاذ شده برای نیل به آن اهداف را در برمی گیرد.سیاست خارجی موفق موجب اعتلای یک جامعه وکشور وبالعکس سیاست خارجی ناموفق موجب افول وحتی نابودی آن گردد.سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران موضوعی پیچیده است و چنانچه از زاویه مناسب به آن نگریسته نشودموضوع به کلی مبهم خواهد بود.جمهوری اسلامی ایران کشوری است باملاحظات ملی و(صرفاً مربوط به سرزمین ایران )و فراملی (عمدتاً مربوط به سرزمین اسلام) . به عبارت دیگر در اینجا هم منطق دولت – ملت و هم منطق دین حائز اهمیت است . ایجاد نوعی موازنه میان این دو منطق که در برخی موارد متناقض می نماید وظیفه امر بسیار دشورای بر دوش سیاستگذارن ایران به ویژه در عرصه سیاست خارجی نهاده است . سیاست خارجی جمهوری اسلامی ، ماهیتی مطالبه جویانه دارد . گسترش ارزش های دولت اسلامی ضریب امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را افزایش می دهد چون ، با صدور الگوی مقاومت جمهور ی اسلامی ایران به اردوگاه سلطه ستیزان ، فرهنگ و گفتمان مقاومت علیه سلطه گران و مستکبران فراگیر می شود. از انجا که عناصر بنیادین نظام سیاسی ایران اسلام و به تبع آن انقلاب اسلامی هستند ، منافع و اهداف ملی ایران نیز بر حسب ارزش ها ، ارمان ها و اصول اسلامی هستند ، منافع و اهداف ملی ایران نیز به حسب ارزش ها ، آرمان ها و اصول اسلامی و انقلاب اسلامی تعریف می گردد ؛ به طوری که بهترین و مهم ترین ارزش های برای ملت ایران همان ارزش ها و آرمان هایی است که دین مبین اسلام مقرر می کند و انقلاب اسلامی نیز بر آن تاکید می ورزد . بین ایرانیان ولبنانی ها،حلقه های فراوانی وجود دارداز جمله حضور شیعیان بسیار در لبنان که برخوردار از روحیه انقلابی و خواهان تغییر وضع موجود در قبال مسائل مسلمانان هستند، وجود دشمن مشترک(اسرائیل) که دولتی ظالم، تجاوزگر،دشمن اسلام و مسلمانان ،غصب کننده بیت المقدس.وجود این عوامل وعوامل دیگر موجب حضور ایران در صحنه لبنان شده است. در پژوهش حاضر کوشش شده است ضمن توصیف و تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران درلبنان به دنبال پاسخی مناسب به سوال ذیل می باشد:چه مولفه های رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رانسبت به لبنان تنظیم می نماید؟ درپاسخ به سوال اصلی پژوهش فرضیات زیر به عنوان خط سیر پژوهش پی گرفته شده است :چنین به نظر می رسد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران درلبنان بر پایه منافع ملی است یا مصالح اسلامی.لذا پژوهش حاضررا در چارچوب نظریه سازه انگاری مورد بررسی قرار گرفته است ، در واقع انتخاب سازه انگاری برای این مهم ،ناظر به مدلول این رویکرددراهمیت تاثیر ساخت نرم افزاری نظام ذهنی،باورهاوهنجارها بر رفتار سیاست خارجی است. جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک بازیگر اجتماعی میداند که هویت ومنافعش در فرایند تعملات اجتماعی شکل می گیرد .به طوری که ساختارهای هنجاری وانگاره ای در دوسطح داخلی( از سه لایه مذهبی،ایرانی ومدرن)وسطح خارجی (بین المللی)به هویت اجتماعی جمهوری اسلامی شکل می دهد.

قانون اساسی و رویکرد انتقادی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1392
  فاطمه جلیلیان   قدرت احمدیان

سیاست خارجی مهم ترین وجه دولت¬ها در عرصه روابط بین الملل می باشد.قانون اساسی بالاترین سند و منبع سیاسی رسمی در داخل یک کشور است که سیاست های کلان یک کشور از جمله سیاست خارجی بر اساس آن بنیان نهاده شده است. در این رساله رابطه قانون اساسی و الگوی رفتار انتقادی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گرفته است هدف اصلی در این نوشتار ،پیدا کردن خط مشی اصلی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس قانون اساسی می باشد و این سوال را مورد نظر قرار داده ایم که متن قانون اساسی مولد چه الگوی رفتاری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد ؟ در جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت ایدئولوژیک نظام این رابطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است و طبیعتاٌ چارچوب و حدودی که قانون اساسی برای سیاست خارجی تعیین می کند منحصر به فرد و حاوی اصول و قواعدی است که رسالتی بین المللی را برای نظام جمهوری اسلامی رقم می زند. چارچوبی که نظام حاکم بر روابط بین الملل را ظالمانه دیده و خواهان تغییر آن می باشد. بنابر این به این نتیجه رسیدیم که به این لحاظ رویکرد حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با مکاتبی که دارای رویکرد انتقادی هستند از همزبانی هایی برخوردار است. این رویکرد انتقادی از آغاز انقلاب تا کنون بر گفتمان های سیاست خارجی جمهوری اسلامی حاکم بوده و در قالب هر دولت و گفتمان آن به نحوی از انحا نمایان شده است.

جریان چپ و انقلاب اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1393
  سامان محمدی   شمس الدین صادقی

جریان چپ از دوران مشروطه تا انقلاب اسلامی به عنوان جریانی عمده در عرصه¬ی سیاسی اجتماعی ایران مطرح بوده است. این جریان همواره در طول مبارزاتش با ناکامی مواجه شده است. در زمان حکومت پهلوی¬ها که به عنوان دگر محسوب می¬شد تحت سرکوب و فشار شدید نظام سیاسی حاکم بود و نتوانست خود را به گفتمان غالب تبدیل نماید. در سال¬های منتهی به انقلاب 1357 نیز علیرغم پیشینه¬ی طولانی مبارزاتی نتوانست خود را به گفتمان غالب تبدیل نماید.امّا این مطلب که چرا چنین شد، مهم¬ترین دغدغه و مسأله¬ای است که پژوهش حاضر قصد تبیین آن را دارد. با توجه به اینکه در این پژوهش از دوگفتمان مارکسیسم و اسلام¬¬گرایی سخن به میان می¬آید. چارچوب نظری تحلیل گفتمان را برای بررسی این موضوع برگزیدیم که با توجه به قابلیت بالای آن برای بررسی این موضوع بتوانیم کار علمی دقیق،گسترده و معناداری را به انجام رسانیم. در این راستا به چرایی ناکامی جریان چپ، علی رغم پیشینه¬ی طولانی که داشت به خصوص در سال¬های1357-1320خواهیم پرداخت و مشکلات اساسی جریان چپ مانند عدم شکل¬گیری ساختارطبقاتی، اقتدارگرایی درونی ناشی از حاکمیت سنت فکری استالینسیم و سنت اقتدار¬گرایی ایرانی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. از سویی قدرت استیلای گفتمان اسلامی که با پتانسیلی که درخود داشت، توانست دال¬های شناور گفتمان چپ را در خود جذب کند و مانع از ظهور گفتمان چپ به عنوان گفتمان برتر در جریان انقلاب1357 گردید؛ موارد ذکر شده مهم¬ترین دغدغه¬ها و مسأله¬ی مورد بررسی ما در این پژوهش خواهد بود.