نام پژوهشگر: روح الله فتاحی
زهرا اسماعیلی اراضی سید جواد ساداتی نژاد
بارش یکی از اجزاء چرخه هیدرولوژیکی است. آنالیز بارش با توجه به تصادفی بودن داده ها با کمک روشهای آماری صورت می گیرد. یکی از مهمترین روشهای آنالیز بارش تحلیل فرآوانی است. تحلیل فرآوانی بارشهای 24 ساعته ماکزیمم سالانه، در زمینه های مختلف طراحی ومهندسی مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه به اهمیت این بارشها در این مطالعه، مقادیر بارش های 24 ساعته بر پایه روش گشتاور خطی برای حوزه کارون بزرگ تحلیل فرآوانی شده است. در این مطالعه از روشهای تحلیل فرآوانی منطقه ای وایستگاه به ایستگاه در کنار هم استفاده شد و در نهایت این دو روش با هم مقایسه شدند. با کمک تحلیل فراوانی منطقه ای بر پایه روش گشتاور خطی سه منطقه همگن در کل حوزه کارون تشخیص داده شد. برای هر کدام از این مناطق منحنی های رشد منطقه ای برآورد گردید. سپس بر پایه منحنی های رشد منطقه ای چندکها برای هر دوره بازگشت برآورد شد. تحلیل فرآوانی ایستگاه به ایستگاه، پس از انتخاب بهترین توزیع آماری وانتخاب بهترین روش برای برآورد پارامترها صورت گرفت. منحنی های هم بارش برای کل منطقه با کمک مقادیر بدست آمده از تحلیل فرآوانی ایستگاه به ایستگاه رسم شد. رابطه مقادیر بارش با دوره بازگشتهای مختلف نیز با سایر پارامترها برآورد شد و به صورت مدل ارائه گردید. این روابط نشان می دهد که مقادیر بارش 24 ساعته در دوره بازگشتهای مختلف تابعی از بارش سالانه، دوره بازگشت و مقدار بارش پربارانترین ماه سال است. کارائی روش تحلیل فرآوانی منطقه ای با روشهای گشتاور خطی که بر پایه همگنی صورت می گیرد، در مقایسه با تحلیل فرآوانی ایستگاه به ایستگاه که بدون تعیین همگنی صورت می گیرد ،نشان داده شد.
احمدرضا فتاحی روح الله فتاحی
استخراج هیدروگراف سیل حوضه یکی از مهمترین موارد مطالعات هیدرولوژی در طراحی سازه های آبی در حوضه می باشد، وقتی این موضوع اهمیت ویژه ای می یابد که بدانیم در اکثر حوضه های کوهستانی با کمبود اطلاعات روبرو هستیم. یکی از پرکاربردترین مدلهای تجربی ارائه شده در این زمینه هیدروگراف واحد بدون بعد scs می باشد. مدل دیگری که توسط میدمنت و همکاران درسال1993بنام هیدروگراف واحد توزیعی(sduh) ارائه شد د ر سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. مدل sduh براساس عوامل کمی ژئومورفولوژی حوضه ها، هیدروگراف سیل را بر اساس بارش طرح برآورد می کند. به منظور بررسی این مدل و مقایسه کارآئی این دو روش در سه زیر حوضه از زیر حوضه کارون شمالی مطالعه حاضر انجام گردیده است. با تهیه نقشه های dem خطوط هم زمان تمرکز استخراج و پس از شبیه سازی مدل ها مقادیر qp , tp و همچنین کارایی نسبی مدل ها مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل sduh در برآورد دبی اوج سیلاب، زمان تا اوج، زمان پایه سیلاب و حجم سیلاب نسبت به مدل scs از کارایی مناسب تری برخوردار است.
فاطمه محمدی روح الله فتاحی
امروزه آب به عنوان شاخص کلیدی توسعه شناخته شده است. بنابراین لزوم اولویت بندی طرح ها و پروژه های ملی و منطقه ای به دلیل محدودیت منابع مالی و بازگشت سرمایه گذاری بسیار مهم می باشد. در این راستا استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره، کاملاً ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق رتبه بندی بهینه 9 طرح در حال مطالعه سد سازی استان چهار محال و بختیاری با در نظر گرفتن یازده معیار کیفی و کمی با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره و با استفاده از دو نرم افزار electre iii و expert choice انجام گرفت. سپس با تحلیل حساسیت در سناریو های تعریف شده مدل بهینه انجام گردید. نتایج حاکی از آن است که مناسب ترین روش تصمیم گیری از بین روش های electre iii ، مینی ماکس، فاصله های وزنی، حداقل مربعات، نش- هرسانی و ahp، روش electre iii به دلیل حساسیت کمتر نسبت به تغییرات در رتبه بندی می باشد. همچنین در تحلیل حساسیت تغییر درمقادیر معیارها، مشاهده شد، در روش electre iii مدل به ترتیب آب شاخص کلیدی توسعه بوده بنابراین اولویت بندی پروژه های ملی و منطقه ای به دلیل محدودیت منابع مالی اهمیت بسیار داشته و استفاده از روش هایmadm، ضروری است. در این تحقیق رتبه بندی بهینه 9 طرح در حال مطالعه سد-سازی استان چهار محال و بختیاری با در نظر گرفتن یازده معیار کیفی و کمی با استفاده از روش هایmadm و با استفاده از دو نرم افزار electre iii و expert choice انجام گرفت و با تحلیل حساسیت در سناریو های تعریف شده مدل بهینه انتخاب گردید. نتایج نشان داد مناسب ترین روش تصمیم گیری از بین روش های electre iii، مینی ماکس، فاصله های وزنی، حداقل مربعات، نش - هرسانی و ahp، روش electre iii به دلیل حساسیت کمتر نسبت به تغییرات در رتبه بندی می باشد. همچنین در تحلیل حساسیت های انجام شده، مشاهده شد، در روش electre iii مدل نسبت به حذف معیار (b/c) بیشترین حساسیت و نسبت به معیارهای ارتفاع سد، اشتغال زائی و تمرکز جمعیت، کمترین حساسیت را نشان داده است. از بین ارزش های آستانه در روشelectre iii، ارزش آستانه وتو با 04/37درصد بیشترین تغییرات و بنابراین حساس ترین پارامتر بوده و ارزش آستانه بی تفاوتی با 4/7 درصد کمترین حساسیت را داشته است. همچنین تغییرات ضریب حساسیت بیشتری را نسبت به ضریب ایجاد می کند.
فاطمه آتشخوار عطاء الله ابراهیمی
خصوصیات حوضه آبخیز به ویژه کاربری اراضی به دلیل اثرات مختلف در چرخه هیدرولوژی، دارای نقش اساسی بر رژیم سیلاب حوضه آبریز است. در این تحقیق با استفاده از تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و علم سنجش از دور با مدل هیدرولوژیک hec-hms، اثرات تغییرات کاربری اراضی بر دبی اوج سیلاب و میزان بار رسوب معلق حوضه آبخیز سولگان در یک دوره 20 ساله بررسی شده است. بدین منظور نقشه کاربری اراضی حوضه در سال های 1369، 1377، 1382 و 1388 بر اساس تصاویر ماهواره ای به کمک نرم افزار ilwis بدست آمد و بر این اساس اطلاعات مورد نیاز مدل هیدرولوژیکی بدست آمد. مدل هیدرولوژیک hec-hms برای داده های بارش – رواناب مشاهداتی، واسنجی و اعتباریابی شد و پارامترهای بهینه از مدل استخراج گردید. در مرحله بعد با توجه به حداکثر بارش 24 ساعته در دوره های بازگشت 2، 5، 10، 25، 50، 100 و 200 ساله هیدروگراف سیلاب حوضه بدست آمد. نتایج نشان داد بار رسوب معلق در دوره اول نسبت به دوره دوم (82-1369 نسبت به 88-1382) 33 درصد افزایش یافته است، که این امر به علت تغییر کاربری حوضه آبریز و تبدیل مراتع با پوشش خوب به مراتع با پوشش ضعیف و افزایش سطوح دیمزار بوده است. دبی اوج و حجم سیلاب در طول زمان افزایش یافته است. آنالیز حساسیت دبی اوج سیلاب نسبت به تغییرات شماره منحنی در زیرحوضه ها نشان داد زیر حوضه آقبلاغ بیشترین تأثیر را بر افزایش دبی اوج کل حوضه دارد به گونه ای که با افزایش 5 درصد شماره منحنی، دبی اوج به اندازه 7/22 درصد افزایش می یابد. این امر نشان می دهد که انجام عملیات آبخیزداری و کنترل سیلاب باید در زیرحوضه آقبلاغ اولویت بیشتری داشته باشد.
هانی تبریزی بهزاد قربانی
در تحقیق حاضر ضریب شدت جریان سرریزهای جانبی با مقاطع عرضی مستطیلی، مثلثی و ذوزنقه ای مورد بررسی قرار گرفته و عوامل تأثیرگذار بر روی این پدیده شناسایی شد. همچنین میزان تأثیر هرکدام از این عوامل ارزیابی شده و حساسیت ضریب شدت جریان نسبت به آن ها تحلیل گشت و در ادامه راندمان و بازده سرریزها در هنگام قرارگیری در سیستم در شرایط هیدرولیکی یکسان مقایسه گردید. مطالعه پروفیل طولی وعرضی در مقابل سرریز جانبی همراه با حل معادله جریان های متغیر مکانی به روش رانگ کوتای مرتبه 4 بخش دیگری از این تحقیق بود. به این منظور برنامه کامپیوتری به زبان matlab برای هر سه نوع سرریز، نگاشته شده و خروجی برنامه مورد نظر با آمار برداشت شده مقایسه شد. در آغاز کار نمونه جامعی برای شروع آزمایشات طراحی گردید که با توجه به محدودیت های موجود در آزمایشگاه تغییراتی در فلوم آزمایشی ایجاد شد به طوری که عرض کانال اصلی از 60 سانتیمتر به 30 سانتیمتر تقلیل یافت. ارتفاع در نظر گرفته شده برای سرریزها، 20، 30 و 40 سانتیمتر بوده و طول سرریز برای مقطع مستطیلی 20، 30 و 40 سانتیمتر و برای مقطع ذوزنقه ای 15، 20 و 30 سانتیمتر و زاویه رأس مقطع مثلثی 45، 60 و 90 درجه را شامل می شد. در مجموع 36 سرریز برای انجام گیری آزمایشات ساخته شد. آمار و داده های خام برداشت شده از مدل مورد نظر بوسیله ی نرم افزارهای آماری نظیر excel و spss تحلیل شده و نتایج مورد نظر نشان می دهد سرریزهای مستطیلی و ذوزنقه ای در مقایسه با سرریز مثلثی در شرایط هیدرولیکی بالادست، ضریب شدت جریان بالاتری به خود اختصاص می دهند. مهمترین عوامل تأثیرگذار بر سرریزهای مستطیلی، مثلثی و ذوزنقه ای به ترتیب عدد فرود در بالادست کانال اصلی، عرض کانال اصلی به عمق جریان در کانال اصلی و طول روگذری جریان به طول سرریز می باشند که با در نظر نگرفتن این عوامل خطای برآورد، در محاسبات افزایش خواهد یافت. نتایج این پژوهش نشان می دهند که اگر هدف، محاسبه دقیق ضریب شدت جریان باشد، محاسبه ی این پارامتر تنها با در نظر گرفتن شرایط هیدرولیکی بالادست مقدور نمی باشد و ساختمان و شکل مقطع عبوری جریان تأثیر بسزایی بر این پارامتر خواهد داشت. پروفیل طولی جریان در مقابل سرریز مثلثی نسبت به دو نوع دیگر، کمترین نوسان را داشته و به طور کل این پارامتر بیشترین تأثیر را از شرایط هیدرولیکی جریان در بالادست سرریز خواهد پذیرفت. مقایسه پروفیل عرضی در هر سه نوع سرریز تفاوت خاصی نداشته و روند آن در ابتدای سرریز کاهشی و با پیشروی به سمت انتهای سرریز شکل افزایشی به خود خواهد گرفت. مقایسه آماری نتایج خروجی از برنامه ارائه شده و داده های برداشت شده از آزمایشگاه نشان می دهد که برنامه مربوطه از دقت مناسبی برای پیش بینی پروفیل طولی سطح آب برخوردار است و قابلیت محاسبه این پدیده را در هر سه سرریز به صورت جداگانه خواهد داشت.
مهسا جهادی بهزاد قربانی
سرریز های جانبی یکی از اجزاء اصلی در کانال های توزیع آب در شبکه های آبیاری و زهکشی می باشد که با انحراف آب مازاد، سطح آب را در کانال های آبیاری کنترل می کنند. سرریز ها بر حسب شکل تاج و این که آیا تمام یا قسمتی از عرض کانال را گرفته-اند، تقسیم بندی می نمایند. در معمولی ترین تقسیم بندی ها، سرریز ها به دو گروه سرریز های لبه تیز و سرریز های لبه پهن تقسیم می شوند. همچنین سرریز ها می توانند به شکل های مستطیلی، مثلثی، ذوزنقه ای ، سهموی و کنگره ای ساخته شوند. یکی از انواع سرریز های کنگره ای سرریزهای نیمه بیضوی هستند. تا کنون تحقیقات گسترده ای بر روی سرریز جانبی مستطیلی و مثلثی صورت گرفته است اما تا به حال یک روش دقیق و کامل بر روی سرریز های نیمه بیضوی جامعیت پیدا نکرده است. طول سرریز های نیمه بیضوی بیشتر از عرض سرریز می باشد. در این نوع سرریز به دلیل افزایش طول تاج سرریز در یک محدوده معین عرضی، ظرفیت انتقال جریان نسبت به سرریز های مستطیلی بیشتر می-باشد. لذا در پایان نامه حاضر به مطالعه رفتار هیدرولیکی سرریز های نیمه بیضوی پرداخته شده است. در این پژوهش به مطالعه پروفیل سطح آب و رابطه آن با ضریب شدت جریان در سرریزهای نیمه بیضوی پرداخته شده است. با توجه به این که مهمترین مسئله در بررسی جریان روی این سازه، تعیین میزان شدت جریان است؛ تا کنون تلاش های بسیاری در بدست آوردن ضریب جریان توسط محققین مختلف صورت گرفته است و عموماً ضریب جریان در سرریزهای جانبی را تابعی از عدد فرود در بالادست سرریز در کانال اصلی دانسته اند. در این پروژه با مطالعات ابعادی، پارامترهای بی بعد بیشتری برای سرریز ها به شکل بیضی ارائه گردیده است. با توجه به تعداد زیاد پارامترهای دخیل، ارائه دقیق معادلات مربوطه، ساده نیست. بر این اساس در این تحقیق با استفاده از مدل سازی آزمایشگاهی به بررسی شرایط جریان روی این نوع سرریزها پرداخته شده است. نهایتاً با استفاده از نرم افزار spss و ضرایب تخلیه حاصل از مطالعات آزمایشگاهی و متغیرهای بدون بعد موثر معادله ای جهت محاسبه ضریب جریان در سرریز های جانبی نیمه بیضوی ارائه گردیده است. مقایسه نتایج با داده ها آزمایشگاهی و نتایج بدست آمده از تحقیقات قبلی نشان می دهد که معادله ارائه شده از دقت مناسبی برخوردار است.
افسانه عالی نژادیان احمد کریمی
امروزه به علت محدودیت آب، پساب فاضلاب برای آبیاری مزارع کشاورزی استفاده می شود. پژوهش حاضر به منظور اشتقاق توابع تولید آب – عملکرد، بررسی اجزاء عملکرد، کارآیی مصرف آب در گیاه ذرت علوفه ای تحت آبیاری با پساب شهری و همچنین بررسی اثرات پساب بر برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی و باکتریولوژیکی خاک در تابستان 1390 اجرا گردید. آزمایش در مزرعه ی تصفیه خانه ی فاضلاب شهری شهرکرد در خاکی با بافت رسی و در قالب کرت های خرد شده با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 6 فاکتور اصلی شامل آبیاری با آب چاه بدون کود (w0)، آبیاری با آب چاه با کود (w1)، آبیاری با اختلاط 1 به 3 پساب + آب چاه (w2)، آبیاری با اختلاط 1 به 1 پساب + آب چاه (w3)، آبیاری با اختلاط 3 به 1 پساب + آب چاه (w4) و آبیاری با پساب (w5) و 5 فاکتور فرعی سطوح مختلف کاربرد آب، پساب و نسبت های اختلاط آب و پساب (40، 60، 80، 100 و 120% نیاز آبی محاسبه شده با روش کمبود رطوبتی خاک) در 3 تکرار اجرا شد. در سه مرحله ی رشد رویشی، گل دهی و رسیدن دانه، بر اساس میانگین عملکرد ماده ی خشک اجزاء گیاه و مقدار آب مصرفی، توابع تولید خطی ساده آب – عملکرد و در مرحله ی نهایی رشد با توجه به وجود عناصر غذایی محلول موجود در پساب تابع خطی درجه دوّم کود – عملکرد برازش داده شد. از شاخص های آماری مانند حداکثر خطا (me)، ضریب تعیین (r2)، میانگین ریشه ی دوّم مربعات خطا (rmse)، کارآیی مدل سازی (ef) و ضریب باقیمانده (crm) برای ارزیابی کمّی توابع استفاده گردید. ضریب حساسیت گیاه (ky) برای کل ماده ی خشک در سه مرحله ی رویشی، گل دهی و رسیدن دانه به ترتیب 83/0، 90/0 و 87/0 به دست آمد و مشخص گردید که حساس ترین مرحله ی رشد ذرت به کمبود آب در مرحله ی گل دهی می باشد. بر پایه ی نتایج به دست آمده در مرحله ی رویشی، گل دهی و رسیدن دانه بیشترین عملکرد زیست توده، کارآیی مصرف آب و عملکرد دانه در تیمار w4 و کمترین عملکرد و کارآیی مصرف آب در تیمار w0 حاصل شد. کارآیی مصرف عناصر غذایی در مرحله ی آخر رشد در کل ماده ی خشک برای فسفر، پتاسیم و npk تحت تأثیر نوع آب و میزان آب آبیاری و برای ازت تنها تحت تأثیر نوع آب قرار گرفت. نتایج نشان داد در دوره ی تحقیق برخی خصوصیات خاک تحت تأثیر قرار گرفت، به گونه ای که کاربرد پساب باعث کاهش سرعت نفوذ، هدایت هیدرولیکی اشباع، پایداری خاکدانه، تخلخل خاک و افزایش جرم مخصوص ظاهری خاک گردید. همچنین با کاربرد پساب عناصر ریزمغذی و فلزات سنگین در خاک از حد مجاز در خاک تجاوز نکردند. نتایج آنالیز باکتریولوژیکی خاک نشان داد که استفاده از پساب در مقایسه با آب چاه باعث افزایش باکتری کلی فرم مدفوعی (fc) به میزان 48 و 11 درصد به ترتیب در عمق 5-0 و 15-5 سانتی متری خاک گردید. در گیاه مورد نظر نیز تعداد باکتری های کلی فرم کل و مدفوعی در سطح برگ های قدیمی نسبت به برگ جدید گیاه زیادتر بودند.
فاطمه شهیدانی مصطفی کرباسیون
کشور ایران در نواحی خشک و نیمه خشک قرار گرفته و دارای منابع آبی محدودی می باشد لذا آب مهمترین محدودیت در تولید محصولات کشاورزی به شمار می رود. بنابراین اصلاح شیوه های آبیاری به منظور افزایش راندمان آبیاری و افزایش محصول و سودآوری کشاورزان از اهمیت شایانی برخوردار می باشد. اما استفاده از سیستم های آبیاری تحت فشار با تنگناها و دشواری های فنی، اقتصادی و اجتماعی گوناگونی نیز روبه رو است. ارزیابی عملکرد سیستم های آبیاری یکی از راهکارهای اساسی جهت توسعه و بهبود روش های مختلف آبیاری است که در نهایت منجر به افزایش بهره وری و کاهش تلفات آب خواهد شد. ارزیابی یک سیستم آبیاری بدان جهت ضروری است که برای مدیر باغ مشخص می کند که آیا اجرای سیستم مناسب بوده و اهداف فنی، اقتصادی و اجتماعی آن محقق گردیده است یا باید در تجهیزات سیستم آبیاری و شیوه مدیریت و بهره برداری از آن تغییراتی ایجاد گردد. این تحقیق به بررسی ساز ه های فنی، اجتماعی و اقتصادی موثر در نگرش باغداران شهرستان سمیرم در خصوص توسعه و استفاده بهینه از سیستم آبیاری قطره ای می پردازد که از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی بشمار می آید و از طریق پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. تکمیل پرسشنامه ها توسط جامعه آماری که باغداران بهره بردار از سیستم آبیاری قطره ایی در شهرستان سمیرم بوده اند انجام شده و ابعاد فنی، اجتماعی و اقتصادی مورد سنجش قرار گرفته و علاوه بر آن در سه طرح این منطقه اندازه گیری هایی از دبی و فشار انجام شد تا شاخص های فنی محاسبه شود. نتایج ارزیابی فنی در سه مزرعه مورد مطالعه در این منطقه نشان دهنده عملکرد مناسب فیلترها در سه سیستم، و یکنواختی توزیع بیش از 90 درصد است که حاکی از عملکرد فنی مناسب سیستم های مورد ارزیابی است. همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها نشان داد که ارتباط معنی داری بین بعضی از فرضیه ها پیرامون بخش های فنی، اجتماعی، اقتصادی و کارامدی آموزش های جهاد کشاورزی وجود دارد. با افزایش مساحت باغ ها و افزایش تعداد درختان میزان موفقیت از نگاه باغدار، موفقیت اقتصادی، رضایت و علاقه مندی و رضایت از نرخ بهره وام های بانکی افزایش داشته و این ارتباطات معنی دار می باشند. میتوان گفت که هر چه تناسب طرح های اجرایی از نظر باغداران بهتر بوده است، باغداران اعتماد بیشتری به جهاد کشاورزی و کارآمدی آنها پیدا کرده اند. به عبارت دیگر عملکرد مناسب و بجای کارشناسان مربوطه در طراحی بجا و متناسب در جلب اعتماد باغداران تاثیر معنی داری داشته است. کارآمدی ترویج بر میزان افزایش کیفی و کمی محصولات باغداران تاثیر بسزایی دارد و هرچه فعالیت های ترویجی سودمند تری انجام گیرد، در نهایت میزان بازده باغداران افزایش خواهد داشت
مرضیه محمدی مهدی رادفر
با توجه به این که ایران کشوری کم آب و خشک است، استفاده از راه کارهایی جهت کاهش مصرف آب و استفاده بهینه از مقدار آب موجود، راه حل بسیاری از مشکلات خواهد بود. کارایی مصرف آب یکی از مهمترین خصوصیات فیزیولوژیکی است که در بررسی سازگاری گیاهان به شرایط خشک نقش عمده ای دارد و هر عاملی که عملکرد را افزایش دهد و تبخیر و تعرق را بدون تاثیر نامطلوب زیاد بر عملکرد، کاهش دهد، کارایی مصرف آب را افزایش می دهد. تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل محدود کننده رشد گیاهان در سراسر جهان و شایع ترین تنش محیطی است که تقریبا تولید 25 درصد اراضی جهان را محدود می سازد. در این تحقیق به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی بر گیاه جو بهاره یک طرح کاملا تصادفی شامل 7 تیمار و 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در خاکی با بافت لوم شنی در سال زراعی 91-1390 انجام شد. آبیاری تیمارها از اواخر فروردین شروع شد و عمق آبیاری با توجه به تبخیر و تعرق محاسبه شده، تخمین زده شد. عملکرد و اجزای عملکرد در آخر فصل اندازه گیری شد و نتایج نشان داد که سطوح مختلف تنش خشکی بر روی عملکرد و اجزای عملکرد تاثیر معنی داری داشته است و با توجه به عملکرد گیاه جو در شرایط تنش خشکی، این گیاه جزء گیاهان نیمه حساس به خشکی برشمرده شد. بهره وری ماکزیمم در سطح تنش 20 درصد و از نظر اقتصادی سود خالص حداکثر در سطح 10 درصد تنش به دست آمد. همچنین تبخیر و تعرق واقعی گیاه جو به روش مستقیم در تیمار های مختلف اندازه گیری و مقایسه شد. در ضمن مقایسه ای بین عملکرد و بهره وری آب گیاه جو در حالت محدودیت و بدون محدودیت ریشه انجام شد که اختلاف معنی دار بین دو حالت، نشان دهنده ی تاثیر مثبت توسعه ریشه بر بهره وری آب است. در کل نتایج نشان داد که کم آبیاری البته با انجام تحقیقات اولیه بر روی محصول، روش مناسبی برای افزایش بهره وری و به دست آوردن سود خالص حداکثر است.
مرضیه محمدیان محمدرضا نوری امامزاده ئی
آب یکی از مهمترین منابع مورد نیاز جامعه بشری است. امروزه توسعه پروژههای آبیاری متکی بر استفاده از منابع آب محدود یا با کیفیت نامطلوب است. شوری خاک و آب آبیاری از مهم ترین عوامل محدود کننده تولید گیاهان زراعی در مناطق خشک و نیمه خشک دنیا است. راهکارهایی برای کاهش این مشکل معرفی شده که اکثر این راهکارها بر پایه افزایش محصول به ازای مصرف آب کمتر است. به نظر می رسد که آبیاری با آب مغناطیسی ممکن است یک تکنیک موثر برای بهبود رشد و کاهش اثر شوری آب آبیاری برای گیاه فلفل در نظر گرفته شود. این تکنولوژی با تغییر برخی ویژگیهای آب باعث افزایش جذب آب و مواد غذایی توسط گیاه می شود. در این مطالعه به بررسی تأثیر آب مغناطیسی شده بر برخی ویژگیهای خاک و عملکرد گیاه فلفل سبز در آبیاری با آب شور پرداخته شد. آزمایش به صورت طرح کرتهای خرد شده با فاکتور اصلی شوری آب آبیاری در سه سطح (0/3، 2/3،4/2 دسی زیمنس بر متر) و فاکتور فرعی نوع آب (مغناطیس و غیر مغناطیس) در سه تکرار در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در تابستان سال 1392 اجرا شد. نتایج نشان داد که آب مغناطیسی بیشترین تأثیر را روی قطر نهایی ساقه اصلی، تعداد و وزن کل میوهها داشته است. اثر متقابل شوری و آب مغناطیسی بر ویژگیهای رشد و عوامل عملکرد میوه معنیدار نبوده، ولی بیشترین عملکرد میوه در شرایط آب مغناطیسی و شوری کم حاصل شده است. در مجموع بررسی ها نشان داد که آب مغناطیسی باعث افزایش 12، 19 و 33 درصدی عملکرد کل میوه به ترتیب در آب آبیاری با شوری 0/3، 2/3 و 4/2 دسی زیمنس بر متر شده است. همه اجزای عملکرد شامل وزن تر و خشک برگ، ساقه، ریشه و حجم ریشه در تیمار آب با شوری 0/3 دسی زیمنس بر متر دارای بیشترین مقادیر نسبت به دو تیمار شوری دیگر شد. آب مغناطیس باعث افزایش 15 و 11 درصدی در وزن تر ساقه در شوری 2/3 و 4/2 دسی زیمنس بر متر نسبت به سطوح غیر مغناطیس خود شد. همچنین آب مغناطیس در کاهش نمکهای موجود در خاک تأثیر معنیداری داشت. به گونهای که آب مغناطیس باعث کاهش سدیم، کلسیم، بیکربنات و سولفات به ترتیب به میزان 19/4، 22، 20و 8 درصد شد. نتایج بدست آمده در شرایط کنترل شده در موقعیت گلخانهای نشان داد که استفاده از آب مغناطیسی تأثیرات مفیدی بر عملکرد میوه فلفل سبز و کاهش غلظت نمکهای غیر ضروری از محیط ریشه خاک دارد.