نام پژوهشگر: حمید رحیمیان
مریم علم آموز کورعباسلو حمید رحیمیان
تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و عملکرد شغلی مدیران دوره متوسطه تحقیق به روش توصیفی-کاربردی در میان دبیرستان های شهر پارس آباد انجام شد. نمونه آماری شامل 45 نفر از مدیران دوره تحصیلی یاد شده در شهرستان و حومه بود که با روش تصادفی ساده از میان 50 دبیرستان انتخاب شدند. ابزار پرسشنامه عبارت است پرسشنامه سواد اطلاعاتی بر مبنای قابلیت های سواد اطلاعاتی مصوب acrl(2000) که با پایایی 98% و شاخص های آن بر اساس استاندارد مرتب شده که شامل احساس نیاز به اطلاعات ،توانایی جمع آوری اطلاعات وبه کار گیری اطلاعات،توانایی ارزیابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات،استفاده صحیح اطلاعات و درک اخلاقی و قانونی دسترسی به اطلاعات می باشد .پرسشنامه مزبور دارای 87 سوال و در مقابل هر یک سوالات گزینه ای ا تا 5 (1- خیلی کم، 5- خیلی زیاد) قرار گرفت. پرسشنامه عملکرد شغلی مدیران که با پایایی 92% ضریب آلفای آن ها محاسبه گردید این پرسشنامه هر یک از 5 بخش و 26 سوال 5گزینه ای (همیشه،اغلب،گاهی،بندرت،هرگز) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی( میانگین، انحراف استاندارد و ...) و آمار استنباطی برای به دست آوردن رابطه بین سواد اطلاعاتی و عملکرد شغلی با استفاده از روش همبستگی پیرسون و در خاتمه به منظور تبین تاثیر هر یک از مولفه های سواد اطلاعاتی بر عملکرد شغلی مدیران از رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه های اصلی و فرعی حاکی از این بود: _ بین سواد اطلاعاتی و عملکرد شغلی مدیران رابطه معنی داری وجود دارد. _ بین احساس نیازبه اطلاعات و عملکرد شغلی مدیران رابطه معنی داری وجود دارد. _ بین توانایی جمع آوری اطلاعات وعملکرد شغلی مدیران رابطه معنی داری وجود دارد. _ بین توانایی ارزیابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات وعملکرد شغلی مدیران رابطه معنی داری وجود دارد. _ بین کاربرد صحیح و موثر اطلاعات و عملکرد شغلی مدیران رابطه معنی داری وجود دارد. _ بین آگاهی مدیران دوره متوسطه ازلحاظ مسائل اخلاقی و قانونی و دسترسی به اطلاعات و عملکرد شغلی آنان رابطه معنی داری وجود دارد.
فرنوش اعلامی حمید رحیمیان
کارآفرینان اجتماعی به دنبال توسعه برنامه های نوآورانه برای کمک به بهبود معیشت کسانی اند که فاقد کسب و کار و قدرت مالی هستند و یا در استفاده از فرصت های خدمات اجتماعی با محدودیت مواجه اند. هدف این پژوهش که با رویکردی آمیخته انجام شده است، شناسایی عوامل موثر بر پرورش کارآفرینان اجتماعی در ایران است. در بخش اول که به روش کیفی انجام گرفته، با 13 کارآفرین اجتماعی که به روش هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه عمیق انجام گرفت و اشباع نظری حاصل گردید و سپس به روش نظریه برخاسته از داده ها و روش روایتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش کیفی حاکی از 8 عامل علّی، 4 عامل زمینه ای، 5 عامل راهبردی و در نهایت 5 دستاورد به همراه زیرمقوله هایشان می باشد. سپس در بخش کمی پژوهش به منظور تأیید نتایج حاصل از بخش کیفی و تعمیم پذیری داده ها، 21 فرضیه تدوین و سوالات پرسشنامه بر اساس آن تنظیم گردید. نمونه آماری بخش کمی پژوهش 58 نفر از بنیانگذاران و مدیرعاملان موسسات خیریه در استان تهران بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس با جمع آوری داده های مورد نیاز به کمک پرسشنامه و ضریب پایایی 0.93 درصد به آزمون فرضیه ها پرداخته شد و به روش آزمونt تک نمونه و آزمون فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و عوامل پیشینه خانوادگی، پیشینه شغلی و حرفه ای، ابعاد شخصیتی، تجربه و رویدادهای کلیدی زندگی، فعالیت ها و علایق عمومی، دین باوری و ارزش مداری و مهارت ها از عوامل علّی موثر بر پرورش کارآفرینان اجتماعی در ایران شناخته شدند. همچنین مقوله موسسات نیکوکاری به عنوان عامل زمینه ای و نهادینه سازی کارآفرینی اجتماعی در نظام آموزشی، راهبری اثربخش تر نهادهای سیاسی و اجتماعی، مطالعات تطبیقی و الگوبرداری، فرهنگ سازی و آگاهی بخشی عمومی و توسعه فعالیت های مرتبط با پرورش کارآفرینان اجتماعی به عنوان عوامل راهبردی موثر بر پرورش کارآفرینان اجتماعی مورد تأیید بخش کمی قرار گرفتند. همچنین پرورش کارآفرینان اجتماعی دارای دستاوردهایی چون افزایش سرمایه اجتماعی، افزایش مسئولیت و تعهد اجتماعی، عملکرد موثرتر موسسات نیکوکاری، پرورش رهبرانی با ارزش های بشردوستانه و خلاقیت در تأمین منابع اقتصادی می باشد. در نهایت الگویی به منظور پرورش کارآفرینان اجتماعی ارائه گردیده است و پیشنهاداتی در این راستا داده شده است.