نام پژوهشگر: عبدالهادی مسعودی
زهرا سادات امیری تهرانی زاده محمدعلی مهدوی راد
سید علیخان مدنی از عالمان، ادیبان و محدّثان بزرگ شیعه در قرن یازده و دوازده هجری می باشد، ایشان آثار بسیاری دارند که «ریاض السالکین» درمیان آثار وی از برجستگی ویژه برخوردار است. مولف در این کتاب ابعاد گسترده صحیفه سجّادیّه یعنی دعاهای جاویدان سیّد السّاجدین زین العابدین علی بن الحسین (علیهما السّلام) را شرح کرده است. شرح سید علیخان آکنده است از نکته سنجیها و درنگهای ادبی، علوم قرآنی، تفسیری، حدیثی، کلامی و گاه فقهی، اخلاقی و ... . این پژوهش بر آن است که ضمن گزارش محتوای گسترده ریاض السالکین، روش مولف عالیقدر را در چگونگی تفسیر کلمات امام (علیه السّلام) برنماید. فصل اول، به زندگانی، آثار و میراث والای مولف به اجمال گزارش شده و آن گاه به متن صحیفه از نگاه وی توجه شده است. در فصل دوم با بررسی سند مشهور صحیفه و اینکه مولف ضمن گزارش سند و توجه به سند مشهور، بیشتر از هر چیز در انتساب اسناد کتاب به امام، به محتوا و مطالب فاخر و حقایق والای مندرج در آن توجه کرده است. فصل سوم گسترده ترین بخش این پژوهش است. در این فصل به بازشناسی مفاهیم واژه ها، شرح مفردات، ترکیبات و صناعات ادبی به کار رفته در ریاض السالکین به طور گسترده پرداخته می شود. پس از آن به برخی دیدگاه های سید علیخان پیرامون علوم قرآنی مانند زیادت و نقصان در قرآن، نزول قرآن بر حروف هفتگانه و ... و تفسیر به رأی در گفتار تفسیری و تعریف صحابه و نظریه عدالت صحابه در بحث های حدیثی و مباحث اصول مذهب شیعه (توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد) و برخی مباحث مانند فقهی، اخلاقی، عرفانی و علمی در بخش متفرقات به صورت گذرا به بحث گذاشته شده است.
سید حجت جعفری عبدالهادی مسعودی
آدمی از ابتدای خلقت خویش در صدد دست یابی به کمال و سعادت ابدی بوده و بدین منظور، روش های مختلفی را آزموده است. ارسیدن انسان به سعادت ابدی فرا روی او قرار داده است و مدعی است کامل ترین و دقیق ترین قوانین را برای تمام بشریت و در تمام زمان ها در بر دارد. یکی از این روش ها، داشتن اعتدال در تمامی جوانب زندگی است که هر انسانی با داشتن ملاک هایی، می تواند به یک اعتدال و سلامت حداقلی که مورد نظر این نوشتار است، دست یافته و ابدیت خویش را تضمین نماید. در این پایان نامه، این معیارها که قرآن برای یک انسان معتدل ارائه داده است، در سه بخش آورده شده اند: ملاک های نگرشی و اعتقادی که مربوط به باورهای یک انسان معتدل است؛ خداباوری، نگرش جامع به هستی و اعتقاد به هدفمندی زندگی از جمله این معیارهاست. ملاک های رفتار اجتماعی که به ارتباطات یک انسان معتدل با مردم و محیط اطراف اشاره دارد؛ تعهد، مسئولیت پذیری و انصاف از این نوع ملاک هاست. و ملاک های رفتار فردی و ارزشی که بیانگر اخلاق و روحیات یک انسان سالم می باشد؛ حق طلبی، متفکر بودن و هشدار شناسی در زمره این ویژگی هاست. در پایان نیز چنین نتیجه گیری شده که این ملاک ها فقط برای دینداران نیست، بلکه برای تمام انسان هاست و قابل دسترسی و کاربردی می باشند و انسانی با چنین معیارهایی قابل تحقق است، همچنان که در طول تاریخ انسان هایی از این دست آمده و رفته اند. دیان تحریف شده الهی و مکاتب گوناگون و البته ناقص بشری، راه های متفاوتی را پیش روی او نهاده اند. قرآن کریم نیز به عنوان یک کتاب وحیانی و انسان ساز، روش هایی را برای
احمد اکبری محمود موسوی
توحید عبادی از مهم ترین و بلکه اساسی ترین مراحل توحید است که مفهوم و مصادیق آن مورد نزاع شیعه و وهابیت قرار گرفته است. گرچه اصل این مسأله مورد اعتقاد و اتفاق همه مسلمانان است؛ اما به جهت اختلافاتی که بین شیعه و وهابیت بر سر مرزهای توحید و شرک در عبادت وجود دارد، و به جهت دیدگاه خاص آنان در مورد ملاک و معیار عبادت، تهمت ها و موضع گیری های شدیدی از سوی آنان متوجه شیعه شده است. ریشه این اختلافات درون دینی، به فهم های متفاوت از مسأله توحید و شرک عبادی برمی¬گردد. بیان معنای صحیح عبادت و تبیین دقیق مفهوم و مرز توحید و شرک به همراه ادله آن از آیات و روایات و پاسخ صحیح به شبهات وهابیت، گام مهمی در رفع این اتهامات و اثبات حقانیت دیدگاه شیعه به شمار می آید. توحید در عبادت از اقسام توحید عملی به شمار می آید. جایگاه مهم این مسأله موجب شده است که قرآن کریم آیات بی شماری را در این باره بیان نموده و اصل اعتقادی توحید را با رویکرد یگانه پرستی، معرفی و تبیین نماید در این تحقیق سعی شده از منابع مختلف و اصلی شیعه و وهابیت استفاده شود. در نظرات وهابیت به کتاب های اصلی آنان از جمله برخی از آثار ابن تیمیه که خود پیشوای اول آنان است مراجعه و استناد شده است. در مورد نظرات و پاسخ های شیعه نیز به تألیفات بزرگانی که در این مباحث صاحب آثار ارزشمندی بوده اند، مراجعه شده است. در این مجال روشن می گردد که خضوع و خشوعی عبادت است که تنها برای خدا باشد.یعنی اگر کسی در پیشگاه خداوند سبحان کرنش کند، عبادت او نموده است و اگر برای غیر خدا خضوع کند، غیر خدا را پرستیده و مشرک خواهد بود. در نقطه مقابل، خضوع و کرنشی که از چنین باوری سرچشمه نگرفته، هرچند همراه با نهایت احترام باشد، مادامی که قرین با اعتقاد به خدایی و پروردگاری او نباشد، شرک و پرستش آن موجود نیست. همچنین روشن می گردد که وهابیت به علت برداشت های غلطی که از مفاهیم توحید و شرک می کند، بسیاری از اعمال و عقاید شیعیان را شرک می شمرد. اما شیعه با تعیین حد و مرز واقعی توحید و شرک ثابت می کند که نه تنها مشرک نیست، بلکه اعتقادات و اعمالش عین توحید است. پس اعتقادات خاص یا برخی اعمالی که شیعیان انجام می دهند، آنها را به ورطه شرک در عبادت نمی کشاند.
ناهید احدیان موسی ملایری
چکیده در باب معناشناسی صفات خداوند، نظریات مختلفی ارائه شده است که رسالت این رساله، به بررسی و تحقیق دربار? آنها، و یافتن نظر برتر، اختصاص یافته است. شکی نیست که در دور? نزول وحی، هم? اعراب، از مسلمان و غیر مسلمان، متوجه فهم مفاهیم قرآن می شدند، مخصوصا درک و فهم صفات الهی، چنان برای آنها ملموس و قابل درک بود که زمین? پرسش جدی از آنها، برای شنوندگان پیش نیامد. اما بعد از طی این دوره، با نفوذ احبار یهود و رهبانان مسیحی، و همچنین تسری فلسف? یونان، و ایجاد شک و شبهه در عقاید مسلمانان، باب بحث و بررسی دربار? صفات الهی گشوده شد. و بدین ترتیب، زمین? سوق یافتن افکار به سمت تشبیه، توسط احبار و نیز تعطیل، به وسیل? فلسف? یونان فراهم گردید. و نیز افرادی، چون مقاتل بن سلیمان (150 هـ) با داخل کردن عقاید تجسیمی در تفسیر قرآن، و همچنین تکیه بر اشتراک لفظی در تفسیر واژه های قرآنی به تبلیغ این دو نظریه در میان اهل سنت همت گماشت، از سوی دیگر با تحریک نظر مخالفان، باعث پیدایش عقیده تعطیل، توسط جهم بن صفوان گردید. از آنجا که پیدایش و رشد فرقه های حشویه، مشبهه و معطله در زمان ائمه (علیهم السلام)اتفاق افتاد، ایشان (علیهم السلام) در جهت مبارزه با آنها، احادیثی را در رد تشبیه و تعطیل بیان فرمودند، این عمل باعث گردید که تشبیه در میان شیعیان رشدی نداشته باشد، و عقاید آنان از این حیث، در حصار امنی قرار بگیرد. اما متأسفانه، در قرن ها بعد، عالمی مانند ملا رجب علی تبریزی، با استناد به همین احادیث، منکر وجود هر گونه شباهتی بین خالق و مخلوق، حتی در صفات مستعمل بین آنها شد و با اعتقاد به اشتراک لفظی، در برابر اشتراک معنوی وجود ملاصدرا جبهه گرفت. پس از وی پیروانش آراء او را گسترش دادند و نظریات تعطیل و نفی صفات و الهیات سلبی را نیز مطرح کردند. هر چند که قبل از ملارجبعلی گروههای دیگری نیز چنین اعتقاداتی داشته اند و این موضوع، بحث جدیدی نیست، اما چون، نظرات وی و شاگردانش به صورت مدون به رشت? تحریر درآمده، لذا در بررسی این عقاید، به بیان دیدگاههای این افراد اکتفا نموده ایم. از آنجا که این نظریات، از یک ریشه، جوانه زده اند، در عقاید آنان، اشتراکاتی دیده می شود، مانند: 1-برای اثبات درستی عقاید خود، متوسل به ظاهر احادیث شده اند بدون آن که به کاربرد یک واژه در زمان ائمه(علیهم السلام) توجه داشته باشند. 2-منکر توانایی عقل در راهیابی به هر گونه شناختی از خدای تعالی شده اند در حالی که مخاطبان خود را افرادی عاقل محسوب نموده، و برای اثبات هدف خود، استدلالاتی بر اساس براهین عقلی، ارائه داده اند. 3- با تأکید بر تباین بین خالق و مخلوق، تنزیه مطلق الهی را، از خصوصیات ویژ? عقید? خود دانسته اند. در بین احادیث، عباراتی دیده می شود که مستمسکی برای طرفداران هر یک از عقاید، قرار گرفته و آنان با ارائ? تفسیر نادرستی از آن، به تبیین عقید? خود پرداخته اند. مثلا، با تکیه بر عبارات «لا یشبهه شیء»، و «فقد جمعنا الاسم و اختلف المعنی»، گروهی بر این نظر هستند که معانی صفات، در خداوند و مخلوقات با یکدیگر اختلاف دارند و این دو، هیچ وجه شباهتی با هم ندارند. که این همان، اعتقاد به اشتراک لفظی است. گروهی با استفاده از عبارت «کمال الاخلاص نفی الصفات عنه»، صفت داشتن خداوند را مستلزم ترکیب او (از صفت و موصوف) دانسته ، لذا به نفی کردن مطلق صفات رو آورده اند. عبارت «و لا تفکروا فی الله»، دستاویزی برای اعتقاد به عدم توانایی عقل در راه یابی به شناخت خدای تعالی و در نتیجه تعطیل شده است. و بالاخره گروهی از «لا»ی مذکور در عبارت «عالم لایجهل، قادر لایعجز»، نتیجه گرفته اند که صفات ثبوتی تا هنگامی که به صفات سلبی باز نگردند هیچ گونه شناختی از خدای تعالی در اختیار انسان نمی گذارند. در رد این عقاید در این رساله دلایل متعدد و فراوانی هم از سوی نگارنده و هم سایر منتقدین ذکر گردیده است. تفسیر درست این احادیث، ارائه، و اشتباهات، توضیح داده شده است. با اختصاص یک فصل به موضوع تشبیه و تجسیم الهی، چگونگی پیدایش و رشد و گسترش آن را در بین مسلمانان به تصویر کشیده شده، تا نشان داده شود که مفهوم حقیقی واژ? تشبیه، در احادیث تشبیه و تجسیم و منظور از نفی صفات، نفی صفات تشبیهی و تجسیم الهی بوده است نه تشبیه مطلق و همه جانبه. در این رساله، جهت اثبات اشتراک معنوی، در دو فصل، نظریات مخالفین، بیان و دلایل مردود بودن آنها ارائه گردیده، و در فصل سوم، با استفاده از براهینی مانند: برهان خلف، صنایع ادبی در صفات الهی مذکور در قرآن، اثباتِ اشتراک معنوی وجود، با راههای گوناگون و سپس تسری دادن اشتراک معنوی صفت وجود به سایر صفات و در انتها با ذکر چند دلیل روایی به ثابت کردن اشتراک معنوی در اسماء و صفات الهی پایان داده ایم.
محمود ملکی هادی حجت
فقه الحدیث دانش فهم حدیث است که راه رسیدن به فهم درست سنت را به ما نشان می دهد. عالمان بسیاری از جمله شیخ بهایی برای رسیدن به فهم درستی از سنت، توجه ویژه ای به فقه الحدیث داشته اند. بررسی شیو? فقه الحدیثی شیخ بیانگر آن است که وی به پیش نیازهای فهم حدیث آشناست. نسخه های مختلف یک حدیث را می یابد و به تصحیف توجه می دهد. مراحل فهم حدیث نزد شیخ بهایی را می توان در دو مرحل? کلی جای داد: فهم ظاهر و فهم مقصود. در فهم ظاهر، مفردات، علم صرف و دانش نحو و معانی بیان را به کار می برد. در فهم مقصود نیز این گونه عمل می کند: به قرینه های متصل کلامی مانند تلمیح، تعلیل، سوال و تفسیر راوی و سیاق کلام نظر دارد. قرینه های منفصل که مهم ترین آن خانواده حدیث است مورد اهتمام شیخ بهایی است و با این قرینه که همان احادیث مشابه است احادیث را تخصیص و تقیید می زند و گاه تبیین می کند. برای تبیین حدیث از آیات بهره می گیرد. وی با توجه به احادیث معارض، در حل تعارض یکی از دو حدیث را بر جواز، استحباب، کراهت، ضرورت، تخییر یا تقیه حمل می کند. از دانشهای بشری چون طب، حساب و نجوم برای شرح حدیث استفاده می کند. وی با موانع فهم حدیث در هر دو مرحله فهم ظاهر و فهم مقصود آشناست. موانع فهم ظاهر نزد ایشان، اشتراک لفظی، تحول زبان، خلط لغت با اصطلاح، عدم توجه به حروف جر، آشنا نبودن با تصحیف و ادراج و تقطیع نادرست است. وی در شناخت موانع فهم مقصود به موانعی چون عدم تتبع کامل، ساده انگاری، جمود، اخباریگری و بی توجهی به آهنگ سخن آگاهی می دهد. مباحث فقه الحدیثی شیخ بهایی عمدتاً در آثار حدیثی وی مطرح شده که عبارتند از: الحبل المتین، مشرق الشمسین، الأربعون حدیثاً، الحدیقه الهلالیه و مفتاح الفلاح. وی در مباحث فقه الحدیثی از عالمان برجسته و محدثان بنامی چون شهید ثانی، شیخ حسین پدر خود، محقق کرکی و شهید اول تأثیر پذیرفته است و تراث حدیثی خویش را وامدار این بزرگان است.
محمد رضا سبحانی نیا فتح الله نجارزادگان
چکیده نقد، مناظره و احتجاج در میان مذاهب اسلامی سابقه ای دیرین دارد. صدها سال است عالمان مذاهب شیعه و اهل سنّت، بنیان باورها و رفتارهای یکدیگر را نشانه رفته و بر بطلان یا انحراف آن استدلال می کنند، از این رو نقد بین مذهبی امری نوپیدا نیست. امّا حمله به معتبرترین کتاب حدیثی شیعه و باطل دانستن احادیث آن از جانب نویسندگان اهل سنت امری جدید است که صلاح عبد الفتاح خالدی به آن اقدام کرده است. جایگاه رفیع کتاب کافی و نویسنده آن نزد شیعیان، هر شیعه آگاهی را به پاسخگویی به شبهات وارده و دفاع از این کتاب فرا می خواند. خالدی با نادیده گرفتن پاسخ های هزار سال? عالمان شیعه به شبهات وارده، یکبار دیگر شبهات تکراری را، این بار نسبت به احادیث کافی مطرح ساخته و بر نویسند? آن، مرحوم کلینی تاخته است. او در کتاب خود الکلینی و تأویلاته الباطنیه هم از روش های صحیح نقد دور مانده است و هم در کاربرد معیارهای صحیح و مقبول نقد حدیث، یعنی قرآن و حدیث دچار لغزش شده است. این نوشتار، با بیان روش های صحیح و معیارهای مقبول نقد حدیث، در مقام پاسخگویی به این شبهات و بَرنمودن لغزش های خالدی است. راهی که اساتید و بزرگان پیشین آن را هموار ساخته اند.
مجتبی علی اکبریان عبدالهادی مسعودی
حقوق در یک تقسیم بندی کلی به سه دست? حق الله، حق النفس و حق الناس تقسیم می شوند و فطرت، دین و عرف از جمله مبانی حق الناس یا منشأ ایجاد آن به شمار می آیند. به عبارتی انسان موجودی است که در مقایسه با دیگر موجودات هستی دارای کرامت ذاتی است و همین امر امتیاز یا حقوقی را برای او ایجاد می کند. از سوی دیگر موجودی اجتماعی است یعنی بالطبع یا به ضرورت به صورت گروهی زندگی می کند و با توجه به تضاد و تزاحمی که معمولاً بین منافع انسانها وجود دارد، برای جلوگیری از ستیز و نزاع و هرج و مرج در اجتماع، وجود قانون امری ضروری و بدیهی است. این قانون چه بشری باشد و چه الهی و آسمانی که به آن دین می گوییم، بایدها و نبایدها یا حدومرزهایی را برای افراد تعیین می کند که از یک طرف موجب اثبات حق و حقوق برای انسانهاست و از طرف دیگر تکلیفی را بر عهد? آنها قرار می دهد. از سوی سوم زندگی به صورت اجتماعی، خود مولّد آداب و رسوم متعارفی بین انسانهاست که اصطلاحاً عرف نامیده می شود و آن هم حقوقی را به صورت قانون نانوشته برای برخی اثبات می کند. از این رو انسانها از جوانب مختلف دارای حقوقی هستند که از آن با عنوان حق الناس یاد می شود و دیگران مکلفند آن را مراعات نمایند و البته زمین? بروز این حقوق و تکالیف بیشتر در روابط اجتماعی بین مردم نمود پیدا می کند. اسلام به عنوان کامل ترین دین آسمانی که دارای جامع ترین نظام حقوقی نیز هست، بر حقوق انسانها و به ویژه افراد مسلمان نسبت به یکدیگر بسیار تأکید نموده و در آیات و احادیث فراوانی اهمیت حقوق مردم را خاطر نشان کرده است و حتی در مواردی مقدم بودن این حقوق بر حق الله را نشان می دهد. همچنین مصادیق مختلف حقوق مردم در امور مربوط به جان و مال و آبروی آنها را به دقیق ترین شکل مورد توجه قرار داده و در صورت بی توجهی به آنها نسبت به پیامدها و عواقب سوء دنیوی و اخروی آن، مانند محرومیت از برکت رزق، عدم استجابت دعا، عذاب قبر، ورود در آتش و ... بیم داده است و با توجه به امکان تضییع حقوق دیگران، راهکارهایی برای جبران آن، مثل طلب حلالیت و یا گذشت صاحب حق، در آیات و احادیث به ما ارائه نموده است. کلید واژه ها حق، حقوق، اقسام حق، حق الناس، روابط اجتماعی، ضمان
علی خنیفرزاده عبدالهادی مسعودی
چکیده میراث زیدیه یکی از منابع سودمند در پژوهشهای حدیثی و به خصوص نهج البلاغه پژوهی است که به رغم اهمیت، تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. یکی از آثار مهم زیدیه در حوزه نهج البلاغه کتاب «الدیباج الوضی فی الکشف عن اسرار کلام الوصی» است که عالم نامبردار زیدی، یحیی بن حمزه علوی در قرن هشتم نگاشته و طی آن به شرح و تبیین سخنان امام پرداخته است. این کتاب در تقسیم بندی اولیه شروح نهج البلاغه، در گروه شرح های ترتیبی قرار می گیرد که با رویکرد ادبی و زبانی نوشته است. در این پژوهش پس ازمعرفی مختصر نویسنده و حیات علمی وی، به ویژگی های این شرح نظیر نام و تاریخ نگارش و انگیزه ی مولف و ارتباط این شرح با شرح های پیشین و پسین نهج البلاغه پرداخته شده است. واژه شناسی، بهره گیری از دانش های زبانی همچون صرف و نحو و بلاغت، استشهاد به آیات قرآن و اشعار عرب، اشاره به دیگر سانی ها و تصحیف ها و استفاده از اقوال فقها، حکما و... از جمله مباحث فصل سوم و اصلی پژوهش است که «روش شناسی کتاب» نام دارد. کلید واژه ها: الدیباج الوضی، یحیی بن حمزه، زیدیه، فقه الحدیث، نهج البلاغه، شروح نهج البلاغه، روش شناسی شروح نهج البلاغه.
سعید نصیری سید محمود موسوی
مراحل پیموده شده عبارتند از این که در گام نخستین با بیان نمونه هائی از اختلاف فهم مخاطبان حدیث، به اثبات این امر پرداخته شده، و بعد به بررسی تأثیر فهم مخاطب در کیفیت بیان معارف اعتقادی از طرف پیشوایان دین (علیهم السلام) برآمده، و در همین راستا به معرفی روش تمثیل و به کارگیری مَثَل، به عنوان یکی از بهترین شیوه های انتقال معانی و اعتقادات عالی به مخاطبانی که توانائی لازم برای دست یابی مستقیم به قله های معرفتی را ندارند، اشاره شده است. نتیجه به دست آمده این که، فهم دقیق احادیث اعتقادی که دارای شدت و ضعف بوده و گاهی مخالف یکدیگرند، متوقف بر شناخت دقیقی از جایگاه و رتبه ادراکی مخاطب آن حدیث، در مقام صدور می باشد. اما از آن جائی که شناخت مخاطبان پیشوایان دین (علیهم السلام) و تعیین درجه ادراکی آن ها، در این زمان امکان ندارد و از طرفی، منحصر کردن معارف اعتقادی مکتب اسلام، تنها به احادیثی که گزارشی از آن ها در جوامع روائی نقل شده، صحیح نیست زیرا در همان زمان صدور، افراد دارای ادراکات برتری نیز بوده اند که روایاتی از ائمه (علیهم السلام) به آنان رسیده، ولی به خاطر برخی از عامل ها مانند نهی امامان (علیهم السلام) از بیان آن احادیث به دیگران، یا نبود افراد شایسته برای پذیرش، آن احادیث منتقل نشده اند. بنابراین چاره ای از این نیست که به دنبال یافتن حقیقت گفتار پیشوایان دین (علیهم السلام) که پیراسته از تقیّد به مقدار فهم مخاطب است بوده، تا با دست یابی به آن گوهرمعنایی، هم به شناخت دقیقی از معارف اعتقادی دست یافته و هم حوزه اعتقادات در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را به عنوان حوزه ای نظام مند، به جهانیان شناساند. به همین منظور بایستی با به کارگیری تمام ابزارهای ادراکی، تلاش کرده تا به این هدف دست پیداکرد. نتیجه ی حاصل از تحقیق انجام یافته، که در حوزه معرفتی و فرهنگی کاربرد دارد این است که، چون اعتقادات توسط پیشوایان دین (علیهم السلام) با ملاحظه ی مقدار فهم مخاطبان بیان گشته، برای درک حقیقت آن ها می بایستی با توجه به موضوع گزاره ی اعتقادی، با نگرش عقلانی و معرفتی به مجموع احادیث، دنبال دست یابی به گوهرمعناییِ پیراسته از فهم مخاطبان بود، تا هم در فهم خویش از اعتقادات به خطا نرفته باشیم، و هم در مقام انتقال آن ها به اجتماع، با ملاحظه ی ظرفیت مخاطبان، به آن گوهرمعنایی لباس متناسب پوشاند.
احمد غلامعلی محمدعلی مهدوی راد
صحیف? سجادیه، معروف ترین کتاب دعایی شیعیان و از کهن ترین متون حدیثی مسلمانان است. بنا به تصریح محدثان بزرگی مانند: شیخ مفید، خزاز قمی، شیخ طوسی، سید بن طاووس، حرّ عاملی، علامه مجلسی و تأیید بسیاری از پژوهشگران، گویند? این دعاهای والا، امام سجاد? است. پژوهش های گسترد? کتاب شناختی و رجالی در این باره قرینه های متعددی را در تأیید این نسبت برای ما به ارمغان می آورد ، هرچند با توجه به تعریف اصطلاحی تواتر، نمی توان طریق وصول آن را در حلقه های نخست و آغازینش، متواتر خواند. ساختار پژوهش حاضر به گونه ای است که قرینه های گوناگون برای اعتماد به کتاب را فراهم آورده است. در فصل نخست شخصیت و زمانه امام سجاد به عنوان خاستگاه صحیفه بررسی شد و در فصل دوم گزارش-هایی گردآمدند که صحیفه را از دو راوی نخست آن نقل کرده اند. تا کنون روایتِ ابن اشکیب، ابن اعلم، ابن مطهر، ابن مالک، ابن فضل و ابن حمّاد شناسایی شده اند. در این پژوهش ویژگی های هر یک از این گزارش ها به تفکیک بیان شده است. یکی از قرائن مهم در تأیید انتساب صحیفه، ویژگی های متن آن است، مانند یک دستی متن و همسانیِ محتوای آن با قرآن و سنت که در فصل سوم پژوهش حاضر نشان داده شده است. به آسانی می توان گفت که در این کتاب هیچ حرفی در تناقض با معارف دینی نمی توان یافت. در کنار قرینه های متعدد، روی کرد عالمان دینی به این کتاب در خور توجه است. صحیفه کتابی است که فقیهان و محدّثان فراوانی به آن اعتماد کرده اند و متون دعایی آن را مقبول دانسته، خوانده، بهره برده و شرح کرده اند. این رویکرد و مجموعه کوشش های ایشان در پاسداشت و انتشار این اثر گران سنگ در بخش پایانی فهرست شده است.
حسین غفوری عبدالهادی مسعودی
موضوع این پژوهش تفسیر تطبیقی روایی سوره های فجر و بلد با محوریت روایات تفاسیر نورالثقلین و درالمنثور است و روش آن کتابخانه ای است. مطالب در شش فصل ارائه شده است. فصل اول، کلیات است که به بیان مسأله، اهمیت و ضرورت آن از جهت نو بودن طرح و نیاز روز جوامع علمی به آن، سوالات اصلی و فرضیات می پردازد. در فصل دوم، ابتدا معنای لغوی واژگان اصلی مورد بررسی قرار می گیرد که در اکثر موارد دیدگاه های مشترکی راجع به لغات، ارائه شده است. سپس آراء مفسران شیعه و سنی مطرح می شود و در پایان به تفسیر روایی این دو سوره با محوریت روایات تفاسیر نورالثقلین و درالمنثور پرداخته شده است. مجموع مباحث در این فصل ما را به این سمت رهنمون می نماید که اکثر محورهای بحث در تفاسیر و روایات شیعه و اهل سنت واحد هستند و تفاوت تفاسیر آن ها بیشتر به اختلاف در مبانی و عقایدشان منتهی می شود. فصل سوم به گونه شناسی روایات دو تفسیر فوق الذکر می پردازد که در آن، نوع این روایات را از جهت این که برای تبیین مفهوم ظاهری کلمات یا مفهوم باطنی و تأویل آن ها یا بیان مصادیق واژه ها و آیات است، مشخص می نماید. فصل چهارم، آسیب شناسی روایات مذکور است که از جهت سند به بررسی آن ها می پردازد و نوع آن ها را از جهت صحیح، موثق، حسن یا ضعیف بودن و همچنین مسند یا مرسل بودن مشخص می نماید. لازم به ذکر است که روایات نورالثقلین از جهت سند و روایات درالمنثور از حیث محتوا مورد بررسی قرار گرفته اند. در نورالثقیلن؛ 15 درصد روایات، صحیح، 5/1 درصد موثق و 5/83 درصد ضعیف هستند. روایات درالمنثور که اکثر آن ها اقوال صحابه هستند نه روایت منقول از معصوم، مرسل بوده و با تکیه بر کتب مصدرشان نقل شده اند. همچنین از لحاظ محتوایی، به جز چند مورد از بیان مصادیق نفس مطمئنه که خلیفه اول یا سوم را مصداق آن دانسته است، روایتی که با قطعیات مذهب شیعه منافات داشته باشد، وجود ندارد. فصل پنجم به نوعی استنباط و استخراج مطالب هدایتی فصول قبل است که در آن آموزه ها و پیام های هدایتی سوره های فجر و بلد تبیین و به سه دسته پیام های اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی تقسیم گردیده است. در مجموع دو سوره، 13 پیام اعتقادی، 12 پیام اخلاقی و 10 پیام اجتماعی بیان شده که می توان به صورت نمونه به برخی از آن ها اشاره نمود؛ رصد و دیده بانی همه جانبه و همیشگی خداوند از اعمال و رفتار انسان، عبرت آمیز بودن عاقبت اقوام پیشین که بیانگر عجز و ناتوانی انسان است، حکمت آمیز بودن امتحانات و ابتلائات الهی در همه موقعیتهای زندگی اعم از سختی و راحتی یا فقر و غناء، موثر بودن تمام اعمال انسان در رقم زدن سرنوشت دنیوی و اخروی او. در پایان، در فصل ششم به جمع بندی مباحث و نتیجه های بدست آمده از آن ها و همچنین پیشنهاداتی در جهت زمینه های تحقیق و پژوهش بیشتر در این موضوع خواهیم پرداخت.
مرتضی فدایی علی راد
الف) مرحوم عروسی حویزی برای گردآوری روایات تفسیری سوره قصص ، از 27 منبع بهره برده است و اکثر روایات این سوره از تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی ، سپس تفسیر مجمع البیان و در مرحل? بعد از کتاب اصول کافی می باشد. ب) از مجموع 136 روایت نقل شده ذیل این سوره در تفسیر نورالثقلین، تنها تعداد 17 روایت قول یا رأی تفسیری مفسران می باشد و سایر روایات از معصومان صادر گردیده است که از بین آنها روایات صادر شده از امام صادق(علیه السلام) نسبت به سایر معصومان، از فراوانی بیشتری برخوردار می باشد. در صورتیکه از مجموع 364 روایت نقل شده در الدرالمنثور تنها 31 روایت از قول معصومان نقل گردیده است و سایر روایات، اقوال صحابه و تابعان می باشد که از بین آنها بیشترین روایت از قول ابن عباس نقل گردیده است. ج) در فصل دوم این پژوهش پس از مقایسه روایات تفسیری نورالثقلین و الدرالمنثور به 22 مورد افتراق در روایات تفسیری دست یافتیم؛ 1- در روایات شیعه مراد از مستضعفان، در آیه پنجم بنی هاشم و اهل بیت شمرده شده اند. در حالی که در روایات اهل سنت، مراد از مستضعفان یوسف و فرزندانش و بنی اسرائیل، بر شمرده شده اند. 2- در روایات شیعه مفهوم امامت، در آیه پنجم به امامت بر امت اسلام تفسیر گشته است. اما در روایات اهل سنت، امامت به والی امر خویش گشتن و رهایی از بند بردگی و اسارت تفسیر گشته است. 3- در روایات شیعه مفهوم وراثت و تمکن در آیه پنجم، به مالک گشتن شرق و غرب عالم و صاحب حکومت شدن اهل بیت تفسیر گردیده است در حالی که در روایات اهل سنت، به مالک شدن زمینهای مصر و شام و اموال فرعونیان توسط بنی اسرائیل تفسیر شده است. 4- در روایات شیعه "فارغا" در آیه "وَ أَصْبَحَ فُوادُ أُمِّ مُوسی فارِغاً" ، به "خالی شدن قلب مادر موسی(علیه السلام)، از ترس و اندوه" تفسیر گشته است. در حالی که در روایات اهل سنت آن، به "خالی شدن قلب مادر موسی(علیه السلام) از هر چیز، جز یاد موسی" تفسیر گردیده است. 5- در روایت شیعه، "أَشُدَّهُ "، در آیه"وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی" که نیروی بدنی انسان به حد قوت و شدت می رسد، هجده سالگی دانسته شده است. اما در روایات اهل سنت، "33سالگی"و"18تا30سالگی" زمان رسیدن انسان به مرحله رشد شمرده شده است. 6- در روایت شیعه، "اسْتَوی" در آیه "وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی" به روییدن موی در چهره تفسیر شده است. ولی در روایات اهل سنت، "40 سالگی"،"30تا40سالگی"و"روییدن محاسن صورت"، موارد رسیدن انسان به این مرحله دانسته شده است. 7- در روایات شیعه ذیل آیه " قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لِی" غفران به پوشاندن موسی از دشمن تفسیر شده است. و ساحت پیامبران از هرگونه ظلم و ستم منزه دانسته شده است، در حالی که در روایات اهل سنت، آیه به گونه ای تفسیر گشته است که عمل حضرت موسی(علیه السلام)، گناه محسوب گردیده است. 8- در روایات شیعه، گوینده جمله "قالَ یا مُوسی أَ تُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی کَما قَتَلْتَ نَفْساً بالْأَمْس؛ آیا میخواهی مرا هم بکشی همان طور که دیروز یک نفر را کشتی" ، مرد بنی اسرائیلی یا قبطی، دانسته شده است. در حالی که در روایت اهل سنت، مرد بنی اسرائیلی دانسته شده است. 9- در روایات شیعه، مقدار مسافت مصر تا مدین سه روز راه نقل شده است. اما در روایات اهل سنت این فاصله 35 روز راه، و در برخی دیگر هشت شب راه دانسته شده است. 10- در روایات شیعه، شعیب(علیه السلام) به عنوان پدر دختران و میزبان موسی(علیه السلام) معرفی گردیده است. در حالی که روایات اهل سنت در این زمینه دچار اختلاف می باشد و افراد متعددی همچون؛ شعیب(علیه السلام)، رعاویل(پسر برادر شعیب)، یثرون(عالم مدین)، اثرون(پسر برادر شعیب) به عنوان میزبان موسی(علیه السلام)، معرفی گردیده اند. 11- روایات شیعه، دختر کوچکتر شعیب(علیه السلام) را همسر موسی(علیه السلام) دانسته است. اما روایات اهل سنت در این زمینه دچار اختلاف می باشد و در برخی دختر کوچکتر، و در برخی دیگر دختر بزرگتر، به عنوان همسر موسی(علیه السلام) معرفی گردیده است. 12- در روایات شیعه مدت اقامت موسی(علیه السلام) نزد شعیب(علیه السلام) 10 سال بیان شده است اما در روایات اهل سنت، نقل شده است که موسی(علیه السلام)، 10 سال نزد شعیب(علیه السلام) اقامت نمود و سپس 10 سال دیگر نیز به آن مدت اضافه کرد. 13- در روایات شیعه، قارون پسر خاله موسی(علیه السلام)معرفی گردیده است. اما در روایات اهل سنت، پسر عموی ایشان شمرده شده است. 14- در روایات شیعه ذیل آیه "تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً " ، "فساد" به "دل بستن به آباد کردن دنیا" تفسیر شده است. و در روایات اهل سنت به " همراه بودن عمل با معصیت الهی" و "کسب اموال از راه نامشروع" تفسیر شده است. 15- در روایتی که از تفسیر قمی در مورد فرو رفتن قارون به زمین، نقل شده است آمده که موسی(علیه السلام) خودش نزد قارون آمد، و حکم زکات را به وی ابلاغ نمود، قارون او را استهزاء کرده و از خانهاش بیرون راند، موسی(علیه السلام) نزد پروردگارش از رفتار قارون شکوه کرد، خدا هم او را بروی مسلط ساخت و زمین به فرمان وی قارون و خانهاش را در خود فرو برد. اما در روایت نقل شده در الدرالمنثور آمده که آن زن را در مجلس قارون آوردند، تا به عنوان شکایت از موسی(علیه السلام) آن تهمت را پیش قارون بزند، ولی وقتی حضور بهم رسانید، نزد همه حضار شهادت داد به برائت موسی(علیه السلام) ، وموسی(علیه السلام) نزد خدا از قارون و رفقایش شکوه کرد، خدا هم او را بر قارون مسلط نمود. 16- در شأن نزول آیه 56 ، روایات اهل سنت بیانگر نزول آیه در مورد حضرت ابوطالب(علیه السلام)می باشد و اینکه ایشان بدون ایمان از دنیا رحلت فرموده است اما در روایات شیعه این مسأله نفی گشته است و بر ایمان حضرت ابوطالب(علیه السلام) تاکید شده است. 17- با توجه به قول تفسیری ذیل آیه 48، در تفسیر قمی "سحران تظاهرا" به "موسی و هارون" تفسیر شده است. اما در روایات اهل سنت، به "تورات و قرآن" یا " تورات و انجیل" یا " انجیل و قرآن" و طبق روایتی که قرائت صحیح را "ساحران تظاهرا " می دانست، به "موسی و هارون " یا " موسی و محمد " یا "تورات و قرآن" یا " محمد و عیسی " تفسیر شده است. 18- در روایات وارد شده ذیل آیه 54، در روایات شیعه "أُولئِکَ یُوْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بما صَبَرُوا" به اهل بیت تفسیر گشته است و اینکه خداوند بخاطر صبر ایشان بر تقیه دو اجر به آنها عطا می نماید. اما در روایات اهل سنت به سه گروه تفسیر شده است؛ الف) 10 نفر از اهل کتاب که ایمان آورده و مسلمان شدند ولی یهودیان آنها را آزار و اذیت نموده و می رنجانیدند و آنها بر آزار و شکنجههای یهودیان صبر کرده و گفتار ایشان را با دلیل و برهان رد می نمودند. ب) قومی از مشرکین که پس از ایمان به پیامبر مورد اذیت و آزار مشرکین قرار گرفتند. ج) مومنانی اهل حبشه که همراه جعفر بن ابی طالب (علیه السلام) خدمت پیامبر رسیدند. 19- -در روایات شیعه ذیل آیه 65، در مورد گیفیت پاسخگویی مردم به رسالت انبیا در دنیا، بیان شده است که این اتفاق (سوال) مربوط به عالم قبر، می باشد اما در روایات اهل سنت، این اتفاق مربوط به عالم قیامت دانسته شده است. 20- در روایات شیعه ذیل آیه 75، گواه و شاهد امت اسلام، امام معصوم دانسته شده است. اما در روایات اهل سنت، پیامبر و نبی هر امت، به عنوان گواه و شاهد آن معرفی شده اند. 21- در روایات شیعه ذیل آیه 88، "وجه خدا" به "دین الهی" و "اهل بیت و اطاعت از ایشان" تفسیر شده است. اما در روایات اهل سنت، به "اعمال صالحه و آنچه برای خدا انجام می گیرد" تفسیر شده است. 22- در روایات شیعه ذیل آیه 85، "معاد" به "رجعت پیامبر و اهل بیت ایشان" تفسیر شده است. و در روایات اهل سنت، منظور از "معاد"، "مکه" ، "بیت المقدس"، "جنت"، "مرگ"، "روزقیامت و زنده نمودن پیامبر در آن" و " آخرت" بر شمرده شده است. د) در فصل سوم که به شناسایی گونه های روایات تفسیری می پرداخت نتایج ذیل حاصل گردید؛ در تفسیر نورالثقلین از تعداد 136 روایت، تعداد 11 روایت از گون? سوره شناخت، 3 روایت گون? معنا شناخت، 96 روایت گون? تفسیری، یک روایت گون? تأویلی و 25 روایت گون? جری و تطبیق می باشد، و در تفسیر الدرالمنثور، از تعداد 364 روایت، تعداد 45 روایت از گون? سوره شناخت، 33 روایت گون? معنا شناخت، 286 روایت گون? تفسیری می باشد. پس از بررسی گونه های روایات تفسیری، مشخص گردید که بیشترین فراوانی روایات در هر دو تفسیر اختصاص به گون? تفسیری دارد که در این گونه، روایات به تبیین و توضیح آیات پرداخته اند. و در تفسیر نورالثقلین، بیشترین فراوانی روایت پس از گون? تفسیری، برای گون? جری و تطبیق می باشد در حالی که در تفسیر الدرالمنثور، پس از گون? تفسیری، بیشترین فراوانی روایت برای گون? سوره شناخت مشاهده می شود که در این گونه، روایات اهل سنت به بیان شأن نزول آیه ، بیان اختلاف قرائت واژگان و بیان مکی و مدنی بودن سوره و آیه پرداخته است. ه) در فصل چهارم که به آسیب شناسی روایات تفسیری معصومان می پرداخت نتایج ذیل حاصل گردید؛ 1-در بررسی اسناد روایات معصومان در تفسیر نورالثقلین، معلوم گردید که از مجموع 119 روایت نقل شده از معصومان، سند 24 روایت دچار آسیب ارسال گشته است و سند 16 روایت دامنگیر آسیب ضعف راوی گردیده و سند 43 روایت دچار سایر آسیبها شده است. همچنین مشخص گردید 28 روایت صحیح، 8 روایت موثق و سایر روایات با توجه به آسیبهای وارده ضعیف می باشند. 2- در بررسی اسناد روایات معصومان در تفسیر الدرالمنثور، مشخص گردید که از 31 روایت نقل گردیده از معصومان، سند 15 روایت دامنگیر آسیب ضعف راوی و سند هشت روایت دچار آسیب ارسال گردیده است و سایر روایات صحیح می باشند. 3- در بررسی آسیبهای اسناد روایات معصومان، در تفسیر نورالثقلین، بیشترین آسیب، آسیب ارسال، و در تفسیر الدرالمنثور بیشترین آسیب آسیب ضعف راوی می باشد که دامنگیر اسناد روایات گردیده است. و) در فصل پنجم که به اکتشاف آموزه های هدایتی در این سوره با توجه به آیات و روایات ذیل آن می پرداخت، نتایج ذیل بدست آمد. 1-این سوره شریفه مشتمل بر آموزه های اعتقادی، اخلاقی -تربیتی، فقهی، اجتماعی و سیاسی می باشد،که در این پژوهش تعداد 140 مورد از این آموزه ها استخراج گردیده است. 2-آموزه های اجتماعی این سوره دارای بیشترین فراوانی، و آموزه های فقهی دارای کمترین فراوانی هستند.
رسول احمدی سید محمود موسوی
مفهوم ایمان در فرهنگ اسلام، مفهومی اساسی و با اهمیت است. هم در قرآن کریم و هم در متون حدیثی، بحث از ماهیت ایمان، متعلقات و آثار آن به چشم می خورد. در حوزه جبر و اختیار و همچنین فضل و فیض الهی نیز، آیات و روایات قابل توجهی را می توان بیان داشت، اما در خصوص نقش هریک از اختیار و فیض در ایمان، به ظاهر با آیات و روایات کمتری مواجه هستیم، به گونه ای که تعداد روایاتِ این حوزه از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمی کند. لذا این نوشتار برآن شد تا تمرکز بیشتری بر مولفه هایی که قرآن و کلام اهل بیت علیهم السلام از آنان برای تبیین ماهیت ایمان و دیگر متعلقات آن استفاده نموده اند، داشته باشد. رسال? حاضر بعد از بررسی هریک از مفاهیم ایمان، اختیار و فیض، به نظریاتِ مطرح در باب نقش اختیار و فیض در ایمان که متکلمین اسلامی بدان اشاره نموده اند، پرداخته است. ارائه تصویری قرآنی از ایمان اختیاری و متعلقات آن ، و همچنین نگاه احادیث به عنصر اختیار در این موضوع، فصل مستقلی از رساله را به خود اختصاص داده است. در ادامه نیز، آیات و روایاتی را که می توان از آن در اثبات این مدعا که ایمان، فیض و عنایت الهی است، بهره برد، ذکر می شود. و در پایان، جمع بندی مباحث مطرح شده و تبیین نظریه قرآنی ـ روایی ِموضوع رساله را تحت عنوان خاتمه بیان داشته ایم. کلید واژه ها: ایمان، اختیار، فیض، فرق اسلامی.
محسن عطاءاله عباس پسندیده
هدف از این بررسی یافتن عوامل تقویت کننده ی نیروی «صبر» از نگاه قرآن و ارائه الگوی قرآنیِ توان افزایی در تحمل سختی ها است. این پژوهش از نوع «کتابخانه ای» است که در آن بیش از سیصد آیه در 14 جریان دشوار از زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با تکیه بر تفاسیر مورد بررسی قرار گرفته اند؛ و عوامل تقویت کننده در هر کدام با استفاده از روش «پژوهش معکوس» مشخص شده اند. یافته های این پژوهش آن است که اولاً: تعداد 45 عامل توانمند سازی در چهار موقعیت: اصل رسالت، انکار رسالت، جنگ روانی و جهاد استفاده شده است. ثانیاً: این عوامل به دو بخش تقسیم می شوند: «پیشینی» با دو عامل، و «پسینی» مجموعاً با 43 عامل که خود به سه گروه تقویت «خدا محور» با 24 عامل ، «عاقبت محور» با نُه عامل و «مشکل محور» با 10 عامل طبقه بندی می شوند. ثالثاً: توان افزایی در هر کدام از آن موقعیت های چهارگانه، الگویی خاص و متفاوت از دیگری دارد؛ بدین شکل که در هر موقعیت، از همه یا برخی از بخش ها و گروه های تقویتی استفاده شده، و از هر گروه نیز به تناسب موقعیت، عوامل خاصی به کار گرفته شده اند. رابعاً: در میان عوامل، تقویت «تعمیمی» با نُه بار و تقویت های «معنوی» و «عذاب انتظاری» هر کدام با پنج بار تکرار، بیشترین کاربرد را در این الگوها داشته اند. نتیجه این بررسی آن است که برای توان افزایی در سختی های سیاسی اجتماعی دین، باید نگاه تک عاملی را کنار گذاشت و به تناسب ماهیت هر پدیده، از مُدل های ترکیبی استفاده نمود.
فاطمه باباعلی عبدالهادی مسعودی
چکیده قصّه های قرآن ازجنبههای مختلف تاریخی،محتوایی، تربیتی وغیره بررسی شدهاند، امّابه جنبههای هنری ومسائل مربوط به شیوههای اقتباس از این داستان ها و تحلیل اشکالات عدیده در آن، کمتر توجه شده است. در این پژوهش قصّه ی حضرت موسی(علیه السلام) از جهت تکرار و فراوانی آیات، موضوعات متعدد و محتوای غنی قابل اهمیت دانسته شده و با عنوان قصّه ی حضرت موسی (علیه السلام)در قاب هنر هفتم و با تکیه بر منابع تفسیری و روایی و هنری وسینمایی، تجلّی یافته است و با روش تحلیلی تطبیقی، در جهت هدف اصلی یعنی آگاهی از وجوه هنری و بصری قصّه، قدم برداشته، تا ما را در مسیر اقتباسات بعدی، از افتادن در ورطه خطا و سردر گمی مصون بدارد. نتایج حاصله آن است که در این اقتباس گرویدن به دین امری درون جوش و ایمانی نیست و تنها شکوه وفر بیرونی است که آن را عظمت می بخشد و بدون رفتن به عمق موضوعات، صحنه ها براساس هدف نه صرفاً دینی گزینش شده و توانسته با تقویت بخش سینمایی، بخش محتوا را تا حدی زیر فشار خود له کند، حذف و اضافه تعمدی مانند حذف نافرمانی بنی اسرائیل یا اضافه کردن شخصیت دروغین، در بافتی محکم از نظر سینما، سازندگان توانسته اند با بهره گیری از جعلیات و سند سازی برای آن، به شکلی چشمگیر فیلم ده فرمان را به سینما ببرند. با توجه به موقعیت قصّه ی حضرت موسی(علیه السلام)در ادبیات روایی و تفاوت آن با قصّه های دیگر و تأکید برواقعی بودن به تصریح خود قرآن، به زبان هنری و تصویری آیات نگاه ویژه شده استو ضمن بیان ویژگی های هنری، نمایشی و تصاویر بدیع مربوط به قصّه، به راهکارهایی دست یافته ایماز قبیل نوع داستان سرایی همراه با ایجاد اشتیاق در مخاطب، بحث زمان و عقب و جلو رفتن برخی رویدادها همراه با فضاسازی هنرمندانه مانند کیفیت خانه سازی بنی اسرائیل، توجه به عناصری همچون شخصیت و پر رنگ کردن صفت غالب مانند امین بودن موسی یا تکبّر فرعون، استفاده از الفاظی که نشانگر قطعیت یا جدیت یا تردی و غیره است، مسأله رویت و سخن گفتن خداوند و شکافته شدن دریا با بهره گیری از زبان گویای تصویر، استفاده از داستانک هایی مانند ماجرای قارون و مومن آل فرعون و غیره، همه وهمه یارای کسانی خواهد بود که بخواهند در مسیر مهم اقتباس از قصّه ی حضرت موسی (علیه السلام) و دیگر قصص قرآنی قدم های مفید و تاثیر گذار بردارند.
احسان پورنعمان عبدالهادی مسعودی
میراث حدیثی شیعه، مجموعه ای مستحکم و متقن و کارآمد است. یقین به این امر با ترسیم فضای صدور احادیث و بررسی بستر تاریخی نقل حدیث شیعه مسجّل می گردد. درمیان جامعه حدیثی و اکثر راویان، صفات والایی چون، کثرت زهد و عبادت، صداقت، دینداری، نیّت خالص و تلاش صادقانه در راه نشر معارف، مشهود بود. صفاتی که مددکار ویژگی اصلی روایت گری (امانت داری) بودند. این مهم از اعتماد امامان به راویان و تجلیلی که از آنان دارند هم، فهمید می شود. راویان به عنوان آخرین حلقه از زنجیره نشر معارف الهی در جامعه، با یقین به وراثت علم الهی، احادیث را گفتار خداوند متعال می دانستند. به همین سبب با وضع قوانین سخت گیرانه ای در فراگیری و آموزش دادن حدیث، راه را برغفلت ها بستند. نقطه اشتراک تمامی این قوانین، تلاش برای رسیدن به یقین، و پرهیز از شک و تساهل و تسامح بود. خصلتی که سبب می شد، تنها با یقین به صدور و صحّت حدیث، آن را منتشر کنند. وجود اشتباهات ناخواسته راویان درست کار و برخی اقاویل منحرفان خطاکار درون و برون جامعه شیعی، سبب ساز پی ریزی جریان بالندهِ پالایش میراثِ حدیثی، توسط امامان? شد. پیگیری این جریان توسط راویان به طرد ضعفاء و روایاتشان از جامعه و میراث حدیثی شیعه انجامید. در دل این جریان، فرهنگ عمومی شیعه و کتب مشهور طایفه، تدوین گشت، که خود منبعی برای تالیف جوامع اولیه گردید. تنها ایرادی که ناواردان را به اشتباه می اندازد، تضعیفات فراوان رجال و حضور احادیث این افراد در مجامع معتبر شیعه است. رفع این شبهه بستگی به واکاوی معانی ضعف از دیدگاه رجالیان و قدماء دارد. طبق نظر ایشان وثاقت و ضعف دارای مراتب گوناگونی بوده، تعامل با هر دسته متفاوت خواهد بود. تبیین جرح و تعدیل های مندرج در کتب رجالی و پی جویی و شمارش دقیق موارد آن درجوامع حدیثی اثبات می نماید، حضور ضعفاء در میراث حدیثی شیعه، بارها کمتر از مقداری است که ناآگاهان داعیه آن را دارند. استحکام میراث حدیثی شیعه، سبب دل آرامی ما در هنگام رجوع به احادیث می گردد.
صمد رجبی عبدالهادی مسعودی
موضوع این تحقیق، تفسیر تطبیقی روایی سوره های جاثیه و احقاف از دیدگاه مهمترین تفاسیر شیعه و اهل سنت می باشد و روش آن کتابخانه ای است. در این پژوهش روایات دو تفسیر گرانقدر نورالثقلین و الدرالمنثور به عنوان محور بحث قرار گرفته و مطالب در پنج فصل سامان پذیرفته است. در این پژوهش پس از بیان مفاد ظاهری آیات سوره های جاثیه و احقاف از دیدگاه مفسران امامیه و بیان مفاد روایی آیات از تفسیر نورالثقلین و الدر المنثور، به مقایسه مفاد ظاهری با مفاد روایی و همچنین بیان افتراقات روایات تفسیری فریقین پرداخته شده است. گونه شناسی روایات تفسیری و برسی آسیبهای اسنادی روایات معصومان در این دو تفسیر، همچنین بیان آموزه های هدایتی این دو سوره بر اساس آیات و روایات ذیل آن، بخشهای دیگر این پژهش می باشد. در بررسی روایات این دو تفسیر مشخص گردید که از مجموع 71 روایت نقل شده ذیل این دو سوره در تفسیر نورالثقلین، تنها تعداد 12 روایت قول یا رأی تفسیری مفسران می باشد و سایر روایات از معصومان صادر گردیده است که از بین آنها روایات صادر شده از امام صادق(علیه السلام) نسبت به سایر معصومان، از فراوانی بیشتری برخوردار می باشد. در صورتی که از مجموع 179 روایت نقل شده در الدرالمنثور تنها 18 روایت از قول پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نقل گردیده است وسایر روایات، اقوال صحابه و تابعان می-باشد که از بین آنها بیشترین روایت از قول ابن عباس نقل گردیده است. همچنین در این پژوهش پس از شناسایی گونه های روایات تفسیری، مشخص گردید که گونه تفسیری نسبت به سایر گونه ها از فراوانی بیشتری برخوردار است. در بررسی آسیبهای اسناد روایات معصومان، بیشترین آسیب، در تفسیر نورالثقلین آسیب ارسال و در تفسیر الدرالمنثور، ضعف راوی می باشد که دامنگیر اسناد روایات گردیده است. وپس از اکتشاف آموزه های هدایتی این دو سوره معلوم گردید که آموزه های اجتماعی این دو سوره دارای بیشترین فراوانی، وآموزه های فقهی دارای کمترین فراوانی هستند.
حسن اسدبیگی علی راد
در این تحقیق برآنیم تا تفسیری تطبیقی از سوره فاطر با توجه به روایات موجود فریقین در ذیل آیات ارائه دهیم و هدف از آن، روشن نمودن نقاط اختلاف و اشتراک بین دو گروه می باشد تا معین گردد کدامین مذهب به مباحث معارف تفسیری، بیشتر پرداخته است . برای این کار، علاوه بر منابع مهم فریقین در تفسیر، چه تفاسیر اجتهادی و چه تفاسیر روایی، بیشترین بهره را از تفسیر نورالثقلین در روایات شیعه و تفسیر الدرالمنثور در روایات اهل سنت برده ایم. همچنین از بسیاری کتب دیگر که ما را در ارائ? هر چه بهتر بحث یاری می کردند استفاده شده است. تحقیق مورد بحث شامل پنج فصل می باشد که فصل اول بیانگر کلیات مورد بحث در تحقیق است، در فصل دوم که بحث اصلی ما می باشد، پس از بیان مفاد ظاهری مستفاد از تفاسیر اجتهادی، به تفسیر روایی آیات پرداخته شده و سپس مقایسهای دو سویه بین مفاد ظاهری و روایی از یک سو و بین روایات نورالثقلین و الدرالمنثور از سوی دیگر داشتهایم که در این مقایسه وجوه اشتراک و افتراق را نمایان کردهایم و مشخص گردیده که چه اختلافاتی بین تفاسیر شیعه و اهل سنت وجود دارد، هرچند اشتراکات بین این دو گروه در این قسمت از آیات بسیار است، فصل سوم کار گونه شناسی روایات را بر عهده دارد تا روشن گردد که آیا تمام گونه های روایی در نورالثقلین و الدرالمنثور وجود دارد یا نه؟ و کدام گون? روایی بیشترین مورد را به خود اختصاص داده است و نیز روایات کدام گروه به مباحث تفسیری و معرفتی بیشتر اشاره کرده است، هر چند در مجموع می توان گفت که بیشتر روایات اهل سنت حتی مواردی که به عنوان روایت تفسیری مشخص شده به ترجم? لغوی کلمات و یا جملات پرداخته اند، در فصل چهارم آسیب های سندی موجود در روایات ـ روایات شیعی و روایاتی که اهل سنت از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) نقل نموده اند ـ شناسایی شده و سعی بر این بوده تا آسیب ها به نوعی برطرف گردد، و در انتها آموزه های هدایتی که از این آیات به دست می آید بیان شده است، معارفی که بیشتر دربار? مسائل اعتقادی از جمله توحید و معاد می باشد. کلید واژگان: سور? فاطر، روایات تفسیری، نورالثقلین، الدرالمنثور، مفاهیم، گونه ها، آسیبها، آموزه ها.
مرتضی زارعی عبدالهادی مسعودی
آن چه که این نوشته در پی آن بود بررسی یقین ایمانی ازمنظر نهج البلاغه بود و محور تحقیق جمله حکیمانه و بی بدیل حضرت امیر(علیه السلام) بود که درباره خطای حضرت آدم فرمود:«فباع الیقین بشکه» درواقع مهم ترین حادثه ای که در سرنوشت همه انسان ها تاثیر گذاشته است قضیه حضرت آدم است و حضرت امیر نکته اساسی در این واقعه را از دست دادن یقین معرفی می کند و این نوشته کوشید در حد بضاعت اندک خود نکاتی را در باب یقین ایمانی از نگاه حضرت امیر(علیه السلام) مطرح کند نوشته ای که در چهار فصل تنظیم شد. در فصل اول کلیاتی درباره اهداف تحقیق و بیان موضوع و تعریف یقین در لغت و اصطلاح مطرح شد و مشخص شد که یقین ایمانی که(همان اعتقاد جازم به حقیقتی همراه نفی غیرآن است) از جنس حضور و قلب است و دارای هویتی چند بعدی است که به ابعا د مختلف وجود آدمی از عقل و نفس و عمل مربوط است و از علم و اعتقاد اغاز می شود و به شهود و فنا ختم می شود و در فصل دوم به مولفه های تشکیل دهنده یقین با تکیه بر حکمت 31 نهج البلاغه که در تعریف ایمان و بیان ارکان شک و یقین ایراد شده است پرداخته شد و در بیان تفاوت یقین علمی و یقین ایمانی به تفاوت هایی ازجمله چند بعدی بودن یقین ایمانی، و همین طور کیفیت تاثیر و گستردگی حوزه یقین ایمانی، و پیوند یقین ایمانی با راز و غیب اشاره شد در فصل سوم عوامل ایجادگر و تقویت کننده و تضعیف گر یقین در نگاه حضرت امیر(علیه السلام) مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در بخش عوامل ایجادگر به فطرت، عقل، قلب سلیم و ولایت پرداختیم و در قسمت عوامل تقویت کننده به اموری چون عبودیت، یادمرگ، حق محوری، و زهد اشاره شد و در بخش عوامل تضعیف گر از گناه قلبی و عملی، شیطان، و دنیا به عنوان علل تضعیف گر یقین یاد شد و محور اساسی در ایمان یقینی ولایت ائمه دانسته شد که در بعد معرفتی عینیت یقین و علم به خداوند هستند و در بعد اعتقادی از ارکان اعتقادات بوده و از مصادیق عین الیقین و علم الیقین هستند و خود به عنوان ولی خدا مظهر حق الیقین هستند و از آن جا که تبیین شد که یقین ایمانی از جنس اشرا ق و افاضه است اتصال و اقتدا به ایشان درواقعه داخل شدن در حصن یقین و متصل گشتن با حق الیقینی است که کسب آن به تنهایی ممکن نیست در فصل چهارم به آثار یقین در حوزهای معرفتی و اخلاقی پرداختیم و به آثاری چون شهود، کرامت، شجاعت اطمینان و رشد و قاطعیت و عدالت و..اشاره شد
حسین امامی کوپایی علی راد
موضوع این پژوهش، تفسیر تطبیقی روایی سوره های قلم و حاقه بر مبنای روایات نورالثقلین از شیعه، و الدرّالمنثور از اهل سنّت می باشد. لذا ابتدا ذیل هر سوره مفاد ظاهری و روایی آیات آن بیان شده و در نهایت بین این مفاد، مقایسه صورت گرفته است. نتیجه مقایسه فوق این بود که رابطه روایات تفسیری با مفاد ظاهری دارای حالتهای متفاوتی است. برخی روایات تبیین و توضیح همان مفاد ظاهری هستند و بیشتر نقش آموزشی برای استفاده از ظواهر آیات محکم قرآن را دارند. روایات دسته دوّم، بیان کننده معارفی هستند که از دقّت در ظواهر به دست نمی آیند. مفاد این روایات گاهی در راستای مفاد ظاهری بوده و گاه متعارض و مخالف بوده یا موافق نیستند. با مقایس? روایات این دو تفسیرمعلوم می شود که 67% روایات تفسیری کتاب «نورالثقلین» از معصوم است؛ اما تنها 12% روایات کتاب «الدرالمنثور» این ویژگی را داشته و باقی روایات از صحابه و تابعان می باشد. در این میان تنها چهار روایت وجود دارد که به صورت مشترک در هر دو کتاب آمده است. در «نورالثقلین» تنها یک روایت از اسرائیلیات آمده؛ اما در «الدرالمنثور» موارد متعددی از این نوع روایات وجود دارد. گونه شناسی روایات نورالثقلین و الدرّالمنثور ذیل سوره های قلم و حاقه، فصل دوم هر بخش این تحقیق می باشد. گونه های روایات شامل سوره شناخت، واژه شناخت، تأویلی، جری و تطبیقی و روایات مرتبط است. در نورالثقلین بیشتر روایات از نوع روایات مرتبط غیر تفسیری است؛ ولی در الدرّالمنثور روایات تفسیری با احتساب روایات صحابه و تابعان، تعداد بیشتری بوده و بعد از آن روایات واژه شناخت، بیشتر هستند. آسیب شناسی روایات، فصل بعدی پژوهش می باشد. این فصل نشان داد که اکثر روایات تفاسیر نورالثقلین و الدرّالمنثور ذیل سوره های قلم و حاقه از لحاظ سندی ضعیف هستند. حدود 65% روایات «نورالثقلین» از حیث سند غیرمتعبر است. از این میزان، 17 روایت به دلیل تصریح به ضعف برخی راویان و یا مجهول بودن راوی، ضعیف دانسته شده، در 32 روایت رفع وجود دارد، 8 روایت مرسل بوده و از 20 راوی هم نشانی در کتب رجالی یافت نشده؛ لذا روایت مهمل و ضعیف شمرده شده است. قسمت اعظمی از روایات ذکر شده در الدّرالمنثور، از غیر معصوم نقل شده است، از همین رو به عنوان روایت اعتباری نداشته و بسیاری از آن ها اقوال اجتهادی صحابه، تابعین و یا دیگر مفسّران عامّه است. 36 روایتی هم که در این کتاب از معصوم نقل شده، سند قابل اعتمادی ندارد. در این فصل مصادر روایات نورالثقلین هم بررسی و نشان داده شد که بیشتر آنها از کتب معتبر شیعه هستند؛ ولی از حیث فراوانی روایات نقل شده، تفسیر قمی و مجمع البیان که بیشترین روایات از آنها نقل شده، از حیث انتساب کتب به مولف آن یا به دلیل ضعف روایات، دارای اشکالاتی هستند. در فصل آخر پیامها و آموزه های هدایتی هر کدام از سوره های قلم و حاقه استخراج شده و توضیحات مختصری پیرامون هر کدام ذکر شده است. بیشترین حجم پیامها را آموزه های اخلاقی تشکیل می دهد؛ چرا که موضوع اصلی این سوره ها همانند اکثر سُوَر آخر قرآن پیرامون مباحث قیامت و پاداشها و عذابهای اخروی است تا از باب تذکّر، مخاطبین خود را از غفلت خارج نموده و متوجه زندگی ابدی و سرای آخرت نماید.
سید محسن صفایی عبدالهادی مسعودی
مجموع داده های این مقاله عبارتنداز: به نظر شیخ مفید نزول قرآن تدریجی است و اعتقاد به نزول دفعی قرآن در شب قدر بعید و مخالف ظاهر قرآن، اخبار متواتر و اجماع علماست. او مدافع «نظریه صرفه» در وجوه اعجاز قرآن است. به نظر طرفداران این نظریه وجه اعجاز قرآن در این است که خداوند مردم را از آوردن مثل قرآن بازداشته و از این کار آنان جلوگیری می کند. و اگر چنین نبود، دیگران نیز بر آوردن شبیه قرآن قادربودند. بنابر کتاب اوائل المقالات، شیخ مفید نیز این نظریه را پذیرفته و از آن دفاع کرده است. اما در باب تحریف قرآن، هرچند شیخ مفید نظم و نسق قرآن مشهور در میان مسلمانان را اندکی با آنچه در واقع بوده است متفاوت می داند ولی معتقد است که زیاده و نقصانی در آیات قرآن رخ نداده و همه ی آنچه در قرآن مشهور وجود دارد کلام خدا و وحی الهی بوده و معتبر است. مرحوم شیخ، امکان عام تفسیر برای غیر معصوم را پذیرفته و در عمل بدان ملتزم بوده است و روش تفسیر روایی محض را اجرا نمی نموده است. البته جایگاه هر یک از منابع تفسیری در دیدگاه او تعریف شده و دارای چارچوب بوده که ان شاء الله به هر یک در جایگاه خود اشاره خواهد رفت. در نگاه او اکثر آیات قرآن کریم حقیقت و در مواردی نیز مجازند. لذا او نیز مانند بقیه علمای امامیه هم ظاهر قرآن را حجت دانسته و هم باطن آن را. مفید روایاتی را مستند خود می داند که مفید علم به صدق راوی بوده و با قطعیات عقلی و شرعی مخالفتی نداشته باشند. شیخ مفید مبانی مفسرین در مکی و مدنی را پذیرفته و طبق آن استدلال می نموده است. خلاصه آرای شیخ درباره نسخ از این قرار است که: • او اصل وجود نسخ در قرآن را پذیرفته است. • از انواع نسخ، نسخ حکمی و بقای قرائت را پذیرفته و نسخ قرائت را از اساس رد می نماید. • نسخ سایر ادیان و احکام آسمانی بوسیله دین اسلام و سایر کتب آسمانی بوسیله قرآن را از انواع نسخ می داند. • او نسخ قرآن به وسیله غیر قرآن را به سبب مخالف خود قرآن با آن، رد می کند، هرچند که عقلاً مانعی در آن نمی بیند. اما روش او در تفسیر قرآن: 1- اساس استدلالات عقلی و کلامی مفید، قرآن و سنت است که یا مستقیم بدان اشاره می کند و یا با تکیه بر آن استدلال خود را سامان بخشیده ولی به وجود نصوص شرعی در این باره تصریح نمی نماید. مطالعه آثار او ما را به این نکته رهنمون می شود که مفید تسلط ویژه ای بر متون شرعی مخصوصاً قرآن داشته و از آیات آن بسیار به جا و به موقع در استدلال های خود استفاده می نموده است. ابن معلم، شیخ مفید?، تفسیر قرآن به قرآن را پذیرفته و در مواضع مختلف و به اغراض متفاوتی از آن استفاده و بهره برده است. در دیدگاه او بهترین راه برای فهم بهتر قرآن و تفسیر آن، مراجعه به خود قرآن و یاری جستن از آیات مشابه و حتی غیر مشابه در فهم غوامض لفظی و مفهومی آیات مشکل است. خلاصه، ظاهراً به اقتضای عقل گرایی و اجتهادمداری، مفید از طرفداران روش قرآن به قرآن و استفاده کننده از این روش به حساب می آید. 2- در دیدگاه او خبر واحد غیرمحفوف به قرینه، فاقد اعتبار و ارزش استدلال و از گردونه کاری او خارج بوده است. او روش سختگیرانه ای در نقد روایات داشته و علاوه بر نقد تک تک رجال و مجموع سند، نقد محتوایی متن روایت را نیز در دستور کار قرارداده و ضمن سنجش سندی، متن روایت را نیز با کمک قطعیات شرعی و حکم عقل سلیم و شواهد تاریخی و ادبی و... ارزیابی نموده و بعد از گذشت روایت از تمامی این غربال ها، به آن استناد جسته و در تفسیر از آن استفاده می نموده است. 3- او به صراحت, عقل را نیازمند به شرع دانسته و از آن به عنوان یکی از طرق وصول به اصول احکام شرعی یاد می کند اما این بدان معنا نیست که عقل استقلالی نداشته و باید آن را تعطیل نمود و یکسره سراغ نصوص شرعی رفت، بلکه او شرع را راهنمای عقل در روش اندیشیدن و استنتاج درست می داند. و بعد از اخذ راهنمایی از شرع، عقل مستقل است که بیندیشد و نتیجه بگیرد و تولید فکر نماید. نقطه افتراق او با اهل حدیث نیز در همین نکته ظریف و باریک است. او بعد از اینکه عقلش را به قرآن و روایات عرضه و طریق اندیشه اش را اصلاح می نماید، مستقلاً می اندیشد و حتی دسته ای از روایات را با همین سنجه ردمی نماید و برخی از متشابهات از آیات قرآن را نیز با این عقل، تأویل برده و از معنای ظاهریش جدا می کند. او حتی در مقام تعارض عقل و نقل، عقل را مقدم دانسته و به آن تمسک می کند. 4- مفید در سایه تعالیم ناب اهل بیت ? به ظاهر قرآن متعبد بوده و حمل آن بر معنای خلاف ظاهر را بدون دلیل و برهان قاطع برنمی تابد. اما در جایی که حمل آن بر ظاهر، محظور عقلی داشته یا با یقینیات برگرفته از آیات و روایات یا نص برخی از آیات مغایر باشد، به شرط وجود شاهد حمل، اجازه تأویل آیه را صادر می نماید. همچنین جری و تطبیق آیات قرآن بر مصادیق خاص، به شرط وجود آیات و روایاتی که صلاحیت شاهدقرارگرفتن را داشته باشند، نیز در دیدگاه او مجاز است. به طور خلاصه، مفید صاحب مکتبی غنی و کامل در تفسیر بوده و تقریباً تمامی روش های مرسوم در تفسیر مورد استفاده وی قرارگرفته است. به جرأت می توان او را پیرو مکتب تفسیر اجتهادی و عقل گرایی دانست که با تمسک به آیات محکم قرآن کریم و روایات صحیح منقول از معصومین? و علوم مرسوم در آن روزگار، تفسیری کامل و همه جانبه از قرآن ارائه داده و با استفاده بجا و عالمانه از منابع مورد قبول خود، روشی نو را در تفسیر پایه گذاری نموده است. این روش غالباً توسط بعدی ها مورد استفاده کلی یا جزئی قرارگرفته است و گزافه نیست که بگوییم ایشان موسس کامل ترین و بی نقص ترین و بهترین روش تفسیری در میان مسلمانان بوده است. به طور یقینی و قطعی، تحصیل مرزبندی ترجمه و تفسیر در آثار او قابل دسترسی نبوده و هرچه بیان شود باید مورد شک و تردید قرارگیرد و تقسیم بندی مورد نظر ما که ترجمه، تفسیر، تاویل و جری و تطبیق را مراحلی جداگانه و طولی می دانند نزد مفید چنین جایگاه و مرزبندی مشخصی نداشته یا حداقل از آثار او قابل بازیافت نیست و می توان حدس زد تاویل و جری و تطبیق نیز در محدوده فعالیت تفسیری وی قرارداشته است. از مجموع مولفه های تفسیری بررسی شده در آثار آن بزرگوار می توان اینگونه نتیجه گرفت که تفسیر او تفسیری اجتهادی و جامع است که تقریباً از تمامی منابع متصور برای یک مفسر استفاده نموده و قرآن، روایات، ادبیات عرب و تاریخ در آن جایگاه ویژه ای دارد. اساس تفسیر مفید استفاده مکرر از شواهد قرآنی است و به کرّات دیده می شود که او آیات قرآن را مبنای اجتهاد تفسیری خود قرار داده است. تفسیر قرآن به قرآن که سرخطهای آن در آثار معصومین? دیده می شود، در آثار او منزلتی خاص دارد. همچنین بهره گیری از روایات تفسیری با رعایت صحت و اعتبار آنها، در میان آثار او رایج است. عترت مداری مفید در مباحثات کلامی او به وضوح قابل ردیابی است. اگر روایتی بر مفید ثابت گردد، در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده و حتی در تضاد با عقلش نیز جانب آن را می گیرد. اما روایات ضعیف یا بی بنیاد را بی هیچ ملاحظه ای رد نموده و از چرخه عملیات اجتهادیش خارج می نماید. چیره دستی او در ادبیات عرب و آشنایی عمیق او با استعمالات لغوی واژگان زبان عربی، باعث شده است که در تعیین مشکلات قرآنی در ناحیه واژه شناسی و ترکیبات و سیاقات قرآن نیز موفق عمل نماید. او در مواردی نیز با استشهاد به قضایای تاریخی، شأن نزولات و اسباب نزول برخی از آیات، با مهارت خاصی استدلال حریف را عقیم نموده و نتایج جالبی را در ذیل آیات قرآنی حاصل نموده است. با توجه به اینکه بسیاری از نکات قرآنی او از میان آثار کلامی وی استخراج شده است، بسیاری از استدلالات صبغه کلامی داشته و از این رو تفسیر وی با رویکردی کلامی ارائه می شود که از این حیث منحصر به فرد است. تفسیر او را می توان تفسیری اجتهادی کامل با رویکردی کلامی ـ ادبی دانست که جایگاه عقل در آن برجستگی خاصی دارد. عقل گرایی اساس اندیشه مفید است و تبعاً بر تفسیر وی نیز سایه افکنده است. اما این عقل گرایی از نوع لجام گسیخته نیست بلکه سایه نصوص شرعی این عقل را فراگرفته و و همچون راهنمایی امین آن را رهبری نموده است. اما عقل او بعد از شکل گیری از نصوص قطعی، به عنوان منبعی مستقل در کنار آندو وارد عمل شده و حتی به نقد برداشتهای غلط از آیات قرآنی یا روایات غیر قطعی پرداخته و بسیاری از متون دینی را رد می نماید. اساس بسیاری از روش های متداول تفسیری را می توان در آثار او مشاهده نمود. گویی شاکله فکری او در بسیاری از موارد با افکار رایج در عصر حاضر تطابق داشته یا حداقل بدان نزدیک است. بجز مواردی که پیشرفت های علمی و تطور تدریجی علوم باعث تغییر و تحول آنها شده است کمتر موردی را در آثار او می توان یافت که برای اندیشمندان عصر ما راهگشا و مفید نباشد. بویژه که در مشترکات زیادی میان عصر حیات او و عصر حاضر وجود دارد و اندیشمندان هر دو عصر با چالش های تقریباً مشابهی دست و پنجه نرم می نمایند. تضارب آرای فرق، ادیان و مذاهب مختلف، عقل گرایی، مادی گرایی و ... از این مواردند. امید است این اندک، مورد استفاده تشنگان معارف ناب اهل بیت عصمت و طهارت ? قرارگیرد.
رضا دری عبدالهادی مسعودی
موضوع این پژوهش، تفسیر تطبیقی روایی سوره مزمل بر اساس روایات تفاسیر نور الثقلین و الدر المنثور می باشد و روش آن کتابخانه ای است. در ابتدا کلیات و سپس به بیان مفاد ظاهری آیات با محوریت تفسیر المیزان پرداخته، تفسیر روایی آنها از تفاسیر نور الثقلین و الدر المنثور استخراج و افتراقات آنها بیان شده است. بر اساس بررسی بعمل آمده، بیش از 50 در صد گونه های روایات این دو تفسیر، به بیان مصداق و مفهوم آیات می پردازند و مابقی از قبیل تبیین عملی آیات، شرح الفاظ و بیان آیات منسوخ می باشند؛ در بخش آسیب-شناسی 21 درصد اسناد روایات نور الثقلین صحیح السند، 5 درصد موثق و 74 درصد ضعیف السند هستند. آموزه های هدایتی این سوره عبارت اند از: حکمت قیام شبانه و اهمیت نماز شب، هماهنگی احکام اسلام با توان انسان، تلاش برای امرار معاش، هم ردیف جهاد در راه خدا.
عبدالحسین کافی محمدباقر سعیدی روشن
چکیده: «علم خدا»، یکی از مهم ترین مسائل مطرح در شناخت خدا و در متون دینی است. روش ها و رویکردهای دین شناسان در بررسی متون دینی یکسان نیست و هر گروه با روی آورد ویژه خود، به آن نگریسته، تو بر توی آن را واکاویده اند. متکلمان، فلاسفه، عرفا، مفسران و دیگر دانشمندان مسلمان، هر یک با رهیافت و روش خویش، لایه های گوناگون این بحث را بررسیده اند. هر دسته از آنان در رهگذر این تلاش، گره هایی از این بحث گشوده؛ و یا گاهی، گرهی در آن در انداخته اند. عرب قبل از عصر بعثت رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - نسبت به شناخت خدا؛ و به طور ویژه، نسبت به شناخت علم او، از دیدگاهی سطحی، محدود و نیز محصور در عالم ماده برخوردار بود. این نگرش ناقص و کم سو، در شعر و نثر بر جای مانده از این دوره، تبلور یافته است. هدف از نگارش این رساله، آن است تا (با تاکید بر روش معناشناسی)، دیدگاه کامل و جامع قرآن کریم در بار? «علم الهی» ترسیم گردد. آیات و روایات بیانگر «علم خدا» به دو دسته کلی، بخش پذیرند: «مضامین صریح» و «مضامین غیرصریح». دسته نخست، دو پاره را در-بردارد: پاره ای به «فعل دانستن» از سوی خدا پرداخته است، و پاره ای به «منبع این دانایی». آیات و روایاتی که به دلالت التزامی، «علم الهی» را بیان نموده اند، در «مضامین غیرصریح» جای دارند. در این رساله، سعی شده تا در حد وسع، آیات و روایات این موضوع، با تاکید بر رهیافت معنا شناختی، مورد مداقه قرار گیرند. در این رویکرد پژوهشی، دقت نظر در «میدان های معنایی» و «واژه های کلیدی» و به طور خاص، «کلمه های کانونی» از اهمیتی خاص برخوردار است. این روی آورد، کاوش در سطوح معناشناختی را می طلبید. در بررسی «سطح های معناشناختی»، سعی بر آن بود تا ابتدا «معناشناسی واژگانی» ، سپس«معناشناسی ترکیبی (جمله ای-گزاره ای)» و در مرحل? سوم، «معناشناسی متناظر (شبکه ای یا سیستمی)»، در هر یک از میدان های معناشناختی این موضوع مورد تعمق و دقت واقع شود. صدها آیه و روایت به تصریح یا تلویح، به بیان ابعاد علم الهی پرداخته اند. از مجموع این آیات و روایات استفاده می شود که خدای متعال از ازل، به همه موجودات آگاه بوده، هست و خواهد بود.
علی فاطمی منش عبدالهادی مسعودی
چکیده احساس نظارت؛ یعنی، انسان توجّه کند که ناظران، تمام کارهای او را زیر نظر دارند و از تمام حرکات و سکنات ریز و درشت، خواه در قالب گفتار، رفتار و یا افکار آگاه هستند، سوال مهم این است که این احساس، چگونه می تواند انسان را در جهت دهی انگیزه ها به سمت خیر، دوری از گناهان، تحمّل سختی ها و ... یاری رساند؟ نگارنده در این تحقیق با استفاده از آیات و روایات معصومان? با بیان ناظران، دامنه و عمق نظارت الهی، عوامل و موانع تأثیرگذاری بر احساس نظارت، به بررسی تأثیر احساس نظارت بر رفتار انسان و تقویت این احساس می پردازد. از عوامل تأثیر گذار بر شدت و ضعف این احساس، توجّه به کثرت ناظران اعمال، عمق و دامنه ی نظارت و ثبت و ضبط شدن اعمال است. از ثمره های مهم این توجّه، پیدا شدن ترس و امید است؛ گفتنی است که این دو پدیده سبب می شود که انسان دائم از رفتار و اخلاق خود مراقبت کند؛ از رفتار ناپسند دوری کرده، به رفتار پسندیده روی آورد؛ در برابر دشواری های زندگی و وسوسه های شیطان مقاومت کرده، انگیزه برای تلاش در زندگی پیدا کند و مهم تر از همه، نظارت و مراقبت درونی را در خود تقویت و فعّال تر کند. کلید واژه ها: ناظران اعمال، نظارت الهی، احساس نظارت
فضل الله غلامعلی تبار فیروزجایی علی راد
شیخ مرتضی انصاری، گرچه اثر مستقلی در تفسیر قرآن از وی بدان دست نیافتیم ولی در لابلای آثار فقهی و اصولی خود به تفسیر آیات بسیاری پرداخته که می توان نظریه تفسیری ایشان را اکتشاف کرد و مقصود از نظریه تفسیری شیخ مرتضی انصاری مبانی، منابع، روش، قلمرو تفسیری است که در این میان دو مولفه "مبانی" و "روش" نمود و جلوه خاصی دارد به طوری که دو مولفه دیگر را می توان در ضمن آن دو بحث کرد بلکه با این دو ارتباط عمیقی دارد. مبانی شیخ را می توان به دو مبنای ادبی و کلامی تقسیم کرد و از جمله مبانی ادبی وی در تفسیر پذیرش حجیت سیاق آیات، حجیت قول لغوی و چند معنایی می باشد. شیخ انصاری در مبانی کلامی تفسیر معتقد به اصل امکان فهم، حجیت ظواهر قرآن، نیازمندی ذاتی و عرضی بودن قرآن به تفسیر، جامعیت نسبی آن، جاودانگی و جهانی بودن آن، تحریف ناپذیری آن و هدایتی بودن آن می باشد. و از آنجائی که سه عامل مهم در محدود کردن یا توسعه دادن بعد هدایتی قرآن نقش اساسی داشته، که عبارت باشد از: نسخ، تخصیص و سبب نزول، به بررسی هر یک از آنها پرداخته و عدم تنافی هریک با بعد هدایتی بودن قرآن را بیان کرده است. و با توجه به آنچه در روش تفسیر شیخ مرتضی در میراث مکتوب وی آمده، اگر بخواهیم قضاوت کلی در مورد روش تفسیری شیخ مرتضی انصاری داشته باشیم، باید بگوئیم روش تفسیری وی «روش اجتهادی جامع » است. شیخ در تفسیر آیات قرآن از هر منبع قابل اعتمادی که می توانسته مفسر کلام الهی شود، بهره برده است. وی گرچه در تفسیر آیات قرآن از روش تفسیر روایی بسیار استفاده نموده اما بر این روش هیچ گونه تعصبی نداشته و در موارد لازم به تفسیر قرآن به قرآن دست یازیده، و گاهی نیز عقل را در تبیین کلام خداوند مدخلیت بخشیده و در مواضعی به تبیین معنای لغوی و گاه اصطلاحی کلمات به شیوه اجتهادی پرداخته است.
محمد ابراهیم اخوان دردشتی محمد علی مهدوی راد
از آنجا که از سویی پیامبر خدادر طول 23 سال رسالت خویش، بارها بر این امر تأکید فرمودند که تنها راه هدایت پس از ایشان، کتاب خدا و عترت ایشان یعنی اهل بیت × است؛ و از سویی دیگر شرط رهایی از مردن به مرگ جاهلیت، شناخت نسبت به امام هر زمان است که : « من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه » هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. لذا به منظور فهم بهتر قرآن کریم و نیز فهم کلی تر دین خدا و یافتن راه نجات، معرفت نسبت به امام و مقام امامت، ضروریِ اعتقاد هر مسلمانِ مومن است. بی شک در این رابطه از مهمترین و با ارزش ترین اسناد امام شناسی، حدیث زیبا و پر مغز امام ابوالحسن الرضا ×به "عبد العزیز بن مسلم" دربار? مقام امام است. حدیثی که در آن نه تنها دریافت، بلکه توصیف حتی شأنی از شوون مقام امامت را، فراتر از عقول پرّان عالمان و موجب حیرت حکما معرفی شده است؛ این مقام جایگاهی است که جز به انتخاب و انتصاب از جانب خدای متعال، در هیچ فرد دیگری محقق نمی شود. در این پژوهش، سعی شده است تا عبارات نورانی این حدیث شریف، از لابه لای آیات قرآن، در روشنای احادیث نورانی اهل بیت و نشانه های قرآن یابیده شود و صحه ای بر حدیث نبوی گذارده شود که هر کدام از آن دو ـ یعنی قرآن و اهل بیت ×_ از دیگری خبر می دهند و از هم جدا نخواهند شد. واژگان کلیدی: قرآن کریم، امام معصوم ×، علم، عصمت، انتصاب الهی، حجت، وارث، هدایت
فرشته کوهساری عبدالهادی مسعودی
جایگاه حدیث در تفسیر تسنیم که از تفاسیر جامع و روشمند، با رویکردی همه سویه به قرآن کریم است، مشخص شود. مفسر، ارائ? تفسیر قرآن به قرآن را وجه? همت خود قرار داده اند، با این حال، روایات در این تفسیر به شکلِ وسیعی به کار گرفته شده است. به نظر می رسد، حدیث در تفسیر تسنیم، تنها به مبحث «بحث روایی»، خلاصه نمی شود، بلکه در تمام مباحث، هر جا که ضرورت آوردن مویدی از روایات باشد، مفسر، آن را به عنوان شاهدی بر تفسیر ارائه شد? خود می آورد. جوادی آملی، استناد و استدلالِ آیات قرآن، برای اعتقاد و عمل را هرگز با قطع نظر از روایات، امکان پذیر نمی داند. جوادی آملی، در بررسی خود از روایات، بیش از هر چیز به متن روایت توجه داشته است و از ضعف سند، جز به عنوان قرینه و مویدی در کنار متن، یاد نمی کند و همچنان که متن روایات را با عرضه بر قرآن، سنت، عقل، تاریخ و علم به نقد می کشد، مهم ترین معیار در بررسی روایات تفسیری را قرآن می داند. در انتها مفسر، بیشتر روایات تفسیری را از باب تطبیق مصداقی و از نوع جری دانسته است.
حسین مهدوی پور عبدالهادی مسعودی
موضوع هدایتگری و نحوه صحیح هدایت یافتگی از موضوعاتی است که اهمیت پرداختن به آن را می توان جزء بدیهیات دانست زیرا انسان که به قوه عاقله از حیوانات متمایز می گردد جز با هدایت یافتن نمی توان از این نیرو استفاده درستی بنماید و در واقع تمایز خود را از سایر حیوانات نمایان سازد. در این تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و با راهکار تحلیل محتوا احادیث امام علی (علیه السلام) (که تبعیت از ایشان برای رسیدن به هدایت واقعی مورد تاکید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است) برای یافتن انواع روش های هدایتگری مورد بررسی قرار گرفت. در ضمن با توجه به تعریف مدیریت و انطباق آن با انواع روش های هدایتگری یکی از مهم ترین راهکارهای عملی شدن هدایت، نهادینه نمودن تقوا در وجود انسان تشخیص داده شد که با تحقق آن و بدون نیاز به نیروی کنترل کننده بیرونی، هر گونه خطا و معصیت قابل جلوگیری خواهد بود. در ادامه با توجه به مضامین جملات و سیره عملی امیرالمومنین (علیه السلام) اصول و روش های هدایتگری گوناگونی علاوه بر روش های مبتنی بر اصل فوق استنباط گردید که از جمله مهم ترین این روش ها می توان به موارد زیر اشاره نمود: انطباق با قرآن، پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام), عاقبت گرایی, حق مداری, انطباق ظاهر و باطن, آمادگی برای مرگ, عمل گرایی, هدف گیری صحیح, اصلح گزینی, روش زمان شناسی, فتنه گریزی, نهادینه نمودن دیدگاه توحیدی با استدلال های ساده فطری, اخلاص, روش خودشناسی, اصلاح نیت, تفکر با بصیرت, عمل عقلانی, اولویت گذاری, محاسبه نفس, تنظیم قوای باطنی, تذکر, دید ابزاری به مادیات, توکل, ابتلا, شکرگزاری عملی, رقابت در کسب فضایل, قصر أمل, دنیا گریزی, دوری از تفرقه, اسراف گریزی, توجه به کرامت انسان, تغافل, تناسب رفتاری, تجربه محوری, زمان شناسی, بلندهمتی, قاطعیت در اجرای فرامین خدای سبحان و ... .
علی ملکوتی نیا محمد تقی سبحانی نیا
«همسایگی» یکی از مناسباتِ فراگیر اجتماعی است. از این رو شایسته است در تنظیم اخلاق و رفتار ها و نیز در انتخاب سبک زندگی، مورد توجّه قرار بگیرد. چرا که نوع تعاملات همسایگان با یکدیگر، چهارچوب اخلاقی افراد و خانواده ها را تحت تأثیر خود قرار می دهد. در جهان معاصر، وضعیتِ شهر نشینی جدید، بسیاری از مولّفه های نظام همسایگی سُنّتی را به هم ریخته است. زندگی مُدرن، روابط اجتماعی را بی روح و فضای همکاری، اطمینان، امنیت و اعتماد اجتماعی را در محله ها به حدّاقل رسانده و بیگانگی اجتماعی را موجب شده است. اعتقاد بر این است که افول اخلاق همسایگی، علاوه بر سرد و بی روح ساختن روابط انسان ها در جامعه از امنیت اجتماعی کاسته و ناهنجاری های رفتاری را به شدّت، بالا برده است. هدفِ پژوهش حاضر، آن بود که اصول اخلاقی در همسایگی و تکالیف اخلاقی و رفتاری در تعامل با همسایگان را از میان آموزه های قرآن و اهل بیت (علیم السلام) کشف و تبیین نماید. تا گامی کوچک برای تدوین «اخلاق همسایگی» بردارد. این تحقیق، از نوع کتابخانه ای و توصیفی است، که متن قرآن و حدیث را درباره موضوع همسایگی به بررسی گذاشت. و پس از تشکیل خانواده آیات و احادیث، اطلاعات لازم، استخراج و طبقه بندی شدند. و سپس مورد تحلیل و پردازش قرار گرفتند. نتیجه و دستاورد این پژوهش، استخراج مهمترین حقوق و تکالیف اخلاقی در همسایگی از متون اسلامی (قرآن و حدیث) و دسته بندی آنها در قالب «بایسته ها و شایسته ها» و «نبایدها و ناشایست ها» می باشد. که در مجموع، تعداد 12 تکلیف بایسته از جمله: احسان و نیکوکاری، احوالپرسی (تفقّد)، پشتیبانی و همیاری، خوش اخلاقی (حُسن خُلق)، خوش گمانی (حُسن ظنّ)، خیرخواهی، رسیدگی (تعاهُد)، شکیبایی بر آزار، عفو و گذشت، فروتنی (تواضع)، گرامی داشتن (اکرام) و یاری رسانی. و در ادامه، تعداد هشت مورد از مهم ترین نباید ها و ناشایست های اخلاقی در رفتار با همسایگان به دست آمد که عبارتند از: مزاحمت و آزار رسانی، خیانت، افشای ناخوشایند ها، تحقیر، تجسس، حسادت، چشم و هم چشمی و بی تفاوتی. و بالاخره در پایان پژوهش، پس از ارائه نتایج به دست آمده از بررسی های اسلامی درباره وظایف همسایگی، شماری از موضوعات قابل بررسی در حوزه همسایه داری (تعداد 30 عنوان) پیشنهاد داده شد. که هر کدام از آنها ظرفیتِ یک پایان نامه یا مقاله علمی را داراست.
سعید خادمی عبدالهادی مسعودی
موضوع این پژوهش تفسیر تطبیقی روایی سوره شریفه حدید از دیدگاه مهمترین تفاسیر شیعه و اهل سنت می باشد و روش آن کتابخانه ای است. در این پژوهش روایات دو تفسیر گرانقدر نورالثقلین و الدرالمنثور به عنوان محور بحث قرار گرفته و مطالب در پنج فصل سامان پذیرفته است. در این پژوهش پس از بیان مفاد ظاهری آیات سوره حدید از دیدگاه مفسران امامیه و بیان مفاد روایی آیات از تفسیر نورالثقلین و الدرالمنثور، به مقایسه مفاد ظاهری با مفاد روایی و همچنین بیان افتراقات روایات تفسیری فریقین پرداخته شده است.گونه شناسی روایات تفسیری و بررسی آسیبهای اسنادی روایات معصومان در این دو تفسیر، همچنین بیان آموزه های هدایتی این سوره بر اساس آیات و روایات ذیل آن، بخشهای دیگر این پژوهش می باشد. در بررسی روایات این دو تفسیر مشخص گردید که از مجموع 114 روایت نقل شده ذیل این سوره در تفسیر نورالثقلین، تنها تعداد چهار روایت قول یا رأی تفسیری مفسران می باشد و سایر روایات از معصومان صادر گردیده است. در صورتیکه از مجموع 122 روایت نقل شده در الدرالمنثور تنها 34 روایت از قول پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نقل گردیده است و سایر روایات، اقوال صحابه و تابعان می باشد. همچنین در این پژوهش پس از شناسایی گونه های روایات تفسیری، مشخص گردید که گونه تفسیری نسبت به سایر گونه ها از فراوانی بیشتری برخوردار است. در بررسی آسیبهای اسناد روایات معصومان، بیشترین آسیب، در تفسیر نورالثقلین آسیب ارسال و در تفسیر الدرالمنثور، ضعف راوی می باشد که دامنگیر اسناد روایات گردیده است. و پس از اکتشاف آموزه های هدایتی این سوره معلوم گردید که آموزه های اجتماعی این سوره دارای بیشترین فراوانی، و آموزه های فقهی دارای کمترین فراوانی هستند.
احسان مقدم دیمه محمد باقر سعیدی روشن
«حدیث» وسیله اطلاع ما از سنّت معصومان علیهمالسلام است. سنّت رفتار، گفتارو امضای معصوم(ع) وهمتای قرآن و یکی از منابع شناخت دین خداست. برخی افراد، که در زمان حیات معصومان علیهمالسلام زندگی میکردند به طور مستقیم به سنّت دسترسی داشتند، اما دیگران به طور غیر مستقیم و با غور و جستوجو در احادیث، در صدد نیل به مراد معصومان علیهمالسلام می باشند. بیشک، دستیابی به این مطلوب مهم، نیازمند بکارگیری روشهایی است که بر پایه مبانی استواری بنا شده اند. مجموعه این مبانی و روشها در جهت فهم حدیث دانش فقه الحدیث نام گرفته است. از سوی دیگر، دانش هرمنوتیک کلاسیک با هدف تنقیح مبانی و روش های فهم متن به وجود آمد و زمینه ساز تحولات فکری گسترده ای شد. وجود دغدغه ها و رهیافت های مشابه، بهره گیری این دو حوزه از تجربیات مشترک یکدیگر را ضروری ساخته است. مطالعات تطبیقی یکی از بهترین راه کارها برای انجام چنین تعامل سازنده ای می باشد. در پژوهش حاضرتلاش می شود مبانی فقه الحدیث را بررسی کنیم. همچنین مبانی متناظر آن را در هرمونتیک کلاسیک که علی رغم پاره ای اختلافات، دارای شباهتها و اشتراکات بسیار با مبانی مذکور در فقه الحدیث است، مورد پژوهش و مقایسه قرارداده و شباهت ها و تفاوتهای آن را در جهت امکان تاثیر متقابل بر یکدیگر بررسی می کنیم.
محمدحسین دعائی عبدالهادی مسعودی
بررسی و تبیین آموزۀ دینی «معرفت نفس» و ابعاد تربیتی آن، به عنوان: «مهم ترین خواستۀ بشر»، «پایه و اساس معرفت شناسی»، «مبنای معنویت و اخلاق»، «حلقۀ اتصال تمدن ها، فرهنگ ها و اندیشه ها»، «شاه کلید اسلامی سازی علوم و تولید علم دینی»، «فریضۀ هر مرد و زن مسلمان»، «مصداق علم نافع و برتر»، «برترین معرفت»، «رمز سعادت و نیکبختی» و «امری ملازم با معرفت رب»، یکی از ضرورت هاست. بر همین اساس، برآنیم تا در تحقیق حاضر، با تکیه بر ضوابط علمی فهم آموزه های دینی، به موجه سازی دستگاه تربیتی اسلام در این حوزه، اقدام کرده و و با رویکرد اجتهادی و فقاهتی مرسوم در کشف آموزه های دینی، به بازخوانی این راهبرد تربیتی، با محوریت حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بپردازیم. از همین رو، کوشیده ایم تا با پشت سر نهادن هفت مرحلۀ اصلی فهم حدیث، یعنی: «بررسی سند حدیث و کیفیت استناد آن به معصوم (علیه السلام)»، «بررسی متن حدیث و تعیین قرائت قابل اعتماد از آن»، «بررسی معنای حدیث از حیث مفردات و ترکیب»، «بررسی خانوادۀ حدیث و تلاش برای فهم صحیح مراد جدی معصوم (علیه السلام)»، «بررسی معارضات حدیث و تبیین طریقۀ حل تعارض»، «بررسی مؤیدات حدیث در منابع قطعی معرفت (یعنی: قرآن، وجدان و برهان)» و «پردازش نهائی، جمع بندی و نتیجه گیری»، به معنا و مفاد حقیقی حدیث مذکور، نزدیک شده و از این طریق، قدمی در مسیر تبیین روشمند آموزۀ دینی «معرفت نفس» برداریم. هم چنین گفتنی است که با توجه به محوریت «متن» ـ به عنوان یک «دادۀ کیفی» ـ در تحقیقات فقه الحدیثی، «گردآوری اطلاعات» مورد نیاز برای تحقیق حاضر، با استفاده از «روش کتابخانه ای» صورت گرفته و «پردازش اطلاعات» گردآوری شده نیز با تکیه بر «روش های کیفی» مربوطه، هم چون: «تحلیل محتوا»، انجام شده است. به طور خلاصه، می توان اصلی ترین نتیجۀ حاصل از این تحقیق را این گونه بیان داشت که: عبارت شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، حدیثی است علوی که به استناد قرائن سندی و مضمونی متعدد و متقن، از جمله: «اعتبار مصادر و منابع»، «نقل مُسند در برخی از کتاب ها»، «علو لفظ و معنا»، «تواتر معنوی یا اجمالی»، «شهرت روایی»، «مقبولیت در نزد بزرگان» و «موافقت با معارف موجه»، شکی در استناد آن به وجود مبارک «حضرت علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (علیه السلام)» نیست. هم چنین با وجود گستردگی مفهومی این حدیث شریف در نگاه نخست و امکان حمل آن بر سطوح مختلفی از معانی، توجه به مواردی هم چون: «معنای واژۀ نفس»، «معنای واژۀ معرفت»، «هویت و حقیقت معرفت نفس»، «هویت و حقیقت معرفت الله» و «مفاد جمعیِ گزاره های دال بر ارتباط معرفت نفس با معرفت الله»، به تقویت و توجیه لایۀ عرفانی آن منجر شده و ما را به این نتیجه می رساند که: «لزوم تحصیل شناخت حضوری نسبت به حقیقت الهیِ به ودیعت نهاده شده در وجود انسان، برای رسیدن به شهود حضرت حق و نیل به مقام معرفت الله»، موجه ترین و صحیح ترین معنایی است که می توان از این کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) برداشت کرد. در پایان نیز لازم به ذکر است که «حجیت حدیث مورد بحث و عرفانی بودنِ دلالت آن»، «انطباق قرائت عارفان شیعی از آموزۀ معرفت نفس بر مفاد وحیانیِ آن»، «تثبیت نظریۀ اتحاد مفاد عقل، قلب و وحی، از طریق تبیین آن در موضوع بحث»، «تفاوت مفهوم دینی معرفت نفس با مفاهیم مشابه، مانند: انسان شناسی، روان شناسی، علم النفس، انسان گرایی، فردگرایی، درون گرایی و انواع خودمحوری های روان شناختی، اخلاقی و فلسفی» و «محوریت آموزۀ معرفت نفس به عنوان یک راهبرد، در سیستم تربیتی اسلام»، برخی دیگر از نتائج حاصل از تحقیق حاضر است، هم چنان که «لزوم بررسی های سندی و دلالیِ دقیق تر، در ارتباط با آموزۀ معرفت نفس»، «ضرورت سرمایه گذاری های کلان علمی و اجرائی بر مقولۀ معرفت نفس»، «لزوم تمرکز بر مطالعات تطبیقیِ مرتبط با مفهوم معرفت نفس و مفاهیم مشابه»، «ضرورت توجه به فرایند و روش فهم دین در مقیاس سیستمی و تمدنی» و «لزوم طراحی و ارائۀ سیستم تربیتی اسلام، در قالب الگوی اسلامی پیشرفت» نیز اصلی ترین پیشنهادهای این تحقیق، برای مجامع علمی و اجرائی است.
محمود حاجی احمدی علی اکبر بابایی
از آنجایی که قرآن، آخرین کتاب آسمانی وبرترین منبع و مرجع مهم اسلام شناسی است، پژوهش های قرآنی جایگاهی ویژه، در میان پژوهش های دینی دارد. این کتاب آسمانی از دیر باز از زوایا و ابعاد گوناگون، مورد توجه قرآن پژوهان و مفسران قرار گرفته و تاکنون، نوشتههای فراوانی درباره تفسیر و علوم مرتبط با آن، به نگارش در آمده است. اشرف علوم از جهت اهمیت و منزلت، علم به معانی قرآن کریم و شناخت تفسیر و تأویل آن است؛ از طریق تفسیر لایه هایی از معارف قرآن بر روی مخاطب گشوده می شود . وجود پیوندی ریشهدار و ناگسستنی، میان قرآن و همتایان معصوم و بیمانندش در همه مراتب، که از حدیث عرشی «ثقلین» و ده ها روایت دیگر برمیآید، بایسته بودن مطالعه ژرف و تحلیل گونه سخنان تفسیری آن بزرگواران را برای تفسیر پژوهان، به منظور انجام تفسیری مطمئن و استوار و روشمند از قرآن کریم، در همه گرایش های تفسیری آشکار ساخته است . و از سویی دیگر روایات تفسیری از آسیب های بیرونی و درونی مانند عدم سند معتبر، وضع و غلو رنج می برند. بر همین اساس شناسایی روایات تفسیری سره از ناسره اهمیت والایی دارد . این پژوهش با روش بررسی کتاب خانه ای و به شیوه تحلیل مفهومی صورت می گیرد و درصدد پاسخ به این سوال اساسی است که چگونه می توان اعتبار این گونه روایات را بررسی کرد و برای رسیدن به پاسخ این سوال معیارها وشرایط سنجش روایات تفسیری از ابعاد مختلف بررسی و گونه های مختلف این دسته از روایات با آنها سنجیده می شود. در خلال این سنجش روشن خواهد شد از یکسو در مفاد بعضی از این معیارها وشرایط اختلاف آراء فراوانی وجود دارد، و از سوی دیگر میزان کارایی این معیارها وشرایط در گونه های مختلف روایات تفسیری یکسان نیست. با طرح، بررسی و اثبات وجود راهکارهای دیگری غیر از این معیارها وشرایط برای اعتبارسنجی، که از آنها به قرائن تعبیر می شود و نشان دادن میزان تکیه مفسران بر این قرینه ها پژوهش مسیر کمال خود را طی می کند.
داوود افقی محمد احسانی فر
فضائل و مقامات اهل بیت (علیهم السلام)از جمله موضوعات مهم و مطرح در طول تاریخ فرهنگ اسلامی است. علاوه بر خود اهل بیت(علیهم السلام) که اهتمام ویژه ای به شناساندن و معرفی این مقامات داشتند، بخش بزرگی از جامعه اسلامی به خصوص اصحاب و شیفتگان اهل بیت (علیهم السلام)در جستجو و کنکاش برای فهم و به دنبال آن بازگویی این فضائل بودند، از این رو بخش وسیعی از منابع حدیثی شیعه به نقل و تبیین این مقامات و فضائل اختصاص یافته است. از جمله این منابع کتاب «بصائر الدرجات» صفّار قمّی است. این کتاب از پیشگامان جمع آوری و تدوین روایات مربوط به جایگاه اهل بیت(علیهم السلام) و تبیین مقامات معنوی آنان بوده است، به خصوص در موضوع دانش ها و آگاهی های ویژه اهل بیت. با توجه به این ویژگی، کتاب مورد توجه و عنایت محققان و پژوهشگران قرار داشته و دارد. کسانی که در صدد اثبات فضائل حیرت انگیز اهل بیت(علیهم السلام) هستند از این کتاب به عنوان منبعی سرشار از روایات بازگوکننده فضائل اهل بیت(علیهم السلام) استفاده می کنند، و گروهی دیگر که شیعه را به داشتن اعتقادات غلوآمیز در مورد ائمه متهم می کنند به برخی از روایات این کتاب استناد می کنند. در این میان برخی از محققان که پیرو مکتب اهل بیت هستند به این کتاب به دیده تردید و انکار نگاه می کنند. از جمله صاحب کتاب «مکتب در فرایند تکامل» بسیاری از این روایات، که در کتاب هایی چون کافی و بصائر الدرجات و... نقل شده را حاصل تلاش غالیان و مفوضه دانسته است. نویسنده فوق، بدون آنکه ملاک های روشن و قطعی از قرآن، روایات معتبر و معیارهای عقلی ارائه دهد، صرفاً با پرداختن به مباحث و استنتاجات تاریخی به چنین نتایجی رسیده است. گرچه رویدادهای تاریخی در نحوه شکل گیری فرهنگ، عقائد و... موثر می باشد، اما در مقام سنجش درستی یا نادرستی یک عقیده یا فکر نمی توان به تحولات و وقایع تاریخی تکیه کرد. ظهور و بروز گروه های غلات و مفوضه در دوره هایی از تاریخ امری غیر قابل انکار است اما این مسأله نمی تواند دلیلی باشد برای این که بسیاری از مقامات و فضائل اهل بیت(علیهم السلام) انکار شود، فضائلی که با مبانی و مستندات معتبر قابل اثبات است، بنا بر این برای بررسی این موضوع و روشن شدن حقیقت پایان نامه را در سه فصل سامان دادیم. در فصل اول گزارشی توصیفی از علم اهل بیت(علیهم السلام) داده شده است، در این بخش ویژگی های علمی، مبادی و گستره علوم اهل بیت بیان شده اند. در فصل دوم با عنوان ملاک ها و معیارهای غلو به بررسی چیستی غلو و ارائه ملاک های قرآنی، حدیثی و عقلی اقدام شده است. در فصل پایانی با عرضه روایات به ملاک های استخراج شده از قران، روایات معتبر و داده های عقلی در یافتیم که هیچ کدام از آنها را نمی توان در زمره روایات غلوآمیزی دانست که صفات و خصوصیات غالیانه ، غیر واقعی و به دور از حقیقت را در مورد اهل بیت(علیهم السلام) مطرح می کنند.
محمد ملکی هادی حجت
کتاب النهایه فی غریب الحدیث اثر ارزشمند ابن اثیر جزری ( م 606 هـ . ق)، یکی از مهمترین کتاب های تدوین شده در دانش غریب الحدیث است و قرن هاست که مورد استفاده پژوهشگران و علمای دین قرار می گیرد. نوشته حاضر به منظور بررسی ویژگی ها و تبیین جایگاه کتاب و تحلیل روش مولف در تدوین کتاب نوشته شده است. در ابتدای بحث به ارائه کلیاتی مربوط به مباحث غریب نگاری، فلسفه پیدایش و سیر تدوین آن، همچنین جایگاه غریب الحدیث در میان دیگر دانش های حدیثی و ارتباط این دانش با تدوین معاجم لغت پرداخته شده است. در پی آن معرفی کامل ابن اثیر به همراه شرح حال علمی و جایگاه وی در این دانش و میزان اعتماد صاحب نظران پس از او به کتاب النهایه آمده است. توجه به دیگر کتب غریب الحدیث، بررسی منابع ابن اثیر در النهایه، بررسی نوع تبویب کلمات النهایه، روش انتخاب کلمات غریب و روش ابن اثیر در شرح کلمات غریب؛ مباحث مهم دیگری است که جوابگوی کلیدی ترین سوالات پژوهشگران در زمینه موفقیت کتاب النهایه در عرصه غریب الحدیث خواهد بود. نتیجه آنکه جامعیت علمی مولف در کنار توجه کافی وی به مخاطبان، بهره گیری فراوان از تجربیات علمای گذشته، چینش قابل قبول کلمات کتاب، اختصارگویی در شرح کلمات و جامعیت کلمات غریب الحدیث؛ مهمترین عوامل موفقیت ابن اثیر در عرصه غریب نگاری به شمار می رود.
فرشته گلچی عبدالهادی مسعودی
انذار روش تربیتی پربسآمدی در گفتار و رفتار امیرمونان است. ایشان برای تربیت و هدایت انسان ها و رساندن فرد و جامعه به سعادت و کمال به مردم هشدار و آنان را از عواقب اعمالشان بیم داده اند. برخی انذار های حضرت امیر در حوزه سیاست و فرمان های حکومتی و نامه به کارگزاران است. برخی تربیتی اند مانند نامه به فرزندشان و یا اخلاقی مانند هشدارهای مکررشان به رعایت تقوای الهی. با طبقه بندی انذارها بدست می آید که شرایط محیطی متفاوتی که حضرت با آن روبرو بوده موجب شده تا ایشان از گونه های مختلفی مانند توبیخ افراد انذار عملی تحریک عواطف و هیجانات مثبت و منفی استفاده کنند. ایشان دردها آزمایش ها و فتنه هایی را که جامعه به آن مبتلا بوده و نیز درجات مختلف مخاطبین را در نظر می گرفته اند. پیامد هر یک از گونه های گفتاری انذاری حضرت در ساحت های شناختی احساسی رفتاری و اجتماعی انسان جلوه می کند و موجب ایجاد بینش تعمیق و تقویت باورها و نیز تغییر و اصلاح نگرش پیشگیری و بازدارندگی می شود.
ناهید احدیان موسی ملایری
چکیده در باب معناشناسی صفات خداوند، نظریات مختلفی از جمله اشتراک لفظی و معنوی، تعطیل، الهیات سلبی، تشبیه و تجسیم ارائه شده است که در این رساله، چگونگی پیدایش و شکل گیری آنها مورد بررسی قرار گرفته و عقاید و نظریاتشان مورد مداقه واقع شده و انتقادات وارد بر آنها با استفاده از آیات قرآن و روایات بیان گردیده است و در انتها نظریه برتر که اشتراک معنوی است با دلایل عقلی و نقلی و ادبی ثابت شده است.
رضیه شاطر پور هادی حجت
کتاب روضه المتقین اثر ارزشمند علامه محمد تقی مجلسی از مهمترین شروح روایی بر کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق است که در عین مشتمل بودن بر شرح روایات، مجموعه ای ارزشمند از شروح واژه های غریب روایات است. نوشته حاضر به منظور استخراج شروح غریب الحدیثی علامه، شناخت منابع وی در نگارش این شروح و روش شناسی شرح این واژه ها تدوین شده است. از این رو در ابتدا پس از بیان کلیات تحقیق، شرح مفاهیمی همچون مفهوم شناسی غریب الحدیث، و سیر تاریخی غریب الحدیث نگاری، شرح حال علامه محمد تقی مجلسی و معرفی آثار ایشان آمده است. معرفی منابع علامه مجلسی اول در شرح واژه های غریب الحدیث در روضه المتقین، دسته بندی آن ها به پنج گروه، لغوی، غریب الحدیثی، روایی، فقهی و ذکر نام مولف بدون ذکر منبع، مبحث دیگری است که در فصل دوم به آن پرداخته شد. پس از آن با استخراج تمامی تبیین ها و شروح واژه های غریب الحدیث از میان چهارده جلد روضه المتقین و ساماندهی آن ها بر اساس ترتیب الفبایی، معجم غریب الحدیثی کارآمدی برگرفته از این کتاب ارائه شده است. مجموعه ای که می تواند در معرفی بخشی از تلاشهای عالمان شیعی در عرصه ی غریب الحدیث مفید باشد. در فصل بعدی با بررسی این شروح، روش های مجلسی اول در شرح کلمات غریب، مانند تبیین ضبط دقیق واژه، بیان اختلاف نسخه ها و تصحیف ها، استناد به آیات قرآن، بهره گیری از احادیث دیگر، تعیین مصداق در مباحث گونه شناسی، تعیین تلمیح موجود در روایات و... معرفی شده است در پایان نتایج آماری منابعی که علامه به استفاده از آنها تصریح کرده اند و درصد میزان استناد علامه به این منابع و روشهای مورد استفاده علامه در شرح واژه ذکر شد.
محمدعلی افضلی هادی صادقی
« اتانازی euthanasia» به معنی «مرگ ترحمی» یا «مرگ خوب» اگرچه ریشه یونانی وپرسابقه دارد اما در سده اخیر به یکی از مباحث بسیار مهم در اخلاق و حقوق پزشکی تبدیل شده و در مجامع علمی ومذهبی دنیا با خود سوال هایی را مطرح کرده است، ازجمله این که: أ . آیا انسان می تواند یا وظیفه دارد به منظور رهایی از رنج و درد بیماری، یا به دلیل احساس شرمندگی در برابر اطرافیان به زندگی خود پایان دهد؟ ب . آیا پزشک یا نزدیکان بیمار حق یا وظیفه دارند بیمار را در مردن یاری کنند؟ ت . آیا «حق مردن» حق طبیعی انسان است؟ ث . آیا اجرای مرگ ترحمی (اتانازی) باکرامت انسانی سازگار است؟ ج . وپرسش های بسیار دیگر. بدیهی است پاسخ دادن به همه سوالات مربوط به این مسئله ازظرفیت یک رساله خارج است. آنچه ما به دنبال آن هستیم، پاسخ به پرسش های زیراست: 1. ماهیت و حقیقت «مرگ ترحمی» و انواع آن چیست؟ 2. مبانی کلامی، اخلاقی و فقهی جواز یا ممنوعیت «مرگ ترحمی» در اسلام چیست؟ 3. هر یک از انواع «مرگ ترحمی» از منظر فقه اسلام چه حکمی دارد؟ 4. اجرای مرگ ترحمی در مورد کسی که دچار مرگ مغزی شده است چه حکمی دارد؟
سید رضا هاشمی گلپایگانی عبدالهادی مسعودی
یکی از بالاترین عوامل و ریشه های جذب انسان ها به دین و رعایت دستورات الهی و احکام دینی و التزام به مبانی اعتقادی دینی، لذت بردن از دین داری است. بسیاری از دین گریزان و حتی دین ستیزان اگر بدانند که چه لذات غیر قابل توصیفی در دین داری واقعی نهفته است به دنبال التزام و عمل به دستورات دین خواهند رفت چرا که ریشه ی بسیاری از دین گریزی ها و زیر پا گذاشتن فرامین الهی لذتی است که از ترک واجب و انجام حرام می برند. در این نوشتار به بیان اقسام لذات معنوی پرداخته شده راه های کسب و تقویت آن توضیح داده شده است.
حمیدرضا مقصودی عبدالهادی مسعودی
چکیده ندارد.
مهناز قدرتی قره قشلاقی مهدی مهریزی
چکیده ندارد.
تقی رفیع کاظم قاضی زاده
چکیده ندارد.
عامر شوهانی زبیدی عبدالهادی مسعودی
چکیده ندارد.
محمد لطفی نیاسر عبدالهادی مسعودی
چکیده ندارد.
ناصر شمشادی محمود طیب حسینی
چکیده ندارد.
مراد شهگلی ناصر رفیعی
چکیده ندارد.
محمدوحید شیخ بهایی محمدعلی لسانی فشارکی
چکیده ندارد.
پریسا کریمی هارونی مهدی مهریزی
چکیده ندارد.
مایده اعتماد محمدعلی مهدوی راد
چکیده ندارد.