نام پژوهشگر: محمد اخوان قالیباف
جمال دشتی امیرآباد محمد اخوان قالیباف
طی عملیات معدنکاری، استخراج و فرآوری، باطله های ناشی از آن در اطراف معادن ریخته شده و به صورت سد باطله رها می شود. زهاب اسیدی (amd) تولید شده ناشی از اکسیداسیون باطله های سولفیدی بزرگترین مشکلی است که محیط زیست اطراف معادن را تا کیلومتر ها تهدید می کند. با توجه به گستردگی آلودگی حاصل از اکسیداسیون باطله های سولفیدی و گستردگی معادن سولفیدی در کشور، این پژوهش در معدن سرب و روی کوشک بافق، از توابع استان یزد انجام شد. ابتدا بر اساس نقشه توپوگرافی 50000/1 منطقه، نقشه های مورد نیاز تهیه گردید. به منظور مطالعه خصوصیات شیمیایی خاک منطقه، 16 نمونه خاک از درون آبراهه ها و اطراف آن برداشته شد و در آزمایشگاه بر روی نمونه ها آزمایشات شیمیایی معمول انجام گدید. از روش جذب اتمی میزان عناصر سنگین محاسبه گردید. سپس شاخص آلودگی منطقه به عناصر سنگین تعیین شده و محدوه گسترش آلودگی در منطقه محاسبه گردید. برای برآورد میزان پتانسیل اسید زایی پیریت از روش تست پراکسید هیدروژن (آب اکسیژنه 35%) استفاده شد و بر اساس آن میزان آهک برای خنثی سازی اسید تولید شده محاسبه گردید. سپس درصد تراکم پوشش گیاهی منطقه به وسیله ترانسکت خطی (12 مورد) تعیین و میزان پوشش گیاهی دو منطقه شاهد و آلوده به فلزات سنگین مقایسه گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار spss استفاد شد. نتایج نشان داد که خصوصیات شیمیایی خاک منطقه به شدت تحت تاثیر اکسیداسیون پیریت می باشد. آلودگی خاک منطقه به فلزات سنگین سرب، روی و کادمیوم نسبت به حد مجاز آن، به طور متوسط بیش از 15 برابر می باشد. دامنه گسترش آلودگی از محل سد به طرف پایین دست حوضه، بیش از 4 کیلومتر می باشد. حضور فلزات سنگین باعث کاهش تراکم پوشش گیاهی در حدود 17 درصد در منطقه آلوده شده است. در پایان پیشنهاد شد برای کاهش اثرات مخرب پیریت، ضمن تغییر مسیر جریان آب ورودی به سد باطله، از خنثی ساز هایی مثل آهک برای بالا بردن اسیدیته خاک منطقه استفاده شود.
فرزانه یقینی محمد اخوان قالیباف
امروزه شبکه های عصبی کاربردهای بسیاری در مسایل مختلف مهندسی آب که رابطه و الگوی مشخصی بین عوامل موثر بر وقوع یک پدیده وجود ندارد، پیدا کرده است. تبخیر و تعرق گیاه یکی از اجزای اصلی چرخه هیدرولوژی می باشد و تخمین دقیق آن اهمیت بسیار زیادی در مطالعات طراحی و مدیریت شبکه های آبیاری، برنامه ریزی و مدیریت منابع آب به ویژه در مواقع خشکسالی دارد. هدف از تحقیق حاضر تعیین پارامترهای موثر بر تبخیر و تعرق و برآورد آن در شهرستان خاتم استان یزد می باشد. پس از تعیین این عوامل می توان اقدام به یافتن راه-های کاهش آن ها و بالطبع کاهش میزان تبخیر و در نتیجه استفاده بهینه از منابع آب نمود. در این تحقیق ابتدا داده های هواشناسی روزانه منطقه مورد مطالعه تهیه شد. بدلیل عدم وجود آمار مناسب ثبت شده برای تبخیر در فاصله زمانی 2 آذر تا 9 اسفند جهت برآورد تبخیر برای ماه-های فاقد داده از نرم افزار optiwat استفاده گردید. طی بازدیدها داده های مربوط به درصد پوشش پلات در فواصل زمانی مختلف طی 7 بازدید برداشت و سپس میانیابی شد. تصاویر مودیس مورد نیاز برای اندازه گیری پارامترهای پوشش گیاهی و دمای خاک نیز تهیه و عملیات پردازش و اخذ پارامترها بر روی آن ها صورت گرفت. پس از اخذ پارامترها به دلیل محدود بودن تعداد تصاویر (20 تصویر در طول دوره رشد)، داده های مورد نیاز برای روزهای فاقد تصویر میانیابی گردید و سپس داده ها وارد نرم افزار matlab شد. از بین ساختارهای مختلف شبکه عصبی، الگوریتم پس انتشار خطا با یک لایه میانی و تعداد 13 نرون در آن بهترین نتایج را در این تحقیق ارائه داده است. از میان توابع مختلف آموزشی آزمون شده نیز تابع traingda مناسب ترین تابع برای داده های استفاده شده در این تحقیق تشخیص داده شد. جهت یافتن مهمترین عوامل ورودی به مدل، ضریب همبستگی بین نتایج مدل و مقادیر مشاهده شده پس از حذف هر کدام از پارامترها به ترتیب مورد محاسبه و مقایسه قرار گرفت. مهمترین ورودیها برای شبکه جهت اخذ نتایج مناسب به ترتیب عبارت بودند از بارندگی، درصد پوشش گیاه در پلات، ساعات آفتابی، ndvi، رطوبت حداقل، دمای حداکثر، دمای حداقل، سرعت باد، رطوبت حداکثر، دمای خاک، دمای میانگین و savi. نتایج نهایی نشان داد که شبکه عصبی مصنوعی بخوبی قادر است که تبخیر و تعرق واقعی گندم را برآورد نماید.
حسین شجاعی محمد اخوان قالیباف
چکیده تمام نما درحال حاضر بیابان زایی به عنوان یک معضل جدی، گریبان گیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه می باشد. پدیده بیابان زایی در اقلیم های گوناگون رخ می دهد، ولی شدت آن متفاوت می باشد. برای مقابله با پدیده بیابان زایی باید حساسیت بیابانی شدن منطقه را تخمین زد و سپس به مقابله با این پدیده پرداخت. در این تحقیق از مدل ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابان زایی (imdpa) برای برآورد وضعیت بیابانی شدن منطقه ریگان (استان کرمان ) استفاده شده است. بدین منظور معیارهای خاک، آب و آبیاری، پوشش گیاهی و فرسایش به عنوان لایه های مورد نیاز در این مدل در رخساره های ژئومورفولوژی به عنوان واحد کاری جهت تعیین حساسیت به بیابان زایی مورد استفاده قرارگرفت. در ادامه، معیارها بر اساس شاخص های انتخاب شده و شرایط فعلی سرزمین وزن دهی شدند. از نرم افزار arc gis v.10، جهت بررسی تغییرات مکانی و تهیه نقشه های وضعیت کیفی معیار مورد نظر در هر واحدکاری استفاده گردید. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهد که تمامی واحدهای کاری (به غیر از اراضی شهری) در کلاس بیابان زایی شدید )6/44% از مساحت محدوده) و متوسط (4/53%) قرار دارند. نبود وجود بیابان زایی با شدت کمتر از متوسط حکایت از شرایط بحرانی منطقه در حال حاضر دارد. همچنین نتایج نشان داد که معیارهای خاک و آب وآبیاری به ترتیب با متوسط وزنی 35/2 و 8/1 در کلاس با شدت بیابان زایی متوسط و معیارهای پوشش گیاهی و فرسایش به ترتیب با متوسط وزنی 52/3 و 69/2 در کلاس های شدت بیابان زایی خیلی شدید و شدید قرار می گیرند.
میثم صیادی لطف آبادی محمد اخوان قالیباف
با استخراج هر چه بیشتر از معادن و وسیع تر شدن فضای عملیاتی آن ها، وسعت زمین های تحت تأثیر فعالیت های معدنکاری به ویژه محل های انباشت باطله، روز به روز افزایش می یابد. در نتیجه هر روز ضرورت اجرای بازسازی معادن نیز بیشتر می شود. تشخیص اثرات احداث معدن بر روی پوشش گیاهی و خاک منطقه و انتخاب گونه ی گیاهی و کاشت آن به منظور حفظ محیط زیست منطقه و بازسازی معدن، از مهم ترین راه-کارهاست. این تحقیق به منظور بررسی اثرات احداث معدن بر روی پوشش گیاهی و خاک و پی بردن به پوشش گیاهی و خاک منطقه قبل از احداث معدن و همین طور توان سنجی منطقه برای اجرای پروژه ی جنگلکاری با گونه های بومی صورت گرفته است. به منظور بررسی اثرات احداث معدن، ابتدا میزان تخریب معدن مس دره زار بر روی پوشش گیاهی و خاک با استفاده از بررسی های میدانی و تصویر ماهواره ای مشخص شد. پی بردن به ویژگی های کمی و کیفی پوشش گیاهی منطقه با برداشت پلات و ترانسکت صورت گرفت. با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور نقشه ی پوشش گیاهی و خاک به دست آمده و این نقشه ها برای کل حوزه آبخیز مورد مطالعه و قسمت تخریب شده قبل از احداث معدن تهیه شد. برای توان سنجی منطقه مورد مطالعه برای اجرای پروژه جنگلکاری مکان های مناسب برای جنگلکاری با 5 طبقه از نظر توان مشخص گردید. همین طور گونه های متناسب با فاکتورهای اولیه طرح بازسازی انتخاب شدند و فاکتور-های ثانویه مشخص گردیدند، سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی و تاپسیس فازی ماتریس-های تصمیم گیری بر اساس پرسشنامه ای که توسط کارشناسان تکمیل گردیدند، به دست آمد. نتایج نشان می دهند که نزدیک به 160 هکتار از حوزه آبخیزی به مساحت 2250 هکتار تخریب شده است. درصد تاج پوشش در منطقه با استفاده از پلات 16/24 و با استفاده از ترانسکت 67/27 به دست آمد. نقشه ی پوشش گیاهی به دست آمده از سیستم اطلاعات جغرافیایی منطقه شامل 7 تیپ بوده که بیشترین تیپ گیاهی در حوزه آبخیز مورد مطالعه تیپ ارچن- بادام کوهی- بنه با 1041 هکتار است که از این میزان 102 هکتار آن با احداث معدن از بین رفته است. نقشه ی خاک منطقه نیز از 6 تیپ تشکیل شده است که از بین آن ها تیپ لیتیک هاپلوکلسیدز با 793 هکتار بیشترین تیپ خاک تشخیص داده شد که با احداث معدن بیشترین خاک تخریب یافته، لیتیک توری اورتنتز با 48 هکتار بوده است. مناسب ترین سطح برای بازسازی با توان 1 در قسمت تخریب یافته 18هکتار به دست آمده است. همین طور نقشه های پوشش گیاهی و خاک تهیه شده از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از برداشت های میدانی و تعمیم به کل حوزه همپوشانی بالایی با نقشه های پوشش و خاک تهیه شده با استفاده از سنجش از دور و روش طبقه بندی نظارت شده داشته است و قادر به تعمیم به معادن مجاور نیز است. مناسب ترین گونه های گیاهی در محدوده معدنکاری و سد باطله به ترتیب اولویت، بنه، بادام کوهی، ارچن، افدرا، گون و درمنه از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی به دست آمده است. از روش تاپسیس فازی نیز به ترتیب بادام کوهی، بنه، افدرا، گون، درمنه و ارچن بدست آمد.
فاضل شاکری محمدرضا اختصاصی
بیابانزایی به کاهش استعداد زیستتوده و تخریب منابع محیطی و اکوسیستمها اطلاق میشود که عوارض منطقهای و فرامنطقهای آن سطوح و جنبههای مختلف زندگی انسان را متاثر میسازد. در بسیاری از مناطق بیابانزایی به واسطه رشد سریع شهرنشینی و افزایش جمعیت، تغییرات شدید کاربریها و کاهش بیوماس به شدت افزایش یافته است و تاثیر انسان از این دیدگاه بیش از پیش نمایان میشود. در این تحقیق با استفاده از عکسهای هوایی سال 1334 و 1346 و تصویر سنجنده pan، ماهواره irs-p5 سال 1384به روش تفسیر بصری، روند تغییرات کاربری و همچنین وضعیت بیابانزایی اراضی محدوده شهر لار در استان فارس طی نیم قرن اخیر مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، محدوده مورد مطالعه بر مبنای تصویر irs-p5 سال 1384 به شش واحد کاری تقسیم گردید. سپس بر اساس مدل ایرانی ارزیابی بیابانزایی imdpa، معیار و شاخصهای بیابانزایی تکنوژنیکی بررسی شد. در نهایت با روش تلفیق لایهها و به کمک میانگین هندسی نقشه وضعیت فعلی بیابان تکنوژنیکی تهیه گردید. شاخصهای معیار توسعه شهری و صنعتی در این مدل شامل نسبت پذیرش جمعیت بالقوه به جمعیت بالفعل، نسبت اراضی مسکونی و صنعتی به اراضی باغی و زراعی، نسبت اراضی مسکونی و صنعتی به جنگلی و مرتعی، تراکم جاده و معدن و سرانه فضای سبز در محدوده شهر لار است. بررسیها نشان داد طی پنج دهه گذشته مساحت عوارض انسان ساخت حدود 4/8 برابر افزایش داشته است، با توجه به رشد جمعیت و شهرنشینی مساحت فضای سبز شهری در سالهای 1334 تا 1384 از 94/0 به 94/92 هکتار رسیده و با رشد 100 برابری همراه بوده است. از سوی دیگر سطح اراضی زراعی و باغی حدود 15/2 و اراضی جنگلی و مرتعی حدود 4/1 برابر کاهش نشان میدهد. بررسی وضعیت بالفعل بیابانزایی تکنوژنیکی در محدوده شهر لار نشان داد که شاخص نسبت جمعیت بالقوه به جمعیت بالفعل و سرانه فضای سبز به ترتیب با ارزش عددی 68/3 و 6/3 بیشترین تاثیر و شاخص نسبت اراضی مسکونی و صنعتی به اراضی جنگلی و مرتعی با ارزش عددی 14/1 کمترین تاثیر را در بیابانزایی منطقه دارد. بر اساس پنج شاخص مورد بررسی، ارزش کمی شدت بیابانزایی کل منطقه 12/2 به دست آمد که در کلاس متوسط بیابانزایی قرار میگیرد.
مسعود یکتافر محمد اخوان قالیباف
از مهم ترین مسائلی که بر کیفیت محیط زیست جهان فشار زیادی وارد می آورد، پدیده بیابان زایی است. با توجه به این که در مناطق خشک و بیابانی دسترسی به منابع آب با کیفیت محدود است، استفاده بهینه از تمامی منابع آب موجود از جمله فاضلاب تصفیه شده امری ضروری است.به منظور ارزیابی پدیده بیابان زایی تحقیقات گسترده ای در نقاط مختلف جهان صورت گرفته است که منجر به ارائه ی مدل های منطقه ای زیادی شده است. از جمله این مدل ها می توان به مدل ایرانی imdpa اشاره کرد. از آن جایی که آبیاری با پساب بیشترین تاثیر را بر روی خاک دارد، در این تحقیق با استفاده از مدل imdpa شدت بیابان زایی اراضی آبیاری شده با پساب تصفیه خانه فاضلاب شهر یزد و اراضی طبیعی منطقه با در نظر گرفتن معیار خاک مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. شاخص های مورد بررسی شاخص بافت خاک، درصد سنگریزه عمقی خاک، عمق خاک و هدایت الکتریکی بود. به این منظور اراضی آبیاری شده و اراضی طبیعی به عنوان واحدهای کاری انتخاب شد. سپس با بهره گیری از نرم افزار arc gis v.9.3 نقشه های مربوط به هر شاخص تهیه شد. در پایان از میانگین گیری هندسی شاخص ها، نقشه حساسیت بیابان زایی محدوده مطالعاتی از نظر معیار خاک به دست آمد. همچنین به کمک نرم افزار spss v.21 و با استفاده ازآزمون های آماری من- ویتنی و t مستقل، مقایسه آماری بین اراضی آبیاری شده با پساب و اراضی طبیعی منطقه انجام شد.نتایج نشان می دهد که در اراضی آبیاری شده با پساب، معیار خاک با میانگین وزنی 21/1 در کلاس بیابان زایی کم قرار می گیرد. موثرترین شاخص در افزایش شدت بیابان زایی در این محدوده شاخص بافت خاک است. در اراضی طبیعی منطقه نیز معیار خاک با متوسط وزنی 89/2 در کلاس بیابان زایی شدید قرار دارد. شاخص هدایت الکتریکی موثرترین شاخص در افزایش شدت بیابان زایی در این محدوده است. همچنین با در نظر گرفتن تمامی محدوده مورد مطالعه، معیار خاک با میانگین وزنی 8/2 در کلاس شدت بیابان زایی شدید قرار می گیرد و موثرترین شاخص در افزایش شدت بیابان زایی در این محدوده شاخص بافت خاک است.
سمیه ریوف دلگشا محمدحسین مبین
امروزه بیابان زایی پس از کمبود آب شیرین و تغییرات آب و هوا، در درجه سوم اهمیت قرار دارد. عوامل زیادی در بیابان زایی تاثیرگذار است. یکی از عوامل بیابان زایی تجمع مواد سمی در گیاهان و خاک است. باطله های حاصل از عملیات معدن کاری، حاوی عناصر سنگین و مواد سمی بوده که در اطراف معادن ریخته می شود و منجر به آلودگی خاک و بیابان زایی می گردد. به منظور ارزیابی شدت بیابان زایی، مدل های زیادی در ایران و خارج کشور ارائه شده است. در این پژوهش از مدل ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابان زایی (imdpa) برای تعیین وضعیت بیابانی شدن عرصه های اطراف معدن چغارت بافق واقع در استان یزد استفاده شده است. برای ارزیابی شدت بیابان زایی این منطقه، از شاخص شدت آلودگی گیاه اشنان (seidlitzia rosmarinus) به عناصر سنگین سرب، سلنیوم، کادمیم و وانادیم در قالب معیار پوشش گیاهی این مدل استفاده گردید. پس از تعیین محدوده های مطالعاتی و شاهد، 13 نمونه از گیاه اشنان در هر کدام جمع آوری گردید. پس از عصاره گیری با اسید نیتریک 4 نرمال با استفاده از دستگاه جذب اتمی میزان عناصر سنگین گیاهان محاسبه شد. به این ترتیب شاخص آلودگی منطقه به عناصر سنگین تعیین و نقشه وضعیت آلودگی منطقه با استفاده از نرم افزار arc gis مشخص گردید. مقایسه میانگین های kc عناصر (افزایش غلظت عنصر، نسبت به سقف مجاز آن عنصر) در نمونه های گیاهی مطالعاتی و شاهد با آزمون حداقل اختلاف معنی دار (lsd) نشان داد که بین مقادیر kc نمونه های گیاهی مطالعاتی و شاهد، وانادیم دارای اختلاف معنی دار در سطح 95 درصد اطمینان است، در حالی که سایر عناصر، بین نمونه های مطالعاتی و شاهد اختلاف معنی دار وجود نداشت. مقایسه zc (شاخص تجمعی آلودگی گیاه به فلزات سنگین) نمونه های مطالعاتی با نمونه های شاهد نیز دارای اختلاف معنی دار با 95 درصد اطمینان بود. با توجه به نتایج می توان نتیجه گیری نمود که وانادیم از نمونه فلزاتی است که با استخراج و کانه آرایی های سنگ آهن به خاک نفوذ نموده و از آن طریق به گیاه وارد شده است.
امین اسمعیلی میانرودی محمد اخوان قالیباف
چکیده: امروزه به دلیل افزایش جمعیت، تلاش¬های زیادی با بهره¬گیری فن¬آوری پیشرفته از زمین به منظور فعالیت¬های کشاورزی برای تولید حداکثری محصول در حال انجام است که این امر سبب شده است تا زمین¬ها فرسوده شوند. از سویی بازار محصولات کشاورزی نیز رونق چندانی در سال¬های اخیر نداشته است که این مساله کشاورزان را به این امر وا دار کرده است که برای تولید و درآمد بیشتر از کشت¬های متوالی و مصرف کود و سم های قوی¬تر استفاده کنند. شناخت هر منطقه با توجه به وسعت آن برای هر متخصصی کاری بس دشوار است، بنابراین، به منظور بررسی راحت¬تر و ساده¬تر می بایست منطقه مورد مطالعه را به چندین قسمت تقسیم شد تا بتوان در روند انجام کار سهولت موضوع را ایجاد نمود. بدین منظور با استفاده از نرم¬افزار gis منطقه از لحاظ شیب، ارتفاع، جهت و سازند به واحدهایی طبقه¬بندی شد. شیب و سازند در 4 کلاس و ارتفاع و جهت به ترتیب در 3 و 2 کلاس جداسازی شدند و بدین ترتیب منطقه از لحاظ توپوگرافی شناسایی شد. علاوه بر موارد بالا، خاک و اقلیم منطقه نیز مورد بررسی¬هایی قرار گرفت. برای مطالعات خاکشناسی از روش¬های معمول آزمایشگاهی و برای مطالعات اقلیمی از داده¬های هواشناسی استفاده شد. امکان تخمین دقیق پتانسیل اراضی و عملکرد گیاه¬های زراعی در سیستم¬های زراعی مختلف قبل از برداشت نهایی محصول، کاری دشوار است و تنها با استفاده از مدل¬های شبیه سازی رشد و نمو گیاهان زراعی میسر میگردد. در بین مدل های شبیه سازی رشد و نمو گیاهان زراعی، مدل wofost به دلیل سادگی کاربرد، نیاز به داده های کمتر و قابلیت تلفیق با سامانه اطلاعات جغرافیایی، ابزاری مناسب برای تحلیل و ارزیابی سیستم های زراعی میباشد. با استفاده از این مدل پتانسیل مناطق مورد مطالعه برای برخی محصولات زراعی مانند برنج، سویا، ذرت، تنباکو و بادام¬زمینی تعیین شد و ارزش¬گذاری گردید. در نهایت نیز با استفاده از تصاویر ماهواره¬ای پتانسیل هر منطقه با استفاده از نرم¬افزار ilwis به شکل خروجی، نمایش داده شد. برای محصول برنج، سیاه¬بیشه بهترین و قائمشهر ضعیفترین پتانسیل را دارا بودند. برای سویا، پتانسیل اراضی ساری بهترین و قائمشهر ضعیفترین بوده است. ذرت نیز در قائمشهر و ساری به ترتیب بالاترین و کم¬ترین پتانسیل را دارا بود. برای محصول تنباکو نیز سیاه¬بیشه بالاترین و بابلسر پایین¬ترین پتانسیل را دارا میباشند. برای گیاه بادام¬زمینی نیز ساری و سیاه¬بیشه به ترتیب بهترین و ضعیف¬ترین عملکرد را داشتند. برای محصولات باغی نیز با استفاده از نتایج خاکشناسی و داده¬های اقلیمی بررسی¬هایی صورت گرفت. باغات مرکبات و زیتون با اصلاح مدیریت میتوانند عملکرد¬های بهتری نسبت به وضع حال داشته باشند. کلمات کلیدی: آگرواکولوژی، زون¬بندی، gis، مدل¬های شبیه¬سازی، wofost، ارزیابی، تصاویر ماهواره¬ای، ilwis
محمد همتی مرادآبادی محمد اخوان قالیباف
در کشورهای درحال توسعه از جمله ایران، انباشتن نخاله¬های ساختمانی در حاشیه شهرها یک مشکل اجتماعی، زیست محیطی است. در بین نخاله¬های ساختمانی آجرهای رسی حجم قابل توجهی دارد که بخشی از آن قابل تفکیک است. کارهای متعددی در زمینه بازیافت نخاله-های ساختمانی صورت گرفته است. ولی تاکنون به رغم پتانسیل آجر در جذب و انتقال رطوبت و عناصر محلول قابل جذب در بسترکشت گیاه تحقیقات کاملی در ارتباط با اثر حاصلخیز کننده¬گی آجر صورت نگرفته است. از این رو لازم است شاخص¬های فیزیکی وشیمیایی آجر را که بتوان با آن¬ استعداد آجر را برای استفاده در بستر کشت گیاه با دانه¬بندی های متفاوت بررسی نمود؛ اندازه¬گیری شود. دراین تحقیق اثر دانه¬بندی بر مقدار و تغییرات شاخص¬های فیزیکی و شیمیای آجرخرده بررسی شد. همچنین به منظور استفاده کاربردی، اثر حضور آجرخرده در بستر کشت خیار گلخانه¬ای رقم نگین بررسی شد. نتایج نشان داد آجرخرده با واکنش و شوری قابل مدیریت،داشتن خاصیت بافری، حضور بارهای منفی بر سطح ذرات، عناصر محلول مفید، پتاسیم قابل جذب بالا، قدرت نگهداری بالای رطوبت، حضور فضاهای محبوس ونداشتن اثر منفی بررشد گیاه خیار می¬تواند با عنوان حاصل خیزکننده جهت بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیای بستر کشت استفاده شود.
فاطمه رهبرعالم شیرازی حمیدرضا عظیم زاده
فرسایش خاک از نوع آبی و بادی از مهم ترین مسائل مدیریت مناطق در اقلیم خشک ایران مرکزی است. این پژوهش با هدف بررسی نقش سازند های زمین شناسی و مواد مادری در فرایند تکاملی خاک و فرسایش پذیری آن ها در یک ناحیه خشک تا نیمه خشک انجام شد. برای این منظور سازندهای سلطانیه و نایبند که در بخش مرکزی ایران از فراوانی نسبی بالایی برخوردارند، انتخاب گردید. پس از بازدید میدانی از خاک های تشکیل شده بر روی تیپ های اراضی دشت سر و کوهستان از سازندهای متفاوت نمونه برداری انجام گردید. تجزیه فیزیکی و شیمیایی معمول و آزمایشات تکمیلی پراش اشعه ایکس از بخش رس کوچکتر از یک میکرون خاک به عمل آمد. به منظورتعیین فرسایش پذیری خاک های منطقه از حدود اتربرگ، روش پین هول و ضریب k، فرسایش پذیری سنگ های سازندها از روش سلبی و زمین شناسی، فرسایش بادی از مدل تجربی اریفر و فرسایش آبی از مدل پسیاک و ام پسیاک استفاده شد. سازندهای سلطانیه با فراوانی نسبی دولومیت های چرت دار و سازند نایبند با فراوانی کلسیت و دولومیت ضمن فراهم آوردن شرایط تکامل خاک به ویژه بر روی سازند های نایبند با تشکیل افق کلسیک در خاک و در کنار آن ایجاد شرایط برای بوجود آمدن رس های ثانویه پالیگورسکیت توانسته است نقش سازنده ای در تولید خاک پایدار ایجاد نماید. نتایج نشان داد که در ناحیه مورد مطالعه ارتباط معنی داری بین فرسایش پذیری خاک های سازند نایبند و سلطانیه وجود دارد و فرسایش پذیری خاک های نایبند بیشتر از سلطانیه است. سنگ های سازندهای نایبند دارای مقاومت متوسط و سازند سلطانیه مقاوم به فرسایش بود ولی فرسایش بادی سازند نایبند از سازند سلطانیه مقداری کمتر طی محاسبه بدست آمد.. فرسایش آبی سازند نایبند به روش پسیاک یک کلاس بیشتر از سازند سلطانیه طی محاسبه بدست آمد.
راضیه کارگرخرمی محمد اخوان قالیباف
خاک محیطی است طبیعی جهت حفظ و رشد نباتات، این مهمترین تعریفی بوده است که از آغاز پیدایش کشاورزی برای خاک وجود داشته، لیکن با ایجاد شهر ها اهمیت خاک به عنوان شالوده راه ها و ساختمان ها و غیره از دیدگاه مهندسی نیز شناخته شد. در این بین با توجه به افزایش روز افزون جمعیت و در پی آن افزایش کشت و زرع و ساخت و ساز ها، تفکر استفاده از زمین های با خاک های نامناسب نیز در ذهن مهندسان، کشاورزان و دستگاه های اجرایی نقش بست. خاک مارن یکی از انواع خاک های نامناسب، است که در سراسر جهان به طور وسیعی پراکندگی دارد و از نظر مهندسی منبع صدمات بزرگی برای پروژه ها، سـازه ها و زمین های زراعی می باشد. ویژگی مشخصه این خاک ها واگرایی آن هاست. به محض تماس یافتن این گونه خاک ها با آب حتی اگر سرعت جریان کم باشد، ناپایداری و شسته شدن اتفاق می افتد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان پایداری مکانیکی خاک های مارن منطقه خان زنیان، واقع در استان فارس و مطالعه تاثیرخصوصیات شیمیایی و کریستالوشیمیایی بر این پایداری است. در همین راستا پایداری مکانیکی خاک ها به وسیله آزمایش واگرایی پین هول و آزمایش ضریب انبساطی خاک تعیین و نتایج حاصل از آن ها، با خصوصیات فیزیکی-شیمیایی، محتوای یون های محلول و خصوصیات کریستالو شیمیایی خاک مقایسه شد. طبق نتایج به دست آمده از آزمایش پین هول، خاک های منطقه در اکثر افق های پروفیل های حفرشده کاملا واگرا (d1،d2) بوده و تنها در برخی از افق ها، واگرایی متوسط (nd3)را از خود نشان دادند. همچنین ضریب انبساط پذیری خاک در تمامی افق ها (03/0<cole) وجود مقادیر قابل توجهی از کانی های انبساط پذیر اسمکتایتی و تبع ناپایداری حاصل از وجود این رس ها را در خاک های منطقه نشان داد. به علاوه آزمایشات محتوای یونی، حضور اندک یون های موجود در عصاره 1:5خاک های مورد مطالعه را تایید نمود. در این بین تنها کاتیون های کلسیم و منیزیم به نسبت قابل توجهی در محلول خاک وجود داشتند. همچنین مطالعات زمین شناسی موقعیت پروفیل های حفر شده را بر روی بخش بالایی سازند تبخیری گچساران نشان داد. سازند گچساران بالایی دارای ترکیب سنگ شناسی مارنی – آهکی بوده و حساسیت به فرسایش آن بسیار زیاد است. در نهایت می توان گفت مواد مادری آهکی- مارنی و ناپایدار، غلظت زیاد منیزیم در محلول خاک و نقش مشابه آن با سدیم در ایجاد ناپایداری و رس های انبساط پذیر اسمکتایتی سه عامل موثر در بی ثباتی و واگرایی مارن های منطقه مورد مطالعه، ارزیابی شد.
فاطمه مسعودی همت آبادی جعفر قیصری
چکیده ندارد.