نام پژوهشگر: امیر رضا ممدوحی
سید صابر ناصرعلوی محمود صفارزاده
تصادفات جلوبه عقب یک نوع شایع از انواع تصادفات است که به طور تقریبی 20 تا 30 درصد تعداد تصادفات را شامل می-شود. این گونه تصادفات در تسهیلات با اهمیت آزادراهی، نوع غالب تصادفات است که رخداد آن سبب خسارت های مستقیم مالی و جانی و هزینه های غیرمستقیم تأخیر سفر برای کاربران آزادراه می شود. شایسته ذکر است که حدود 60 درصد تراکم ترافیک در تسهیلات آزادراهی به دلیل وقوع حوادث به وجود می آید. بنابراین، مطالعات در زمینه بهبود ایمنی تسهیلات آزادراهی و به ویژه کاهش تصادفات جلوبه عقب انگیزه کافی برای تحقیق محسوب می شود. تاکنون تلاش زیادی در جهت طراحی و اجرای اقدامات موثر در جهت افزایش ایمنی راه ها صورت پذیرفته است. رویکرد معمول در این زمینه استفاده از آمار تصادفات و به کارگیری مدل های آماری جهت تعیین نقاط حادثه خیز است؛ اما، ادبیات تحقیق، به دلایل مختلف از جمله قابلیت اعتماد و دوره طولانی برداشت داده تصادفات و همچنین اقدامات در جهت علاج مشکل (عدم ایمنی و وقوع تصادفات) قبل از وقوع آن، به این رویکرد متعارف و غیرفعال (تحلیل ایمنی مبتنی بر آمار تاریخچه تصادفات) انتقادهای زیادی وارد کرده است. بنابراین روشی جایگزین که بتواند به صورت فعال و بدون نیاز به وقوع تصادفات ایمنی راه ها را ارزیابی کند، مورد نیاز است. در این رساله با شناخت محدودیت های ادبیات، بهبودهایی در مدل-های تعقیب خودرو و شاخص های ایمنی جایگزین صورت می گیرد. اصلاح متغیر محرک در مدل های محرک محور تعقیب خودرو با شاخص زمان تا تصادف، ارائه مدل تعقیب خودروی رگرسیون تکه ای و بررسی غیر همگنی رفتاری خودروهای تعقیب کننده در انتخاب سرفاصله زمانی از اهم فعالیت های مرتبط با مدل های تعقیب خودرو است. همچنین، توسعه شاخص ترمزگیری اضطراری، توسعه مفهوم شاخص تعمیم یافته زمان تا تصادف و توسعه مدل ریسک تصادف جلو به عقب، در زمینه بهبودهای شاخص های ایمنی جایگزین صورت گرفت. داده های مورد استفاده در این رساله شامل داده های پروژه ngsim و داده های خرد جریان ترافیک آزادراه i-80 در emeryville، ایالت کالیفرنیا است. تلاش صورت گرفته در این رساله سبب بهبود نرم افزارهای شبیه سازی خرد جریان ترافیک، مدیریت ایمنی زمان واقعی و افزایش کارایی سیستم های هشداردهی درون خودرویی می شود.
مهدی مشکانی محمود صفارزاده
اگرچه یکی از نشانه های رفاه اجتماعی میزان مالکیت خودرو می باشد، اما رشد فزاینده ی خودروها در چند سال اخیر از یک سو و ناکارآمدی سیستم مدیریت تقاضای حملونقل از سویی دیگر منجر به مشکلات حمل و نقلی و زیست محیطی زیادی از جمله ترافیک و آلودگی هوا شده است. از این رو سیاستگذاران باید با اصلاح سیستم مدیریتی و مالیاتی، مانع رشد بی رویه آن شوند.در پژوهش حاضر شیوه ای جدید جهت تعیین نرخ عوارض سالیانه مالکیت خودرو ارائه می شود. با به کار گیری روش تحلیل عاملی بر روی داده های حاصل از پرسشنامه پارامترهای موثر در تعیین عوارض خودرومانند میزان پخش آلاینده ها، سن خودرو، کارکرد سالیانه خودرو و نوع استاندارد یورو می باشد شناسایی و براساس آنرابطه ای جهت تعیین میزان عوارض مالکیت خودروارائه می گردد که در آن خودروها متناسب با میزان آلایندگی و سن خودرو عوارض پرداخت می نمایند. پس از تعیین نرخ عوارض، مدل بهینه سازی به منظور کمینه کردن هزینه های بیرونی حمل و نقل ارائه شده که در آن از مدل مالکیت خودرو مطلوبیت غیرمستقیم و مدل انتخاب گسسته لوجیت که توابعی از هزینه ثابت، هزینه متغیر و درآمد مالک خودرو می باشند استفاده می شود.داده ها و اطلاعات لازم جهت تعیین ضرایب رابطه عوارض و مدل بهینه سازی از طریق مراجعه به ارگان ها و بررسی گزارشات سازمان های مختلف جمع آوری می گردد.از عوارض مالکیت بدست آمده برای خودروهای مختلف به عنوان محدوده جواب عوارض ثابت مدل بهینه سازی و ازپرسشنامه به منظور تعیین محدوده جواب هزینه متغیر خودرو استفاده می شود. دربخش تحلیل حساسیت، اثر عوارض بدست آمده بر روی هزینه های بیرونی با عوارض فعلی مقایسه شد که براساس نتایج بدست آمده نرخ جدید عوارض، هزینه های بیرونی کمتری به جامعه تحمیل می کند. دیگر اینکه خودروهای دوگانه سوز نسبت به خودروهای بنزینی با سن مشابه عوارض مالکیت و هزینه متغیر کمتری پرداخت می نمایند. همچنین به خودروهای با سن 1 تا 5 سال نسبت به خودروهای با سن 5 تا 10 سال با سوخت مشابه عوارضمالکیت کمتری اختصاص یافته است.
وجیهه امینی امیر رضا ممدوحی
امروزه، افزایش بی رویه خودروهای سواری در سطح شهرها و رشد روزافزون سفرهای درون شهری، مشکلاتی از جمله تراکم و آلودگی هوا بوجود آورده و منجر به تنزل کیفیت زندگی در کلان شهرها شده است. در چنین شرایطی معمولا بکارگیری سیستم های مدرن حمل و نقلی مطرح می شوند اگرچه روش های سنتی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند. سیستم دوچرخه سواری با توجه به فوایدی همچون: کاهش تراکم و آلودگی هوا و افزایش سطح فعالیت فیزیکی مردم به عنوان یک گزینه حمل و نقلی سبز و انسان - محور مطرح است. اما افزایش سطح دوچرخه سواری تنها با اجرای عملیات عمرانی که از جنس سخت افزار است امکان پذیر نیست، بلکه عوامل مختلفی بر انتخاب شیوه ی سفر با دوچرخه اثر گذار است و در صورت عدم توجه به این عوامل تنها هزینه هنگفتی صرف ایجاد شرایط فیزیکی طرح ها خواهد شد. این امر با توجه به فرهنگ متفاوت موجود در کشور ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از انجام این مطالعه، ارائه مدل تقاضای سفر با دوچرخه و تعیین نقش عوامل مختلف از جمله، ویژگی های فردی، اقتصادی، محیطی و مشخصات سفر در دوچرخه سواری است. در این مطالعه، از اطلاعات گردآوری شده از طریق پرسشگری در منطقه هشت شهرداری تهران و نرم افزار ان لوجیت جهت پرداخت مدل ها استفاده شده است. نتایج پرداخت مدل لوجیت ترکیبی جهت تعیین میزان استفاده از دوچرخه در شرایط موجود نشان می دهد، وجود دوچرخه در خانوار موجب افزایش احتمال استفاده از دوچرخه شده و از دوچرخه بیشتر برای سفرهای با هدف تحصیل و خرید، استفاده می شود. همچنین افزایش دسترسی به حمل و نقل عمومی موجب کاهش تقاضای سفر با دوچرخه می گردد. مدل ها نشان می دهد، در بین مسافران در ارتباط با وجود خودروی شخصی در خانوار و استفاده به ندرت از دوچرخه اختلاف سلیقه ای وجود دارد که بخشی از اختلاف سلیقه بر اساس جنسیت و میزان دسترسی به حمل و نقل عمومی قابل توضیح است. استفاده از مدل لوجیت ترکیبی جهت تعیین حداکثر زمان قابل قبول برای دوچرخه سواری در انجام سفرهای کار و تحصیل نشان می دهد، در بین مسافران در ارتباط با ویژگی دسترسی به حمل و نقل عمومی، در انتخاب گزینه ی حداکثر 30 دقیقه دوچرخه سواری اختلاف سلیقه ای وجود دارد، که با در نظر گرفتن توزیع یکنواخت برای ضریب این ویژگی، نمایش داده شده است. همچنین نتایج نشان می دهد، در صورت وجود فضای مناسب و ایمن برای پارک دوچرخه در محل کار یا تحصیل، افراد حاضرند زمان بیشتری (50 دقیقه) را با دوچرخه طی نمایند.
وحید پورطالبی احسان سیدابریشمی
قیمت گذاری تراکم یکی از سیاست های رایج مدیریت تقاضا در کلان شهرها برای کاهش تراکم وسایل نقلیه ی شخصی در معابر است. هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات همزمان ناشی از سیاست قیمت گذاری تراکم و سیاست بهبود حمل و نقل همگانی بر نحوه ی انتخاب وسیله ی کاربران است. داده های مورد استفاده ی این مطالعه شامل دو دسته اطلاعات رجحان آشکارشده و بیان شده، از 251 پاسخ دهنده ی ناحیه ی زوج یا فرد شهر تهران جمع آوری گردیده است. داده های رجحان آشکارشده شامل اطلاعات وضعیت موجود تسهیلات حمل و نقل و داده های رجحان بیان شده، گزینه های انتخابی کاربران در برخورد با شرایط جدید سیاست ها را نشان می دهند. به دلیل فرضی بودن اطلاعات رجحان بیان شده نسبت به رجحان آشکارشده، این دو دسته اطلاعات ارزش یکسانی ندارند، از این رو در پرداخت مدل از ترکیب وزنی آن ها استفاده شده است. برای ارزیابی اثرات سیاست ها، مدل های انتخاب گسسته ی لوجیت آشیانه ای و ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد، مدل پرداخت شده با ترکیب داده ها، 17% اثر داده های رجحان بیان شده در توابع مطلوبیت را کاهش می دهد. همچنین سیاست کاهش زمان سفر اتوبوس نسبت به سایر سیاست های مدیریت تقاضای مورد استفاده در این پژوهش برای انتخاب حمل و نقل همگانی معنی داری بیش تری دارد، که نشان دهنده ی اهمیت زیاد این سیاست است. مقدار p2 برای مدل ترکیبی با روش تجزیه ی ضرایب تصادفی برابر 0/24 شد که نسبت به مدل های لوجیت آشیانه ای (0/18) دارای برازش بهتری است. نتایج مدل ترکیبی نشان دهنده ی وجود اختلاف سلیقه تصادفی در بین مسافران در ارتباط با هزینه ی پارکینگ و مالکیت حداقل یک خودروی خارجی به ترتیب برای مطلوبیت استفاده از مترو و خودروی شخصی بین 6:30 تا 9 صبح است. با استفاده از مدل تجزیه ی ضرایب تصادفی بخشی از اختلاف سلیقه ها، به ترتیب براساس ویژگی های تعداد وسیله ی نقلیه ی خانوار و کوتاه بودن مسافت سفر قابل توضیح هستند.