نام پژوهشگر: مهدی بهشتی

مقایسه مفهوم علیت در فلسفه لایب نیتس و هیوم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  مهدی بهشتی   حمیدرضا آیت اللهی

در میان مسایل فلسفی، اصل علیت از اولین مسایلی است که فکر بشر را به خود مشغول کرده است. در بیان اهمیت آن، همین قدر کافی است که بدانیم این اصل، پایه و اساس هر گونه معرفتی است به طوری که بطلان یا تزلزل آن، موجب تزلزل معرفت بشری می گردد. پس از رنسانس، با دو جریان عمده عقل گرایی و تجربه گرایی در فلسفه مغرب زمین مواجهیم که تمام مسایل فلسفی از جمله علّیت را تحت الشعاع خویش قرار دادند. ما در این تحقیق، با انتخاب لایب نیتس از گروه اول و هیوم از گروه دوم، به مقایسه نظرات این دو جریان در ارتباط با تبیین فلسفی علیت می پردازیم. در دیدگاه لایب نیتس، حالتی از جوهر (یا مناد)، علت برای حالت بعدی همان جوهر است و وی رابطه علیت را بین خدا و مخلوقات می پذیرد امّا تأثیر و تأثر بین دو جوهر مخلوق را نفی می کند و آن را به هماهنگی پیشین بنیاد بین آنها ارجاع می دهد. در مقابل، هیوم بر مبنای نظام تجربه باورانه خویش، وجود ضرورت علّی میان پدیده های علت و معلول را انکار نموده و با تحلیلی روان شناسی، ایجاد مفهوم آن را در ذهن ناشی از عادت و تجربه قلمداد می کند. در پایان، نظرات این دو فیلسوف در رابطه با علیت در چهار محور زیر مورد مقایسه قرار گرفته اند: نگاه ابژکتیو یا سوبژکتیو به علیت، موضع کانت در برابر دو فیلسوف، ارتباط ضرورت علّی با آزادی و اختیار آدمی، جایگاه خدا در بحث علیت.