نام پژوهشگر: یوسف سیفی
یوسف سیفی محمد طباطبایی
آمریکا به عنوان راس سلسله مراتب نظام تک قطبی و یک مداخله گر تاریخی در منطقه خاورمیانه، طبیعتا در حضور خود در این منطقه و متناسب به منافع تعریف شده وجوه و چهره های مختلف قدرت را برای دستیابی به اهداف خود، مورد استفاده قرار می دهد. و همین باعث آن می شود که در تحلیل استراتژی کلان این کشور، ناگزیر از توجه به اشکال مختلف اعمال قدرت در سیاست بین الملل باشیم. به این معنا که قدرت به عنوان یک مفهوم بسیط، با تعاریف متکثر، در روندهای موجود در نظام بین الملل با صورت های مختلفی قابل تشخیص است که، ویژگی های متمایز آن، گوناگونی تعاریف قدرت را، غیر قابل اجتناب کرده است. انقسام مفهومی قدرت در روابط بین الملل به دو نوع قدرت سخت و قدرت نرم، اگرچه اولین بار توسط جوزف نای در ابتدای دهه نود، مطرح و نظریه پردازی شد، اما در دیگر تقسیم بندی ها از این مفهوم که تا پیش از نای صورت گرفته است، تا حدی وجود دارد. اما آنچه نای مطرح کرده و مورد توجه دانشمندان روابط بین الملل نیز قرار گرفته است، نوعی انسجام در تعریف را به چهره های مختلف قدرت می بخشد و بر وجه نرم قدرت با یک شاخصه معلوم، تاکید می ورزد. او "اجبار" و "تطمیع" را شاخصه تقسیم مفهومی قدرت قرار می دهد و قدرت نرم را قدرتی با فقدان این دو مفهوم تعریف می کند.