نام پژوهشگر: محمدرضا کلباسی
اعظم جانی پور اسکلکی حمیده افقی
در این بررسی، نمونه های آب حاوی جلبک دونالیلا از 5 دریاچه شور ایران (دریاچه های شور ارومیه، قم، حوض سلطان، بیدگل و باتلاق گاوخونی) جمع آوری و پس از جداسازی ریز جلبک، dna آن ها استخراج و برای شناسایی ژن s rdna18 مورد استفاده قرار گرفت. واکنش های pcr برای جمعیت ها با استفاده از پرایمرهای نواحی حفاظت شده ma1، ma2 و ma3 و پرایمرهای اختصاصی گونه dbs، dss و dps مربوط به ژن s rdna18 انجام گرفت. قطعاتی با دامنه 500 تا bp 2500 به دست آمد و با اطلاعات بانک های اطلاعاتی مقایسه شدند.
ایمان سوری نژاد محمدرضا کلباسی
بازسازی صحیح ذخایر طبیعی ماهی آزاد دریای خزر salmo trutta caspius نیازمند توجه جدی به حفظ تنوع ژنتیکی آلوین های تولید شده در شیوه فعلی تکثیر مصنوعی مولدان است که به صورت لقاح مخلوط گامت ها و با افزودن مایع منی دو تا چهار مولد نر بر روی مخلوط تخمک همین تعداد مولد ماده انجام می شود. در حال حاضر اطلاعی در خصوص چگونگی تأثیر شیوه لقاح مخلوط گامت ها بر اندازه جمعیت موثر ne (effective population size) در مولدان که پارامتری مهم در حفظ تنوع ژنتیکی نسل بعد می باشد در دست نیست. در تحقیق حاضر نسبت ne به تعداد واقعی مولدان مورد استفاده nb (actual number of breeders) در شیوه مرسوم لقاح مخلوط گامت ها در قالب تیمار اول و دوم با تعداد چهار مولد ماده و به ترتیب با تعداد دو و چهار مولد نر بررسی شد. در تیمارهای سوم و چهارم میزان ne/nb در لقاح مخلوط چهار مولد نر مختلف با حجم مساوی مایع منی و چهار مولد ماده با تعداد مساوی تخمک مورد بررسی قرار گرفت. در تیمار پنجم نیز میزان ne/nb در لقاح مخلوط شش مولد نر و دو مولد ماده با تعداد اسپرم و تخمک مساوی بررسی گردید. همچنین سه تیمار شاهد با لقاح یک به یک مولدان در نظر گرفته شد و آنالیز ردیابی بر روی مجموعاً 2450 آلوین انجام پذیرفت. ردیابی والدین و نسل f1 با استفاده از نرم افزارهای fap (family assignment program) و cervus پس از بررسی اولیه تنوع ژنتیکی نه لوکوس ریزماهواره در مولدان و انتخاب سه لوکوس 58 str، 73 str و 591 str که دارای بیشترین میزان تنوع ژنتیکی بودند، انجام شد. شناسایی و استفاده از لوکوس های ریزماهواره دارای بیشترین تنوع ژنتیکی، عدم وجود آلل های خاموش و وجود آلل های یگانه در هر سه لوکوس ریزماهواره مورد استفاده در مولدان منجر به انتساب 94-100 درصد از آلوین-های تولید شده به شیوه لقاح مخلوط در همه تیمارها به والدین خود شد که بیانگر میزان بالای قدرت ردیابی والدین در تکنیک اتخاذ شده می باشد. مشارکت نامتعادل مولدان نر و ماده در تولید آلوین ها در شیوه فعلی تکثیر مصنوعی ماهی آزاد باعث کاهش ne/nb به 78/0 در تیمار اول و 53/0 در تیمار دوم و در نتیجه کاهش معنی دار تنوع ژنتیکی در آلوین ها گردید (05/0> p). یکسان نمودن حجم مایع منی و یکسان نمودن تعداد اسپرم مورد استفاده به ازای هر مولد نر و استفاده از تعداد مساوی تخمک به ازای هر مولد ماده منجر به مشارکت متعادل مولدان در بارورسازی تخمک ها نگردید و اختلافات زیادی خصوصاً در میزان مشارکت مولدان نر در تولید آلوین ها در تیمارهای سوم، چهارم و پنجم مشاهده شد. میزان ne/nb در تیمارهای سوم، چهارم و پنجم به ترتیب 84/0، 51/0 و 65/0 محاسبه گردید که کاهش معنی دار تنوع ژنتیکی در آلوین ها را به دنبال داشت (05/0> p). در تیمارهای شاهد میزان ne/nb به حدود 99/0 افزایش یافت و تنوع ژنتیکی آلوین ها کاهش معنی داری نسبت به مولدان نشان نداد (05/0< p). به نظر می رسد پدیده رقابت اسپرم عامل اصلی عدم مشارکت یکسان مولدان نر شرکت کننده در فرایند تکثیر مصنوعی ماهی آزاد دریای خزر به شیوه لقاح مخلوط گامت ها باشد. آنالیز همبستگی پارامترهای اسپرم با میزان مشارکت مولدان نر رابطه مثبت و معنی داری را بین مدت زمان تحرک اسپرم و تعداد آلوین های تولید شده توسط مولدان نر نشان داد، در حالیکه رابطه بین میزان اسپرماتوکریت و رابطه بین غلظت اسپرم با میزان مشارکت مولدان نر منفی بود. همچنین همبستگی بسیار معنی دار میزان اسپرماتوکریت با غلظت اسپرم، استفاده از پارامتر میزان اسپرماتوکریت را به عنوان یک روش ساده و سریع برای نشان دادن غلظت اسپرم در ماهی آزاد دریای خزر امکان پذیر می سازد. اتخاذ شیوه لقاح مخلوط در تکثیر مصنوعی ماهی آزاد باعث کاهش ne/nb در مولدان می شود و راهکار مناسبی برای حفظ تنوع ژنتیکی آلوین های تولید شده که برای بازسازی ذخایر استفاده می شوند نخواهد بود. افزایش ne/nb در تکثیر مصنوعی مولدان ماهی آزاد باید از طریق متعادل تر نمودن میزان مشارکت مولدان خصوصاً مولدان نر در ترکیب ژنتیکی آلوین های ایجاد شده عملی گردد که این موضوع نیازمند انجام اصلاحاتی در الگوی لقاح مولدان در مراکز تکثیر می باشد. با توجه به نتایج تیمارهای شاهد به نظر می رسد الگوی لقاح یک به یک مولدان نر و ماده گزینه مناسبی برای حفاظت از تنوع ژنتیکی ماهی آزاد دریای خزر و بازسازی صحیح ذخایر ارزشمند آن باشند.
بی تا کلوانی نیتلی باقر مجازی امیری
در این تحقیق به منظور بررسی رفع چسبندگی تخم های لقاح یافته تاسماهی ایرانی (acipenser persicus) از آنزیم تریپسین و روش معمول گل شوئی استفاده گردید. درصد بازماندگی جنینی و مدت زمان لازم برای رفع چسبندگی و همچنین اثرات بافت شناسی آنزیم و ذرات رس بر دیواره خارجی دور تخم به عنوان شاخص مطالعه مد نظر قرار گرفت. بعد از لقاح تخم ها و 2 بار آبکشی، تخم ها به مدت 30 دقیقه در معرض 4 غلظت متفاوت آنزیم تریپسین (iu/ml 1، 3، 6 و12) قرار داده شدند. بخشی از تخم ها طی همین مدت زمان (30 دقیقه) به عنوان شاهد با ذرات رس مورد شستشو قرار گرفتند. یکبار در لحظه شروع آزمایش و سپس هر 10 دقیقه تا زمان پایان پروسه رفع چسبندگی از تخم ها نمونه برداری به عمل آمده و این تخم ها به منظور بررسی های بافت شناسی در محلول بوئن تثبیت شدند. در هر یک ازتیمارها زمان رفع شدن چسبندگی ثبت گردید. 60ساعت بعد از لقاح میزان تخم های دارای جنین سالم و طبیعی در هر یک از تیمارها شمارش شد. بیشترین میزان بازماندگی جنینی 9/86% در غلظت iu/ml 6 حاصل شد که با استناد به نتایج آزمون anova به طور معنی دار از تیمار شاهد بالاتر بود. میزان بازماندگی 2/75%، 1/77%، 3/77% و 77% به ترتیب در تیمارهای iu/ml1، iu/ml3، iu/ml12 آنزیم و تیمار شاهد بود. کمترین زمان لازم برای رفع چسبندگی تخم ها 6 دقیقه و مربوط به غلظت iu/ml12 بود. این زمان برای غلظت هایiu/ml1، 3، 6 و گروه شاهد به ترتیب 19، 15، 11 و 23 دقیقه بوده است. مطالعه بافت شناسی لایه چسبنده دور تخم هیچگونه آسیب فیزیکی را در تیمار شستشو با گل رس نشان نداد. در این بررسی ها مشخص شد ضخامت لایه چسبنده در تیمارهای آنزیمی با افزایش زمان نسبت معکوس داشته و در زمان یکسان، این ضخامت با غلظت آنزیم ارتباط دارد. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق می توان اینگونه نتیجه گرفت که آنزیم تریپسین می تواند با موفقیت جهت حذف لایه چسبنده در تاسماهی ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
سیده زهرا حسینی محمدرضا کلباسی
با توجه به تاثیر نقره در مهار میکروارگانیسم ها، هدف از انجام این پژوهش بررسی کاربرد استفاده غیر مستقیم از نانوذرات نقره به منظور کنترل عفونت های قارچی طی دوره انکوباسیون ماهی آزاد دریای خزر بود. در این راستا از درصدهای متفاوت نانوذرات نقره (25/0 ، 5/0و 75/0 درصد) پوشش داده شده بر روی زئولیت در سیستم فیلتراسیون نیمه مدار بسته آب انکوباسیون ماهی آزاد دریای خزر به صورت استفاده دائم تا پایان دوره انکوباسیون و همچنین تعویض برخی فیلترها در اواسط دوره انکوباسیون استفاده شد. پس از افزودن تخم های قارچ زده این ماهی به آب، کارایی فیلترهای مذکور در مهار قارچ ساپرولگنیا از طریق کشت نمونه آب و محاسبه میزان بازماندگی لاروها ارزیابی گردید. نتایج حاصل نشان داد که فیلترهای حاوی 25/0 درصد نانوذرات نقره پوشش یافته بر روی زئولیت اگرچه بطور کامل موجب مهار قارچها نگردید، اما در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معنی داری (05/0p?) بر کاهش و کنترل عفونت های قارچی تخم در سیستم فیلتراسیون آب این ماهی داشت. فیلترهای حاوی 5/0 درصد نانوذرات نقره پوشش یافته بر روی زئولیت بطور کامل ساپرولگنیا را مهار نمودند اما موجب کاهش نسبی بازماندگی لاروها از زمان لقاح تا مرحله جذب کامل کیسه زرده نسبت به گروه شاهد و فیلترهای با بستر زئولیت محتوی 25/0 درصدنانوذرات نقره شدند. همچنین فیلترهای محتوی 75/0درصد نانوذرات نقره موجب تلفات صد درصدی در لاروها گردید. لذا در جمعبندی نهایی، به نظر می رسد استفاده از فیلتر محتوی 5/0 درصد نانوذرات نقره بدون نیاز به تعویض تا پایان دوره انکوباسیون از پتانسیل کافی در مهار قارچ ساپرولگنیا در سیستم نیمه مدار بسته انکوباسیون تخم ماهی آزاد دریای خزر برخوردار بوده است.
رضا ید الله وند حاجی قلی کمی
این تحقیق نتیجه ی مطالعه روی mauremys caspica caspica است که به لاک پشت خزری معروف است. تعداد 125 نمونه متعلق به استان های گلستان (77 نمونه) و مازندران (48 نمونه) مورد مطالعات ریخت شناسی، شامل صفات اندازشی، شمارشی، ویژگی های ظاهری و کاریولوژیک قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که این گونه دارای پوست بدن زیتونی تیره با خطوط موازی زرد رنگ در اندام های حرکتی، گردن و دم است. لاک پشتی نسبتا? تخت و دارای دو سپر روی دمی بوده و پل بین لاک های پشتی و شکمی استخوانی است. لاک شکمی دارای 6 جفت سپر و همچنین 1 جفت سپرهای زیر بغلی و 1 جفت کشاله ی رانی می باشد و انتهای عقبی سپر های مخرجی نوک تیز است. جنس نر و ماده از روی موقعیت مخرج در سطح زیرین دم و وجود یا عدم وجود فرورفتگی سطح لاک شکمی قابل تشخیص است. انگشتان دست ها و پاها دارای پرده ی شنا بوده و به ترتیب دارای پنج و چهار چنگال می باشند. در نرها بیشترین فراوانی طول مستقیم لاک پشتی (87/33 درصد) در فاصله ی80/119-93/96 میلیمتر و در ماده ها (25 درصد) در فاصله ی 41/199-53/174 میلیمتر بوده و زالوی placobdella costata متعلق به راسته rhynchobdellida و خانواده glossiphoniidae بر روی برخی از آنها شناسایی شد. در این تحقیق نسبت جنسی (نر به ماده) 1:1 بوده است. با شمارش کروموزوم ها در 50 پلاک متافازی، ویژگی های مختلفی چون تعداد کروموزوم ها، تعداد بازوهای کروموزومی (nf)، طول بازوهای کوچک و بزرگ، شاخص سانترومری، نسبت بازوها، طول نسبی کروموزوم ها، مجموع طول کلی کروموزوم ها، دامنه تغییرات آنها و موقعیت نقاط فعال هستک ساز (ag-nors) تعیین و از نمونه های مناسب کاریوگرام و ایدیوگرام تهیه شد. بررسی نتایج نهایی نشان داد که تعداد کروموزوم ها 52 عدد و تعداد بازوهای کروموزومی آن برابر 78nf= بود. کاریوتایپ بدست آمده نشان داد که این لاک پشت دارای 9 جفت کروموزوم متاسانتریک، 1 جفت کروموزوم ساب متاسانتریک، 3 جفت کروموزوم ساب تلوسانتریک و 13 جفت کروموزوم تلوسانتریک است. ویژگی های کاریولوژیک مشخص نمود که شاخص سانترومری، نسبت بازوها، طول نسبی کروموزوم ها و نیز دامنه تغییرات آنها به ترتیب بین 68/45-79/11، 47/7-18/1، 46/11-60/1 و 48/7-05/1 میکرون متغیر می باشد. مجموع طول کروموزوم ها در یک سری هاپلوئید برابر 27/65 میکرون بوده و موقعیت نقاط فعال هستک ساز (ag-nors) بر روی جفت کروموزوم شماره 10 تعیین گردید.
ایمان شیردل دارابی محمدرضا کلباسی
نونیل فنول ماده شبه استروژنی است که قادر به ایجاد اختلال در سیستم درون ریز موجودات زنده میباشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات نونیل فنول بر تعادل هورمونی و همچنین اثرات هیستوپاتولوژیک آن در ماهی آزاد نابالغ دریای خزر (salmo trutta caspius) بود. بدین منظور، بچه ماهیان با وزن 10±40 گرم به مدت 21 روز در معرض غلظتهای 1، 10 و 100 میکروگرم بر لیتر نونیل فنول قرار داده شدند و سپس آسیبهای بافتی در بافتهای بیضه، تخمدان، آبشش و روده و همچنین غلظت هورمونهای استروئیدی (استرادیول و تستوسترون)، تیروئیدی (t3 و t4)، هورمون رشد، کلسیم کل، tsh و fsh در پلاسمای دو جنس نر و ماده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که نونیل فنول هم در غلظتهای پایین و هم در غلظتهای بالا اثرات قابل توجه و معنی داری بر میزان هورمونهای مذکور داشته است. در بررسی بافت شناسی بیضه درجات مختلف از پرخونی مویرگهای واصله به بافت، کاهش قطر دیواره لوبولهای seminiferous و اضمحلال سلولهای جنسی در تیمارهای مختلف نونیل فنول مشاهده شد. این موارد وابسته به غلظت نونیل فنول بوده به طوریکه با افزایش غلظت نونیل فنول، اثرات شدیدتری به ویژه در تیمار 100 ppb مشاهده شد. در مطالعات بافت شناسی تخمدان نیز تغییرات قابل توجهی مشاهده نشد. در بافت آبشش نیز انواع مختلفی از تغییرات هیستوپاتولوژیکی شامل چماقی شدن، هایپرپلازی، خمیدگی انتهای لاملا، همجوشی لاملا، جداشدگی اپیتلیال، افزایش سلولهای موکوسی، کوتاه شدگی لاملا و تلانژیکتازیس در تمامی تیمارهای نونیل فنول مشاهده شد. تغییرات بافتی روده تنها در تیمار 100 ppb نونیل فنول مشاهده شد که شامل همجوشی ویلی ها، کوتاه شدگی ویلی و نیز افزایش اندازه و تعداد سلولهای گابلت میباشد. مطالعه حاضر نشان داد که غلظتهای مزمنِ نونیل فنول قادر به ایجاد آسیبهای بافتی و در نتیجه اختلال در عملکرد بافتهای حیاتی بچه ماهیان آزاد دریای خزر میباشد. به علاوه، نونیل فنول میتواند تعادل هورمونی ماهی آزاد دریای خزر را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، مقادیر غلظت نیمه کشنده نونیل فنول در زمانهای 24، 48، 72 و 96 ساعت به ترتیب 218.78، 214.01، 209.37 و 204.78 میکروگرم در لیتر بدست آمد. بنابراین بر اساس طبقه بندی سمیت usepa، نونیل فنول برای ماهی آزاد دریای خزر در گروه مواد ”بسیار سمی“ درجه بندی میشود و از این منظر میتوان ماهی آزاد را مدل بیولوژیکی مناسبی برای پایش اثرات اکوتوکسیک نونیل فنول در دریای خزر معرفی کرد. با توجه به گزارش حضور نونیل فنول در آبهای دریای خزر، ضروری است تدابیر لازم جهت کاهش ورود این گونه مواد به دریا، حفاظت لازم از ماهیانی که در معرض این مواد هستند و همچنین تنظیم مکان مناسب رهاسازی که واجد حداقل آلودگی باشد، مد نظر مسئولین امر قرار گیرد.
مینا توانا محمدرضا کلباسی
آرتمیا موجودی فیلترکننده است که بدون انتخاب، هر نوع ماده ای را از یک تا 50 میکرون به بدن خود جذب می نماید. این تحقیق به منظور بررسی رفتار آرتمیا در مقابل نانوذرات نقره کلوییدی (با پیش فرض سمیت) و نانوذرات دی اکسید تیتانیوم (با پیش فرض عدم سمیت) انجام پذیرفت . در این خصوص تاثیر نانومواد مذکور بر میزان تفریخ سیست های آرتمیا فرانسیسکانا و درصد بازماندگی ناپلی آن ها و هم چنین میزان جذب و رهایش نانومواد در بدن ناپلی ها در شوریهای متفاوت مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از نانوذرات نقره کلوییدی (4000 میلی گرم در لیتر) در غلظت های 1/0، 1، 10، 32 و 100 میلی گرم در لیتر و از نانوذرات پودری دی اکسیدتیتانیوم بعد از 5 دقیقه حمام سونیکیشن و 10 دقیقه پروب سونیکیشن( 300 میلی گرم در لیتر ) در غلظت های 10، 32 و 100 میلی گرم در لیتر استفاده گردید. میزان تفریخ سیست ها بعد از 24 ساعت و درصد بازماندگی ناپلی ها در شوری های 35، 70، 105 و 140 گرم در لیتر هر 6 ساعت یک بار در مدت زمان 96 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمار بهینه برای نانوذرات نقره و دی اکسیدتیتانیوم در شوری 35 گرم در لیتر به ترتیب در غلظت های 32 و 100 میلی گرم در لیتر و مدت زمان 12 و 48 ساعت انتخاب گردید. جهت سنجش میزان جذب نانومواد ابتدا ناپلی ها در معرض تیمارهای بهینه قرار گرفته و سپس خشک شدند. همچنین به منظوربررسی میزان رهایش نانومواد جذب شده در ناپلی ها، پس از قرار دادن آنها در تیمارهای بهینه، به آب شیرین منتقل گردیده و در فواصل زمانی 5، 15، 30، 60 و 120 دقیقه از آب شیرین نمونه برداری صورت گرفت. سنجش جذب و رهایش نانومواد به ترتیب از نمونه های ناپلی ها و آب توسط دستگاه جذب اتمی کوره دار انجام گرفت. پراکندگی، انباشتگی و تجزیه نانوذرات در شوری های 35، 70، 105 و 140 گرم در لیتر توسط دستگاه اسپکتروفوتومتری در زمان های 2، 6، 24، 48، 72 و 96 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که نانوذرات نقره باعث کاهش معنی دار درصد هچ و درصد بازماندگی ناپلی-ها نسبت به گروه شاهد (در سطح 95 درصد)، شده اند(p<0.05). با این که نانوذرات دی اکسیدتیتانیوم باعث کاهش معنی دار درصد هچ سیست ها نسبت به گروه شاهد(در سطح 95 درصد) شدند(p<0.05)، اما در بررسی اثر آن بر روی ناپلی ها با توجه به مقدار lc50 بعد از 72 ساعت ( 968/105میلی گرم در لیتر) و مطابق با استاندارد طبقه بندی شیمیایی اکوتاکسیک برای ارگانیسم های آبزی (usepa،ghs و ...) جزو نانوذرات غیرسمی طبقه بندی گردید. در خصوص نانوذرات نقره با توجه به مقدار lc50 بعد از 48 ساعت (46/6 میلی گرم در لیتر) و بر اساس استاندارد مذکور جزو نانوذرات با سمیت متوسط طبقه بندی شد. هم چنین نانوذرات نقره باعث کاهش معنی دار درصد هچ سیست ها و نیز کاهش معنی دار بازماندگی ناپلی ها نسبت به نانوذرات دی اکسیدتیتانیوم (در سطح 95 درصد) شدند(p<0.05). افزایش شوری در حالت کلی اثر معنی داری بر کاهش سمیت نانوذرات نقره بر درصد بازماندگی ناپلی ها ایجاد ننمود. در محیط آب شور در کم تر از مدت زمان 2 ساعت قسمتی از نانوذرات نقره و دی-اکسیدتیتانیوم ته نشین شده و از دسترس ناپلی ها خارج شدند و درصد باقیمانده نانوذرات که در ستون آب موجود بوده اند، تجزیه شده و احتمالا توسط آرتمیا بلعیده شدند. جمعبندی این تحقیق موید آن است که در صورت حضور نانومواد سمی و غیر سمی در زیستگاههای آرتمیا با شوریهای متفاوت، این مواد توسط این موجود جذب گردیده و می تواند به مصرف کنندگان بعدی که از آرتمیا تغذیه می کنند منتقل گردد.
مونا تبرک محمدرضا کلباسی
تنوع ژنتیکی منابع آبزی ارزش گرانبهایی برای مدیریت و حفاظت دارد زیرا این اولین شرط لازم برای بقای جمعیت در شرایط محیطی در حال تغییر است. در این پژوهش با استفاده از 7 جایگاه ریزماهواره، ساختار ژنتیکی اردک ماهی به عنوان یکی از با ارزش ترین ماهیان استخوانی آب های داخلی حوزه جنوبی دریای خزر با جمع آوری 180 نمونه ماهی از 6 منطقه جنوبی دریایی خزر شامل تالاب انزلی، تالاب امیر کلایه، ایزدشهر، دریاچه ولشت، رودخانه تجن، تالاب لپوی زاغمرز در سال 1391 مورد ارزیابی قرار گرفت. بیشترین تعداد الل مربوط به جمعیت ماهیان تالاب انزلی و کمترین میزان در جمعیت ماهیان دریاچه ولشت بود. از نظر هتروزیگوسیتی بالاترین میزان مربوط به تالاب انزلی و کمترین رودخانه تجن بود. تنها جایگاه 76 elu در جمعیت تالاب لپوی زاغمرز فاقد انحراف از تعادل هاردی واینبرگ می باشد و سایر گروه ها انحراف از تعادل هاردی واینبرگ را نشان دادند. فاصله ژنتیکی 276/0 که نمایانگر تفاوت ژنتیکی قابل توجه بین جمعیت های مورد مطالعه می باشد. مقدار fst ( شاخص جدایی جمعیت ها) 252/0 محاسبه شد که اختلاف ژنتیکی بالای بین جمعیت ها را نشان داد. نتایج نهایی موید آن است که، 7 جایگاه ریزماهواره مورد استفاده تفاوت ژنتیکی را بین جمعیت ها نشان دادند و تنگنای ژنتیکی برای جمعیت اردک ماهیان ایران وجود دارد. بین فواصل جغرافیایی و ژنتیکی ارتباط معنی داری وجود داشته و تمام جمعیت ها از هم مجزا هستند.
کاوه نوروزی پروانه فرزانه
امروزه کشت سلول ابزار بسیار مفیدی جهت پاسخ به بسیاری از سوالات در زمینه ی بیولوژی، ویروس شناسی، مطالعات سم شناسی و انتقال ژن محسوب می شود و کاربرد رده های سلولی روز به روز در حال افزایش است.در این بررسی امکان تولید کشت اولیه از باله های مخرجی، پشتی، سینه ای و دمی ماهی آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) به سه روش جداسازی آنزیمی، کاشت بافت و کاشت بافت بعد از تیمار با آنزیم تریپسین مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاثیر استفاده از سرم خون ماهی قزل آلای رنگین کمان به تنهایی و در ترکیب با سرم جنین گوساله جهت رشد و چسبندگی بهتر سلول های ماهی آزاد مورد ارزیابی قرار گرفت و از شاخص سیتوژنتیک جهت سلامت سلول ها در پاساژهای متوالی استفاده شد. نتایج نهایی نشان داد که بهترین باله به منظور تولید رده سلولی، باله ی سینه ای و بهترین روش کاشت بافت، کاشت بافت بعد از تیمار با آنزیم تریپسین است. در مقایسه کلی بین روش های تولید کشت اولیه، روش جداسازی آنزیمی توسط آنزیم تریپسین بیشترین موفقیت را نشان داد. بعلاوه سرم ماهی قزل آلا تاثیر مثبت و معنی داری بر رشد و چسبندگی سلول های ماهی آزاد دریای خزر داشت و بیشترین رشد در محیط کشت l-15 به همراه %15 fbs و %1 fs حاصل شد. در نهایت با توجه به اینکه این سلول ها تا حداقل 10 نوبت پاساژ و فریز و دفریز متوالی، از قابلیت رشد بسیار خوبی برخوردار بوده و عدد کروموزومی آنها در پاساژ شماره چهار بصورت پایدار و معادل 80 حفظ گردیده است، می توان از آنها به عنوان رده سلولی ماهی آزاد دریای خزر استفاده نمود. لذا رده مذکور در بانک سلولهای جانوری مرکز ذخایرژنتیکی کشور با نام cs2-2 و شماره دستیابی ibrc c10190 ثبت و نگهداری می شود.
آمنه ملک پور محمدرضا کلباسی
یکی از نگرانی های امروزه ی بشر، وجود آلاینده های طبیعی است که قدرت تأثیر گذاری بر روی سیستم درون ریز، مثل رشد، متابولیسم و تولید مثل یک موجود است، را دارد. ترکیباتی که فعالیت تقلیدی یا مشابه بر روی تعادل هورمونی و تغییر عملکرد سیستم درون ریز دارند به عنوان ترکیبات مختل کننده ی درون ریز (endocrine disruptor chemicals) نام گذاری شده اند. هدف از انجام مطالعه حاضر ارزیابی اثرات یکی از مواد edc به نام نونیل فنل بر تعادل هورمون های استروئیدی (استرادیول و تستوسترون)، تیروئیدی (t3,t4)، کلسیم کل و tsh و اثرات هیستوپاتولوژیکی آن بر بافت های کبد و آبشش در تاس ماهی ایرانی دریای خزر( acipenser persicus) بود؛ لذا غلظت های 1، 10 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم نونیل فنل، 5 میلی گرم بر کیلوگرم استرادیول (کنترل مثبت) و 2 میلی گرم روغن بادام زمینی (حلال نونیل فنل و کنترل منفی) به 36 قطعه تاس ماهی با وزن متوسط 80±320 گرم بصورت داخل صفاقی در سه نوبت با فواصل یک هفته ای تزریق گردید و 72 ساعت پس از آخرین تزریق نمونه برداری از بافت های مورد نظر به عمل آمد. نتایج نشان داد که نونیل فنل هم در غلظت های پائین(1 میلی گرم بر کیلوگرم نونیل فنل) و هم در غلظت های بالا(100 میلی گرم بر کیلوگرم نونیل فنل) اثرات معنی داری بر تغییرات هورمون های مذکور داشته است. در بررسی بافت شناسی کبد، دژنره شدن سیتوپلاسم، پرخونی عروق کبدی، اتساع سینوزوئیدها، واکوئوله شدن هپاتوسیت ها، تلانژکتازی، هایپرتروفی، افزایش فعالیت ملانوماکروفاژها، ایجاد پیکنوزیس و همچنین ایجاد فیبروماس در نزدیکی رگ های خونی در تیمار های مختلف نونیل فنل مشاهده شد، به طوری که با افزایش غلظت نونیل فنل هر یک از موارد بالا نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی دار یافت. در بافت آبشش نیز شایع ترین تغییرات هیستوپاتولوژیکی مشاهده شده، پرخونی رشته های اولیه و ثانویه، هایپرپلازی لاملای ثانویه، اس شکل شدن و کوتاه شدگی لاملای ثانویه، چسبیدگی لاملاها، چماقی شدن و تلانژکتازی که در غلظت های 10 و 100 میلی-گرم بر کیلوگرم وزن بدن بودند. مطالعه ی حاضر نشان داد از آنجا که غلظت های مزمن نونیل فنل قادر به ایجاد آسیب های بافتی و در نتیجه اختلال در عملکرد هورمونی و به تبع آن فعالیت های حیاتی بچه تاس ماهیان ایرانی در آینده می تواند باشد؛ لذا گزارش حضور نونیل فنل در دریای خزر طی سال های گذشته امکان ایجاد آسیب های جبران ناپذیر بر ذخایر این ماهی در دریا فراهم نموده، که لازم است مورد توجه مسئولین مربوطه قرار گیرد.
محبوبه حاجی اسماعیلی علی ایوب زاده
مخاطرات زیست محیطی ایجاد شده در رودخانه ها در دهه های اخیر معضلات بزرگی را برای این نوع پهنه های آبی به همراه داشته است و نیاز به بررسی تقابلات میان شرایط هیدرولیکی و اکولوژیکی حاکم بر رودخانه به منظور بررسی وضعیت سلامت رودخانه ها در کشورهای مختلف دنیا احساس شده است که بررسی وضعیت مطلوبیت فیزیک زیستگاه یکی از جنبه های بسیار مهم در این زمینه است. در این تحقیق وضعیت مطلوبیت زیستگاهی رودخانه برای ماهی قزل آلای رنگین کمان بررسی شده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر پارامترهای هیدرولیکی جریان بر وضعیت مطلوبیت زیستگاهی قزل آلای رنگین کمان در رودخانه است. بدین منظور از مدل phabsim که اولین و رایج ترین مدل در زمینه شبیه سازی فیزیک زیستگاه می باشد استفاده شده است.در ابتدا مدل با طراحی مقاطع مرکب فرضی مورد ارزیابی قرار گرفت، سپس به منظور انجام مطالعات دقیق رودخانه ای، رودخانه دلیچای به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. ابتدا با استفاده از نقشه توپوگرافی رودخانه و نرم افزار arcgis، هندسه مدل رودخانه و مقاطع عرضی ایجاد شد. سپس با ارسال اطلاعات تهیه شده به نرم افزار hec-ras شبیه سازی هیدرولیکی رودخانه انجام گرفت. در مرحله بعد با ورود داده های موردنیاز به مدل phabsim، شبیه سازی توزیع سرعت در مقاطع عرضی و پس از آن شبیه سازی زیستگاه انجام شد. با استخراج منحنی های دبی- فیزیک زیستگاه، مطلوبیت رودخانه از لحاظ مقدار و موقعیت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با استفاده از آنالیز حساسیت نتایج حاصل از مدل برای تعیین میزان حساسیت گونه هدف به پارامترهای هیدرولیکی بررسی شد و پس از استخراج منحنی های سری زمانی زیستگاه برای گونه هدف، سناریوهای مختلف مدیریت جریان برای بهبود وضعیت زیستگاهی رودخانه مورد بررسی قرار گرفت. درنهایت با استفاده از خروجی های حاصل از مدل phabsim، منحنی های مطلوبیت برای مقادیر متوسط پارامترهای هیدرولیکی در سه گروه سنی قزل آلای رنگین کمان برای رژیم طبیعی رودخانه دلیچای استخراج شد. شبیه سازی هیدرولیکی مدل phabsim و hec-ras نیز مورد مقایسه قرار گرفت.
خدایار رضایی محمدرضا کلباسی
در مطالعه حاضر با بکارگیری نشانگرهای مولکولی ریزماهواره و d-loop تنوع و ساختار ژنتیکی ذخایر کپور معمولی پرورشی و کپور وحشی دریای خزر و همچنین لاین کپور پرورشی که از چین وارد ایران گردیده، بررسی شد. نشانگر ریزماهواره¬ برای بررسی ذخایر کپور معمولی در هفت استان کشور شامل مازندران، خوزستان، گیلان، گلستان، اصفهان، آذربایجان و سیستان و همچنین ذخیره وارد شده از چین استفاده شد (240=n). همچنین با استفاده از نشانگر mtdna علاوه بر ذخایر ذکر شده ، کپور وحشی دریای خزر نیز مورد بررسی واقع گردید (36=n). در شش جایگاه ریزماهواره (mfw1، mfw6، mfw7، mfw28، cca04 و cca12) میانگین محدود آللی، میانگین هتروزیگوتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب 10.83 تا 16، 1 و 0.88 مشاهده گردید. 46 آزمون از 48 آزمون ممکن به دلیل افزایش هتروزیگوسیتی خارج از تعادل هاردی-واینبرگ بود. mtdna (d-loop) هفت هاپلوتایپ در بین کل جمعیت¬ها وجود داشت. در آنالیز واریانس مولکولی (amova) نشانگر ریزماهواره تنوع درون جمعیتی (%96) و تنوع بین جمعیتی (%4) و میزان شاخص fst، 044/0 بود. این آنالیز برای mtdna تنوع درون جمعیتی (%42) و تنوع بین جمعیتی(%58) را نشان داد. دندروگرام حاصل از نشانگر ریزماهواره بر اساس فاصله ژنتیکی nei به روش upgmaجمعیت¬ها را در چهار کلاد قرار داد که جمعیت¬های شمال کشور در یک کلاد قرار گرفتند. درخت فیلوژنی d-loop به روش ml نمونه¬ها را در سه کلاد اصلی شامل جمعیت سیستان، جمعیت چینی و جمعیت¬های استان¬های کشور طبقه بندی نمود، دلیل جدا شدن جمعیت سیستان احتمالا وجود هیبرید¬هایی در جمعیت این استان است. در جمع¬بندی نهایی می-توان اظهار نمود، جابه جایی مولد بین کارگاه¬ها و مخلوط شدن جمعیت پرورشی با جمعیت وحشی، به علاوه وارد کردن جمعیت از دیگر کشور¬ها مانع از رسیدن جمعیت کپور پرورشی ایران به تنگنای ژنتیکی شده است و تنوع بین جمعیتی کم بود. در کل نیز تنوع ژنتیکی کمی در ذخایر کپور پرورشی ایران مشاهده شد. این تحقیق ضرورت بازنگری در مدیریت مولدین موجود در کشور و همچنین نظام بندی منسجم و علمی در وارد کردن جمعیت از دیگر کشور¬ها را نشان می¬دهد. زیرا جمعیت¬های وارد شده فقط به صورت مقطعی باعث بهبود وضعیت ژنتیکی کپور معمولی می¬شوند.
خسرو رحیمی محمدرضا کلباسی
چکیده ندارد.
مهدی نقدی بهروز ابطحی
چکیده ندارد.
محسن پوررمضانی محمدرضا کلباسی
چکیده ندارد.
سعید کیوان شکوه محمدرضا کلباسی
چکیده ندارد.
آیناز شیرنگی محمدرضا کلباسی
ماهی آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) از نظر تولید مثلی دارای دو فرم مهاجر بهاره و پاییزه می باشد. به دلیل آنکه فعالیت های مرکز بازسازی ذخایر شهید باهنر کلاردشت تنها محدود به تکثیر و رهاسازی انواع پاییزه بوده است، نسبت ماهیان مهاجر پاییزه نسبت به بهاره افزایش یافته است. با توجه به عدم شناخت ساختار و تفاوتهای ژنتیکی احتمالی در ماهیان مذکور در این پژوهش تلاش گردید تا با استفاده از5 جایگاه ریزماهواره، ساختار ژنتیکی این ماهیان مقایسه شود، لذا با جمع آوری 42 نمونه ماهیان پاییزه در سال 1386 و 21 نمونه ماهیان بهاره در سال 1387 تحقیق حاضر انجام شد . نتایج بررسی موید آن است که بیشترین فراوانی اللی در ماهیان مهاجر پاییزه مشاهده شد، متوسط هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار ماهیان مهاجر پاییزه و بهاره به ترتیب، 6108/0، 7719/0 و 4435/0، 5911/0 می باشد. به غیر از جایگاه strutta543inra در ماهیان مهاجر بهاره هر دو گروه دارای انحراف از تعادل هاردی واینبرگ بودند. هم چنین در هر دو گروه به غیر از جایگاه strutta543inra در فرم بهاره، میزان هتروزیگوسیتی مورد انتظار از هتروزیگوسیتی مشاهده شده، بیشتر بوده است، فاصله ژنتیکی بین دو جمعیت 081/0 بود که بیانگر تفاوت ژنتیکی ناچیزی بین جمعیت های مورد مطالعه می باشد. میزان fst به عنوان شاخص جدایی جمعیت ها 025/0 بود که نشان داد اختلاف ژنتیکی دو فرم مهاجر معنی دار است (p<0.01). نتایج نهایی موید آن است که، 5 جایگاه ریزماهواره مورد استفاده تفاوت ژنتیکی اندکی رابین ماهیان مهاجر پاییزه و بهاره نشان داد.
حسین پناهی صاحبی محمدرضا کلباسی
دو رگه گیری بین کپور علفخوار ماده (clenopharygodon idella) و کپور سرگنده نر hypophthalmichthys nobilis)) انجام پذیرفت. تکثیر مولدین به صورت مصنوعی و با استفاده از هورمون lrh-a صورت پذیرفت. در نتایج دورگه ، درصد لقاح تخمها 88درصد ، نسبت تفریح 90درصد و همچنین نسبت لارو دارای شنای فعال 90درصد حاصل گردید. و درنتایج شاهد به ترتیب درکپور علفخوار ، درصد لقاح 70درصد ، نسبت تفریح 65درصد و نسبت لارو دارای شنای فعال 89درصد و همچنین درکپور سرگنده درصد لقاح 95درصد ، نسبت تفریح 95درصد ونسبت لارو دارای شنای فعال 95درصد تعیین گردید. در طول دوره انکوباسیون تکامل جنینی دو رگه ها تقریبا همانند دیگر کپور ماهیان چینی بود و تا روز پنجم ، لاروها به صورت طبیعی تکامل یافته و سپس به منظور پرورش به داخل استخرهای خاکی به مساحت 400متر مربع انتقال داده شدند. به واسطه عدم تکامل دهان و آبشش برخی لاروها دراولین روز پس از شروع تغذیه خارجی ، تلفات شدیدی به میزان 60درصد مشاهده گردید.
علی باقری محمدرضا کلباسی
مناسب ترین دما و زمان شوک دهی و مدت زمان آن جهت القا تتراپلوئیدی در ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. این امر با کاربرد شوک گرمایی 28 درجه سانتیگراد و در زمان های متفاوت پس از لقاح (-5/49، 54، 5/58، 63، 5/67، 72، 5/76 و 81 درجه - ساعت پس از لقاح) و مدت مزان های متفاوت شوک دهی 8، 10، 12 دقیقه) اعمال گردید. تجزیه و تحلیل گسترشهای خونی به روش اندازه گیری مساحت و حجم هسته ای و سلولی گلبولهای قرمز خون، مشخص نمود که در تیمارهای مختلف تتراپلوئیدی به میزان 75-0 درصد القا گردیده است لیکن بالاترین بازده تتراپلوئیدی در شوک گرمایی 28 درجه سانتیگراد در زمان تقریبا 74 درجه - ساعت پس از لقاح و در مدت زمان شوک دهی 12 دقیقه حاصل گردید که در این تیمار بازده تتراپلوئیدی در حدود 4/8 درصد بوده است. تشخیص تتراپلوئیدی در ماهیان، به روش رنگ آمیزی نیترات نقره و تعیین تعداد هستک ها در سلول نیز تایید گردید. تعداد هستک ها در سلول های دیپلوئیدی 2-12n= عدد و در سلول های تتراپلوئید تعداد هستک ها 4-34n= عدد می باشد.