نام پژوهشگر: جلال یونسی
الهه حلاج باشی جلال یونسی
پژوهش حاضر در مورد اثربخشی آموزش گروهی ایمن سازی در مقابل استرس بر کاهش تنیدگی والدینی زنان خانه دار 20-40ساله شهر کاشان انجام شد.طرح تحقیق ،روش پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بودونمونه این پژوهش شامل 26 مادر (13نفردر گروه آزمایش و13نفر در گروه کنترل )میشد.به مادران 9جلسه آموزش گروهی ایمن سازی داده شد. ابزار اندازه گیره پرسشنامه تنیدگی والدینی ابیدین بود که مادران طی دومرحله به آن پاسخ دادند.تجزیه وتحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس انجام شدونشان داد که آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر کاهش تنیدگی والدینی ،احساس صلاحیت و افسردگی مادران در سطح 95/0اطمینان موثر نبوده است.
مهسا قربانی نژاد اصغر دادخواه
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر سبک های مقابله با استرس دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر گرگان در سال تحصیلی 88-87 انجام شد. با توجه به حساسیت این دوران اهمیت آموزش سبک های مقابله با استرس در نوجوانان دو چندان احساس می شود. مطالعه از نوع تجربه حقیقی (پیش آزمون- پس آزمون) با گروه کنترل بود. گروه نمونه این پژوهش متشکل از 30 نفراز دانش آموزان دختر سال اول دبیرستانی بود، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به تصادف به دو گروه کنترل و آزمایش اختصاص یافتند. ابتدا دانش آموزان با استفاده از پرسشنامه سبک های مقابله با استرس که تلفیقی از دو پرسشنامه موس، بلینگزو الاه است، مورد آزمون قرار گرفتند، سپس گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. و در پایان مجددا پرسشنامه سبک های مقابله اجرا و داده ها با استفاده از آزمون آماریt مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از نظر نمرات مساله مداری و هیجان مداری قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری وجود داشت (p<0/001). از نتایج برمی آید که اولا شیوه هیجان مداری مقابله موجب افزایش عوارض استرس و کاهش سلامت روانی جسمانی نوجوانان شده، ثانیا با استفاده از شیوه آموزشی تحلیل رفتار متقابل می توان استفاده از شیوه هیجانی را کاهش و مساله مداری را افزایش داد.
حیدر حیدری جلال یونسی
هدف: تعیین اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با روشهای شناختی رفتاری سنتی در کاهش افسردگی دختران دانش آموز نوجوان هدف این مطالعه است. روش: این پژوهش بر اساس الگوی طرح تجربی تک موردی انجام شد. 6 نوجوان دختر در محدوده سنی 16 تا 18 سال ، با دریافت تشخیص افسردگی متوسط تا شدید توسط روانپزشک انتخاب شدند. دو متغیر مستقل پژوهش حاضر، درمان 8 جلسه ایی cbt و mbct بودند. با تقسیم تصادفی آزمودنیها به دو گروه کاربندیهای آزمایشی به صورت تصادفی به هرکدام از گروهها اختصاص پیدا کرد ند. پس از تعیین خط پایه به وسیله مقیاس افسردگی بک (bdi-ii) کاربندیهای آزمایشی بر روی دو گروه اجرا شد. درطول مداخله و پس از پایان آن و همچنین در دو دوره پیگیری 20 روزه مجددا به وسیله مقیاس افسردگی بک (bdi-ii) سطح افسردگی آزمودنیها اندازه گیری شد. پس از پایان مداخله آزمونیها برای ارزیابی بهبودی، توسط روانپزشک مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از اثر بخشی هردو نوع درمان بودند. داده ها نشانگر این بود که افسردگی تمام شرکت کنندگان به جز آزمودنی الف در گروه cbt بعد از انجام مداخله تا سطح بهنجار کاهش یافته است. داده ها نشان دهنده کارآمدی بیشتر mbct در بهبود و حفظ نتایج درمان هستند. نتیجه گیری: هردو درمان mbct و cbt در کاهش نشانگان افسردگی موثر هستند؛ اما اثر بخشی mbct در کاهش نشانگان و حفظ نتایج درمان بیشتر است.
اشکان ابوالقاضی جلال یونسی
تقریباً یک چهارم کل سرطان های زنان را سرطان پستان تشکیل می دهد که دومین عامل مرگ ناشی از سرطان ها می باشد. از دست دادن پستان ها به همراه عوارض جانبی درمان های کمکی، مشکلات متعددی را برای بانوان مبتلا به سرطان پستان ایجاد می کند. سرطان پستان، از زمان تشخیص بیماری، برای بیماران همراه با استرس و نگرانی شدید است و می تواند منجر به افسردگی و انزوا طلبی مبتلایان گردد و کیفیت زندگی آنها را در همه جنبه ها تحت تأثیر قرار دهد. از آنجا که برنامه های مدیریت استرس، قادر به آموزش مهارت های لازم جهت مقابله و مدیریت استرس زا ها هستند، همواره برای بیماری های مزمن، قابل استفاده هستند. در این پژوهش از برنامه آموزش مهارت های مدیریت استرس مبتنی بر شناختی رفتاری استفاده شده است تا بتوان روی آگاهی و شناخت بیماران و نحوه تفکر آنها در مورد استرس تأثیر گذاشت و با برنامه های رفتاری و کارامد، مهارت ها را به آنها آموزش داد. پژوهش حاضر یک مطالعه با طرح پژوهشی شبه آزمایشی است که بر اساس طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفته است. آموزش مدیریت استرس متغیر مستقل و کیفیت زندگی متغیر وابسته پژوهش می باشند .ضمن اینکه افراد دو گروه در شرایط یکسان از نظر درمان و مراحل بیماری قرار دارند و این در حالیست که فقط گروه آزمایش در 10جلسه آموزش مدیریت استرس شرکت کرده است. جامعه آماری این پژوهش، بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بخش جراحی انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی تهران، درسال 1388 می باشند. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری هدفمند می باشد و در نهایت 10 نفر در گروه آزمایش و 9نفر در گروه کنترل به عنوان افراد نمونه حضور داشتند(21=n).سه حیطه کیفیت زندگی شامل کیفیت زندگی عمومی،عملکردی و علائم توسط آزمون کیفیت زندگی qlq-c30 ، در قبل و پس از مداخله، در دو گروه سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که برنامه آموزش مهارت های مدیریت استرس مبتنی بر شناختی رفتاری، توانسته است روی سه حیطه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پستان تأثیر گذار باشد) p <0/05). نتایج این تحقیق نشان می دهند، درصورتی که از مهارت های شناختی رفتاری در طرح ریزی برنامه های درمانی استفاده شود، خصوصاً در مورد بیماران مبتلا به سرطان پستان، به دلیل آنکه روی فرایند شناخت افراد و نحوه تفکر صحیح به دور از تحریفات شناختی و افکار غیر منطقی تأثیر دارد، قادر خواهد بود بر بهبود کیفیت زندگی عمومی و عملکرد شخصی فرد نقش موثری را ایفا کند.
مصطفی مقصودزاده جلال یونسی
پژوهش حاضر به منظور پیش بینی رضایت زناشویی توسط میزان تفکر قطعی نگر و مهارتهای ارتباطی در فرزندان شاهد وهمسرانشان که در سالهای 1387- 1380 ازدواج کرده اند، انجام شده است. مطالعه حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی (همبستگی از نوع پیش بینی) است.حجم نمونه 104 نفر بوده که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. که سه پرسشنامه رضایت زناشویی، تفکرقطعی نگرومهارتهای ارتباطی را تکمیل نمودند. از همبستگی پارشیال (جزئی) برای کنترل متغیر هاواز همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه و از رگرسیون (هم زمان)برای پیش بینی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دادکه تفکر قطعی نگر به طور تخصصی تر و دقیق تری می تواند رضایت زناشویی و مهارتهای ارتباطی فرزندان شاهد و همسرانشان رابه طور معناداری پیش بینی نمایدوهمچنین مهارتهای ارتباطی به طور معناداری با رضایت زناشویی رابطه داشته و می تواندآن را به طورمعناداری پیش بینی نماید.
زهرا فهیمی راد فاضل بهرامی
این پژوهش به منظور بررسی رابطه رغبت به ازدواج با نگرش مذهبی و تفکر قطعی نگر در دانشجویان دانشگاههای دولتی تهران در سال1389 اجرا گردید. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویانی بود که در نیمسال تحصیلی 1390-1389 مشغول به تحصیل در دانشگاههای دولتی تهران بوده اند. نمونه ی پژوهش شامل 200 نفر ازدانشجویان بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رغبت به ازدواج، پرسشنامه نگرش مذهبی و پرسشنامه تفکر قطعی نگر بود. تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی : ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چند متغیره انجام گرفت. نتایج نشان دادکه بین رغبت به ازدواج با نگرش مذهبی رابطه مثبت معنادار وجود دارد(p<0/05). بین رغبت به ازدواج و تفکر قطعی نگر رابطه منفی معنادار وجود دارد(p<0/05) همچنین بین نگرش مذهبی و تفکر قطعی نگر رابطه منفی معنادار دیده شد(p<0/05).همچنین ادامه یافته ها نشان داد بین رغبت به ازدواج با مولفه های نگرش مذهبی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. و بین رغبت به ازدواج با مولفه های تفکر قطعی نگر رابطه منفی وجود دارد.
ابوالفضل سلیمی فاضل بهرامی
هدف: هدف از این تحقیق تعیین رابطه بین عملکرد خانواده و مسئولیتپذیری در نوجوانان دارای اختلالات بینایی و نوجوانان عادی می باشد. ( روش تحقیق: این تحقیق تحلیلی از نوع علی- مقایسه ای می باشد. پژوهش حاضر دارای دو جامعه است: 1 1389 و 2) کلیه دانش آموزان - کلیه دانش آموزان پسر عادی دوره دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 1390 1389 . تعداد افراد نمونه در این - پسر دوره دبیرستان دارای اختلالات بینایی شهر تهران در سال تحصیلی 1390 پژوهش 210 دانش آموز ( 60 دانش آموز پسر دارای اختلالات بینایی و 150 دانش آموز پسر عادی است که برای انتخاب آن ها از روش تمام شماری استفاده شد. اما در مورد دانش آموزان عادی، نمونه گیری چند مرحله و پرسشنامه (fad) ای بکار گرفته شد. ابزار اندازهگیری در این پژوهش شامل دو مقیاس ابزار سنجش خانواده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های آماری شامل آزمون کلموگروف (cpi-r) مسئولیتپذیری مستقل استفاده شده است. t فیشر و آزمون z اسمیرنوف، همبستگی پیرسون، آزمون در متغیر عملکرد خانواده بین گروه (p>0/ نتایج: نتایج به دست آمده نشان می دهد تفاوت آماری معناداری( 96 دانش آموزان عادی و گروه دانش آموزان نابینا وجود ندارد. اما در زمینه وضعیت مسئولیت پذیری تفاوت 0) وجود / آماری معناداری در بین گروه دانش آموزان عادی و گروه دانش آموزان نابینا در سطح معناداری ( 05 همچنین در زمینه ضریب همبستگی بین عملکرد خانواده و مسئولیت پذیری در گروه دانش .(p>0/ دارد( 016 0 تفاوت آماری معناداری دارد. / آموزان عادی با گروه دانش آموزان نابینا در سطح 05 بحث و نتیجه گیری: خانواده های دارای فرزند معلول از جمله اختلال نابینایی به علت ناتوانی و یا حس ترحمی که اعضای خانواده نسبت به فرزند خود دارند استقلال و مسئولیت زیادی به فرزندانشان نمی دهند و این عامل باعث می شود که مسئولیت پذیری نوجوانان نابینا در مقایسه با نوجوانان عادی پایین تر باشد. والدین دارای نوجوان نابینا کنترل بیشتری بر رفتار نوجوان خود اعمال می کنند و در تصمیم گیرها نوجوان خود را کمتر دخالت می دهند . محققان موثرترین شیوه تربیتی دوره نوجوانی را مستلزم کمتر کردن کنترل والدین میدانند. کنترل افراطی والدین را می تواند مانعی برای مسئولیتپذیری نوجوانان باشد.
ژینوس ملک سعیدی جلال یونسی
پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های تتظیم منابع تکوین خود بر کاهش تعارضات زناشویی زنان انجام گرفت. روش پژوهش تجربی و ازنوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی زنان ساکن شرق تهران و حجم نمونه شامل 28 نفر بود؛ که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای اتنخاب و به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شده بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه تعارضات زناشویی (mcq) بوده است. آزمودنی های گروه آزمایش طی هشت جلسه (هر جلسه 120 دقیقه) تحت آموزش مهارت های تنظیم منایع تکوین خود قرار گرفتند، در حالیکه گروه گواه هیچ نوع مداخله ای را دریافت ننمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد.نتایج نشان داد آموزش مهارت های تنظیم منابع تکوین خود (در سطح 01/0) بر کاهش تعارضات زناشویی زنان موثر بوده است. همچنین این روش آموزشی(در سطح 01/0) بر افزایش: همکاری، رابطه جنسی، و کاهش: واکنش های هیجانی، جلب حمایت فرزند(ان) و رابطه فردی با خویشاوندان خود، در زنان موثر بوده؛ ولی بر افزایش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان (در سطح 5% ) و کاهش جدا کردن امور مالی زوجین از یکدیگر، موثر نبوده است.
زهرا صداقتی باروق جلال یونسی
چکیده زمینه و هدف :تحقیقات نشان می دهد که مادران دارای کودک فلج مغزی سطح بالایی از پریشانی، افسردگی، اضطراب، علائم استرس پس از سانحه و علائم ذهنی استرس را تجربه می کنند. افسردگی یک بیماری شایع است که معمولاً یک دوره عود دارد. مداخلات موثری که پیشگیری بیماری را هدف قرار می دهند، به طور چشم گیری پتانسیل کاهش شیوع بیماری را نیز دارند. بسیاری از مطالعات نشان داده اند که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ) mbct (مداخله ای است که در کاهش نشانگان افسردگی و عود افسردگی اثربخشی دارد. در این مطالعه، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ) mbct (در کاهش افسردگی مادران دارای کودک فلج مغزی مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی : در این مطالعه، از میان مادران کودک فلج مغزی، پس از اجرای آزمون افسردگی بک )ویرایش دوم( و اجرای مصاحبه تشخیصی به وسیله روانپزشک، 3 نفر که افسرده تشخیص داده شدند، با نمونه گیری هدفمند برای روش مطالعه تک آزمودنی انتخاب شدند. پس از تعیین خط پایه از طریق اجرای مقیاس افسردگی بک 2 در سه جلسه، شرکت کنندگان وارد جلسات درمانی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ) 8 جلسه هفتگی( شدند. در حین مطالعه، افسردگی شرکت کنندگان در جلسات دوم، چهارم، ششم، هشتم؛ با استفاده از مقیاس افسردگی بک 2 مورد ارزیابی قرار گرفت. یک ماه بعد از آخرین جلسه، دوباره همان آزمون برای هر سه مادر اجرا شد. داده ها با نمودار گرافیکی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قادر به کاهش نشانگان افسردگی مادران دارای کودک فلج مغزی است. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد که این روش مداخله قادر به پیشگیری از بازگشت افسردگی نیز می باشد بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج فوق، به نظر می آید که ایجاد حمایت های اجتماعی قوی تر و برنامه های آموزشی و روان درمانی از سوی مراکز ارائه کننده خدمات دولتی و غیردولتی به این مادران، می تواند موثر باشد. واژه های کلیدی: فلج مغزی، ذهن آگاهی، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، افسردگی
هیمن سعادتی جلال یونسی
چکیده: هدف: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی گشتالت درمانی بر افزایش شادکامی سالمندان انجام شده است. روش بررسی: طرح پژوهشی حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری شامل سالمندان عضو کانون جهاندیدگان شاد بود. با استفاده از چک لیست ملاک های ورود و خروج و اجرای آزمون کوتاه شناختی تعداد 50 نفر از سالمندان مورد ارزیابی و از میان آنان 28 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه انتخاب شده و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. مقیاس شادکامی آکسفورد برای دو گروه اجرا شد. جلسات گشتالت درمانی برای گروه مداخله بصورت هفتگی در هشت جلسه برگزار گردید. پس از جمع آوری داده های پس آزمون، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری t برای گروه های مستقل انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت میانگین نمرات شادکامی دو گروه معنی دار است و گشتالت درمانی بصورت معنی دار موجب افزایش شادکامی سالمندان می شود(p<0.01). همچنین مقایسه نمرات میانگین پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه حاکی از افزایش نمرات شادکامی در کلیه خرده مقیاس ها در مقطع پس آزمون با اختلاف معنی دار بود(p=0.000). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که گشتالت درمانی می تواند در ارتقای عواطف مثبت و شادکامی سالمندان مفید باشد. اجرای چنین جلسات گروهی در اقامتگاه ها و مراکز تجمع سالمندان توصیه می شود. کلیدواژه: گشتالت درمانی؛ شادکامی؛ سالمند؛ روانشناسی مثبت
هادی غلام محمدی فاضل بهرامی
هدف: هدف از مطالعه حاضر، اثربخشی آموزه های دینی مبتنی بر قرآن، حدیث و روایات اسلامی بر معناداری زندگی سالمندانمرد بود. روش بررسی: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود، . در این پژوهش از روش نمونه-گیری در دسترس مبتنی بر هدف، بر اساس داوطلب بودن آزمودنی ها استفاده شد. بدین صورت که از تعداد 50 سالمندی که داوطلب بوده و ملاک های ورود را داشتند، پس از تکمیل فرم رضایت آگاهانه، پیش آزمون گرفته شد، سپس از این تعداد، 32 نفر انتخاب و به طور تصادفی در گروه های مداخله و کنترل جای گرفتند. جلسات آموزش آموزه های دینی شامل هشت جلسه، هفته ای 2 بار و هر بار به مدت 90 دقیقه بود. پرسشنامه 10 سوالی معنای زندگی و پرسشنامه ی امیدواری اشنایدر قبل و بعد از مداخله بر روی گروه مداخله و کنترل اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: : نتایج آزمون تحلیل واریانس دو متغییری با اندازه-گیری مکرر روی یک متغییر مربوط به مقایسه میانگین نمرات سالمندان دو گروه مداخله و کنترل در پرسشنامه ی معنای زندگی و حیطه های آن و مقیاس امیدواری اشنایدر و حیطه های آن در مراحل پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که اثر آموزه های دینی بر معنای زندگی و حیطه های جستجوی معنا و معنای فعلی و همچنین امیدواری و حیطه های عاملی و راهبردی معنادار نیست (p>0/05). در حالیکه نتایج آزمون t مربوط به مقایسه میانگین تفاضل نمرات سالمندان گروه مداخله در مراحل پیش آزمون - پس-آزمون نشان داد که آموزه های دینی بر معنای فعلی تأثیر قابل ملاحظه ای نداشته است(p>0/05) و بر جستجوی معنا و معنای زندگی تأثیر قابل ملاحظه ای داشته است .(p<0/05) نتایج آزمون t مربوط به مقایسه میانگین تفاضل نمرات سالمندان گروه مداخله در مراحل پیش آزمون - پس آزمون نشان داد که آموزه های دینی بر حیطه ی عاملی تأثیر قابل ملاحظه ای نداشته است (p>0/05) و بر حیطه ی راهبردی و امیدواری تأثیر قابل ملاحظه ای داشته است.(p<0/05). نتیجه گیری: آموزه های دینی توانسته اند به زندگی سالمندان معنا دهند و آن ها را امیدوار سازند، اما به نظر می رسد برای اینکه این تأثیر قابل ملاحظه و معنادار باشد، دقت بیشتر در تهیه ی پروتکل های درمانی، تامین منابع حمایت اجتماعی، کنترل دقیق شرایط پژوهشی و ... باید مورد توجه قرار گیرند. کلیدواژه ها: آموزه های دینی، معنای زندگی، امیدواری، سالمندان.
محمد رستمی جلال یونسی
زمینه و هدف: آسیب شنوایی می تواند کیفیت زندگی نوجوانان کم شنوا را تحت تأثیر قرار دهد و به انزوای اجتماعی و افسردگی منجر شود پژوهش حاضر درصدد بررسی اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش شادکامی کم شنوایان دختر و پسر می باشد. روش بررسی: از نوع تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان آموزشگاه های کم شنوایان (دخترانه و پسرانه) مقاطع دبیرستان واقع در جنوب تهران در سال تحصیلی 1391-1392 می باشد که از طریق روش نمونه گیری دو مرحله ای، 48 نفر را به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مورد و شاهد 12 نفره هم برای پسران و هم برای دختران، گمارده شدند. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای و در 2 روز هفته تحت آموزش مهارت های مثبت اندیشی قرار گرفتند. در این تحقیق از پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش شادکامی کم شنوایان تأثیر معنی داری داشته است (001/0>p) همچنین متوسط نمره شادکامی در دو گروه دختران و پسران تفاوت معنی داری با یکدیگر دارد (001/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش مهارت های مثبت اندیشی موجب افزایش نمره شادکامی نوجوانان کم شنوا می شود؛ بنابراین می توان روش بکار گرفته شده در پژوهش حاضر را روش مناسبی جهت مداخلات روانی – تربیتی و مشاوره ای و درمانی در نوجوانان کم شنوا قلمداد نمود.
محمد داودی جلال یونسی
تولد و حضور کودک با کم توانی ذهنی در هر خانواده ای می تواند رویدادی نامطلوب و چالش زا تلقی شود که احتمالا تنیدگی، سرخوردگی، احساس غم و نومیدی را به دنبال خواهد داشت .در چنین موقعیتی گرچه همه اعضای خانواده و کارکرد آن، آسیب می-بیند اما مادران به علت داشتن نقش سنتی"مراقب"، مسئولیت های بیشتری در قبال فرزند کم توان خود به عهده میگیرند که در نتیجه، با مشکلات روانی بیشتری از جمله خشم و افسردگی مواجه میشوند. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر گروه درمانی گشتالتی بر کاهش خشم و افسردگی مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شده است. جامعۀ آماریِ پژوهش، کلیۀ مادران کودکان کم توان ذهنی مراجعه کننده به سازمان بهزیستی و مدرسه ی کودکان کم توان ذهنی شهرستان دهگلان بودند. نمونه گیری این پژوهش هدفمند، و بر مبنای داوطلب بودن آزمودنی ها بوده است. 30 آزمودنی، بر مبنای داوطلب بودن شان در دو گروه شاهد و مداخله گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامۀ خشم نواکو و افسردگی بک استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه مداخله در 10 جلسۀ 90 دقیقه ایِ گروه درمانی گشتالتی شرکت کردند؛ اما گروه گواه در زمان اجرای مداخله، مداخله ای دریافت نکرد. در پایان، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و دو ماه پس از پس آزمون، آزمون پی گیری از هر دو گروه گرفته شد. از آزمون اندازه گیری های مکرر و t تفاضل به منظور آزمون اختلاف میانگین-های گروه ها، استفاده شد. یافته ها، نشان دهندۀ تایید شدن سوال پژوهشی خشم و رد سوال پژوهشی افسردگی پژوهش است (خشمp<0.001:)، (افسردگی: .(p>0.05 بر اساس یافته های پژوهش میتوان نتیجه گرفت که شیوه ی مداخله ی مورد استفاده بر کاهش خشم مادران کودکان کم توان ذهنی موثر و معنی دار بوده و این تاثیرگذاری در مورد افسردگی هم وجود داشته اما در مرحله ی پیگیری تاثیرگذاری معنی دار نبود.
کاظم بخشی جلال یونسی
چکیده مقدمه وهدف: با عنایت به شرایط آسیب¬زایی که کودکان بی¬سرپرست در آن به¬سر می¬برند، توجه به فاکتورهای اثرگذار بر کیفیت زندگی آنان، بیش¬از¬پیش ضرورت می¬یابد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسیِ اثر بازی درمانی¬گشتالتی بر عزت نفس کودکان بی¬سرپرست انجام شده است. روش: جامعۀ آماریِ پژوهش، کلیۀ کودکان پسر مراکز شبانه¬روزی شهر بابل بودند. طرح پژوهش نیمه¬آزمایشی، و نمونه¬گیری این پژوهش مبتنی بر هدف، در دسترس، و بر مبنای داوطلب بودن آزمودنی¬ها بوده است. 20 آزمودنی، به¬طور تصادفی، در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. برای جمع¬آوری داده¬ها از پرسشنامۀ عزت نفس بهزیست استفاده شد. پس از اجرای پیش¬آزمون، گروه آزمایشی در 10 جلسۀ 90 دقیقه¬ایِ بازی درمانی¬گشتالتی شرکت کردند؛ اما، گروه گواه در زمان اجرای آزمایش، مداخله¬ای دریافت نکرد. در پایان، از هر دو گروه پس¬آزمون گرفته شد. از آزمون تحلیل کوواریانس به¬منظور آزمون اختلاف میانگین¬های گروه¬ها، استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که تفاوت میانگین نمرات عزت نفس دو گروه معنادار است و بازی درمانی-گشتالتی بصورت معنی دار موجب افزایش عزت نفس کودکان بی¬سرپرست می¬شود(001/0>p ) . همچنین مقایسه نمرات میانگین پیش آزمون و پس آزمون، در دو گروه حاکی از افزایش نمرات عزت نفس درکلیه خرده مقیاس¬ها، در مقطع پس¬آزمون با اختلاف معنادار بود. بحث و نتیجه¬گیری: نتایج این پژوهش نشان دادکه بازی درمانی¬گشتالتی می¬تواند در ارتقای عزت نفس¬کودکان بی¬سرپرست در شبانه روزی¬ها، مفید باشد. اجرای چنین جلسات گروهی در شبانه روزی¬ها توصیه می¬شود. کلیدواژه: عزت نفس، بازی درمانی¬گشتالتی، کودکان بی¬سرپرست، شبانه روزی.
فیروزه جنت فکر جلال یونسی
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با تفکر قطعی نگر و باورهای غیرمنطقی در دانشجویان است. جامعه تحقیق حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در سال تحصیلی 91-1390 بود که تعداد 200 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون به آزمون فرضیه های تحقیق پرداخته شد. نتایج نشان داد که تفکر قطعی نگر از طریق سبک دلبستگی اجتنابی قابل پیش بینی است. نتایج تحقیق دلالت بر این دارد که در سلامت روان قطعی نگری عامل مهمی است و توصیه می شود با اصلاح آن بتوان سازگاری روانی را در افراد افزایش داد.
محمد رضا سالاری فر محمدحسین شریفی نیا
هدف این تحقیق تدوین مبانی، ساختار و محتواهای شناختی رفتاری در زوج درمانی بر اساس متون اسلامی است. مبانی عبارت از آموزه های اسلامی است که بدون پذیرش آن ها نمی توان از هر گونه مداخله در حل روابط زوج ها از دیدگاه اسلامی سخن گفت. ساختار به دسته بندی این مداخلات اشاره دارد. محتوا و برنامه های درمانی، شیوه اجرای آموزه های اسلامی در زوج درمانی را ارائه می دهد. سپس کارآمدی این شیوه در مقایسه با زوج درمانی شناختی رفتاری توسعه یافته در افزایش رضایت زناشویی زوج ها بررسی شد. برای تدوین زوج درمانی اسلامی از روش اجتهاد دانش اسلامی که رویکردی علمی دینی است، استفاده شد. جامعه آماری، زوج های دارای مشکلات ارتباطی شهر قم است که به مراکز مشاوره مراجعه کرده اند. نمونه گیری در دسترس بود و انتصاب در دو گروه به صورت تصادفی بود. متغیر وابسته سطح رضایت زناشویی است که با مقیاس انریچ سنجیده شد. طرح تحقیق به صورت پیش آزمون و پس آزمون با یک عامل درمانی در دو سطح است. نتایج کاوش در متون دینی نشان می دهد که مداخلات اسلامی بر پایه این مبانی است: 1. جایگاه خانواده و اهمیت آن در رشد فردی اجتماعی، 2. ویژگی های خانواده سالم، 3. آسیب شناسی خانواده، 4. اهداف تشکیل خانواده، 5. چارچوب های فقهی و اخلاقی مداخله ها در زوج درمانی. همچنین روشن شد که زوج درمانی اسلامی را می توان در پنج بخش مداخله های شناختی، عاطفی، رفتاری، ساختاری و معنوی ارائه داد. در سه بخش اول متناظر با دیدگاه زوج درمانی شناختی رفتاری، در متون اسلامی مداخله ها تدوین گردیدند. در بخش ساختاری مداخلات در توزیع قدرت، حقوق زوجین و مرزها بر اساس فقه اسلامی ارائه شد. مداخله های معنوی، شامل توصیه های اعتقادی، اخلاقی و عبادی اسلام برای حل مشکلات زوجی است. در بررسی آماری روشن شد که هر دو روش تأثیر معناداری در افزایش رضایت زناشویی زوج ها دارند و تفاوت معناداری بین کارآمدی دو روش به دست نیامد.نتایج این پژوهش نشان می دهد که با استفاده از منابع اسلامی می توان مداخلاتی همتراز با رویکرد شناختی رفتاری در زمینه بهبود روابط زناشویی داشت.
لیلا اصلانی اسلمرز منوچهر ازخوش
مقدمه: تولد کودک کم شنوا در یک خانواده باعث آشفتگی و ناراحتی اعضای خانواده می شود. این مشکل کیفیت زندگی و بهزیستی والدین را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی برنامه افزایش تاب آوری بر مولفه های کیفیت زندگی مادران دارای کودک کم شنوا انجام گرفت. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران کودکان کم شنوا منطقه 13 تهران بودند و اعضای نمونه از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف و در دسترس، در یک مرکز کم شنوایی انتخاب شدند.و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15نفر) و گواه(15) جایگزین شدند. پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون، استرس والدینی آبیدین و روابط ولی ـ فرزند فورمن در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض مداخله « برنامه افزایش تاب آوری» در قالب 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس توسط نرم افزار spss پردازش شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تاب آوری و بهبود روابط مادران با کودکان شان در مادرانی که تحت آموزش برنامه تاب آوری قرار گرفته اند، از مادرانی که تحت این آموزش نبودند بیش تر و میزان استرس والدینی آنها کمتر بود. نتیجه گیری: می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که برنامه افزایش تاب آوری می تواند بر افزایش کیفیت زندگی مادران دارای کودک کم شنوا موثر باشد
زهره حسینی منوچهر ازخوش
این پژوهش به تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر حل مساله بر افسردگی و مهارت مقابله ای افراد مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بوده که با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. بدین منظور پس از مراجعه به بیمارستان رسول اکرم (ص) از بین بیماران خانمی که شرایط ورود به مطالعه را دارا بودند، تعداد30 نفر از مراجعانی که طبق پرسشنامه افسردگی بک نمره 20- 28 کسب کردند، به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، سپس پرسشنامه مهارت های مقابله ای، توسط این افراد تکمیل شد.گروه مداخله در 7 جلسه آموزش مهارت حل مساله شرکت کردند درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماریt و تحلیل واریانس دو متغیری با اندازه گیری های مکرر بر روی یک متغیر استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل واریانس دو متغیری نشان داد آموزش مهارت حل مساله طبق مدل گلدفرید و دزوریلا، موجب کاهش معنادار (p >0/01) سبک مقابله ی هیجان مدار بیماران مبتلا به دیابت نوع دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل شده است. هم چنین این آموزش به افزایش معنادار (p >0/01) سبک مقابله ی مساله مدار این افراد در گروه مداخله منجر شده است. از طرفی تاثیر این آموزش بر کاهش معنادار (p >0/05) افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، در گروه مداخله نیز مورد تایید قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان گر آن است که آموزش گروهی مبتنی بر حل مساله روشی موثر جهت بهبود مهارت های مقابله ای و کاهش میزان افسردگی افراد مبتلا به دیابت نوع دو می باشد.
سجاد سهراب نژاد جلال یونسی
هدف : این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مفاهیم واقعیت درمانی بر تعارضات والد-فرزندی و خودکارامدی نوجوانان پسر صورت گرفت. روش : پژوهش حاضر از نوع مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون ، پس آزمون و با گروه کنترل بود. جهت اجرای این پژوهش دو دبیرستان در شهرستان ایلام به شیوه ی هدفمند انتخاب شدند که پس از اجرای آزمون تعارض والد-فرزندی و خودکارامدی روی سال اولهای این دو دبیرستان ، افرادی که نمره ی تعارض والد-فرزندی و خودکارآمدی آنها کمتر از میانگین بود، مشخص شدند ، سپس افراد انتخاب شده به روش تصادفی در دوگروه کنترل و آزمایشی گمارش شدند و پس از انجام 8 جلسه ی 90 دقیقه ای آموزش مفاهیم واقعیت درمانی از هر دو گروه کنترل و آزمایش پس آزمون گرفته شد. یافته ها : نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که در پس آزمون، نمرات تعارض والد- فرزندی در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به آزمودنی های گروه گواه، کاهش معناداری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، نمرات خودکارآمدی آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به آزمودنی های گروه گواه، افزایش معناداری داشته است. (تعارض والد-فرزندی: (0005/0>p) ، خودکارآمدی: (001/0>p) نتیجه گیری : آموزش مفاهیم واقعیت درمانی می تواند در کاهش تعارضات والد-فرزندی و افزایش خودکارآمدی نوجوانان پسر موثر و مفید باشد و اجرای چنین آموزش های در محیط های درمانی، آموزشی و تربیتی توصیه می شود.
محبوبه میرباقری جلال یونسی
چکیده ندارد.
چیمن احمدی ابوالقاسم خوش کنش
چکیده ندارد.
مجتبی سلطانی علی آباد جلال یونسی
چکیده ندارد.
ابراهیم زارعی جلال یونسی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه میزان رضایتمندی زناشویی معلمان شاغل در مدارس کم توان ذهنی و عادی شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 88-87 به اجرا در آمد. در این پژوهش، معلمان زن و مرد متأهل مدارس عادی و کم توان ذهنی که تعداد آنها 60 نفر در گروه عادی و 60 نفر در گروه کم توان ذهنی بود، مورد مورد مطالعه قرار گرفت. برای جمع آوری داده های مربوط به رضایتمندی زناشویی از پرسشنامه انریچ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بین دو گروه از معلمان مورد مطالعه تفاوت معناداری از لحاظ میزان رضایتمندی زناشویی وجود ندارد؛ تنها در خرده مقیاس حل تعارض نمرات معلمان مدارس کم توان ذهنی از معلمان مدارس عادی پایین تر بود، به عبارت دیگر معلمان مدارس عادی تعارض زناشویی کمتری نسبت به معلمان کم توان ذهنی داشتند. همچنین بین دو گروه تفاوتی در میزان رضایت زناشویی از لحاظ سن، سنوات خدمت و جنسیت وجود نداشت. نتیجه آنکه رضایت زناشویی در دو گروه متفاوت نبود، به عبارتی کار با کودکان کم توان ذهنی موجب کاهش رضایتمندی زناشویی معلمان این دانش آموزان نسبت به معلمان کودکان عادی نمی شود.
رقیه رستمی جلال یونسی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی نمایش عروسکی بر افزایش مهارت های اجتماعی دختران آموزش پذیر 12- 8 سال انجام شد. یکی از بارزترین مشخصات این افراد، ناتوانی برقراری ارتباط موثر با جامعه است . مطالعه از نوع تجربی حقیقی بدون پیش تست بود.گروه نمونه این پژوهش متشکل از 30 دختر آموزش پذیر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند که از میان آن ها 15 نفر به گونه تصادفی به گروه آزمایش و بقیه به گروه کنترل تخصیص یافتند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت نظر محقق تحت آموزش مهارت های اجتماعی با استفاده از نمایش عروسکی قرار گرفت و گروه کنترل روند عادی کلاس را طی کرد.بعد از پایان مداخله آزمون رشد اجتماعی واینلند از مادران هر دو گروه گرفته شد و داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که نمایش عروسکی موجب افزایش مهارت های اجتماعی ، مهارت ها ی ارتباطی و مهارت های روزمره زندگی شده ا ست(p<0/001). این نتیجه با یافته های پژوهش های دیگر تطابق دارد و قابلیت نمایش عروسکی را در افزایش مهارت های اجتماعی نشان می دهد.
حسن دیواندری جلال یونسی
نتایج گزارشهای بالینی و مطالعات کنترل شده متعددی حاکی از آن است که رویدادهای استرس زای زندگی می توانند هم در شروع و هم در تشدید اختلالات روانی و بیماریهای جسمانی نقش کلیدی داشته باشند. در dsm-iv نیز محور چهارم به گزارش مسائل و مشکلات روانی- اجتماعی و محیطی فرد اختصاص یافته است . چرا که استرس ها می توانند فرآیند تشخیص ، درمان و پیش آگهی اختلالهای روانی را تحت تاثیر خود قرار دهند. با این همه در زمینه نقش و تاثیر متغیرهای جمعیتی در ادراک و ارزیابی از رویدادهای استرس زای زندگی و اعتباریابی بین فرهنگی طبقه بندی پیشنهادی محور چهار dsm-iv(از استرسورهای روانی - اجتماعی و محیطی)اطلاعات اندک و ناکافی وجود دارد. یافته های پژوهش حاضر به روشنی گویای این واقعیت است که نقش فرهنگ و برخی از متغیرهای جمعیتی نظیر جنس ، سن و اهلیت در ارزیابی و ادراک رویدادهای استرس زا قابل اغماض و چشم پوشی نیست .
احمدرضا بحیرایی جلال یونسی
دراین پژوهش که با هدف کلی تعیین حساسیت sensitivity و ویژگی specificity که دو شاخص مهم اعتبار آزمون می باشند و پایایی reliability و آزمون سرند mmse در سرند سالمندان مبتلا به دمانس صورت گرفت.دراین پژوهش جهت برآورد حساسیت و ویژگی آزمون mmse از روش تعیین نقاط برش cut off point استفاده شد و پایایی آن با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردید. نتایج پایایی باز آزمون 73/0 را نشان داد .همچنین نتایج نشان داد که آزمون mmse با توجه به نمره برش کلی 18 می تواند با حساسیت 95درصد و ویژگی 97درصد بیماران مبتلا به دمانس را از افراد بهنجار افتراق دهد. همچنین در بررسی سوالهای فرعی پژوهش با توجه به متغیر جنسیت نقطه برش 18 برای مردان و نقطه برش 17 برای زنان محاسبه گردید.
علیرضا انگاره چی جلال یونسی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه جایگاه کنترل و سطوح اضطراب بیماران زن مبتلا به اختلال وسواس - اجباری و گروه عادی می باشد. از این رو، در این پژوهش سه پرسش اصلی مطرح شده است:آیا بین جایگاه کنترل گروه مرضی و عادی تفاوت وجود دارد؟آیا بین سطوح اضطراب گروه مرضی و عادی تفاوت وجود دارد؟آیا بین رابطه در جایگاه کنترل و سطوح اضطراب گروه مرضی در مقایسه با گروه عادی تفاوت وجود دارد؟برای پاسخگویی به این پرسشها، جامعه آماری مورد تحقیق متشکل از آن دسته از زنان مبتلا به اختلال وسواسی - جبری می شد که در گروه سنتی 50 -20 سالگی و دارای سطح تحصیلی سوم راهنمایی به بالا قرار داشتند. نتایج حاصله از این پژوهش پاسخ به پرسش های پژوهش را به قرار ذیل مشخص ساخت: گروه مرضی از جایگاه کنترل بیرونی و گروه عادی از جایگاه کنترل درونی برخوردارند. سطوح اضطراب (پنهان، آشکار، کلی) گروه مرضی در مقایسه با گروه عادی تفاوت معناداری دارد. بین جایگاه کنترل و اضطراب پنهان و کلی گروه مرضی رابطه معناداری وجود دارد که این رابطه معنادار در گروه عادی دیده نمی شود. لکن زمانی که این رابطه در دو گروه با هم مقایسه می شوند، تفاوت معنادار نمی باشد که بیانگر این امر است وجود معناداری رابطه جایگاه کنترل و سطوح اضطراب پنهان و کلی در گروه مرضی بوسیله وجود بیماری وسواس - جبری و افسردگی نمی باشد.
کمال مهبودی جلال یونسی
هدف از این پژوهش، مقایسه کارکرد حافظه بیماران اسکیزوفرنیک با شروع در نوجوانی و بیماران اسکیزوفرنیک با شروع در بزرگسالی بود 60 یمار اسکیزوفرنیک، شامل 30 بیمار اسکیزوفرنیک با شروع در نوجوانی و 30 بیمار اسکیزوفرنیک با شروع در بزرگسالی، بصورت نمونه گیری قضاوتی (نظری)، از بین بیماران اسکیزوفرنیک بستری در بیمارستان های رازی شهر تهران و ملاصدرا شیراز انتخاب شدند. دو گروه مورد مقایسه از نر متغیرهایی چون میزان تحصیلات، مدت بستری در بیمارستان، شدت بیماری و جنسیت کنترل شدند. سپس آزمودنی های مورد مطالعه، از طریق آزمون حافظه وکسلر و دو خرده آزمون هوشی و کسلر (گنجینه لغات و درک و فهم) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج مقایسه میانگین های نمرات دو گروه بیمار اسکیزوفرنیک در آزمونهای مذکور، از طریق ازمون t به شرح زیر می باشد:نتایج آزمون t برای مقایسه میانگین های نمرات کارکرد حافظه کلی، حافظه منطقی (شنیداری)، آگاهی درباره زمان و مکان (جهت یابی)، توانایی یادگیری تداعی های زوجی، کنترل ذهنی، گنجینه لغات و درک و فهم تفاوت معنی داری را در سطح 0/05>p بین میانگین های این نمرات نشان داد در حالیکه نتایج آزمون t برای مقایسه میانگین های نمرات حافظه بینایی، آگاهی درباره مسائل روزمره و شخصی و فراخنای اعدا (حافظه تکرار ارقام) تفاوت معنی داری در سطح 0/05=a را نشان نداد.
محی الدین ملک جلال یونسی
نقش ویژگیهای شخصیتی (درونگرایی-برونگرایی و هیجان طلبی) در وابستگی به نیکوتین در دانشجویان پسر 18 تا 26 سال مقیم خوابگاههای دانشجویی. سال 1382