نام پژوهشگر: امیر معین تقوی
سارا محمدزاده طبسی حسین حسینی زارچ
مقدمه: پریودونتیت و استئوپروز دو بیماری مستقل با منشا و تظاهرات متفاوت می باشند. این عقیده وجود دارد که این دو بیماری با هم مرتبطند به دلیل این که هر دو منجر به آسیب بافت استخوانی می شوند، برخی ریسک فاکتور های مشابه دارند، در میانسالی و زنان مسن بیشترین شیوع را دارند. مطالعات نشان می دهد که استفاده از رادیوگرافی پانورامیک و اندکس های خاصی، ابزار قابل اعتمادی برای اسکرینینگ استئوپروز می باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی ارتباط بین بیماری پریودنتیت و شاخص های استئوپروتیک فک صورت پذیرفت. روش کار: 82 بیمار مبتلا به پریودنتیت مزمن و 80 فرد سالم از نظر بیماری پریودنتال، که جهت کارهای دندانپزشکی به مطب رادیولوژیست مراجعه و رادیوگرافی پانورامیک تهیه کرده اند، انتخاب شدند. بیماران بر اساس معاینه پریودنتال شامل اندازه گیری پلاک ایندکس، عمق پاکت و میزان تحلیل استخوان، از بیماران سالم از لحاظ پریودنتال، تفکیک شدند. پس از آن بر اساس رادیوگرافی، شاخص های پانورامیک شامل شاخص کورتیکال فک پایین (mci)، شاخص منتال (mi) و شاخص پانورامیک استخوان مندیبل (pmi) در هر دو گروه اندازه گیری، ثبت و مقایسه شد. نتایج: میانگین سنی افراد بررسی شده برابر 33/9±8/39 سال بوده است. 6/58% افراد جنسیت مونث و 4/41% افراد جنسیت مذکر داشتند. میزان mi و pmi در گروه بیمار بیشتر از گروه شاهد بود اما اختلاف میان دو گروه از لحاظ آماری معنادار نبود (به ترتیب p=0.808 و p=0.102). از لحاظ mci دو گروه تفاوت معنادار داشتند (p=0.028). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه بین شاخص کورتیکال فک پائین (mci) در رادیوگرافی پانورامیک و بیماری پریودنتیت مزمن ارتباط معنا داری مشاهده گردید. پیشنهاد می شود مطالعات وسیعتری در این زمینه صورت گیرد که در صورت تائید می توان این شاخص را بعنوان اسکرینینگ و معیاری از وضعیت استخوانی در افراد در معرض خطر مورد استفاده قرار داد.نتایج این مطالعه، شواهدی قوی دال بر ارتباط میان استئوپروز و پریودنتیت نشان نداد.
لیلا جباره مرتضی طاهری
مقدمه و هدف: تحلیل استخوان فک پس از کشیدن دندان ها یک مشکل شایع بین بیماران است. در این شرایط قرار دادن ایمپلنت در استخوان و رسیدن به بقا و زیبایی مناسب با مشکل مواجه می شود.یکی از روش های درمانی جهت بازسازی استخوان از دست رفته استفاده از آلوگرفتهاست. اگرچه با این روش از مشکلات محل دهنده اجتناب می شود اما استفاده از این مواد در بازسازی های وسیع ریج نتایج متناقضی را نشان داده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی نتایج کلینیکی و رادیوگرافیک استفاده از demineralized freeze-dried cancellous block allograft در افزایش عرض ریج بی دندان صورت گرفت. روش کار و مواد: ? بیمار (2 مرد و 5 زن با متوسط سن22/12± 28/38 سال) وارد مطالعه شدند. بازسازی طرفی استخوان با استفاده از بلاک های آلوگرفت دمینرالیزه اسفنجی همراه با پیچ های تثبیت کننده و غشا کلاژنی قابل جذب صورت گرفت. اندازه گیری عرض استخوان حین جراحی و 6 ماه پس از آن در زمان قرار دادن ایمپلنت به کمک استنت آکریلی و 3 میلی متر پایین تر از کرست باکالی دندان مجاور صورت گرفت. همچنین تصویر cbct همراه با استنت آکریلی دارای یک شاخص رادیواپک در ناحیه بی دندانی در ابتدای مطالعه و 6 ماه پس از جراحی از بیماران تهیه و اندازه گیری عرض استخوانی جهت ارزیابی مقدار استخوان بدست آمده انجام گرفت. یافته ها: میانگین افزایش عرض کلینیکی و رادیوگرافیک به ترتیب 90/1±70/1 و 52/1± 28/1 میلی متر محاسبه گردید که از نظر آماری این اختلافات معنی دار نبود. (به ترتیب 056/0p = و067/0= p) نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد استفاده از بلاک های اسفنجی دمینرالیزه همراه با غشا قابل جذب در بازسازی نواقص عرضی ریج نتایج قابل پیش بینی ندارد و لذا انجام مطالعات وسیع تر و با تعداد نمونه های بیشتر جهت یافتن فاکتورهای مداخله گر پیشنهاد می شود
سمیه پیوندی کاریزبداق علی فروزانفر
مقدمه: پری ایمپلنتایتیس پروسه التهابی تأثیر گذار روی بافت اطراف ایمپلنت استئواینتگره شده است که منجر به از دست رفتن استخوان ساپورت کننده می شود. به دلیل اینکه تمیز کردن مکانیکی اطراف ایمپلنت به وسیله سطح خشن شده یا دارای رزوه آن ممانعت می شود، استفاده از دبریدمان مکانیکی به تنهایی ممکن است برای سرکوب میکروفلور کافی نباشد. لذا هدف از این مطالعه تعیین اثر کاربرد تتراسایکلین موضعی بر پلاک ایندکس، ایندکس خونریزی، عمق پاکت اطراف ایمپلنت و فاصله بین شولدر ایمپلنت و مارژین لثه قبل و 6 ماه پس از درمان می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه 20 بیمار مبتلا به پری ایمپلنتایتیس با شواهد رادیوگرافیک تحلیل استخوان اطراف ایمپلنت و عمق پروبینگ بزرگتر مساوی 5 میلیمتر که نیاز به درمان resection دارند، انتخاب شدند. در این افراد، ابتدا فلپ جهت دسترسی به استخوان اکسپوز، تهیه شد و رسوبات سخت و نرم از سطوح ایمپلنت با اسکیلر پلاستیکی حذف و سطح ایمپلنت سندبلاست شد. سپس تتراسایکلین موضعی 3 % بر روی سطح ایمپلنت جهت detoxification به کار رفت و فلپ سوچور شد. پارامترهای کلینیکی قبل و 6 ماه بعد (پس از کاربرد تتراسایکلین موضعی 3 %) ثبت شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین عمق پاکت، خونریزی حین پروبینگ و پلاک ایندکس در شش ماه بعد عمل نسبت به قبل عمل بطور معنی داری کمتر بود(p<0.001). میانگین فاصله بین شولدر ایمپلنت و مارژین لثه در شش ماه بعد عمل نسبت به قبل عمل کاهش یافت اما این میزان کاهش از لحاظ آماری معنی دار نبود(p>0.05). نتیجه گیری: استفاده ی مکرر از آنتی بیوتیک موضعی در کنار درمان مکانیکی ضایعات پری ایمپلنتاتیس می تواند باعث بهبودی پارامتر های بالینی نسبت به قبل از درمان گردد. پیشنهاد می شود برای درمان کامل دوره های تکرار شونده ای از آنتی بیوتیک برای درمان پری ایمپلنتاتیس مورد استفاده قرار گیرد.
هانی نادری حمیدرضا عرب
هدف: هدف از این مطالعه مقایسه ی بیان ژن های il-1? و il_12 در لثه ی افراد سالم و مبتلا به پریودنتیت سیگاری و غیر سیگاری بود. مواد و روش ها: 41 بیمار متشکل از 21 بیمار سالم (11غیر سیگاری و 10 سیگاری) و 20 بیمار مبتلا به پریودنتیت مزمن (10 سیگاری و 10 غیر سیگاری) در این مطالعه شرکت کردند. از هر بیمار یک نمونه ی کوچک از پاپی لثه ی ناحیه ی مورد نظر تهیه گردید و مقادیر بیان این ژن ها در بافت با استفاده از روش real time pcr مشخص گردید. سپس با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک ، من-ویتنی و تی های مستقل نتایج مطالعه مورد بررسی آماری قرار گرفت. نتایج: میزان بیان ژن il-1? در افراد غیر سیگاری مبتلا به پریودنتیت نسبت به افراد غیر سیگاری سالم بطورمعنی داری بیشتر بود(p=0.011). همچنین میزان بیان ژن il-1? در افراد سیگاری نسبت به غیر سیگاری گروه پریودنتیت بطور معنی داری کمتر بود (p=0.003). میزان بیان ژن il-12 در هیچ یک از گروه های مورد بررسی تفاوت معنی داری نداشت (p>0.05). نتیجه گیری: بیان ژن il-1? در لثه ی افراد مبتلا به پریودنتیت غیر سیگاری در نتیجه ی فرآیندهای التهابی افزایش می یابد ولی مصرف سیگار در بیماران مبتلا به پریودنتیت موجب کاهش بیان ژن اینترلوکین 1 بتا در لثه ی نواحی بیمار می شود. از طرفی به نظر می رسد وضعیت پریودنتال (سلامت و پریودنتیت) و مصرف سیگار روی بیان ژن اینترلوکین 12 در لثه تاثیری نداشته باشد.
عطیه حبیبی مرضیه بسکابادی
مقدمه و هدف روشهای مکانیکی کنترل پلاک از جمله مسواک و نخ دندان مهم ترین روش های تأیید شده برای حذف پلاک می باشند. هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر توالی کاربرد نخ دندان فلورایده قبل یا پس از مسواک زدن با خمیردندان فلورایده در کاهش پلاک بین دندانی و میزان فلوراید باقیمانده در آن ناحیه می باشد. مواد و روش کار این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی کنترل شده بود که به صورت متقاطع بر روی 25 نفر از دانشجویان دندانپزشکی انجام شد.در جلسه مقدماتی، به همه شرکت کنندگان یک عدد مسواک (trisa نوع soft) و خمیر دندان (خمیردندان پونه) و نخ دندان (نخ دندان مینا) برای استفاده در طی مطالعه داده شد و نحوه صحیح کاربرد مسواک و نخ دندان به آنها آموزش داده شد. سپس به منظور یکسان سازیعمر پلاکمیکروبیدرافراد، پلاک دندانی توسط پروفیلاکسی با رابرکپ و نخ دندان بطورکامل حذف گردیده و از آنها خواسته شد تا روز انجام آزمایش (24 ساعت بعد) از مسواک، نخ دندان و یا هر گونه دهان شویه ای استفاده نکنند. مطالعه دارای دو مرحله درمانی و یک دوره پاکسازی 48 ساعته بین دو مرحله بود: یک مرحله شامل کاربرد نخ دندان قبل از مسواک (نخ- مسواک) و مرحله دیگر کاربرد نخ دندان بعد از مسواک (مسواک-نخ) بود که توالی کاربرد آنها در هر فرد قبلا به طور تصادفی تعیین شده بود. در هر مرحله درمانی میزان کاهش پلاک کل، پلاک بین دندانی، پلاک مارژینال با استفاده از شاخص rmnpi و همچنین میزان افزایش غلظت فلوراید موجود در پلاک بین دندانی با استفاده از روش پتانسیومتری، پس از کاربرد مسواک و نخ دندان در هر توالی تعیین گردید و نتایج حاصله با استفاده ازآزمون آماریmixed modelبا یکدیگر مقایسه شد. سطح معنی داری p<0/05در نظر گرفته شد. یافته ها میزان کاهش پلاک کل دندانی و پلاک بین دندانی در توالی نخ- مسواک نسبت به توالی مسواک-نخ به طور معناداری بیشتر بود(p=0/001و p=0/009). تفاوت معناداری در کاهش میزان پلاک مارژینال در دو گروه مورد مطالعه مشاهده نگردید(p=0/2). میزان فلوراید باقیمانده در ناحیه بین دندانی در توالی نخ- مسواک نسبت به توالی مسواک-نخ به طور معنا داری بیشتر بود( p=0/27). نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان داد که کاربرد نخ دندان قبل از مسواک زدن، از نظر کاهش پلاک بین دندانی و افزایش فلوراید باقیمانده در آن ناحیه، نسبت به کاربرد نخ دندان پس از مسواک زدن ارجحیت دارد.
فرید شیعه زاده ناصر سر گلزایی
مقدمه: هدف از این مطالعه تعیین اثر بارگذاری فوری ایمپلنتهای کاشته شده در حفره دندانهای تازه کشیده شده بر موفقیت کلینیکی ایمپلنت با جمع آوری، ارزیابی و مرور نظام مند مقالات مرتبط با این موضوع میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه جستجو در بانکهای اطلاعاتی pubmed, scopus و isi (web of science) انجام شد. و با توجه به کلمات کلیدی انتخاب شده، کلیه مقالاتی که تا 22 اکتبر 2013 در این بانکها ایندکس شده بودند، با محدودیت زبان انگلیسی گردآوری و مورد ارزیابی قرار گرفت. مقالاتی که با توجه به خلاصه مقاله، شرایط اولیه ورود به مطالعه را داشتند مورد ارزیابی متن کامل مقاله قرار گرفتند. در صورتی که هر مقاله بر اساس طبقهبندی oxford، دارای اعتبار بالا یا متوسط بود، اطلاعات مورد نیاز استخراج میگردید. با توجه به مطالعات به دست آمده، مطالعات در سه گروه تقسیم و با روشهای متاآنالیز مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها: پس از جستجو در بانکهای اطلاعاتی تعداد 1270 مقاله به دست آمد. بعد از خواندن خلاصه مقالات، متن کامل 132 مقاله تهیه گردید و 21 مقاله از میان آنها جهت متاآنالیز انتخاب گردید. نتایج متاآنالیز نشان داد که بین ایمپلنت فوری و تاخیری از نظر میزان موفقیت در هیچ یک از گروهها تفاوت معنیداری نیست اما ایمپلنت فوری تحلیل استخوان کمتری را در سال اول نشان داد. نتیجه گیری: کاربرد ایمپلنت فوری و بارگذاری فوری به همراه آن در صورت وجود شرایط ایدهآل برای این روش، موثر در جهت کاهش زمان درمان و کاهش تحلیل استخوان در کوتاه مدت میباشد.
عاطفه نعمتی کریموی مرجانه قوام نصیری
هدف: این کارآزمایی بالینی دوسویه کور و کنترل شده با دارونما توانایی یک ماده حساسیت زدا و یک ادهزیو سلف اچ را در بهبود حساسیت طوق دندان پس از جراحی لثه ارزیابی نمود. مواد و روش ها: 14 داوطلب با 90 دندان حساس وارد این مطالعه کلنیکی شدند. این بیماران به فاصله کمی پس از جراحی لثه درمان می شدند. دندانهای حساس در هر سکستانت به طور اتفاقی در یکی از سه گروه مطالعه قرار می گرفتند و با یکی از مواد زیر درمان می شدند: gluma desensitizer ( heraeus); clearfil s3 bond (kurary) و پلاسبو (آب مقطر). به منظور ارزیابی حساسیت از محرک تبخیری (پوار هوا) استفاده شد. میزان حساسیت هر دندان قبل از انجام درمان و یک روز، یک هفته و یک ماه پس از درمان هر سکستانت با استفاده از visual analog scale (vas) ثبت گردید. با توجه به محدودیت های این مطالعه مشخص گردید که گرچه حساسیت ایجاد شده پس از جراحی لثه با گذشت زمان به طور خود به خود کاهش می یابد، اما درمان با ماده ضد حساسیت گلوما و نیز کاربرد ادهزیو سلف اچ clearfil s3 bond می تواند باعث تسکین سریعتر علائم شوند.
مسعود امیری مقدم حمیدرضا عرب
مقدمه:بیماری پریودنتال یک عفونت مزمن لثه است که در بافت های احاطه کننده دندان ایجاد و باعث از دست رفتن دندان می شود. بعلاوه این بیماری می تواند سبب تغییر در فیزیولوژی سیستمیک شود .فردی با التهاب مزمن، مستعد پیشرفت وسیع تخریب بافت و کاهش ظرفیت ترمیم بافتی می باشد. مطالعات مختلف ارتباط بین پریودنتیت ، هایپرلیپیدمی c-reactive protein, و fasting blood sugarرا نشان داده است. این مطالعه با هدف تأثیر درمان کامل پریودنتال بر فاکتورهای خونی ذکر شده در بیماران مبتلا به پریودنتیت شدید انجام شده است. روش کار:تعداد 28 بیمار مبتلا به severe periodontitis که جهت درمان به بخش پریودانتیکس دانشکده دندانپزشکی مراجعه نموده بودند انتخاب شدند . بعد از گرفتن رضایت نامه آگاهانه ، ابتدا آزمایش خون اولیه از آنان به عمل آمد و فاکتورهای خونی تری گلیسرید، کلسترول ، c-reactive protein و لیپوپروتئین های سرم :low density lipoproteinو high density lipoproeinاندازه گیری شدند. درمان کامل پریودنتال شامل scaling and rootplanning و جراحی پریودنتال برای تمام بیماران انجام شد و پس از معاینه دقیق از درمان آن ها اطمینان حاصل شد و سپس مورد درمان نگهدارنده پریودونتال قرار گرفتند و بعد از 3 ماه از اتمام درمان مجدداً آزمایش خون انجام شد(کلیه آزمایش ها در یک آزمایشگاه صورت گرفت). نتایج: در این مطالعه از آزمونهای ویلکاکسون و تی زوجی برای این فرضیات که آیا اندکسهای مورد مطالعه در قبل و بعد درمان تفاوت دارند یاخیر، استفاده شده و مشخص شد که تمامی مقادیر مورد بررسی پس از درمان کامل پریودنتال بهبود یافتند اما تنها در مورد کلسترول تام و crp کاهش از لحاظ آماری معنی دار بود. ( 05/0 (p < نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که درمان کامل پریودنتال باعث کاهش معنی دار میزان کلسترول و crp می شود. تحقیقات بیشتر با حجم نمونه ی بالاتر می تواند در شناسایی هر چه بهتر این روند کمک کننده باشد.
ایمان طباطبایی امیر معین تقوی
هیپرلیپیدمی یکی از ریسک فاکتورهای اصلی بیماریهای قلبی عروقی محسوب می شود. در سالیان اخیر شواهدی مبنی بر ارتباط بیماریهای پریودونتال و افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی ارائه شده است . هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین سطح لیپیدهای خون و پریودونتیت بوده است.