نام پژوهشگر: بهروز رفیعی
اعظم السادات خدائی سعید خدابخش
معدن¬کاری در اکثر جوامع به عنوان یکی از عوامل زیربنایی اقتصاد مورد توجه شایانی می¬باشد، لیکن افزایش مسایل ناشی از اثر فعالیت¬های معدن¬کاری بر محیط زیست موجب رشد روزافزون پژوهش¬هایی در زمینه آثار زیانبار زیست محیطی آن¬ها شده است. در این راستا و در جهت ارزیابی میزان آلودگی محیطی معدن سرب و روی آهنگران (جنوب شرقی شهرستان ملایر (استان همدان)) آزمایشات ژئوشیمیایی (aas, icp-aes) به منظور تعیین غلظت کل و بخشی عناصر سنگین سرب، روی، مس، کادمیم، آرسنیک و آنتیموان بر روی 40 نمونه خاک سطحی اطراف معدن انجام گرفت. میزان غلظت حداکثر و حداقل عناصر مورد مـطالعه به ترتیب 12 تا 7830 مـیلی¬گرم بر کیلـوگرم برای سرب، 15 تا 10000 میلی¬گرم بر کیلوگرم برای روی، 22 تا 258 میلی گرم بر کیلوگرم برای مس، 0/4 تا 65/3 میلی¬گرم بر کیلوگرم برای کادمیم، 11 تا 172 میلی گرم بر کیلوگرم برای آرسنیک و 4 تا 278 میلی¬گرم بر کیلوگرم برای آنتیموان می¬باشد. و هم-چنین میزان حداکثر غلظت بخشی برای عناصر سرب و روی 223 و 987 مـیلی¬گرم بر کیلـوگرم مشخـص شد. ایـن مقـدار برای عنصر آرسنـیک و آنتیموان (با استفاده از روش hg-aas) به ترتیب 35/9 و 6/18 تعیین شد. ارزیابی میزان عناصر بالقوه سمی با استفاده از فاکـتور غنی¬شدگی، شاخص زمین¬انباشت و شاخص¬های آلودگی نشان می¬دهد که میزان فاکتور غنی¬شدگی به ترتیب 24/27 برای سرب، 3/73 برای روی، 2/14 برای مس، 7/53 برای کادمیم، 1/89 برای آرسنیک و 11/03 برای آنتیموان، میزان شاخص زمین¬انباشت 2/13 برای سرب، 0/18- برای روی، 0/03- برای مـس، 0/50 برای کادمیوم، 0/01 برای آرسنیک، 1/00 برای آنتیـموان و هم¬چنین مـیزان شاخص آلودگی 18/5 برای سرب، 3/38 برای روی، 1/79 برای مس، 6/76 برای کادمیم، 1/72 برای آرسنیک و 7/86 برای آنتیموان می¬باشد. با توجه به داده¬های حاصله آلودگی منطقه مورد مطالعه با استفاده از فاکتور غنی¬شدگی در رده عدم- حداقل تا خیلی زیاد، شاخص زمین¬انباشت در رده غیرآلوده تا متوسط-شدید و شاخص آلودگی در رده متوسط تا زیاد قرار دارد. در این راستا بیشترین سهم آلودگی خاک¬های منطقه توسط ضایعات معدنی بوده و در این رابطه عناصر مربوطه به ویژه سرب روند نگران¬کننده¬ای دارد.
نعمت الله کمانی بهروز رفیعی
در این پژوهش، فرسایش پذیری و رسوب خیزی در حوضه آبریز رودخانه بختیاری با استفاده از مدل های تجربی mpsiac و epm بررسی شده است. در این جهت این حوضه به 14 زیرحوضه تقسیم بندی شده است. جهت بررسی کارایی و کالیبراسیون مدل های تجربی از آمار 4 ایستگاه رسوب سنجی با طول دوره 45 ساله بر روی رودخانه های مهم این حوضه استفاده شده است. سپس داده های اولیه و ورودی مدل های تجربی فراهم آورده شده و در سیستم اطلاعات جغرافیایی تصحیح و وارد شده اند. با استفاده از نرم افزار های elwis، arcview و arcgis مدل های تجربی mpsiac و epm به ترتیب با دقت های 96 تا 88 و 84 تا 92 درصد اجرا شده اند. با توجه به مقایسه نتایج مدل های تجربی با داده های مشاهده ای (ایستگاه رسوب سنجی) مشخص شد که نتایج مدل mpsiac از دقت بالاتری نسبت به نتایج حاصله از مدل epm داشته است. به این خاطر نتایج مدل mpsiac به دلیل دقیقتر بودن مبنایی جهت ورود در قالب مدل سازی فازی انتخاب شده اند. داده های ورودی و خروجی حاصل از منطق کلاسیک در مدل mpsiac برای ورود در مدل سازی فازی از فرمت رستری به فرمت عددی به صورت فایل های مجزا تبدیل شده اند. برای اجرای مدل mpsiac در قالب منطق فازی ابتدا عوامل ورودی که در خروجی مدل تاثیر دارند شناسایی شده اند. این عوامل عباتند از: زمین شناسی سطحی، خاک، شیب، پوشش زمین، وضعیت فعلی فرسایش و فرسایش کانالی شناسایی شده اند. بقیه عوامل (کاربری اراضی، آب و هوا و رواناب) به عنوان ورودی در مدل سازی فازی استفاده نشده اند و منطق فازی از مدل mpsiac فقط بر مبنای 6 عامل موثر اجراء شده است. در آخر نتایج حاصل از مدل کلاسیک mpsiac با نتایج مدل سازی فازی مدل mpsiac مورد مقایسه قرار گرفته و نتیجه گیری شده است.
علی اصغر تقی پور گروی بهروز رفیعی
حرکت توده ای از مواد تشکیل دهنده زمین از یک شیب به سمت پایین را زمین لغزش گویند. پدیده لغزش همانند پدیده های زلزله، آتشفشان و سیل از بلایای طبیعی مهم به شمار می آید که هر ساله خسارات زیادی را به بار می آورد. از جمله حساس ترین و مهم ترین مسائل در پروژه های عمرانی همچون انتخاب محل سدهای خاکی و انتخاب مسیراحداث راه ها در گرو مطالعه پایداری شیب های طبیعی منطقه می باشد. استان مازندران با تعداد 422 مورد رخداد زمین لغزش و 5/12 درصد فراوانی بالاترین آمار از کل تعداد رخدادهای زمین لغزش ثبت شده را به خود اختصاص داده است. این پژوهش جهت بررسی پایداری شیروانی های خاکی حوضه بالادست سد البرز انجام شده است. حوضه بالادست سد البرز در استان مازندران و در 45 کیلومتری شهرستان بابل قرار دارد و به دلیل مجموعه ای از شرایط طبیعی و انسانی مستعد وقوع زمین لغزش می باشد. مطالعات در دو بخش صحرایی و آزمایشگاهی انجام شد. مطالعات صحرایی شامل آزمایش دانسیته در محل، برداشت هندسه شیروانی ها، بررسی صحرایی علل وقوع لغزش و نمونه برداری و آزمون های آزمایشگاهی شامل دانه بندی و طبقه بندی خاک، تعیین حدود اتربرگ، آنالیز xrd، کلسیمتری، تعیین درصد مواد آلی، تعیین اسیدیته، تعیین وزن مخصوص ویژه، درصد رطوبت و آزمون برش مستقیم انجام گردید. ضریب اطمینان شیروانی ها به روش تعادل حدی محاسبه گردید و برای تحلیل پایداری شیروانی ها از نرم افزار slide استفاده شده است. آنالیز های انجام شده نشان داد که شیروانی ها ناپایدار می باشند و در طول زمین لرزه ناپایدارتر می شوند. عوامل اصلی موثر بر ناپایداری شیروانی های منطقه شامل فعالیت های انسانی (ساختن جاده بدون زهکشی مناسب و تمرکز رواناب در سطح جاده ها)، آب و هوا (بارش های سنگین)، لرزه خیزی، لیتولوژی سنگ بستر و زیرشویی پای دامنه ها می باشند.
سمانه نقدیوند بهروز رفیعی
در این پژوهش سازندهای پرمین در برش سطحی کوه قره قورخان، واقع در شمال غرب روستای کیسه جین از توابع شهرستان آبگرم استان قزوین (زون ایران مرکزی)، بررسی شده است. هدف از این پژوهش بررسی میکروفاسیس ها، محیط رسوبی و فرآیندهای دیاژنتیک توالی پرمین در این منطقه می باشد. پرمین در این منطقه شامل دو سازند روته (66 متر ضخامت) و نسن (16 متر ضخامت) می باشد که بر اساس مطالعات صحرایی و میکروسکوپی مرز بین آن ها ناپیوسته و توسط یک افق لاتریتی مشخص می گردد ولی مرز بالایی سازند نسن با سازند الیکا تدریجی بوده و بر خلاف مطالعات قبلی هیچ گونه شواهد خروج از آب در این منطقه دیده نمی شود. بر اساس مطالعه میکروسکوپی 150 برش نازک از 100 متر توالی، 17 میکروفاسیس کربناته در این منطقه شناسایی گردید که این میکروفاسیس ها در 3 کمربند رخساره ای دریای باز، سد یا بار و لاگون قرار می گیرند. بررسی تغییرات عمودی رخساره های پرمین در برش مورد مطالعه نشان داده است که رسوبات سازند روته بصورت یک توالی پیشرونده و سپس یک سیکل پسرونده نهشته شده اند. بر مبنای قرارگیری میکروفاسیس های مزبور محیط رسوبی سازندهای پرمین در منطقه مورد مطالعه، یک رمپ کربناته کم عمق با شیب ملایم تفسیر می شود. سیمانی شدن، انحلال، دولومیتی شدن، کلسیتی شدن، انحلال فشاری، سیلیسی شدن، پیریتی شدن، نئومورفیسم، میکرایتی شدن، آشفتگی زیستی و تراکم فرآیندهای دیاژنزی مشاهده شده در این منطقه می باشد.
حامد حسنی حسن محسنی
در این پژوهش دولومیت های سازند میلا در ناحیه کیسه جین آبگرم استان قزوین از نظر پتروگرافی و ژئوشیمی مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات پتروگرافی توسط میکروسکوپ پلاریزان و مطالعات ژئوشیمی بر مبنای آنالیز عنصری به دو روش نمونه برداری سنگ کل (icp-aes) و آنالیز نقطه ای (epma) صورت گرفت. مطالعات پتروگرافی بر اساس طبقه بندی بافتی و سیبلی و گرگ (1987 و 1984) انجام پذیرفت و بر مبنای آن دو گروه کلی دولومیت های اولیه (هم زمان با رسوبگذاری) و دولومیت های ثانویه (پس از رسوبگذاری) تشخیص داده شد. دولومیت های اولیه شامل دولومیکرایت ها (خیلی ریز بلور) و دولومیت های ثانویه شامل اسپاریت ها و دولومیت های پرکننده حفرات می باشد. اسپاریت ها خود به دو گروه دولومیکرواسپاریت ها (ریز بلور) و دولواسپاریت ها (متوسط بلور) تقسیم شده اند. همچنین دولومیت های پرکننده حفرات خود به دو گروه دولومیت های زونه (درشت تا خیلی درشت بلور) و دولومیت های زین اسبی (درشت تا فوق العلاده درشت بلور) تفکیک شده اند. مطالعات ژئوشیمی بر روی عناصر اصلی mg و ca و عناصر فرعی و ردیاب fe, mn, sr, na و s صورت گرفت. با تلفیق نتایج حاصل از مطالعات پتروگرافی و آنالیز عنصری، محیط تشکیل دولومیت های سازند میلا در منطقه کیسه جین بدین صورت می باشد: دولومیکرایت ها در محیط سبخایی، اسپاریت ها در محیط تدفینی کم عمق تا متوسط و دولومیت های پرکننده حفرات در محیط تدفینی نسبتاً عمیق مرتبط با شکستگی های تکتونیکی تشکیل شده اند.
حسن رمضان پور بهروز رفیعی
براساس اطلاعات جمع آوری شده از بوکسیت های کارستی ایران، ماده معدنی بوکسیت در ایران در هر سه زون ساختاری البرز (پرمین ـ ژوراسیک)، ایران مرکزی (تریاس و یا ژوراسیک زیرین) و زاگرس (کرتاسه بالایی) تشکیل شده است. کانسار بوکسیت جاجرم در 15 کیلومتری شمال شرق جاجرم استان خراسان شمالی واقع شده است. این کانسار به شکل یک افق چینه سان در مرز بین دولومیت های تریاس سازند الیکا و شیل و ماسه سنگ های ژوراسیک سازند شمشک گسترش یافته است. منطقه تاگویی بعد از کانسار زو و در واقع ادامه روند غرب به شرق ماده معدنی بوده که به صورت نوار باریک با عرض بیش از یک کیلومتر و طول 7 کیلومتر دیده می شود. نتایج حاصل از آنالیز کانی شناسی (xrd) نشان می دهد که بوکسیت منطقه تاگویی جاجرم، درحقیقت مخلوطی از دیاسپور به عنوان کانی اصلی به همراه ناخالصی هایی نظیر ماگهمیت، هماتیت، کائولینیت، آناتاز، ایلیت و به میزان کمتری روتیل، کلسیت و کوارتز می باشد. مهم ترین فرآیند دیاژنتیک در این کانسار تشکیل اووئیدها و پیزوئیدها است. همچنین از فرآیندهای اپی ژنتیک مشاهده شده در این منطقه، فرآیندهای سیلیسی شدن مجدد و آهن شویی می باشد. میزان زهکشی متفاوت و شستشوی برخی از عناصر از بخش های بالایی نهشته و ته نشینی آن در بخش های زیرین، منجر به تشکیل 4 لایه مجزا بوکسیت به ترتیب از پایین به بالا: لایه رسی زیرین، بوکسیت شیلی، بوکسیت سخت و کائولینیت بالایی شده است. بررسی ضرایب همبستگی و نمودار های پراکندگی عناصر کم تحرک در چهارگمانه این منطقه نشان دهنده یک منشأ همگن اولیه در ابتدای تشکیل نهشته بوکسیتی است که به تدیج به دلیل شرایط متفاوت حاکم بر بخش های مختلف نهشته، مواد اولیه تفکیک یافته اند. علاوه برمطالعه رسوب شناسی ، معیارژئوشیمیایی نیز می تواند درتخمین درجه درجازایی تغییرات ژئوشیمیایی بوکسیت های کارستی کمک کند. الگوی عناصر کمیاب متحرک در طول پروفیل 4 گمانه منطقه و مقاطع نازک نتایج آنالیز عناصر نشان دهنده آلوکتونی و اتوکتونی مطلق نبوده بلکه یک نمونه از بوکسیت های نوع پارا اتوکتونی می باشد. نتایج آنالیزهای عناصرغیرمتحرک در بوکسیت منطقه تاگویی نشان دهنده آن است که هر دو گروه از سنگ های بازی و سنگ های رسوبی در فرآیند تکامل بوکسیت جاجرم نقش داشته اند.
راضیه رضایی ازندریانی بهروز رفیعی
یکی از راه های مفید در تامین آب مورد نیاز مناطق خشک و نیمه خشک و مقابله با بحران خشک سالی، افزایش ذخایر آب زیرزمینی است. احداث سدهای زیرزمینی و استفاده از آب های سطحی هدر رونده به منظور تغذیه مصنوعی از جمله راهکارهای مناسب جهت تامین و توسعه منابع آبی می باشد. اولین و مهمترین مرحله در احداث سد زیرزمینی، شناسایی مکان مناسب می باشد. در این پژوهش منطقه جوزان جهت تعیین مکان مناسب برای احداث سد زیرزمینی مورد توجه قرار گرفت. مساحت کل حوضه جوزان 193 کیلومتر مربع است.این منطقه از نظر جغرافیایی در "30´52 ?48 تا "30´7 ?49 طول شرقی و "00 10°34 تا "00 20 °34 عرض شمالی، در جنوب شرق دشت ملایر قرار دارد. در این پژوهش، ویژگی های مورفولوژی، رسوب شناسی، هیدرولوژی و هیدروژئولوژی منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. لایه های اطلاعاتی شامل شیب، بافت رسوب، هیدرولوژی، هیدروژئولوژی و ... می باشند، که با نتایج بررسی های میدانی در محیط gis تلفیق گردیدند. نتایج حاصل از بررسی های انجام شده نشان می دهد که منطقه مورد مطالعه، در مرکز و جنوب غربی دشت دارای بیشترین عمق سنگ کف (80 متر) می باشد و زیر آبرفت ها، طبقات دگرگونی قرار گرفته که شامل سنگ های نفوذ ناپذیر شیست و اسلیت می باشد، در نتیجه از نفوذ عمقی از زیر سد جلوگیری می شود. ضخامت در بخش های میانی نسبت به سایر بخش ها بیشتر بوده و کاهش آرامی را نسبت به طرفین و دامنه ها نشان می دهد. مقدار شیب هیدرولیکی به سمت معبر خروجی کم و حدود 020/0 می باشد. جهت کلی جریان آب زیرزمینی از نواحی شرق، جنوب و شمال به سمت غرب منطقه (خروجی حوضه) می باشد. جهت آب زیرزمینی و جریان سطحی در یک جهت می-باشد، بنا براین در بالا دست، رودخانه آبخوان را تخلیه و در نزدیکی جوزان تغذیه می کند. رسوبات آبرفتی حوضه مورد مطالعه تا عمق 75 متری، ذراتی در حد ماسه درشت تا سیلت می باشد و دارای ضریب هدایت هیدرولیکی 4-10-1 سانتی متر بر ثانیه و آبدهی مخصوص 50/21 تا 28 درصد می باشد. در دامنه های جنوب غربی به سمت خروجی حوضه و قسمت هایی از مرکز دشت، قابلیت انتقال بالا و در بخش های از دامنه هایی شمال شرق و شمال غرب قابلیت انتقال پایین می باشد که یکی از دلایل آن دانه بندی رسوبات آبرفتی است. در محل گسل ها، در فاصله کم تغییر زیادی در عمق سطح ایستابی ایجاد نشده است، پس گسل ها باعث فرار و زهکشی آب در حوضه نمی شوند. در حوضه مورد مطالعه حداکثر عمق برخورد به آب 40 متر در حاشیه ارتفاعات شمال غرب است، در ناحیه شمالی حداکثر عمق 35 متر بوده و به سمت مرکز دشت و خروجی حوضه که محل خروج آب زیرزمینی است. تیپ رخساره کلی منطقه بی کربنات کلسیک است، تمامی نمونه ها در کلاس c2 – s1 قرار می گیرند در نتیجه این آب ها کمی شور و مناسب برای کشاورزی هستند و تمامی نمونه ها در منطقه خوب قرار گرفته اند، بنابراین برای شرب مناسب می باشد. در نهایت تنگه جوزان با طول دهانه در حدود 400 متر، محدوده شیب توپوگرافی 6-0 درصد و حداکثر ضخامت آبرفت حدود 20 متر به عنوان مکان مناسب برای احداث سد زیرزمینی انتخاب گردید.
سیده شراره رشیدا بهروز رفیعی
بیش از 150 سال است که زغال سنگ به عنوان یکی از مهم ترین منابع تامین انرژی برای جوامع پیشرفته و در حال توسعه به شمار می رود. هم چنان که زغال سنگ نقش بسیار مهمی را در تولید انرژی بر عهده داشته و دارد، تاثیرات زیست محیطی ناشی از آن به چالش مبدل شده است. متاسفانه مقادیر بسیار زیادی از مواد زاید حاصل از معدنکاری زغال سنگ هر ساله بر روی هم انباشته می شود که باعث آلودگی خاک، آب، گیاهان و انسان های در تماس با آن می-شود. در این رابطه و در راستای تعیین شدت آلودگی فلزات سنگین در خاک و آب منطقه سوادکوه در استان مازندران، رودخانه تالار و سرشاخه های آن ، آزمایشات ژئوشیمیایی (xrf, aas) به منظور تعیین غلظت کل و بخشی عناصر سنگین باریم، مولیبدن، آرسنیک، مس، روی، سرب، وانادیوم، کروم، کبالت و نیکل بر روی 16 نمونه خاک سطحی در مسیر رودخانه تالار و سرشاخه های آن و در مسیر معادن زغال سنگ البرز مرکزی و محل دپوی باطله های ان و کارخانه زغال شویی انجام گرفت. میزان غلظت حداکثر و حداقل عناصر مورد مطالعه به ترتیب 103 تا 473 میلی-گرم بر کیلوگرم برای باریم، 21 تا 58 میلی گرم بر کیلوگرم برای مس، 76 تا 129 میلی گرم بر کیلوگرم برای روی، 21 تا 39 میلی گرم بر کیلوگرم برای سرب، 58 تا 88 میلی گرم بر کیلوگرم برای نیکل، 35 تا 97 میلی گرم بر کیلوگرم برای کروم، 1 تا 8 میلی گرم بر کیلوگرم برای کبالت، 1 تا 55 میلی گرم بر کیلوگرم برای آرسنیک، 1 تا 8 میلی گرم بر کیلوگرم برای مولیبدن و 76 تا 177 میلی گرم بر کیلوگرم برای وانادیوم می باشد. همچنین میزان بیشینه و کمینه غلظت بخشی برای عناصر مورد مطالعه به ترتیب 9 تا 30/34 میلی گرم بر کیلوگرم برای مس، 0 تا 5/341 میلی گرم بر کیلوگرم برای روی، 5/19 تا 3/52 میلی گرم بر کیلوگرم برای نیکل و 6/12 تا 7/28 میلی گرم بر کیلوگرم برای کروم می باشد. در آنالیز های انجام شده بر روی نمونه های آب منطقه میزان غلظت حداکثر و حداقل عناصر مورد مطالعه به ترتیب 0 میلی گرم بر لیتر برای مس، 0 تا 308/0 میلی گرم بر لیتر برای روی، 0 تا 516/0 میلی گرم بر لیتر برای سرب، 0 میلی گرم بر لیتر برای کروم، 09/0 تا 44/36 میلی گرم بر لیتر برای آهن، 0 میلی گرم بر لیتر برای کادمیوم و 0 تا 189/3 میلی گرم بر لیتر برای منگنز می باشد. ارزیابی شدت و میزان عناصر سنگین با استفاده از فاکتور غنی شدگی، شاخص زمین انباشت و فاکتور آلورگی انجام گرفت که نتایج نشان دهنده دخالت بشر در غنی شدگی عناصر سنگین در منطقه، و وجود حالت غیر آلوده تا آلودگی بسیار شدید نسبت به شاخص زمین انباشت و حالت فقدان آلودگی تا آلودگی بسیار شدید برای فاکتور آلودگی می باشند که در این رابطه آلودگی خاک های منطقه نسبت به عنصر آرسنیک بسیار نگران کننده می باشد. حاصل بررسی های انجام شده بر روی نمونه های آب منطقه نشان دهنده این واقعیت می باشد که آب منطقه برای عناصری مانند سرب، آهن و منگنز در برخی از نقاط دارای غلظتی بسیار بالاتر از استاندارد های جهانی و ایران می باشد.
مصطفی اربابی بهروز رفیعی
چندین نمونه از این سازندها از داخل تونل آبرسانی برداشت شده و تحت آنالیز راک- اول قرار گرفته اند. میانگین محتوای toc نمونه های سازندهای گرو و گورپی به ترتیب 8% و 89% می باشد. نتایج حاصل از آنالیز راک- اول نشان داد که بر اساس محتوای toc کروژن غالب ابن سازندها از نوع کروژن تیپ iii بوده، سازند گرو در منطقه مورد مطالعه با داشتن 3/1 ro> به بلوغ حرارتی کافی رسیده در صورتی که سازند گورپی با داشتن 5/0 ro< به بلوغ حرارتی کافی نرسیده است. بر پایه مقادیر tmax حاصل از آنالیز راک- اول سازند گرو یک سنگ منشا بالغ بوده و به پنجره نفتی رسیده است در صورتی که سازند گورپی هنوز به مرحله کاتاژنز نرسیده است. از میان شکستگی های سازند گرو حجم بالایی از گاز h2s به داخل تونل نشت می کند، به گونه ای که غلظت این گازها به بیش از 400ppm نیز می رسد. اسیدسولفوریک (h2so4) حاصل از ترکیب این گاز با آب سبب انحلال سنگ های دیواره تونل شده به گونه ای که لایه ای از ژیپس که حاصل این واکنش ها می باشد بر روی دیواره و کف تونل رسوب کرده است. بدین ترتیب احتمال داده می شود که گازهای وارد شده به تونل در حین حفاری از سازند گرو منشأ گرفته باشند.
مسعود عبداله پور حسن محسنی
به این منظور سه برش سطحی از سازندهای مزبور به منظور مطالعات پتروگرافی، فرایندهای دیاژنزی و ژئوشیمیایی پس از انجام مطالعات صحرایی انتخاب شدند. آنالیزهای ژئوشیمیایی صورت گرفته در این مطالعه بر روی نمونه ها شامل xrd، xrf، icp-oes و epma می باشد. سازند آسماری در منطقه مورد مطالعه شامل واحدهای آهکی متوسط تا ضخیم لایه خاکستری تا تیره رنگ همراه با میان لایه های آهک مارنی و شیل به سن الیگوسن – میوسن است. مطالعات پتروگرافی و میکروفاسیس سازند آسماری نشان دهنده تشکیل این سازند در یک محیط رمپ کربناته می باشد. مطالعات انجام شده حاکی از عدم تأثیر فرایند دولومیتی شدن در سازند آسماری می باشد. سازند شهبازان در منطقه مورد مطالعه شامل واحدهای دولومیتی ضخیم لایه تا توده ای کرم تا سفیدرنگ همراه با میان لایه های آهک مارنی به سن ائوسن میانی است. مطالعات پتروگرافی و میکروفاسیس های شناسایی شده در سازند شهبازان نشان دهنده تشکیل این سازند در محیط جزر و مدی تا لاگون است. بر اساس مطالعات پتروگرافی پنچ گروه دولومیت بر اساس بافت و اندازه در سازند شهبازان شامل دولومیکرایت (16-4 میکرون)، دولومیکرواسپارایت (62-16 میکرون)، دولواسپارایت (250-70 میکرون)، دولواسپارایت (500-60 میکرون) و سیمان های دولومیتی حاشیه ی حفرات ( 150-40 میکرون) شناسایی شدند. فرایندهای دیاژنزی در سازند آسماری نشان دهنده گذر واحدهای آهکی این سازند از محیط دیاژنز دریایی و تدفینی به محیط دیاژنزی جوی می باشد. بررسی ها نشاندهنده ی تأثیر فرایندهای دیاژنزی دریایی تا جوی در مراحل اولیه قبل از فرایند دولومیتی شدن فراگیر در سازند شهبازان می باشد که باعث انحلال اجزای آراگونیتی و ایجاد تخلخل های قالبی شده است. در مرحله بعد، فرایند دولومیتی شدن در سازند شهبازان در طی بالا آمدن و یا افت سطح نسبی آب دریاها در منطقه اختلاط آبهای جوی با آبهای فریاتیک دریایی صورت گرفته است. به نظر می رسد کاهش حجم صورت گرفته در طی فرایند دولومیتی شدن و تبدیل کلسیت به دولومیت باعث افزایش تخلخل و نفوذپذیری شده است. البته فرایند تبلور مجدد و افزایش اندازه ی بلورها در طی مراحل دیاژنز تأخیری موجب تغییر شکل هندسی حفرات، از هم گسیختگی شبکه ارتباطی گلوگاهی حفرات و در نهایت کاهش نفوذپذیری شده است. در مرحله بعد هجوم آب های جوی از طریق سیستمهای درز و شکاف باعث پرشدن اغلب تخلخل های موجود توسط سیمان های کلسیتی شده است و راه را برای توسعه تخلخل و فرایندهای کارستی شدن در سازند شهبازان بسته است. توجه به این نکته ضروری است که نمونه برداری های انجام شده سطحی می باشد و انتظار نوسانات تخلخل و نفوذپذیری با تغییرات اشباعی سیالات دیاژنزی به ازای افزایش عمق می رود. از این رو حفر گمانه برای دسترسی به نمونه های دور از تاثیر فرایندهای سطحی پیشنهاد می گردد. اشکال کارست و فرایندهای کارستی شدن در آهک های سازند آسماری توسعه بیشتری نسبت به واحدهای دولومیتی سازند شهبازان نشان می دهند که نمایان گر انحلال پذیری بالاتر آهک نسبت به دولومیت می باشد. مطالعات ژئوشیمیایی دولومیت های سازند شهبازان نشانه ی استکیومتری پایین (کلسیم دار) و درجه نظم بلوری ضعیف دولومیکرایت ها و دولومیکرواسپارایت ها (69/57 درصد مولی caco3-درجه نظم بلوری= 68/0) نسبت به دولواسپارایت ها (98/52 درصد مولی caco3-درجه نظم بلوری= 95/0)می باشد که گمان می رود در مراحل اولیه دیاژنز (دریایی) در پهنه ی جزر و مدی و در آب و هوای مرطوب شکل گرفته اند. اما دولواسپارایت ها با توجه به استکیومتری و درجه نظم بلوری بالاتر در مراحل دیاژنز تأخیری و از تبلور مجدد دولومیکرایت ها و دولومیکرواسپارایت ها به وجود آمده اند. مقادیر پایین استرانسیم در دولومیت های سازند شهبازان نشان دهنده ی تشکیل آن ها در منطقه ی اختلاط آب های فریاتیک جوی و فریاتیک دریایی می باشد. مقادیر سدیم در دولومیکرواسپارایت ها و دولواسپارایت ها کاهش جزئی را نسبت به دولومیکروایت ها نشان می دهد که این کاهش منعکس کننده فرایندهای دیاژنزی تأخیری و تبلور مجدد ناشی از تأثیر سیالات منطقه ی اختلاط می باشد. تمرکز بالای آهن و مقادیر خیلی کم منگنز در دولومیتهای مورد مطالعه نشانه ی گذر سیالات از حالت اکسیداسیون به احیاء می باشد. کلسیت پرکننده حفرات از نوع کلسیت کم منیزیم و دارای مقادیر کمتر از 4 مول درصد mgco3 می باشند. این سیمانها دارای مقادیر بالای آهن و مقادیر پایین استرانسیم و سدیم می باشند.
سپیده صادقی سعید خدابخش
حوضه آبری ز گاما سیاب بخش وس ی عی ا ز جنوب است ان های همدا ن ، کرمانشا ه و بخش محدودی از استان لرستان ر ا د ر بر می گیرد. این حوضه د ر ز ون های س ن ن دج-سیرجان و زاگرس واقع شده است که ه ر ی ک د ارای ویژگی های سنگ شناس ی وزمین شناسی خاص خود می باشن د . این حوضه دارای رژیم آبی دائمی است . رودخانه حرم آباد، رودخانه ای فصل ی است که سرشاخه ی شرقی حوضه گاماسیاب را تشکیل م ی دهد. حوضه آبریز رودخان ه حرم آباد که نامهای د یگ ر آن آب ملای ر ورودخانه کلان است وسعتی نزد یک به ?هزار کیلومتر مربع دارد. این رودخانه پس از پیوستن به رودخانه های نهاوند، توی سرکان و خرم رود، رودخانه گاماس یاب را تشکیل میدهد. با توجه به قرار گیری این حوضه در مناطق نسبتاً با یر و با تنوع سنگ شناسی زیا د ، میت وان اثر ا ین عوامل را بر روی مورفولوژ ی رودخانه و رخساره های رسوبی مطالعه نم و د . در ای ن پ ژوهش ش اخه های کلا ن ، مروی ل و در ه جوزا ن مورد برر سی قرار خواهد گرف ت . بررسی مورفولوژی رودخا نه برای کنتر ل و مهار سیلا ب ها وتعیین مح ل مناطق انحراف مسیر رودخان ه نی ز ا ز جمله ا ط لا عات پایه به شمار میرود. یکی از مهمترین کاربرد های این طرح تعیین من ش ا رسوبات میباشد. 4
فاطمه احمدی قمی بهروز رفیعی
برای اصلاح کلویزیت +naو ساختن ارگانوکلی های مختلف از سورفاکتانت های کاتیونی مختلف استفاده شده است. فرآیند تولید ارگانوکلی ها بدون اعمال حرارت و فعال سازی اسیدی انجام گرفته است. ویژگی های کلویزیت +naو ارگانوکلی های تولید شده توسط آنالیز xrd، طیف سنجی مادون قرمز (ftir)، آنالیزهای حرارتی (tg/dtg)، میکروسکوپ الکترونی (fe-sem)، تعیین سطح مخصوص و آزمایش پراکندگی بررسی شده است. الگوی xrd ارگانوکلی ها نشان می دهد ضخامت شبکه کانی رسی در ارگانوکلی ها افزایش یافته است در حالی که ساختار بلورین کانی رسی به خوبی حفظ شده است. نتایج آنالیزهای ftir و tg/dtg نشان دهنده جانشینی مقادیر مناسبی از ترکیبات آلی در تمام ارگانوکلی ها است. در تصاویر fe-sem تفاوت قابل ملاحظه ای بین مورفولوژی کلویزیت +na و ارگانوکلی ها مشاهده نشد. به منظور تعیین سطح مخصوص کلویزیت +na از روش های bet چند نقطه ای، bet تک نقطه ای و آزمایش تیتراسیون متیلن بلو استفاده شد که در این میان نتایج تیتراسیون متیلن بلو به واقعیت نزدیک تر بودند. علاوه بر آن سطح مخصوص ارگانوکلی های تولید شده با استفاده از روش bet چند نقطه ای تعیین شد. آزمایش پراکندگی نمونه ها نشان دهنده تغییر خاصیت آب دوستی کلویزیت +naبه خاصیت آب گریزی و ارگانوفیلیک در ارگانوکلی هاست. با توجه به مجموع نتایج به دست آمده می توان گفت فرآیند تولید ارگانوکلی ها با موفقیت صورت گرفته است. نتایج آزمایشات جذب ترکیبات آلی نشان می دهد هر چه ارگانوکلی تولید شده آب گریزتر باشد در جذب ترکیبات آلی از محیط آبی بهتر عمل می کند. آزمایشات جذب فلزات سنگین بیانگر رابطه عکس بین میزان جذب و ضخامت شبکه ارگانوکلی هاست. به نحوی که با افزایش ضخامت شبکه ارگانوکلی ها میزان جذب فلزات سنگین از محیط آبی کاهش می یابد.
نرگس آریافر محمدحسین قبادی
سازند آغاجاری به صورت توالی سنگ های رسوبی آواری ماسه سنگ، مارن و سیلتستون و به سن میوسن میانی تا پلیوسن است. رخنمون تاقدیس اهواز متشکل از تناوب لایه های ماسه سنگ و مارن این سازند است. سیلتستون به صورت بسیار محدود در این تاقدیس مشاهده شده است. به منظور بررسی خصوصیات ژئوتکنیک واحدهای سنگی سازند آغاجاری، تاقدیس اهواز به ده منطقه تقسیم گردید اما از 5 منطقه (یعنی تنها از بخش شرقی تاقدیس) نمونه برداری صورت گرفته و مطالعه انجام شده است. مطالعات صحرایی نشان دهنده این موضوع است که به لحاظ هوازدگی مارن ها در رده بسیار بالا و ماسه-سنگ ها در رده متوسط تا بالا قرار دارند. مطالعات سنگ شناسی مقاطع نازک ماسه سنگ ها در محدوده مورد مطالعه نشان داد که ماسه سنگ های این سازند از نوع کالک لیتایت هستند. همچنین آزمایش های هیدرومتری، کلسی متری و مطالعات کانی شناسی از طریق آزمایش xrd به همراه بررسی مقاطع نازک مارن های محدوده مورد مطالعه، حاکی از آن است که این مارن-ها از نوع مارن های ماسه دار می باشند. تخلخل ماسه سنگ ها در محدوده 20 تا 56/30 درصد قرار دارد که بر اساس رده بندی بل (1983) در رده بالا و خیلی بالا قرار می گیرند. وزن واحد حجم ماسه سنگ ها بین 89/1 تا 27/1gr/cm3 و وزن مخصوص جامد آن ها حدود 7/2 می باشد. سرعت موج p در نمونه های ماسه سنگ در محدوده 31/1 تا 07/3 km/s در رطوبت های مختلف قرار دارد. دوام پذیری ماسه سنگ های مورد مطالعه بعد از 15 سیکل بین 76/11 تا 67/89 درصد می باشد. مقاومت فشاری تک محوری بین 99/3 تا 22/41 مگاپاسکال، مقاومت کششی برزیلی نیز بین 4/0 تا 78/4 مگاپاسکال قرار دارند. بر اساس رده بندی دیر و میلر (1966) به لحاظ مقاومتی این ماسه سنگ ها در رده (ضعیف)dl و (خیلی ضعیف)el قرار دارند. بر اساس آزمون ارزش ضربه ای نیز درصد کاهش وزنی نمونه ها در اثر وزنه برای تمامی نمونه ها بالای 30 درصد است؛ بنابراین این نمونه ها برای منابع قرضه شن و ماسه مناسب نیستند. بررسی انحلال پذیری درph های مختلف 5/6-6، 7-5/6 و 5/7-7 برای ماسه سنگ ها نشان داد که ثابت انحلال پذیری نمونه ها در محدوده 6-10*97/3 تا 5-10*44/1m/s در 5/6-6ph= و در 5/7-7ph= نیز در محدوده 6-10*9/2 تا 6-10*25/6 m/s است. وزن مخصوص جامد مارن ها60/2 تا 69/2، وزن واجد حجم بین 05/2 تا 50/2 gr/cm3 است. سرعت موج p نمونه های مارن از 94/1 تا 81/2 km/s در حالت خشک و مرطوب متغیر است. دوام پذیری برای مارن ها بعد از دو سیکل،در محدوده29/63 تا 61/91 درصد، مقاومت تراکمی تک محوری نمونه ها 84/16 تا 08/39 مگاپاسکال و مقاومت کششی برزیلی نیز بین97/0 تا 72/4 مگاپاسکال است. بر اساس رده بندی دیر و میلر (1966) نیز به لحاظ مقاومتی این مارن ها در رده (ضعیف) dl و (خیلی ضعیف) el قرار دارند. تورم پذیری مارن ها در محدوده 103/0 تا 41/14 درصد و به دنبال آن فشار تورم بین 72/115 تا 60/667 کیلوپاسکال است. مارن ها با داشتن عدم یکنواختی در ترکیب کانی شناسی و توزیع کانی ها، دارای اختلاف هایی در خصوصیات ژئوتکنیک بوده اند. تورم پذیری با مقاومت نمونه رابطه مستقیم دارد اما در مورد مارن های ماسه-دار اهواز نمی توان بین تورم پذیری و سایر خصوصیات مقاومتی نمونه ها رابطه مستقیمی برقرار کرد و این به احتمال زیاد مربوط به وجود عدسی های ماسه ای و یا گسترش غیریکنواخت ترکیبات ماسه ای در مارن هاست.
ژیلا اصغری غلامرضا خانلری
سد مسجدین کبودر آهنگ، یک سد خاکی با ارتفاع 17 متر و حجم مخزن تقریبی 5 میلیون متر مکعب می باشد. این سد در 67 کیلومتری شمال غرب کبودر آهنگ با مختصات جغرافیایی 36 درجه و 28 دقیقه تا 36 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 48درجه و 13دقیقه تا 48درجه و 15 دقیقه طول شرقی بر روی رودخانه شیخ جراح قرار خواهد گرفت. از نظر زمین شناسی ساختمانی، بخش غالب ساختگاه سد در زون زمین ساختی سنندج-سیرجان و گستره کوچکی از شمال شرقی آن در زون البرز واقع می باشد. این منطقه در اقلیم نیم خشک سرد قرار گرفته است. در گستره حوضه آبگیر سد مسجدین رودخانه دائمی وجود ندارد. مطالعات صحرایی انجام شده شامل درزه برداری، نمونه گیری و انجام آزمون های برجای نفوذپذیری (لوژن و لوفران) و نفوذ استاندارد می باشد. ناپیوستگی های موجود در منطقه شامل سطوح لایه بندی و درزه ها می باشند که عمدتاً سطحی ناهموار و دارای بازشدگی 5/0 تا 100 میلیمتر دارند. آنالیز آماری درزه ها، وجود سه دسته درزه اصلی را در تکیه گاه-چپ ساختگاه نشان می دهد. براساس آزمایش های لوژن و لوفران خاک های منطقه دارای نفوذپذیری متوسط بوده و سنگ های منطقه نفوذپذیری زیاد دارند. براساس مطالعات سنگ شناسی انجام شده، سنگ های تشکیل دهنده ساختگاه سد شامل لایه های ماسه سنگی، مارن آهکی و گل سنگ می باشد که از نوع سازندهای سست می باشد. شیب دیواره های دره ها کم تا متوسط و غالباً کمتر از 30 درجه است. مطالعات آزمایشگاهی شامل آزمون های دانه بندی، هیدرومتری، حدود آتربرگ و نفوذپذیری بوده که طبق استاندارد astm بر روی نمونه های خاک انجام گردیده اند. مطالعات آزمایشگاهی مکانیک سنگ برای سنگ های ساختگاه عبارتند از تعیین ویژگی های فیزیکی، بار نقطه ای، مقاومت فشاری تک محوری، تعیین جرم مخصوص، چگالی خشک و اشباع، تخلخل، درصد جذب آب و دوام پذیری و سرعت سیر موج فشاری که بر اساس استانداردهای isrm انجام گرفته اند. نتایج آزمایش های مکانیک خاک نشان می دهند که خاک های منطقه عمدتا از نوع ml و cl بوده و شواهد جزئی از واگرایی را نشان می دهند. از نظر ویژگی های مکانیکی، خاک های منطقه در بخش بالایی دارای سفتی کم تا متوسط و در بخش پایین سفت تا خیلی سفت می باشند. نتایج آزمایش های مکانیک سنگ نشان می دهند که این سنگ ها دارای مقاومت پایینی می-باشند. میانگین شاخص های مورد آزمایش نشان می دهند که میزان تخلخل نمونه های سنگ بسیار زیاد و بیش از 13 درصد می باشد که ناشی از آواری بودن و سیمان ضعیف سنگ می باشد. به همین ترتیب میزان جذب آب آن ها نیز زیاد است. ازنظر دوام، واحدهای سنگی ساختگاه در رده دوام متوسط تا کم قرار گرفته اند. با توجه به نتایج رده بندی توده سنگ، سنگ پی ساختگاه در شرایط خشک در رده سنگ های ضعیف و در شرایط اشباع در رده سنگ های بسیار ضعیف قرار گرفته اند که نیاز به اقدامات تحکیمی دارند. مقادیر لوژن با مقادیر rqd وابستگی خوبی نشان نمی دهند. دامنه های طبیعی در جناح راست و چپ ساختگاه و سرریز پایدارند و هیچ گونه آثار لغزش بر روی آن دیده نمی شود. از دیدگاه هوازدگی، حدود 5 درصد از سطح درزه ها دارای هوازدگی زیاد و متوسط هستند و 90 درصد باقی مانده بدون هوازدگی و یا کم هوازده هستند. در ارتباط با پرشدگی ها، حدود 22 درصد درزه ها با خاک های ریزدانه پر شده و مابقی درزه ها بدون پر شدگی می باشند. از نظر سطح درزه بیش از 90 درصد مربوط به درزه های دارای سطح صفحه ای و صاف (pl) می باشد و مابقی مواج (un) و پله ای (st) هستند. همچنین سطح حدود 80 درصد از درزه ها صیقلی (sm) و مابقی زبر (r) می باشد. به منظور مطالعه منابع قرضه سد، تعداد 16 چاهک آزمایشی در محدوده زیر پی و گستره مخزن در بالادست حفاری گردیداند. برای شناسایی مصالح درشت دانه رودخانه ای تعداد 5 ترانشه در محل منابع قرضه حفاری و آزمایش های مختلف بر روی آن ها انجام گردیده است.
یاسر دوستی رودی غلامرضا خانلری
هدف از انجام این پژوهش، بررسی خصوصیات زمین شناسی مهندسی سنگ های مارنی سازند قم در شمال شرق استان همدان و استفاده از این مارن ها برای ساخت آجر می باشد. اهمیت مطالعه سنگ های مارنی در ایران به دلیل متنوع بودن ویژگی های ژئوتکنیکی آن ها در نقاط مختلف، گسترش زیاد آن ها در اغلب نقاط کشور و مرتبط بودن بسیاری از پروژه های عمرانی با این نوع سنگ ها است. به منظور شناخت رفتار ژئومکانیکی سنگ های مارنی، علاوه بر تعیین خصوصیات کانی شناسی، ویژگی های فیزیکی و مکانیکی این سنگ ها ضروری می باشد. در این پژوهش، سه نوع مارن در منطقه مورد مطالعه نمونه برداری شده است. آزمایش های مکانیکی شامل آزمایش مقاومت تراکمی تک محوری، آزمایش برزیلین، آزمایش بار نقطه ای، سرعت موج صوتی و آزمایش های تعیین خواص فیزیکی شامل دانسیته، درصد آب محتوی، تخلخل، دوام پذیری و تورم بر روی نمونه ها، انجام شده است. بر اساس رده بندی مهندسی سنگ بکر، مارن ها در رده el قرار گرفته اند. مطالعه ترکیب شیمیایی مارن ها به روش xrf و xrd، نشان می دهد که این مارن ها برای ساخت آجر مناسب می باشند. طی دو مرحله از مارن ها آجر ساخته شده است. در مرحله اول از پودر مارن آجر ساخته شد و در مرحله دوم به پودر مارن، 7 درصد ماسه سیلیس اضافه گردیده است. بر روی آجرهای ساخته شده، آزمایش های مکانیکی شامل آزمایش مقاومت تراکمی تک محوری، آزمایش بار نقطه ای و آزمایش های تعیین خواص فیزیکی شامل چگالی، تخلخل، جذب سریع، نرخ جذب آب، دوام پذیری، ذوب و انجماد و سلامت سنگ، انجام گرفته است. آجرهای حاصل از هر دو مرحله، دارای خصوصیات فیزیکی و مکانیکی مطابق با استانداردهای ارئه شده می باشند که نشان دهنده مرغوبیت مارن های مورد مطالعه بعنوان مصالح ساخت آجر می باشد. مطالعات نشان داده اند که در آجرهایی که با اضافه شدن ماسه به پودر مارن ساخته شده اند، تمام خصوصیات فیزیکی و مکانیکی آن ها بهبود یافته است.
فروزان ناصری غلامرضا خانلری
باتوجه به گستردگی سازندهای آهکی در ایران و به خصوص در استان همدان، مطالعه خصوصیات مهندسی و ژئوتکنیکی این سنگ ها به عنوان منابع قرضه ی پروژه ها و طرح های عمرانی از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این پژوهش، سنگ های آهکی جنوب و جنوب شرق همدان به ترتیب واقع در سراب گیان (بسن کرتاسه) و سراب گاماسیاب (بسن الیگو-میوسن) در شهرستان نهاوند و شمال شرق ملایر (بسن کرتاسه) مورد مطالعه قرار گرفته اند. همه نمونه ها پس از انجام مغزه گیری مورد آزمایشات سنگ شناسی (بررسی پتروگرافی، آنالیز xrf، آنالیز xrd)، آزمایشات فیزیکی (تعیین وزن مخصوص، جذب آب و تخلخل، شاخص دوام وارفتگی) و آزمایشات مکانیکی (مقاومت بار نقطه ای، ، تعیین سختی واجهشی اشمیت ، لس آنجلس، سلامت سنگ، مقاومت کششی غیر مستقیم به روش برزیلی، ارزش ضربه و ذوب و انجماد) قرار گرفته اند. همچنین با توجه به کاربرد سنگدانه ها در موارد مختلف نمونه ها با کمک نیروی انسانی و دستگاه سنگ شکن فکی آزمایشگاهی در حد شن و ماسه خرد و برای آزمایشات استاندارد مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که نمونه ها از مقاومت، پایداری و دوام و کیفیت بالایی برخوردار هستند. نتایج حاصل از آزمایشات نشان می دهد که نمونه ها به عنوان مصالح شکسته کوهی برای استفاده در کاربرد های مختلف از جمله بتن، راه سازی، آسفالت، بالاست راه آهن مورد تأیید می باشند.
محمد رضا فاضلی ستایش محمد حسین قبادی
گردنه ی نقره کمر در جنوب غرب شهرستان تفرش قرار دارد. این گردنه به طول 7 کیلومتر در بین شهرهای آشتیان و تفرش واقع شده است. و یکی از مسیرهای پر رفت و آمد محسوب می گردد که هر سال بر اثر ریزش های جوی و ناپایداری شیب ها مسدود می گردد. تاکنون مطالعه ای بر روی ناپایداری شیب های این ناحیه صورت نگرفته است. در این پژوهش به بررسی عوامل زمین شناسی مهندسی موثر بر روی ناپایداری شیبهای این منطقه پرداخته شده است. در این تحقیق مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی بر روی 8 شیب سنگی و 2 شیب خاکی صورت گرفته است. به منظور مطالعه ی شیب های سنگی در ابتدا مطالعات صحرایی شامل نمونه برداری جهت مطالعات آزمایشگاهی، درزه برداری، تعیین سختی واجهش چکش اشمیت و تعیین شیب و ارتفاع شیروانی ها انجام شد. سپس مطالعات آزمایشگاهی شامل مطالعات سنگ شناسی، تعیین خصوصیات فیزیکی (تخلخل، دانسیته و درصد جذب آب) و خصوصیات مکانیکی (تعیین سرعت موج فشاری، مقاومت تراکمی تک محوری، آزمون برزیلی، شاخص بار نقطه ای، ذوب و انجماد و دوام) بر اساس استاندارد های isrmانجام گرفت. سپس با توجه به نتایج بدست آمده از مطالعات صحرایی و وضعیت درزه ها با استفاده از نرم افزار dips، توده سنگ های منطقه به روش rmr و smr ردهبندی شده است. ارزیابی ناپایداری گوه ای و صفحه ای شیب های سنگی با استفاده از نرم افزارهای geo5 و rocplane.v2.029 به روش تعادل حدی و در دو حالت استاتیکی و دینامیکی انجام گرفت. به منظور تحلیل خطر سقوط سنگ ها از نرم-افزار rocfall.v4.042 استفاده شده است. به منظور مطالعه شیب های خاکی در ابتدا مطالعات صحرایی شامل نمونه برداری، تعیین دانسیته در محل و مشخصات مورفولوژی شیب ها (شیب و ارتفاع آنها) و سپس مطالعات آزمایشگاهی (xrd، دانه بندی، مشخصات فیزیکی، نفوذپذیری، ارزش ماسه، برش مستقیم و تعیین gs) بر اساس استانداردهای astm انجام شد. سپس با استفاده از نرمافزارهای geo5 و plaxis8.x به ترتیب به روش تعادل حدی و اجزاء محدود در دو حالت استاتیکی و دینامیکی وضعیت پایداری این شیب ها تحلیل شد. شیب های این منطقه از نظر میزان پایداری در 3 دسته یعنی، شیبهای کاملاً پایدار، شیبهایی که در حالت استاتیکی پایدارند و در حالت دینامیکی ناپایدارند و شیب های ناپایدار قرار دارند. البته خطر سقوط سنگ در اکثر شیب ها وجود دارد. با توجه به نتایج بدست آمده از تحقیقات صورت گرفته مهمترین عوامل موثر در ناپایداری شیب های این منطقه شرایط چینهشناسی، وضعیت تکتونیکی، آب و هوا، مورفولوژی شیب ها و فعالیت های انسانی می باشند. در بین این عوامل وضعیت چینه-شناسی بیشترین نقش را ایفا می کند. راهکارهای متفاوتی به منظور افزایش ایمنی و کاهش خطر در این مسیر وجود دارد که مناسب ترین آنها احداث تونل به منظور حذف گردنه منطقه است.
هیرش تابا مجتبی حیدری
به منظور شناخت ارتباط بین ویژگی های مهندسی (فیزیکی و مکانیکی) و سنگ شناسی (خواص بافتی و ترکیب کانی شناسی) 26 بلوک سنگی از ماسه سنگ های با سن ، ژوراسیک، الیگو- میوسن و میوسن- پلیوسن واقع در استان های همدان و قزوین جمع آوری شد و در این راستا از3 منطقه (آوج، روستای تجرک و تپه مصلی) نمونه برداری صورت گرفت. سپس با انتقال نمونه ها به آزمایشگاه زمین شناسی مهندسی دانشگاه بوعلی سینا، آزمون های آزمایشگاهی شامل مطالعات سنگ شناسی، تعیین ویژگی های فیزیکی (وزن واحد حجم، تخلخل، نسبت تخلخل، وزن مخصوص بخش جامد و درصد جذب آب)، ویژگی های مکانیکی (مقاومت فشاری تک محوری، کشش برزیلی و شاخص بار نقطه ای) و ویژگی های دینامیکی (تعیین سرعت عبور موج فشاری) می باشند. با انجام مطالعات سنگ شناسی مشخص شد که قسمت عمده ماسه سنگ های منطقه تپه مصلی از کوارتز تشکیل شده اند و به لحاظ نام گذاری طبق طبقه بندی فولک در رده های ساب آرکوز و ساب لیت آرنایت قرار می گیرند. ماسه سنگ های مناطق آوج و تجرک عمدتاً از خرده سنگ تشکیل شده اند و در رده لیت آرنایت قرار می گیرند. با توجه به رده بندی آنون، ماسه سنگ های مناطق مورد مطالعه در رده سنگ های با وزن واحد حجم متوسط تا بالا و همین طور تخلخل متوسط تا پایین قرار می گیرند. همه ماسه سنگ های مورد مطالعه در حالت خشک دارای مقاومت فشاری تک محوری متوسط و نسبت مدولی پایین تا متوسط هستند به طوری که طبق رده بندی دیر و میلر، در رده های cl و dm قرار می گیرند. با توجه به شاخص بار نقطه ای خشک و رده بندی دیر، ماسه سنگ های مناطق مورد مطالعه در رده مقاومتی بالا قرار می گیرند. بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره خطی ترکیب کانی شناسی و ویژگی های بافتی هر دو بر خواص فیزیکی و مکانیکی ماسه سنگ ها اثر گذارند اما میزان اثر ویژگی های بافتی تأثیر بیشتری را دارد.
فروزان ناصری غلامرضا خانلری
باتوجه به گستردگی سازندهای آهکی در ایران و به خصوص در استان همدان، مطالعه خصوصیات مهندسی و ژئوتکنیکی این سنگ ها به عنوان منابع قرضه ی پروژه ها و طرح های عمرانی از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این پژوهش، سنگ های آهکی جنوب و جنوب شرق همدان به ترتیب واقع در سراب گیان (بسن کرتاسه) و سراب گاماسیاب (بسن الیگو-میوسن) در شهرستان نهاوند و شمال شرق ملایر (بسن کرتاسه) مورد مطالعه قرار گرفته اند. همه نمونه ها پس از انجام مغزه گیری مورد آزمایشات سنگ شناسی (بررسی پتروگرافی، آنالیز xrf، آنالیز xrd)، آزمایشات فیزیکی (تعیین وزن مخصوص، جذب آب و تخلخل، شاخص دوام وارفتگی) و آزمایشات مکانیکی (مقاومت بار نقطه ای، ، تعیین سختی واجهشی اشمیت ، لس آنجلس، سلامت سنگ، مقاومت کششی غیر مستقیم به روش برزیلی، ارزش ضربه و ذوب و انجماد) قرار گرفته اند. همچنین با توجه به کاربرد سنگدانه ها در موارد مختلف نمونه ها با کمک نیروی انسانی و دستگاه سنگ شکن فکی آزمایشگاهی در حد شن و ماسه خرد و برای آزمایشات استاندارد مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که نمونه ها از مقاومت، پایداری و دوام و کیفیت بالایی برخوردار هستند. نتایج حاصل از آزمایشات نشان می دهد که نمونه ها به عنوان مصالح شکسته کوهی برای استفاده در کاربرد های مختلف از جمله بتن، راه سازی، آسفالت، بالاست راه آهن مورد تأیید می باشند
مریم شیراوند بهروز رفیعی
حوضه آبریز بادآور (گزرو) یکی از زیر حوضه های سیمره است که با مختصات جفرافیایی ?30 47 تا ?15 48 طول شرقی و 34 تا ?15 34 عرض شمالی در شهرستان نورآباد واقع در شمال غرب استان لرستان قرار دارد. در این پژوهش نوع (الگوی) رودخانه، پراکندگی رخساره های رسوبی، رسوب شناسی و منشأ رسوبات رودخانه بادآور مورد مطالعه قرار گرفته است. ویژگی های ریخت شناسی این رودخانه با استفاده از سطح یک و دو طبقه بندی روسگن مورد مطالعه قرارگرفت. بر اساس این طبقه بندی، فراوان ترین الگوهای رودخانه ای منطقه مطالعه انواع b4c، g5c و d4c می باشند. بر اساس مشاهدات صحرایی و نتایج دانه بندی نمونه های دیواره کانال رودخانه سه رخساره گراولی شامل gm، gmg، gms، یک رخساره ماسه ای se و چهار رخساره گلی شامل fm، fr، fsc و fl شناسایی شدند. بر اساس نتایج حاصل از آنالیز اندازه دانه های رسوبات بستر، به طرف پایین دست، روند درشت شونده نشان می دهد و درصد فراوانی دانه های گراولی افزایش می یابد. بررسی شکل گراول های بستر در ایستگاه های منتخب، نشان دهنده فراوانی دانه های دیسکی شکل نسبت به شکل های دیگر است. مطالعه منشأ رسوبات در بخش های گراولی و ماسه ای رسوبات بار بستر به دو روش مطالعه چشمی، برش نازک انجام گرفت. در بخش گراولی دانه های چرت و خرده سنگ آهک هر دو (8/44 درصد) بیش ترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند؛ در بخش ماسه ای نیز آهک (5/22 درصد)، چرت (20)، خرده آذرین درونی (5/12) و کوارتز (10) به ترتیب بیش ترین فراوانی را نشان می دهند. درآنالیز xrd کانی های سنگین در بخش ماسه ای کانی های اوژیت، مگنتیت، اپیدوت، کلریت، بیوتیت و هورنبلند بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند. نتایج نشان می دهد واحد های سنگی آهکی (klb2) و رادیولاریتی (j3kr2) بیش ترین نقش را در تولید رسوب این رودخانه داشته اند.
فروزان حسین پناهی کایوشه بهروز رفیعی
دریاچه زریوار یکی از زیست بوم های مهم آبی ایران می باشد که در غرب ایران و در استان کردستان واقع شده است. در این پژوهش، سعی شده است علاوه بر مطالعه رسوبات بستر دریاچه از نظر رسوب شناسی، از نقطه نظر ژئوشیمیایی و زیست محیطی نیز مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس، 31 نمونه از منطقه به صورت منظم از رسوبات بستر دریاچه جمع-آوری شدند و آنالیزهای فیزیکی و شیمیایی لازم بر روی آن ها انجام گرفت و تحت آنالیز icp-oes قرار گرفته، غلظت عناصر سنگین سرب، روی، منگنز، مس، تیتانیم، کروم، کبالت، نیکل و وانادیم در بخش های مختلف قابل تبادل، کربنات، اکسید آهن - منگنز، مواد آلی و باقی مانده مشخص گردید. میزان غلظت کل بیشینه و کمینه عناصر مورد مطالعه (میلی گرم بر کیلوگرم) به ترتیب بین 11/9 تا 64/6 برای مس، 3/88تا 26/6 برای سرب، 4/33تا 148 برای روی، 423 تا 1265 برای منگنز، 40/2 تا 193/8 برای کروم، 987 تا 4103 برای تیتانیم، 28/7 تا 133/9 برای وانادیم، 3/69 تا 16/01 برای کبالت و 29/1 تا 110 برای نیکل تغییر می کند. نتایج آنالیز خوشه ای نشان می دهد که افزایش غلظت آن ها بیش تر منشأ طبیعی دارد. فاکتور غنی-شدگی (ef) برای عناصر سرب، روی، منگنز، مس، تیتانیم، کروم، کبالت، نیکل و وانادیم به ترتیب 0/77، 1/07، 1/14، 1/09، 1/99، 1/36، 1/43، 1/08 و 1/06 می باشد که نشان دهنده ی عدم آلودگی منطقه نسبت به این 9 عنصر می باشد. بر اساس شاخص زمین انباشت (igeo)، درجه آلودگی برای این 9 عنصر کم تر از صفر بوده که بیانگر عدم آلودگی در منطقه می باشد. شاخص آلودگی (pi) نیز در منطقه برای عناصر روی، مس، نیکل، کروم، تیتانیم، کبالت و وانادیم در حد متوسط و برای عناصر منگنز و سرب عدم آلودگی را نشان می دهد. نتایج نشان می دهد که رسوبات منطقه مورد بررسی از نظر شاخص های آلودگی در زمره رسوبات غیرآلوده تا آلودگی متوسط قرار دارند و بیش ترین میزان این شاخص در شمال شرق دریاچه مشاهده شده است.
مهدی مالکی مقدم بهروز رفیعی
پایان پالئوزوییک و آغاز مزوزوییک یک بازه ی زمانی بحرانی بوده و تغییرات عمیقی در بوم سازگان زمین اتفاق افتاده است. این تغییرات با عظیم ترین انقراض در طول فانروزوییک همراه بوده است که طی آن در حدود 96 درصد گونه های دریایی و بخش وسیعی از گونه های خشکی از بین رفته اند. در این پژوهش برشی از سازندهای نسن (پرمین بالایی) و الیکا (تریاس زیرین) در منطقه ی کیسه جین آبگرم واقع در جنوب استان قزوین، موردبررسی قرار گرفت. منطقه ی مورد مطالعه در محدوده ی شمال غربی صفحه ی ایران مرکزی قرارگرفته و در زمان انقراض جمعی انتهای پرمین بخشی از قاره ی سیمرین بوده است (واقع در میانه ی اقیانوس های پالئوتتیس و نئوتتیس). اهداف این مطالعه شامل بررسی گذر پرمین-تریاس، تعیین مرز این دوره ها، بررسی رخساره های مرتبط با انقراض و شرایط محیط رسوب گذاری پیرامون مرز پرمین-تریاس بوده است. تعداد یک صد و نه نمونه ی سنگی از طول برش برداشت شد و 108 نمونه ی سنگ کربناته مورد تحلیل ایزوتوپ های پایدار کربن و اکسیژن قرار گرفت. به منظور تعیین محتوای عناصر اصلی، ردیاب و نادر خاکی، 34 نمونه با روش طیف سنج جرمی پلاسمای جفت شده القایی (icp-ms) اندازه گیری شد. نتایج حاصل بیانگر آن است که رخساره های نابهنگام تریاس زیرین که مرتبط با رویداد انقراض جمعی هستند، در منطقه ی کیسه جین آبگرم گسترش یافته اند. بارز ترین این رخساره ها میکروبیالیت ها بوده که شامل ترمبولیت ها (هم اندازه و پنجه ای)، استروماتولیت ها و میکروبیالیت های لامینه ای هستند. علاوه بر این رخساره های االیتیک و رخساره های کنگلومرای پبلی مسطح در پیرامون مرز توسعه? یافته اند. بر اساس نتایج ایزوتوپ کربن، مرز پرمین-تریاس در متراژ 4/2 متری از قاعده ی سازند الیکا شناسایی گردید. ازاین رو بخش آغازین سازند الیکا همچنان متعلق به دوره ی پرمین است. با توجه به نتایج حاصل از مطالعه ی ایزوتوپ پایدار کربن، سه ناپیوستگی در رسوبات پیرامون مرز مشاهده شد. روند کلی منحنی ایزوتوپ حاکی از آن است که ناپیوستگی های مشاهده شده به احتمال زیاد کوتاه مدت بوده اند. مقادیر ایزوتوپ پایدار اکسیژن به علت حساسیت بالای آن نسبت به فرایند دیاژنز دچار بازنشانی شده اند. بدین جهت از این نتایج صرف نظر گردید. مطالعه ی عناصر اصلی نشان از وجود توالی با محتوای بالای رس پیرامون مرز پرمین ـ تریاس دارند. شاخص های اورانیوم برجازا و ناهنجاری سریم حاکی از شرایط اکسیژن دار پیرامون رخداد انقراض هستند. نسبت y/ho مبین آلودگی تمامی نمونه ها (به جز دو نمونه) توسط ذرات آواری (احتمالا رس ها) است. از این رو عدم اطمینانی در مورد منشا عناصر نادر خاکی (دریایی یا آواری) وجود دارد.
یاسین عبدی لر غلامرضا خانلری
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ویژگی های زمین شناسی مهندسی ماسه سنگ های سازند قرمز بالایی در جنوب قم با تأکید بر مقاومت و تغییر شکل پذیری می باشد. به این منظور، تعداد 30 بلوک از نقاط مختلف سازند قرمز بالایی در منطقه مورد مطالعه انتخاب شده است. در مرحله اول، ویژگی های سنگ شناسی ماسه سنگ ها شامل ترکیب کانی شناسی و خواص بافتی مورد شناسایی قرار گرفته است. به منظور شناخت ویژگی های فیزیکی و مکانیکی پایه ماسه سنگ های انتخاب شده، آزمایش های متعددی شامل آزمایش دانسیته خشک و اشباع، درصد تخلخل، وزن مخصوص، درصد جذب آب، دوام پذیری، سرعت موج طولی، آزمایش بار نقطه ای، برزیلی، مقاومت فشاری تک محوری و سه محوری انجام شده است. همچنین، تأثیر لامیناسیون، درجه اشباع و تغییرات آب و هوایی بر روی رفتار مقاومتی، تغییر شکل پذیری و الگوهای گسیختگی ماسه سنگ های مورد نظر بررسی شده است.بر اساس مشاهدات ظاهری، ماسه سنگ های مورد مطالعه به دو دسته کلی ماسه سنگ-های سبز رنگ و ماسه سنگ های قرمز رنگ تقسیم بندی می شوند. نتایج نشان می دهند که رفتار مهندسی ماسه سنگ های سبز رنگ عمدتاً تابع ویژگی های بافتی است. در حالی که ماسه سنگ های گروه دوم، بیشتر وابسته به درصد سیمان شدگی می باشند. بررسی رفتار ماسه سنگ های لامیناسیون دار نشان می دهد که رفتار مقاومتی و گسیختگی آنها در شرایط فشار و کشش با هم متفاوت است. بر این اساس، مشاهده شده است که حداقل و حداکثرمقاومت فشاری تک محوری به ترتیب در زاویه 30 درجه و 90 درجه حاصل شده است. در حالی که در آزمایش بار نقطه ای و برزیلی با افزایش زاویه ناهمسانگردی، مقاومت سنگ به صورت خطی افزایش می یابد. به عبارتی دیگر، حداقل مقاومت در زاویه صفر درجه و حداکثر آن در زاویه 90 درجه به دست آمده است. بر اساس نتایج، شاخص ناهمسانگردی مقاومت فشاری تک محوری این دسته از ماسه سنگ ها ضعیف است. در حالی که نتایج آزمایش بار نقطه ای حاکی از شاخص ناهمسانگردی متوسط تا بالا می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که تغییر نوع گسیختگی غالب از حالت گسیختگی موازی با لامیناسیون به گسیختگی در عرض لامیناسیون، برای آزمایش تک محوری و بار نقطه ای در حد فاصل زاویه 45 تا 60 درجه و برای آزمایش برزیلی در حد فاصل زوایای 15 و 30 درجه مشاهده شده است. بررسی رفتار مقاومتی و تغییر شکل پذیری ماسه سنگ های انتخاب شده در درجات اشباع مختلف نشان می دهد که با افزایش درجه اشباع از صفر تا 100 درصد، مقاومت فشاری تک محوری و مدول الاستیسیته حداکثر 61 و 58 درصد کاهش پیدا می کنند. در حالی که سرعت موج طولی حداکثر 25 درصد افزایش می یابد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که ماسه سنگ های ضعیف تر، کاهش مقاومت بیش تر در اثر افزایش درجه اشباع از خود نشان می دهند. بررسی رفتار مقاومتی و تغییر شکل پذیری ماسه سنگ های مورد مطالعه در آزمایش های چرخه ای نشان می دهد که تأثیر فرایند انجماد و ذوب به مراتب بیش تر از آزمایش گرم و سرد و تر و خشک شدن است. نتایج حاکی از این است که در پایان 30 سیکل آزمایش انجماد و ذوب، مقاومت فشاری تک محوری و مدول الاستیسیته به ترتیب 85 و 65 درصد کاهش می یابند. این در حالی است که تخلخل ماسه سنگ ها در پایان این مدت، حداکثر 89 درصد افزایش نشان داده است. نتایج نشان می دهد که وجود سیمان زئولیتی تأثیر زیادی بر روی رفتار مقاومتی و تغییر شکل پذیری ماسه سنگ ها در مقابل آزمایش انجماد و ذوب دارد. نتایج آزمایش انجماد و ذوب حاکی از این است که ماسه سنگ های با مقاومت بالاتر، بیش تر دچار تخریب شده اند. بر اساس نتایج، مشخص شد که توزیع اندازه حفرات در ماسه سنگ ها در میزان تخریب آنها در آزمایش انجماد و ذوب، نقش مهمی را بازی می کند.
شیوا عبدالملکی سعید خدابخش
زیر حوضه ی دریاچه ی نمک با مساحت92563 کیلومتر مربع در قسمت شمال غرب حوضه ی آبریز ایران مرکزی واقع شده است. از رودخانه های مهم این زیرحوضه می توان به قره چای به طول 452کیلومتر اشاره نمود. حوضه ی آبخیز قره چای با مساحت 14455 کیلومترمربع دارای دو سرشاخه اصلی در بخش جنوبی است: 1- سیمینه رود 2- شرا. رودخانه شرا در راستای دشت رزن- قهاوند از جنوب به شمال در استان های مرکزی، همدان و قم جریان دارد. سنگ های حوضه آبریز رودخانه شراء اغلب شامل سنگ های دگرگونی (اسلیت، شیست و فیلیت)، سنگ آهک و ماسه سنگ می باشند. مجموعه ی رخساره های منطقه ی مورد مطالعه شامل gm، gms، sh، sp ،fm، fr می باشند. آمار دبی دراز مدت نشان می دهد مقدار دبی بیشینه از(m3/s) 36 در ایستگاه جوشیروان در سال آبی 72-71 در فصل تر تا (m3/s) 5/0 در سال آبی 91-89 در فصل خشک متغیر است. . آماربار معلق دراز مدت (17 ساله) نشان می دهد مقدار بار معلق بیشینه از 114/1393 تن در روز در ایستگاه جوشیروان در سال آبی 84-83 در فصل تر تا10 تن در روز در ایستگاه عمرآباد در سال آبی 83-82 در فصل خشک متغیر است. آماربار بستر دراز مدت نشان می دهد مقدار بار بستر بیشینه از 25 تن در روز در ایستگاه پل دو آب در سال آبی 86-85 در فصل تر تا یک تن در روز در سال آبی 88-87 در همان ایستگاه در فصل خشک متغیر است. مطالعه ی بار بستر و بار معلق رودخانه ی شرا در یک دوره کوتاه مدت (سال آبی 3-1392) در دو فصل تر و خشک نشان می دهد می-دهد مقدار بار بستر از 144 تا 18کیلوگرم در روز و مقدار بار معلق از 4376 تا 108 کیلوگرم در روز متغیر است؛ و مقایسه آن ها با نتایج حاصل از آمار دراز مدت نشان می دهند با افزایش دبی مشارکت مواد از سواحل رودخانه در تامین بار معلق بیش تر می شود؛ رسوبات بار بستر در مرکز کانال و هم چنین در فصل تر دانه درشت تر هستند. میانگین اندازه دانه ها به سمت پایین دست رودخانه کاهش می یابد ( از4/2- در بالادست تا 16/3 فی در پایین دست). از نظر بافتی، بار بستر اغلب ماسه سیلتی و ماسه گراولی و بار معلق گل ماسه ای و گل است و بیش تر از دانه ی کوارتز، خرده سنگ های دگرگونه و آهکی و میکا تشکیل شده اند. مجموعه کانی های شناسایی شده بار معلق در آنالیز xrd شامل کوارتز، کلسیت، کلریت، کائولینیت، فلدسپات، پلاژیوکلاز و ایلیت- میکا می باشند.
سمیه رضایی بهروز رفیعی
منطقه مورد مطالعه (روستای قراغل) با گستره طول ?50 ?47 تا ?51 ?47 شرقی و عرض ?24 ? 35 تا ?25 ?35 شمالی، محدوده بسیار کوچکی از واحدهای زمین شناسی شمال شرق قروه (کردستان) و منطبق بر یک محور آتشفشانی (قروه – تکاب) است. این مطالعه با هدف بررسی نقش واحدهای زمین شناسی منطقه از جمله بازالت های آتشفشانی به عنوان یک منبع آلودگی زمین زادی و نیز شناخت الگوی پراکنش عناصر سنگین در محدوده مطالعاتی، صورت پذیرفته است. به همین دلیل، پارامترهای فیزیکوشیمیایی خاک (بافت، ماده آلی، caco3، cec، ph) و نیز غلظت کل و زیست فراهم (exch+carb) عناصر سنگین در 21 نمونه خاک تعیین شده است. بدین ترتیب بر اساس نتایج حاصله، 9 عنصر (ag، as، cd، cr، cu، ni، pb، sb و zn ) جهت بررسی انتخاب شدند. به منظور ارزیابی شدت آلودگی و تعیین الگوی پراکنش عناصر سنگین از شاخص های غنی-شدگی، زمین انباشت و شاخص آلودگی، جهت تعیین سطح خطر آلودگی از شاخص های کد ارزیابی خطر، پتانسیل مخاطره زیستی و پتانسیل مخاطره زیستی اصلاح شده، جهت بررسی کیفیت زیست محیطی منطقه از شاخص آلودگی تلفیقی و شاخص بار آلودگی و در نهایت به منظور تعیین همبستگی ها و روابط پاراژنزی عناصر مورد بررسی از مطالعات آماری (ضریب همبستگی، آنالیز خوشه ای و آنالیز تحلیل عاملی) بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصل از محاسبه شاخص غنی-شدگی (نسبت به میانگین پوسته) ، عناصر as (غنی شدگی بسیار بالا)، sb و ag (غنی شدگی قابل توجه) دارای بیشترین میزان غنی شدگی بوده و سایر عناصر، غنی شدگی متوسط نشان می دهند. بر اساس شاخص زمین انباشت (نسبت به میانگین پوسته)، عناصر as > ag > sb بیشترین میزان آلودگی را در منطقه نشان می دهند. همچنین نتایج محاسبه شاخص آلودگی (نسبت به میانگین شیل) حاکی از آن است که عنصر ag بیشترین میزان آلودگی را نشان می دهد. نتایج حاصل از کد ارزیابی خطر نشان می دهد، عناصر cd و sb دارای درجه خطر متوسط، عناصر ag و zn دارای درجه خطر اندک و سایر عناصر مورد بررسی بدون خطر هستند. به طور کلی با توجه به نتایج شاخص آلودگی تلفیقی و شاخص بار آلودگی، می توان گفت که محدوده مورد مطالعه از نظر کیفیت زیست محیطی آلوده بوده و دارای کیفیت نامناسب می باشد. افزون بر این، بر اساس نتایج محاسبه شاخص پتانسیل مخاطره زیستی و شاخص پتانسیل مخاطره زیستی اصلاح شده، می توان بیان نمود که خاک ناحیه مطالعاتی از حیث عناصر مورد بررسی (به جز ag و sb) دارای درجه خطر متوسط است. با توجه به نتایج حاصل از مطالعات آماری سه منشأ زمین زادی متفاوت برای ورود عناصر سنگین مورد بررسی به خاک منطقه، استنباط می شود. این سه منشأ شامل سنگ های با ماهیت بازالتی (cr، co، ni، pb، zn، fe، mg و v)، کانه زایی صورت گرفته در محور قروه – تکاب (ag، sb، s) و همچنین سیالات زیرین ماگمایی به عنوان منشأ عناصر as و cd می باشند. این نتایج بیانگر منشأ طبیعی زمین زادی عناصر سنگین و نقش ترکیب شیمیایی سنگ های محدوده مورد مطالعه و وضعیت زمین شناسی منطقه در ورود آن ها به خاک می-باشد.
معصومه بختیاری نژاد بهروز رفیعی
چکیده ندارد.
محمد سرابی عباس امینی منش
چکیده ندارد.
باسم الجماز حسن محسنی
چکیده ندارد.
صدیقه زال آقایی بهروز رفیعی
چکیده ندارد.
عاطفه یگانه مقدم سعید خدابخش
چکیده ندارد.