نام پژوهشگر: کیومرث ایراندوست
لقمان صادقی رسول بیدرام
چکیده: تغییر و تحول در محیط شهری امری اجتناب ناپذیر است، عوامل و نیروهای متعددی شامل نیروهای اجتماعی، اقتصادی، فناوری و زیست محیطی در شدت این تغییر و تحولات تاثیر گذارند. برنامه ریزی شهری به منظور رویارویی با این تحولات نیازمند برخورداری از انعطاف پذیری بالاو بهره گیری از مشارکت ساکنین به عنوان اصلی ترین بازیگران محیط شهری می باشد، مدیریت شهری نیز می باید از دیدگاه صرف بوروکراتیک و نخبه گرا به سوی دیدگاهی دموکراتیک و منعطف حرکت نماید. نظام برنامه ریزی در ایران که بر پایه طرح های جامع و تفصیلی بنا نهاده شده، فاقد دیدگاهی دموکراتیک است بدین منظور نیازمند اصلاح و بهره گیری از رویکرد های نوین برنامه ریزی در جهت بالا بردن مشارکت شهروندان می باشد. بنابراین راهبرد توسعه شهری که از قابلیت های بالایی در جهت ساماندهی محیط شهری، بهبود مدیریت شهری ودیدگاهی مشارکتی برخوردار است، به عنوان رویکردی نوین معرفی گردیده است، برای تست این رویکرد در نظام برنامه ریزی شهری کشور شهر سنندج به عنوان نمونه موردی انتخاب گردید. بر این اساس شهر سنندج از جنبه های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، توریسم، زیست محیطی و ... مورد بررسی قرار گرفت، در ادامه با تشکیل جلسات کارگروه و تلفیق آن با نظرات ساکنین شهر در قالب مدل swot نقاط قوت، ضعف، تهدید ها و فرصت های شهر شناسایی شد و اهداف کلان و خرد توسعه شهر مشخص گردید، بعد از آن با استفاده از مدلaida سناریوهای محتمل در تدوین چشم انداز آتی شهر مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و سناریوی سوم، تدوین چشم اندازی تلفیقی با اولویت برنامه ریزی توریسم به عنوان سناریوی برتر جهت تدوین چشم اندازآتی توسعه شهرسنندج انتخاب گردید، پس از آن راهبرد ها، سیاستها و اقدامات لازم برای حصول به چشم انداز آتی شهر مشخص و برنامه اجرایی توسعه 5 ساله شهر در بخش های مختلف اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، توریسم و زیست محیطی تدوین گردید. کلید واژه: برنامه ریزی شهری، استراتژی توسعه شهری، سنندج
امین امینی کیومرث ایراندوست
پایداری شهری که امروزه بیشتر متون شهرسازی را به خود اختصاص داده است، از زاویه توجه به محلات (محلات پایدار) می تواند از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. پیرو تحولات در بافت های شهری دوران معاصر در ایران، ایجاد بافت ها و محلات جدید در شهرها، نقش محلات شهری از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. نبود برنامه ریزی صحیح برای محلات جدید و استفاده از شیوه برنامه ریزی طرح های جامع و تفصیلی برای توسعه، برنامه ریزی و طراحی محلات باعث شده تا محلات ما به سمت ناپایداری بیشتر سوق پیدا کنند. مدل راهنمای طراحی محیطی و انرژی در توسعه محلات (leed-nd) یکی از مدل های ایجاد محلات پایدار می باشد. ضرورت توجه به این الگو، زمانی بسیار مشهود می گردد، که شاهد افزایش قیمت انرژی در کشور می باشیم. بنابراین در این پژوهش در پی آن هستیم تا با کمک گرفتن از الگوی حاضر، معیارها و محورهای اصلی یک مدل بومی توسعه محله ای را مورد بررسی قرار دهیم. شهر نهاوند، به عنوان یکی از شهرهای با قدمت تاریخی فراوان و محلات شناخته شده، و همچنین وجود منابع محیطی فراوان، در حال حاضر در وضعیت نامناسبی قرار دارد. دو محله حاجیان و شهرک شهید حیدری، به عنوان دو محله در توسعه جدید در شهر نهاوند مطرح می باشد. بررسی انجام شده در این دو محله و بر اساس الگوی leed-nd نشان داد که محله حاجیان، به دلیل وجود باغات و اراضی مرغوب، نزدیکی به مرکز شهر، پتانسیل های اجتماعی-فرهنگی، در وضعیت نسبتاً مجاز قرار گرفته و محله شهرک شهید حیدری، به دلیل مشکلات اجتماعی-محیطی خود در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که، بسیاری از شاخص های این الگو با شرایط بومی ایران و شهر نهاوند سازگار می باشد و در بعضی موارد نیاز به تغییزات جزئی می باشد. تنها شاخص توسعه زمین های شهرک صنعتی با شرایط بومی سازگار نمی باشد. ضمناً نتایج به دست آمده نشان می دهد که برای بهبود این الگو در شرایط بومی، می توان شاخص هایی چون نزدیکی به مرکز شهر، طراحی معابر با توجه به اقلیم و معماری مسکن بومی و استفاده از مصالح بومی به این الگو اضافه نمود. آنچه مشخص است، این است که استفاده از چنین الگوهایی با در نظر گرفتن شرایط بومی، می تواند به پایداری و حرکت به سوی آن در شهرهای ایران کمک نماید.
مظفر بهمن اورامانی حمیدرضا وارثی
امروزه رشد و توسعه فیزیکی پرشتاب شهرها تحولات چمشگیری را در کیفیت کالبدی و کارکردی آنها سبب شده است و به دنبال آن معضلات، مشکلات و نیازهای جدیدی را در عرصه برنامه ریزی شهری مطرح ساخته است. از جمله این مشکلات، توزیع نامناسب کاربری ها و خدمات شهری ـ مانند کاربری ها و مراکز درمانی- را می توان نام برد که این امر افزایش سفرهای شهری و در نتیجه افزایش ترافیک و ناکارآمدی سیستم حمل و نقل شهری را به دنبال داشته است. ناهماهنگی برنامه ریزی های کاربری زمین ـ حمل و نقل سبب هدر رفتن زمان، افزایش هزینه های سنگین اقتصادی، آسیب-های روانی، جسمی و زیست محیطی می شود که در نهایت پایداری شهری را به چالش می کشد. شهر کرمانشاه به عنوان یکی از کلان شهرهای ایران، از این قاعده مستثنی نبوده، زیرا با توجه به توسعه بدون برنامه آن در سال های اخیر و تمرکز و تراکم بیش از حد انواع کا ربری های به ویژه کاربری ها و خدمات درمانی در بخش مرکزی مسائل و مشکلاتی از جمله نارسایی در شبکه حمل و نقل، کمبود پارکینگ، نبود انسجام در تردد عابرین پیاده و وسایل نقلیه در شهر و آلودگی های زیست محیطی ناشی از آن را گریبانگیر آن کرده است. که البته ارتباط دوجانبه بین ساختار فضایی و کالبدی و سیستم های حمل و نقل موجود به عنوان عامل ارتباط دهنده کاربری ها در شهر، رفتار ترافیکی و میزان ترافیک شهری باید مورد توجه جدی قرار بگیرند. این پژوهش با هدف شناخت پیامدهای توزیع نامناسب کاربری ها (خدمات پزشکی) بر ترافیک شهری و چند و چون آن در مرکز شهر کرمانشاه صورت پذیرفته است. نوع پژوهش توسعه ای ـ کاربردی و روش بررسی آن توصیفی ـ تحلیلی همراه با رویکردی سیستماتیک بوده است. برای گردآوردی داده ها از روش های اسنادی (شامل نقشه ها و فایل های مربوط به آن)، کتابخانه ای (در برگیرنده کتب، مقالات، طرح های توسعه شهری)، مشاهده ای (شامل بازدیدها) و پیمایشی (با استفاده از پرسشنامه ها و تعیین ظرفیت معابر با استفاده از کنترل ورود و خروج خودروها) بوده است. برای تحلیل داده ها نیز از مدل های ahp ، عملیات بافرینگ و تحلیل عاملی استفاده شده است، که این تحلیل به کمک نرم افزارهای gis، spss، auto cad و excel صورت گرفته است. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان دهنده آن است که مکان یابی کاربری های بهداشتی ـ درمانی در سطح شهرکرمانشاه بر اساس اصول و ضوابط شهرسازی و برنامه ریزی نبوده و از پخشایش مناسبی برخوردار نیستند؛ به طوری که تمرکز بسیار زیاد این کاربری ها در محدوده ای از بخش مرکزی شهر سبب تداخل شعاع کارکردی آنها در این منطقه و عدم دسترسی مناسب محدوده وسیعی از دیگر مناطق شهری به این نوع کاربری ها شده است. همچنین این تمرکز، بیشترین تأثیر را در جذب سفرهای روزانه به این بخش از شهر داشته است. به طوری که بیشتر مشکلات ترافیکی بخش مرکزی شهر ناشی از همین می باشد. در پایان جهت کاهش مشکلات یاد شده پیشنهادهایی ارائه شده است.
علی اصغر عیسی لو کیومرث ایراندوست
گوناگونی و تنوع کاربری ها از جمله عناصر کلیدی برنامه ریزی شهری معاصر به شمار می آید که به سبب مزایای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آن، از سوی الگواره های نوین توسعه پایدار شهری (نظیر جنبش نوشهرسازی و رشد هوشمند شهری) مورد استقبال و تاکید فراوان قرارگرفته است. با این حال، در نظام برنامه ریزی شهری ایران به این اصل توجه چندانی نشده است و چنین غلفتی نه تنها باعث کاهش سطح زیست پذیری محلات شده بلکه در ابعاد وسیع تر بر ناپایداری آنها نیز دامن زده است. از آنجایی که ابعاد این موضوع تاکنون در مطالعات برنامه ریزی شهری ایران به درستی مشخص نشده است، لذا پژوهش حاضر با هدف واکاوی و ریشه یابی مفهوم گوناگونی کاربری ها از یک سو و شناسایی اثرات آن در محلات شهری ایرانی با توجه به نمونه بنیاد در شهر قم به رشته تحریر درآمده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز نیز از طریق بررسی ها میدانی، پرسشنامه و... گردآوری شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می-دهد که سطح پایین تنوع و تعدد کاربری ها در محلات جدیدی نظیر بنیاد باعث شده تا میزان سفرها برون محله ای ساکنین، هزینه های جابجایی و میزان مصرف انرژی آنان افزایش یابد و خلاصه اینکه سطح زیست پذیری و پایداری محله بنیاد به شدت تحت الشعاع چنین مسئله ای قرار گیرد.
محسن ملک پور براتعلی خا
تحقیق حاضر به بررسی نقش مهاجرت های روستا- شهری در توسعه ی فیزیکی بدون برنامه ی شهر کرمانشاه پرداخته است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی است. این پژوهش پس از بررسی متغیرهای لازم مندرج در 350 پرسشنامه (حجم نمونه) از 704709 نفر (جامعه آماری) از سرپرستان خانوار ساکن در محلات مهاجرنشین شهر کرمانشاه به دست آمده است. این پژوهش حاصل بررسی های میدانی و محلی در سطح شهر کرمانشاه و تکمیل پرسشنامه و جمع آوری آمار و اطلاعات و استفاده از نرم افزار gis برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در محدوده ی مورد مطالعه است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که حدود 7/81 درصد از خانوارهای شهر کرمانشاه مهاجر بوده-اند که از این مقدار حدود 44 درصد مربوط به مهاجرین روستایی، 3/20 درصد مربوط به مهاجران از شهرهای اطراف کرمانشاه و حدود 4/17 درصد هم مربوط به دیگر محلات شهر بوده است که مشخص می کند بیشترین مهاجران شهر کرمانشاه، مهاجران روستایی بوده اند. پس مهاجرت به خصوص مهاجرت های روستا-شهری از مهمترین عوامل توسعه ی فیزیکی بدون برنامه ی در شهر کرمانشاه بوده است. عوامل جغرافیایی از جمله آب، باد، اقلیم و عوامل اجتماعی مانند جمعیت و مهاجرت از عوامل موثر بر توسعه ی فیزیکی بدون برنامه ی شهر کرمانشاه می باشند. همچنین مشخص شد بیشتر مهاجران وضع اقتصادیشان نسبت به قبل بهتر شده (1/43درصد) و 5/85 درصد آنها از وضعیت فعلی زندگیشان رضایت کلی دارند. در ادامه، بین جابجایی های جمعیتی درون شهری و گسترش فیزیکی بدون برنامه ی شهر با استفاده از نرم افزار spss ضریب همبستگی پیرسون گرفته شد که مشخص شد با توجه به آنکه سطح معنی داری به دست آمده 0.13 و بیشتر از 5/. سطح معنی داری استاندارد می باشد؛ می توان گفت همبستگی معنی داری بین جابجایی های جمعیتی درون شهری و گسترش فیزیکی بدون برنامه شهر وجود نداشته است. در پایان نوشتار، متناسب با یافته های تحقیق، راهبردها و پیشنهاداتی ارائه شده است.
وحید محکی کیومرث حبیبی
از میان تمام آن نکاتی که در شهرهای دوره مدرن به فراموشی سپرده شد، حرکت پیاده اگر مهمترین نباشد، یکی از مهمترین هاست. با اختراع خودروی شخصی و افزایش روز افزون آن، شهرها وارد چرخه معیوب احداث و تعریض خیابان و به تبع آن، افزایش خودرو و مشکلات تردد و نیاز به احداث خیابان های جدید شدند. این قضیه در مورد مراکز تاریخی و کهن شهرها که روزگاری مملوء از حضور اجتماعی افراد بودند و سازمان یافتن آنها بر اساس اصل پیاده محوری بود، بیشتر نمود پیدا می کرد و زوال زندگی در این مراکز را سبب می شد. افزایش تعداد خودروی شخصی و به دنبال آن آلودگی روز افزون هوا، انحطاط مراکز تاریخی شهرها، افت کیفیت فضاهای شهری و افول ارزش های بصری، مشکلات رفت و آمد ناتوانان و... از یک سو، و پیدایش و گسترش مفاهیم مربوط به شهر پایدار و شهر سالم نیز از سوی دیگر، باعث شد تا در چند دهه اخیر، واکنش-های گسترده ای علیه سلطه حرکت موتوری صورت گیرد تا آنجایی که امروزه کیفیت و جذابیت عرصه های عمومی شهری به ویژه محدوده های پیاده، به یکی از مهمترین خواسته های شهروندان و معیارهای سنجش سرزندگی یک شهر تبدیل شود و تلاش برای باززنده سازی فضاهای کهن شهری به کمک این هنجار، در دستور کار مدیریت شهری جوامع مختلف قرار گیرد. اما به نظر می رسد که با وجود گذشت بیش از چهار دهه از انجام اقدامات عملی مرتبط توسط شهرهای پیشرو، تاکنون در کشور ما آنچنان که باید به فضاهای حرکتی پیاده در سطح شهرها توجه نگردیده و حتی اهمیت این مسأله برای بسیاری از دست اندکاران امور شهری، شناخته شده نیست. از این رو، موضوع پایان نامه حاضر بر اساس همین ضرورت و به منظور تبیین و معرفی بیشتر این مقوله در ایران و در قالب نمونه موردی بافت مرکزی شهر تهران (منطقه 12)، انتخاب گردیده است. اگرچه برنامه ریزی برای ایجاد مسیرهای پیاده از ابعاد گوناگونی قابل بررسی است، اما هدف اصلی از انجام این پژوهش، ارتقاء کیفیت محیطی خیابان از طریق مکانیابی محورهای مناسب برای ایجاد مسیر پیاده در بافت تاریخی و کهن شهر تهران همراه با تفکری استراتژیک (راهبردی) و در قالب رویکرد برنامه ریزی طراحی محور می باشد. از این رو، پس از بیان کلیات پژوهش، مبانی نظری و جزئیات مرتبط با مسیرهای پیاده و نقش آن در تجدید حیات بافت های کهن تببین گردیده و در این راستا تجربیات مشابه در ایران و جهان نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه با مطالعه منطقه 12 از ابعاد مختلف، مهمترین مسائل و توان های آن در قالب جدول swot استخراج شده است. سپس با بکارگیری مدل های مناسب و تدوین شاخص های مورد نظر، پهنه های مداخله پذیر و در ادامه محورهای مناسب برای ایجاد مسیر پیاده مشخص گردیده است. در نهایت نیز به منظور برنامه ریزی و ساماندهی محور انتخابی، راهبردها و اقداماتی پیشنهاد گردیده اند.
محمد خندان کیومرث ایراندوست
چکیده روند فزاینده رشد شهرها در دهه های اخیر به مسئله ای پیچیده و درخور تامل از زوایای مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی بدل شده است. این رشد و گسترش فضایی شهر می-تواند ناشی از افزایش طبیعی جمعیت از سویی و مهاجرت و جابجایی آن از سوی دیگر باشد. اما مسئله دارای اهمیت، چگونگی شکل گیری رشد و توسعه کالبدی، میزان و نحوه گسترش شهرهاست که پیامدهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی گوناگونی را به همراه داشته است. شهرها به گونه های مختلفی از جمله در شکل توسعه درونی یا درون زا؛ توسعه شهری متصل یا پیوسته، و توسعه شهری منفصل رشد می کنند. توسعه شهری پراکنده یا به اصطلاح پراکنده رویی شهری، نوعی توسعه شهری منفصل و ناپیوسته است که در بسیاری از موارد به گونه ای خودرو و برنامه ریزی نشده شکل گرفته، و عموما مشکلات و پیامدهایی منفی برای شهرها به دنبال داشته است. لذا بررسی عوامل موثری که منجر به ایجاد پراکنده رویی شهری شده و تاثیرات هریک از آنها از اهمیت زیادی برخوردار است که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده در پژوهش، تحلیلی- توصیفی بوده که به بررسی موضوع پراکندگی در منابع داخلی و خارجی پرداخته، سپس موضوع در شهر رشت مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی نشان می دهد که رشت، مانند بسیاری از شهرهای ایران همراه با رشد و تحول درونی، پراکنده رویی شهری را تجربه کرده است. الحاق و توسعه چشگیر روستاهای اطراف رشت، به همراه ایجاد و گسترش سکونت غیررسمی در اطراف شهر در این پدیده بسیار موثر بوده است؛ همچنین گسترش شهر در امتداد مبادی ورودی و احداث شهرک های سازمانی، به همراه مکانیابی صنایع و تعمیرگاه های مختلف در پیرامون شهر، پدیده هایی هستند که بر پراکنده رویی این شهر دامن زده است. کلمات کلیدی: گسترش شهری، پراکنده رویی شهری، شهر رشت
شیرزاد محمودی آذر هوشمند علیزاده
با توجه به تحولات سریع و پیچیدگی های جهان امروز، برای اغلب شهرهای کشورهای در حال توسعه از قبیل ایران، دیگر برنامه ریزی های سنتی و طرح های رایج نظیر طرح جامع و تفصیلی نمی تواند پاسخگوی حل مشکلات شهری باشد. در این میان یک برنامه ریزی استراتژیک می تواند در جهت مقابله سیستماتیک با معظلات شهری در مدیریت کارآمد شهر کمک شایان توجهی نماید. در فرآیند تدوین برنامه راهبردی توسعه شهر، چشم اندازسازی گامی اساسی است و اصولاً بدان معنا و موجودیت می بخشد. در وضعیت کنونی با توجه به رقابت شهرها در عرصه ی بین المللی برای کسب سود و درخشش بیشتر، باید گفت که داشتن یک چشم انداز برای توسعه شهر به عنوان یک ضرورت مطرح می شود. نمونه موردی تحقیق حاضر شهر تاریخی مهاباد است که قدمت آن به سده های اول هزاره اول پیش از میلاد مسیح می رسد. اکنون این شهر دارای توسعه ای سریع و ناهمگون می باشد. مهاباد شهر سرسبزی است که دارای قابلیت های طبیعی فراوانی است اما طی چند دهه اخیر به واسطه افزایش جمعیت شهر و قرارگیری بین ارتفاعات و اراضی کشاورزی باعث شده است که توسعه های جدید به اراضی کشاورزی و پایکوهی تجاوز نماید. طرح های توسعه تهیه شده برای این شهر متأسفانه نسبت به ساماندهی وضعیت موجود درمانده است و از طرفی با وجود قابلیت های طبیعی- تاریخی این شهر، این طرح ها در هدایت شهر سمت توسعه پایدار تاکنون ناموفق بوده اند. به نظر می رسد تهیه سند راهبردی توسعه شهر با تأکید بر تهیه چشم انداز توسعه مهاباد مبتنی بر اصول توسعه پایدار بتواند نه تنها مشکلات یادشده را تا حد زیادی مرتفع سازد که این شهر را به شهری پیشتاز در گام برداشتن به سمت توسعه پایدار تبدیل نماید. بدین منظور در تحقیق حاضر که جزء پژوهش های کاربردی است سعی شده است با شیوه توصیفی-تحلیلی، پس از ارائه چارچوب نظری تحقیق و شناخت و تحلیل شهر با مدل های swot و ahp ا قدام به تدوین چشم انداز شهر شود. . بدین منظور پس از مطالعه اسناد فرادست و بر کردن پرسشنامه ها توسط سه گروه ذی نفع (شهروندان، مسئولان مدیریت شهر و اساتید شهر) و با استفاده از مدلی تلفیقی از مدل های csd و اورگون (oregon) به تببین بیانیه چشم انداز شهر مبادرت ورزیده و در نهایت نقشه های اجرایی (action plan) و راهبردها و سیاست های اجرایی ارائه شده است.
مصطفی غلامی زارچی کیومرث ایراندوست
افزایش دانش مردم در شهرها باعث شده، که امروزه قدرت مردم در شهر بیش از هر عامل دیگری موثر باشد. نمی توان بدون شناخت عوامل شکل دهنده جامعه و توانایی مردم در هر شهر اقدامات مختلف را انجام داد. فضاهای عمومی فضاهای مشترکی بین تمام مردم شهر هستندکه می توانند در آنجا حضور بهم رسانند و بیشترین ساعات را در کنار هم باشند. شهرهای قدیمی مثل یزد که دارای فضاهای عمومی تاریخی و متنوعی می باشند. ایده هایی را در اختیار قرار می دهدکه فرصت مناسب برای حضور مردم را ایجاد می کند. اما بی تفاوتی نسبت به فضاهای موجود و فضاهای عمومی در بخش های جدید باعث شده سطح کیفی فضاهای عمومی شهر یزد برای مردم مناسب نباشد. با برنامه ریزی فضای عمومی متنوع با توجه به عناصر و ارتباطات درون سیستمی شهر می توان باعث حضور پایدار مردم و افزایش سرمایه اجتماعی لازم برای مشارکت شد. شهر از سه زیر سیستم اصلی جامعه، مدیریت و کالبد تشکیل شده است، که برای برنامه ریزی فضای عمومی باید دارای ساختار مشارکتی باشند. البته پرداختن به هر سه سیستم بسیار زمان بر و پر هزینه می باشد. با توجه به ماهیت این پژوهش که مبتنی بر اصول شهرسازی است ،تاثیرات کالبدی فضای عمومی به همراه بعضی از تاثیرات مدیریتی و اجتماعی مد نظر می باشد. عوامل مختلف مشارکت شامل: شهر مبتنی بر محله، حس تعلق، هویت و سرمایه اجتماعی می باشد و عناصر مختلف سیستم جامعه، مدیریت و کالبد فضای عمومی نشان می دهد که برای ایجاد ساختار مشارکتی در سیستم فضای عمومی می-بایست با در نظر گرفتن عناصر شهر خلاق، دموکراسی شهری و مدیریت مبتنی بر فضای عمومی، در سیستم فضای عمومی، اقدام به برنامه ریزی کرد. نهایتا فضای عمومی با داشتن معیارهای: عناصر شکل دهنده محله و شهر ،فضاهای شکوفاکننده استعداد مردم،انطباق فضای عینی (کالبدی) و ذهنی مردم، فرهنگ مشارکت، مدیریت رسمی مردم، در شهر خلاق و فضای عمومی بیان محور،دسترسی مردم،شناخت مناسب مردم از یکدیگر و فضای عمومی ،فضای غیر استبدادی، در شهر دموکراتیک و طرح های فضای عمومی،مدیریت تعامل ساز،کنترل محیطی فضای عمومی،مدیریت یکپارچه مردمی در مدیریت مبتنی بر فضای عمومی می تواند مشارکت محور باشد. این موضوع در شهر یزد با توجه به شاخصه های در نظر گرفته شده برای هر یک از معیارها نشان می دهد، یزد دارای فضای عمومی نامناسبی برای مشارکت و حضور مردم دارد در حالی که مردم یزد حق حضور برای خود قائل هستند. بنابراین با ایجاد گونه های متنوعی از فضای عمومی بر اساس معیارها و شاخصه ها به دست آمده می توان به اهداف مورد نظر دست یافت.
ساسان فدائی حسن افراخته
اسکان غیر رسمی یکی از معضلات شهرهای حال حاضر می باشد که روز به روز بر تعداد افراد ساکن در آن افزوده می شود، در این میان رویکرد توانمندسازی بعد از رویکردهای گوناگون به عنوان رویکرد موثر در چاره اندیشی این معضل به کار گرفته می شود . این پژوهش با توجه به اهمیت توانمند سازی در دستیابی به توسعه پایدار برای مناطق اسکان غیر رسمی به بررسی عوامل ضعف و قوت این فعالیت، پرداخته است. منطقه مورد مطالعه را ناحیه سنندج تشکیل می دهد و کوشش بر آن بوده است با در نظر گرفتن ضوابط علمی محله هایی به عنوان نمونه انتخاب شود که مصداق کامل اسکان غیر رسمی باشند. بعد از انتخاب مناطق نمونه، با استفاده از روش کوکران خانوارهای نمونه به طور تصادفی انتخاب شده است. داده های مورد نیاز از دو طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شده است. داده های جمع آوری شده از روش آمار توصیفی، استنباطی و مطالعه تطبیقی مورد تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری قرار گرفته است. نتیجه نشان داده است که فعالیت های توانمندسازی در ناحیه سنندج به دلایلی همانند، توجه صرف به بعد کالبدی و فیزیکی، بی توجهی به عواملی همچون مشارکت اهالی، توجه به آموزشهای فنی و حرفه ای، دادن وام های خود اشتغالی و ایجاد اشتغال برای اهالی، نتوانسته به نتیجه مطلوب دست یابد.
فاطمه وفایی محسن احد نژاد
شهر سیستمی فضایی ست که عناصر آن نسبت به همدیگر در ارتباط متقابلی می باشند. به دلیل همین ماهیت سیستمی روابط متقابل و پیچیده ای بین سیستم حمل ونقل شهری وکاربری اراضی وجود دارد. کاربری اراضی شهری به دلیل ماهیت سیستمی شهر، از طریق شبکه های ارتباطی و جریان های ترافیکی آن در ارتباط مستمر و متقابل می باشند. نحوه چیدمان کاربری ها و توزیع فعالیت ها در سطح شهر از عوامل تأثیر گذار بر الگوهای حمل ونقل شهری است. ترکیب و تنوع عمده کاربری ها سبب رشد روز افزون حجم تقاضای سفر می شود. در واقع تقاضای سفر از پراکنش کاربری های عمده از جمله مراکز تجاری، مراکز کار، مراکز تفریح و یا مراکز خدماتی مشتق می شود و بدونه شک توزیع نامناسب کاربری ها و تمرکز و تراکم بالای آن بویژه در بخش مرکزی شهرها سبب شکل گیری جریان های ترافیکی سنگین می شود. هدف از این پژوهش ارزیابی تأثیر توزیع کاربری اراضی و حمل ونقل بر ترافیک شهری در محدوده بخش مرکزی شهر سنندج می باشد. مطالعه حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است. این پژوهش با در نظرگرفتن اهمیت و جایگاه کاربری های شهری و چگونگی توزیع فضایی آنها در شهر نهایتاً به روش توصیفی تحلیلی می باشد. در این راستا جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از روش اسنادی و کتابخانه ای و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از داده های آماری جمعیت، نقشه های کاربری اراضی، شبکه معابر و همچنین از نرم افزار gis جهت تهیه نقشه های مورد نیاز استفاده شده است. آنچه نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد این است که ناحیه 6 در تکنیک ویکور و ناحیه 3 در مدل تودیم بعنوان نواحی اول در تولید سفر معرفی شدند و همچنین در هر دو مدل ویکور و تودیم ناحیه 4 بعنوان ناحیه اول در جذب روزانه سفرهای شهری، که همان بخش مرکزی شهر سنندج می باشد معرفی شدند
محمد مهدی ملاک کیومرث ایراندوست
تراکم ساختمانی از دهه های اخیر به عنوان ابزار کنترل ارتفاع ساختمان مورد توجه برنامه ریزان شهری بوده است. در تعریف تراکم ساختمانی می توان گفت نسبت زیربنای کل به مساحت زمین. از اوایل دهه 70 و با قطع شدن کمک های دولتی به شهرداری های کلان شهرهای کشور، فروش تراکم به عنوان یکی از راه های کسب درآمد توسط مدیران شهری مورد استقبال قرار گرفت. فروش تراکم درواقع مجوز استفاده بیش ازحد مجاز فضاست. با توجه به گسترش افقی شهرها و کمبود زمین در محدوده شهرها، افزایش تراکم و ساخت در ارتفاع منطقی به نظر می رسد. اما عرضه غیراصولی تراکم ساختمانی توسط شهرداری ها پیامدهای فراوانی را در سطح کلان شهرها برجای گذاشته است. محله به عنوان کوچک ترین جزء سازنده شهر از این اثرات مصون نمانده است. با افزایش تراکم ساختمانی و در ادامه رشد جمعیت محله پس از عرضه تراکم مازاد، ناهمگونی جمعیت در سطح محلات بیشتر گردیده و محله دیگر از آن فضای خودمانی و نیمه عمومی تبدیل به مکانی جهت تقابل تضادهای اجتماعی و فرهنگی شده است. محله سرافرازان شهر مشهد نیز از این قاعده مستثنی نیست. افزایش ساخت وساز در دهه های اخیر چهره این محله را بسیار مخدوش کرده است. مهاجرت افراد از محله های دیگر و حتی شهرستان های مختلف استان به این محله پیامدهای اجتماعی فراوانی را گریبانگیر محله سرافرازان نموده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی آثار فروش تراکم بر روحیه اجتماعی ساکنین محله موردنظر می باشد. پژوهش حاضر از نوع اسنادی است. مطالعات میدانی با هدف آزمون برخی نتایج حاصل از مطالعات نظری و بررسی وضع موجود محله سرافرازان انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده و نحوه اجرای پرسشنامه ها بصورت حضوری و مصاحبه ای بوده است. دلیل انتخاب پرسشنامه سنجش میزان رضایت افراد از معیارهای موردنظر در تحقیق بود. با توجه به در نظر گرفتن تراکم متوسط 150% در طرح تفضیلی برای محله سرافرازان، تعداد 380 پرسشنامه بین دو گروه جمعیتی ساکن در تراکم¬های کمتر از 150% و بیشتر از 150% توزیع شد. نحوه تحلیل پرسشنامه¬ها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و با اختصاص امتیازی از 1 تا 5 برای هر سوال بود. در ادامه امتیاز هریک از معیارهای تأثیرگذار بر مفهوم اجتماعی محله که عبارتند از: تعاملات اجتماعی، حس تعلق، ایمنی، مشارکت، امنیت، همیاری و مشکلات محله، محاسبه گردید و در پایان امتیاز نهایی در دو بخش تراکمی محاسبه شد. نتیجه این تحقیق بر این شد افزایش تراکم ساختمانی جدا از مزایایی که برای توسعه شهری دارد، اثرات سوئی بر مفهوم محله داشته است. افراد جدیدالورود ساکن در تراکم های بالا، محله را مکانی برای پیشرفت و ارتقای موقعیت اجتماعی خود تصور می کنند. از طرفی عرصه بر ساکنین قدیمی محله-که عمدتاً جمعیت مسن محله را تشکیل می دهند- نیز روزبه روز تنگ تر می شود، چراکه توسعه عمودی محله با نیازهای این افراد مغایرت دارد. از طرف دیگر شاهد شکل گیری مفاهیمی همچون تراکم کاذب یا احتکار مسکن و محله ی گذار هستیم.
علی اکبر رنجبر کیومرث ایراندوست
بافت های تاریخی به دلیل قدمت و در اکثر موارد فرسودگی و فقدان تاسیسات و خدمات اولیه برای زندگی شهری امروز، در پاسخ گویی به نیاز های شهروندان خود دچار نارسایی های اساسی می باشند. همین امر باعث تخلیه این بافت ها توسط ساکنان بومی و قدیمی و حرکت سکونتی آنان به سمت فضاهای جدید یا پیرامونی شهر گشته و به تبع آن، مهاجرت قشرهای کم درآمد به این بافت ها رو به فزونی گذارده، به طوری که عدم تمکن مالی این ساکنان جدید درکنار عدم وابستگی و تعلق خاطر آن ها به محل سکونت تازه خود، مشکلات محله های مسکونی بخش مرکزی را دو چندان نمود و روند تخریب و فرسودگی با سرعت بیشتری ادامه یافته است. بافت فرسوده شهری به عرصه های از محدوده قانونی شهرها اطلاق می شود که به دلیل فرسودگی کالبدی، برخورداری نامناسب از دسترسی سواره، تاسیسات، خدمات، و زیرساخت ها های شهری آسیب پذیر بوده و از ارزش مکانی، محیطی و اقتصادی نازلی برخوردارند. بافت فرسوده مرکز شهر اهواز نیز از این قاعده مستثنی نیست. پژوهش حاظر که از نظر هدف کاربری، از لحاظ روش تحقیق، توصیفی و شیوه گردآوری اطاعات در آن، کتابخانه ای- میدانی(توزیع 376 پرسشنامه بر اساس روش کوکران)است. نحوه تحلیل پرسشنامه ها با استفاده از روش ahp و با اختصاص امتیازی از 1 تا 5 برای هر سوال بود. در ادامه امتیاز هر یک از معیارهای تأثیرگذار بر بازآفرینی شهری؛ شامل روابط همسایگی، حس تعلق، مشارکت مردم، وضعیت زیست محیطی، وضعیت اقتصادی و وضعیت کالبدی در هر دو محله محاسبه گردید. هدف اصلی پژوهش جایگاه رویکرد بازآفرینی در کاهش فقر مرکز شهر اهواز می باشد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای spss و excel مورد آزمون و تحلیل قرار گرفته اند. جهت تحلیل عوامل داخلی(نقاط قوت و ضعف) و خارجی(فرصت ها و تهدید ها) موثر بر بازآفرینی بافت فرسوده مرکز شهر اهواز، از مدل تلفیقی swot-ahp بهره گرفته شده است. همچنین از نرم افزار expertchoice برای وزن دهی شاخص ها بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج تحقیق، در گروه نقاط قوت محله عامری؛ بهره مندی از جاذبه بازار(وزن نهایی،0.288)، وجود آرامگاه علی ابن مهزیار به عنوان یک عنصر شاخص زیارتی و تفریحی(وزن نهایی،0.21)، دسترسی مطلوب به مرکز شهر(وزن نهایی،0.140) مهمترین نقاط قوت. بالا بودن نرخ بیکاری(وزن نهایی، 0.303)، کمبود منابع مالی جهت نوسازی و بهسازی بافت(وزن نهایی، 0.182)، فراهم نبودن زمینه های قانونی مشارکت مردم درطرح ها(وزن نهایی، 0.162) مهمترین نقاط ضعف هستند. همجواری با بازار(وزن نهایی،0.251)، تمایل بالای ساکنان به مشارکت در طرح بازآفرینی محله(وزن نهایی،0.213) و امکان ارتقای وضعیت اقتصادی ساکنان با تقویت خدمات زیارتی و گردشگری(وزن نهایی،0.146) به ترتیب مهمترین فرصت های محدوده ی مورد مطالعه هستند. عدم توجه به مشارکت مردم(وزن نهایی،0.389)، مهاجرت ساکنان اصیل محله(وزن نهایی،0.205) و کاهش حس تعلق به مکان در میان ساکنین(وزن نهایی،0.182) مهمترین تهدیدها به شمار می آیند. در محله نهضت آباد؛ وجود بازارچه مرکز محله(0.237)، وجود معتمدین محلی(0.204)، سطح بالای سواد جمعت جوان(0.184)، مهمترین نقاط قوت، بالا بودن نرخ بیکاری(0.315)، بی توجهی به مشارکت مردم(0.129)، تعداد بالای خانوار در واحد مسکونی(0.107)، مهمترین نقاط ضعف هستند. امکان تقویت مرکز خدماتی انوشه (0.196)،ارتقای وضعیت اقتصادی ساکنان با تقویت خدمات مربوط به اغذیه فروشی (0.189)، تمایل بالای ساکنان به مشارکت در طرح بازآفرینی محله (0.167)، مهاجرت ساکنان اصیل محله (0.358)،کاهش کاهش حس تعلق (0.097) و تعدد ورثه(0.151)مهمترین تهدید ها هستند. همچنین نتایج بدست آمده از بکارگیری مدل ahp نشان می دهدکه از بین معیارهای چهارگانه، معیار اجتماعی(0.581) بیشترین امتیاز و از بین زیر معیارها نیز، زیر معیار مشارکت(0.431) بیشترین امتیاز را کسب نموده است. در مجموع محله نهضت آباد امتیاز بیشتری را کسب نموده است واژگان کلیدی: بازآفرینی شهری، مرکز شهراهواز، کاهش فقر، محله عامری، محله نهضت آباد، swot-ahp
علی عیسی لو کیومرث ایراندوست
گوناگونی و تنوع کاربری ها از جمله عناصر کلیدی برنامه ریزی شهری معاصر به شمار می آید که به سبب مزایای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آن، از سوی الگواره های نوین توسعه پایدار شهری (نظیر جنبش نوشهرسازی و رشد هوشمند شهری) مورد استقبال و تاکید فراوان قرارگرفته است. با این حال، در نظام برنامه ریزی شهری ایران به این اصل توجه چندانی نشده است و چنین غلفتی نه تنها باعث کاهش سطح زیست پذیری محلات شده بلکه در ابعاد وسیع تر بر ناپایداری آنها نیز دامن زده است. از آنجایی که ابعاد این موضوع تاکنون در مطالعات برنامه ریزی شهری ایران به درستی مشخص نشده است، لذا پژوهش حاضر با هدف واکاوی و ریشه یابی مفهوم گوناگونی کاربری ها از یک سو و شناسایی اثرات آن در محلات شهری ایرانی با توجه به نمونه بنیاد در شهر قم به رشته تحریر درآمده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز نیز از طریق بررسی ها میدانی، پرسشنامه و... گردآوری شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که سطح پایین تنوع و تعدد کاربری ها در محلات جدیدی نظیر بنیاد باعث شده تا میزان سفرها برون محله ای ساکنین، هزینه های جابجایی و میزان مصرف انرژی آنان افزایش یابد و خلاصه اینکه سطح زیست پذیری و پایداری محله بنیاد به شدت تحت الشعاع چنین مسئله ای قرار گیرد.
کیومرث ایراندوست ژیلا سجادی
چکیده ندارد.
رسول فهر علی رضا زارع شاه آبادی
چکیده ندارد.
مصطفی صیدی عیسی ابراهیم زاده
چکیده ندارد.