نام پژوهشگر: مسعود مسعودی
عبدالرسول زارعی مسعود مسعودی
خشکسالی و بحران های ناشی از آن، از مشکلات عمده مناطق مختلف کشورمان است که گستره پهناوری از سرزمین ما را در بر می گیرد،از این رو ارزیابی و تهیه نقشه آسیب پذیری به خشکسالی در کشورمان می تواند تا حد زیادی ما را در برنامه ریزی های مدیریتی و اجرایی یاری نماید.در تحقیق حاضر با بررسی تعدادی از شاخص های موثر در خشکسالی از جنبه های مختلف اعم از، خشکسالی هواشناسی شامل(متوسط بارندگی سالانه ،ضریب تغییرات متوسط بارش سالانه ،نسبت تعداد سال های خشک در هر ایستگاه به کل سال های آماری موجود در آن ایستگاه با استفاده از شاخص spi ، نسبت تعداد فصل های خشک بهاره در هر ایستگاه به کل تعداد فصل های بهاری موجود در آن ایستگاه با استفاده از شاخص spi ، روند تغییرات اقلیمی ،اقلیم و حداکثر تعداد سال های خشک متمادی )، خشکسالی هیدرولوژیکی شامل(تخلیه مازاد، تراکم زهکشی ، هیدروژئولوژی و متوسط افت سطح آب زیر زمینی) ، خشکسالی فیزیکی شامل (وضعیت زهکشی خاک ، وضعیت کاربری اراضی ، نسبت وسعت اراضی دیم به وسعت کل اراضی کشاورزی در هر واحد هیدرولوژیک و سرانه تعلق آب به اراضی کشاورزی در هر واحد هیدرولوژیک) و خشکسالی اقتصادی و اجتماعی شامل(نرخ رشد جمعیت، سرانه تعلق آب به هر نفر در هر واحد هیدرولوژیک و شاخص فقر مشتمل بر فقر ناشی از درآمد، بیسوادی و بیکاری) اقدام به تهیه نقشه آسیب پذیری به خشکسالی برای حوضه قره آقاج واقع در استان فارس گردیده است.در مدل زیر کلیه شاخص های مورد بررسی به 4 طبقه آسیب پذیری اعم از ناچیز ،متوسط ، شدید و بسیار شدید تقسیم و در نهایت با روی هم گذاری کلیه لایه های تهیه شده برای هر شاخص در محیط gis اقدام به تهیه نقشه آسیب پذیری به خشکسالی گردید.نتایج حاصل از تحقیق فوق نشان داده است که 63.15 درصد از مساحت منطقه مورد مطالعه دارای آسیب پذیری متوسط و 36.85 درصد از مساحت منطقه دارای آسیب پذیری شدید به خشکسالی می باشد ، در ضمن طبقه خطر متوسط عمدتا در مناطق شمالی ،شرقی و شمال غربی حوضه و طبقه خطر شدید در قسمت های شمال شرقی ،مرکزی و جنوبی حوضه گسترده شده است. امید است تهیه نقشه فوق گامی مهم در جهت اولویت بندی مناطق مختلف حوزه به منظور اقدامات مختلف باشد.
مریم رهبرعالم غلامرضا زهتابیان
افزایش روند تخریب منابع طبیعی، توجه بیش از پیش به ارزیابی خطر بیابان زایی را ضروری می نماید. فرآیند بیابان-زایی به علت تخریب اراضی در مناطق خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب خشک در نتیجه عوامل مختلفی از جمله تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی صورت می گیرد. این تحقیق با هدف بررسی اهمیت معیارهای موثر در ارزیابی و شدت خطر بیابان زایی منطقه علامرودشت با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و مدل بیابان زایی imdpa انجام گردید. معیارهای اقلیم، پوشش گیاهی، آب، خاک، زمین شناسی و فرسایش (بادی و آبی) به عنوان معیارهای تصمیم گیری ارزیابی خطر بیابان زایی و برای هر یک از این معیارها به ترتیب 3، 3، 4، 4، 4 و 3 زیر معیار در نظر گرفته شد. ارزش وزنی معیارها و زیرمعیارها به روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp) با استفاده از نرم افزار expert choice محاسبه گردید. سپس نقشه مربوط به هر وضعیت هر معیار یا لایه اصلی با استفاده از نرم افزار arc gis 9.3 تهیه گردید و در نهایت با تلفیق لایه های اصلی نقشه ی شدت بیابان زایی تهیه شد. معیارهای آب، پوشش گیاهی و اقلیم بیشترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه داشتند. همچنین زیر معیارهای افت سطح آب زیر زمینی و بهره برداری از پوشش گیاهی با قرار گرفتن در طبقه 4 خیلی شدید بیابان-زایی، بیشترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه دارا می-باشند. نتایج تحلیل نشان داد که 73/45% از کل منطقه مورد مطالعه در طبقه شدید بیابان زایی و 27/54% در طبقه متوسط بیابان زایی قرار گرفتند.
فاطمه انصارشوریجه مسعود مسعودی
به منظور بررسی اثر کاربرد کودهای کمپوستی در مناطق خشک و نیمه خشک کشورمان، تحقیقی با استفاده از چهار سطح تیمار کمپوستی شامل شاهد(بدون اعمال تیمار کمپوستی)، چای کمپوست، کمپوست جامد، مخلوط چای کمپوست و کمپوست در دو منطقه فراشبند و نی ریز از توابع استان فارس بر گونه های گیاهی زردتاغ، اشنیان، کهور و آتریپلکس از یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی، در سه تکرار استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که اثر انواع کمپوست ها بر صفات رویشی شامل ارتفاع، قطر تنه و همچنین طول و عرض و مساحت تاج پوشش گیاه در سطح احتمال یک درصد معنی داری بود. بعلاوه در هر دو منطقه اثر کمپوستها و اثر گونه بر میزان اسیدیته معنی دار نبود، درصد مواد آلی در هر دو منطقه تنها تحت تاثیر فاکتور کمپوست معنی دار شد، برای درصد نیتروژن خاک اثر فاکتورهای گونه و کمپوست در هر دو منطقه معنی دار بود، در هر دو منطقه اثر گونه و اثر متقابل گونه در کمپوست روی فسفر خاک معنی دار نبود اما اثر کمپوست بر این صفت معنی دار بود، اثر فاکتور کمپوست در هر دو منطقه بر میزان پتاسیم خاک معنی دار بود، کاربرد کودهای کمپوستی در هر دو منطقه سبب کاهش میزان سدیم خاک نسبت به شاهد شد، به طور کلی با مقایسه انواع کمپوست و نحوه تولید آنها می توان چای کمپوست را مناسب تر از بقیه جهت کاربرد در این مناطق معرفی کرد.
سارا کاویانی آهنگر علی مراد حسن لی
امروزه مباحث مدیریت یکپارچه و جامع منابع آب در سطح حوضه آبریز، دارای اهمیت بسیار زیادی است، چرا که استفاده بهینه از منابع آب سطحی و زیرزمینی در دسترس مستلزم لحاظ نمودن جنبه های متنوع و متفاوتی از علوم، مشتمل بر هیدرولوژی و هواشناسی، مباحث زیست محیطی و حتی سیاسی و اجتماعی است. در این راستا استفاده از مدلهای پشتیبانی در تصمیم گیری به عنوان یک ابزار کمک کننده موثر از اهمیت زیادی برخوردار است. در مورد عدم اطمینان تخصیص آب به گیاه مدل های مختلفی ارائه شده است که اکثر آنها بارندگی را به عنوان یک پارامتر تصادفی موثر بر رطوبت خاک در نظر گرفته اند. اما مدلی که بتواند علاوه بر در نظر گرفتن عدم اطمینان عمق آبیاری و رطوبت خاک، جزء تصادفی را در شرایط غیر نرمال فرض کند مسلما" به واقعیت نزدیک تر خواهد بود. در این پژوهش، مدلی بر اساس مدل بهینه سازی محدودیت – حالت و تابع توزیع بتا ارائه شده است. در این مدل از گشتاورهای اول و دوم رطوبت خاک به عنوان محدودیت در بهینه سازی استفاده شده است. در این مدل از معادله ی بیلان آب و خاک یک گیاه خاص (گندم) برای دوره های هفتگی استفاده شده است، که در آن پارامترهایی نظیر عمق ریشه، تخلخل، رطوبت خاک، عمق آبیاری، میزان بارندگی، تبخیر و تعرق، عمق آبشویی ،خصوصیات فیزیکی خاک و نیز یک جزء تصادفی با فرض عدم نرمال در نظر گرفته شده است . این مدل برای گندم زمستانه و منطقه باجگاه در محیط برنامه نویسی متلب نوشته شده و نتایج آن با مدل شبیه سازی مقایسه شده است. بر اساس نتایج این مدل، مقدار بهینه ی عمق خالص آبیاری گندم در منطقه باجگاه در طول دوره ی رشد با در نظر گرفتن بارندگی معادل 2/306 میلیمتر می باشد. تطابق داده های حاصل از شبیه سازی و بهینه سازی مدل نشان میدهد مدل تدوین شده مدلی قابل قبول است و عمق آبیاری را بهینه می کند، و شاخص اعتماد پذیری آن برابر 86/96% می باشد.
شکیبا آقاامیری مسعود مسعودی
براساس روش سیلیانف، بخش اعظم استان فارس را اقلیم خشک و نیمه خشک شدید تشکیل می دهد و میزان متوسط بارندگی سالانه ایستگاه های باران سنجی استان 6/561 میلیمتر است .یکی از راه های سازگاری با کم آبی استفاده بهینه از منابع آب و افزایش بهره وری آب است. باید سعی کرد تا حد ممکن از نزولات جوی، جریان آبهای سطحی و منابع زیرزمینی، رطوبت خاک به نحو مطلوب و بهینه استفاده شود و این کار عملی نخواهد بود مگر با شناخت پدیده های هیدرولوژیکی مرتبط با آن. برآورد رواناب و دبی سالانه و هچنین دبی رسوب، برای حوضه هایی که فاقد ایستگاه های اندازه گیری هستند از مهمترین مسایل در هیدرولوژی است. در این تحقیق حدود 30 ایستگاه هیدرومتری در استان فارس براساس اطلاعات گرفته شده از وزارتخانه های کشاورزی، دفاع و منابع طبیعی در استان فارس گرفته شد و حوضه های بالادست آن با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) ترسیم شد. در این پژوهش ارتباط کمی بین خصوصیات موثر بر دبی و دبی رسوب، شامل اقلیم(بارندگی و دما)، پوشش گیاهی(درصد تاج پوشش)، زمین شناسی(نفوذپذیری) و خاک(عمق، فرسایش)، ده خصوصیات مورفومتریک(اختلاف انحنا، انحنای ناکرویت، شیب تابش، گرادیان شیب و...) و چهارده خصوصیت فیزیوگرافی (مساحت، محیط، ضریب گراولیوس، طول شاخه اصلی رودخانه و...) حوضه تعیین گردید. سپس با تعیین مقادیر متوسط پارامترهای مستقل هر حوضه و بررسی معنی داری آنها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رابطه رگرسیونی خطی چند متغیره بین مقادیر متوسط پارامترها و دبی و همچنین دبی رسوب برقرار شد. برای حوضه های مختلف این روابط در نرم افزار spss و با استفاده از دو روش (توام) و (گام به گام) تعیین شد و بر این اساس دو مدل رگرسیونی خطی چند متغیره ارائه شد و برای دبی در رگرسیون توام: اختلاف انحنا، ارتفاع میانه، بارندگی، شیب تابش، شیب شاخه اصلی، طول شاخه اصلی رودخانه، طول شاخه اصلی حوضه و ارتفاع متوسط و انحنای ناکرویت و گرادیان شیب معنی دار و وارد شدند ( 90/0 = 2r) .در روش گام به گام: بارندگی، شیب متوسط حوضه و ارتفاع متوسط با (84/0 = 2r) به دست آمد. در رگرسیون به روش توام با دبی رسوب: انحنا مقطع عرضی، ضریب گراویلیوس، ارتفاع کمینه، طول شاخه اصلی رودخانه، فرسایش و طول مستطیل معادل با (78/0 = 2r) حاصل شد و در روش گام به گام ضریب گراویلیوس، انحنای مقطع عرضی با (48/0 = 2r) به دست آمد. واژه های کلیدی: دبی، دبی رسوب،رگرسیون خطی چندمتغیره، روش توام، روش گام به گام
الهام افروغ یوسف عرفانی فرد
تخریب منابع طبیعی و محیط زیست از مهمترین دغدغه ها در مناطق مختلف جهان خصوصا نواحی خشک می باشد. بطوریکه سطوح وسیعی از این اراضی در طیف گسترده ای از فرآیندهای تخریب در حال نابودی می باشد. از این رو ارزیابی و تهیه نقشه آسیب پذیری به زوال پوشش گیاهی در کشورمان می تواند بسیار زیاد ما را در برنامه ریزیهای مدیریتی و اجرایی یاری نماید. درتحقیق حاضرمعیارهای مورد استفاده در یک مدل جدید برای ارزیابی زوال پوشش گیاهی بنام nidlts معرفی می گردند.این شاخصها عبارتند از: شاخصهای طبیعی : natural causes (n)، شاخصهای غیر مستقیم انسانی:indirect causes (i) ، شاخصهای مستقیم انسانی :direct causes(d)، شاخص فشار دام :livestok pressure (l)،شاخص روند تغییرات :trend of degradation (t)،شاخصهای وضعیت : state indicators(s).جهت برآورد هر معیار از تعدادی شاخص خطر استفاده شد. شاخصهای طبیعی مورد مطالعه در تحقیق حاضر عبارتند از :تغییرات آب و هوایی،خشکسالی،اقلیم ،قابلیت تناسب اراضی .شاخصهای انسانی مورد مطالعه عبارتند از :تراکم جمعیت ،رشد جمعیت ،هزینه های دولتی از تحقیقات و کارهای اجرایی ، تبدیل اراضی منابع طبیعی به اراضی کشاورزی ، درصد بیکاری ،درصد بیسوادی . شاخصهای وضعیت مورد مطالعه عبارتند از :درصد تاج پوشش ،تولید بیوماس فعلی ،تولید بیوماس فعلی به پتانسیل . ازشاخصهای دیگر مورد مطالعه در تحقیق فوق می توان به شاخصهای فشار دام و روند تغییرات اراضی منابع طبیعی در طول زمان اشاره کرد.شاخصهای خطر مرتبط با هر دسته تخریب به 5 کلاس شدت خطر با ارزشهای عددی جهت آنالیز در محیط gis تقسیم بندی شدندسپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(ahp) وزن هر شاخص و هر دسته اصلی از چهار چوب nidlts مشخص شد که با بررسی سهم و اثر آنها درزوال پوشش گیاهی نوعی اولویت بندی انجام گرفت و در نهایت با روی هم گذاری کلیه لایه های تهیه شده برای هر معیار در محیط gis نقشه آسیب پذیری به خطر زوال پوشش گیاهی تهیه شد. نتایج حاصل از تحقیق فوق نشان داده است که در مناطق مورد مطالعه معیار طبیعی بیشترین تاثیر و معیار روند تغییرات اراضی منابع طبیعی در طول زمان کمترین تاثیر را در زوال پوشش گیاهی دارد .امید است تهیه نقشه فوق گامی مهم در جهت اولویت بندی مناطق مختلف حوزه به منظور اقدامات مختلف باشد.
وحیده رجبی نوفاب غلامعباس قنبریان
تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی که ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانه ای می باشد، یکی از چالش های مهم در بحث توسعه پایدار است. ترسیب کربن در زیست توده گیاهی و خاک ، ساده ترین و به لحاظ اقتصادی عملی ترین راهکار ممکن جهت کاهش کربن اتمسفری است. در این تحقیق، برای بررسی و مقایسه ترسیب کربن در دو گیاه مثمر و غیر مثمر، مو و بادام کوهی ایستگاه حسین آباد فارس در جنوب غربی شیراز تعیین گردید. نمونه برداری از کل زیست توده دو گیاه (برگ، تنه، ساقه، ریشه)، لاشبرگ و همچنین خاک ( سه عمق 15-0، 30-15، 50-30) سانتیمتری انجام گردید. برای نمونه برداری خاک، از گودال های پای درختچه ها و فضای مابین درختچه ها برداشت انجام شد. نتایج بیانگر آن بودند که کربن گودال های پای درختچه ها بیشتر از فضای مابین درختچه ها است. نتایج نشان دادند مقدار کربن آلی ترسیب شده در خاک تحت درختچه های بادام کوهی و مو به ترتیب 1/354و 4/271 تن در هکتار است. بر اساس نتایج بدست آمده قابلیت توان ترسیب کربن توسط مو 55/30 کیلوگرم در هکتار و توسط بادام کوهی 88/5 کیلوگرم در هکتار در سال برآورد گردید. با توجه به اینکه استان فارس دارای مساحت 73316 هکتار مو کاری است، قابلیت 8/2239803 کیلوگرم ترسیب سالانه کربن را داراست. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد، هدایت الکتریکی از مهمترین عوامل خاکی تاًثیر گذار بر میزان کربن آلی خاک در درختچه بادام است در حالی که در مو اسیدیته از جمله فاکتورهای مهم تاًثیر گذار بر میزان ترسیب کربن است. با توجه به نتایج این تحقیق، ضروری به نظر می رسد اقدامات لازم در جهت افزایش پتانسیل ترسیب کربن در عرصه های مختلف کشور انجام گیرد تا قدمی در راستای کاهش غلظت کربن در جو (هواسپهر) به منظور کاهش تغییر اقلیم برداشته شود.
سارا ذاکری سید رشید فلاح شمسی
فنون سنجش از دور به عنوان ابزارهایی ارزشمند و کم هزینه در منابع طبیعی به کار می روند. از آنجا که طبقه بندی طیفی در تشخیص پدیده هایی با بازتاب های مشابه یا عدم یکپارچگی مکانی با مشکل مواجه است، در این مطالعه طبقه بندی تصویر با استفاده از خصوصیات بافت انجام شد. از فنون آنالیز بافت در طبقه بندی تصاویر با قدرت تفکیک مکانی های مختلف؛ aster، rapideye و quickbird، در دشت برم استان فارس استفاده شد و روش طیف/ بافت برای بهبود صحت طبقه بندی در کلاس های کاربری اراضی شهری، خاک، جنگل متراکم، نیمه متراکم و جنگل تنک مورد بررسی قرار گرفت. خصوصیات بافت شامل هفت ویژگی؛ غنای نسبی، تنوع، شاخص غالبیت، شاخص قطعه بندی، تعداد طبقات متفاوت در یک ناحیه، پیکسل های متفاوت از پیکسل مرکزی، ماتریس مقایسه جفتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. توانایی آنالیز بافت در مقایسه با طبقه بندی طیفی و بافت- طیف در سه سایز پنجره (3×3،)،(5×5) و (7×7) اندازه گیری شد. نتایج تحقیقات نشان داد از میان معیارهای مذکور، تعداد طبقات متفاوت در یک ناحیه و ماتریس مقایسه جفتی(7×7) بهترین معیارهای کمّی تشخیص (گرانولومتری) در بین طبقات بوده است که حداکثر جدایی پذیری میان طبقات مورد نظر را نشان می دهند.
فائزه مهرنهاد سید رشید فلاح شمسی
چکیده تلفیق تصاویر ماهواره ای aster-l1b و داده های فیزیوگرافی(مورفومتری) در شناسائی بدلندها (هزاردره) ، مطالعه موردی، شهرستان سپیدان،فارس به کوشش فائزه مهرنهاد تحقیقات نشان می دهد که اطلاعات طیفی به تنهایی قادر به شناسایی نواحی بدلندی نیستند و از کاربرد اطلاعات مورفولوژیکال و ادغام نقشه های شیب وجهت حاصل شده از مدل رقومی زمین با نقشه های طبقه-بندی می توان این نواحی را به خوبی شناسایی نمود. هدف از این مطالعه نیز تلفیق نقشه های شیب، جهت و ارتفاع با نقشه های طبقه بندی شده حاصل از تصاویر aster-l1b به منظور شناسایی بدلند ها می باشد. در منطقه سپیدان فارس که بخش وسیعی از آن را رسوبات حساس به فرسایش شیلی و مارنی پابده – گورپی اشغال نموده اند، پس از پردازش های لازم و تهیه مدل رقومی زمین (dem)از منطقه، به تهیه نقشه شیب، جهت و ارتفاع از dem منطقه و انجام طبقه بندی با اعمال ماسک درونی و بیرونی و بررسی نقش هر کدام از این لایه ها پرداختیم. بعد از بررسی نقاط دارای پدیده بدلند بر روی هر کدام از نقشه های فوق، مشاهده شد که تنها ماسک ارتفاعی در تعیین نواحی بدلندی مورد مطالعه حائز اهمیت می باشد و دلیل آن نیز اینست که شیب و جهت بدلند های منطقه تحت اثر لایه زمین شناسی قرار دارند و از این نظر تنها ماسک ارتفاعی با لایه-های زمین شناسی منطقه تطابق دارد. در نهایت نتایج نشان داد که با وارد نمودن ماسک ارتفاعی منطقه به الگوریتم طبقه بندی حداکثر احتمال (اعمال ماسک درونی) میتوان بدلند های منطقه را به خوبی و با صحت کلی 14/97 درصد از دیگر پدیده ها تفکیک نمود. در نهایت پیشنهاد می شود که از درجه گرادیان، مشتق شیب و لایه زمین شناسی نیز در طبقه بندی بدلند ها استفاده شود و همچنین این مطالعه روی بدلند های نامنظم و در هم ریخته نیز صورت گیرد.
ملیحه غفوری خرانق سید رشید فلاح شمسی
چکیده استفاده از فنون فازی طبقه ای در دسته بندی داده های ماهواره ای aster-l1b برای شناسایی رخساره های کویر در منطقه ابرکوه، استان یزد به کوشش ملیحه غفوری خرانق تحقیقات جاری نشان می دهد که تکنیک سنجش از دور، تکنیک بسیار کارآمدی در بررسی مناطق خشک و مطالعه تغییرات آن محسوب می شود. هدف تحقیق جاری، افزایش دقت و صحت نقشه رخساره های پلایای کویری منطقه ابرکوه یزد با تلفیق راه حل فازی طبقه ای با داده های ماهواره ای سنجنده aster-l1b است، که بر مبنای ماهیت طبقه ای رخساره های ژئومورفیک پلایای کویری و عدم قطعیت موجود در رابطه بین مقادیر کمی ویژگی های خاک و بازتاب طیفی آنها با هر یک از رخساره های مذکور است. با تعیین نقاط زمینی بر روی تصاویر ماهواره ای، ارزش پیکسل های نظیر نقاط زمینی در باندهای مختلف استخراج گردید و سپس رابطه بین داده های ماهواره ای و نتایج حاصل از آزمایشات خاک منطقه با استفاده از روش رگرسیون خطی و به روش گام به گام مورد ارزیابی قرار گرفت و دقت مدل ها با استفاده از فاکتورهای مختلف ارزیابی شد. با اعمال مدل ها بر روی تصاویر ماهواره ای، نقشه های مربوط به مولفه های شوری خاک تهیه گردید و پس از آن با به کارگیری معیارهای ارزیابی صحت، صحت طبقه بندی نقشه های حاصل بررسی گردید. پس از آن به منظور بررسی منشا فازی و غیرقطعی خصوصیات شوری پلایا، انجام آنالیزهای آماری و خوشه بندی بر روی تمام خصوصیات خاک انجام گرفت و در نهایت مدل سازی تجربی بر روی خوشه های حاصله اعمال شد. مدل های حاصله بر روی تصاویر اعمال شد و طبقه بندی نظارت شده و نظارت نشده بر روی تصاویر صورت گرفت و صحت طبقه بندی ها ارزیابی شد. نتایج نشان داد که روش فازی طبقه ای نتیجه بهتری از روش های متداول حداکثر درست نمایی ارائه نداد و این به علت تعداد کم نمونه ها است و اینکه پارامترهای شیمیایی اندازه گیری شده ممکن است با مرزهای ظاهری خاک انطباق نداشته باشند و یا تحت تاثیر آبشویی و جریان های هیدرولوژیکی باشد.
نیره شیخ الاسلامی سید یوسف عرفانی فرد
الگوی مکانی درختان، به عنوان یکی از شاخص های مهم بوم سازگان جنگل، بر صحت نمونه برداری از جنگل های مناطق خشک و نیمه خشک تاثیر می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ساختار مکانی درختان بر کارایی روش های نمونه برداری مختلف انجام شد. برای این منظور، یک توده بلوط با الگوی مکانی پراکنده در استان کهگیلویه و بویراحمد و وسعت 47 هکتار و یک توده بنه با الگوی مکانی کپه ای در استان فارس و وسعت 45 هکتار انتخاب شدند. شش روش نمونه برداری فاصله ای و سه روش نمونه برداری قطعه نمونه ای در دو مساحت 8 آر و 10 آر در یک شبکه 100×100 متر در هر دو توده استفاده شدند. دو ویژگی تعداد در هکتار و درصد تاج پوشش با روشهای مذکور برآورد شدند. نتایج نشان داد که تعداد در هکتار و درصد تاج پوشش در توده بلوط به ترتیب 31/22 و 17 و در توده بنه به ترتیب 44/19 و 08/5 بودند. همچنین نتایج نشان داد که در توده بنه، از میان روش فاصله ای دومین نزدیکترین همسایه و از بین روشهای قطعه نمونه ای، مستطیلی 10 آر برای تاج پوشش و روش دایره ای 8 آر دارای حداکثر صحت بودند. در عین حال در توده بلوط، روش نزدیکترین فرد برای برآورد تعداد در هکتار و روش خط نمونه برای محاسبه درصد تاج پوشش حداکثر صحت را داشتند. از بین روشهای قطعه نمونه ای نیز، مربعی 8 آر دارای حداکثر صحت بود. واژگان کلیدی: تعداد در هکتار، درصد تاج پوشش، روش فاصله ای، روش قطعه نمونه ای، زاگرس، صحت.
مسعود مسعودی علی مروتی شریف آبادی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت ارتباط الکترونیک با مشتری بر کیفیت خدمات بانک (مطالعه موردی: شعب بانک تجارت شهرستان یزد) است، که با استفاده از متغیر مدیریت ارتباط با مشتری به عنوان متغیر مستقل، و رضایت مشتری، وفاداری مشتری، اعتماد، تعهد و تمایل به توصیه به عنوان متغیرهای وابسته، مدل تحقیق شکل گرفته است. روش تحقیق حاضر، از نظر هدف، کاربردی بوده و بر حسب روش تحقیق، همبستگی است که با بکارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی داده های مورد نیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش، مشتریان بانک تجارت شعب شهرستان یزد می باشد و از نمونه گیری به روش تصادفی ساده استفاده گردیده و تعداد 400 نمونه قابل قبول جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده ازنرم افزار spss18 و lisrel8.72 انجام شده و نتایج پژوهش نشان می دهد که مدیریت ارتباط با مشتری بر رضایت و وفاداری و اعتماد و تمایل به توصیه و تعهد تأثیر مثبت و مستقیم دارد.
زهره عصار نوقابی مسعود مسعودی
در این مطالعه به منظور بررسی شاخص های مختلف مربوط به جنبه ها یا معیارهای گوناگون بیابان زایی یا تخریب سرزمین، از مدل اصلاحی lada استفاده گردید. تمامی این عوامل براساس چارچوب dpsir مورد بررسی قرار گرفتند. شناسایی مناطق در معرض تخریب بالاتر در مقایسه با مناطق دارای ریسک تخریب کمتر می تواند دانش ما در خصوص وسعت مناطق تحت تأثیر بهبود بخشد. تمامی اکوسیستم های سرزمین ایران در معرض پدیده تخریب سرزمین قرار دارند. لذا منطقه میاندهی فیض آباد که در جنوب غربی استان خراسان رضوی واقع شده است، به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب شد. برای انجام این تحقیق اطلاعات پایه ای از منطقه مورد مطالعه جمع آوری گردید، جهت جمع آوری اطلاعات از داده های برداشت های میدانی مانند درصد تاج پوشش گیاهی و میزان بیو ماس تولیدی ، ماهواره ی مادیس، گزارشات و اطلاعات موجود در اداره های دولتی استان خراسان رضوی استفاده شد. سپس طبقه بندی خطر برای هریک از شاخص ها بدست آمد و براساس آن نقشه های مربوط به شاخص های طبیعی، انسانی و روند با استفاده از نرم افزار arc gisتهیه گردید. در ادامه نقشه خطر مربوط به هریک عوامل طبیعی، انسانی و روند تخریب در این منطقه پس از ادغام شاخص ها در محیط gis بدست آمد. نقشه نهایی ریسک تخریب سرزمین با ادغام نمودن لایه های عوامل طبیعی، انسانی و روند تخریب در مقایسه با وضعیت فعلی تخریب بدست آمد. کلاس های ریسک در نقشه های مختلف ریسک (سه سناریو) با در نظرگیری امتیازات تمامی شاخص ها بدست آمد. همچنین احتمال وقوع تخریب در مناطق در معرض ریسک تخریب نیز بدست آمد که در واقع تصویری از آنچه که ممکن است در آینده به وقوع بپیوندد را نشان می دهد. نتایج بدست آمده براساس نقشه سناریوی سوم نشان می دهدکه به ترتیب مناطقی دارای خطر شدید با احتمال (40-20%)، خطر شدید با احتمال (60-40%)، خطر شدید با احتمال (80-60%)، بسیار شدید با احتمال (20-0%)، بسیار شدید با احتمال (40-20%)، بسیار شدید با احتمال (60-40%)، بسیار شدید با احتمال (80-60%) و خطر بسیار شدید واقعی به ترتیب 24، 11، 1، 18، 16، 1 و 29 درصد از منطقه مطالعاتی را به خود اختصاص داده است.
محسن یوسفی حسین صادقی
در این تحقیق به منظور بررسی ترسیب کربن در دو گونه تاغ و آتریپلکس، بخشی از عرصه احیایی در محدوده پروژه بین المللی ترسیب کربن حسین آباد غیناب شهرستان سربیشه استان خراسان جنوبی انتخاب گردید. نمونه برداری از دو گیاه به تفکیک برگ، ساقه و ریشه صورت گرفت. همچنین به منظور تعیین میزان ترسیب کربن در خاک تحت دو گونه ، نمونه برداری از دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتری انجام و مشخصههای مختلف فیزیکی و شیمیایی خاک اندازه گیری گردید. نتایج تجزیه و تحلیل های آماری نشان داد که در هر یک از توده های تاغ و آتریپلکس به ترتیب شاهد ترسیب 99/3 و 86/8 تن در هکتار کربن در خاک بوده ایم. بررسی میزان ترسیب کربن در خاک در دو عمق مذکور حاکی از بیشتر بودن ترسیب کربن در لایه اول نسبت به لایه دوم در هر دو توده و همچنین بالاتر بودن میزان ترسیب کربن در عمق 30-0 سانتیمتری در توده تاغ نسبت به آتریپلکس بود. میزان کل کربن ترسیب شده توسط زیست توده های تاغ و آتریپلکس به ترتیب 364/32 و 64/107 کیلوگرم در هکتار برآورد گردید. همچنین مقایسه میزان ترسیب کربن در اندام های مختلف گیاهی حاکی از بیشتر بودن میزان کربن ذخیره شده در اندام های هوایی و زمینی گونه تاغ نسبت به آتریپلکس بوده است. همچنین میزان ترسیب کربن در ساقه هر دو گونه بیشترین مقدار و در برگ کمترین مقدار را نشان داد.کل دی اکسید کربن حذف شده از جو توسط توده های تاغ و آتریپلکس به ترتیب 1337و 395 کیلوگرم در هکتار بود که با توجه به دو عرصه 200 هکتاری 346400 کیلوگرم در چهار سال جذب دی اکسید کربن صورت میگیرد.
فروغ رضاییان سید یوسف عرفانی فرد
اندازه گیری ویژگی های زیست سنجی درختان در پوششهای گیاهی خشک و نیمه خشک زاگرس نیازمند مطالعات میدانی دشوار و پرهزینه است. بنابراین دستیابی به روشی کارامد که با صحت و دقت قابل قبول ویژگیهای مذکور را در این ناحیه رویشی مهم برآورد نماید ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با هدف برآورد ویژگیهای زیست سنجی درختان شاخه زاد بلوط ایرانی (quercus brantii var. persica) با استفاده از روش lis بر روی تصاویر هوایی ultracam-d انجام گرفت. ابتدا یک توده 47 هکتاری پوشیده از درختان بلوط ایرانی در نزدیکی شهرستان یاسوج در استان کهگیلویه و بویراحمد انتخاب شده و آماربرداری صددرصد شد. تصویر هوایی ultracam-d منطقه مورد نظر تهیه شده و تصحیحات هندسی آن (با rmse 28/0 سلول) انجام شد. تعداد 19 خط نمونه با طول بهینه 120 متر روی تصویر قرار گرفت و درختانی که با این خط نمونه ها برخورد داشتند برای ادامه مطالعه انتخاب شدند. تراکم درختان در منطقه با استفاده از رابطه strong (06/75 درخت در هکتار) بدون اختلاف معنی دار از مقدار واقعی (61/73 درخت در هکتار) برآورد شد. میانگین ارتفاع 153 درخت انتخاب شده از طریق طول سایه آنها (39/8 متر) بدون اختلاف معنی دار از مقدار واقعی (46/8 متر) اندازه گیری شد. قطر متوسط تاج درختان نیز بر روی تصویر اندازه گیری شد که میانگین آن (73/9 متر) با میانگین واقعی (67/9 متر) اختلاف معنی داری نداشت. مساحت تاج هر درخت با استفاده از روش طبقه بندی svm (صحت کلی 7/97% و ضریب کاپای 96/0) با میانگین 26/69 مترمربع برآورد شد. اگرچه قطر یقه درختان روی تصویر قابل مشاهد نبود، با استفاده از مدل ساخته شده با قطر متوسط تاج میانگین این ویژگی (41/0 متر) بدون اختلاف معنی دار از مقدار واقعی (41/0 متر) برآورد گردید. همچنین رویه زمینی درختان نیز بر روی تصویر قابل مشاهد نبود ولی با استفاده از مدل ساخته شده با قطر متوسط تاج، میانگین این ویژگی (15/0 مترمربع) بدون اختلاف معنی دار از مقدار واقعی (15/0 مترمربع) به دست آمد. به طور کلی، نتایج نشان داد که استفاده از روش lis بر روی تصاویر هوایی ultracam-d کارایی لازم را در برآورد ویژگیهای زیست سنجی درختان بلوط ایرانی در منطقه مورد مطالعه را داشته است.
مرضیه کریم رشید فلاح شمسی
در میان فنون استخراج اطلاعات از تصاویر حاصل از دورسنجی منابع زمینی، فنون طبقه بندی تصاویر ماهواره ای اعم از نظارت شده و نظارت نشده مبتنی بر قواعد تصمیم گیری مختلف فنونی رایج و تا حدودی نیز ابتدائی محسوب می شود. نقشه های خود سامان از جمله الگوریتم هایی است که هم به صورت نظارت شده و هم نظارت نشده می تواند نتایج خوبی را در اختیار کاربر قرار دهد. از آنجا که ما در راستای این پژوهش به دنبال ارائه تئوری های مستحکم تر با استفاده از تکنیک هایی با استقلال عمل بیشتر بوده ایم، به همین خاطر به دلیل مزایای شبکه های خود سامان از این روش، به منظور طبقه بندی تصویر rapideye، در دشت برم استان فارس استفاده شده است. مبنای کار روش دسته بندی نقشه های خود سامان، سیستم شبکه عصبی مصنوعی است. این گونه از شبکه های عصبی مصنوعی بر یادگیری رقابتی استوارند. برای انجام فرایند طبقه بندی بهترین نمونه ها و بهترین و کارامدترین باندها انتخاب شدند. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که افزایش در تعداد نورون خروجی در روش نقشه های خود سامان، منجر به افزایش معنی داری در صحت کلی و ضریب کاپا می شود، به طوری که این مقادیر با در نظر گرفتن تعداد نورون خروجی 100*100 به ترتیب 77% و 0/7328 بدست آمد. با این حال نتایج نشان می دهد به دلیل تفاوت های ساختاری، به خصوص در مجموعه باندهای شرکت کننده در طبقه بندی، طبقه بندی به روش حداکثر احتمال و طبقه بندی به روش نقشه های خودسامان به طور ذاتی قابل مقایسه نیست. در طبقه بندی به روش نقشه های خود سامان، در انتخاب نمونه های تعلیمی، ضروری است که مجموعه باندهایی انتخاب شوند که تشابه آنها بر روی یک موضوع بیش از جدائی پذیری باندها در محل نمونه تعلیمی باشد. این باندها می توانند جایگزین نورون های لایه ی رقابتی در روش شبکه های عصبی مصنوعی باشند.
آمنه اسدابادی علی مراد حسنلی
منابع آب زیرزمینی در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران یکی از مهمترین منابع آب مورد نیاز بخش های کشاورزی، شرب و صنعت می باشد که از اهمیت زیادی برخوردار است. حفر چاه های بی رویه ، پیدایش شیوه های سریع حفر چاه و پمپاژ بیش از ظرفیت پایدار سفره های زیرزمینی با پیدایش موتورهای نیرومند دیزلی و برقی موجب تخلیه بیش از تغذیه طبیعی در بسیاری از نقاط کشور شده است. پیامدهای آن موجب افزایش هزینه های پمپاژ، نشست زمین، کاهش کیفیت آب و بروز مشکلات کم آبی شده است. از مهم-ترین عوامل موثر بر افت و خیزهای تراز سطح آب زیرزمینی می توان به بارش، دما، خشکسالی ها و برداشت بی رویه از آبخوان ها اشاره کرد. در این پژوهش ، ابتدا تاثیر پارامترهای بارندگی، دما و خشکسالی با شاخص spi بر تغییرات سطح آب زیرزمینی بر پنج دشت در شمال، جنوب،غرب، شرق و مرکز استان سپس تاثیر بارندگی و خشکسالی با شاخص دمارتن بعنوان عوامل اقلیمی و میزان برداشت به عنوان عامل انساتی بر افت سطح آب زیرزمینی در 27 دشت استان بررسی شده است. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد افت سطح آب در 27 دشت استان بیشتر تحت تاثیر عامل اقلیمی بوده است تا عوامل انسانی. مبنای برآورد انرژی مورد نیاز و هزینه برق برای الکترپمپ¬ها و نفت و گاز برای موتور پمپ¬های دیزلی بر اساس میانگین سطح آب پیزومترهای هر دشت و دبی هر چاه نیز میانگین دبی هر دشت برای دو سال 83 و 88 در نظر گرفته شد. مقایسه هزینه-ها نشان داد که افت سطح آب زیرزمینی باعث افزایش هزینه و انتشار گاز گربنیک می شود و الکتروپمپ ها نسبت به موتور پمپ های دیزلی مقرون به صرفه ترند. برآورد میزان انتشار گاز کربنیک توسط موتور پمپ¬ها¬ نشان داد در دشت هایی که انتشار گاز کربنیک در سال 88 کمتر از سال 83 بوده، به دلیل کاهش کارکرد سالانه و یا کاهش دبی پمپاژ بوده است .
شیوا یوسفی سید فخرالدین افضلی
این پایان نامه اهمیت انواع پوشش گیاهی، کاربری اراضی و عمق خاک را در ذخیره کربن الی خاک مناطق انسان ساخت بررسی می نماید و با توجه ه منابع مختلف سینک کرن در فضاهای شهری،به بررسی عوامل مذکور در جهت حفظ و افزایش کربن آلی خاک می پردازد. به دلیل اهمیت نقش انسان در مناطق شهری با مدیریت مدبرانه فضاهای شهری از جمله فضاهای سبز شهری، با توجه به نتایج به دست آمده در این پایان نامه می توان میزان کربن آلی خاک را که جزء مهم خاک محسوب می شود در دراز مدت افزایش داد.
پرویز جوکار مسعود مسعودی
با توجه به اینکه روش های برآورد توان بر اساس توان ذاتی سرزمین استوار است. لیکن این نگرش های محض به محیط، عوامل اقتصادی اجتماعی را نادیده گرفته و برآوردی ناقص در توان واقعی سرزمین بعمل می آورند. هدف اصلی این تحقیق، اصلاح و توسعه مدل ارزیابی توان اکولوژیک و آمایش سرزمین در شهرستان جهرم بعنوان یک منطقه با اقلیم خشک و نیمه خشک در استان فارس می باشد تا از این طریق بتوان نوع نگرش به آمایش سرزمین را به سمت تلفیقی از شرایط اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی سوق داد.
ایمان صالح مسعود مسعودی
چکیده ندارد.
ساره هاشم گلوگردی مسعود مسعودی
چکیده ندارد.
اسماعیل امیری کنوی مسعود مسعودی
چکیده ندارد.
سیدحمزه بدیعی نامقی مسعود مسعودی
هدف از این تحقیق مقایسه کارایی دو مدل بیابانزایی فائو– یونپ و مدالوس در پهنه بندی بیابانزایی جنوب نیشابور استان خراسان رضوی با مساحتی در حدود 118658 هکتار است. با استفاده از مدل فائو یونپ با تعداد 17 شاخص نقشه خطر بیابانزایی بدست آمد. برای این کار ابتدا در هریک از پنج جنبه وضعیت ، سرعت، استعداد، فشار دام و فشار جمعیت انسان، شاخص های مربوطه مورد بررسی قرار گرفت و نهایتا نقشه خطر بیابانزایی تهیه شد. درمدل مدالوس چهار معیار کلیدی شامل کیفیت خاک، اقلیم، پوشش گیاهی و مدیریت مورد ارزیابی قرار گرفته و نقشه شدت بیابانزایی تهیه گردید. تهیه نقشه های پایه براساس داده های حاصل از سنجش ازدور(rs) و بازدیدهای صحرایی حاصل شد و آنالیز داده ها و محاسبات توسط نرم افزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis ) انجام گرفت. در مدل فائو-یونپ بین جنبه های مختلف بیابانزایی، فشار انسان بیشترین و فشار دام کمترین نقش را در افزایش خطر بیابانزایی دارد. در مدل مدالوس، مدیریت بیشترین و پوشش گیاهی کمترین نقش را در افزایش شدت بیابانزایی دارد. جهت مقایسه دو مدل فائو-یونپ و مدالوس از مدل نسبت کاهش تولید استفاده گردید. میانگین وزنی طبقه خطر بیابانزایی در مدل فائو-یونپ به میانگین وزنی مدل کاهش تولید نزدیکتر است که این مطلب در ماتریس همبستگی نیز تایید میشود. لذا در مجموع مدل فائو-یونپ بدلیل گستردگی استفاده از شاخص های متعدد ، و همچنین شاخصهای فرسایش آبی و بادی نتایج بهتری را برای این منطقه ارائه می کند. واژه های کلیدی : بیابانزایی، فائو-یونپ، مدالوس، وضعیت، سرعت، استعداد، خطر، شدت، مدل