نام پژوهشگر: عادل سپهری
مریم مقصودلو جعفری عادل سپهری
خاک به عنوان یک سیستم حیات بخش و تاثیرگذار بر روی بقاء و تداوم فعالیت تمامی موجودات زنده و بویژه انسان حائز اهمیت فراوان می باشد. این اهمیت به اندازه ای است که هرگاه بین خاک و میزان بهره برداری عدم تعادلی بوجود آید و استفاده از اراضی بدون در نظرگرفتن استعداد بالقوه آن، انجام گیرد موجبات فرسایش تشدید شونده و نابودی تدریجی بستر حیاتی انسان و به مخاطره افتادن حیات نسلهای آتی را فراهم خواهد کرد. شکل گیری و تشدید فرسایش و تولید رسوب همواره متاثر از دو گروه عوامل ثابت و متغیر در زمین در یک آبخیز است که براساس شرایط حاکم مختلف ممکن است یک یا چند عامل مشارکت بیشتری داشته باشند. نتایج حاصل از مطالعات انجام شده درباره عوامل موثر در رخداد فرسایش و تولید رسوب نشانگر این است که در اکثر آبخیزها نوع استفاده از اراضی در مقایسه با سایر عوامل نقش بیشتری را در رخداد و تشدید فرسایش و تولید رسوب دارد. به همین دلیل و به منظور تعیین نقش و میزان تاثیر تغییر در نوع استفاده از اراضی در تغییرات مقدار و شدت فرسایش و تولید رسوب اقدام به بررسی و ارزیابی رابطه آنها در آبخیز چهل چای با مساحت 256 کیلومتر مربع در استان گلستان شده است. در این تحقیق ابتدا با استفاده از مدل epm مقدار فرسایش و رسوب ویژه در حوزه مورد مطالعه در محیط gis محاسبه شد و سپس با استفاده از آمار مشاهده ای ایستگاه هیدرومتری لزوره حوزه بار رسوب حوزه محاسبه شد و صحت مدل epm در برآورد فرسایش ورسوب مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از تصاویر ماهواره ای نقشه کاربری سالهای 1987 و 2002 تهیه شد و میزان اثر کاربری بر مقدار فرسایش ورسوب مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج، در آبخیز مورد مطالعه اختلاف بین مقادیر رسوب سال1987 و 2002 با سطح احتمال 95? معنی دار نمی باشد. مقایسه بین مقدار رسوب حاصل از مدل و رسوب بدست آمده از آمار ایستگاه هیدرومتری نشاندهنده صحت استفاده این مدل در حوزه می باشد.
مریم رضاشاطری عادل سپهری
یکی از ویژگی های علفزارهای مناطق بیابانی وجود میکروتوپوگرافی هایی است که ناشی از انباشت طولانی مدت رسوبات اطراف طوقه گیاه است. میکروتوپوگرافی، تغییرات ارتفاعی کوچک مقیاس (در حد میلی متر تا سانتی متر) در وسعت چند متر (در یک فاصله افقی) است و می تواند شامل پستی و یا بلندی سطح خاک باشد. چهار پایان بیشترین تاثیر را بر میکروتوپوگرافی سطح خاک دارند و این تاثیر با نزدیکی به کانون بحران، افزایش می یابد. از سوی دیگر، در مناطق خشک و نیمه خشک، گیاهان به صورت ناهمگن (لکه ای) توزیع می شوند. "زیستگاه لکه ای" منطقه یا ناحیه مجزایی است که توسط گونه یا گونه هایی برای تولید مثل یا بدست آوردن سایر منابع اشغال شده است. اندازه، شکل و فراوانی لکه های گیاهی در هر منطقه، از الگوی مشخص و ثابتی پیروی می کند که بیانگر استقرار تعادل پایدار دو جانبه در آن اکوسیستم و انعکاسی از شرایط غالب محیطی آن منطقه است. تغییرات در لکه های کوچک مقیاس موجود در یک اکوسیستم، در اثر افزایش بیش از حد فشارهای محیطی (از قبیل چرای دام)؛ می تواند مقدمه ای برای تغییرات بزرگ مقیاسی باشد که به بیابانی شدن منتهی می شود. از این رو؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میکروتوپوگرافی با توزیع لکه های گیاهی، به مطالعه تغییرات توام میکروتوپوگرافی و پراکنش لکه های گیاهی در پاسخ به فشارهای محیطی در شرایط چرا و عدم چرا در مراتع شور روی اینچه برون؛ پرداخته است. به این منظور، پس از تعیین یک نقطه مبدا به عنوان کانون بحران، با استقرار پلات های تصادفی در اطراف این کانون و با بکارگیری روش شمارش دانگ؛ محدوده های چرایی (شدید و ثابت) تعیین گردیدند. برآورد تغییرات ارتفاع سطح خاک، طول لکه های گیاهی، طول فضاهای بین لکه ای و تعداد لکه های گیاهی نیز با استقرار ترانسکت در جهات تصادفی در محدوده های چرایی اطراف کانون بحران انجام شد. پارامترهای برآورد شده، در محدوده های چرایی شدید، ثابت (چرای کمتر) و بدون چرا (قرق) مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که؛ چرای مفرط و طولانی مدت دام در منطقه مورد مطالعه، با افزایش عمق گودی های کوچک در محدوده ی چرای شدید نسبت به محدوده ی بدون چرا، منجر به تغییر خصوصیات ساختاری اکوسیستم مرتعی (میکروتوپوگرافی) گشته است. از سوی دیگر؛ نتایج نشان دهنده تغییر ویژگی های ساختاری و عملکردی لکه های گیاهی در اثر چرای دام می باشد. به گونه ای که، تغییر خصوصیات ساختاری اکوسیستم، با تاثیر بر دینامیک جامعه مزبور؛ در نهایت تاثیر چرای مفرط دام را از طریق تغییر الگوی پراکنش لکه های گیاهی در منطقه خارج از قرق در مقایسه با قرق نمایان ساخته است. به این ترتیب، نتایج حاصله، بیانگر وجود ارتباط بین توپوگرافی خرد و الگوی توزیع لکه ها است. واژه های کلیدی: میکروتوپوگرافی، لکه های گیاهی، الگوی پراکنش لکه های گیاهی، چرای دام، مراتع شوره زار اینچه برون.
محمد جنکانلویی عادل سپهری
بوم شناسان بیشتر به مقوله اندام های هوایی گیاه و پاسخ آن ها به شرایط محیطی و مدیریتی پرداخته و کمتر اندام های زیرزمینی را مورد مطالعه قرار داده اند. از این رو پژوهش حاضر به بررسی اثر چرای دام بر عمق ریشه گیاهان در پاسخ به فشارهای محیطی در شرایط چرا و عدم چرا در مراتع شوره زار اینچه برون پرداخته است. برای این منظور پس از تعیین یک نقطه مبدا به عنوان کانون بحران، با استقرار پلات های تصادفی در اطراف این کانون و به کار گیری روش شمارش دانگ، محدوده های چرای (شدید و ثابت) تعیین گردیدند. در داخل هریک از محدوده های چرای (شدید، ثابت، قرق) یک پلات تصادفی 100 متر مربعی مستقر نموده و پس از انتخاب تصادفی 15 نمونه داخل این پلات، سطح تاج پوشش گیاهی، ارتفاع بوته از سطح خاک، وزن تر اندام های هوایی در صحرا اندازه گیری، سپس با استفاده از حفر پروفیل پارامتر هایی مانند عمق ریشه گیاهان، وزن خشک و تر ریشه ها و طول افقی ریشه گیاهان در هر یک از محدوده های چرای (قرق، شدید، ثابت) تعیین گردیدند. پس از شستشوی ریشه ها و اندام های هوایی و قرار دادن نمونه ها در داخل آون به مدت 48 ساعت و اطمینان از خشک شدن آن ها، وزن خشک هر کدام از ریشه ها و اندام های هوایی بطور جداگانه تعیین شدند. در هر یک از محدوده های چرایی پارامتر های برآورده شده، در محدوده های چرایی شدید و ثابت (چرای کمتر) و بدون چرا (قرق) مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که چرای مفرط و طولانی مدت دام در منطقه مورد مطالعه با کاهش عمق ریشه گیاهان در محدوده چرای شدید نسبت به محدوده بدون چرا منجر به تغییر خصوصیات ساختاری اکوسیستم مرتعی (تاج پوشش) گشته است. از سوی دیگر؛ نتایج مبین کاهش وزن ریشه ها در اثر چرای دام می باشد؛ به گونه ای که تغییر خصوصیات ساختاری اکوسیستم، با تاثیر بر دینامیک جامعه مزبور در نهایت تاثیر چرای مفرط دام از طریق کاهش ارتفاع سطح تاج پوشش گیاهی در منطقه خارج از قرق در مقایسه با قرق نمایان ساخته است. به این ترتیب نتایج حاصل بیانگر وجود ارتباط بین عمق ریشه گیاهان و چرای دام است.
ملوک رویان عادل سپهری
به منظور مدیریت اصولی مراتع، نیاز به ارزیابی مستمر این منبع مهم است. اندازه گیری متغیرهای گیاهی از جمله ی این ارزیابی هاست. پیشرفت فناوری ماهواره ها به عنوان یک منبع مهم اطلاعاتی در مطالعات منابع طبیعی بسیار مهم است اما قابلیت تفکیک مکانی پایین ماهواره های معمول منابع طبیعی و مقرون به صرفه نبودن ماهواره-هایی با قابلیت های تفکیک بالاتر، دانشمندان را به سمت دستیابی به تصاویر بزرگ مقیاس سوق داده است. سکوهای مختلفی مانند استفاده از کایت، گلایدر، موتور گلایدر، بالون، هواپیمای بدون سرنشین و نظیر آن برای تهیه تصاویر وجود دارند که بالون به خاطر مزایای آن نسبت به سایر سکوها، برای این مطالعه انتخاب گردیده است. به طور معمول، متغیرهای گیاهی از طریق پیمایش زمینی برآورد می شوند، ولی تاکنون اطلاعات بدست آمده این متغیرها از روی تصاویر هوایی بزرگ مقیاس و نمونه برداری زمینی مورد بررسی و مقایسه قرار نگرفته است. این تحقیق به منظور بررسی امکان تعیین متغیرهای گیاهی از جمله درصد تاج پوشش بوته ای، تراکم در واحد سطح، فراوانی و اندازه لکه های گیاهی از روی تصاویر هوایی تهیه شده در ارتفاعات مختلف و مقایسه آن با اطلاعات حاصل از پیمایش میدانی و تعیین بهترین ارتفاع پرواز برای تخمین هر یک از متغیرها انجام شده است. بدین منظور، در یک هکتار از محدوده قرق ایستگاه تحقیقاتی اینچه برون، اقدام به تعیین 5 واحد مطالعاتی گردید. در هر یک از محدوده های تعیین شده، پلات های یک متر مربعی به صورت تصادفی مستقر شدند و متغیرهای یاد شده در هر یک از پلات ها برآورد گردیدند. سپس، با استفاده از سنجنده حامل دوربین رقومی مدل sony, dsc-w110، 2/7 مگاپیکسل، سیستم کنترل عکسبرداری و انتقال اطلاعات، جعبه مدارات و سیستم تامین انرژی مستقر بر زیر بالون، اقدام به تهیه عکس از محدوده های مطالعاتی در ارتفاعات مختلف از 5 تا 130 متر گردید. تصاویر در سامانه اطلاعات جغرافیایی تصحیح و تحلیل گردیدند. بر روی تصاویر رقومی، هر یک از متغیرها محاسبه شدند و نتایج آن با اطلاعات حاصل از نمونه برداری زمینی از طریق آزمون تجزیه واریانس، مقایسه شدند. نتایج این مطالعه نشان داد تخمین درصد تاج پوشش بوته ای در تصاویر تا ارتفاع 100 متر (مقیاس 800 :1) با صحت بالا انجام می گیرد حال آنکه در ارتفاع بالاتر از 100 متر، سطح خطای معنی داری (p) از 05/0 کوچکتر است. بنابراین، تصویر با مقیاس 800 :1 (ارتفاع 100 متر) مناسبترین تصویر برای محاسبه درصد تاج پوشش بوته ای است. مقیاس مناسب برای تعیین متغیر تراکم بوته ای، 1:600 (ارتفاع 75 متر) محاسبه شده است حال آنکه بهترین ارتفاع برای تعیین فراوانی گیاهان، بیشتر از 130 متر به دست آمده است. نتایج مقایسه اطلاعات در برآورد مساحت لکه های گیاهی نشان داد تا ارتفاع 130 متر با معادله خط x1/1y = و ضریب تبیین بیشتر از 73 درصد، مساحت لکه های گیاهی را بر روی عکس محاسبه نمود. توان تفکیک مکانی بالاتر دوربین عکسبرداری سنجنده می تواند ارتفاع مناسب برای تعیین هر یک از متغیرهای گیاهی از روی تصویر را افزایش دهد.
احمد خداداد عادل سپهری
چکیده پوشش گیاهان حریم جاده به عنوان یک اکوسیستم شناخته شده است. خصوصیات پوشش گیاهی این ناحیه دائماً تحت تأثیر تنش های ناشی از عملیات راهسازی و فعالیت های پس از آن قرار دارد. به مجموعه ای از گیاهان خودروی که در حریم جاده می رویند پوشش «رودرال» کنار جاده گفته می شود. حریم جاده زیستگاهی برای گروه کثیری از گیاهان خودروی شده است. تنوع گونه ای، درصد تاج پوشش، فراوانی، فلور و سایر خصوصیات گیاهی موجود در این ناحیه نسبت به سایر اراضی متفاوت است. شرایط فیزیوگرافی، عملیات راهداری، اتومبیل ها، ترکیب، بافت و ساختمان خاک باعث شده تا اکوسیستم کنار جاده از سایر اکوسیستم ها مجزا باشد. خصوصیات پوشش گیاهی در هر منطقه، از الگوی مشخص و ثابتی پیروی می کند که بیانگر نحوه تعامل اجزای آن اکوسیستم و انعکاسی از شرایط غالب محیطی آن منطقه است. اکوسیستم حریم جاده در اثر دخالت انسان و تغییر محیط های بکر و طبیعی ایجاد شده است. بنابراین ساختار و زیر بنای تحولات و تغییرات موجود در این حریم نسبت به اراضی طبیعی همجوار بسیار متفاوت است. از اینرو؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی پوشش گیاهی رودرال کنار جاده، به تشریح خصوصیات پوشش گیاهی و نحوه مدیریت آن در حریم جاده جویبار به بهنمیر؛ پرداخته است. به این منظور، پس از تعیین ناحیه مورد مطالعه، با استقرار ترانسکت به روش سیستماتیک–تصادفی و همچنین استقرار پلات های تصادفی در حریم جاده مذکور داده های اولیه مورد نیاز جمع آوری گردید. پارامترهای گیاهی نظیر فراوانی، تاج پوشش، تنوع، تولید و ظرفیت برآورد گشت. جهت تعیین نحوه مدیریت، از روش تحقیق کیفی به بررسی قوانین و مقررات مربوط و همچنین از روش نمونه گیری هدفمند از دام داران بهره بردار در حریم جاده مصاحبه به عمل آمد. نتایج نشان داد که؛ در منطقه مورد مطالعه30 خانواده و 75 گونه وجود دارد. تیره gramineae با 25 گونه گیاهی نسبت به سایر تیرهها سهم بیشتری در فلور منطقه دارند و تروفیتها با 3/45 درصد، بیشترین سهم را از طیف زیستی منطقه را تشکیل می دهند. از 75 گونه گیاهی موجود در منطقه 3/53 درصد از گونهها یکساله می باشند. وزن علوفه خشک قابل دسترس دام با احتساب حدبهره برداری مجاز 1470کیلوگرم در هکتار است. تعداد دام مجاز در روز برابر 490 واحد دام در هکتار است. نتایج نشان دهنده تنوع زیستی بالا در پوشش گیاهی حریم جاده می باشد. بررسی نحوه مدیریت بر حریم راه نشان داد که؛ به علت کم بودن متن قانون در موضوع و محتوی، به روز نبودن قوانین، تعدد مراجع در صدور و توزیع غیرتخصصی اعمال مدیریت، پوشش گیاهی حریم جاده از مدیریت مناسبی برخوردار نمی باشد. همچنین دام داران محلی سهم قابل توجهی از علوفه مورد نیاز دام خود را بدون رعایت اصول بهره برداری و نظارت سازمان های ذیربط، از این ناحیه تأمین می کنند.
آرش امینی عادل سپهری
مدیریت اصولی مراتع نیاز به ارزیابی مستمر این منابع دارد. استفاده از نقشه های پوشش گیاهی یکی از ضروریات اعمال این ارزیابی محسوب می شود. روش های مبتنی بر پیمایش صحرایی سال هاست که در تهیه نقشه پوشش گیاهی استفاده می شود. روش های مبتنی بر سنجش از دور در تهیه نقشه پوشش گیاهی نیز به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. در رابطه با این روش ها ادعاهای بعضاً متناقضی اظهار می شود. این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه صحت، هزینه، زمان و سهولت انجام روش های نام برده شده جهت تهیه نقشه های پوشش گیاهی انجام شده است. بدین منظور در مراتع کوهستانی چهار باغ شهرستان گرگان با در نظر گرفتن پارامترهای فوق4 روش تهیه نقشه های پوشش گیاهی با استفاده از (نقشه توپوگرافی مبتنی بر پیمایش صحرایی، با استفاده از عکس هوایی به همراه کنترل زمینی و با استفاده از روش های طبقه بندی نظارت نشده و نظارت شده تصاویر ماهواره ای) مقایسه شدند. صحت نقشه های به دست آمده با استفاده از جدول توافق ارزیابی گردید. هزینه، سهولت انجام، زمان صرف شده نیز محاسبه و مقایسه شد. و بر اساس نظر کارشناسی از (0 تا 1) وزن دهی شدند. نتایج این مطالعه نشان می دهد روش تهیه نقشه پوشش گیاهی با استفاده از نقشه توپوگرافی مبتنی بر پیمایش صحرایی نسبت به سایر روش ها از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است.
سیدعلی حسینی عادل سپهری
چکیده جوامع گیاهی پویا و در حال تغییر و تحول هستند. یکی از مهمترین ویژگی های جوامع گیاهی همین تغییر و تحول آنها است. رخدادهای چرخه ای بطور مکرر در جوامع گیاهی اتفاق می افتند. مطالعه عوامل موثر بر دینامیک فواصل بین لکه ایی امری تعیین کننده در فهم فرآیندهای کلی تغییرات جوامع گیاهی است. بهره برداری پایدار از مراتع زمانی امکان پذیر است که وضعیت پویایی و تغییر در اکوسیستم مرتع شناخته شده و مورد توجه قرار گیرد. از اینرو برای مطالعه دینامیک لکه های گیاهی، مطالعه عوامل موثر در ایجاد و تغییر لکه ها ی گیاهی اهمیت دارد. این پژوهش به بررسی تاثیر چرا بر تغییر الگوی پراکنش لکه های گیاهی و همچنین مطالعه رابطه بین متغیرهای فیزیکی و شیمیایی خاک و لکه های گیاهی در مراتع منطقه اینچه برون استان گلستان می پردازد. بر اساس بررسی های میدانی، محدوده کاری در منطقه مورد مطالعه مشخص گردید. با روش دانگ شماری محدوده شدت های مختلف چرایی شدید و متوسط مشخص شد که با احتساب قرق به عنوان محدوده ی بدون چرا، سه محدوده ی چرایی تعیین گردید. در هر محدوده ی چرایی، تعداد، طول، عرض و ارتفاع لکه های گیاهی و طول خاک لخت در طول سه تراسکت 50 متری به سانتیمتر اندازگیری و مورد آزمون قرار گرفت. همچنین برای مقایسه تراکم خاک، درجه حرارت و رطوبت سطحی خاک، نفوذ پذیری, بافت خاک و ویژگی های شیمیایی خاک، در هر محدوده ی چرایی؛ در لکه های گیاهی و در فواصل خاک لخت بین آنها در 4 تکرار آزمایش و نمونه گیری خاک انجام شد. نتایج نشان می دهد طول, ارتفاع و تعداد لکه های گیاهی محدوده ی چرای شدید با میانگین 79/29 و 12/8 سانتی متر16/15 کمترین و محدوه ی بدون چرا با میانگین 16/89 و 1/23 سانتی متر و 24، بیشترین میزان طول, ارتفاع و تعداد لکه گیاهی را دارا است. محدوده ی چرای شدید با میانگین28/583 سانتی متر بیشترین طول فضای بین لکه ای و محدوده ی بدون چرا با میانگین 15/119 سانتی متر کمترین طول لکه خاک را به خود اختصاص داده است. شدت نفوذ و تراکم خاک در لکه های گیاهی سه محدوده ی چرایی اختلاف معنی دار نداشته اما در بین خاک لخت سه محدوده فوق اختلاف معنی داری در سطح 1% وجود دارد. بررسی الگوی پراکنش لکه های گیاهی در محدوده ی بدون چرا، کپه ای و در محدوده های چرایی شدید و متوسط منظم برآورد گردید.در نهایت می توان گفت شدت چرا از عوامل موثر بر دینامیک لکه های گیاهی است، بطوری که تعداد، طول و ارتفاع لکه های گیاهی تحت تاثیر شدت چرا تغییر می نمایند و نشانگر میزان چرا هستند. میزات نفوذپذیری, تراکم خاک, رطوبت خاک, درجه حرارت خاک سطحی و ... در محدوده های چرایی, بین لکه های گیاهی و فضاهای بین لکه های گیاهی دارای اختلاف هستند. واژه های کلیدی: لکه های گیاهی، نفوذپذیری خاک، رطوبت خاک، محدوده ی چرایی ، مراتع شور و قلیا، اینچه برون
مهرانگیز خوشبخت عادل سپهری
پایش مراتع با توجه به پویا بودن این اکوسیستم ها، از اساسی ترین اقدامات مورد نیاز در شناخت و بررسی اثر مدیریت بر روی این عرصه هاست. وسعت زیاد مراتع، محدودیت امکانات برای مطالعه و هزینه زیاد اندازه گیری مستقیم، کاربرد فناوری های نوین را ضروری می سازد. دور سنجی و استفاده از عکس های هوایی بزرگ مقیاس از جمله فنونی است که با هدف غلبه بر مشکلات اندازه گیری زمینی، در سطح گسترده ای مورد توجه قرار گرفته است. یکی از موضوعات کلیدی که همیشه در مطالعات علم مرتعداری مطرح بوده است، تاثیر چرای گیاهان توسط دام بر جوامع گیاهی است. یکی از جنبه های مهم چرای گیاهان توسط دام، تاثیر بر الگوی پراکنش مکانی گیاهان است که این قبیل تاثیرات بر فعل و انفعالات درون جوامع گیاهی نیز می تواند تاثیر گذار باشد. در مراتع مناطق خشک و نیمه خشک، توزیع گیاهان به صورت لکه های گیاهی است که آشفتگی های محیطی همچون چرای دام بر اندازه و شکل این لکه های گیاهی موثر است و منجر به تغییر شاخص های الگوی پراکنش گیاهان در این مراتع می گردد؛ که این امر منجر به تسریع روند بیابانی شدن این اکوسیستم ها می شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف استفاده از عکس های هوایی بزرگ مقیاس در بررسی تاثیر فشار چرای دام بر الگوی پراکنش گیاهی، به مطالعه تفاوت های میان شاخص های الگوی پراکنش گیاهان در شرایط مختلف چرایی ( قرق، چرای متوسط و چرای شدید) در مراتع اینچه برون، پرداخته است. به این منظور، پس از تعیین منطقه چرایی نزدیک آبشخوار با فشار چرای حداکثر به عنوان محدوده ی چرای شدید و تعیین منطقه چرایی مابین محدوده ی قرق و محدوده ی چرای شدید به عنوان محدوده ی چرای متوسط، با استفاده از دوربین عکاسی رقومی نصب شده بر روی سیستم سنجنده و بالابر، اقدام به عکسبرداری از ارتفاع 5 متری از پلات های تصادفی و انجام 10 تکرار در هر یک از سه محدوده ی قرق، چرای متوسط و چرای شدید شد. سپس تصاویر به دست آمده پس از آماده سازی اولیه و تفکیک لکه های گیاهی موجود در تصاویر از سایر قسمت های آن؛ در نرم افزار frgstats 3.3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که به این ترتیب، داده های مربوط به شاخص های الگوی پراکنش گیاهی، محاسبه و استخراج گردیدند. اطلاعات به دست آمده از شاخص های الگوی پراکنش از هر سه محدوده ی قرق، چرای متوسط و چرای شدید؛ پس از تجزیه و تحلیل آماری مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که؛ تمامی شاخص های مورد بررسی، در محدوده ی قرق با هر دو محدوده ی چرای متوسط و چرای شدید دارای تفاوت معنی داری هستند؛ در صورتیکه این تفاوت ها میان دو محدوده ی چرای متوسط و چرای شدید معنی دار نیست. در نهایت، این روش تاثیر چرای دام بر الگوی پراکنش گیاهان را در دو منطقه قرق و خارج از قرق را نشان می دهد. به این ترتیب، نتایج حاصله، نشان دهنده وجود ارتباط میان فشار چرای دام و تغییرات الگوی پراکنش لکه های گیاهی است.
داود اخضری محمد پسرکلی
چکیده: سطح قابل توجهی از اراضی کشور را مراتع شور تشکیل داده است. بخش بسیار زیادی از مراتع استان گلستان نیز تحت تاثیر مشکل شوری قرار دارد. مهمترین اقدامات انجام شده جهت اصلاح اراضی شور در ایران بر مدیریت پوشش گیاهی متمرکز شده است. پوشش گیاهی اراضی مرتعی اینچه برون ضعیف است. سازگاری به شرایط شوری بالا در معدودی از گونه های گیاهی بومی دشت اینچه برون دیده می شود و پوشش گیاهی بسیاری از عرصه های مرتعی این منطقه ضعیف است. به این ترتیب گونه های گیاهی منطقه توان تولید علوفه مورد نیاز برای تعلیف دام های دشت اینچه برون را ندارند. جهت افزایش تولید پوشش گیاهی شناخت گونه های گیاهی شورپسند که توان سازگاری با شرایط منطقه را داشته باشند امری ضروری است. به این ترتیب لیستی شامل 1021 گونه گیاهی شورپسند تهیه شد. پس از به گزینی لیست گونه های شورپسند، در نهایت تعدادی از گونه های گیاهی شورپسند و چند ساله باقی ماندند که بر روی این گونه ها عمل به گزینی اعمال شد. شاخص های در نظر گرفته شده برای به گزینی گونه های شورپسند شامل خوشخوراکی، دمای بهینه رشد، شورپسندی، مقاومت به چرای شدید و دوره رویش چند ساله است. به این ترتیب تعداد 18 گونه شورپسند مناسب جهت افزایش تولید پوشش گیاهی در مراتع اینچه برون از لیست کل گونه های شورپسند استخراج شدند. پس از رایزنی با کارشناسان اداره مرتع در اداره کل منابع طبیعی استان گلستان، گونه های agropyron elongatum، kochia prostrata و puccinellia distans جهت بهبود مراتع اینچه برون انتخاب گردیدند. بذور گونه های مورد مطالعه در 3 سال متوالی در ایستگاه قرق تحقیقات گیاهان شورپسند دشت اینچه برون کشت شدند. نتایج کشت در هر سه سال نشانگر عدم موفقیت در معرفی گونه های فوق الذکر بود. برای تعیین عوامل بروز شکست در معرفی گونه های ذکر شده به مراتع شور اینچه برون ازروش آنالیز ریشه بروز شکست استفاده شد. در این روش علت بروز شکست با بهره گیری از آنالیز گام به گام و جداگانه عوامل تعیین گردید. در نهایت نتایج تحقیق نشان داد که پراکنش بارش، تنش غرقابی و گرادیان شوری عوامل بروز شکست در معرفی گونه های مورد بررسی به مراتع شور دشت اینچه برون هستند. بررسی مقاومت گونه های شورپسند مورد نظر به عوامل اصلی تنش زای موجود در اراضی شور دشت اینچه برون نشان داد که به ترتیب گونه های agropyron elongatum، puccinellia distans و kochia prostrata بهترین گونه ها برای معرفی به اراضی شور دشت اینچه برون هستند.
سمیه رضوانیان عادل سپهری
نگهداری، مدیریت و بهره برداری معقول از مراتع مستلزم شناخت علمی و همه جانبه آن می باشد، حفظ تنوع گونه ای یکی از اهداف مدیریت اکوسیستم است، تنوع گونه ای با خصوصیات اکوسیستم همبستگی دارد و با تاکید بر پویایی اکوسیستم می توان توصیه های مدیریتی مناسب ارائه نمود. همچنین با اندازه گیری تنوع می توان توزیع گونه ها را درمحیط بررسی کرد. در این تحقیق اثر شیب، ارتفاع از سطح دریا و جهت بر تنوع، غنا و یکنواختی گونه های گیاهی در مراتع ییلاقی چهارباغ مورد بررسی قرارگرفت. در این بررسی منطقه ای به مساحت1500 هکتار در مراتع ییلاقی چهارباغ انتخاب شد. برای شروع کار، نقشه توپوگرافی منطقه در مقیاس 1:25000 تهیه و پس از رقومی کردن خطوط ارتفاعی، مدل رقومی ارتفاعی منطقه مورد مطالعه تهیه و نقشه های شمایی طبقات ارتفاعی، شیب و جهت استخراج گردید. سپس در منطقه به صورت تصادفی_سیستماتیک، 214 قطعه نمونه به ابعاد 1*1 مترمربع براساس روش سطح حداقل (minimal area)مشخص شد و در داخل هر یک از پلات ها، گونه ها شناسایی شده و درصد تاج پوشش و تعداد پایه های هر گونه در هر پلات به همراه مختصات مکانی آن ثبت گردید که در مجموع 19خانواده، 50جنس و 59 گونه شناسایی شد. در نهایت شاخص تنوع گونه ای برای متغیرهای فیزیوگرافی محاسبه شد و بین تنوع محاسبه شده در طبقات مختلف عوامل فیزیوگرافی مقایسه صورت گرفت. نتایج نشان داد ارتفاع از سطح دریا بر تنوع و غنای گونه های گیاهی منطقه تأثیر معنی داری دارد و با افزایش ارتفاع، تنوع و غنای گونه ای کاهش می یابد به طوری که طبقات ارتفاعی پایین(2300- 2200متر) بالاترین تنوع و غنای گونه ای را دارند، در حالیکه اثر ارتفاع ار سطح دریا بر روی یکنواختی معنی دار نیست. همچنین جهت دامنه بر روی غنای پوشش گیاهی اثر معنی داری داشته در حالی که تفاوت معنی داری برای تنوع گونه ای و یکنواختی مشاهده نمی شود. شیب دامنه نیز تنوع و غنای گونه ای را به طور معنی داری تحت تأثیر قرار داد وطبقات شیب پایین، تنوع، غنا و یکنواختی بیشتری را به خود اختصاص دادند.
ارزو شریفی عادل سپهری
مراتع حدود نیمی از خشکی های جهان را در بر دارند و پوشش گیاهی آن در نتیجه تأثیر متقابل محیط و موجودات زنده به وجود آمده است و به عنوان یک اکوسیستم طبیعی مدیریت می شوند. علاوه بر مراتع، راه ها در عصر حاضر نیز از اجزا مهم و زیرساخت های اصلی زندگی نوین و توسعه کشورها به شمار می روند. جاده ها ساخته دست بشر هستند و جوامع گیاهی کنار جاده تحت تأثیر ساخت و ساز قرار دارند. پوشش "رودرال" به مجموعه ای از پوشش گیاهان خودروی گفته می شود که در اثر تغییر کاربری اراضی طبیعی به تأسیسات عمرانی نظیر اماکن صنعتی، شهری، جاده و معدن ایجاد می شوند. تنوع گونه ای، درصد تاج پوشش، فراوانی، فلور و سایر خصوصیات گیاهی موجود در این ناحیه نسبت به مراتع همجوار متفاوت است .پژوهش حاضر با هدف مطالعه خصوصیات پوشش گیاهی در حریم جاده و مقایسه این ویژگی ها با مراتع همجوار در منطقه اینچه برون می باشد تا تغییرات ایجاد شده در اراضی حریم جاده و دلایل آن مورد تحقیق قرار گیرد. به این منظور، پس از تعیین ناحیه مورد مطالعه، 30 ترانسکت به روش سیستماتیک–تصادفی قرار داده شدند و با استقرار دو پلات 1مترمربعی بصورت تصادفی در کنار هر ترانسکت در حاشیه جاده مذکور و مراتع همجوار داده های اولیه مورد نیاز جمع آوری گردیدند. پارامترهای گیاهی نظیر درصد تاج پوشش، تنوع، زیتوده و تعداد گونه برآورد گردید. نتایج نشان داد؛ در حاشیه جاده 15 تیره و 42 گونه گیاهی که شامل 25 گونه یکساله، 17 گونه پایا و در مراتع همجوار 13 تیره و 33 گونه گیاهی که شامل 19 گونه پایا و 14 گونه یکساله می باشند، شناسایی شدند. تروفیت ها با 54 درصد در حاشیه جاده و همی کریپتوفیت ها با 49 درصد در مراتع همجوار، بیشترین مقدار طیف زیستی منطقه را تشکیل می-دهند. نتایج نشان می دهد که درصد پوشش گیاهی و وزن زیتوده هوایی در دو منطقه دارای اختلاف معنی دار می باشد، به طوری که میزان آن ها در منطقه حریم جاده بیشتر از مراتع همجوار می باشد. همچنین نتایج نشان دهنده تنوع زیستی بالا در پوشش گیاهی حریم جاده می باشد. واژه های کلیدی: پوشش رودرال، حاشیه جاده، گیاهان خودروی، مراتع همجوار rangelands include the half of the world’s lands and their vegetation is the results of the interaction between environment and organisms which are managed as a natural ecosystem. in addition to the rangelands, roads are the important components and basic infrastructure of the modern life and development of countries. roads are man-made constructions and roadside plant communities are affected by construction. “ruderal” refers to the collection of wild plant which are created by the effect of changes in the natural land use to the constructional facilities such as industrial and urban sites, roads and mines. the purpose of this research is studying of the roadside vegetation and comparing these characteristics with adjacent rangelands at the inchebroon area in order to investigate the land use changes and its reasons in roads space. therefore, after determination of the study area, the required initial data was collected by locating transects via systematic - random method and two plots (1×1) along each transect in both the roadside and adjacent rangelands. the plant parameters such as: canopy cover, diversity, biomass and number of species were estimated. the results of this study showed, at the roadside, 15 families and 42 species including 25 annual, 17 perennial species and in the adjacent rangelands, 13 families, 33 species including 14 annual, 19 perennial species was identified. therophytes with 54% margin at the roadside and hemicryptophytes with 49% in the adjacent rangelands comprise the most of the biological spectrum of the region. the results show that there is a significant difference between vegetation cover and biomass in the two regions, so that the amount of them is more in the roadside than in the adjacent rangelands. besides, results showed the high biodiversity at the roadside vegetation. key words: roadside, ruderal species, wild plant species, adjacent rangelands
کاظم ساعدی عادل سپهری
این پژوهش، به منظور اندازه گیری ویژگی های ریخت شناختی و ذخایر کربوهیدراتهای محلول و نیتروژن سه گونه کلیدی مرتعی bromus tomentellus، cephalaria kotschyi و ferula haussknechtii در سامان زردوان و دو گونه b. tomentellus و f. haussknechtii در سامان بهارستان واقع در منطقه سارال کردستان انجام شد. به منظور ارزیابی آثار چرای دام، در دو فصل رویشی 1389 و 1390 اقدام به نمونه برداری در چندین مرحله فنولوژیکی شد. برای اندازه گیری این ترکیبها از روشهای شیمیایی و دستگاه طیف سنج مادون قرمز نزدیک استفاده شد. برای تجزیه آماری دادهها از تجزیه مرکب با طرح پایه کاملاً تصادفی نامتعادل استفاده شد. در سیستم شگلداری در گونه f. haussknekhtii دو ویژگی میانگین قطر تاج و ارتفاع این گونه نسبت به شرایط سال و چرای دام تغییر کردند و میانگین قطر یقه نسبت به شرایط چرایی تحت تأثیر قرار گرفت. در سیستم چرای آزاد هر سه ویژگی ریختشناختی مورد مطالعه گونه f. haussknechtii قویاً تحت تأثیر چرای دام قرار گرفتند. به لحاظ ویژگی های ریخت شناختی دو گونه b. tomentellus و c. kotschyi در برابر چرای دام مقاومتر از گونه f. haussknechtii بودند. چرای دام در سیستم شگلداری باعث افزایش غلظت کربوهیدراتهای محلول در اندام ذخیره کننده در گونه f. haussknechtii و همچنین باعث افزایش غلظت n در همه گونه ها شد. در سیستم چرای آزاد غلظت کربوهیدراتهای در گونه b. tomentellus و غلظت ازت در گونه f. haussknechtii کاهش یافت. این مطالعه نشان داد که واکنش گیاه در برابر چرای دام در سالهای بعد از برداشت اندام هوایی به گونه ای است که باعث افزایش اختصاص منابع به اندامهای ذخیره کننده به منظور جبران ذخایر تحلیل رفته در هر دو سیستم چرایی شده است به طوری که زمان استراحت، به خوبی باعث تقویت بنیه گیاه میشود. نتایج حاکی از این است که با وجود هدایت گله توسط چوپان سیستم چرای تناوبی نیازی نیست و به دلیل کوتاه بودن فصل رویشی، سیستم چرای تأخیری نیز تناسبی با شرایط منطقه ندارد. بنابراین، سیستم چرای استراحتی مناسبترین شیوه بهره برداری و مناسبترین شیوه اصلاح مرتع در منطقه سارال است. همچنین زمان ورود دام در شیوه شگلداری زمان مناسبی است.
سیده سودابه حسینیان حسین بارانی
رشد و توسعه فناوری از یک سو و پیامدهای حاصل از اجرای طرح های توسعه بدون در نظرگرفتن خسارات وارده به منابع طبیعی از سوی دیگر لزوم بکارگیری دانشی سازگار با محیط را بیش از پیش آشکار می سازد. از اینرو با توجه به شکل گیری دانش بومی در میان مردم و مطابقتش با شرایط محیطی رشد یافته در آن می توان از این دانش با ارزش در راستای دانش رسمی و مدرن استفاده نمود. یکی از استفاده های جانبی سود آور از مراتع، زنبورداری می باشد. این موضوع بویژه در مناطقی که گیاهان مناسب (گیاهان شهدزا) برای پرورش زنبور عسل وجود دارند، حائز اهمیت است. در این تحقیق به بررسی دانش بومی زنبورداری در عرصه مراتع کوهستانی بینالود با استفاده از مجموعه روش های کیفی شامل مصاحبه عمقی و مشاهده مشارکتی پرداخته شد. پس از فیش-نویسی و کدگذاری مطالب، تجزیه و تحلیل داده ها و انتخاب مطالب در هر یک از کدها بر اساس قاعده معتبرسازی (triangulation) که بیان مشابه حداقل سه زنبوردار بود، صورت گرفت. نتایج نشان داد زنبورداران مناطقی با ویژگی های خاص (پوشش گیاهی، آب و هوا، وجود منابع آبی، امنیت منطقه، مسیر دستیابی، شیب، ارتفاع، فاصله از جاده، مناطق مسکونی) را جهت استقرار کندوها درنظر می گیرند.علاوه بر این در مجموع، 21 گونه گیاهی مورد استفاده زنبور عسل از 11 تیره گیاهی توسط زنبورداران شناسایی شد. بیشترین تنوع گیاهی به ترتیب متعلق به تیره های نعناعیان، مینا و لاله ها و بیشترین مساحت منطقه به ترتیب به تیره های بقولات، نعناعیان، مینا اختصاص داشت. از این میان، 1/38 درصد گونه ها در طبقه جذابیت عالی، تعداد 57/28 درصد در طبقه جذابیت خوب، 81/23 درصد در طبقه جذابیت متوسط و 52/9 درصد در جذابیت ضعیف برای زنبور عسل قرار گرفتند. تقویم زنبورداری و کوچ کندوها جهت استفاده حداکثر از طبیعت و بدست آوردن بیشترین محصول، بر اساس تاریخ گلدهی گیاهان، چهار الی پنج نوبت در سال اعلام شد. میزان متوسط عسل حاصله به عنوان اصلی ترین محصول تولیدی از مراتع بینالود 216/0 کیلوگرم در هکتار و به ازای هر کندو 98/7 کیلوگرم بدست آمد. در نهایت می توان تطابق اظهارات زنبورداران قدیم با زنبورداران امروزی را سندی دال بر همسویی دانش بومی و دانش مدرن دانست و علت تفاوت های موجود را در نبود آگاهی زنبورداران از علم امروزه زنبورداری جستجو کرد.
زینب رحیمی غلامعلی حشمتی
پوشش گیاهی هر منطقه باتوجه به توان اکولوژیکی آن منطقه، متاثر از عوامل غیر زنده ظاهر شده و سپس تحت تأثیر عوامل زنده تغییر می کند. در مدیریت اکوسیستم های طبیعی، شناخت عوامل اکولوژیکی موثر از قبیل خاک و پستی و بلندی بر استقرار و پراکنش گیاهان ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق رابطه بین میزان پراکنش مهمترین گونه های علوفه ای و دارویی منطقه بزداغی بجنورد با برخی عوامل پستی و بلندی و خاک بررسی شده است. به منظور بررسی روابط پوشش گیاهی و عوامل محیطی، ابتدا با استفاده از تلفیق نقشه های زمین شناسی، ارتفاع از سطح دریا و شیب، نقشه واحدهای کاری تهیه شد. نمونه برداری به روش سیستماتیک -تصادفی انجام شد. نمونه برداری از پوشش گیاهی با پلات هایی با ابعاد 2×2 متر در داخل 7 واحد کاری صورت گرفت. اطلاعات مربوط به پوشش گیاهی شامل فهرست گیاهان موجود، حضور و عدم حضور گونه های گیاهی و درصد تاج پوشش گونه ها یادداشت برداری گردید. اطلاعات مربوط به خاک در هر واحد کاری، با استفاده از روش تحلیل عملکرد عرصه جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل عوامل محیطی و پوشش گیاهی با استفاده از روش آنالیز چند متغیره انجام شد. نتایج نشان می دهد که عوامل محیطی در تفکیک تیپ های رویشی در هر سایت اکولوژیک منطقه موثر بوده و عوامل ارتفاع از سطح دریا، میزان شیب، پایداری، چرخه عناصر غذایی و نفوذپدیری به ترتیب بیشترین نقش را در استقرار و گسترش تیپ های رویشی دارند. نتایج بدست آمده در این مطالعه مبین آن است که عوامل پستی و بلندی نسبت به عوامل خاکی در پراکنش گونه های علوفه ای و دارویی اثرگذاری بیشتری داشته است. لذا شناسایی این ارتباط، تأثیر آن در حفظ پوشش گیاهی بخصوص گونه های دارویی و علوفه ای می تواند نقش مهمی ایفا کند.
سید مهدی انجام غلامعلی حشمتی
شناخت کافی از مجموعه تحت مدیریت از الزامات اولیه جهت مدیریت درست، و یکی از ارکان توسعه پایدار است، چرا که تنها با شناختی صحیح و کامل از مجموعه تحت مدیریت است که نیاز-های کنونی و همچنین آینده در نظر گرفته شده و تصمیمات صحیح اتخاذ می گردد. یکی از پیچیده-ترین این سیستم ها، اکوسیستم مناطق کوهستانی است، جاییکه تغییرات در گیاهان و محیط اطرافشان بسیار شدید است. جهت بررسی اثر عوامل کوهسری بروی پوشش گیاهی در برشی عرضی از رشته کوه البزر، در راستایی به طول 19 کیلومتر (در منطقه هزارجریب شهرستان بهشهر، از سرخ گریوه تا بادله کوه) اقدام به نمونه برداری شد. در این امتداد، بروی خطوط تراز به فاصله ارتفاعی 100 متر، نمونه برداری از پوشش گیاهی و خاک منطقه انجام شد. جهت نمونه برداری از پوشش گیاهی دو ترانسکت به طول 100 متر در جهت شرق و غرب (عمود بر شیب غالب منطقه) مستقر گردید و در آنها حضور و عدم حضور گیاهان در فاصله نیم متر از یکدیگر بروی ترانسکت ثبت شد. در مجموع 200 نقطه بروی هر ترانسکت و 400 نقطه در هر خط تراز ثبت شد به منظور نمونه برداری از پوشش گیاهی منطقه، گیاهان ثبت شده بروی هر ترانسکت جمع آوری شدند. برای تعیین اجتماعات گیاهی از آنالیز خوشه ای استفاده شد و فاکتور های محیطی اندازه گیری شده شامل عوامل خاکی، اقلیمی و توپوگرافی با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه در کلیه ی اجتماعات مورد مقایسه قرار گرفتند. به جز فاکتورهای کلسیم و منیزیم خاک بقیه ی عوامل محیطی بررسی شده، اختلاف معنی داری را بین اجتماعات گیاهی نشان دادند. در هریک از اجتماعات گیاهی گونه های شاخص مشخص شده و ارتباط حضور این گونه ها با اثر کوهسری مورد انتظار، مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به اینکه ویژگی های اکولوژیک گیاهان، مصداقی برای اثر کوهسری مورد انتظار بود، پوشش گیاهی معیاری مناسب جهت تعیین عوامل کوهسری تشخیص داده شد. مهمترین عوامل تاثیر گذار بر استقرار پوشش گیاهی شامل توپوگرافی، اقلیم و خاک نیز با استفاده از pca مورد بررسی قرار گرفتند که بر این اساس عامل ارتفاع مهمترین عامل تشخیص داده شد. ارتباط بین جوامع گیاهی مستقر در محدوده مورد مطالعه و عوامل محیطی تاثیر گذار بر آن نیز به وسیله cca مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
زهرا منصوری موسی اکبرلو
پوشش گیاهی مهمترین ساختار تشکیل دهنده اکوسیستم های مرتعی است، بنابراین مطالعه آن معرف کمیت و کیفیت وقوع تغییرات در این اکوسیستم ها بوده و می توان با تعیین روند تغییرات پوشش گیاهی به راهکار های علمی و عملی بهینه ای جهت اعمال مدیریت اصولی و صحیح تر دست یافت. ترکیب گیاهی نسبت گونه های گیاهی مختلف در ارتباط با کل منطقه-ای معین است و بر حسب پوشش تاجی بیان شده است. به منظور مدیریت صحیح و اجرایی در زمینه های مختلف از جمله پوشش گیاهی، درک صحیح از وضعیت موجود و شناخت عوامل کاهنده و یا افزاینده کیفیت و کمیت از ضروریات می-باشد. بنابراین دستیابی به روند تغییرات پوشش گیاهی در مراتع مصون از چرا و تحت چرای دام، جهت برنامه ریزی و مدیریت بهینه مراتع کشور، امری مهم می باشد. با توجه به عدم وجود تحقیقات کافی و جامع در محدوده مورد بررسی، در این تحقیق چهار شیوه مدیریت مرتع به منظور بررسی تاثیر هر یک از انواع مدیریت ها بر ترکیب پوشش گیاهی مراتع مورد مقایسه واقع شده است. این بررسی در مراتع اطراف شهرستان بجنورد واقع در استان خراسان شمالی انجام شده و شیوه-های مدیریتی شامل مراتع قرق شده (18 سال)، اراضی رها شده در محدوده قرق، مراتع کلید و مراتع بحرانی می باشند. نمونه برداری با استفاده از پلات یک متری و توزیع تصادفی انجام شده است. تاج پوشش گیاهی به تفکیک گونه در هر پلات ثبت و گونه های گیاهی بر اساس درجه خوشخوراکی، فرم رویشی، فرم زیستی، طول عمر، درجه تجمع پذیری و خوشخوراکی مورد بررسی واقع شدند. تحلیل نتایج از طریق نرم افزار spss، آزمون anovaیکطرفه، مقایسه میانگین دانکن و آزمون کای اسکوئرمورد تحلیل و بررسی واقع شد. نتایج نشان می دهد ترکیب گیاهی مراتع قرق شده و اراضی رها شده دارای اختلاف معنی دار با ترکیب گیاهی مراتع بحرانی است و ترکیب گیاهی مراتع کلید با همه شیوه های مدیریتی دارای اختلاف معنی دار است. کاهش تاج پوشش به ترتیب در مراتع قرق شده، اراضی رها شده در محدوده قرق، مراتع کلید و مراتع بحرانی اتفاق افتاده و به عبارت دیگر درصد تاج پوشش با افزایش چرا کاهش یافته است.
نگین اسدی پور عادل سپهری
یونجه یک ساله یکی از مهم ترین گیاهان علوفه ای جهان به شمار می رود. به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف شوری بر جوانه زنی و رشد گونه های medicago scutellata، medicago polymorpha، medicag truncatula و medicago rigidula، آزمایشاتی به صورت فاکتوریل در قالب کاملاً تصادفی در چهار تکرار با شش سطح شوری (صفر، 5، 10، 15، 20 و 25 دسی زیمنس بر متر) انجام شد. ویژگی های سرعت جوانه زنی، درصد جوانه زنی، طول ساقه چه و ریشه چه در آزمایش جوانه زنی و صفات طول ساقه، وزن بذر، تعداد بذر و وزن خشک اندام هوایی گیاه در آزمایش گلخانه ای مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد، هر چهار گونه در غلظت های بالای تنش، کاهش معنی داری را برای تمام صفات نشان دادند. مقایسه میانگین ها نشان داد که در مرحله رشد گونه medicago scutellata از نظر تمامی صفات مورد مطالعه از قبیل طول ساقه، وزن بذر، تعداد بذر و وزن خشک اندام هوایی گیاه برترین گونه بود. در مرحله جوانه زنی، گونه medicago trancatula بیشترین مقاومت وگونه ی medicago scutellata کمترین مقاومت را نسبت به تنش شوری در مرحله جوانه زنی داشتند و مقاومت گونه های medicago polymorpha و medicago rigidulaحد واسط بودند. نتایج نشان می دهد که گونه medicago truncatula یک رقم موفق در تحمل به شوری برای برنامه های اصلاحی است.
اسما شاهی عادل سپهری
با توجه به شرایط خشک آب و هوایی و شوری خاک ها در اعظم مناطق کشور، برای اصلاح و احیای بعضی از این مناطق اقدام به کشت گونه های غیر بومی آتریپلکس شده است. کاشت گیاهان غیر بومی، تغییراتی را در اکوسیستم به دنبال دارد. افزایش جمعیت جوندگان از مواردی است که در آتریپلکس کاری ها گزارش شده است. این تحقیق در مراتع آتریپلکس کاری شده منطقه چپر قویمه انجام شد. اثر کشت آتریپلکس و تغییر در سن، سطح تاج پوشش و تراکم این گیاه در واحد سطح بر تغییرات احتمال حضور، تراکم و غنای گونه ای جوندگان منطقه بررسی گردید. در هر یک از توده های دست کاشت آتریپلکس با سن متفاوت و منطقه شاهد تعداد 10 پلات (m15×m15) به صورت تصادفی، مستقر گشت. داخل هر پلات 9 تله در دهانه لانه فعال جوندگان کار گذاشته شد. در هر پلات متغیّرهای بیوفیزیکی گیاه آتریپلکس شامل سن، درصد تاج پوشش و تراکم در واحد سطح، همچنین حضور یا عدم حضور، تراکم و غنای گونه ای جوندگان اندازه گیری و ثبت گردید. داده های گرد آوری شده با استفاده از آنالیز واریانس، آزمون توکی، رگرسیون و روش فاکتور بیز تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد کشت آتریپلکس بر تراکم و غنای گونه ای جوندگان اثر دارد و باعث افزایش تراکم و غنای گونه ای جوندگان می شود. با افزایش سن توده های آتریپلکس، احتمال حضور، تراکم و غنای گونه ای جوندگان کاهش می یابد. با افزایش سطح تاج پوشش و تراکم بوته های آتریپلکس در واحد سطح، احتمال حضور، تراکم و غنای گونه ای جوندگان افزایش می یابد.
نگین نودهی موسی اکبرلو
چکیده اکوسیستم های علفزار دربرگیرنده منابع عظیمی از ذخایر ژنتیکی و تنوعی از گونه های گیاهی هستند که همواره این گوناگونی، متضمن پایداری مراتع در مقابل عوامل متغیر محیطی و زیستی است، بنابراین حفاظت از این اکوسیستم ها اهمیت فراوانی دارد. به منظور بررسی رابطه بین تنوع گونه ای و عوامل توپوگرافی از تلفیق و روی هم گذاری نقشه های درصد شیب، جهت شیب و ارتفاع از سطح دریا در داخل توده های علفزار تعداد 40 واحد همگن تعیین شد. در واحدهای مطالعاتی با استفاده از پلات های تو در تو سطح حداقل نمونه، 10 مترمربع تعیین گردید. در داخل پلات ها اطلاعات مربوط به خاک، حضور یا عدم حضور گونه ها و درصد تاج پوشش یادداشت شد. برای تحلیل داده ها و مقایسه تنوع گونه ای بین واحدهای مطالعاتی آزمون دانکن به کار برده شد. برای بررسی تنوع از شاخص های عددی و تعیین پایداری زیستگاه از شاخص های پارامتریک استفاده شد. برای نشان دادن تاثیر عوامل خاکی بر تنوع گونه ای تحلیل توابع کانونیک به کار برده شد. نتایج نشان می دهد که با افزایش ارتفاع از سطح دریا، میزان تنوع گونه ای کاهش می یابد. با افزایش درصد شیب نیز تنوع گونه ای افزایش می یابد. همچنین در بین جهات جغرافیایی دامنه های شرقی بیشترین تنوع را دارند. با توجه به نتایج به دست آمده از آنالیز شاخص های پارامتریک، مناطق با شیب های ملایم در ارتفاعات میانی با جهت های غربی و شمالی از توزیع لوگ نرمال تبعیت کرده است و بیشترین پایداری را دارد. نتایج تحلیل توابع کانونیک نشان می دهد که با افزایش ماده آلی، درصد رس و ازت تنوع گونه ای و یکنواختی افزایش و با افزایش هدایت الکتریکی و ضریب اشباع پذیری تنوع گونه ای و یکنواختی کاهش می یابد.
محسن شرافتمندراد عادل سپهری
در دهه های اخیر طبقه بندی های کارکردی مختلفی در علوم مختلف زیستی معرفی شده و استفاده از آنها به طور فزاینده ای رو به گسترش است. لذا تحقیق حاضر به شناسایی انواع کارکردی گیاهان و چگونگی رابطه ی آنها با پارامترهای محیطی به ویژه چرای دام در مراتع خشک و نیمه خشک پارک ملی خبر در استان کرمان می پردازد. از این رو داده های پوشش گیاهی هفتاد و پنج پلات در پنج زون بیوکلیماتیک حاوی هفتاد و سه گونه گیاهی ارزیابی گردید. آنالیز خوشه بندی وارد برای طبقه بندی گونه های گیاهی به انواع کارکردی بر اساس صفات منتخب استفاده گردید. ابتدا به منظور تعیین عوامل موثر بر پوشش نسبی انواع کارکردی گیاهان از آنالیز تطابق کانونی (cca) استفاده شد. سپس چگونگی پاسخ انواع کارکردی گیاهان به عوامل محیطی موثر با مدلسازی hof ارزیابی گردید. در این تحقیق تاثیر چرای دام بر تنوع گونه ها و انواع کارکردی گیاهان نیز تجزیه و تحلیل شد. جهت درک بهتر چگونگی پاسخ انواع کارکردی گیاهان به چرای دام از آنالیز rlqp استفاده شد. نتایج آنالیز خوشه بندی نشان داد که هشت نوع کارکردی قابل شناسایی است. بر اساس آنالیز cca، پارامترهای اقلیمی بیشترین تأثیر را بر پوشش نسبی انواع کارکردی گیاهان در منطقه داشتند. نتایج مدلسازی hof نشان داد که اکثر انواع کارکردی نسبت به عوامل محیطی موثر پاسخی خطی داشته (5/37) یا اینکه هیچ گونه پاسخی ندارند (5/27). مدلهای با آستانه، مدلهای متقارن و مدلهای متقارن چوله به ترتیب با 5/17، 5/12 و 5 درصد رتبه های بعدی را به خود اختصاص داده اند. نتایج نشان داد با افزایش شدت چرایی، غنا و تنوع گونه ها و انواع کارکردی گیاهان کاهش می یابد. با توجه به نتایج می توان بیان کرد که چرای دام تاثیری منفی بر ساختار جوامع گیاهی داشته و تنوع گونه ای و انواع کارکردی گیاهان را کاهش می دهد. نتایج آنالیز rlqp نشان داد رویشگاه ها تأثر قابل توجهی بر الگوی انواع کارکردی دارند و بعد از حذف تغییرات محیطی ناشی از رویشگاه، چرای دام مهمترین عامل تأثیر گذار بر پاسخ انواع کارکردی می گردد. این آنالیز همچنین نشان داد که خیلی از صفات تحت تأثیر تغییرات مربوط به رویشگاه هستند و همبستگی زیادی با فشار چرایی ندارند. در انتها می توان نتیجه گیری کرد که تحلیل در سطح انواع کارکردی گیاهان در مقایسه با تحلیل در سطح گونه می تواند درک از پاسخ جوامع گیاهی به عوامل محیطی در مناطق خشک و نیمه خشک را بهبود بخشد اما در این رابطه به تحقیقات بیشتری نیاز است.
الناز مظاهری عادل سپهری
در مناطق خشک و نیمه خشک، تنش شوری، یکی از مهم ترین عوامل محدودکننده در رشد گیاه و تولیدات کشاورزی، محسوب می گردد. با توجه به افزایش سطح اراضی شور و کمبود اراضی مطلوب در کشور، شناسایی گیاهان مرتعی مقاوم به شوری اهمیت زیادی دارد. گونه atriplex verrucifera به علت داشتن فرم بوته ای، مقاومت به شوری، درصد پروتئین مناسب، یکی از گیاهان بومی و با ارزش مراتع شور است. این خصوصیات سبب گردیده تا در طرح های احیاء و اصلاح مراتع مورد استفاده قرار گیرد. به منظور بررسی اثر شوری بر جوانه زنی این گونه ، آزمایشی در 5 تکرار با پنج سطح شوری (0، 2/0، 4/0، 6/0 و 8/0 مول بر لیتر) با استفاده از چهار نوع نمک (nacl، cacl2، mgso4و na2so4) انجام شد. برای بررسی جوانه زنی بذرها در دستگاه ژرمیناتور در دمای 18درجه سانتی گراد گذاشته و از روی تعداد بذور جوانه زده درصد جوانه زنی آن تعیین شد. داده های بدست آمده با استفاده از طرح پلات خرد شده و آنالیز واریانس یک طرفه (آزمون tukey) تحلیل آماری گردید. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که اختلاف معنی داری در سطح یک درصد بین تیمارهای شوری برای صفت درصد جوانه زنی تحت سطوح بالاتر تنش شوری وجود دارد. نمک های مورد استفاده در این تحقیق از نظر میزان اثرگذاری بر درصد جوانه زنی گونه مذکور به سه گروه تقسیم می شوند. به این صورت که نمک های کلریدسدیم و سولفات سدیم تقریباً اثر مشابهی درکاهش جوانه زنی دارند. نمک سولفات منیزیم کمترین اثر و نمک کلرید کلسیم بیشترین اثر را در کاهش جوانه زنی گونه داشته است. نتایج نشان می دهد که گونه atriplex verruciferaجزو گونه های بسیارمقاوم در برابر شوری می باشد و از این گونه می توان در مناطق بسیار شور به عنوان یک گونه اصلاحی استفاده کرد.
فاطمه قلیش لی عادل سپهری
تنوع زیستی از مفاهیم ارزشمند در بوم شناسی و مدیریت پوشش گیاهی است. یکی از سطوح تنوع زیستی تنوع بتا است. هدف از این تحقیق تشخیص گرادیان به وسیله ی تغییرات تنوع بتا است. در منطقه مورد مطالعه نمونه برداری از پوشش گیاهی با استفاده از 536 واحد نمونه برداری به صورت کاملا تصادفی صورت گرفت. جهت شناسایی گرادیان های عمده، واحد های زیست محیطی با تلفیق نقشه های پایه (شیب، جهت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا) استخراج گردیدند. با استفاده از شاخص شانون تنوع گاما و آلفا در هر واحد زیست محیطی و تنوع بتا بین هر دو واحد زیست محیطی محاسبه گردید. متوسط تغییرات تنوع بتا در عمده ترین گرادیان های موجود در منطقه بین واحد های مختلف محاسبه شد. در منطقه مورد مطالعه تعداد 7 واحد عمده ی زیست محیطی معرفی گردید. نتایج نشان داد که واحد های مختلف زیست محیطی از نظر ترکیب، تعداد و تنوع گونه ای با هم تفاوت دارند. واحد زیست محیطی یک و هفت دارای کمترین تعداد گونه های گیاهی است. واحد های 4 و پنج دارای بالاترین تعداد گونه گیاهی است. نتایج محاسبه متوسط تغییرات تنوع بتا نشان داد که از نظر تنوع بتا بیشترین میزان تغییرات از واحد زیستی 1 به 4 (گرادیان عمده 2)است. همانطوریکه از نظر ترکیب و تعداد گونه های گیاهی نیز این تفاوت در این واحد ها مشخص است. همچنین نتایج نشان داد که میزان متوسط تغییرات تنوع بتا از واحد زیستی 1 به 7 (گرادیان عمده 3)، کمترین میزان را به خود اختصاص داده است. با توجه به نتایج حاصله، شاخص تنوع بتا جهت مقایسه تنوع گونه ای در بین جوامع گیاهی و یا سایر زیر تقسیمات کارآیی و قابلیت خوبی در نشان دادن تغییرات دارد. با محاسبه ی تنوع بتا با قاطعیت بالاتری می توان تنوع، شباهت و عدم شباهت بین جوامع را تفسیر نمود. همچنین تنوع بتا به خوبی گرادیان های عمده ی موجود در منطقه را اولویت بندی می کند. از این رو می توان از تنوع بتا به عنوان شاخصی مناسب در تصمیم گیری های مدیریتی و مقایسه ی تنوع بین جوامع گیاهی استفاده نمود. پیشنهاد می گردد در منطقه ی مورد مطالعه به منظور حفظ تنوع گونه های گیاهی منطقه، به نقش عوامل بوم شناختی بخصوص در دامنه های غربی تمرکز شود.
نفیسه پورحسین جاغرق عادل سپهری
مدیریت و بهره¬برداری معقول از مراتع مستلزم شناخت علمی و همه جانبه آن است. اولین گام جهت مدیریت مراتع تعیین رویشگاه گیاهان مرتعی و عوامل موثر بر پراکنش آنهاست. این تحقیق به منظور تعیین رویشگاه بالقوه¬ی گونه¬های درمنه ایرانی و پونه¬سای بینالودی و بررسی رابطه¬ی بین حضور گونه¬های مذکور با عوامل محیطی (ارتفاع از سطح دریا، درصد شیب، جهات جغرافیایی، رطوبت سطحی خاک، درصد سنگ و سنگ ریزه) در مراتع شهرستان طرقبه شاندیز واقع در استان خراسان رضوی انجام شد. بعد از انتخاب رویشگاه¬های مناسب جهت مطالعه، نمونه¬برداری به روش سیستماتیک –تصادفی و واحد نمونه برداری، پلات انتخاب شد. اندازه پلات¬ها با توجه به ابعاد بزرگترین تاج پوشش گونه¬ی درمنه ایرانی (45/0×3/0 cm2) به صورت کوادرات 1×1 تعیین گردید. نمونه¬برداری با حرکت در مسیر شیب غالب دامنه از نقاط کم ارتفاع به سوی نقاط مرتفع انجام شد. در طول مسیر حرکت، در فواصل 100 متری با توجه به ابعاد دامنه 3 تا 5 پلات روی دامنه¬ها به طور تصادفی استقرار یافت. موقعیت هر پلات به وسیله gps (سیستم موقعیت یاب جهانی) ثبت گردید. در مجموع 269 پلات (128پلات در رویشگاه زشک، 60 پلات در رویشگاه کنگ و 81 پلات در رویشگاه جاغرق) در کل منطقه مستقرشد. حضور و عدم حضور گونه¬ها¬ی درمنه ایرانی و پونه¬سای بینالودی و همچنین گونه¬های همراه در هر پلات ثبت گردید. درصد سنگ و سنگریزه و رطوبت سطحی خاک (به صورت کیفی) در هر پلات یادداشت شد. به منظور تعیین مناطق پراکنش گونه¬های مورد مطالعه، نقشه¬ی رویشگاه دو گونه تهیه شد. بررسی میزان تاثیر عوامل محیطی بر حضور و عدم حضور گونه¬های درمنه ایرانی و پونه¬سای بینالودی با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک انجام شد. نتایج نشان داد که این دو گونه در مناطق مرتفع دامنه¬های بینالود در دامنه¬های شمالی واقع هستند. همچنین متغیرهای جهت جغرافیایی و درصد سنگ و سنگ ریزه به ترتیب مهم¬ترین عوامل اثرگذار بر پراکنش گونه¬ی پونه¬سای بینالودی و متغیر جهت جغرافیایی و رطوبت سطحی خاک به ترتیب مهم ترین عوامل اثرگذار بر پراکنش گونه¬ی درمنه ایرانی است.
نغمه غلامی باغی عادل سپهری
پایش تغییر زیتوده گیاهی یکی از مسائل مهم مدیریت مراتع، مطالعه علوفه قابل دسترس دام و استفاده پایدار از این منبع طبیعی است. در این مطالعه، زیتوده گیاهی و الگوی تغییر مکانی – زمانی برای مراتع دشتی استان بین سال¬های 2000 و 2012 از طریق نمونه¬برداری سیستماتیک-تصادفی مورد مطالعه قرار گرفت. شاخص¬های گیاهی مودیس و مدل¬های آماری در محیط نرم¬افزار r تخمین زده شد. نتایج نشان می¬دهند: (1) تخمین زیتوده گیاهی با پارامترهای آلومتریک شامل درصدپوشش و قطربزرگ تاج پوشش (p<0/05، 2/80 =2(r. (2) رابطه معنی¬داری بین زیتوده خشک و شاخص گیاهی tsavi از محصول mod (p< 0/01، 75 =2(r و بین زیتوده ¬تر و بیشینه ماهانه شاخص ¬گیاهی osavi (p<0/01، 72 =2 (rبدست آمد. (3) رابطه معنی¬داری بین شاخص گیاهی ndvi با زیتوده خشک و بین زیتوده تر با شاخص گیاهی evi از محصول mcd (p<0/01، 54=2 rو 71=2(r. برای ارزیابی مجدد مدل رگرسیونی از وارسی اعتبار متقاطع و معیار بحرانی اطلاعات آکایک استفاده گردید. به¬طوری که شاخص¬گیاهی savi قادر به برآورد متوسط زیتوده خشک در مقیاس روزانه گردید. شاخص گیاهی evi از محصول mcd در مقیاس روزانه و بیشینه ماهانه شاخص گیاهی osavi از محصول mod متوسط زیتوده ¬تر را بطور معنی¬داری می¬تواند تخمین بزند. رابطه معنی¬داری بین شاخص گیاهی ndvi، evi، msavi، savi و بارندگی ماهانه اسفند، مرداد و شهریورماه (p<0/01، 53 تا 78=2r) بدست آمد. مقدار زیتوده تر و خشک به ترتیب در سال 1391 برابر 4/409 و 1/228 بر حسب کیلوگرم در هکتار می¬باشد (4) آنالیز سری زمانی با کمک بی¬فست، بیشترین تغییرات زیتوده گیاهی را نسبت به متوسط بارندگی در سال¬های 1381 تا 1384 نشان می¬دهد.روش بی¬فست قادر خواهد بود تغییرات زمانی – مکانی زیتوده گیاهی را توسط تصاویر ماهواره¬ای تفکیک نموده و شبیه¬سازی در آینده را انجام دهد. بنابراین، تعیین گرایش زیتوده گیاهی با چنین روشی از توانایی بالاتری نسبت به روش سنتی وجود دارد.
فاضله مرتضوی موسی اکبرلو
حضور و پراکنش جوامع گیاهی در اکوسیستم¬های مرتعی، تصادفی نیست، بلکه عوامل اقلیمی، خاکی، پستی و بلندی و انسانی در گسترش آن¬ها نقش اساسی دارند، بنابراین با توجه به نقش مهم گیاهان در تعادل اکوسیستم، ضرورت شناخت روابط بین گیاهان و عوامل محیطی، جهت ثبات و پایداری آن امری اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش تاثیر عوامل توپوگرافی بر پراکنش و وفور گونه bromus tomentellus در منطقه چهار¬باغ گرگان بررسی شده است. با استفاده از نقشه¬های ارتفاع، شیب و جهت واحد¬های کاری مشخص گردیدند. نمونه¬برداری در داخل واحد¬های کاری به صورت تصادفی انجام شد. اطلاعات مربوط به پوشش گیاهی شامل فهرست گیاهان موجود، وفور، فراوانی، تراکم و درصد تاج پوشش در واحد های کاری در داخل پلات های یک متر مربعی یادداشت¬برداری گردید. پس از مرتب¬سازی کلیه اطلاعات صحرایی براساس موقعیت¬های مختلف و تیمار¬های پیش¬بینی شده به محیط excel منتقل شدند و برای تعیین میزان وفور گونه br. tomentellus در طبقات ارتفاع، درصد شیب و جهت¬های مختلف شیب از مقایسه میانگین¬ها استفاده شد برای تعیین پراکنش و توزیع مکانی گونه مورد¬نظر ماتریس توده- گونه تشکیل گردید سپس از روش آنالیز مولفه¬های اصلیpca در محیط canoco استفاده شد. نتایج نشان داد بیشترین وفور در طبقه ارتفاعی 2800-2400، طبقه شیب 45-12 و در جهت شمالی می¬باشد و گونه مورد¬نظر یکی از گیاهان سرد¬سیری بوده و به مناطق کوهستانی گرایش دارد و در مناطق پست و کم ارتفاع حضور ندارد.
شهروز منصوری عادل سپهری
خشکسالی وضعیتی از کمبود بارندگی و افزایش دما است که در هر منطقه ی جغرافیایی و در هر اقلیمی، حتی در مناطق مرطوب رخ می دهد که فراوانی و شدت وقوع آن در مناطق خشک و نیمه خشک بیشتر است. خشکسالی بدون اعلام قبلی رخ می دهد و دامنه تاثیر آن بر خلاف وقایع طبیعی دیگر بسیار وسیع می باشد. خسارات ناشی از خشکسالی غیر ملموس ولی بسیار وسیع و پر هزینه است لذا اساس یک برنامه منظم برای مدیریت بهتر طبق رخداده های گذشته پایش خشکسالی را ایجاب می کند. برای ارزیابی خشکسالی می توان از شاخص های هواشناسی مختلف مبتنی بر آمار مشاهده ای ثبت شده در ایستگاه های زمینی و داده های مبتنی بر تصاویر ماهواره ای استفاده کرد. در این تحقیق به بررسی ارتباط بین خشکسالی هواشناسی، شاخص بارش استاندارد spi سالانه و داده های سنجش از دور، شاخص پوشش گیاهی بارزسازی شده evi و شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی ndvi پرداخته شده است. برای بررسی ارتباط بین داده های بارندگی از ایستگاه های موجود در منطقه در بدو تاسیس تا سال 1393و داده های سنجش از دور پوشش گیاهی تصاویر سنجنده modis مستقر بر عرشه ماهواره ی terra در طول سال های 2000 تا 2012 در تاریخ های فصل رویش پوشش گیاهی مراتع استان گلستان از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد که میزان همبستگی بین شاخص خشکسالی spi با evi و ndvi به ترتیب برابر با 75/0 و 78/0 است که در سطح 05/0 معنی دار می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که می توان برای پایش خشکسالی از داده های سنجش از دور پوشش گیاهی نسبت به داده های صرفا نقطه ای ایستگاه های ثبت بارندگی استفاده کرد.
علیرضا محمودی عادل سپهری
چکیده ندارد.
نوشین معین پور عادل سپهری
چکیده ندارد.
بهاره حنفی کومله عادل سپهری
چکیده ندارد.
بهنوش جعفری گرزین عادل سپهری
یکی از مهمترین عوامل مورد نیاز در اجرای برنامه های دقیق و مدیریت صحیح و کارآمد و بهره برداری پایدار از منابع محدود طبیعی بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک دستیابی به اطلاعات بهنگام ، جهت ارزیابی و برآورد وضعیت موجود و پیش بینی روند تغییرات می باشد.یکی از معضلات عمده مناطق خشک و نیمه خشک ، پدیده شوری و شورشدن خاک بویژه در اراضی تحت کشت است. استفاده از تکنولوژی سنجش از دور و اطلاعات حاصل از ماهواره های منابع زمینی، با توجه به قابلیت تکرار زمانی، هزینه کم ، ارائه اطلاعات وسیع و بهنگام ، می تواند با ارائه اطلاعات مفیدی در این خصوص ، زمینه را جهت حل این معضل فراهم آورد.
حسن حسن زاده عادل سپهری
با توجه به وجود مشکل فرسایش بادی و حرکت ماسه های روان در بسیاری از مناطق بیابانی کشور، گیاه تاغ از مدتها قبل به منظور کنترل فرسایش بادی و تثبیت ماسه های روان در این مناطق به کار رفته است.با توجه به کاربرد فن سنجش از دور و استفاده از تصویر رقومی لندست آی ، تی ، ام منطقه در این تحقیق ، عملیات برداشت صحرایی و اندازه گیری تراکم ، درصد تاج پوشش و بیومس تاغ در قالب واحدهای نمونه برداری صورت پذیرفت. نتایج نشانگر آنست که هر سه عامل تراکم، تاج پوشش و بیومس تاغ اثر منفی بر فرسایش بادی لوت داشته و با افزایش هر عامل از میزان فرسایش بادی کاسته می شود که در بین عوامل مورد بررسی تاج پوشش بیشترین و تراکم کمترین اثر را در کنترل فرسایش بادی لوت عمرانی دارا بودند.نتایج همچنان نشان داد که اختلاف معناداری میان کاربری تاغزار و سایر کاربریها در ریگ عمرانی وجود داشته و تاغ به خوبی قادر به کنترل فرسایش بادی و تثبیت ماسه های روان است.
محمدرضا متقی عادل سپهری
مدیریت منابع طبیعی به منظور بهره برداری صحیح و موازات آن حفظ و حراست از آنها، امری اجتناب ناپذیر است. تخریب بی وقفه این ثروت خدادادی، به چاره اندیشی و تلاش مستمر هم نیازمند است. استفاده از توانمندی تکنولوژی فضایی درعرصه های مختلف منابع طبیعی، امروزه نظر اغلب متخصصان ذی ربط را به خود جلب کرده است. در این مطالعه امکان کاربرد داده های سنجنده تی.ام در برآورد درصد پوشش گیاهی، تولید سرپا و تهیه نقشه کاربری اراضی در بخشی از منطقه حفاظت شده جهان نما (گرگان) بررسی شده است. جهت برداشت میدانی از روش نمونه برداری طبقه بندی شده تصادفی و با استفاده از مکان یاب جغرافیایی (gps)، استفاده شد. داده های ماهواره مربوط به میانگین ارزش قومی 9 پیکسل متعلق به هر واحد نمونه برداری و در هفت باند سنجنده تی.ام (سال 1998) می باشد. خطای rms در تصحیح هندسی معادل 98/0 (کمتر از یک پیکسل) است. با استفاده از رگرسیون ساده خطی، رابطه بین داده های رقومی ماهواره به عنوان متغیر مستقل و داده های میدانی (درصد پوشش و تولید خشک سرپا) به عنوان متغیر وابسته بررسی و مدلهای آماری مناسب تهیه گردید. نتایج نشان میدهد که اگر داده های تولید و درصد پوشش در طبقات مجزا و با حداقل واریانس قرار نگیرند، داده های ماهواره قادر به برآورد آنها نیست. همچنین نتایج نشان داد که داده های ماهواره به راحتی توانستند درصد پوشش گیاهی و تولید در مقادیر بالا را برآورد نمایند. در طبقه بندی تصویر نیز اراضی جنگلی با صحت 99 درصد، اراضی مرتعی متراکم با صحت 50 درصد و اراضی زراعی و مراتع کم تراکم (مختلط) با صحت 28 درصد، تفکیک گردید. توصیه می شود در مطالعه پوشش گیاهی مراتع با استفاده از تکنیک سنجش از دور، ضمن توجه به قابلیت طیفی داده ها، به سایر خصوصیات از جمله ویژگی های بصری آن توجه شود.