نام پژوهشگر: سپیده علوی
نگار سودبخش عبدالمهدی ریاضی
هدف از تحقیق حاضر بررسی کاربرد راهبردهای ارتباطی شفاهی توسط زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی بود. به علاوه تاثیر سطح بسندگی شفاهی و نیز انگیزش و نگرش آنان بر استفاده این راهبردها مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات لازم از یک نمونه در دسترس شامل 38 نفر زبان آموز ایرانی زبان انگلیسی (30 زن و 8 مرد) که در سال اول دانشگاه شیراز در رشته زبان و ادبیات انگلیسی مشغول به تحصیل بودند گردآوری شد. سه ابزار مورد استفاده در تحقیق عبارت بودند از یک تکلیف ارتباط شفاهی، پرسشنامه راهبردهای ارتباطی شفاهی ناکاتانی (2006) وپرسشنامه انگیزش و نگرش لین(1987). اطلاعات گردآوری شده توسط آزمونهای آماری گوناگون از قبیل تحلیل همبستگی، آزمون تی گروههای مستقل و تحلیل واریانس یک سویه و دو سویه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که شرکت کنندگان در تحقیق بیشتر از میانگین (moderate) از راهبردهای ارتباطی شفاهی استفاده کردند. در بخش راهبردهای گفتاری، راهبردهای مربوط به رها کردن انتقال پیام و تلاش برای به انگلیسی فکر کردن و دربخش راهبردهایی که موسوم به راهکارهای شنوندگان کم فعال هستند به طور معنا داری کمتراز سایر راهبردها مورد استفاده قرار گرفتند. اگر چه راهبردهایی که در جهت حفظ روانی ارتباط شفاهی استفاده می شوند بیشتر از سایر راهبردها بکاربرده شدند، تفاوت معناداری بین کاربرد این گروه و سایر راهبردهای ارتباطی شفاهی مشاهده نشد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین سطح بسندگی شفاهی و نیز سطح نگرش و انگیزش شرکت کنندگان در تحقیق و کاربرد راهبردهای ارتباطی شفاهی توسط آنان ارتباط معنادار مثبت وجود داشت. به علاوه، نتایج نشاندهنده تأثیر معنادار سطح بسندگی شفاهی بر کاربرد راهبردهای ارتباطی شفاهی بود به این ترتیب که گروهی که از بسندگی شفاهی بالاتری بهره مند بودند به طور کلی نسبت به گروهی که از بسندگی شفاهی پایین تری برخودار بودند به طور معناداری استفاده بیشتری از راهبردهای ارتباطی شفاهی کردند. به طور خاص، گروه اول از برخی عوامل مربوط به راهبردهای گفتاری و شنیداری همچون راهبردهای حفظ روانی ارتباط و راهبردهای غیر کلامی به طورمعناداری بیشتر از گروه دوم استفاده کردند. سطح نگرش و انگیزش شرکت کنندگان در تحقیق نیز تأثیر معناداری بر کاربرد راهبردهای ارتباطی شفاهی آنان داشت بدین ترتیب که فراگیرانی که از سطح نگرش و انگیزش بالاتری بهره مند بودند به طور معنا داری بیشتر از گروهی که از سطح نگرش و انگیزش پایین تری برخوردار بودند از راهبردهای ارتباطی شفاهی استفاده کردند. در حقیقت، گروه اول از برخی عوامل مربوط به راهبردهای گفتاری به طور معناداری بیشتر از گروه دوم استفاده کردند اگرچه کاربرد عوامل مربوط به راهبردهای شنیداری تفاوت معناداری را بین این دو گروه نشان نداد. در پایان یافته های تحقیق مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و بر آن اساس نتایج آموزشی تحقیق و پیشنهادهایی برای انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه ارائه گردید.
محمد حامد هومان فرد محمد رحیمی
تحقیق حاضر به بررسی جوانب متعددی از بازخورد برخط ارائه شده توسط معلم و گروه همسان می پردازد. تاثیر انواع بازخورد بر توانایی نگارش زبان آموزان، نوع بازخورد ارائه شده توسط زبان آموزان، دقت بازخورد ارائه شده توسط زبان آموزان، الگوهای به کارگیری بازخورد فراهم شده توسط زبان آموزان، نگرش زبان آموزان نسبت به بازخورد ارائه شده توسط گروه همسان، و بررسی رابطه بین توانایی های میان فردی و درون فردی ، نگرش زبان آموزان نسبت به بازخورد ارائه شده توسط گروه همسان و میزان پیشرفت زبان آموزان در مطالعه حاضر مورد بررسی قرار گرفتند. دانشجویان سه کلاس که در رشته های زبان و ادبیات انگلیسی و آموزش زبان انگلیسی تحصیل میکردند در این مطالعه شرکت نمودند. به زبان آموزان یکی از کلاس ها بازخورد برخط توسط معلم داده شد. در دو کلاس دیگر بازخورد توسط گروه همسان ارائه شد، که در یک کلاس به صورت سنتی و در کلاس دیگر به صورت برخط بود. اطلاعات مورد نیاز برای انجام تحقیق حاضر توسط سه پرسشنامه، مصاحبه و جمع آوری متون نوشته شده توسط زبان آموزان نوشته شده بدست آمد. بررسی اطلاعات جمع آوری نشان داد که زبان آموزانی که بازخورد بر خط دریافت کردند در امتحان پایانی عملکرد بهتری در نگارش نسبت به گروهی که بازخورد سنتی دریافت کردند داشتند. نتایج همچنین نشان دادند که دانشجویانی که در گروه بازخورد برخط توسط گروه همسان بودند در مقایسه با گروه بازخورد سنتی تعداد بیشتری بازخورد مرتبط با معنا ارائه دادند. یافته های تحقیق نشان دادند که زبان آموزانی که در گروه بازخورد برخط بودند در ارائه بازخورد صحیح موفق تر از گروه بازخورد سنتی بودند. نتایج نشان دادند که زبان آموزانی که در گروه بازخورد برخط بودند تعداد بیشتری بازخورد مرتبط با معنا را در نوشته های خود اعمال کردند. نتایج پرسشنامه ها و مصاحبه ها نشان دادند که زبان آموزان از بازخورد برخط استقبال کردند و در فعالیت های مربوط به آن با علاقه شرکت کردند. یافته ها همچنین نشان دادند که رابطه مستقیمی بین نگرش زبان آموزان به بازخورد بر خط، توانایی های میان فردی و درون فردی و میزان پیشرفت زبان آموزان وجود دارد.
ابوذر رجب پور سپیده علوی
هدف این مطالعه شناسایی و مقدار دهی اصطلاحات یافت شده در سه کتاب انگلیسی پیشرفته کانون زبان ایران بر اساس سه پیکره زبانی متفاوت می باشد. به علاوه، این مطالعه در صدد مقایسه فراوانی این اصطلاحات در این سه پیکره زبانی بوده و به دنبال یافتن الگو و یا چگونگی انتخاب اصطلاحات توسط ناشران این کتب می باشد. در قدم اول هرسه کتاب انگلیسی پیشرفته کانون زبان ایران برای یافتن اصطلاحات چند کلمه ای مورد جستجو قرار گرفتند. سپس موارد مطابق با شروط اصطلاح بودن (fernando, 1996 ) برای جستجو در پیکره ها انتخاب گردیدند. با در دست داشتن تعداد اصطلاحات هر کتاب، با استفاده از برنامه spss 2 تست chi-square اجرا شد. هدف این تستها یافتن ارتباطی معنادار بین کتابها از لحاظ تعداد اصطلاحاتشان بود. در مرحله بعد، محقق فراوانی هر اصطلاح را به صورت بر-خط در سه پیکره زبانی bnc، micase و brown مورد جستجو قرارداد. این فراونی های برای یافتن ارتباطی معناداردر بین سه پیکره زبانی مقایسه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که کتابها هم از لحاظ تعداد اصطلاح و هم از لحاظ نوع اصطلاحات با هم متفاوت بودند. نتایج همچنین بیانگر این موضوع بود که اصطلاحات یافت در در کتابهای انگلیسی پیشرفته کانون زبان ایران در پیکره های زبانی رایج نیستند. تعداد زیادی از این اصطلاحات دارای فراوانی های متفاوتی در پیکره های زبانی بودند.
احسان انصاری پور رحمان صحراگرد
چکیده عوامل انگیزه زدا و انگیزه زا در بین دانشجویان کارشناسی ارشد رشته ی آموزش زبان انگلیسی دانشگاه های ایران مطالعه کنونی با یک رویکرد کمی-کیفی به بررسی عوامل انگیزه زدا و انگیزه زا در بین دانشجویان ارشد رشته آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه های ایران با تکیه بر ایده ها و نظرات آن ها پرداخته است. شرکت کنندگان شامل 170 دانشجوی زن و مرد(97مرد و 73 زن) رشته آموزش زبان انگلیسی بودند که به صورت تصادفی از بین 10 دانشگاه دولتی شناخته شده ایران انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات کیفی، مصاحبه هایی با20 دانشجو، 2 دانشجو از هر دانشگاه صورت پذیرفت. متعاقباً به منظور جمع آوری اطلاعات کمی یک پرسش نامه انگیزه زدایی که شامل 40 پرسش بود، تنظیم شد و به 150 دانشجو، 15 دانشجو از هر دانشگاه، داده شد. پایایی این پرسش نامه درspss 16 محاسبه شد که ضریب آلفای کرونباخ 82/0 بود. نتایج مقایسه تحلیل اجزای اصلی و monte carlo pca نشان داد که پرسش های پرسش نامه بر روی 9 عامل بارگذاری شدند، یعنی، 1) خصوصیات اساتید؛ 2)بدبینی نسبت به آینده؛ 3)مشکلات اقتصادی؛ 4)سیستم نمره دهی؛ 5)تصمیمات مبتنی بر برنامه تحصیلی؛ 6)طرح برنامه درسی؛ 7)محیط کلاسی؛ 8)امکانات؛ و 9)تصمیمات مدیریتی. یافته های anova (اقدامات مکرر یک سویه) مشخص کرد که «مشکلات اقتصادی» بارزترین عامل انگیزه زدا برای شرکت کنندگان این مطالعه بود. دومین عامل مهم انگیزه زدا «بدبینی نسبت به آینده» احصاء شد. سومین و چهارمین عامل انگیزه زدا به ترتیب «خصوصیات اساتید» و «طرح برنامه کلاسی» بودند. ترتیب عوامل انگیزه زدا براساس اهمیت به ترتیب ذیل می باشند: «تصمیمات مبتنی بر برنامه تحصیلی»، «سیستم نمره دهی»، «تصمیمات مدیریتی»، «امکانات» و «محیط کلاس». علاوه براین راهکارهای انگیزه زایی برپایه آنچه دانشجویان به عنوان شیوه هایی جهت برون رفت از فاکتورهای انگیزه زدایی موجود پیشنهاد کردند نیز ارایه شده است. برآیند این مطالعه اغلب مورادی را شامل می شود که می بایستی توسط سیاست گذاران، مدیران دانشگاه و اساتید مورد توجه قرار گیرند. متصدیان امور نقش قابل توجهی درفراهم آوردن محیطی مناسب به منظور انگیزه زایی در دانشجویان یا اتخاذ اقدامات مقتضی به منظور رهایی از عوامل انگیزه زدای موجود می توانند ایفا نمایند.
سیا مک کریمی سپیده علوی
گیرایی دانشجویان در پیدا کردن معانی لغات با توجه به سه فعالیت فوق اندازه گیری می شد. در این مطالعه به این مهم دست یافته شد که اگر چه تمام دانشجویان به معانی بعضی از لغات از طریق این فعالیتها دست یافتند اما دانشجویان ممتاز نسبت به دانشجویان سطح متوسط از یادگیری بالاتری در معانی لغات بهره برده اند. در این تحقیق نشان داده می شود که فعالیتهای خواندن متون انگلیسی جهت یادگیری معانی لغات جدید تاثیر قابل توجهی ندارد. داده ها نشانگر این موضوع است که این سه نوع فعالیت درصد زیادی از افزایش را در جهت یادگیری معانی لغات جدید نشان نمی دهد.اما خواندن متون زبان انگلیسی به تنهایی می تواند در افزایش دامنه لغات تاثیر داشته باشد
بابک امامی محبوبه سعادت
پژوهش حاضر عقاید مدرسان ایرانی را در مورد اهمیت اشتباهات نوشتاری زبان آموزان پیش از تصحیح و پس از تصحیح انشاهای زبان آموزان مورد بررسی قرار داده است. 30 مدرس و استاد زبان انگلیسی زن و مرد با سطوح مختلف تحصیلات کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا که درس نگارش زبان انگلیسی را در موسسات مختلف آموزش زبان شیراز و یا دانشگاهها (اعم از دانشگاه شیراز و دانشگاه آزاد شیراز) تدریس کرده بودند و یا در زمینه تصحیح نگارش زبان انگلیسی تجربه داشتند در این تحقیق شرکت نمودند. مطالب و ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل 3 متن انشای زبان آموزان و یک پرسشنامه بود. 3 متن انشا را محقق به همراه 3 تن از استادان دانشگاه شیراز به نحوی انتخاب نمودند که نمونه ای از نگارش زبان آموزان در 3 سطح ابتدایی، متوسط و پیشرفته و در بردارنده ی اشتباهات رایج زبان آموزان ایرانی در هر سطح از مهارت باشند. به علاوه، یک پرسشنامه 16 سوالی بر اساس دسته بندی های ذکر شده در مقیاس نمره گزاری جیکوبز و همکاران (1981) به منظور گردآوری داده های مربوط به عقاید نمره گزاران درباره اهمیت انواع مختلف اشتباه (مکانیک نگارش، ساختاری، واژگان، سازماندهی و محتوا) پیش از تصحیح و پس از تصحیح متن ها آماده و مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در میان انواع مختلف اشتباهات، تمرکز اصلی تقریبا همه نمره گزاران پیش از تصحیح و پس از تصحیح متن ها بر روی اشتباهات مربوط به محتوا بوده است. علاوه بر این، مشخص شد که پس از تصحیح متن ها، نمره گزاران اهمیت قابل توجهی برای اشتباهات مربوط به همه دسته ها به جز اشتباهات مکانیک نگارش قایل بوده اند. کلید واژه ها: نگارش، تصحیح اشتباهات، بازخورد، عقاید مدرسان
سارا ترابیان ناصر رشیدی
چکیده بطور معمول کودکان دارای یک زبان مادری هستند و به مرور زبان های دیگر را می آموزند ، اما کودکانی نیز هستند که از بدو تولد در معرض دو زبان قرار دارند و بطور همزمان فرا می گیرند . تحقیقات دانشمندان این مهم را متذکر میشود که فراگیری دو زبان بطور همزمان، برای کودکان دارای ارزشی فرا تر از تصور عام است بطوریکه ذهن کودک دو زبانه ، باز تر و منعطف تر میشود و این تاثیر تا دوران کهولت نیز همراه و مددی برای وی محسوب میشود. هدف از این مطالعه موردی، این است که به تجزیه و تحلیل فرآیندهای زبان و قالبهای کلام یک دختر بچه دو ساله فارسی و انگلیسی زبان که هر دو زبان را همزمان و از بدو تولد یاد گرفته است بپردازد.صحبت های خردسال مذکور، در طی چهار ماه ضبط و سپس رونویسی شده سپس این نوشته ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته بدین نحو که تعداد کلمات فارسی و انگلیسی شمارش و نقش این کلمات در جمله بررسی شده است.نتایج این مطالعه نشان می دهد که این خردسال، بیشتر از اسم و صفت های انگلیسی و فعل های فارسی استفاده می کند. علت استفاده گزینشی ، سهولت ادای آن بوده است. چرا که برای ساختن جمله های منفی در فارسی از تعداد کلمات کمتری به نسبت انگلیسی استفاده می شود.لذا کودکان ساده ترین راه را انتخاب می کنند و به همین دلیل برای بیان منظور خود قابلیت های هر زبان را به نفع خود و در راستای سادگی در هم آمیخته و به کار می برند.از طرفی رمز گردانی در جملات این کودک بستگی به مخاطب او داشت بطوریکه با هر مخاطبی مطابق با زبان اصلی وی رمز گردانی میکرد. علاوه بر این موضوع مورد بحث در انتخاب زبان و رمز گردانی نقش بسزایی داشته است. برای صحبت کردن درباره بعضی از موضوعات فقط از یکی از زبان ها استفاده می شد. نتیجه مهمی که از این مطالعه حاصل شد نوع رمز گردانی بود که عمدتاٌ رمز گردانی درون جمله ای بود در مقایسه با رمز گردانی بین جمله ای .این مطالعه یک مرجع در فهم، کمک و تسهیل فراگیری زبان برای حمایت از پدر ، مادر و معلمان کودکان دو زبانه نوشته شده است.
افسانه کیوان شکوه سپیده علوی
هدف این مطالعه بررسی تأثیر استفاده دانشجویان ایرانی از نرم افزار بر-خط moodlereader بر یادگیری تصادفی واژگان زبان انگلیسی می باشد. در مطالعه ی حاضر سی و هشت دانشجوی سال دوم رشته زبان و ادبیات انگلیسی شرکت داشتند که به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمایش تقسیم شدند. اعضای گروه شاهد به طور سنتی وارد برنامه خواندن و درک مفاهیم شدند در حالی که از اعضای گروه آزمایش خواسته شد که از نرم افزار بر-خط moodlereader استفاده کنند. در پایان مطالعه یادگیری تصادفی واژگان زبان انگلیسی در هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مهارت شناخت و تولید واژگان پیشرفت کرده بود. هم چنین، ارتباط معنی داری بین استفاده-ی اعضای گروه آزمایش از استراتژی های یادگیری لغات و مهارت تولید واژگان انگلیسی دیده شد.
یلدا فلاحی سعید مهرپور
امثال جز جدائی ناپذیرزبان هستند، که تأثیرات ارزشهای فرهنگی یک جامعه را بر زبان نشان می دهد. بی شک امثال در غالب کلامی آهنگین و کوتاه بازتابی از طریق اندیشیدن، رفتار یک اجتماع و رسومات آن است. از اینرو مطالعه امثال می تواند در برررسی و تقابل ادبیات و فرهنگ دو ملت کاربرد مستقیم داشته باشد. پژوهش حاضر با تحقیق در دویست و ده مثل رایج انگلیسی با معادل فارسی آن، به مقایسه تحلیلی امثال دو زبان فارسی و انگلیسی از دیدگاه جامعه شناختی زبان می پردازد تا به کمک این تحلیل مقابله ای از نقطه نظر اجتماعی، فرهنگی و زبانی به نقاط اشتراک و افتراق در دو فرهنگ پارسی و انگلیسی و شدت و حدت این ارتباط آگاه شود.در امثال بسیاری دراین دو زبان با یک همپوشی ساختاری و محتوایی روبرو می شویم که می تواند انعکاسی از الگوهای مشترک بین زبانی باشد و امثال متفاوت نتیجه ی تاثیرات فرهنک و اجتماع است بر آن زبان. همچنین در این پژوهش به مطالعه ی رابطه امثال با عوامل و نهادهای جامعه شناسی ومردم شناسی چون طبیعت، سنت و عقاید، مذهب و غیره پرداخته شده است. این دیدگاه اجتماعی و کاربردی به ما اجازه می دهد تا با دیدی ماوراء ساختار زبانی و کلامی به عقاید و پیش زمینه های فرهنگی یک ملت را که مثل به تصویر می کشد، دست یابیم. این بررسی می تواند راهگشایی جهت ارتباط بهتر و ترقی فهم متقابل بین دو جامعه باشد.