نام پژوهشگر: علیرضا کریمی باوندپور
معصومه کشاورز هدایتی محمد هاشم امامی
در بررسی میدانی منطقه شفارود که بخشی از کوههای تالش در البرز غربی میباشد، برپایه نقشه 1:100000 خلخال-رضوانشهر (اسدیان و همکاران، 1379)، رخنمونی از تزریق سنگهای اولترامافیک به شدت سرپانتینی شده در سنگهای پرمو کربونیفر، همچنین رخنمونهایی از نفوذ سیلها و دایکهای میکروگابرویی در سنگ آهکهای کرتاسه پسین و سرانجام، برونزدهایی از سنگهای پیروکلاستیک پالئوسن مشاهده گردید. بر پایه مطالعات پتروگرافی، میکروگابروها به چهار گروه میکرو الیوین گابرو، میکروگابرو، میکروگابرو - دیوریت پیروکسن دار و دیاباز، آذرآواریها به دو گروه توفها و توفیتها و سرانجام، توفها به چهار گروه کریستال لیتیک توف، کریستال ویتریک توف، لیتیک ویتریک توف و لیتیک توف با ترکیب آندزیتی تا آندزیت بازالتی تقسیم شدند. بیش از 90 درصد سرپانتینیتها از سرپانتین رشته ای - فیبری و باستیت تشکیل شده اند. از حضور لکه های کربناتی و همچنین آثار فسیل به صورت کربنات مدور در برخی از توف ها، میتوان نتیجه گرفت که ماگما در زمان فوران، در اثر مخلوط شدن با آب دریا، به صورت انفجاری عمل کرده و در سیمان کربناته فسیل دار و رسوب غنی از سیلیس پخش شده و در نتیجه قطعات با رسوبات کف حوضه مخلوط شده اند. نمونه های میکروگابرو و توف در نمودارهای سری ماگمایی به طور عمده در محدوده ساب آلکالن و کالک آلکالن واقع شده اند. نمودار تغییرات عناصر اصلی و کمیاب در برابر sio2 مربوط به میکروگابروها، بیان کننده روند تفریق عادی میباشند. بررسی نمودارهای عنکبوتی نشان میدهد که احتمالا منشا ماگمای مافیک اولیه سنگ های گابرویی و توف های منطقه از یک بخش گوشته ای با منشا استنوسفری و ویژگی oib است و ترکیب سرپانتینیت ها، همسانی بیشتری با پریدوتیت های محدوده e-morb دارند. با توجه به حضور مافیک گابروها در منطقه، احتمالا سنگ مادر سرپانتینیتها نتیجه تمرکز کومولایی یا انباشتی کانیهای مافیک مذاب گابرویی بوده است. در اثر رخداد ائوسیمرین به بعد یا رخدادهای کوهزایی جوان تر، این مذاب ملاگابرویی در مجموعه پرموکربونیفر جایگزین شده¬ و سرانجام، جابجایی طی فازهای تکتونیکی پسین و دگرسانی، آنها را به توده های سرپانتینی شده تغییر داده است. مطالعه پتروگرافی پیروکلاستهای پالئوسن منطقه و مشاهده قطعات هیالو آندزیت بازالتی درآنها، و نیز همسانی پتروگرافی با آنکلاو هیالو آندزیت بازالتی مشاهده شده در نمونه دیاباز به سن کرتاسه پسین، نشان میدهد که ماگمای گابرویی، احتمالا در زمانی پس از فعالیتهای آتشفشانی منطقه در سنوزوئیک، در شکافهای سنگهای آهکی کرتاسه پسین تزریق شده است. بنابراین، بر پایه نمودارهای متمایز کننده محیط تکتونیکی می توان نتیجه گرفت که نمونه های میکروگابرو و توفها از منشا استنوسفری و درون صفحه ای با ماهیت آلکالن بوده اند که در طی کشش در زمان کرتاسه پسین - پالئوژن، وقتی به پوسته قارهای بالایی رسیده اند، در اثر پدیده afc تحول یافته و در نتیجه به صورت ظاهر فعلی کالک آلکالن تغییر یافته اند. سرانجام، تزریق ماگما در اثر کشش در حوضه پشت کمان پس از رخداد کوهزایی لارامید و فازهای آلپی میانی – پایانی، رخ داده است.