نام پژوهشگر: احمد میرزاکوچک خوشنویس
سعید آسودگان اصغر محمد مرادی
بنای امامزاده قاسم یکی از بناهای واجد ارزش استان لرستان می باشد، که با در نظر گرفتن موقعیت مکانی آن و تغییر و تحولات فراوان طی دوران گذشته، می توان به شاخص بودن بنا پی برد. مراد از این ارزش، ارزشی است که به سبب مهارت در ایجاد تغییر و تحولات فراوان در بنا، روند تحول معماری را بخوبی نشان می دهد. این ارزشمندی در ابعاد متفاوت از جمله در ساختار، سبک، فن آوری، مصالح، تزئینات و یا ترکیبی از آنها بارز می گردد. روند شکل گیری بنا با توجه به مستندات تاریخی مربوط به دوران سلجوقیان می باشد، که در حال حاضر هیچ گونه شواهدی از این دوران بدون پژوهش های باستانشناختی قابل مشاهده نیست. در وضعیت موجود، بنای اولیه به سبک و شیوه معمول مقابر دوران ایلخانی ـ مقابر تک واحدی با گنبد رک ـ برپا گردیده که طی دورهای بعد، دچار تغییرات فراوان ـ بنای چهار ایوانی با صحن مرکزی ـ شده است. بحث دوره شناسی و سیر تکامل و تحولات معماری، امروزه با مطرح شدن نگرش های جدید و توجه به تاثیرات این تحولات در نوع طرح های مرمتی این دوران، اهمیت بیشتری یافته است. رسیدگی به این مهم بخصوص در بناهای تاریخی که از دوره شناسی خاصی برخوردارند از اهداف این پژوهش بشمار می رود. تدوین برنامه کار و استراتژی مداخله در بنا و پیش بینی راهبردها و رهیافت های بنیادی و پرهیز از راه کارهای مقطعی و موضعی، از نیازها و ضروریات اساسی و تعیین کننده برای هر گونه حرکت و مداخله اصولی در بنا است. در این پروسه می توان به اهمیت بنا و چگونگی برخورد با آن از دیدگاه حفاظت، مرمت و دخالت را مهمترین هدف قرار داد. نتایج ذیل حاصل پژوهش بر اساس داده های میدانی و مطالعات کتابخانه ای بوده است: الف ـ شناخت سیر تحول معماری بنا در دوره های تاریخی با توجه به تحلیل داده ها ب ـ ارایه ایده جهت ارتقاء در حفاظت از وضعیت موجود ج ـ تدوین اصول و روشهایی جهت مداخله فنی ـ اجرائی در بنا
معصومه سعادتی احمد میرزاکوچک خوشنویس
هنر باید تجلی جمال حق باشد. در واقع هنرمند دینی در پی نمودن چهره ی جمیل حق است. او می کوشد تا آنچه را که از آن دور افتاده و خود را وابسته و متعلق به آن می داند، مجددا بیابد یا نمودی از آن را بازنمایی کند و از این راه خود را از تنگنای ماده و مادیت برهاند و از محسوس به معقول ارتقا دهد. اگر یک معماری بخواهد به معنای تمام کلمه، زیبا و سازمند باشد لازم است رابطه ای استوار با منبع زیبایی برقرار نماید. پروردگار سبحان در قرآن مجید زیبایی حقیقی را تنها از جانب خویش می خواند، از این رو در معماری اسلامی بنایی زیباتر خواهد بود که نسبت دقیقتری با منبع زیبایی برقرار ساخته باشد. معمار ایرانی با آگاهی کامل از خصوصیات ماورایی جهان آفرینش، در خلقت معماری همواره به دنبال کیمیای وحدت به عنوان بزرگترین رمز جاودانگی بوده است. در نگاه سنتی (مذهبی) انسان در جهانی می زید که فقط یک مبدا و یک مرکز دارد. او نسبت به آن مبدا در آگاهی کامل به سر می برد. مبدایی که مشتمل بر کمال، پاکی ازلی و تمامیتی است که بشر سنتی می خواهد در جستجوی آن برود، آن را دوباره به دست آورد و انتقال دهد. هدف انسان سنتی ( مذهبی ) از زیستن و ساختن در این جهان دست یافتن به بهشتی موعود است در جهانی دیگر، زیستن انسان در این جهان آمیخته ای است از ریاضت ها، رعایت ها، خودداری ها و بردباری هاست. او می داند که غایت او فراتر از این قلمرو ناسوتی است که به او داده شده تا بر آن حکومت کند. انسان سنتی، در اشتیاق بازگشت به بهشت معماری ای را می آفریند که بیش از آنکه محل بودن و سکنی گزیدن باشد محل شدن و گذران عمر است.در واقع هدف انسان سنتی بازگشت به اصل وجودی خویش است. از آنجا که هدف شمس نیز در زندگی و پروریدن انسانها بازگشت به خود است در تمدنی از خود بیگانه، در فرهنگ انسانی از خود گریخته، در این پژوهش به ساختن یادمانی برای او پرداختیم. چرا که پاسخ شمس به مسئله ی بشریت از خود غافل، همان هدفی است که از آن سخن گفته شد. ازنظرشمس، آرمان گرائی، کمال پذیری است. و کمال پذیری، مجاهده ی پیوسته، نوسازی مکرر، و انقلاب مستمر درونی، بسوی یک کمال مطلوب آرمانی است. در رویکردی دیگر با توجه به اینکه هنر و عرفان ایران در سطح جهانی به عنوان یکی از شاخصه های مهم کشورمان شناخته می شود، و از آنجا که شمس تبریزی به عنوان مراد و پیر مولوی از بزرگترین عارفان این مرز و بوم به شمار می رود، ایجاد آرامگاهی در خور این شخصیت عرفانی و ملی در جهت شناساندن و پاسداشت وی،امری مهم و ضروری می باشد.
امین کیوانلو محمدحسن طالبیان
مطالعه و بررسی کاروانسراها از دو دیدگاه پایه ای مورد توجه است؛ یکی مطالعات شناخت و آسیب شناسی آنها به عنوان یادمان های تاریخی به صورت بناهای منفرد در رابطه با محیط پیرامونی و دیگری مطالعه نقش آنها به عنوان رباط، در طول یک مسیر تاریخی کاروانرو. رباط سنگی انوشیروانی به عنوان یک یادمان تاریخی با ارزش در مسیر بسیار پراهمیت "راه ابریشم"، ویژگی های منحصر به فردی را داراست که در این رساله ابتدا به شناخت و تحلیل آنها پرداخته می شود و پس از آن، نحوه دستیابی به درمان این بنای ارزشمند با توجه به ویژگی های تاریخی- جغرافیایی و معماری- محیطی ارائه می گردد. بازشناسی، حفاظت و شناساندن ارزش های این بنای تاریخی به همگان، به عنوان مهمترین اهداف این رساله قابل بازیابی است. جهت دست یابی به این هدف، تهیه یک برنامه زمانبندی، برای انجام مطالعات متعدد در زمینه های مختلف، ضروری می نمود؛ لذا پس از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، بررسی های میدانی آغاز گردید که در گام نخست، نقشه های دقیق پایه تهیه گردید. وارد کردن اطلاعات بدست آمده، در نقشه های مذکور به صورت گرافیکی، گام بعدی جهت ثبت دقیق اطلاعات زمان حال است. لذا کلیه اطلاعات معماری- محیطی شامل: دوره بندی ها، دخل و تصرفات، مصالح بکار رفته، شیوه های اجرا، فن شناسی عناصر معماری، آسیب های موجود و ... پس از گردآوری در نقشه های پایه جانمایی گردید. آسیب شناسی که گام سوم در جهت نیل به اهداف پروژه است، در قالب جداول شامل بررسی عوامل مخل تأثیرگذار و نحوه اثرگذاری آنها بر عناصر معماری، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و در گام چهارم، نحوه تقرب به درمان با توجه به اهمیت جایگاه رباط در راه ابریشم –پس از تعیین مبانی نظری مرمت رباط- ارائه می گردد. اما مهمترین ویژگی رباط سنگی انوشیروانی، قرارگیری آن در مسیر راه ابریشم است که عامل اصلی جهت دهی به انجام مطالعات در زمینه های گوناگون بوده است؛ لذا کلیه طرحهای ارائه شده، با توجه به این ویژگی مهم تهیه و تدوین شده است.
محمد جعفرخان حمیدرضا عامری سیاهوئی
انسان از طبیعت بهره بسیار برده و شناختی که از خوب دیدن در جهان بدست آورده راهگشای او در پیچیدگیهای زندگی بوده است. هر سفر به شرط توجه، انسان را به حقیقت هستی نزدیک تر می کند پس در چگونگی ایجاد رابطه بین انسان و طبیعت که در نهایت به آفرینشی زیبا می انجامد باید ژرف اندیشید و استوار قدم برداشت. معماری از زمینه هایی است که در آن می توان برای نحوه این ارتباط به تعریفی مناسب دست پیدا کرد و با برنامه ریزی طبق مبانی ای که این رشته از شناخت انسان و شناخت طبیعت ارائه می دهد، ترکیبی متعادل بدست آورد که راه انسان را برای شناخت از طریق سفر، کوتاهتر می کند و به او طبیعت و حقیقت آن را می آموزد. در حال حاضر به طوری که از مطالعات درباره وضع گردشگری در ایران بر می آید، متأسفانه این فعالیت با نوعی رکود در کشور روبروست. معماری در توسعه گردشگری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این میان حتی پرداختن به طرح های ضربتی و کوتاه مدتی که منطبق با اهداف کلان و دراز مدت برای توسعه گردشگری هستند، بسیار تأثیر گذار و مهم می باشد. طرح این پروژه با توجه به موقعیت منطقه ی الموت قزوین از نظر توریستی، باعث پیشرفت چشمگیر صنعت توریسم در این ناحیه می شود. ضمن اینکه با گسترش نظارت محیط زیست بر ناحیه به حفظ اکوسیستم طبیعی آن کمک می کند. طرح با رویکرد معماری پویا ارائه شده است ، که رویکردی نوین و دارای نگاه ویژه به طبیعت و پویایی آن است. می توان به شکلی شروع معماری پویا را در ورودی و پنجره های بناهای باستانی یافت، سپس این معماری درآسیاب های بادی نمایان تر می گردد. معماری پویا با فناوری همگام شده و در دوره ی معاصر بسیار توسعه پیدا کرده است. تغییر و پویایی در عناصر تشکیل دهنده ی فضا می تواند اهدافی گوناگون از جمله کارکردی ، زیبایی شناختی و... را دنبال نماید.
محمد مهدی تومانی مجتبی انصاری
چکیده ندارد.