نام پژوهشگر: غلامرضا دهقان
رسول ذکری افشار جعفری
مقدمه: فعالیت های بدنی شدید باعث رهایش بنیان های آزاد و موجب آسیب های اکسایشی در ماکرومولکول های زیستی از جمله dna، پروتئین ها و لیپیدها می شوند. یکی از شیوه های مقابله با اثرات نامطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی استفاده از مکمل های ضداکسایشی خوراکی است. با این حال، در رابطه با اثرات ضداکسایشی سیر و ترکیبات آن بر فشار اکسایشی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی مطالعات جامعی صورت نگرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر فعالیت هوازی و مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر شاخص های خستگی (لاکتات)، آسیب سلولی (کراتین کیناز)، فشار اکسایشی (مالون دی آلدهید)، توان ضداکسایشی، التهابی ( لکوسیت ها) و نیم رخ های زیست شیمیایی (کلسترول تام، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین- کلسترول پرچگال و لیپوپروتئین- کلسترول کم چگال) سرمی مردان غیرورزشکار انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور با اندازه گیری های مکرر روی 20 مرد غیرورزشکار دواطلب (میانگین سنی3±25 سال، درصد چربی 2±15% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±42 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) در دو گروه تصادفی و همگن دارونما (700 میلی گرم دکستروز) و مکمل کپسول سیر(700 میلی گرم) انجام شد. پس از دوره ی 14 روزه ی مکمل سازی، همه ی آزمودنی ها در یک قرارداد ورزشی هوازی روی نوار گردان با 75% اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. خونگیری در سه مرحله (حالت پایه قبل از مکمل سازی، پس از 14 روز مکمل سازی و قبل از دویدن، و در نهایت بلافاصله پس از قرارداد ورزشی) انجام شد. ظرفیت ضد اکسایشی به صورت frap، مالون دی آلدهید و نیمرخ های لیپیدی به روش طیف سنجی (اسپکتوفتومتری) و تغییرات هماتولوژیک کراتین کیناز، لاکتات توسط دستگاه اتوانالایزر اندازه گیری گردید. داده های حاصله با استفاده از آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس مکرر و پس تعقیبی بونفرونی و با کمک نرم افزار spss نسخه 15 در سطح معنی داری 0/05 بررسی شد. یافته ها تحقیق: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه سیر در حالت پایه بر همه ی شاخص ها به غیر از تری گلیسرید و لیپوپروتئین پرچگال تأثیر معنی داری نمی گذارد ( p≥0/05). به علاوه، فعالیت هوازی(30 دقیقه دویدن با اکسیژن مصرفی 75 درصد) باعث افزایش معنی دار لاکتات، کراتین کیناز، مالون دی آلدهید و لکوسیت ها و کاهش معنی داری توان ضداکسایشی لیپوپروتئین کم چگال و تری گلیسرید شد( p≤0/05)؛ در حالی که افزایش کلسترول تام و لپیوپروتئین پرچگال پس از انجام فعالیت ورزشی معنی دار نبود( p≥0/05). با این حال، دامنه ی افزایش لاکتات، کراتین کیناز، مالون دی آلدهید، و لکوسیت ها و هم چنین افت توان ضداکسایشی گروه مکمل سازی سیر پس از انجام فعالیت هوازی کمتر از گروه دارونما بود( p≤0/05). نتیجه گیری: یافته های حاضر حاکی است که فعالیت هوازی و مکملسازی کوتاه مدت سیر بر لاکتات، کراتین کیناز، مالوندیآلد یید، ظرفیت ضد اکسایشی تام، نیم رخ های زیست شیمیایی و لکوسیت های مردان غیر ورزشکار تأثیر دارد. با این حال ، بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که 14 روز مکمل سازی سیر می تواند از افت توان ضداکسایشی، آسیب های فشاراکسایشی و التهاب ناشی از انجام فعالیت های ورزشی هوازی در مردان غیرورزشکار بکاهد.
مطهره اسدی غلامرضا دهقان
سیانوباکتری ها ( سیانوفیتا، سیانوپروکاریوتا، میکزوفیسه و یا جلبک های سبز- آبی) از دیرینه ترین موجودات زنده کره زمین هستند. مناطق قطبی، بیابان های سوزان، چشمه های آب گرم، ساختمان ها و بناهایی که توسط بشر ایجاد شده، شالیزارها و زمین های کشاورزی، دریاچه ها، دریاها و اقیانوس ها و آب-های جاری، هر یک فلور سیانو باکتری خاص خود را دارند. دریاچه ارومیه در ایران (n 30 37 و e 46) با وسعتی معادل 6000 کیلومتر مربع بیستمین دریاچه بزرگ جهان و پر آب ترین و بزرگترین دریاچه داخلی ایران است . غلظت بالای یونهای na + و cl – ویژگی تالاسوهالین دریاچه ارومیه است. این دریاچه در ارتفاع 1250 بالاتر ار سطح دریا قرار دارد. هدف از این مطالعه جداسازی سیانوباکتری دریاچه ارومیه و اکوسیستم های مجاور ان بوده است. جمع آوری نمونه ها در سال 1377 و 1388 از ایستگاه های بندر رحمانلو، بندرگلمانخانه و مصب سه رودخانه تلخه رود، زرینه رود و نازلوچای در ماههای مهر، آذر، بهمن، اردیبهشت و خرداد انجام گرفت. در این بررسی سیانوباکتری ای در شرایط طبیعی از نمونه های جمع آوری شده جدا نشد. تمام نمونه ها در محیط کشت bg-11 رشد کردند و در انکوباتور در برابر نور و دما 27 تا 28 درجه سانتیگراد و رطوبت 60 درصد نگهداری شدند. جداسازی و خالص ساری سیانوباکتری ها کاری بسیار پیچیده و مشکل است. بعد از رشد نمونه ها با تکنیک های مخصوصی جداسازی و خالص سازی شدند. استفاده از تکنیک های رقت سازی، تکنیک جداسازی نمونه ها با استفاده از آگار خط دار برای نمونه های که دارای حرکت سریدن می باشند و تکنیک برداشتن قطعه آگار برای جدا کردن سیانوباکتری های رشته ای از تک سلولی به کار برده شد. شناسایی موفولوژیکی سیانوباکتری های با استفاده از میکروسکوپ نوری و کلید های شناسایی kaushik 1987، prescott 1950، patrick and reiner 1966 و1982 roger انجام گرفت. برای شناسایی مولکولی بعد از استخراج dna با استفاده از برنامه لیز کردن سلول و کیت های بیونر با پرایمرهای طراحی شده به این منظور انجام شد. سیانوباکتری های arthrospira maxima، nostoc spوsp. gloeocapsa از بندر رحمانلو جدا شدند. سیانوباکتری arthrospira maxima 10 % به نمک تحمل ، سیانوباکتریsp. gloeocapsa 45% تحمل به نمک و nostoc sp. در حضور نمک رشد نمی کند. از بندر گلمانخانهsp. osillatoria. جدا شد که در محیط بدون نمک رشد می کند. در مصب رودخانه زرینه رود به عنوان پرآب ترین و بزرگ ترین رود سیانوباکتری های nodularia spinigena وsp. nostoc جدا شدند. سیانوباکتری nodularia spinigena در غلظت 25% نمک،سیانوباکتریsp. nostoc در 5% نمک رشد می کند. در مصب رودخانه نازلوچایphormidium fragile (meneghini)، oscillatoria salina، plectonema notatum، aphanocapsa greveilli، oscillatoria sp.، anabeana varibilis ، lyngbya sp.، phormidium sp.، phormidium fragile، microcoleus chthonoplastes، leptolyngbya sp. و chroococcus turgidus شناسایی شدند. سیانوباکتری ها oscillatoria sp.به 25% nacl و سیانوباکتری aphanocapsa greveilli به 30% نمک تحمل دارند. از مصب رودخانه تلخه رود سیانوباکتری های sp. microcoleus و chroococcus dispersus جدا شدند. این سیانوباکتری ها به 10% نمک تحمل دارند. جمع آوری نمونه ها در طی ماه های مختلف سال جمعیت متنوعی از پلانکتون های را نشان می دهد که مرتبط با نمونه گیری نامنظم یا شوری افزایش یافته دریاچه در سال های اخیر است که موجب کاهش تعدادی از گونه هایی شده است که به نمک بالا تحمل ندارند. این بررسی نشان می دهد که دریاچه ارومیه با وجود اشباع بودن از نمک و شوری بیش از حد، از نظر بیولوژیکی کاملاً فعال می باشد.
رحمت صفری غلامرضا دهقان
تیره ی نعناع، بالغ بر6500 گونه ی گیاهی راشامل می شود،که در240 سرده قرارمی گیرند.این گیاهان همه جاروی،تنوعمورفولوژیکی زیادی رانشان می دهند.متابولیت های ثانویه ی مدل،درگیاهان تیره مونو،سزکویی،دی وتری ترپن ها،می باشد.سرده ی گزنه سا( lamium)،شامل تقریبا"40 موردگیاه یک ساله،علفی ویاپایامی باشدکه درسراسراروپا، آسیاوآفریقا،منتشرشده اند.درفلورترکیه،30گونه ی گیاهی،برای این سرده شناسایی ومعرفی شده است.ازگیاهان متعلق به گونه ی lamium garganicuml.که غول نعناع نیز نامیده شده است،بررسی زیرگونه های laevigatum و pulchrum درفلورترکیه، اثرات مختلف نظیر؛فعالیت ضدعفونی کنندگی،ضددرد ،ضدمیکروبی ومصرف کنندگی رادیکال های آزاد،گزارش شده است.گیاهان گونه یlamium garganicuml. ،که درنواحی مدیترانه ای وازایتالیاتاترکیه ومناطق شمال غربی ایران ،می رویند،شاید به خاطرانتشارمحدودشان، درایران کم ترموردتوجه پژوهشگران بوده اند .مطالعه کمیت وکیفیت اسانس این گیاه وتاثیرعوامل محیطی برآن ،برای به دست آوردن شرایط لازم برای کشت آن واستفاده ی دارویی بهینه ازآن ،ضروری به نظر می رسد. دراین پژوهش کمیت وکیفیت اسانس در6جمعیت مختلف آن درغرب ایران ،بررسی شد.بخش های هوایی خشک شده ی گیاهان،پس ازآسیاب شدن،به کمک دستگاه کلونجربه روش تقطیرباآب،درمدت 3 الی 4ساعت اسانس گیری شد.آنالیز کمی وکیفی محتوی اسانس،بااستفاده ازدستگاهgc-ms، agilent6890 ؛باستون سلیکای hb-5ms، وابعاد 30 مترطول،0/25 میلی مترضخامت ،وضخامت فیلم0/25میکرومتر،وبرنامه دمایی°c70سه دقیقه،°c15بردقیقه مدت2دقیقه تا°c120،و°c10بردقیقه مدت1دقیقه تا°c150,سپس°c20بردقیقه مدت2دقیقه تا°c220؛دمای injector وخط انتقال به ترتیب°c160 و°c160بود. کروماتوگرام های حاصل،به کمک کتابخانه ی wileyازنرم افزارxcalibur بررسی شد.تعداد42ترکیب دراسانس این گونه ی گیاهی شناسایی شد.نتایج به دست آمده،چنان متفاوت بودکه شش کموتایپ مختلف را،برای این گیاه نشان داد.در اسانس جداشده ازجمعیت نویجه ر،بامقدار%0/024 (v/w)،ترکیب عمدهδ- cadinene با%20/86 سهم بود. ترکیب (+)-spathulenol ، با سهم%15/31و trans-caryophyllene%8.96 دررده های بعدقرارداشتند. دراسانس جداشده ازجمعیت هانه بی، بامقدار %0/033 (v/w)، ترکیب عمده farnesol با%24/12 وترکیباتbicyclogermacrene ،با%13/72 و decalin %22/12،دررده های بعدقرارداشتند.اسانس جمعیت هه یات،بامقدار%0/035 (v/w)،ترکیبات عمده،به ترتیب عبارت بودنداز؛(+)-spathulenol باسهم%13/12، bicyclogermacrene(%11/25)و trans-caryophyllene (%10/21).اسانس به دست آمده ازجمعیت شاتره،بامقدار%0/042 (v/w)،ترکیبات عمده،به ترتیب عبارت بودنداز؛ trans-caryophyllene(%19/04)،δ-humulene (%8/45)، pregeijerene(%8/07).دراسانس به دست آمده ازجمعیت قاسملو،بامقدار%0/036 (v/w)،ترکیبات عمده،به ترتیب عبارت بودنداز؛ α-pinene(%19/61)،( germacrene d (%15/27)و( benzene,1,1-dimethylethyl(%9/51).ودراسانس به دست آمده ازجمعیت مارمیشو(%0/038، v/w)،ترتیب عبارت بودنداز؛d germacrene (20.02% )،( α-terpinolene(%13/20و(trans-caryophyllene(%11/55). تعدادترکیبات تشکیل دهنده ی اسانس درجمعیت های موردبررسی به ترتیب عبارت بودنداز؛10و13و17و18و13و14. سزکویی ترپن هامهم ترین اجزای تشکیل دهنده اسانس جوامع بودند.افزایش ارتفاع رویشگاه،منجربه افزایش اجزای اکسیژنه ی اسانس وموجب کاهش اجزای هیدروکربنه ی اسانس شده است.تغییر برخی ازفاکتورهای خاک مانند؛هدایت الکتریکی،اسیدیته ،درصدکربن آلی خاک وغیره ،اثراتی برمولفه های اسانس دارد.
لیلا رضازاده حمیدیه غلامرضا دهقان
شرایط تنش موجب آسیب گونه های گیاهی می شود. شوری خاک یا آب از عمده ترین تنش ها بوده و می تواند رشد گیاه و تولید محصول را بشدت محدود کند. تنش شوری موجب تغییرات متعددی در سوخت وساز گیاه می شود که عمده ترین آنها سمیت یونی، تنش اسمزی، و تولید گونه های فعال اکسیژن دار می باشد. به نظر می رسد توانایی گیاهان عالی در پاک سازی اثرات سمی اکسیژن فعال در تعیین تحمل آنها در برابر این تنش ها بسیار مهم باشد. اگر چه آسکوربیک اسید در گیاهان یکی از مهم ترین و فراوان ترین آنتی اکسیدان های محلول در آب می باشد، ولی اطلاعات اندکی در مورد نقش آن در کاهش اثرات تنش شوری روی رشد گیاه در دست است. برای درک این نکته که آیا کاربرد آسکوربیک اسید خارجی می تواند اثرات تنش شوری را کاهش دهد، در این پژوهش اثرات بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی تنش شوری و پیش تیمار دانه های سویا با ویتامین c تحت شرایط شوری و بدون شوری در سه مرحله از چرخه زندگی سویا (جوانه زنی، دانه رست و گیاه کامل) در دو کولتیوار سحر و dpx مطالعه شد. بذرهای استریل شده قبل از کشت به مدت چهار ساعت در آب مقطر یا محلول آسکوربیک اسید (mg/lit400 و0) خیسانده شدند. سپس این بذرها بر روی کاغذ صافی های استریل خیس شده با 10 میلی لیتر آب مقطر یا محلول های nacl منتقل شدند. هر کاغذ صافی شامل 25 بذر و هر تیمار در چهار تکرار انجام شد. بذرها در c°25 و تاریکی جوانه زدند. دانه رست ها به مدت 10 روز رشد کردند. روزهای سوم و ششم، سه میلی لیتر آب مقطر یا محلول nacl به هر کاغذ صافی اضافه و درصد جوانه زنی گزارش شد. گیاهان نیز در شرایط گلخانه ای در دمای c° 25-23 در پرلیت رشد کردند که با محلول غذایی نیومن حاوی محلولهای 50، 5/12 و 0 میلی مولار nacl آبیاری می شدند. تحمیل تنش شوری رشد را در هر دو کولتیوار کاهش داده و موجب کاهش جوانه زنی، کاهش طول و وزن خشک اندام هوایی و ریشه دانه رست ها و گیاه کامل، کاهش میزان کلروفیل، افزایش غلظت na+ و cl- همراه با کاهش k+ در اندام هوایی و در نتیجه افزایش نسبت na+/k+ بافت، افزایش میزان mda و فنل تام در اندام هوایی شد. تحت غلظت های بالای شوری کاهش در فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز و افزایش فعالیت sod دانه رست ها و افزایش در فعالیت آنزیم های گیاهان کامل شد. اما پیش تیمار دانه ها با asa اثرات مضر تنش شوری روی رشد هر دو رقم را خنثی کرد. افزایش القاء شده با asa در رشد گیاهان تحت تنش شوری با افزایش در فعالیت cat و pod در دانه رست های رقم سحر و افزایش در فعالیت sod در هر دو رقم، کاهش در فعالیت آنزیم های گیاهان کامل هر دو رقم، افزایش فنل کل در رقم dpx، افزایش میزان کلروفیل، تجمع k+ و کاهش در na+ و cl- و در نتیجه کاهش نسبت na+/k+ و کاهش در میزان mda همراه است. از این یافته ها اینگونه استنتاج می شود که کاربرد asa اثرات مضر تنش شوری روی رشد گیاه را خنثی کرده و باعث حفظ هومئوستازی یونی می شود، اما این اثرات به رقم هم بستگی دارد.
حلیمه امیرآزاد رقیه حاجی بلند
چکیده: کمبود روی یکی از تنش های مهم محـدود کننده رشد و عامل کاهش عملکـرد گیتاهان می باشد. مطالـعه پاسخ های فیزیولوژیک گیاهان به کمبود عناصر و درک ساز و کارهای درگیر در این پاسخ ها اهمیت به سزایی دارد. با توجه به اینکه روی نقش بسیار مهمی در سنتز پروتئـین، متابولیسم rna و dna، فعالیت آنزیم های فتوسنتزی و آنتی اکسیدانتی دارد در این پژوهش تاثیر کمبود عنصر روی در گیاه کلم (brassica oleracea) بر روی رشد و فتوسنتز این گیاه در محیط کشت هیدروپونیک و شرایط اتاق رشد بررسی گردید. علاوه بر این، تاثیر کمبود عنصر روی بر تحمـل سه تنش محیطی شامل تنش سرمایی، تنـش نور و تنش خشکی در این گیاه مورد مطالعـه قرارگرفت. نتایـج نشان داد که کمبود روی علاوه بر تاثیـر قاطـع در رشد گیاه عامل کاهش کلـروفیل و فتوسنتـز و افزایش مقاومـت روزنه ای و سنتز کمتر پروتئـین در گیـاه می شود. تاثیر پذیری منفی رشد گیاه در تیمار های توام کمبود روی و تنش خشکی و همچنین تحت شرایط نور ضعیف بیشتر بود. کمبود روی همچنین عامل کاهش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز و افزایش فعالیت سه آنزیم دیگر آنتی اکسیدانت شامل پراکسیداز، کاتالاز و آسکوربات پر اکسیداز شد. تاثیر پذیری فعالیت این آنزیم ها تحت تنش خشکی بیشتر بود. فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز همبستگی بیشتری با پاسخ رشدی گیاه در شرایط تنش خشکی توام با کمبود روی در مقایسه با سایر آنزیم های آنتی اکسیدانت و نیز پرولین نشان داد. بطور کلی اثرات متقابل بین کمبود روی و تنش های محیطی بررسی شده، پیچیده بود و مرتبط کردن همه این پاسخ ها به عملکرد دفاع آنتی اکسیدانتی ممکن نبود. بخشی از پاسخ های رشدی گیاه قابل توجیه با پاسخ های آنتی اکسیدانتی و بخشی نیز به فتوسنتز گیاه مربوط بوده و مستقل از عملکرد سیستم دفاع آنتی اکسیدانت بوده است
مهرنوش شقاقی سراسکانرود غلامرضا دهقان
چکیده مطالعات نشان می دهد که، ورزشهای درمانده ساز عامل ایجاد استرس اکسایشی در بدن می باشند. استفاده از تمرینات منظم وتغذیه آنتی اکسیدانی قبل از رقابتهای ورزشی، استرس اکسایشی ناشی از ورزشهای شدید را کاهش می دهد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر عصاره متانولی دارچین به صورت مستقل و همراه با تمرینات منظم بر تقلیل شاخصهای استرس اکسایشی ناشی از یک جلسه ورزش درمانده ساز در رتهای نر می باشد. برای مطالعه in vivo ،30 سر موش صحرایی نر در محدوده وزنی300-200 گرم به صورت تصادفی در پنج گروه قرار گرفتند. گروه کنترل (c): بدون دریافت مکمل و بدون اجرای برنامه ورزشی؛ گروه ورزش درمانده ساز(e): اجرای یک جلسه ورزش درمانده ساز؛ گروه تمرین(et): اجرای تمرینات منظم به مدت 10 هفته + یک جلسه ورزش درمانده ساز درآخرین جلسه؛ گروه مکمل(es): دریافت عصاره به مدت 10 هفته + اجرای یک جلسه ورزش درمانده ساز درآخرین جلسه؛ گروه توام(ets): اجرای تمرینات منظم همراه با دریافت عصاره به مدت 10 هفته + یک جلسه ورزش درمانده ساز درآخرین جلسه. در پایان دوره تیمار، خونگیری از حیوانات و نمونه برداری از بافت ماهیچه سولئوس آنها انجام شد. و سپس فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی موجود در گلبولهای قرمز و ماهیچه سولئوس، غلظت سرمی mda و غلظت آن در بافت ماهیچه ای، میزان tac سرمی، تیول تام (sh-) سرم و سطح سرمی پروفایل لیپیدی به روش اسپکتروفتومتری سنجیده شد. فعالیت آنزیم gpx و sod موجود در گلبول قرمز در گروه توام نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (01/0p<). ورزش درمانده ساز نیز منجر به افزایش معنی دار در فعالیت آنزیم gpxگلبول قرمز و sodماهیچه سولئوس نسبت به حالت پایه شد(05/0p<). تمرینات منظم منجر به افزایش معنی دار کاتالاز موجود در گلبول قرمز و gpx بافت ماهیچه ای نسبت به گروه ورزش درمانده ساز شد(05/0p< ). افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز بافت ماهیچه ای در گروه تمرین و توام نسبت به گروههای کنترل و ورزش درمانده ساز معنی دار بود (01/0p<). ورزش درمانده ساز منجر به افزایش غلظت mda موجود در سرم و بافت ماهیچه ای و کاهش tsh نسبت به حالت پایه شد (05/0p<). کاهش غلظت سرمی مالون دی آلدهید و افزایش tsh سرمی درگروههای تمرین، مکمل و توام نسبت به گروه ورزش درمانده ساز معنی دار بود(01/0p<). افزایش معنی دار پتانسیل تام آنتی اکسیدانی سرمی(tac) در گروههای توام و تمرین و مکمل نسبت به گروه کنترل و گروه ورزش درمانده ساز مشاهده شد (01/0p<). کاهش غلظت سرمی کلسترول توتال وldl در گروههای ورزش درمانده ساز، مکمل و توام، نسبت به گروه کنترل معنی دار بود (01/0 p<). در گروه تمرین نیز نسبت به گروه کنترل معنی داری در کاهش غلظت سرمی کلسترول توتال(05/0p<) و ldl (01/0 p<)مشاهده شد. افزایش معنی دار در غلظت سرمی hdl درگروههای ورزش درمانده ساز نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (01/0p<). سطح سرمی متغیر مذکور در گروه تمرین و توام نیز نسبت به گروه کنترل افزایش پیدا کرد (05/0p<) . نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که تمرینات هوازی منظم همراه با مصرف عصاره دارچین قبل از یک جلسه رقابت ورزشی درمانده ساز استرس اکسایشی را کاهش می دهد. ورزش و دارچین با بهبود وضعیت پروفایل لیپیدی خون نیز، میتواند از بروز بیماریهای قلبی در افراد جلوگیری کنند. کلید واژه: استرس اکسایشی، عصاره پوسته دارچین، تمرین هوازی، ورزش درمانده ساز، پروفایل لیپیدی
امیرحسین اصل نجاری ذوالفقار رجبی
آنفلوانزا یک بیماری بسیار واگیر ویروسی است که در پرندگان، انسان و سایر پستانداران مشاهده می شودو لذا کنترل این بیماری دارای اهمیت خاصی می باشد. واکسیناسیون علیه ویروس آنفلوانزا تحت تیپ h9n2 یکی از این راهکارهای کنترلی می باشد و برای این منظور واکسن های متعددی ساخته شده است و واکسیناسیون طیور با واکسن های روغنی غیر فعال برای کنترل ویروس های آنفلوانزای پرندگان بخصوص ویروس های با بیماریزایی ملایم در سال های اخیر در حال افزایش است. در حال حاضر روغن هایی که در واکسن های تجاری بعنوان ادجوانت استفاده می شوند روغن های معدنی هستند و اینها اغلب با رها سازی تدریجی آنتی ژن واکسن عمل می کنند و نقشی در ایمنی زایی ندارند و در عین حال مضراتی نیز دارند از جمله، باقی ماندن در بافت که ممکن است باعث واکنش های شدید بافتی شود، همینطور به نظر می رسد سرطان زا باشند و همچنین 42 روز طول می کشد تا جذب شوند. لذا محققان در تلاش هستند روغن های گیاهی را که قابل سوخت و ساز است و مضرات فوق را ندارند جایگزین روغن های معدنی در واکسن ها نمایند. با در نظر گرفتن آنچه که گفته شد، در مطالعه حاضر، ایمنی زایی مخلوط عصاره میوه های انجیر و زیتون و نیز مخلوط این ها با نانوسلنیوم به همراه ویروس غیرفعال آنفلوانزا تحت تیپ h9n2 بررسی شد. عصاره های متانولی و هگزانی هر دو میوه استخراج شده و بررسی ها در طی دو مطالعه بر روی 130 قطعه جوجه گوشتی انجام شد. گروه های مورد ارزیابی در این مطالعه عبارت بودند از: 1)انجیر، زیتون و ویروس غیرفعال 2)انجیر، زیتون، نانوسلنیوم و ویروس غیرفعال 3)ویروس غیرفعال به همراه محلولpbs 4)گروه واکسن تجاری 5)گروهی که هیچ ماده ای دریافت نکرد. اگرچه مخلوط ها و امولسیون های تهیه شده تا حدودی توانستند که موجب ایجاد ایمنی شوند، ولی نتوانستند مانع از عفونت و پاسخ آنامنستیک در پرنده شوند و این درحالی بود که واکسن تجاری ایمنی مناسب تری را ایجاد نمود. با توجه به نتایج به نظر می رسد نتوان از مخلوط عصاره های متانولی و هگزانی حاصل از میوه های انجیر و زیتون به عنوان ادجوانت در تهیه واکسن آنفلوانزای طیور استفاده کرد ولی در این میان نانوسلنیوم شاید بتواند به عنوان یک عنصر موثر فرعی در ترکیب ادجوانت ها مطرح باشد.
میترا آروین غلامرضا دهقان
داکسی ریبونوکلئیک اسید نقش بسیار مهمی را در حیات ایفا می کند. در سال های اخیر، مطالعه ی ساختار، اتصالات اختصاصی، مکانیسم و دینامیک میانکنش مولکول های کوچک با مارپیچ دو رشته dna، توجهات روزافزونی را به خود جلب کرده است، دلیل این امر این است که این میانکنش ها ممکن است رونویسی و ترجمه dna در محیط درون بدن را تحت تأثیر قرار دهند و یا باعت جهش در ژن ها گردند که این موارد می تواند منشأ بعضی از بیماری ها گردد. مطالعاتی در زمینه ی جهش زایی یا تخریب ژنتیکی در ارتباط با مولکول های کوچک از جمله آفت کش ها یا افزودنی های غذایی از طریق میانکنش با dna در محیط آزمایشگاه صورت گرفته است. در این مطالعه ما به بررسی میانکنش سه افزودنی غذایی رایج به نام های آزوروبین، سانست یلو و کینولین یلو با dna پرداخته ایم. این ترکیبات به عنوان رنگ کننده ی غذایی در بعضی از کشورها از جمله ایران استفاده می شوند. مطالعات صورت گرفته نشان داده است که این سه رنگ غذایی ممکن است دارای اثرات مخربی در بدن باشند. ما به بررسی امکان اتصال این سه رنگ غذایی با dna پرداختیم که دریافت بهتری از مکانیسم اتصال و اثرات این ترکیبات روی ساختار دوم dna بدست می دهد. در این راستا از تکنیک های طیف سنجی از جمله طیف سنجی ماوراءبنفش-مرئی، فلورسانس و دورنگ نمایی دورانی، اندازه گیری ولتامتری چرخه ای و ویسکوزیمتری جهت تخمین حالت اتصالی اصلی و ثابت اتصال این رنگ ها با dna استفاده شد. طیف جذبی ماوراء بنفش-مرئی هر سه ترکیب هایپوکرومیسیتی را در حضور dna نشان داد. در حالی که با اضافه کردن آزوروبین و کینولین یلو به dna طیف جذبی آن کاهش می یابد. بعلاوه توسط تیتراسیون جذبی ثابت اتصال آزوروبین، سانست یلو و کینولین یلو به ترتیب 104×2/6،104×0/7 و 103×4/5 بر مولار تخمین زده شد. طیف فلورسانس آزوروبین با اضافه کردن dna دچار خاموش سازی شد و مطالعات اتصال رقابتی توسط قرمز خنثی در اتصال به dna نشان داد که کینولین یلو به وسیله رقابت با قرمز خنثی موجود در سیستم قرمز خنثی-dna با dna میانکنش می کند این در حالی است که سانست یلو تنها می تواند موجب رهایی مقادیری از مولکول های قرمز خنثی گردد. روش ولتامتری چرخه ای نشان داد که جریان پیک آندی و کاتدی مربوط به آزوروبین و کینولین یلو با اضافه کردن dna کاهش می یابد. طیف دورنگ نمایی دورانی dna در اتصال به آزوروبین تغییرات کونفورماسیونی مشخصی مانند تبدیل فرم b-dna به فرم a-dna را به نمایش گذاشت در حالی که کینولین یلو و سانست یلو موجب پایدارتر شدن فرم راست گرد b-dna می شوند. گرانروی dna در حضور هر سه ترکیب تغیرات ناچیزی را نشان می دهد. تمامی نتایج نشان می دهد که آزوروبین و سانست یلو از طریق اتصالات خارجی و به احتمال زیاد از طریق اتصال به شیار و کینولین یلو از طریق اتصال به شیار و درج شوندگی جزئی به dna متصل می گردند.
امیر نوروزی ذوالفقار رجبی
آنفلوانزای پرندگان یک بیماری واگیر ویروسی است که در طیف وسیعی از پرندگان اهلی و وحشی، انسان و برخی دیگر از پستانداران دیده می شود. کنترل این بیماری اهمیت زیادی داشته و واکسیناسیون علیه ویروس آنفلوانزای تحت تیپ h9n2 یکی از راه های کنترلی این بیماری است، به همین دلیل چندین نوع واکسن تولید شده و واکسن امولسیون روغنی در طیور برای کنترل آنفلوانزای پرندگان (به ویژه آنفلوانزای پرندگان با بیماری زایی پایین) در حال افزایش است. در این مطالعه، تاثیر عصاره هگزانی دانه انار و انگور در ترکیب با ویروس آنفلوانزای غیر فعال h9n2 بر روی ایمنی پرندگان مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور 100 قطعه جوجه گوشتی یکروزه راس بطور کاملا تصادفی به پنج گروه 20 قطعه ای تقسیم گردید، در سن 14 روزگی پرنده های گروه اول مخلوط عصاره هگزانی دانه انار و ویروس غیرفعال شده h9n2، گروه دوم مخلوط عصاره هگزانی دانه انگور و ویروس غیرفعال h9n2، گروه سوم مخلوط pbs و ویروس غیرفعال h9n2 و گروه چهارم واکسن تجاری آنفلوانزا را دریافت کرد و گروه آخر که هیچ ماده ای دریافت نکرد و به عنوان گروه شاهد در نظر کرفته شد. پس از گذشت سه هفته از زمان واکسیناسیون، گروه شاهد و گروههای موردمطالعه با ویروس زنده آنفلوانزای پرندگان به روش داخل چشمی چالش داده شدند. نمونه خون قبل از واکسیناسیون و در سن 14 روزگی و همچنین در فواصل 1، 2 و 3 هفته پس از واکسیناسیون گرفته شده و عیار آنتی بادی علیه آنفلوانزای پرندگان تحت تیپ h9n2 با روش hi تعیین شد. علائم بالینی قبل و بعد از چالش مورد بررسی قرار گرفت. دو هفته بعد از چالش نیز از جوجه ها خونگیری شد و عیار آنتی بادی آن علیه آنفلوانزای پرندگان تعیین گردید و تیتر آنتی بادی و پاسخ آنامنستیک مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش مشاهده شد که ایمنی زایی واکسن به همراه ادجوانت های روغنی دانه انار و انگور در جوجه ها در حدی نبود که بتواند از بیماری زایی ویروسهای تلقیح شده جلو گیری کرده، ایمنی لازم را بوجود آورده و مانع از پاسخ آنامنستیک شود. از اینرو مخلوط عصاره هگزانی دانه های انگور و یا انار را نمی توان به عنوان یک ادجوانت توصیه نمود، در حالی که واکسن تجاری بخوبی توانست مانع از عفونت و به تبع آن مانع از پاسخ آنامنستیک گردد.
سمانه فرامرز سید مهدی رضوی
ترکیبات فیتوشیمیایی و فعالیت های زیستی برخی از گیاهان توسط عوامل متعدد به ویژه توسط ژنوتیپ تحت تاثیر قرار می گیرند. گیاه سنجدl. eleagnus angustifolia از خانواده elaeagnaceae می باشد و بخش های مختلف، به ویژه میوه آن برای درمان بیماری های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. در طب سنتی، میوه و گل گیاه سنجد (زیتون روسی) به عنوان عوامل نیروبخش و ضد تب استفاده می شود. همچنین، از آن ها برای درمان بیماری های دستگاه ادراری، اختلالات گوارشی، اسهال، تهوع، یرقان، آسم و نفخ شکمی استفاده می شود. مطالعات فارماکولوژیکی اخیر خاصیت شل کنندگی ماهیچه، آنتی باکتریال، ضد التهاب و اثرات ضد درد سنجد را نشان داده است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه محتویات فیتوشیمیایی و پتانسیل آنتی-اکسیدانی و مهار رادیکالی اجزای میوه (پوست، گوشت و هسته) در هفت ژنوتیپ متفاوت از گیاه سنجد می باشد که از منطقه اسفهلان واقع در آذربایجان شرقی جمع آوری شده اند. تعیین میزان ترکیبات مختلف شیمیایی از جمله فنول کل، فلاونوئید، فلاونول، تانن و کربوهیدرات های محلول در بخش های مختلف میوه ژنوتیپ های ذکر شده با روش اسپکتروفوتومتری uv-vis انجام گرفت. به منظور بررسی خواص بیولوژیکی تست های frap، قدرت احیاکنندگی و تست مهار رادیکال dpph و abts انجام گرفت. نتایج نشان داد که اجزای میوه های سنجد میزان ترکیبات فیتوشیمیایی و خواص آنتی اکسیدانی بالایی دارند که در میان بخش های مختلف میوه و همچنین در بین ژنوتیپ های مختلف تفاوت های معنی داری نسبت به هم نشان دادند. در میان اجزای مختلف میوه هسته میزان ترکیبات شیمیایی بالاتر و همچنین پتانسیل آنتی اکسیدانی بیشتری را نسبت به گوشت و پوست آن ها نشان داد. همچنین در میان ژنوتیپ های مختلف، در اغلب سنجش های انجام شده هسته ژنوتیپ 3 (آغ ایده 1)، گوشت ژنوتیپ 1 (تسبیحی ایده) و پوست ژنوتیپ 5 (عنابی ایده) بیشترین میزان ترکیبات فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی را نشان دادند. میزان همبستگی بین ترکیبات فنولی مختلف با پتانسیل آنتی اکسیدانی محاسبه شد که در بخش های مختلف میوه و در بین ترکیبات مختلف با میزان قدرت آنتی اکسیدانی و فعالیت ضد رادیکالی میزان همبستگی های متفاوتی را نشان داد. در نتیجه، مشخص شد که سنجد دارای میوه های با کیفیت مناسبی است که در میان ژنوتیپ-های مختلف متفاوت است. مطالعه حاضر به وضوح نشان می دهد که سنجد منبع غنی از پلی فنول-ها، فلاونوئیدها، فلاونول ها و تانن است، و نیز نتایج به دست آمده با استفاده از روش تعیین قدرت احیاکنندگی، روش آنتی اکسیدانیfrap ، تست مهار رادیکال های آزاد dpph و abts، نشان می دهد که عصاره متانولی سنجد دارای فعالیت آنتی اکسیدانی قوی است، در نتیجه میوه های سنجد می تواند به عنوان یک منبع خوبی از آنتی اکسیدان طبیعی در نظر گرفته شده است. با این حال، اثر ژنوتیپ نیز باید در این زمینه در نظر گرفته شود.
زهرا صفری انامق غلامرضا دهقان
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر دو تنظیم کننده رشد بر میزان مقاومت به یخ زدگی شکوفه های زردآلوی ارقام تبرزه، عسگرآباد و شکرپاره انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با سه تیمار دمایی (صفر، 5/1- و 3- درجه سانتی گراد) و دو تنظیم کننده رشد [پروهگزادیون کلسیم (40 و 60 میلی گرم در لیتر) و اسید سالیسیلیک (5/0 و 1 میلی مولار)] به همراه شاهد بر پایه طرح کاملا? تصادفی در سه تکرار صورت گرفت. صفاتی نظیر درصد مادگی سالم، درصد جوانه زنی دانه گرده، درصد نشت یونی، غلطت پرولین آزاد و میزان فعالیت آنزیم-های آنتی اکسیدانی (کاتالاز، پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که از نظر خسارت به مادگی در ارقام مورد بررسی اختلاف معنی داری بین درجه حرارت های اعمال شده و تنظیم کننده های رشد وجود داشت. به طوری که تیمارها درصد خسارت را کاهش دادند. کاهش درجه حرارت در هر سه رقم سبب کاهش درصد جوانه زنی دانه گرده شده در حالی که تیمار با تنظیم کننده های رشد سبب افزایش درصد جوانه زنی دانه گرده گردید. درجه حرارت های اعمال شده سبب افرایش نشت یونی در رقم های عسگرآباد و شکرپاره گردید. تیمارهای اعمال شده تاثیری در میزان نشت یونی و غلظت پرولین نداشتند. در رقم عسگرآباد غلظت پرولین تحت تاثیر درجه حرارت قرار گرفت. درجه حرارت های اعمال شده تاثیری در میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز نداشتند اما تنظیم کننده های رشد فعالیت آن را در رقم های تبرزه و شکرپاره افزایش داد. اثر متقابل درجه حرارت و تنظیم کننده رشد تاثیر معنی داری بر فعالیت آنزیم کاتالاز در رقم های عسگرآباد و شکرپاره به همراه داشت. درجه حرارت تاثیری در میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز نداشت اما تنظیم کننده های رشد سبب افزایش فعالیت آن در هر سه رقم گردید. با توجه به نتایج به دست آمده می توان استعمال اسید سالیسیلیک را در رقم تبرزه و شکرپاره، پروهگزادیون کلسیم را در هر سه رقم برای افزایش مقاومت به یخ زدگی شکوفه ها پیشنهاد نمود.
لیلا امجد سردرودی غلامرضا دهقان
در این تحقیق اثر غلظت های مختلف کلرید سدیم بر سیستم آنتی اکسیدان غیر آنزیمی و آنزیمی و بیان ژنهای بیوسنتز کننده تنظیم کننده های اسمزی (پرولین و گلایسین بتائین) در گیاه medicago sativa l. cv.gara-yonjeh در مرحله دانه رستی و گیاه کامل مورد مطالعه قرار گرفت. تیمار کلرید سدیم در غلظت های پایین (50 میلی مولار) اثر تحریکی بر روی رشد دانه رست و وزن خشک اندام هوایی و سطح برگ گیاه قره یونجه داشت. در مقابل غلظت های بالای کلرید سدیم اثرات سمی بر پارامترهای رشد را نشان دادند که قویترین اثر سمی آن بر روی طول ریشه بود. وزن تر و خشک دانه رست قره یونجه و اندام هوایی و ریشه گیاه قره یونجه بطور معنی دار در 150 میلی مولار سدیم کلرید کاهش یافت و این سطح تیمار به عنوان آستانه تنش در نظر گرفته شد. افزایش سطح تیمار کلرید سدیم موجب افزایش انباشت سدیم و کلر در اندام هوایی و ریشه دانه رست و گیاه قره یونجه گردید و بطور کلی نسبت سدیم به پتاسیم و سدیم به کلسیم در هر دو مرحله نموی و در هر دو اندام افزایش یافت. مقدار پراکسید هیدروژن و مالون دی آلدئید از شاخصهای ایجاد تنش اکسیداتیو در اثر تنش شوری، در اندام هوایی و ریشه قره یونجه در هر دو مرحله نموی افزایش یافت. مقادیر پرولین، پروتئین، فنل کل و تیول کل در اثر اعمال شوری در اندام هوایی و ریشه قره یونجه در هر دو مرحله نموی رو به فزونی نهاد و افزایش غلظت کلرید سدیم موجب افزایش معنی دار مقدار آسکوربات بجز در برگ گیاه قره یونجه شد. تا غلظت 100 میلی مولار سدیم کلرید محیط، فعالیت سوپر اکسید دیسموتاز در اندام هوایی و ریشه در هر دو مرحله نموی یا افزایش یافت یا بدون تغییر ماند ولی در غلظت های بالاتر سدیم کلرید محیط فعالیت سوپر اکسید دیسموتاز در هر دو اندام و در هر دو مرحله نموی کاهش یافت. افزایش غلظت های سدیم کلرید محیط باعث افزایش معنی دار فعالیت کاتالاز در اندام هوایی قره یونجه در هر دو مرحله نموی و کاهش فعالیت کاتالاز در ریشه قره یونجه در هر دو مرحله شد با این تفاوت که در مرحله دانه رستی فعالیت کاتالاز در ریشه تا غلظت 100 میلی مولار افزایش یافت. فعالیت پراکسیداز در ریشه و اندام هوایی قره یونجه در هر دو مرحله نموی با افزایش غلظت های سدیم کلرید محیط افزایش معنی دار داشت ولی در غلظت های بالاتر از 50 میلی مولار سدیم کلرید در اندام هوایی گیاه فعالیت پراکسیداز کاهش یافت. فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیدار در غلظت های مختلف کلرید سدیم در اندام هوایی و ریشه در هر دو مرحله نموی در قره یونجه نسبت به شاهد افزایش یافت یا بدون تغیر ماند. بررسی بیان ژن نشان داد که انباشت پرولین در مرحله دانه رستی در کوتیلدون و ریشه در تنش شوری همراه با افزایش بیان ژن پیرولین-5-کربوکسیلات سنتتاز (msp5cs2) است و سطح بیان msp5cs2 در کوتیلدون دانه رست های شاهد و تیمار شده نسبت به ریشه بالاتر می باشد. یک ژن کد دهنده بتائین آلدئید دهیدروژناز از cdna قره یونجه به نام msbd1 گزارش شد که این توالی cdna همولوژی بالا (98%) با بتائین آلدئید دهیدروژنازهای سایر گونه های گیاهی نشان داد. به علاوه، همولوژی بالاتر از 68% مابین توالی اسید آمینه ای msbd1 و سایر پروتئین های بتائین آلدئید دهیدروژناز از سایر گونه های گیاهی نیز مشاهده شد. بیان بتائین آلدئید دهیدروژناز در کوتیلدون و ریشه در تنش شوری افزایش غیر معنی دار داشت و سطح بیان در ریشه در شاهد و تنش شوری نسبت به کوتیلدون بالاتر بود. بنابراین در مرحله دانه رستی ژن msp5cs2 به تنش شوری پاسخ می دهد ولی ژن بتائین آلدئید دهیدروژناز به تنش شوری پاسخ معنی دار نمی دهد.
مصطفی آرمان فر افشار جعفری
هدف: ورزش منظم برای بهبود سلامت و طول عمر بسیار موثر است. با این حال، شواهد قوی وجود دارد که در دراز مدت تمرین استقامتی بیش از حد مانند بلند و وسط راه دور در حال اجرا ممکن است باعث استرس اکسیداتیو و آسیب به سیستم های مختلف بیولوژیکی گردد. علاوه بر این، در برخی از مطالعات نشان داده است که مصرف مکمل کوآنزیم q10 است یک راه برای غلبه بر استرس اکسیداتیو ناشی از ورزش است. با این حال، هیچ مطالعه جامع وجود دارد در مورد تاثیر این مکمل بر روی تغییرات نشانگرهای زیستی در دوندگان مسافت های متوسط??. بنابراین، این مطالعه به منظور شناسایی اثر مکمل q10 حاد و کوتاه مدت انجام نشده است. هدف این مطالعه بررسی شاخص های استرس اکسیداتیو ناشی از ورزش، التهابی و بیوشیمیایی در خون محیطی مرد دونده میان مسافت است.
ملیحه دشتی علیرضا ختایی
چکیده دفع نامناسب پساب ها مشکلات زیست محیطی فراوانی ایجاد کرده و از آنجایی که مواد رنگزا جزء مواد مرئی موجود در پساب ها بوده و دارای اثرات سوء بلند مدت مثل جهش و سرطانزایی هستند، امروزه از لحاظ زیست محیطی بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند؛ بطوریکه توانایی میکرو و ماکروارگانیسم های مختلف در رنگزدایی پساب های رنگی بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است. در این کار پژوهشی، پتانسیل جلبک پرسلولی شارا برای تجزیه زیستی ماده ی رنگزای قرمز بازی 46 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دهنده ی توانایی جلبک ها در حذف قرمز بازی 46 می-باشد. تاثیر عوامل موثر مثل غلظت اولیه ماده ی رنگزا، ph و وزن توده جلبکی در کارایی تجزیه زیستی قرمز بازی 46 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که وزن مطلوب نمونه جلبکی برای تجزیه ماده ی رنگزا 4 گرم می باشد. وزن بهینه نمونه جلبکی نشان داد که کمترین میزان تجزیه زیستی در ph اسیدی و بازی است، نتایج نشان داد که ph مطلوب بین 5/7-6 است. با استفاده از تکنیک های uv-vis، ft-ir و gc-ms مواد حدواسط حاصل از تجزیه ماده ی رنگزای قرمز بازی 46 بوسیله جلبک شارا شناسایی گردید. پارامترهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی (میزان پیگمان های فتوسنتزی و ترکیبات فنلی، فعالیت سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز و پراکسیداز) برای سنجش میزان سمیت مالاکیت سبز و قرمز بازی 46 در جلبک شارا مورد استفاده قرار گرفت. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز در غلظت های متفاوت از ماده ی رنگزای مالاکیت سبز بطور قابل توجهی افزایش یافت اما در مواجه با قرمز بازی 46 فعالیت آنزیم پراکسیداز کاهش نشان داد. در مقابل، فعالیت آنزیم کاتالاز در غلظت های متفاوت مواد رنگزا کاهش یافت. میزان ترکیبات فنلی و کاروتنوئید کل در غلظت های متفاوت مالاکیت سبز و هم چنین قرمز بازی 46 افزایش یافته اما میزان کلروفیل a و b در مالاکیت سبز کاهش و در قرمز بازی 46 افزایش نشان داد.
لیلا ابدالی جعفر حاجیلو
خواب یک پدیده ی پیچیده است که تحت کنترل عوامل بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی قرار دارد. خواب برای نمو جوانه های گلی در گونه های میوه ای مناطق معتدله ضروری می باشد. عـوامل اقــلیمی- محــیطی شدیدا رفع خواب جوانه ها را در گونه های میوه ای تحت تاثیر قرار می دهند و نقش مهمی در تغییر فعالیت سیستم های آنتی-اکسیدانی و اکسیدانی بازی می کنند. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر سرما بر سیستم آنتی اکسیدانی، اکسیدانی و نمو جوانه های گلی زردآلو armeniaca l.).(prunus در رقم عسگرآباد طی دوره ی خواب انجام شد. آزمایش بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. تغییراتی همچون میزان فعالیت سیستم آنتی-اکسیدانی آنزیمی (سوپراکسیددیسموتاز (sod)، پرکسیداز (pod) و کاتالاز(cat) )، سیستم آنتی اکسیدانی غیرآنزیمی (frap و تــیول تام)، شاخص های تنش اکســیداتیو (پراکسیدهیدروژن (h2o2) و مالون دی آلدئید (mda))، اسمولیت ها (پرولین و کربوهیدرات های محلول)، نشاسته و پروتئین ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در طول دوره ی خواب حقیقی یا عمیق (آندودورمانسی) فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سوپراکسیددیسموتاز، کاتالاز و پراکسیداز پایین بود، اما همزمان با رفع کامل خواب (اکودورمانسی) افزایش پیدا کرد. پروتئین تام در طول دوره ی آندودورمانسی و اکودورمانسی غلظت پایینی را نشان داد، ولی در پایان اکودورمانسی بالاترین مقدار غلظت در آن مشاهده شد. بالاترین غلظت پرولین و نشاسته در طول دوره ی آندودورمانسی بود، ولی همزمان با پایان اکودورمانسی به پایین ترین حد خود رسید. غلظت کربوهیدرات های محلول یک روند افزایشی را از شروع آندودورمانسی تا اکودورمانسی نشان داد، به طوریکه بالاترین مقدار آن در پایان آندودورمانسی و کمترین مقدار آن در پایان اکودورمانسی مشاهده شد. بالاترین مقدار frap در پایان آندودورمانسی و کمترین مقدار آن در پایان اکودورمانسی مشاهده شد. غلظت تیول تام نیز پایین ترین میزان را در شروع آندودورمانسی و بالاترین میزان را در پایان اکودورمانسی نشان داد. از شاخص های تنش اکسیداتیو، غلظت مالون دی آلدئید طی دوره ی آندودورمانسی و اکودورمانسی در بالاترین سطح حفظ شد و در پایان اکودورمانسی کاهش پیدا کرد. غلظت پراکسیدهیدروژن یک روند افزایشی را از شروع آندودورمانسی تا اکودورمانسی نشان داد و سپس با پایان یافتن اکودورمانسی کاهش یافت. نتایج مطالعه حاضر به وضوح نشان می دهد که شاخص های تنش اکسیداتیو در جوانه های در حال خواب تشکیل می شود و سم زدایی آنها جهت رفع خواب جوانه ها نتیجه ی افزایش فعالیت در سیستم آنتی اکسیدانی آنزیمی (کاتالاز، پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز) و غیرآنزیمی (تیول) است.
آمنه محمدنژاد غلامرضا دهقان
گلپر، گیاهی دارویی متعلق به تیرهی چتریان و بومی ایران است. میوهی گلپر به طور گستردهای به عنوان ادویه کاربرد دارد و از ساقههای جوان هم در تهیه ترشی استفاده میشود. در طب سنتی ایرانی میوهی گلپر به عنوان داروی گیاهی ضد نفخ و مسکن به کار برده میشود. ترکیبات اسانسی یکی از مهمترین اجزای میوهی این گیاه است. مطالعه روی کمیت وکیفیت ترکیبات شیمیایی و فعالیتهای بیولوژیکی و اثر محیط روی آن میتواند به یافتن محیط مناسب برای دستیابی به محصولات مطلوب کمک کند. در این کار پژوهشی ترکیب شیمیایی و فعالیتهای بیولوژیکی اسانس میوهی چهار جمعیت گیاه گلپر مطالعه شده سپس اثر محیط بر آن ارزیابی گشت. اسانسها، از میوهی خشک شده و پودر شده به روش تقطیر با آب و با دستگاه کلونجر در مدت زمان سه ساعت تهیه گشت. ترکیب شیمیایی اسانس به دست آنالیز شد. همهی نمونهها غنی از ترکیبات استری بودند (به ترتیب برای جمعیتهای مازندران-کیاسر، gc-ms و gc آمده با دستگاههای 86 درصد). بوتانوئیک اسید هگزیل استر نیز ترکیب عمدهی / 90 و 41 /95 ،92/82 ،80/ نرسیده به کلیبر، قلعه بابک،اردبیل- هیر مقادیر 25 33 درصد). سه گروه از ترکیبات اسانسی (استرها، الکلها و ترپنها) در اسانس هر / 26 و 8 /21 ،39/86 ،32/ اسانس بود ( به ترتیب 38 چهار جمعیت شناسایی شدند و اسانس جمعیتهای جمعآوری شده از اردبیل و مازندران ترکیباتی از دیگر گروهها مانند لاکتونها، کتون- ها، آلدئیدها و فنول اترها داشته است. به طور کلی ترکیب کلی اسانس دو جمعیت جمعآوری شده از آذربایجان شرقی (نرسیده به کلیبر و قلعه بابک)شبیه هستند و اسانس جمعیت جمعآوری شده از مازندران متفاوتترین ترکیب شیمیایی را دارد. تأثیر سه عامل اکولوژیکی (رطوبت، دما و ارتفاع) نیز ارزیابی شده چند مورد همبستگی مشاهده شد. فعالیت آنتیاکسیدانی اسانس چهار جمعیت مختلف به عنوان فعالیت بیولوژیکی با دو روش احیای آهن فریک و سنجش مهار رادیکال آزاد بررسی شد. نتایج تفاوتهای مشهودی در پتانسیل آنتی اکسیدانی جمعیتهای مختلف نشان داد ونتایج دو روش در توافق با هم بودند. ترتیب افزایش فعالیتهای مشاهده شده به صورت مازندران-کیاسر، نرسیده به کلیبر، قلعه بابک و اردبیل- هیر است.
سمیرا زینالی راد جعفر حاجی لو
در این تحقیق اثر تیمار کلرید کلسیم در انبارداری میوه ذغال اخته بررسی شده است. میوه ها با چهار غلظت صفر، سی، پنجاه و هشتاد میلی مولار کلرید کلسیم تیمار شده و سپس به مدت 45 روز انبار شده اند. فعالیت آنزیم پکتین متیل استراز، کاهش وزن میوه، محتوی پکتین، پروتئین، آنتوسیانین، مواد جامد محلول، ویتامین c، اسیدیته، ph، فنول کل و فلاونوئید ها اندازه گیری شده است. پس از انبارداری، وزن میوه کاهش یافت. فعالیت آنزیم پکتین متیل استراز، محتوی فنول، ph و مواد جامد محلول، افزایش یافته در حالی که مقدار پکتین، ویتامین c و اسیدیته کاهش پیدا کرده و میزان فلاونوئیدها در طول دوره انبارداری تقریبا بدون تغییر باقی ماند. کاربرد تیمار کلرید کلسیم 80 میلی مولار، باعث تاخیر در نرمی میوه شد. ممانعت از نرمی میوه با کاهش فعالیت آنزیم پکتین متیل استرازدر طول دوره انبارداری همراه بود. در میوه های تیمارشده با کلرید کلسیم 30 میلی مولار، کاهش وزن، ویتامین c و سنتز آنتوسیانین ممانعت شد. کاربرد تیمار کلرید کلسیم، میزان فلاونوئید و اسیدیته را افزایش و محتوی فنول و مواد جامد محلول را کاهش داد، بنابراین تیمار کلرید کلسیم می تواند به عنوان روشی موثر جهت افزایش تازگی میوه های ذغال اخته در طول دوره ی انبارداری استفاده شود.
شبنم غفاری حمیرا حاتمی نعمتی
زمینه و اهداف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس (ms) نوعی بیماری التهابی و دمیلینه کننده سیستم اعصاب مرکزی است، که معمولاً در دوران جوانی تشخیص داده می شود و در اکثر موارد منجر به ناتوانی مزمن می گردد. بیش از نیمی از بیماران ms نقایص شناختی شامل اختلالات یادگیری و حافظه را تجربه می کنند. به نظر می رسد واکنش های خودایمنی علیه میلین در ایمونوپاتوژنز بیماری ms نقش داشته باشد. استرس اکسیداتیو و به دنبال آن آپوپتوز از دیگر عواملی هستند که در پاتوژنز بیماری ms مطرح شده اند. استرس اکسیداتیو ناشی از یک عدم تعادل بین تولید گونه های باز فعال اکسیژن (ros) و توانایی سیستم زیستی برای سم زدایی این واسطه های فعال می باشد. استرس اکسیداتیو سبب القای آسیب اکسیداتیو در هیپوکامپ و آپوپتوز سلول های هرمی می شود. هیپوکامپ بالغین یک مرکز حیاتی برای فرآیندهای یادگیری و حافظه می باشد که به شدت نسبت به بیماری های نورولوژیک نظیر ms آسیب پذیر می باشد. قشر مغز، آمیگدال و بخصوص هیپوکامپ نقش اساسی در تشکیل و ذخیره سازی حافظه ی فضایی دارند. تعدادی از مطالعات فارماکولوژیکی نشان داده اند که عصاره زعفران دارای محدوده ی وسیعی از فعالیت ها شامل اثرات ضد- سرطان، ضد-افسردگی، ضد- تصلب شراین و آنتی اکسیدانی بوده و به عنوان گیرنده ی رادیکال های آزاد عمل می کنند. همچنین بررسی ها نشان داده اند که عصاره زعفران می تواند به طور قابل توجهی میزان مارکرهای اکسیداتیو در هیپوکامپ را تعدیل نماید. برخی مطالعات نیز نشان داده اند که عصاره ی زعفران فعالیت های یادگیری و حافظه را تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو در این پایان نامه اثر ریز تزریق کوتاه مدت و بلند مدت عصاره ی الکلی زعفران با دو دوز متفاوت بر روی حافظه فضایی و میزان پارامترهای استرس اکسیداتیو در هیپوکامپ مدل های تجربی مالتیپل اسکلروزیس مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: 56 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با محدوده وزنی (50±250) گرم به صورت تصادفی به هشت گروه 7 تائی شامل گروه کنترل، گروه شاهد، گروه ms کوتاه مدت، گروه ms بلند مدت، گروه ms با تیمار کوتاه مدت زعفران µg/rat 5، گروه ms با تیمار کوتاه مدت زعفران µg/rat 10، گروه ms با تیمار بلند مدت زعفران µg/rat 5 و گروه ms با تیمار بلند مدت زعفران µg/rat 10 تقسیم شدند. القای ms با تزریق مستقیم اتیدیوم بروماید ?01/0 به ناحیه ca1 هیپوکامپ انجام گرفت. گروه های تیمار یک هفته پس از القای ms عصاره ی الکلی زعفران را به مدت 3 و 7 روز و با دو دوز µg/rat 5 و µg/rat 10 دریافت نمودند. بعد از اتمام دوره های تیمار، از حیوانات تمامی گروه ها آزمون ماز آبی موریس به عمل آمد. در خاتمه، نمونه برداری از هیپوکامپ انجام گردید و میزان پارامترهای استرس اکسیداتیو در این ناحیه با استفاده از روش های frap، mda و آنزیم های آنتی اکسیدانی gpx و sod سنجش گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله به روش آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که تیمار کوتاه مدت و بلند مدت عصاره الکلی زعفران به طور معنی داری حافظه فضایی در مدل های تجربی ms را بهبود بخشید (05/0 p<). همچنین میزان پارامترهای استرس اکسیداتیو در گروه های ms با تیمار عصاره الکلی زعفران کاهش معنی داری را نسبت به گروه های شاهد ms نشان داد (01/0 p<). بحث: عصاره زعفران حاوی کاروتنوئیدهای متنوعی از جمله کروسین و کروستین می باشد که قادرند با گرفتن و روبیدن گونه های باز فعال اکسیژن، وضعیت ردوکس سلولی و متابولیسم انرژی را حفظ نموده و بدین سان اثرات حفاظتی خود را اعمال نمایند. بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که ریز تزریق عصاره الکلی زعفران از طریق کاهش بار اکسیداتیو و تعدیل مارکرهای استرس اکسیداتیو در هیپوکامپ، حافظه فضایی در موش های صحرائی نر مبتلا به ms را به طور معنی داری بهبود می بخشد.
طیبه شکربیگی غلامرضا دهقان
باتوجه به اهمیت کمی و کیفی ترکیبات آنتی اکسیدانی در گیاهان دارویی، تاثیردو تیمار پرتو گاما و گرما بر روی این ترکیبات در چهار گونه گیاه درمنه، آویشن، پولک و کاکوتی بررسی شده است. این گیاه هان خواص آنتی اکسیدانی بالایی دارند و در طب سنتی برای درمان بیماری های مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. انسان ها اجزاء وعصاره گیاهان را درغذا وچاشنی ها،شربت ها، رنگ ها، وسایل آرایشی و داروها استفاده می کنند. در مطالعه حاضر مقایسه محتویات فیتوشیمیایی و پتانسیل آنتی اکسیدانی و مهاررادیکالی این چهار گیاه دارویی که در آذربایجان شرقی جمع آوری شده اند در شرایط in vitro انجام گرفته است. تعیین میزان ترکیبات مختلف شیمیایی از جمله فنول کل، فلاونوئید، با روش اسپکتروفوتومتری uv-vis انجام گرفت. به منظور بررسی خواص بیولوژیکی تست های frap، و تست مهار رادیکال dpph مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تیمار اشعه گاما و گرما ظرفیت آنتی اکسیدانی محصولات گیاهی را افزایش می دهد در کل دوزهای مختلف تابش گاما اثرات متفاوتی را نشان داد که تفاوت های معنی داری نسبت به هم دارند. و همچنین در تیمار گرما در دما و زمان های مختلف تفاوت های نتایج که دیده شد معنی دار بود. بنابراین تیمار اشعه گاما و گرما می تواند به عنوان روشی موثر جهت افزایش تازگی بعضی از گیاهان دارویی باشد.
رضا محمدیان غلامرضا دهقان
مریم گلی سهندی (salvia sahendica boiss. & buhse) از گونه های اندمیک ایران است که به فراوانی در منطقه شمال غرب کشور به ویژه نواحی نزدیک کوه سهند دیده می شود. که استفاده های غذایی دارویی از اندام های هوایی آن گزارش شده است. تنوع کمی و کیفی در اسانس و ترکیبات و فعالیت زیستی عصاره گیاهان بستگی به بخش مورد استفاده از گیاه، مرحله نموی، زمان برداشت و همچنین فاکتور های مختلف کلیماتیک، ادافیک و جغرافیایی منطقه رویش گیاه دارد. در این مطالعه، تغییرات کمی و کیفی اسانس، همچنین فعالیت زیستی عصاره متانولی s. sahendica boiss. & buhse در مراحل مختلف رشد و نمو (فاز رویشی ، فاز گل دهی و فاز تولید بذر)، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. بدین منظور، بخش های هوایی نمونه گیاهی در سه مرحله نموی در ماه های اردیبهشت، خرداد و تیر 1391 از نزدیکی شهر تبریز جمع آوری گردید. بعد از اسانس گیری و آنالیز اسانسها، مشخص شد که تفاوتهای کمی و کیفی در اسانس سه مرحله نموی دیده می شود. بطوری که بازده اسانس ها برای مراحل رویشی، گلدهی و تولید بذر، به ترتیب به صورت 47/1، 87/1 و 59/1 درصد (حجمی-وزنی) به دست آمد. مونوترپن های هیدروکربنه بیشترین مولکول های اسانس هر سه مرحله و ترکیبات عمده اسانس ها را آلفا-پاینن (14.20-15.09درصد) وبتا-پاینن (11.42-12.63درصد) و بای سیکلوجرماکرن(7.83-15.75درصد) تشکیل می دهند. برخی از ترکیبات در اسانس هر سه مرحله، البته با تغییراتی و برخی ترکیبات فقط در یک یا دو مرحله دیده می شود. بعلاوه میزان مونوترپن های هیدروکربنه و اکسیژنه و ترکیبات فنلی اسانس ها به ترتیب افزایش و سزکوئی ترپن های هیدروکربنه و اکسیژنه کاهش می یابند. چهار نوع مطالعه، شامل تعیین مقدار فنل تام (tpc)، فلاونوئید تام (tfc)، قدرت آنتی اکسیدانی (frap) و قدرت مهار رادیکال dpph روی عصاره متانولی سه مرحله نموی انجام گرفت و مشخص شد که تفاوت در هر چهار نوع تست مورد مطالعه در عصاره سه مرحله وجود دارد. tpc با تغییرات (23/0-13/0 میلی مول گالیک اسید بر میلی گرم عصاره)، tfc با تغییرات (53/5-12/3 میلی مول کرستین بر میلی گرم عصاره) و قدرت رادیکال زدایی dpph با ic50 (2/79-4.47)، در عصاره مرحله رویشی کمترین و در مرحله تولید بذر بیشترین مقدار را دارد. میزان خاصیت آنتی اکسیدانی (frap valu)، در عصاره مرحله رویشی کمترین میزان (1/10 میلی مول feso4 بر میلی گرم عصاره) خود را دارد و در مرحله گلدهی (27/21 میلی مول feso4 بر میلی گرم عصاره) به حداکثر می رسد. و دوباره در مرحله تولید بذر (7/18 میلی مول feso4 بر میلی گرم عصاره) کاهش می یابد.
لطیفه امیری سید مهدی بانان خجسته
ناباروری یکی از مشکلات عدیده ی پزشکی است. براساس آمار موجود 35% ناباروری زوجین مربوط به مردان و 25% مربوط به هر دو زوج است. برای رفع مشکلات مربوط به ناباوری می توان از داروهای گیاهی و گیاهان داروئی بهره جست. گیاهان دارویی به دلیل ماهیت طبیعی و وجود ترکیبات همولوگ دارویی در کنار هم با بدن سازگاری بهتری دارند و معمولاً فاقد عوارض ناخواسته هستند. کشور ایران هم با شرایط آب و هوایی بسیار متنوع از فلور گیاهی غنی برخوردار است. قارچ های خوراکی نیز می توانند در این گروه طب سنتی مورد مطالعه قرارگیرند. در میان قارچ های خوراکی، قارچ terfezia boudieriکه به دسته ی آسکومیست ها تعلق دارد، دارای ارزش اقتصادی و دارویی زیادی است. این قارچ در عمق 10 تا15سانتی متری زیر خاک در فصل های پرباران پاییز و بهار رشد می کند. قارچ terfezia boudieriعلاوه بر ارزش خوراکی دارای 15 نوع پروتئین، دارای اسیدهای چرب، اسیدهای آمینه ضروری برای بدن، کربوهیدرات، اسید اسکوربیک و مواد معدنی فراوان، ترکیلات فنولی، آنتوسیانینی و کاروتنوئیدی می باشد. این قارچ ها (terfezia) دارای خواص آنتی اکسیدانی، ضد التهابی، ضد میکروبی، ضد ویروسی، ضد سل و دارای خواص حفاظت کبدی می باشند. اثر حفاظتی در برابر بیماریهایی مثل سرطان، بیماری های قلبی- عروقی و فرایندهای التهابی دارد. از این قارچ که در منابع محلی مختلف هم آمده است می توان برای بهبود عملکرد دستگاه تولید مثل استفاده کرد. در این تحقیق تجربی4 گروه که هر یک شامل6 موش صحرایی نر بودند به ترتیب به عنوان گروه تیمار 1، تیمار 2 و گروه شاهد وکنترل مورد بررسی قرار گرفتند. عصاره قارچ terfezia boudiere در دو غلظت 200 و 300 میلی گرم در روز به صورت داخل صفاقی در یک دوره بیست و یک روزه به موش های گروه تیمار یک و دو تزریق شد.به گروه شاهد هم سرم فیزیولوژیک تزریق گردید هر یک از گروه های تیمار باگروه کنترل از نظرپارامترهایی نظیر وزن بیضه، تغییرات بافت شناسی بیضه، تعداد اسپرم، غلظت هورمون های lh، fsh و تستوسترون موجود در سرم خون با استفاده از آزمون های توکی و آنالیز واریانس یک طرفه مقایسه گردیدند. نتایج تحقیق نشان داد که عصاره قارچ terfezdia می تواند عامل تغییر دهنده پتانسیل تولید مثل در موش صحرایی نر باشد، به طوری که تزریق عصاره این قارچ در دوز های 200 و 300 میلی گرم در روز موجب افزایش معنی دار (05/0p<) در غلظت تستوسترون و lh گردید و موجب کاهش معنی دار در غلظت fsh در گروه های تیمار شد.بر وزن بیضه تأثیر چشمگیری نداشت اما وزن اپیدیدیم افزایش معنی داری را نشان می داد. در این تحقیق بررسی های هیستولوژیک و شمارش سلول های لایه ژرمینال، شامل اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت و اسپرماتوزوئید در داخل لوله های منی ساز نشان داد که در گروه تجربی این سلول ها نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است. قارچ terfezia boudiere می تواند با ایجاد تغییر در محور هیپوفیز- گناد در پتانسیل تولید مثل موثر واقع شود. انجام تحقیقات بیشتر توصیه می گردد.
بهزاد نژاداسدآقباش غلامرضا دهقان
جنس ساتورجا ?? گونه در ایران دارد و مرزه نامیده می شود. این جنس متعلق به خانواده ی نعناع می باشد. گونه های satureja macrantha و satureja spicigera در ایران گسترش دارند. ترکیبات فرار شامل ترکیباتی همچون مونوترپن ها، سزکوئی ترپن ها، ترکیبات آروماتیک و آلیفاتیک هستند. تنوع کمی و کیفی و نیز فعالیت زیستی موجود در ترکیبات اسانس گیاهان معمولا تحت تأثیر فاکتور های خارجی همچون خاک و آب و هوا قرار می گیرند. هدف از این مطالعه، تعیین مقدار و شناسایی ترکیبات اسانس موجود در چهار جمعیت از گونه ی satureja macrantha در شمال-غرب ایران و مقایسه ی اثرات زیستگاه و آب و هوا روی تغییرات کمی و کیفی آن ها بوده است. بدین منظور سرشاخه های نمونه های گیاهی این گونه از چهار منطقه ی مختلف موجود در شمال-غرب ایران جمع آوری شد. نمونه ها خشک شده و پودر آن ها تهیه و به روش تقطیر با آب توسط دستگاه کلونجر در زمان سه ساعت اسانس گیری شدند. اسانس حاصل نیز قبل از نگهداری در یخچال، توسط سولفات سدیم آبگیری گردید. محتوی اسانس به کمک دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به آشکارساز جرمی (gc/ms) مورد آنالیز قرار گرفت. کروماتوگرام های حاصل از آنالیز، بررسی گردیده و جزئیات کمی و کیفی اسانس جمعیت ها با کتابخانه دیجیتال willey بررسی شد و با توجه به شاخص های زمان های بازداری (rt)، اندیکس کواتز (ki) و مقایسه طیف جرمی ترکیبات جدا شده با ترکیبات موجود در متون علمی، اجزای اسانس شناسایی شدند. ترکیبات شیمیایی اسانس چهار جمعیت این گونه دارای مقدار بالایی از مونوترپن (اکسیژنه و هیدروکربنه) بودند. کارواکرول، تیمول، پاراسیمن و گاماترپینن بعنوان ترکیبات عمده ی این چهار جمعیت را تشکیل می دهند. ترکیب شیمیایی عمده ی این گونه در اسانس جمعیت مرند و کلیبر کارواکرول (??/??% و ??/??%) بود. در مقابل تیمول و پی سیمن (??/??% و ??/??%) ترکیبات عمده ی دو جمعیت دیگر (خداآفرین و ارسباران) محسوب می شدند.
محرم دهقانی غلامرضا دهقان
امروزه کاربرد آنزیمها در انواع زمینه های زیستی و صنعتی بسیار گسترده است. از جمله عوامل موثر بر فعالیت آنزیمها، محیط انجام واکنش، بویژه نوع حلال می باشد. با توجه به برخی محدودیتها در استفاده از محیط آبی برای فعالیت آنزیمی، مطالعه فعالیت آنزیمی در محیط های غیر آبی مورد توجه ویژه ای قرار دارد. آلدییداکسیداز، عضو خانواده اکسید و ردوکتازها حاوی مولیبدن است که در متابولیسم ترکیبات متعددی، از جمله پوریتها مشارکت دارد. آلدیید اکسیداز با فنانتریدین به عنوان سوبسترا در بافر سورنسون فسفات، 4/7=ph شامل (1/0mm edta) اکوبه شد. و بررسی فعالیت آنزیم در دمای 55-25 در حضور 9 حلال انجام شد. در تحقیق حاضر سعی شده است، تاثیر برخی از حلالهای آلی بر روی فعالیت و پایداری آنزیم آلدیید اکسیداز بررسی شده و به موازات این عمل، تاثیر دما و ph به عنوان عامل عمومی موثر در فعالیت آنزیم در کنار حلالهای مورد مطالعه قرار گیرد. تاثیرات حلالها بر روی پارامترهای سینتیکی مورد بررسی قرار گرفته است. فعالیت این آنزیم در حضور حلالهای آلی کاهش داشته، این آنزیم پایداری خوبی در حضور حلالهای آلی از خود نشان نداد. با افزایش دما فعالیت آنزیم در غیاب حلالهای آلی افزایش یافته. ولی در حضور حلالهای آلی در الگوی کاهش فعالیت آنزیم تغییر محسوسی مشاهده نشده است. در بررسی تاثیر ph اپتیمم فعالیت در 8=ph مشاهده گردید.
فرشته علوی حمیرا حاتمی نعمتی
: بیماری پارکینسون دومین بیماری تحلیل نورونی پس از آلزایمر به شمار می رود، که در آن یاخته های جسم سیاه واقع در مغز میانی به تدریج از بین می روند و دوپامین که توسط آنها ساخته می شود کاهش می یابد. این بیماری به وسیله علائم حرکتی چهارگانه اکنیزی ، برادی کینزی، ریجیدیتی و کاهش رفلکسهای وضعیتی و لرزش در حالت استراحت مشخص می شود. اختلال در هوشیاری و حافظه نیز از علایم دیگر بیماری پارکینسون می باشد. تحقیقات انجام شده بیانگر این است که استرس اکسیداتیو نقش کلیدی در پاتوژنز این بیماری اعمال می کند. عوامل ژنتیکی و محیطی نیز در بروز بیماری موثر می باشد. استرس اکسیداتیو نه تنها نورون های دوپامینرژیکی را تخریب می کند بلکه با ایجاد اختلال در فرآیند فسفریلاسیون اکسیداتیو و کاهش تولید انرژی منجر به مرگ سلول ها می شود. قشر مغز، هیپوکامپ و استریاتوم در تشکیل حافظه فضایی نقش دارند. تعدادی از مطالعات فارماکولوژیکی نشان داده اند که عصاره زعفران دارای محدوده ی وسیعی از فعالیت ها شامل اثرات ضد- سرطان، ضد-افسردگی، ضد- درد، ضد-التهاب و آنتی اکسیدانی بوده و به عنوان گیرنده ی رادیکال های آزاد عمل می کنند. همچنین بررسی ها نشان داده اند که عصاره زعفران می تواند به طور قابل توجهی میزان مارکرهای اکسیداتیو را در استریاتوم تعدیل کند. برخی مطالعات نیز نشان داده اند که عصاره ی زعفران فعالیت های یادگیری و حافظه را تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو در این پایان نامه اثر ریز تزریق عصاره ی الکلی زعفران با دو دوز متفاوت بر روی حافظه فضایی و میزان پارامترهای استرس اکسیداتیو در مغز میانی مدل های تجربی بیماری پارکینسون مورد بررسی قرار گرفت. تست رفتار چرخشی (تزریق درون صفاقی آپومورفین) به منظور ارزیابی میزان تخریب انجام شد. این چرخش ها پارامتر اصلی برای سنجش بیماری پارکینسون در موش های صحرائی بود. مواد و روش ها: 35 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با محدوده وزنی (50±250) گرم به صورت تصادفی به پنج گروه هفت تائی شامل گروه کنترل، گروه شاهد، گروه پارکینسونی، گروه پارکینسونی با تیمار زعفران µg/rat 5 و µg/rat 10 تقسیم شدند. گروه های تیمار عصاره زعفران را به مدت 5 روز و با دو دوز µg/rat 5 و µg/rat 10 دریافت نمودند. برای ایجاد مدل بیماری پارکینسون، از تزریق یکطرفه نوروتوکسین 6- هیدروکسی دوپامین به داخل ناحیه استریاتوم چپ استفاده شد. دو هفته پس از جراحی رفتار چرخشی به دنبال تزریق آپومورفین در طی یک ساعت مورد بررسی قرار گرفت. جهت ارزیابی یادگیری و حافظه فضایی از آزمون ماز آبی موریس استفاده شد. سپس نمونه برداری از استریاتوم انجام گرفت و میزان پارامترهای استرس اکسیداتیو در این ناحیه با استفاده از روش های frap، mda و آنزیم های آنتی اکسیدانی gpx و sod سنجش گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله به روش آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که تیمار عصاره الکلی زعفران به طور معنی داری حافظه فضایی در مدل های تجربی پارکینسون را بهبود بخشید (05/0>p). همچنین تیمار زعفران، افزایش mda را کاهش داده و کاهش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی gpx و sod ناشی از تزریق 6- هیدروکسی دوپامین را بهبود بخشید (01/0>p). دو هفته بعد از جراحی در گروه پارکینسونی، تزریق آپومورفین باعث بروز رفتار چرخشی به سمت مقابل ناحیه آسیب دیده شد (0001/0>p). تیمار عصاره زعفران تعداد این چرخش ها را کاهش داد (05/0>p). بحث: عصاره زعفران حاوی کاروتنوئیدهای متنوعی از جمله کروسین و کروستین می باشد که قادرند با گرفتن و روبیدن گونه های باز فعال اکسیژن، وضعیت ردوکس سلولی و متابولیسم انرژی را حفظ نموده و بدین سان اثرات حفاظتی خود را اعمال نمایند. بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که تزریق عصاره الکلی زعفران از طریق کاهش بار اکسیداتیو و تعدیل مارکرهای استرس اکسیداتیو در استریاتوم، حافظه فضایی در موش های صحرائی نر مبتلا به پارکینسون را به طور معنی داری بهبود می بخشد.
بهنام بیگ زاده حاجی علیلو غلامرضا دهقان
در بخش اول این کار پژوهشی، از گردو و بادام دارای پوسته سبز استفاده شد که از باغات شهرستان آذرشهر، استان آذربایجان شرقی(37°45?44.14? n, 45°57?32.89? e) جمع آوری شد. پوست سبز گردو و بادام جدا شده ودر یک مکان تاریک در مدت 14 روز کاملا خشک شده و سپس با هاون چینی پودر شده، برای عصاره گیری آماده می شود. عصاره گیری با افزودن1000 میلی لیتر متانول به50گرم پودر پوست سبز گردو و بادام در دمای محیط و هم زدن شروع شده و پس از 48 ساعت، رنگ محلول متانولی به رنگ زرد روشن تبدیل می شود که نشان از استخراج مواد موثره به محیط متانول می باشد. عصاره حاصل پس از فیلتراسیون به دستگاه سوکسله منتقل شده، عصاره تغلیظ شده برای فرایند بیوسنتز در دمای4 درجه سانتی گراد نگه داری می شود.در بخش دوم، با استفاده از دستگاه uv-vis امکان کنترل واکنش فیتوسنتز نانوذرات نقره با بررسی های عوامل تاثیرگذار در آن شامل غلظت عصاره گردو، غلظت agno3، ph و دمای واکنش بررسی شد. با توجه به بررسی بخش دوم تولید 3 نانوذره ag، au و se انجام شده و با دستگاه های uv-vis، ft-ir، sem، dls، xrd، afm و edax مورد آنالیز قرار گرفت. از دو نانوذره نقره برای ساخت نانوبیوسنسور هیدروژن پراکسید و سلنیوم به عنوان آنتی اکسیدان استفاده شد.
حبیبه شهابی بخشایش غلامرضا دهقان
در کار پژوهشی حاضر توسعه بیوسنسور الکتروشیمیایی dna بر پایه استفاده از کورکومین برای اولین بار به عنوان شناساگر الکتروفعال هیبریداسیون انجام گرفته است. در بخش نخست این مطالعه، رفتار الکتروشیمیایی کورکومین بر روی الکترود مغز مداد تیمار شده، به روش ولتامتری پالس تفاضلی و ولتامتری چرخه ای در بافراستات 8/4=ph، m4/0 مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم این مطالعه یک بیوسنسور dna بر اساس استفاده از الیگونوکلئوتیدهای پلی باز به عنوان پروب و الکترد مغز مداد( pge)، جهت شناسایی برهم کنش احتمالی بازهای dna با شناساگر الکتروفعال کورکومین طراحی شده است. اساس ساخت این بیوسنسور، تثبیت الیگونوکلئوتید تک رشته ای 18-مری ( polyg، polyc، polyt، polya) بر روی pge می باشد و فرایند تشکیل هیبرید بین پروب و الیگونوکلئوتیدمکمل آن با استفاده از ولتامتری پالس تفاضلی مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور بررسی انتخابگری بیوسنسور، از الیگونوکلئوتیدهای غیرمکمل مختلف استفاده شد. پارامترهای مختلف موثر در کارکرد بیوسنسور نظیر غلظت پروب و نحوه تثبیت پروب، شناساگرو پارامترهای دخیل (غلظت،زمان تثبیت و سرعت هم زدن، )، مورد بررسی قرار گرفت و شرایط بهینه برای هرکدام مشخص گردید. در بخش سوم این مطالعه، یک بیوسنسور الکتروشیمیایی dna با استفاده از پروب cil-2 و بکارگیری شناساگر cu جهت شناسایی الیگونوکلئوتید کوتاه مربوط به hil-2 در سطح الکترود مغزمداد تهیه گردید. اساس ساخت بیوسنسور، تثبیت الیگونوکلئوتید تک رشته ای 20-مری (cil-2) با جذب سطحی در سطح pge می باشد. فرایند تشکیل هیبرید بین پروب و الیگونوکلئوتیدمکمل آن (hil-2) با استفاده از سیگنال اکسیداسیون cu مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور بررسی انتخابگری بیوسنسور، از الیگونوکلئوتیدهای غیرمکمل مختلف استفاده شد.کارایی تجزیه ای بیوسنسور بررسی شد و حد تشخیص pm12 بدست آمد.
مصطفی عابدینی بقا عبدالحسین ناصری
نورفلوکساسین(nor) دارویی از نسل سوم عامل ضد باکتریایی فلوروکینولون است که به عنوان یکی از پر مصرف ترین داروهای فلوروکینولون در کاربردهای بالینی در نظر گرفته می شود. نورفلوکساسین به عنوان داروی ضد باکتریایی به طور موثر مانع از تکثیر dna می شود و معمولا در درمان بسیاری از عفونتها مورد استفاده قرار می گیرد. مطالعه خواص بیولوژیکی فلوروکینولونها بر بر هم کنش آنها با dna متمرکز شده است. بنابراین، دانستن نوع فعل و انفعالات بین دارو و dna، و چگونگی اتصال آنها می تواند بسیار مفید باشد. در این کار بر هم کنش بین nor و dna در شرایط شبه فیزیولوژیکی(بافر tris-hcl با 4/ 7 ph =) با استفاده از اسپکترو فلوریمتری و uv-vis مورد بررسی قرار گرفت. غلظت dna ثابت نگه داشته شد، mol l?1) 5-10×05/2( و غلظت های متفاوتی از نورفلوکساسین در محدوده ی غلظتی(mol l?15-10×2/4-0/0) به محلول اضافه شد. همچنین از نوترال رد به عنوان پروب فلورسانس استفاده شد. این فرایند توسط روشهای اسپکتروسکوپی ذکر شده مورد سنجش قرار گرفت. از روشهای کمومتریکس مدل سازی سخت برای آنالیز داده ها استفاده شد. برای انجام این کار از روش های نیوتن گوس- لونبرگ-مارکوات و جستجوی شبکه ای بهره گرفته شد. پس از بررسی قابلیت اطمینان روش های کمومتریکس پیشنهادی، از این روشها برای تجزیه و تحلیل داده های تجربی و به دست آوردن اطلاعات در مورد بر هم کنش بین dnaو nor استفاده شد. ثابت پیوند nor- dna، lmol-1 106×2/2 بدست آمد که نشان دهنده توافق کامل بین این دو روش بود. همچنین پروفایل ای طیفی و غلظتی گونه ها در نقطه تعادل بدست آمد. با توجه به تغییرات حاصل شده در موقعیت و شدت باند ها با اضافه کردن غلظت های افزایشی از nor به dna پیشنهاد شد که nor بصورت غیر اینتر کلیتیو به dna متصل شده است
سعید رضایی جعفر حاجی لو
به منظور بررسی ویژگی های کیفی، خواص آنتی اکسیدانی و ماندگاری میوه در چند ژنوتیپ انتخابی آلبالو، پژوهشی در آزمایشگاه بیولوژی و گلدهی گروه باغبانی واقع در ساختمان شماره 2 دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز واقع در کیلومتر 10 جاده تبریز-باسمنج انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 4 تکرار اجرا گردید. میوه ها در دمای 1-2 درجه سانتی گراد و رطوبت (%95-90) در سرد خانه نگهداری شدند و در روزهای پنجم، دوازدهم، نوزدهم و بیست وششم در طول دوره انبارداری مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این آزمایش ویژگی های کیفی نظیر مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، مقدار ویتامین ث، ph، فنل کل، فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی اندازه-گیری شد. نتایج نشان داد ژنوتیپ های بررسی شده از نظر ویژگی های کیفی و خواص آنتی اکسیدانی اختلاف معنی داری با همدیگر دارند، همچنین بین ژنوتیپ های بررسی شده تنوع وجود دارد. مقایسه میانگین داده ها نشان داد در بین ژنوتیپ های بررسی شده ژنوتیپ های 101-sh و 110-sh دارای خواص آنتی اکسیدانی و ویژگی های بالاتری نسبت به دیگر ژنوتیپ ها دارند و ژنوتیپ 108-sh از این نظر در پایین ترین سطح نسبت به دیگر ژنوتیپ های بررسی شده می باشد.
سحر توپچی زاده تبریزیان غلامرضا دهقان
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی برخی تغییرات فیزیولوژیکی و آنزیمی در چند رقم زردآلو ( شکرپاره, شاملو, عسگرآبادو تبرزه) در طی دوره رکود جوانه گل انجام شد. شاخه های یکساله با قطر و طول یکسان پس از برداشت از درخت ( از زمان شروع تا رفع نیاز سرمایی بصورت هفتگی) به اتاقک رشد انتقال یافتند. وضعیت جوانه ها از نظر مراحل فنولوژیکی, وزن تر و خشک در هر مرحله نمونه برداری مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین نیاز سرمایی از مدل های مختلف استفاده شد. معیار برآورد نیاز سرمایی, قرارگیری شاخه ها به مدت 10 روز در شرایط کنترل شده مدنظر قرار گرفت. نتایج نشان داد که در تمامی مدلهای مورد مطالعه رقم عسگرآباد دارای کمترین نیاز سرمایی بوده و رقم شکرپاره دارای نیاز سرمایی متوسط و ارقام تبرزه و شاملو دارای بیشترین نیاز سرمایی است. تجزیه واریانس داده ها برای وزن تر و خشک نشان دهنده اختلاف معنی دار در سطح 1% در تاریخ های مختلف نمونه برداری بود. بطوریکه بیشترین میزان وزن تر و خشک قبل و بعد از قرارگیری در اتاقک رشد در رقم عسگرآباد مشاهده شد و کمترین میزان آن در رقم شکرپاره مشاهده شد. در رقم تبرزه و شکرپاره افزایش 32% در وزن تر همزمان با رفع نیاز سرمایی بود و در رقم شاملو و عسگرآباد افزایش 31% در وزن تر یک هفته بعد از رفع نیاز سرمایی مشاهده شد. همچنین تغییرات آنزیم های کاتالاز پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز در هر ماه مورد ارزیابی قرار گرفت. و تجزیه واریانس داده ها بیانگر اختلاف معنی دار در سطح 1% بود. بطوریکه نتایج نشان می دهد که رقم عسگرآباد دارای بیشترین میزان سوپراکسید دیسموتاز و رقم تبرزه دارای کمترین مقدار و رقم شکرپاره و شاملو دارای متوسط مقدار سوپراکسید دیسموتاز می باشد. نتابج نشان دهنده این است که میزان سوپراکسید دیسموتاز با 141 واحد سرمایی دارای بیشترین مقدار و رفته رفته با سرد شدن هوا مقدار آن کاهش یافته است. از نظر میزان پراکسیداز نیز رقم عسگرآباد دارای بیشترین میزان و رقم تبرزه دارای کمترین میزان پراکسیداز است همچنین مقدار این آنزیم در 141 واحد سرمایی دارای بیشترین مقدار و در 621 واحد سرمایی مقدار آن کاهش یافته است. از نظر میزان کاتالاز نیز نتایج نشان می دهد که رقم عسگرآباد دارای بیشترین میزان و رقم تبرزه دارای کمترین میزان می باشد. مقدار این آنزیم در 141 واحد سرمایی دارای بیشترین مقدار و در 621 واحد سرمایی کمترین مفدار فعالیت آنزیمی را دارد.. از نظر میزان پرولین بین مراحل مختلف نمونه برداری و بین ارقام مورد مطالعه اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1% مشاهده شد. نتایج نشان داد که رقم تبرزه دارای کمترین میزان پرولین و رقم شاملو دارای بیشترین میزان می باشد. نتایج نشان دهنده این است که از نظر مقادیر تجمع سرمایی نیز بیشترین میزان پرولین در 523 واحد سرمایی( بر حسب مدل یوتا) و کمترین میزان آن در 419 واحد سرمایی ( بر حسب مدل یوتا ) می باشد.
فرشته دلوچی مهدی بانان خجسته
درمان سرطان به صورت قابل توجهی باعث افزایش طول عمر می شود. سیکلوفسفامید یک داروی ضدسرطان است که در شیمی درمانی استفاده می شود، جزء گروه های دارویی آنتی نئوبلاستیک آلکلیله کننده است که با آلکلیله کردن dna، rna آنزیم هایی را که سبب ساختن اسیدهای آمینه در پروتئین ها میشوند را مهار می کند. اثرات جانبی این دارو شامل بی اشتهایی، تهوع، کاهش عملکرد غدد جنسی، ایجاد آمنوره، آزواسپرمی، الیگو اسپرمی، اختلال در تولید و عملکرد اسپرم و آسیب در روند اسپرماتوژنز و در نهایت ناباروری مردان است. ناباروری یکی از مشکلات عدیده ی پزشکی است. بر اساس آمار موجود 30% ناباروری زوجین مربوط به مردان است. برای رفع مشکلات مربوط به ناباروری می توان از داروهای گیاهی و گیاهان داروئی بهره جست. گیاهان دارویی به دلیل ماهیت طبیعی و وجود ترکیبات همولوگ دارویی در کنار هم با بدن سازگاری بهتری دارند و معمولا فاقد عوارض ناخواسته هستند. کشور ایران هم با شرایط آب و هوایی بسیار متنوع از فلور گیاهی غنی برخوردار است. گلپر نیز می تواند در این گروه طب سنتی مورد مطالعه قرار گیرد. گلپر با نام علمی heracleum persicum که متعلق به خانواده umbelliferaeبوده دارای ارزش غذایی و دارویی زیادی است. گلپر در مناطق کوهستانی رشد می کند. دارای ارزش خوراکی در تقویت معده و دستگاه گوارش، رفع کننده نفخ شکم، میکروب کش، افزایش دهنده شیر زنان و ادرار آور و همچنین دارای خواص آنتی میتوزی، استروژنیک، ضد سرطان، ضد دیابت، ضد چاقی و ضدجهش می باشد و به دلیل دارا بودن ترکیبات فلاونوئید و فورانوکومارین دارای خواص آنتی اکسیدانی نیز هست. به دلیل اثرات جانبی و مخرب بعضی از داروهای شیمیایی، بیماران به گیاه درمانی روی آورده اند، که مقادیر کم این گیاه دارای تاثیرات دارویی موثر بر روی سیستم تناسلی می باشد که در این بررسی به همراه سیکلوفسفامید مصرف می شود تا اثرات مضر این دارو را در بدن تعدیل کند. در این طرح 30 موش صحرایی نر با وزن 150-200gr در 5 گروه مساوی شامل؛ یک گروه کنترل با دریافت روزانه ./2ml تزریق درون صفاقی آب مقطر به عنوان حلال دارو، سه گروه تجربی به ترتیب مقدار 5/0 ، 1 ، 2 (gr/kg/day) عصاره گلپر به صورت خوراکی(گاواژ) به همراه (mg/kg/day)5 تزریق درون صفاقی سیکلوفسفامید و گروه تجربی چهارم فقط (mg/kg/day)5 دارو به صورت درون صفاقی به مدت 21 روز دریافت می کردند. بعد پایان این دوره با خارج کردن بیضه از حفره شکمی و با تهیه مقاطع بافتی و شمارش اسپرماتیدها، داده ها توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه تفاوت معنی دار (p<0/01) وجود دارد. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که در گروه های تجربی4،3،2،1 پارامترهای: مقدار اسپرم، spermiogenesis index، tubule differentiated index نسبت به گروه کنترل کاهش معنی دار (p<0/01)داشته است. در گروه تجربی چهارم نسبت به گروه کنترل این اختلاف کاهش بیشتر و در گروه های تجربی 3،2،1 که داروی سیکلوفسفامید به همراه عصاره گلپر داده شد با افزایش میزان دوز عصاره گلپر مقدار اسپرم، spermiogenesis index، tubule differentiated index افزایش یافته است. به طور کلی می توان گفت عصاره گلپر اثرات جانبی داروی سیکلوفسفامید را بر روی دستگاه تناسلی مرد کاهش می دهد. افزایش مقدار اسپرم، spermiogenesis index، tubule differentiated index در گروه های تجربی که سیکلوفسفامید را همراه با گلپر دریافت می کردند را میتوان به دلیل وجود ترکیبات فلاونوئیدی و فورانوکومارینی و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی و اثر حفاظتی گلپر در برابر رادیکال های آزاد ناشی از سیکلوفسفامید نسبت داد.
بنت الهدی ولی پور تهمتن محمدرضا رشیدی شاهگلی
آلدهید اکسیداز (ao) و گزانتین اکسیداز (xo) جزء مولیبدنوم هیدروکسیلازها هستند که در بعضی شرایط پاتولوژیکی درگیرند و نقش مهمی را در انتقال زیستی داروها و گزنوبیوتیک¬ها بازی می¬کنند. مولیبدنوم هیدروکسیلاز¬ها، آنزیم¬هایی هستند که واکنش¬های متابولیکی اساسی مربوط به ترکیبات حاوی نیتروژن، گوگرد و همچنین ترکیبات حلقوی کربن را کاتالیز می¬کنند. در این آنزیم¬ها، اکسیژن مولکولی به عنوان پذیرنده الکترونی عمل می¬کنند و واکنش منجر به تولید پراکسید هیدروژن و رادیکال¬های آزاد فعال می¬شود. افزایش تمایل به این آنزیم¬ها یک فرآیند سریع و ساده برای تخلیص¬شان را می¬طلبد. بسیاری از تکنولوژی¬های تخلیص بر ایجاد نگهدارنده¬های سوبسترا برای جداسازی آنزیم¬ها تمرکز می¬کنند. در این مطالعه ذرات سوپرپارامگنتیک اصلاح شده با آلوپورینول به عنوان نگهدارنده¬ی تخلیص برای جداسازی هیدروکسیلازهای حاوی مولیبدنوم از کبد موش صحرایی استفاده شده¬اند. هموژنات کبد موش صحرایی از طریق دناتوراسیون حرارتی و از طریق ترسیب با آمونیوم سولفات برای بدست آوردن یک عصاره ی خام حاوی هردو آنزیم به صورت فراکسیون درمی¬آیند. با اضافه¬کردن نانوذرات مغناطیسی پروتئین¬های هدف به سرعت به سطح نانوذرات متصل می¬شوند ، سپس از یک آهنربا برای جذب¬کردن نانو ذرات مغناطیسی به دیواره ظرف استفاده می¬شود و در آخر نانوذرات با محلول نمکی مناسب شسته می¬شوند که پروتئین خالص را به ما می¬دهد. نتایج بدست آمده نشان داده است که با استفاده از این نانودرات آنزیم گزانتین اکسیداز 47/70 مرتبه تخلیص شده-اند. آنالیز آنزیم xo تخلیص شده با استفاده از پلی آکریلامید ژل الکتروفورز- سدیم دو دسیل سولفات (sds-page) در حضور و عدم حضور دی تیوتریتول (dtt) انجام شد. در حضور dtt آنزیم تخلیص شده تنها یک باند در kda247-245 و در عدم حضور آن تنها یک باند در محدوده kda145-147 داده است. این روش یک بستر ساده و همه¬کاره را برای جداسازی پروتئین ارائه می¬دهد و به¬علاوه تمایل و اختصاصی بودن نانوذرات مغناطیسی بعد از استفاده تاثیری نپذیرفته و بدون از دست دادن کارایی و ظرفیت می¬توانند دوباره استفاده شوند. فناوری نانو ذرات سوپرپارامغناطیسی می¬تواند با تکنولوژی¬های جداسازی دیگر ترکیب شوند و کارایی تخلیص¬شان افزایش یابد.
شبنم فخیم رضایی جعفر حاجی لو
مطالعه حاضر جهت درک پاسخ شکوفه¬های هلو به تنش یخ¬زدگی و ارتباط بین خسارت یخ¬زدگی و فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان جهت ایجاد معیاری برای انتخاب ارقام مقاوم به یخ¬زدگی هلو انجام شد. بدین منظور، درصد تخمدان¬های خسارت¬دیده، نشت الکترولیت¬ها، پراکسیداسیون لیپیدها (محتوای مالون د آلدئید)، محتوای پرولین و پروتئین، و فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان (کاتالاز، پراکسیداز، سوپراکسیدیسموتاز و پلی فنل اکسیداز) در دو مرحله فنولوژیکی شامل مرحله قبل از شکوفه¬دهی (d fleckinger) و مرحله تمام گل (f fleckinger) در هشت رقم هلو (کوثری، تک¬دانه، انجیری عسلی، زودرس، مخملی، سفیدقرمز، حاج¬کاظمی و انجیری مالکی) تحت تاثیر دماهای انجماد (شامل 2-، 4- و 6- درجه سانتی¬گراد برای مرحله d و 5/1-، 5/2- و 5/3- درجه سانتی-گراد برای مرحله f) مورد ارزیابی قرار گرفت. شاخص حساسیت به یخ¬زدگی، نشت الکترولیت¬ها و پراکسیداسیون لیپیدی تمام ارقام مورد مطالعه به موازات کاهش دماهای تنش یخ¬زدگی افزایش یافت. تجمع پرولین در مرحله d به موازات کاهش دما افزایش یافت. اما، در مرحله f محتوای پرولین تنها در ارقام مخملی، سفیدقرمز و انجیری مالکی افزایش یافت. در سایر ارقام تجمع آن با دماهای انجماد متوسط افزایش یافت، درحالیکه در تنش یخ¬زدگی شدیدتر تجمع آن کاهش یافت. مالون د آلدئید به عنوان شاخص تنش اکسیداتیو در شکوفه¬های هر دو مرحله فنولوژیک تجمع پیدا کرد. اما، تنها در شکوفه¬های ارقام دارای خسارت ناشی از تنش زیاد نظیر کوثری، تک¬دانه، انجیری عسلی و زودرس و تنها در مرحله f تغییرات آن معنی-دار بود. محتوای پروتئین در مرحله f افزایش یافت و یا بدون تغییر باقی ماند. بیشترین میزان پروتئین مربوط به رقم انجیری مالکی بود که کمترین میزان خسارت یخ¬زدگی را از خود نشان داد. فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدانی نظیر کاتالاز، سوپراکسیددیسموتاز و پراکسیداز در شکوفه¬های مرحله f برای ارقام انجیری مالکی، مخملی و سفیدقرمز به موازات کاهش دما افزایش یافت و یا بدون تغییر باقی ماند. درحالیکه، در سایر ارقام آنزیم¬های مذکور فعالیت خود را از دست دادند. فعالیت آنزیم¬های مذکور تنها در شکوفه¬های واقع در مرحله d رقم انجیری مالکی اقزایش یافت و یا بدون تغییر باقی ماند. نتایج ما یک رفتار وابسته به ژنوتیپ را بین ارقام هلوی واجد آسیب کمتر و ارقام دارای آسیب بیشتر نشان داد. احتمالا، تفاوت در پاسخ آنزیم¬ها یکی از دلایل ممکن برای تفاوت در حساسیت به یخ¬زدگی هشت رقم هلو می¬باشد. اگرچه، فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان القا شده توسط تنش یخ¬زدگی این نظریه را که ارقام مقاوم به یخ¬زدگی در مقایسه با ارقام با مقاومت کمتر دفاع کارامدتری در برابر گونه¬های فعال اکسیژنی طی تیمارهای دمای زیر صفر حفظ می¬کنند، تایید کرد. ما نشان دادیم که، فعالیت بیشتر آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان یک دلیل کافی برای مقاومت بیشتر در برابر تنش نیست و ممکن است رقمی با فعالیت کمتر آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان میزان مقاومت بیشتری را از خود نشان دهد. در واقع، بالانس بین تولید و تخریب گونه¬های فعال اکسیژن برای تعیین غلظت نسبی رادیکال¬های سوپراکسید و هیدروژن پراکسید بحرانی است، نه میزان فعالیت بیشتر آنزیمی. هم¬چنین، نتایج نشان داد که ارقامی با میزان فعالیت کمتر پلی فنل اکسیداز شاخص خسارت یخ¬زدگی کمتری از خود نشان دادند. بنابراین می¬توانیم میزان فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز را به عنوان شاخص مقاومت به تنش یخ¬زدگی پیشنهاد کنیم.
خدیجه سادات موسوی دولت آبادی غلامرضا دهقان
پوست سبز و داخلی بادام محصولات زاید کشاورزی هستند که منبعی از ترکیبات فنولی می باشند. در مطالعه ی حاضر محتویات فیتوشیمیایی و پتانسیل پاداکسایشی پوست سبز و داخلی ذخیره شده ی بادام از ژنوتیپ های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین تأثیر پرتودهی گاما بر محتویات فیتوشیمیایی و فعالیت پاداکسایشی پوست سبز و داخلی ذخیره شده بررسی شد. اختلاف معنی داری در محتوای فنول وفلاونوئید کل و ظرفیت پاداکسایشی پوست سبز و داخلی ذخیره شده بین ژنوتیپ های مختلف یافت شد. این مطالعه نشان داد که محتوای فنولی و ظرفیت پاداکسایشی پوست سبز و داخلی در طی انبارداری افزایش یافت بنابراین می توان از پوست سبز و داخلی بادام که به مدت طولانی انبار شده اند برای استخراج ترکیبات پاداکسایشی استفاده کرد. تابش گاما در دوز ده کیلوگری محتوای فنول کل (tpc) پوست سبز ذخیره شده را افزایش داد در حالیکه تأثیری بر میزان فلاونوئید کل (tfc) و میزان فعالیت پاداکسایشی نداشت. تیمار تابش، فعالیت حذف رادیکال dpph را در پوست سبز ذخیره شده، کاهش داد. تابش پرتو گاما میزان tpc، tfc، میزان فعالیت پاداکسایشی و آنتی رادیکالی پوست داخلی ذخیره شده را افزایش داد، که بیشترین افزایش در دوز شش کیلوگری بدست آمد. این نتایج نشان داد که پرتودهی اثرات متفاوتی بر میزان ترکیبات فیتوشیمیایی و پتانسیل پاداکسایشی دارد.
الهه بصیرت فرزام شیخ زاده
زمینه و هدف: بیماری دیابت شیرین یکی از بیماری¬های شایع و شناخته شده¬ای است که با کاهش یا فقدان انسولین ترشح شده از سلول¬های بتای جزایر لانگرهانس پانکراس مشخص می¬شود. این بیماری یکی از مشکلات اساسی بهداشت جهانی است که باعث عوارض و مرگ و میر قابل توجهی می¬شود. این بیماری را می¬توان با تغذیه و ورزش کنترل کرد، اما بیشتر بیماران نیاز به داروهای خوراکی کاهش دهنده¬ی قند خون برای کنترل سطح قند خون دارند. اخیرا برای مقاصد گوناگون از جمله درمان یا کاهش اثرات سوء برخی از بیماری¬ها مثل دیابت، گیاهان دارویی مورد استفاده قرار گرفته¬اند و پژوهش¬های گسترده¬ای در حال انجام می¬باشد. در حال حاضر، با توجه به مشکلات تهیه و تزریق انسولین و داروهای پایین آورنده قند خون و همچنین با در نظر گرفتن عوارض جانبی داروهای صناعی توجه محققین به سوی استفاده از گیاهان دارویی جلب شده است. کبد یکی از اندام¬هایی است که در دیابت شیرین از جنبه¬های مختلف، عملکرد آن تحت تاثیر قرار می¬گیرد. این عضو اعمال بسیار متنوعی دارد که همگی توسط هپاتوسیت¬ها انجام می¬شود، از جمله متابولیسم لیپیدها، کربوهیدرات¬ها، خنثی سازی سموم و داروها. از گیاهان دارویی گوناگون می¬توان در روند درمان و بهبود برخی از بیماری¬ها استفاده نمود. یکی از این گیاهان روزا کنینا (rosa canina) می¬باشد. این گیاه از خانواده rosaceae، جنس rosa، گونه canina می¬باشد. این گیاه در قسمت¬های وسیعی از ایران به ویژه در مناطق شمال غرب یافت می¬شود. مطالعات انجام شده بر روی ترکیبات فتوشیمیایی روزا کنینا نشان داده که میوه¬ی روزا حاوی آنتی¬اکسیدانهایی مثل ویتامینe,c و کاروتنوئیدها می¬باشد. نقش ویتامین c به عنوان یک آنتی¬اکسیدان در دیابت شیرین شناخته شده است. هدف از این¬ مطالعه بررسی اثر عصاره روزا کنینا بر روی کاهش اثرات سوء و بهبود علائم دیابت در رابطه با هیستوفیزیولوژی، مقادیر فاکتور¬های بیوشیمیایی سرم و آنزیم¬های کبد در رت¬های نر می¬باشد. مواد وروش¬ها: در این بررسی از 32رت نر بالغ از نژاد ویستار با وزن 220-200 گرم استفاه شد. ایجاد دیابت به روش تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین (60 mg/kg) انجام گرفت. مدت زمان آزمایش، 4 هفته در نظر گرفته شد. در پایان دوره، موش¬ها معدوم شده و سرم آنها جهت بررسی غلظت گلوکز، تری گلیسرید، کلسترول، و آنزیم¬های کبدی جمع آوری گردید. همچنین نمونه-برداری بافتی از کبد به انجام رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله به روش آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. یافته¬ها: نتایج این بررسی نشان داد که تیمار با عصاره الکلی روزاکنینا غلظت گلوکز، کلسترول و تری گلیسرید را در مدل¬های تجربی دیابتی بهبود بخشید. از یافته¬های دیگر این رساله کاهش آنزیم¬های کبدی در گروه¬های تحت درمان با عصاره نسبت به گروه دیابتی می¬باشد که نشان دهنده-ی اثرات حفاظتی عصاره الکلی rosa canina بر روی بافت کبد از صدمات ناشی از دیابت می باشد. در آسیب شناسی بافتی کبد از گروه کنترل سالم، بافت کبد کاملا سالم و طبیعی بود، در گروه موش¬های دیابتی تغییر چربی کاملا مشخصی در نواحی مرکز لوبولی ایجاد شده بود، در بافت کبد گروه¬های دیابتی تیمار با عصاره روزا کنینا، تغییر پاتولوژیک قابل توجهی مشاهده نشد،کبد در این گروه نسبت به گروه دیابتی نسبتا سالم بود. نتیجه¬گیری: در زمینه اثرات سودمند مصرف خوراکی روزا کنینا قبلاً مشخص شده که این گیاه پاک¬کنندگی رادیکال های آزاد، محافظ سلول در برابر آسیب¬های شیمیایی، کاهنده پراکسیداسیون لیپیدی و محافظ کبدی در برابر انواع استرس¬ها است، که علت اصلی آن سطوح بالای مواد آنتی-اکسیدانت می باشد. به همین خاطر احتمال دارد مصرف این گیاه اثرات حفاظتی بر بافت¬های بدن اعمال نموده و در جهت کاهش استرس اکسیداتیو عمل ¬کند. بنابراین می¬توان نتیجه¬گیری نمود که تجویز خوراکی عصاره الکلی روزا کنینا از طریق کاهش بار اکسیداتیو عوارض ناشی از دیابت را بهبود می¬بخشد. روزا کنینا به عنوان ضد التهاب و آنتی¬اکسیدانت همچنین به عنوان عوامل پاک-سازی ros عمل می¬کند. در نتیجه ویژگی ضد¬التهابی و آنتی¬اکسیدانی روزا کنینا در بهبود آسیب کبدی مهم هستند.
مریم باستانی ناصر ارسلانی
چای پس از آب دومین نوشیدنی پرمصرف و پرطرفدار در کشور ما و بسیاری از کشورهای آسیای شرقی است. چای از برگهای گیاه camellia sinensis تهیه می¬شود و در سه نوع اصلی سبز، اولانگ و سیاه در بازار وجود دارد. اما چای سبز به خاطر خواص درمانی¬اش در جهان شناخته شده¬تر است و خواص فراوانی دارد. از جمله¬ در پیشگیری و درمان سرطان، افزایش اکسیداسیون چربی و کاهش سوخت¬و¬ساز بدن، تقویت سیستم ایمنی بدن و غیره. اما این پتانسیل به واسطه وجود ماده¬ای به نام تانیک-اسید محدود می¬شود. تانیک¬اسید از مهمترین مواد تشکیل دهنده چای سبز است که خود نوعی پلی¬فنول محسوب می¬شود و به علت دارا بودن خاصیت اسیدی باعث رسوب آهن در بدن و مانع جذب آن توسط بدن می¬شود. نانوکامپوزیتهای پلی¬آنیلین برای جذب تانیک¬اسید و حذف مقادیر اضافی آن از چای سبز مناسب است. با توجه به توضیحات بالا هدف از این کار پژوهشی بررسی چگونگی استفاده از ظرفیت بالای نانوکامپوزیتهای پلی¬آنیلین در خارج کردن ترکیبات حلقوی، فنولی و به ویژه تانیک¬اسید موجود در چای سبز می¬باشد. در مطالعه حاضر با استفاده از ) paniپلی¬آنیلین نانو)، ) hntنانولوله¬ی هالوسیت) و نانوکامپوزیت الحاقی pani به(hnt/pani) hnt، میزان جذب تانیک¬اسید در ph¬¬¬¬¬ های مختلف، دماهای مختلف، مقادیرمختلف نانوکامپوزیتها و غلظتهای مختلف تانیک¬اسید مطالعه و بررسی شد که نتایج به این صورت است که در هر سه نمونه با افزایش دما از 20 به 60 درجه¬ی سانتیگراد و افزایش مقدار نانوکامپوزیت از 40 به 120 میلی¬گرم، میزان جذب تانیک¬اسید افزایش یافت. هر سه نمونه در ph های 5/7، 5/8 و 5/9 بررسی شدند که در هر سه نمونه بیشترین درصد جذب در 5/8ph= بوده است. با افزایش غلظت تانیک¬اسید افزایشی در میزان جذب مشاهده نشد. سپس رفتار آنتی¬اکسیدانی نانوکامپوزیتهای نامبرده به وسیله متدهای بدام اندازی رادیکالهای آزاد dpph و قدرت کاهش یونهای آهن(frap) بررسی و مقایسه شد. فعالیت نانوکامپوزیتهای پلی¬آنیلین در پاکسازی رادیکال¬های آزاد بوسیله اسپکتروسکوپی فرابنفش– مرئی ثبت گردید. نتایج حاکی از آن است که هر سه نمونه دارای خاصیت آنتی¬اکسیدانی بوده و hnt/pani نسبت به دو نمونه دیگر آنتی¬اکسیدان قویتری است.
شکوفه مرادی غلامرضا دهقان
امروزه در زمینه های مختلفی از جمله پزشکی، صنایع شیمیایی، صنایع غذایی و تولید محصولات دارویی و بهداشتی از بیوسنسورها بهره می گیرند. این سنسورها ابزاری توانمند جهت شناسایی مولکولهای زیستی می باشند. روشها و ابزارهای الکتروشیمیایی در مقایسه با سایر روش ها بسیار حساس، ساده و سریع بوده و براحتی به کار برده می شوند و با تکنولوژی های میکرو سازگاری دارند. بنابراین تهیه بیوسنسورهای الکتروشیمیایی dna میتواند گزینه مناسبی برای تشخیص سریع و ارزان قیمت بیماری های ژنی و تشخیص گونه های بیولوژیکی بیماری زا باشد. فلاونوئیدها ترکیباتی هستند که در گیاهان یافت می شوند و امروزه به دلیل کاربردهای پزشکی بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در کار پژوهشی حاضر برهمکنش فلاونوئید کوئرستین با تک تک بازهای dna بر روی الکترود کربن شیشه ای مورد مطالعه قرار گرفت و مشاهده شد که کوئرستین برهمکنش منحصر به فردی با هیچ یک از بازهای dna ندارد، همچنین برهمکنش های کوئرستین با الیگونوکلئوتیدهای تک رشته ای و دو رشته ای مورد مطالعه قرار گرفت و با توجه به اینکه کوئرستین برهمکنش های متفاوتی با dna های تک رشته ای و دو رشته ای دارد، سیگنال الکتروشیمیایی متفاوتی ایجاد کرده و قابلیت شناسایی هیبریداسیون dna را فراهم می کند. در قسمت دیگری از کار پژوهشی حاضر، پارامترهای مختلف موثر در کارکرد بیوسنسور مورد ارزیابی قرار گرفت و شرایط بهینه برای هر کدام مشخص گردید. در شرایط بهینه حد تشخیص روش برای تشخیص الیگونوکلئوتید مکمل m 10-10×4 محاسبه شد. در بخش دیگری از کار پژوهشی، عملکرد الکترودهای اصلاح شده با کوئرستین در تشخیص هیبریداسیون dna مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد الکترودهای اصلاح شده با این روش انتخابگری مناسبی را برای تشخیص الیگونوکلئوتیدهای مکمل ندارند.
ابوالفضل الماسی قیداری حمیرا حاتمی
کوکائین یک محرک روانی اعتیاد آور است، که اثرات روانی و ذهنی مثل سرخوشی شدید، روان پریشی حاد، حملات صرع گونه مثل دیسفوریا، اضطراب و افسردگی را در افراد بوجود می آورد. کوکائین اثرات متفاوتی بر سیستم های نوروترانسمیتری می گذارد. در حقیقت کوکائین به جایگاه انتقال دهنده های مونوآمین (سرتونین، دوپامین و نورآدرنالین) چسبیده و مانع بازجذب آنها به نورون پیش سیناپسی می¬شود. دوپامین یک انتقال¬دهنده عصبی مهم مغز به شمار می¬رود، که رفتارهای انگیزشی را برای پاداش¬های طبیعی و مواد مخدر تعدیل می¬کند. اثرات لذت¬بخش مواد مخدر بیشتر به علت افزایش غلظت سیناپسی دوپامین در هسته اکومبنس می-باشد. مدار عصبی دخیل در جستجوی مواد شامل کمپلکس آمیگدال بازولترال، قشر پیش لیمبیکی و هسته اکومبنس می باشد. شواهد نشان می¬دهند شبکه هیپوکامپی نقش مهمی را در انواع مختلف حافظه بازی می¬کند. به طوری که ارائه یک پاداش غیرمنتظره، شلیک قوی نورون¬های دوپامینی را به همراه دارد. از میان انتقال¬دهنده¬های عصبی هیپوکامپ، دوپامین نقش مهمی را در فعالیت¬های عصبی مرتبط با پاداش بر عهده دارد. از آنجا که هیپوکامپ از لحاظ عملکردی و آناتومی با سیستم دوپامینی مغز میانی ارتباط دارد، ارسال¬های دوپامینی را از vta دریافت می¬کند. گزارشات دیگر نشان می¬دهند که در افراد معتاد، به دلیل کاهش گیرنده¬های d3 و d2 در جسم مخطط، فعالیت مناطق مغزی مثل قشر سینگولای قدامی و قشر اربیتو فرونتال کاهش می¬یابد. بررسی¬ها نشان می¬دهند مکانیسم¬های مربوط به حافظه و پدیده¬های وابسته به آن، به فعال شدن گیرنده¬های d1 وابسته می باشد. یک نقش مهم دوپامین در شکل¬پذیری سیناپسی و حافظه از نقش آن در تقویت طولانی مدت سیناپسی (ltp) و تضعیف طولانی مدت سیناپسی (ltd) استنباط می¬شود. مکانیسم¬های هدفی که طی سمیت کوکائین یا شرایط اکسیداتیو رخ می¬دهند شامل افزایش در ترشح دوپامین است. افزایش این نوروترانسمیترها (به ویژه دوپامین) در شکاف سیناپسی سبب افزایش سطح گونه های باز فعال اکسیژن (ros) می¬شود. ویتامین c به عنوان یک سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی سبب کاهش استرس اکسیداتیو و در نتیجه بهبود عملکردهای شناختی در افراد می شود. مطالعات نشان می¬دهند جنین¬هایی که در داخل رحم با کمبود ویتامین c مواجه شده اند، دچار اختلالات یادگیری و نورودژنراتیو می¬شوند. همچنین در مطالعات دیگر مشخص شده که ترکیبات آنتی¬اکسیدانی مثل ویتامین c مصونیت نوزادان را در برابر این اختلالات افزایش می دهد. مشخص شده که ویتامین های c و e به عنوان یک عامل مهم در سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی مخصوصاً در سلول های مغزی محسوب می شود. استرس اکسیداتیو بعنوان اختلال در سیگنالینگ ردوکس تعریف می شود و می تواند سبب سوء عملکرد در اندام هایی مثل مغز، قلب، کبد و کلیه و طحال گردد. استرس اکسیداتیو سبب بالا رفتن پروکسیداسیون لیپید، اکسیداسیون پروتئین، تخریب dna و چندین سوء عملکرد آنزیمی در اثر افزایش سطح اکسیژن واکنش پذیر (ros) می شود. ros می تواند از طریق اختلال غیرمستقیم در تولید atp میتوکندریایی سبب افزایش یون 〖ca〗^(2+) در سیتوزول، در نتیجه فعال شدن پروتئازها، نوکلئازها و لیپازها شود. همچنین ros یک عامل مهم در پیری سلول های مغز به شمار می رود با توجه به تاثیر کراک-کوکائین روی استرس اکسیداتیو و نقش محوری سیستم دوپامینرژیک در فرایند حافظه، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان و نحوه تاثیر کراک-کوکائین و اثرات آنتی اکسیدانی ویتامین c روی حافظه فضایی در رت¬های نر می باشد. مواد و روش ها: در این پژوهش از موشهای صحرایی در محدوده وزنی 200 تا 250 گرم استفاده شد که به طور تصادفی در 9 گروه 6 تایی شامل: گروه کنترل، گروه شاهد (سالین)، گروه دریافت کننده دوز mg/kg 5 کراک-کوکائین، گروه دریافت کننده دوز mg/kg 15 کراک-کوکائین، گروه دریافت کننده دوز mg/kg 40 کراک-کوکائین، گروه ویتامین c با دوز mg/kg 50، گروه دریافت کننده دوز mg/kg 5 کراک-کوکائین به همراه ویتامین c، گروه دریافت کننده دوز mg/kg 15 کراک-کوکائین به همراه ویتامین c، گروه دریافت کننده دوز mg/kg 40 کراک-کوکائین به همراه ویتامین c تقسیم شدند. بعد از انجام تزریق طی 5 روز با استفاده از تست ماز آبی موریس حافظه فضایی موش های نر بررسی شد. در روز آخر پس از استخراج بافت مغزی از تمام رت ها، نمونه ها جهت تهیه محلول هموژن و سنجش آنزیم های استرس اکسیداتیو (cat،mda ، sod و prox) مورد استفاده قرار گرفت. تزریق دوز پایین کراک-کوکائین کاهش معناداری در حافظه فضایی نشان نداد، اما دوزهای بالای کراک-کوکائین سبب کاهش حافظه فضایی در موش های صحرایی نر شد. همچنین تیمار ویتامین c به همراه دوزهای کراک-کوکائین سبب تخفیف حافظه فضایی کاهش یافته توسط کراک-کوکائین شد. براساس نتایج حاصل از آنالیز داده های فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، میزان فعالیت آنزیم cat بین گروه کراک-کوکائین mg/kg 5 با گروه سالین، همچنین بین گروه کراک-کوکائین mg/kg 5 با گروه ویتامین c اختلاف معنی داری در سطح ( p<0/05) نشان داد. علاوه بر این بر اساس نتایج حاصل از آنالیز داده های فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، هیچ اختلاف معنی داری در میزان فعالیت آنزیم های mda ، sod و prox در بین گروه های آزمایش مشاهده نشد. کراک-کوکائین با افزایش استرس اکسیداتیو در نواحی مختلف مغزی، و همچنین با تاثیر بر روی سیستم دوپامینرژیک و کاهش گیرنده های دوپامینی سبب کاهش حافظه فضایی می شود. از طرفی تیمار با آنتی¬اکسیدان¬هایی مثل ویتامین c با کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از کراک-کوکائین، سبب بهبود حافظه فضایی در موش های صحرایی نر می شود. که به نظر می رسد ویتامین c از طریق کاهش تشکیل ros القا شده توسط کراک-کوکائین سبب بهبود حافظه فضایی در موش های صحرایی نر می شود.
کبری فردوسی حمیرا حاتمی نعمتی
اضطراب با شیوع متفاوتی در زنان و مردان گزارش شده است. این مسئله بیانگر تاثیر هورمون های جنسی بر اضطراب می باشد. از طرفی در بروز اضطراب، استرس اکسیداتیو نیز بی تاثیر نیست. از آنجاییکه گزارشات ضد و نقیضی در مورد اثر پروژسترون بر اضطراب وجود دارد، لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثرات اضطراب زایی یا اضطراب زدایی دوز های مختلف پروژسترون در حضور یا عدم حضور ویتامین c می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه از 63 سر رت نر در 9 گروه شامل: سالین (حلال ویتامین c)، شاهد (روغن کنجد حلال پروژسترون)، 3 گروه دریافت کننده پروژسترون با دوزهای ( 30 ،10 ،5 میلی گرم بر کیلو گرم)، گروه دریافت کننده ویتامینc (80 میلی گرم بر کیلو گرم)، 3 گروه دریافت کننده دوزهای مختلف پروژسترون همراه با ویتامینc استفاده شد. مدت زمان تزریق 5 روز بود. عوامل مرتبط با اضطراب در مدل رفتاری ماز مرتفع به علاوه شکل در روزهای اول و پنجم مورد بررسی قرار گرفت. پس از اتمام روزهای تست رفتاری، سر حیوانات جدا شد و کورتکس پری فرونتال برای سنجش مارکر های استرس اکسیداتیو انتخاب شد. ماده تیوباربیتوریک اسید که شاخصه پراکسیداسیون لیپیدی بوده و همچنین آنزیم های آنتی اکسیدانی از قبیل سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و پراکسیداز در کورتکس پری فرونتال رت ها مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: پروژسترون در دوز کم (5 میلی گرم بر کیلو گرم) اثر اضطراب زایی داشت (0/05>p). و در دوزهای (30 و10میلی گرم بر کیلوگرم) اثر ضد اضطرابی داشت (0/05p<). ارائه ویتامینc 80 ( میلی گرم بر کیلوگرم ) به تنهایی و همراه با پروژسترون ( 5،10،30 میلی گرم بر کیلوگرم ) سبب کاهش اضطراب گردید (0/001 p<). پروژسترون در دوز کم ( 5 میلی گرم بر کیلو گرم) سبب افزایش معنی دار در سطح مالون دی آلدئید شد و به کاهش فعالیت کاتالاز منجر شد (0/001 p<). پروژسترون در دوزهای (30 و10میلی گرم بر کیلوگرم) سبب کاهش سطح مالون دی الدئید و فعالیت کاتالاز به ترتیب در سطح (0/01p<، 0/05p<) گردید. سطح مارکرهای استرس اکسیداتیو از قبیل مالون دی آلدئید و همچنین سبب کاهش سطوح فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سوپراکسید دیسموتاز گردید( 0/001p<). ارائه ویتامین c به تنهایی و همراه با دوزهای متفاوت پروژسترون (30 ،10 ،5 میلی گرم بر کیلوگرم ) سبب کاهش سطح مالون دی آلدئید و سوپراکسید دیسموتاز گردید (0/001>p). نتیجه گیری: به نظر می رسد پروژسترون در دوزهای پایین اثر اضطراب زایی و در دوزهای بالا اثر اضطراب زدایی دارد. از طرفی ویتامین c به عنوان یک آنتی اکسیدان سبب بهبود اثرات ضد اضطرابی پروژسترون به ویژه در دوز های بالا می شود. همچنین پروژسترون با دوز های متفاوت اثرات متفاوتی بر روی مارکر های استرس اکسیداتیو دارد. ویتامین c به عنوان یک آنتی اکسیدان، اختلال پارامترهای استرس اکسیداتیو در کورتکس پری فرونتال رت های تیمار شده با پروژسترون را بهبود بخشید.
لعیا خوش طبیعت محمد رضا رشیدی
لوسمی میلوئیدی مزمن (cml-chronic myeloid leukemia) یک بیماری کلونال با منشأ سلولهای بنیادی خون است که نتیجه آن افزایش سلولهای میلوئیدی، اریتروئیدی و پلاکتها در خون محیطی و در مغز استخوان است. بیش از 90 درصد از لوسمی میلوئیدی مزمن در نتیجه یک جابجایی دوطرفه بین کروموزوم 9 و 22 می باشد که کروموزوم کوتاه شده 22 (فیلادلفیا) و کروموزوم طویل شده 9 را تولید می¬کند. ژن حاصل از این جایجایی یک پروتئین ناکارامد به نام تیروزین کیناز bcr-abl تولید می کند. تیروزین کیناز bcr-abl منجر به رشد و تکثیر سلولی غیر نرمال می گردد که دلیلی برای توسعه cml است. برای درمان این بیماری تاکنون ترکیبات مختلفی برای القای تمایز و آپوپتوز ارائه شده است ولی به دلیل مقاومت دارویی سلولهای سرطانی و دیگر اثرات جانبی آنها این ترکیبات چندان موثر نبوده اند. بنابراین تلاش برای یافتن ترکیباتی که توانایی تومورکشی بیشتر و اثر جانبی کمتر داشته باشند ادامه دارد. یکی از دلایل مهم آپوپتوز عدم تعادل اکسید-احیا درون سلول می باشد. گونه های فعال اکسیژن (ros) در طی متابولیسم های هوازی نرمال سلول تولید و توسط آنزیم های آنتی اکسیدانی حذف می گردند. اما هنگامی که تعادل از بین رفته باشد شرایط استرس اکسیداتیو ایجاد می شود. در صورت ادامه یافتن استرس اکسیداتیو، آسیب های اکسیداتیو به بیومولکولهای حیاتی وارد آمده و تجمع این آسیب ها در نتیجه منجر به بروز بیماری هایی از جمله سرطان می گردد. مولکول های دی تیوکاربامات (dtc) هر دو فعالیت آنتی اکسیدانی و پرواکسیدانی را نشان می دهند. این ترکیبات، ترکیبات ارگانوفسفریک با ساختار عمومی (r1r2)n-(c=s)-sx می باشند که r می تواند با یک آلکیل، آلکیلن، آریل یا گروه های مشابه دیگر جایگزین شده و x معمولا می¬تواند با یک یون فلزی جایگزین شود. dtc در سال 1930 برای اولین بار به عنوان قارچ¬کش در جنگ جهانی ii استفاده شد. آنیون دی تیوکاربامات با مولکول¬های دیگر دارای گروه sh واکنش داده و تشکیل شلاته¬های فلزی می-کند. اتصالات متعدد dtc فعالیت بیولوژیکی پروتئین ها و آنزیم¬های مختلف را تحت تاثیر قرار می¬دهد. برخی از ترکیبات dtc دارای کاربردهای کلینیکی هستند. در مطالعه حاضر اثرات ترکیب فعالی از خانواده دی¬تیوکاربامات(2-ndc) بر مهار رشد و کشندگی سلولی مورد مطالعه قرار گرفت. در ابتدا قدرت ادامه حیات (viability) و مهار رشد سلول¬های k562 تیمار شده با ترکیب مورد نظر در غلظت 120-0 میکرو مولار در مدت 24، 48 و 72 ساعت مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه با استفاده از آزمون قطعه قطعه شدن dna و دستگاه فلوسایتومتری القای آپوپتوز در این سلول¬ها، بررسی گردید. نتایج بدست آمده نشان دهنده کاهش زیستایی در مدت 24 و 48 ساعت در 30-10 میکرومولار و افزایش رشد و تکثیر در مدت 72 ساعت می¬باشد. همچنین زیستایی سلولها در غلظت های بالاتر (120-40 میکرومولار) نسبت به غلظت ic50 (30 میکرومولار) افزایش می یابد. برای مطالعه خاصیت اکسیداسیونی این ترکیب، در ابتدا سطح ros درون سلولی با فلوسایتومتری سنجش گردید، و در نهایت سطح پروتئین ها و آنزیم های دخیل در استرس اکسیداتیو از جمله سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و تیول تام مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده گواهی بر خاصیت پرواکسیدانی ترکیب مورد نظر بود که موجب افزایش ros درون سلولی در 48 و 72 ساعت می¬گردید.
سوسن رستم پور غلامرضا دهقان
کبد بزرگ ترین ارگان داخلی بدن می باشد، که حدود 3-5 درصد توده بدن را تشکیل می دهد. وزن کبد در یک فرد بالغ، تقریبا kg 2/1 تا 5/1 است. این عضو در زیر دیافراگم، در ربع فوقانی راست شکم واقع شده است و توسط دنده ها حفاظت می گردد و با اتصالات رباطی در جای خود نگه داشته است. عملکردهای اصلی کبد شامل : متابولیسم، سم زدایی کربوهیدرات، پروتئین و چربی ها، ترشح صفرا و ذخیره ویتامین ها می باشند. بنابر این حفاظت و سلامت کبد یک فاکتور حیاتی برای سلامت کلی بدن است.لات.سمیت کبدی بر آسیب های کبدی مشتق شده از داروها و مواد شیمیایی دلالت دارد. عوامل دارویی مشخص وقتی در دوزهای بالا استعمال می شوند و گاهی اوقات حتی در دوزهای مورد نیاز برای درمان نیز ممکن است به ارگان صدمه بزنند. متابولیسم زنوبیوتیک ها (مواد خارجی که وارد بدن می شوند ) بطور کلی به دو فاز متابولیسمی i و ii تقسیم بندی می شود ، فاز i متابولیسمی به وسیله یک ابر خانواده آنزیمی سیتوکروم p450 انجام می شود. فاز ii متابولیسمی شامل فرآیندهایی مثل افزوده شدن گروه-های استیل، متبل، سولفور و یا گلوکورونیک اسید بر روی متابولیت های دارویی است. سمیت کبدی بر اساس پارامترهای بیولوژیکی افزایش آلکالین فسفاتاز (alp)، آسپارتات آمینوترانسفراز (ast)، آلانین آمینوترانسفراز (alt) و گاما گلوتامیل ترانسفراز ) ggt) یا بر اساس غیر طبیعی شدن بالینی( التهاب کبدی( می باشد. التهاب بالینی می تواند سیتوزولی یا کلستاتیک باشد. از اینرو، اندازه گیری سطوح آنزیم های ,alp ast وalt دارای اهمیت کلینیکی و توکسیکولوژیکی است. زیرا تغییر در میزان فعالیت این آنزیم ها نشان دهنده آسیب بافت ناشی از سموم و یا بیماری است پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر حفاظتی احتمالی گلپر در برابر سمیت کبدی ناشی از سیکلوفسفامید (cp) در رت انجام گرفت، در این پژوهش 30 سر موش صحرایی نر از نژاد آلبینو با وزن 200-180 گرم مورد استفاده قرار گرفت. حیوانات به طور تصادفی به پنج گروه شش تایی شامل: گروه i (کنترل) گروه ii (فقط سیکلوفسفامید دریافت می کند) و گروه های iii، iv و v(دریافت دوزهای مختلف عصاره گلپر به همراه cp)، به منظور القاء سمیت کبدی در گروه ii، iii، iv و v، cp به صورت تک دوز (05/0 میلی گرم/کیلوگرم) و به صورت داخل صفاقی تزریق شد، و عصاره متانول (5/0، 1 و2 میلی گرم/کیلوگرم) و به صورت گاواژ هر 24 ساعت یک بار و به مدت 21 روز اعمال گردید. نتایج بیوشیمیایی نشان داد که تزریق cp باعث ایجاد آسیب کبدی نسبت به گروه شاهد شده و افزایش قابل توجهی در آنزیم های مارکر سرمی مثل آسپارتات و آلانین ترانسفراز(alt,ast) و آلکالین فسفاتاز(alp) در گروه تیمار شده با cp در مقایسه با گروه شاهد (p< 0/05) گردید. با این حال، گروه هایی که عصاره h.persicumرا به همراه cp دریافت کرده بودند، پارامترهای آسیب کبدی به شکل قابل توجهی بهبود یافته بود. در نتیجه، یافته های ما نشان داد که عصاره متانولی از h.persicumاثر حفاظتی روی سمیت کبدی در موش صحرایی دارد.
مهوش فرج زاده دهکردی مجید مهدوی
سرطان به طور کلی بیش از 100 بیماری مختلف را شامل می شود که هرکدام از آن ها با رشد غیر کنترل شده و گسترش غیر طبیعی سلول ها که از زنجیره ای از تغییرات ژنتیکی چندگانه حاصل می شوند، توصیف می گردند. این تغییرات باعث از دست دادن کنترل رشد، فقدان تمایز و آپاپتوز، ناپایداری ژنومی و متاستاز می شوند. در سال های اخیر روش های مرسوم زیادی برای درمان سرطان مورد مطالعه قرار گرفته، مثل جراحی، شیمی درمانی، رادیو درمانی، هدف درمانی و بسیاری دیگر و ترکیبات جدیدی برای یافتن عواملی با عوارض جانبی کم و فعالیت ضد توموری بالا مورد بررسی قرار گرفته اند. داکسی ریبو نوکلئیک اسید(dna) ، اولین هدف مولکولی بسیاری از داروهای درمانی ضد سرطانی بر اساس بیولوژی سلول است. درمیان روش های درمانی مختلف برای ریشه کردن سلول های سرطانی از طریق آسیب رساندن به dna ، دیدگاه استفاده از مولکول های کوچکی که توانایی اتصال به dna به عنوان داروی ضد سرطانی را داشته باشند، موضوع چالش برانگیزی در شیمی درمانی است. مشتقات پیرانوکرومن، ترکیبات هتروسیکلیک با توانایی فعالیت های ضد توموری هستند. این مشتقات قادر به القاء آپاپتوز، تمایز و کاهش زیستایی در سلول های مختلف می باشند. در تحقیق ما، اثر برخی از مشتقات پیرانوکرومنی بر تکثیر، زیستایی و آپاپتوز بر رده سلولی k562 لوسمی انسان بررسی گردید و در مطالعه دیگری ما به بررسی میان کنش dna با یکی از مشتقات پیرانوکرومنی (3-hc) پرداختیم. سعی کردیم تا با بررسی امکان اتصال این ترکیب به dna درک بهتری از مکانیسم اتصال آن به عنوان یک عامل ضد سرطانی بدست آوریم. سلول های k562 در حضور غلظت های مختلفی از مشتقات پیرانوکرومن (3-hc، 4-moc،4-cc و3,5-dcc) برای مقادیر زمانی مختلف کشت شدند. اثرات زیستایی ترکیبات با آزمون تریپان بلو مورد سنجش قرار گرفت. آپاپتوز با آزمایش میکروسکوپ فلورسنت و قطعه قطعه شدن dna آشکار شد. خاصیت اتصال 3-hc به dna با طیف سنجی جذبی الکترونی ،فلورسانس و دورنگ نمایی دورانی و اندازه گیری ویسکوزیمتری بررسی شد. طبق مطالعات ما، مشتقات پیرانوکرومنی سبب مهار رشد وابسته به غلظت و زمان در سلول های k562 شدند، این ترکیبات دارای فعالیت ضد توموری ضعیف تا متوسطی بودند و ic50 آن ها از 55 تا 146 میکرومولار بود. مشتقات پیرانوکرومنی باعث مهار زیستایی و القاء آپاپتوز به صورت وابسته به غلظت و زمان شدند. اتصال dna به 3-hc منجر به اثر هایپرکرومیسم در طیف جذبی ماورا بنفش - مرئی dna گردید ، همچنین ثابت اتصال پایین 3-hc نشان داد که این ترکیب به صورت غیر درج شونده به dna متصل گردید. مطابق این نتایج، به نظررسید که این ترکیبات کاندیدهای مناسبی برای ارزیابی های بیشتر به عنوان یک عامل شیمی درمانی موثر با عمل القاء آپاپتوز و اتصال به dna باشند.
عصمت خواجه مرجانی غلامرضا دهقان
یکی از معضلات استفاده از گیاهان دارویی و خوراکی، آلودگی میکروبی و قارچی آنهاست. در دهه¬ی اخیر، از پرتو گاما به عنوان یک روش سریع برای ضدعفونی کردن این گیاهان استفاده می¬شود. با توجه به این که گیاهان حاوی تعداد زیادی ماده شیمیایی هستند، احتمال تغییر و تحول آنها با تاباندن اشعه گاما امکان پذیر است. به همین جهت، در این زمینه یک توجه علمی بر تأثیر فرآیند گاما روی ترکیبات شیمیایی و فعالیت¬های بیولوژیکی آنها شده است. لذا در کار پژوهشی حاضر بعداز نمونه برداری و آماده سازی چهار گیاه دارویی زوفا، اسطوخدوس، درمنه¬ی معطر و درمنه¬ی دیهیمی، این گیاهان با اشعه گاما با دوزهای 2،6 و10 کیلوگری تیمار شدند. ابتدا، اسانس¬گیری و آنالیز ترکیبات گیاهان اشعه دیده با دوز 10 کیلوگری و گیاهان شاهد انجام شد. نتایج آنالیزها نشان دادند که اشعه گاما باعث تغییر در مقدار کمی و کیفی ترکیبات اسانس ها شده است. در بخش بعدی، از این چهار گیاه اشعه دیده و اشعه ندیده عصاره¬گیری انجام شد.
پریسا سلطانی محمد خلج کندری
رزین گام کندر که به خانواده بورسراسه تعلق دارد، بطور گسترده در درمان طیف وسیعی از بیماری ها استفاده می شود. با وجود اهمیت تاریخی و پزشکی آن، کندر به طور کامل مورد مطالعه قرار نگرفته و هنوز شکاف زیادی بین دانش سنتی استفاد از کندر و مستندات جدید علمی وجود دارد. این ماده طبیعی طی قرن ها برای جلوگیری از فراموشی و بهبود حافظه استفاده شده است، اما نحوه اثرگذاری آن بر روی حافظه و به عبارتی مکانسیم ملکولی آن بررسی نشده است. احتمال می رود که کندر با تاثیر بر روی ژن های دخیل در مسیر تشکیل و تقویت حافظه اثر خود را بر روی حافظه اعمال کند.
الهام یلداگرد غلامرضا دهقان
گیاهان به عنوان منبع اصلی ترکیبات بیولوژیک فعال در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری ها خدمت کرده اند. در رابطه با حفاظت کبدی هیچ مطالعه ای روی گیاه تلخ بیان صورت نگرفته بود. گیاه تلخه بیان منبع بسیار غنی فلاونوئید و آلکالوئید ها می باشد. خاصیت آنتی اکسیدانی جنس sophora قبلاٌ توسط محققان اثبات شده ولی مطالعه ای در زمینه اثر حفاظتی تلخه بیان در برابر سمیت کبدی صورت نگرفته بود، در این پروژه تحقیقاتی بر آن شدیم تا اثر تلخه بیان را بر سمیت کبدی القایی توسط کربن تترا کلرید به عنوان سم قوی و هپاتوتوکسین کبدی بررسی کنیم.
سکینه اصغری مرجانلو غلامرضا دهقان
لوسمی، سرطان مغز استخوان یا سرطان خون می باشد. تقریبا %90 موارد بر اساس نوع سلول درگیر و سرعت رشد بیماری به چهار گروه اصلی (all، cll، aml،cml) تقسیم بندی میشود. cml یک اختلال کلونال سلولهای بنیادی خونساز است که جزو اختلالات در تکثیر میلوئیدی کلونی تقسیم بندی می شود. در دهه های گذشته اکثر روش های درمان سرطان خون شامل شیمی درمانی و پرتو درمانی بوده است. داروهای شیمی درمانی اغلب از طریق آسیب dna و تنش اکسیداتیو باعث القاء آپوپتوز می شوند، تنش اکسیداتیو حالتی است که درآن عدم تعادل درمیزان تولید رادیکالهای آزاد و سیستم دفاع آنتی اکسیدانی پیش می آید. دراین میان استفاده از ترکیباتی که با سیستم استرس اکسیداتیو در داخل سلول سرطانی عمل کنند مثل مشتقات خانواده ی پیرانوپیردینی، مفید خواهد. دراین تحقیق فعالیت استرس اکسیداتیو مشتقی فعال از خانواده پیرانوپیریدین در رده سلولی k562بعنوان مدلی برای بررسی های آزمایشگاهی cml بررسی گردید. بدین منظور سلولهای k562در غلظت ic50 ( µm 30) تیمار شدند. بدنبال آن، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز (cat)، سوپراکسیددیسموتاز (sod)، میزان تیول تام، مقادیر پروکسیداسیون لیپید (mda) و اکسیداسیون پروتئین ها (pco) بعنوان نشانه های استرس درون سلولی به روش اسپکتروفوتومتری سنجیده شد. تشخیص سطح ros داخل سلولی با استفاده از دستگاه فلوسایتومتری مورد مطالعه قرار گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون آماری spss و نرم افزار excel 2010 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که فعالیت sodوسطوح پروکسیداسیون لیپیدی و اکسیداسیون پروتئین بطور معنی داری افزایش یافت، درحالیکه فعالیت cat و محتوای تیول تام نسبت به گروه کنترل پایین تر بود. بعلاوه نتایج حاکی از آن است که ترکیب فعال در غلظت ic50 تولید ros داخل سلولی را بالا می برد. بنابراین با توجه به عملکرد sod که تبدیل مولکولهای سوپراکسید به h2o2 میباشد و کاهش فعالیت cat و نیز افزایش ros داخل سلولی می توان نتیجه گرفت که تجمع رادیکالهای آزاد درون سلول وضعیت استرس اکسیداتیو را ایجاد می کنند. بر پایه ی اطلاعات حاضر و نیز نتایج مطالعات قبلی که ویژگی القاء آپوپتوزی این ترکیبات بررسی و تائید شده مشتقات جدید پیرانوپیریدینی می توانند گزینه ی مناسبی برای تحقیقات بیشتر در زمینه ی شیمی درمانی باشند.
سمیه حاتمی نعمتی فرزام شیخ زاده
زمینه و اهداف: استفاده از مواد محرک و روان گردان از دغدغه های بزرگ جوامع امروزی است. مصرف این مواد محرک همچون اکستازی و کریستال مت ، به طاعون همه گیر درجهان توصیف شده است. کریستال یا کریستال مت نیز جزء گروه آمفتامین ها است. اسامی خیابانی این ترکیب، کریستال یا سرعت می باشد. این ترکیب با تقلید اعمال آدرنالین بدن، سبب افزایش ضربان قلب، فشار خون، افزایش تعداد تنفس و انقباض رگهای خونی می گردد. مشخص شده این ماده مخدر صنعتی با تخلیه پایانه های دوپامینی و سروتونینی در نواحی مختلف مغز، سبب ایجاد اختلالات شناختی، حرکتی و دوره های شدید فراموشی می گردند. مشخص شده که این ترکیبات سبب تخریب پایانه های عصبی دوپامینرژیک و سروتونرژیک در مغز شده و با تهی کردن مغز از این انتقال دهنده های عصبی، سبب اختلال در برخی فعالیت های حافظه و یادگیری می گردد. از طرفی اعتیاد به مواد روان گردان سبب القاء استرس اکسیداتیو و به دنبال آن آپوپتوز می گردد. استرس اکسیداتیو ناشی از یک عدم تعادل بین تولید گونه های باز فعال اکسیژن و توانایی سیستم زیستی برای سم زدایی این واسطه های فعال می باشد. گیاه اسکروفولاریا از گذشته در امر درمان مورد استفاده قرار می گیرد. اثرات ضد میکروبی و ضد استرس اکسیداتیو آن در منابع مختلف ذکر گردیده است. در این پژوهش بر آن شدیم تا تغییرات حافظه ی فضایی را با استفاده از روش ماز آبی موریس و نیز میزان تغییر آنزیم ها ی دخیل در استرس اکسیداتیو را در مغز موش های صحرائی معتاد به کریستال مت و تحت تیمار با عصاره ی الکلی اسکروفولاریا مورد بررسی و آنالیز قرار بدهیم. مواد و روش ها: 84 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با محدوده وزنی (50±200) گرم به صورت تصادفی به دوازده گروه هفت تائی شامل گروه شاهد، گروه کریستال با دوز 5، گروه کریستال با دوز 10، گروه کریستال با دوز 15، گروه عصاره با دوز 100، گروه عصاره با دوز 200، گروه کریستال 5 با تیمار100، گروه کریستال10با تیمار100، گروه کریستال 15 با تیمار100، گروه کریستال 5 با تیمار200، گروه کریستال 10 با تیمار200 و گروه کریستال 15 با تیمار200 تقسیم شدند. روش تزریقات درون صفاقی بود. جهت بررسی اثرات آنتی اکسیدانی عصاره ی گیاه ، تزریق آن 30 دقیقه قبل از کریستال مت صورت گرفت. بعد از اتمام دوره های تیمار، از حیوانات تمامی گروه ها آزمون ماز آبی موریس به عمل آمد. در خاتمه، نمونه برداری از قشر پری فرونتال انجام گردید و میزان پارامترهای استرس اکسیداتیو در این ناحیه با استفاده از روش mda و آنزیم های آنتی اکسیدانی cat و sod و pod سنجش گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله به روش آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که کریستال مت در همه ی دوز ها سبب کاهش معنی دار حافظه فضایی گردید (001/0 p<)، که این کاهش حافظه در دوز 15 نسبت به دوز های 5 و 10 بیشتر بود. عصاره الکلی اسکروفولاریااستریاتا به طور معنی داری حافظه فضایی را در رت های معتاد به کریستال مت با دوز 5 میلی گرم/کیلوگرم بهبود بخشید (05/0 p<)، ولی در رت های معتاد به کریستال مت با دوزهای 10 و 15 میلی گرم/کیلوگرم تاثیر معنی داری نداشت. همچنین میزان پارامترهای استرس اکسیداتیو در گروه های معتاد به کریستال با دوز 5 میلی گرم/کیلوگرم با تیمار عصاره الکلی اسکروفولاریااستریاتا کاهش معنی داری را نسبت به گروه های معتاد به کریستال نشان داد (05/0 p<)، ولی در رت های معتاد به دوز های 10 و 15 کریستال مت تاثیر معنی داری نداشت. بحث: عصاره اسکروفولاریااستریاتا حاوی ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی می باشد که قادرند با گرفتن و روبیدن گونه های باز فعال اکسیژن، وضعیت ردوکس سلولی و متابولیسم انرژی را حفظ نموده و بدین سان اثرات حفاظتی خود را اعمال نمایند. بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که تزریق عصاره الکلی اسکروفولاریااستریاتا از طریق کاهش بار اکسیداتیو و تعدیل مارکرهای استرس اکسیداتیو در هیپوکامپ، حافظه فضایی در موش های صحرائی نر معتاد به کریستال را بهبود می بخشد.
مریم ایزدجو غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
فریده عاکف غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
بهزاد کهنمویی غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
خدیجه شریفیان غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
مریم حاجی خداوردی خان غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
مریم نصیری غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
رضا رضایی قرایی غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
میلاد خانه شناس غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
نسرین فتح الهی زنوز غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
مهدی رضاپور غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
مریم سلندری غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
نشمین ابراهیمی رقیه حاجی بلند
چکیده ندارد.
مهسا سوداگر غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
جواد جهانبخش غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
وحید علی نیا غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
مهدی خطیب غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
مهدی عارف غلامرضا دهقان
چکیده ندارد.
نشمین ابراهیمی رقیه حاجی بلند
پلی آمین ها، پلی کاتیون های آلیفاتیک هستند که در همه موجودات وجود دارند. این ترکیبات به عنوان تنظیم کننده فرآیندهای رشد و نمو گیاه شامل تقسیم سلولی، جنین زایی، ریخت زایی وپیری شناخته شده اند. در سالهای اخیر به نقش پلی آمین ها در پاسخ گیاهان به تنش های غیرزیستی مانند شوری، نور ماوراءبنفش، خشکی، فلزات سنگین و تنش اکسیداتیو توجه خاصی شده است. در این پژوهش اثرات تنش شوری روی مقدار پلی آمین های آندوژن و اثرات پوترسین و اسپرمیدین اگزوژن بر روی رشد و تحمل به تنش در دو گیاه چغندرقند (beta vulgaris) و توتون (nicotiana rustica) بررسی شده است. گیاهان در محیط کشت هیدروپونیک تحت تنش های شوری و نور ماوراءبنفش رشد کردند. تنش شوری ملایم موجب افزایش رشد گیاه چغندرقند و کاهش رشد توتون شد. مقدار پلی آمین های آندوژن (پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین) در هر دو گیاه تحت تنش شوری افزایش یافت. کاربرد پوترسین و اسپرمیدین اگزوژن در بعضی موارد فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت و متابولسیم فنل ها در چغندرقند و توتون تحت تنش های شوری و نور ماوراءبنفش افزایش و در بعضی موارد کاهش دادند. رشد گیاهان تحت تنش شوری و نور ماوراءبنفش کاهش یافت که مربوط به کاهش شدت فتوسنتز بود. پوترسین و اسپرمیدین اگزوژن کاهش رشد ناشی از تنش شوری و نور ماوراءبنفش را در هر دو گیاه افزایش دادند. تنش شوری عامل افزایش مقدار ترکیبات فنلی گردید که در تحمل به تنش گیاهان نقش دارند. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت در تیمارنور ماوراءبنفش افزایش و در توتون کاهش یافت. نتایج نشان دادند که فعالیت سیستم آنتی اکسیدانت گیاهان تحت تنش نور ماوارءبنفش و شوری با کاربرد پلی آمین اگزوژن اثرات متفاوتی داشته است که در بعضی موارد قابل توجیه باکاربرد پلی آمین های اگزوژن است.
الهه عبادی علیرضا ختائی
دفع نامناسب پساب¬ها مشکلات زیست محیطی فراوانی ایجاد کرده و از آنجایی که مواد رنگزا جزء مواد مرئی موجود در پساب¬ها بوده و دارای اثرات سوء بلند مدت مثل جهش و سرطان¬زایی هستند، امروزه از لحاظ زیست محیطی بیشتر مورد توجه قرار گرفته¬اند و توانایی میکرو و ماکروارگانیسم¬ها در رنگزدایی پساب¬ها بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است. در این کار پژوهشی توانایی تجزیه زیستی گونه¬های جلبکی شارا، کلادوفورا و واشریا به منظور حذف ماده رنگزای مالاکیت سبز از آب¬های آلوده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دهنده¬ی توانایی گونه¬های جلبکی در حذف مالاکیت سبز می¬باشد. تاثیر عوامل موثر در رنگزدایی مالاکیت سبز (غلظت اولیه ماده رنگزا، وزن توده جلبکی، دما و ph ) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش وزن توده جلبکی تجزیه زیستی مالاکیت سبز افزایش می¬یابد، بطوریکه وزن مطلوب نمونه¬های جلبکی 4 گرم بدست آمد. کمترین میزان حذف ماده رنگزا در 5/1ph= بود بطوریکه با افزایش ph راندمان حذف افزایش می¬یابد. ph مطلوب فرایند رنگزدایی در حضور نمونه¬های جلبکی 5/8 بدست آمد. سرعت رنگزدایی در محدوده دمایی 45-5 درجه سانتیگراد مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان دهنده¬ی افزایش راندمان حذف با افرایش دما بود. همچنین سینتیک مکائلیس- منتن برای توجیه رابطه بین سرعت حذف ماده رنگزا و غلظت آن برای نمونه شارا به کار گرفته شد. همچنین توانایی توده مرده جلبکی در حذف ماده رنگزای مالاکیت سبز مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد توانایی رنگزدایی توده مرده جلبکی شارا، کلادوفورا و واشریا در مقایسه با توده زنده کم می¬باشد. همچنین کارایی و پایداری جلبک¬ها در تکرارهای متوالی، طی 4 تکرار مورد مطالعه قرار گرفت بطوریکه برای هر سه نمونه جلبکی رنگزدایی پس از 4 تکرار متوالی تغییر نکرد که این موضوع پایداری جلبک¬ها را در تجزیه زیستی نشان می¬دهد. کاهش میزان cod برای دو نمونه شارا و کلادوفورا بعد از حذف ماده رنگزا مشاهده شد. با استفاده از تکنیک¬های uv-vis، gc-ms و ft-ir مواد حدواسط حاصل از تجریه ماده رنگزای مالاکیت سبز بوسیله¬ی جلبک شارا شناسایی شد و مکانیسم رنگزدایی پشنهاد گردید.
فرج الله مرادی پور علی محمد سالاری
این مطالعه با هدف تعیین شیوع بی دندانی در جمعیت بالای 35 سال شهر یزد در شهریورماه 1377 به روش مقطعی - توصیفی (cross sectional) با استفاده از پرسشنامه با حجم نمونه 750 نفر که به روش خوشه ای - تصادفی (cluster random sampling) نمونه گیری شده، انجام و نتایج زیر حاصل شد: از 750 نفر جمعیت مورد مطالعه 305 نفر (40/7 درصد) بی دندانی کامل (edentulous)، 400 نفر (53/3 درصد) با دندان ناقص (partial tooth loss) و 45 نفر (6 درصد) با دندان کامل بودند. کمترین میزان بی دندانی در افراد 35-44 ساله (11 درصد) و بیشترین میزان آن در افراد 65 سال و بالاتر (84/3 درصد) جمعیت مورد مطالعه بود. فراوانی نسبی بی دندانی در مردان 38/2 درصد و در زنان 43/2 درصد بود. فراوانی نسبی بی دندانی در بی سوادان بیشترین میزان (63/5 درصد) و در باسوادان با تحصیلات دیپلم کمترین میزان (6/3 درصد) را دارا بود. فراوانی نسبی بی دندانی در افرادی که از برنامه های بهداشتی رادیو - تلویزیون استفاده می کردند، 34/2 درصد و در افرادی که از این برنامه ها استفاده نمی کردند، 49/5 درصد و در افرادی که روزنامه مطالعه نمی کردند، 46/6 درصد بود. فراوانی نسبی بی دندانی در افرادی که سابقه مصرف سیگار داشتند، 38/7 درصد و در افرادی که سابقه مصرف سیگار نداشتند، 41/2 درصد بود. در این مطالعه 88/5 درصد از افراد بی دندان جمعیت مورد مطالعه دارای دندان مصنوعی بودند که 30/7 درصد دندانهای مصنوعی توسط دندانپزشک و 69/3 درصد توسط دندانساز تجربی ساخته شده بود. در این مطالعه بیشترین افراد بی دندان که جهت ساختن دندان مصنوعی به دندانپزشک مراجعه کرده اند با سطح سواد عالی (100 درصد) بوده و بیشترین افرادی که جهت ساختن دندان مصنوعی به دندانساز تجربی مراجعه کرده اند بی سواد (83/9 درصد) بوده اند. در این مطالعه 53/3 درصد افراد با دندان ناقص بودند که 5/8 درصد فقط در فک بالا، 27 درصد فقط در فک پایین و 67/3 درصد در هر دو فک با دندان ناقص بودند. در این مطالعه فراوانی نسبی بی دندانی تک فکی 4/7 درصد بود که فراوانی آن در فک بالا بیشتر بود. دندان مولر اول سمت راست پایین بیشترین فراوانی دندانهای غایب (74/9 درصد) و دندان کانین سمت چپ پایین کمترین فراوانی دندانهای غایب (5/6 درصد) را دارا بودند. در این مطالعه متوسط سن از دست رفتن تمام دندانها برای افراد بی دندان 42/5 سال بود. بطور خلاصه بین سن و بی دندانی، استفاده از برنامه های بهداشتی رادیو - تلویزیون و بی دندانی، مطالعه روزنامه و بی دندانی، بین میزان مصرف سیگار و بی دندانی در افراد سیگاری، بین سطح سواد با دندانی کامل در افراد با دندان، استفاده از برنامه های بهداشتی رادیو - تلویزیون و با دندانی کامل، بین مطالعه روزنامه و با دندانی کامل در افراد با دندان رابطه معنی دار وجود داشت . بین جنس و بی دندانی، سابقه مصرف سیگار و بی دندانی، بین جنس و بادندانی کامل در افراد بادندان، بین سابقه مصرف سیگار و بادندانی کامل در افراد بادندان رابطه معنی داری وجود نداشت .
غلامرضا دهقان سوسن کبودانیان اردستانی
میاستنیا گراویس (mg) یک بیماری خودایمن مختص اندام محسوب می شود که در ا، بدنه علیه گیرنده های نیکوتینی استیل کولین (n achr) خودی که در اتصالات عصب-عضله وجود دارد اتوآنتی بادی تولید می کند. 80 تا 90 درصد بیماران مبتلا به mg این نوع آنتی بادی ها را دارند. عمده آنتی بادی هایی که علیه ache ماهیچه پستانداران ساخته می شود به ناحیه ویژه ای از زیر واحد آلفا که به آن ناحیه اصلی ایمنی زا (mir) گفته می شود اتصال می یابند. این آنتی بادی ها قادرند بیماری mg را به صورت خیلی قوی در حیوانات آزمایشگاهی ایجاد کنند. بیشتر آنتی بادی های ضد mir به خوبی به شکل طبیعی و سالم آن روی زیر واحد آلفای achr متصل می شوند ولی به شکل واسرشت آن نمی چسبند، این نشان می دهد که اتصال آنتی بادی ها به شدت به کنفورماسیون طبیعی achr وابسته است. این مطالعه با هدف راه اندازی تستی جهت تشخیص آنتی بادی علیه achr انجام شده است. به همین منظور از عضله ران جنین گاو و سلول te671 عصاره خامی-که حاوی achr بود-به عنوان آنتی ژن تهیه شد. سپس نمونه های فوق تحت عمل الکتروفورز و بلاتینگ قرار گرفته و سپس کاغذهای بلات در معرض سرم بیماران (16 بیمار) مبتلا به mg، افراد سالم (10 نفر) و دو نمونه سرم مثبت و منفی به عنوان کنترل قرار داده شدند و با استفاده از anti-human igg متصل به پراکسیداز باندهای آنتی ژنی آشکار شدند. همچنین جهت کنترل تست مورد نظر از روش رادیوایمونواسی (ria) برای تعیین میزان آنتی بادی در سرم بیماران و افراد سالم استفاده شد. با روش ria در سرم 14 مورد از 16 بیمار مورد بررسی آنتی بادی علیه achr قابل اندازه گیری بد و در سرم دو نفر دیگر و افراد سالم آنتی بادی علیه achr دیده نشده اند. اما با روش ایمونوبلات آنتی بادی علیه achr در 70% بیماران و 50% افراد کنترل مشاهده شد. این نتایج حاکی از آن است که احتمالا در ضمن الکتروفورز achr و یا انتقال آن به صفحه نیتروسلولزی تغییری در آن ایجاد شده و یا در منافذ نیتروسلولزی مخفی می شود که توسط آنتی بادی های سرم بعضی از بیماران قابل شناسایی نیست و یا بین زیر واحد آلفای achr و سایر پروتئین ها اپی توپ مشترک وجود دارد و یا احتمالا در محلی که زیر واحد آلفا روی ژل قرار دارد پروتئین دیگری نیز وجود دارد که توسط همه افراد شناسایی می شود. این مطالعات ثابت می کند که شکل فضایی achr در اتصال به آنتی بادی نقش عمده ای را ایفا می کند.