نام پژوهشگر: حسن معینی
حسن معینی اسماعیل شفیعی
با گسترش علم روانشناسی و مطرح شدن آن به عنوان یکی از شاخه های مهم علمی در قرن 19 و سپس ورود آن به عالم هنر و از جمله تئاتر که اوج آن با مطرح شدن سیستم استانیسلاوسکی در پرورش بازیگر بود دنیای بازیگری وارد دورانی تازه شد. وارد شدن روانشناسی به تئاتر نه تنها باعث دگرگونی در بازیگری شد بلکه در تحلیل متون نمایشی و ادبی نیز برگی تازه بود زیرا با تحلیل روان شناسانه، دریچه تازه ای بر روی آنالیز متون نمایشی گشوده شد. در این میان بخصوص نظریات فروید به عنوان پدر روانکاوی، جایگاه ویژه ای دارد. خلق شخصیت های دارای پیچیدگی های روانی همواره برای دست اندرکاران هنر نمایش از نمایشنامه نویس گرفته تا بازیگر چالشی بزرگ به شمار می آید که در صورت موفقیت در خلق آن ها گوئی به مدارجی بالاتر در کار حرفه ای خود رسیده اند. خلق این نوع شخصیت ها برای بازیگر به عنوان اجراکننده و کارگردان به عنوان مهم ترین راهنمای او در خلق شخصیت چالشی بسیار بزرگ است و از میان این نوع شخصیت ها، خلق شخصیت های روان نژند و روان پریش جایگاه ویژه ای (به جهت دشوار بودن) دارد. در این رساله ابتدا به تعریف شخصیت و مراحل رشد آن از دیدگاه فروید پرداخته شده و سپس ویژگی های شخصیت های روان نژند و روان پریش شرح داده شده و وجوه افتراق و اشتراک آن ها موردبررسی قرار گرفته. در فصل سوم آثار چخوف به عنوان یکی از چهره های درخشان شخصیت پردازی موردبررسی قرار گرفته و شخصیت های روان نژند و روان پریش در سه اثر او (خواستگاری، جشن سالگرد و مرغ دریایی) موردبحث و بررسی قرار گرفته است و در فصل چهارم با تکیه بر سیستم استانیسلاوسکی ضمن مقایسه نظریات او و چخوف در باب بازیگری چگونگی هدایت بازیگر در خلق این نوع شخصیت ها با استفاده از سیستم او موردبررسی قرار گرفته است.