نام پژوهشگر: مسعود نبی میبدی
علیرضا قندهاری مسعود نبی میبدی
ایجاد آثار با ارزشمند و ماندگار در معماری حاصل تعامل میان نیازها، فرهنگ و اجتماع، اقلیم و عملکردهای هر گونه ی فضایی می باشد. امروزه معماران معاصر ایران تحت تاثیر مکاتب و فرهنگ های مختلف معماری از یک طرف و از طرف دیگر مواجه با آثار ارزشمند یک معماری سنتی واقع می گردند. ایجاد پلی بین این دو و رسیدن به یک وحدت نظر، با بهره گیری از روشها به منظور انعکاس هویت معماری کهن کشور و پیوند آن با تحولات این عصر، کاری است که مستلزم تحقیق، ارائه نظریات و آزمایشات می باشد. از طرفی نیز معماری امروز ایران، بنا به عقیده صاحبنظران واجد ویژگی های اصیل و یا بدیع است تا بتواند دربرگیرنده جریان های مترقی معماری و توام با اصالت معماری گذشته ایران باشد. از دو دهه گذشته اگرچه در مورد هویت معماری اسلامیِ امروز ایران نظریات زیادی بیان شده است، ولی در عمل، معماری امروز ایران نتوانسته به یک شخصیت مستقل ملی و شایسته دست پیدا کند. همچنین میزان اجرای بناهای شاخص و سرمشق های فراگیر معماری که بتواند تجلی اصول نظری و معماری امروز ایران را داشته باشد، بسیار اندک و ناچیز است. آثار معماری بومی، ضمن دارا بودن تنوع، دارای هویتی مشخص و گویا از شکل گیری مجموعه عوامل اقلیمی، عملکردی، شرایط استقرار، تکنولوژی ساخت، اقتصاد و ... بوده است. لذا این مسئله مطرح است که " بنیاد و شکل گیری فضایی پایه" بر مبنای چه عامل و یا چه عواملی استوار است و چگونه می توان این بنیاد را در آثار معماری امروز تعمیم داد. هدف از انتخاب این موضوع، ایجاد فرصتی است تا بتوان با بهره گیری از مطالعات، بستری به منظور تحقق این ایده در عرصه طراحی و عمل، ایجاد نمود. کاربرد خاص پژوهش در این رساله در این راستا می باشد که شناخت اصول شکل گیری فضایی پایه در یک طرح مجموعه مسکونی، مورد آزمایش قرار گیرد. به همین منظور با بهره گیری از نظریه سلول های بنیادین نسبت به شناسایی سلول های بنیادین فضایی پایه اقدام می گردد و سپس با دمیدن مجموعه عواملی منجمله اقلیم، عملکرد، شرایط استقرار، تکنولوژی ساخت ، فرهنگ و هنر نسبت به ایجاد اثری نو که مرتبط با ذات گذشته نیز می باشد، مبادرت خواهد شد. که در این مسیر هدف نهایی، رسیدن به طرحی متاثر از معماری گذشته در قالب معماری زمان امروز می باشد. اشاره به عنوان سلول های بنیادی بعنوان یک الگوی مفهومی حائز اهمیت می باشد، لذا برای خواننده نباید این تصور ایجاد گردد که این تحقیق سعی در شناسایی و معرفی ساختاری شکلی بعنوان سلول بنیادی در معماری گذشته ایران می باشد. حتی در جایی که سعی در ایجاد سلولی فضایی در جهت شکل دهی به مبانی نظری رساله انجام پذیرفته، بعلت فراهم نمودن شرایط انجام آزمایشات، گویاسازی و مستند نمودن مسیری است که بتواند در بکارگیری این قابلیت در جهت ارائه یک الگوی نمونه کمک نماید. به هر ترتیب این رساله می تواند شروعی برای ادامه تحقیقات و ارائه الگوهای مناسب تر و تکامل یافته تر در زمینه پیوند معماری مدرن با معماری گذشته باشد.
رویا جوشن مسعود نبی میبدی
در این پژوهش،پس از شناخت مفهوم سکونت و مفهوم آرامش، فاکتورهایی به عنوان عوامل ایجاد کننده احساس آرامش در انسان ،معرفی شدند.آرامش مفهوم گسترده-ای است . بدین جهت از محیط(در مفهوم گسترده آن شامل محیط طبیعی و مصنوع ، محیط اجتماعی، فرهنگی و ....)انتظار نمی رود آرامش را به تنهایی برای انسان به ارمغان آورد. انسانی که اشرف مخلوقات است ،یک پا در کره خاکی و یک پا در عالم روحانیت و ملکوتی دارد. از این رو برای شناخت احساسی چون آرامش،لازم است مراتب وجودی انسان شناخته شود و با توجه به این مراتب به تعریف آرامش در سطوح مختلف می پردازیم. در فصل آخر با توجه به مطالعات انجام شده ، طراحی مجتمع آپارتمانی در سایت انتخابی تبیین می شود.
محمدرضا زارع بیدکی مسعود نبی میبدی
بحث خانه و مسکن و مسائل مربوط به آن همواره به عنوان یکی از مهمترین دغدغه های هر جامعه مطرح می گردد. امروزه با افزایش جمعیت شهرها روزبه روز بر اهمیت این موضوع افزوده می گردد و شاهد الگوهای متفاوتی از خانه و مسکن در سطح شهرها می باشیم. یکی از مهمترین جنبه ها در بررسی ابعاد شکل گیری گونه ها و الگوهای متفاوت در نحوه ی اسکان مردم یک جامعه، تحقیق در باب ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن جامعه در ارتباط با بحث خانه و مسکن می باشد. نگاه به مسأله از این زاویه، می تواند ما را به دلایل شکل گیری برخی الگوهای موجود و یا حتی الزام در پیشنهاد الگوهای منطبق با این ابعاد برساند. در جامعه ی ما، از مهمترین ابعاد اجتماعی این مسأله ، بحث خانواده و مسائل مربوط به آن می باشد چرا که خانواده به عنوان پایدارترین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی و خانه جایگاه استقرار این نهاد است. از این رو در این رساله سعی بر آن است تا با جستجو در احوال خانواده و به شکل کلی آن گروه خانگی ، از بعد اجتماعی، و بررسی الگوهای موجود از نحوه ی اسکان، به پیشنهادات سازنده ای در باب الگوهای محیطی ممکن از آن دست یابیم. در راستای نیل به این اهداف، با برقراری پیوند سازنده ای میان نظریات و مباحث مرتبط در روانشناسی اجتماعی و روانشناسی محیط، و در نهایت به کمک نظریات قرارگاه رفتاری در مبحث روانشناس اکولوژیک ، سعی در تبیین چارچوب تئوریک مناسبی پیرامون موضوع مورد بحث نموده ایم. در انتها نتایج این نوشته نیز در دو دسته ی کلی قابل تقسیم بندی است؛ نخست اینکه بحث این رساله ما را به تعاریفی از برخی الگوهای ممکن، منطبق با اهداف پژوهش، و همچنین حدودی از ویژگی های لازم جهت تحقق این الگوها رسانید. از طرف دیگر، ابعاد گسترده ای از موضوعات و مباحثی که در روشن نمودن وجوه و حدود و تکامل نتایج موضوع اصلی بحث، از طریق روشهای به کار گرفته شده در این رساله، قابلیت تحقیق و بررسی بیشتر دارند، مشخص و ارائه گردیده اند.
سید محمد کدخدا مسعود نبی میبدی
در طول تاریخ بشریت ، تامین نیاز مسکن همواره دغدغه تمامی انسان ها بوده است.چه از زمان انسان های اولیه که برای رفع این نیاز و رسیدن به ارامش و اسایش زندگی روی به سمت غارها اوردند و چه در زمان کنونی که خانه هایی با تمامی امکانات در اختیار بشریت قرار گرفته است. انچه در این پژوهش به عنوان مسئله مطرح گردیده ، چگونگی طراحی مسکن برای ساکنین یک محله است که بتواند روند ایجاد یا افزایش احساس تعلق را در ساکنین تقویت کند . در این مسیر، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی و در نظر گرفتن احکام بدست امده از این مطالعات ، روند شکل گیری طرح ایجاد شده است. شروع پژوهش با مطالعه در زمینه معنا و مفهوم حس تعلق و عوامل تاثیر گذار بر ان صورت گرفته است . و در ادامه به مواردی که در روند ایجاد این حس به کمک معماری می ایند پرداخته شده است . به طور خلاصه در طراحی پروژه حاظر سعی بر ان بوده است که با استفاده از دستاورد های علم روانشناسی محیطی پیرامون مقوله احساس تعلق ، به عنوان یکی از کلیدی ترین مباحث در طراحی ، به طرحی دست یافت که تا حد امکان بتواند، شرایطی را ایجاد کند که افراد با استفاده از این شرایط به میزان رضایتمندی نسبی نسبت به فضای زندگیشان دست یابند.
محسن اعتماد مسعود نبی میبدی
چکیده : بیشتر ساختمانهای ساخته شده در عصر حاضر و در جامعه کنونی کمتر ارتباط ادراکی و معنایی با افراد جامعه که مخاطبان اثر معماری هستند برقرار کرده اند. حال آنکه بناها با توجه به عملکرد و کاربری خویش پیامی گنگ ، بی معنا و ناخوانا به مخاطب انتقال داده اند .شهرها و بناهایی که از نظر راهها یا مسیرهای عبور، لبه ها یا حریم ها، محلات یا ناحیه های شهری، نشانه ها یا ویژگیهای شاخص، و گره ها یا نقاط اجتماع مردم بروشنی سازمان داده شده اند، براحتی قابل درک بوده و از نمایانی کافی برخوردارند. حال آنکه یکی از اهداف اصلی که در طرح ساختمان اداری نظام مهندسی کرمان مد نظر بوده است ایجاد مکانی در شهر کرمان است که این مکان بر اساس نیازهای مهندسان و تصویر ذهنی مهندسان از طرح مجتمع است بر همین اساس پژوهش حاضر حول محور جستاری در تصویر ذهنی مهندسان از طرح مجتمع ، به عنوان راهکاری برای افزایش خوانایی در طرح مجتمع و هم چنین مشارکت دادن مخاطب در اصل شاکله موضوع طرح انجام شده است .
عباس قانع عزآبادی حمیدرضا امیری
یکی از سازه هایی که در معماری بومی و گذشته ایران به وفور مورد استفاده قرار می گرفته چهار طاقی ها بوده اند. این نوع سازه نوعی شاهکار معماری ایرانی است ولی از دوره ی قاجار به بعد همزمان با افول و یا توقف معماری ایران، کم کم فرم های اصیل معماری ایرانی، مانند چهار طاقی ها به فراموشی سپرده شدند. با توجه به ضرورت حفظ و احیاء این فرم معماری به دلیل پیوند خوردن آن با هویت ایرانی-اسلامی و همچنین الزامات قانونی ساخت و ساز در بافت تاریخی شهرها و همچنین تمایل روزافزون کارفرمایان در استفاده از این فرم معماری در بناهایشان و نبود تحقیقی جامع و مدون در مورد ارزیابی پایداری چهارطاقی ها، در این پایان نامه پایداری چهارطاقی ها ارزیابی شده است. هدف این پژوهش تشخیص این مهم بود که از میان قوس های مختلف ایرانی قابل استفاده در چهارطاقی ها کدام یک رفتار بهتری در مقابل زلزله و بار جانبی از خود نشان می دهند؛ سپس نقاط ضعف چهار طاقی ها مشخص شود و در نهایت در جهت ایستایی بنا در مقابل زلزله بهترین راهکار پیشنهاد گردد. برای نیل به این هدف از روش تحلیل عددی با استفاده از نرم افزار المان محدود آباکوس استفاده شد. در این پایان نامه سه قوس شاخ بزی، تند و پنج او هفت تند و سه بخشی تند در 3 دهانه 3 متری و 4 متری و5 متری با اعمال سه شتابنگاشت مناسب مطابق آیین نامه 2800 مورد بررسی قرار گرفت. رفتار سازه به صورت الاستیک خطی در نظر گرفته شد و مدل سازی ها به صورت ماکرو انجام گردید. ضمنا از اندر کنش خاک و سازه صرف نظر شده است. با توجه به خروجی های نرم افزار مشخص شد که قوس شاخ بزی بهترین رفتار را در برابر نیروهای زلزله از خود نشان می دهد و قوس های پنج او هفت و سه بخشی به ترتیب در رده های بعدی قرار دارند. بحرانی ترین محل چهار طاقی ها در بالای ستون ها و در محل اتصال تویزه به ستون می باشد که اصولا تخریب ها از این ناحیه شروع می شود.
سید جواد حیدریه حیدریه حمیدرضا امیری
گسست میان معماری پر آوازه دیروز با معماری امروز و توجه روز افزون مردم در استفاده و به کار گیری مجدد همان معماری ، پاره ای از معماران و مهندسین دلسوز را بر آن داشته تا قدم در راه احیاء معماری اصیل خود بگذارند. بدین منظور گام نخست، شناخت دقیق گذشته معماری است، یکی از موارد قابل بررسی، واکاوی نیارش ونحوه توزیع بار در سازه های سنتی می باشد. لذا با کمک و همراهی اساتید معماری وسازه بررسی ومطالعه چهار طاق های ساخته شده از قوس های ایرانی بعنوان شروع این پروسه تحقیقی مطرح گردید. چهار طاقی های با پوشش طاق در تویزه یکی از پرکاربردترین المان های به کار گرفته شده در سازه های سنتی می باشد. این نوع بنا جزو پیشرفته ترین سبک های معماری در زمان خود به حساب می آمده که عللاوه بر پیچیدگی هندسه ی آن توانسته است پاسخ مناسبی نیز به مصالح عصر خود که عمدتا مصالح فشاری بوده اند ، بدهند.در هندسه ی چهارطاقی ها قوس وطاق و گنبد به هم آمیخته شده تا در نهایت فرم چشم نوازی را به وجود آورده است . در تحقیق پیش رو چهار طاقی های مختلفی در دهانه های 2×2 ، 3×3 و 4×4 به کمک نرم افزار به صورت سه بعدی مدل شد ، برای هر دهانه سه نوع چهار طاقی ساخته شده از قوس پنج او هفت ، شاخه بزی و سه بخشی ترسیم شد و به کمک نرم افزار اجزاء محدود هریک از چهار طاقی ها تحت سه زلزله ی northridge و loma و chichi تحلیل شد ، تحلیل انتخابی ، تحلیل تاریخچه زمانی و نوع تحلیل، تحلیل خطی می باشد ، نحوه تحلیل نیز مطابق با آیین نامه 2800 می باشد . در نهایت پاسخ های سازه از قبیل برش پایه ، حداکثر جابجایی، حداکثر تنش، تنش فشاری و کششی در پایه ها برای هریک از چهار طاقی ها از نرم افزار استخراج شد تا نقاط ضعف و قوت هریک از آنها ناشی از قوس و دهانه انتخابی مشخص گردد . با مشخص شدن پاسخهای سازه می توان نحوه تخریب سازه را حدس زد ، اینکه در کدام نقطه از سازه تخریب آغاز می گردد و پدیده مفصل شدگی در کدام نقاط از سازه به وقوع می پیوندد و سرانجام خرابی ها چگونه گسترش می یابد تا در نهایت سازه به طور کامل تخریب گردد . در این پژوهش تلاشی برای نزدیک نمودن مقادیر پاسخ ها به مقادیر مجاز آیین نامه ای صورت نگرفته بلکه هدف اصلی مقایسه میان چهار طاقی های با قوس های مختلف بوده. لکن در پایان پژوهش روشهایی ارائه شده است که عمدتا مبتنی بر افزایش مقاومت برشی پایه ها، تسلیح و مدولار کردن می باشد و به کمک آن پاسخ های سازه به محدوده ی قابل قبول نزدیک خواهد شد . از منظر معماری نیز به کمک این روشها می توان کاربردهای بیشتری را برای اینگونه سازه ها تعریف کرد و همچنین راهنمایی است برای آنها که می خواهند اینگونه پژوهش ها را ادامه دهند .
فوزیه زینلی مسعود نبی میبدی
در حوزه ی ساخت و ساز ، رشته ها و گرایشات مختلفی حضور دارند. برخی از فعالیت ها ی مربوط به این حوزه توسط مهندسین معمار و برخی دیگر توسط مهندسین تاسیسات و نیز برخی توسط مهندسین سازه انجام می شود. بدیهی است که تخصصی کردن حوزه های ساخت و ساز و به تعبیری حوزه ای که ما آن را معماری نام ، می نهیم ، دستاوردی متعلفق به دوره ی مدرن است. بطلان بعضی از دستاوردهای این دوره ، نیز این تردید را در حوزه ساخت و گرایشات مربوط به آن ایجاد می کند که آیا اولا تخصصی شدن گرایش های مربوط به حوزه ساخت و ساز ، امری روا بوده است یا خیر؟ و ثانیا آیا این تخصصی شدن و به تبع آن شکل گرفتن " ادبیات " خاص برای هر کدام از این گرایشات در واگرایی یا همگرایی آنها چه تاثیری داشته دارد ؟ ظاهرا بدنبال تخصصی شدن حوزه های مربوط به ساختمان ، عناصر و اجزای ساختمان نیز ، وظایف اختصاصی خود را پیدا کرده اند. مانند عناصر سازه ای ، عناصر تاسیساتی ، عناصر تزئیناتی و غیره. این در حالی است که ، در معماری سنتی ، عناصرمختلف کالبدی ساختمان ، از جمله عناصر استاتیکی به خواسته ها و مطالبات متنوعی پاسخ می گفتند و " نقش های " مختلفی از جمله نقش اقلیمی، .زیبایی و به خصوص نقش سازه ای به خود می گرفتند و این مسئله باعث ایجاد، انس و الفت میان عوامل مختلف بنا شده و علاوه بر ایجاد یک معماری منسجم ، بر کیفیت های فضایی نیز می افزوده است. چنانچه بتوان اینگونه تعبیر که ، معماری قبل از این مانند خانواده ای بوده است که در آن هر فرد جایگاه و وظایف مخصوص به خود را داشته است. و یا به بیان دیگر نقش های مخصوص به خود را داشته است. هر فردی در قالب مقام ها و الگوها و نقش های موجود در یک خانواده دارای هویت شده و معنا پیدا می کرده است. و در عین حال کل خانواده را نیز شکل می داده است. بنا بر این ، عوامل و عناصر در بنا های امروز مانند تجمعی از افراد در کنار یکدیگر می مانند که با یکدیگر رابطه و تعاملی ندارند. و در یک جمله نقشی در حضور و ماهیت یکدیگر ندارند. به نظر می رسد " مفهوم نقش " ویژگیهایی دارد که می توان آن را مطالعه و تحقیق قرار داد ه و از آن به عنوان مفهوم کلیدی در رابطه ی میان سازه و معماری استفاده کرد . " نقش " ، به عنوان مفهومی که قابلیت تعریف رابطه ی بین جزء و کل و نحوه گسترش این روابط را دارد، و همینطور مرزهای افراط و تفریط آن را مشخص می سازد؛ شاید بتواند رابطه ی میان دو مفهوم سازه و معماری را بازیابی و باز تعریف کند. تناظر میان رابطه ها و مفاهیم نقش در حوزه های مختلف ، با مفهوم " نقش سازه در معماری " ، باعث خلق ادبیات جدیدی برای بیان چگونگی رابطه ی میان سازه و معماری ، شده است.
بهاره نعمتی شمس آباد مسعود نبی میبدی
یکی از این عوامل تاثیرگذار میزان تابش خورشید است که با توجه به اقلیم یزد اثرات ناشی از آن دو چندان خواهد بود و میزان تابش و سایه روی ساختمان قابل توجه می باشد که در تنظیم دمای محیط تاثیر بسزایی دارد. اثر این عامل طبیعی بخوبی در طراحی بناهای سنتی قابل مشاهده است. با توجه به این موضوع باید ویژگی¬هایی از این فاکتور اقلیمی که می تواند بر روی کالبد بنا از مقیاس جزء به کل (یعنی از جزئیات بنا و عناصر آن تا کلیات یک مجموعه ساختمانی)، و بالعکس تاثیر می¬گذارد شناسایی شود. بنابراین درک و شناسایی این عوامل، تاثیرات مقدماتی فنی و نظری برای طراحی یک مجموعه مسکونی را فراهم خواهد آورد.در این پروژه از یکسری مطالعات گام به گام و هدفمند جهت دستیابی به الگویی مناسب منطبق با اهداف بالا در مجتمع¬های مسکونی استفاده شده است. این مطالعات در گام اول شامل بررسی راهکارهای متداول و پتانسیلهای موجود در کنترل تابش و سایه می باشد. در گام دوم این راهکارها توسط مطالعات پارامتری برای سایت طراحی مورد نظر بررسی گردید و مشخصات بهینه آنها بدست آمد. در گام نهایی با استفاده از تحلیل¬های دقیق کامپیوتری صحت عملکرد این راهکارها در طرح نهایی مورد ارزیابی قرار گرفت. مطالعات نشان میدهد که استفاده از راهکارهای تنظیم سایه و آفتاب همچون حجم و جهتگیری و چیدمان سایت و... به عنوان عوامل کل و نیز منافذ خورشیدی، سایبانها و... به عنوان عوامل جزء میتوانند در بهبود وضعیت مصرف انرژی مجتمعهای مسکونی از جایگاهی ویژه برخوردار باشد. با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیلهای رایانهای، این نکته قابل تایید است که استفاده از تغییر ارتفاع و فواصل مابین ساختمانها و همچنین فرورفتگی و برجستگی در جدارهها در نحوه توزیع آفتاب و سایه در محوطه بیرون و داخل ساختمان نقش قابل قبولی را ایفا مینماید. همچنین در خصوص عوامل جزء میتوان گفت، هنگامی که بجای راهکارهای متداولتر (سایبانهای ثابت) از راهکارهای نوینتر (سایبانهای متحرک با کنترل غیرهوشمند) و حتی مدرن (سایبانهای با کنترل هوشمند) استفاده شود نقش آنها در کاهش انرژی مصرفی برجسته تر خواهد بود.
ملیحه السادات نورانی یزدی مسعود نبی میبدی
غایت هر معماری کیفیت بخشی به فضا و ارتقاء ظرف زندگی انسانهاست. یکی از عوامل موثر در خلق آثار با ارزش معماری امکان برقراری تعامل هرچه بیشتر میان انسان و محیط میباشد. کریستوفر الکساندر معماری خوب و ارزشمند را به مثابه پدیدهای زنده تفسیر مینماید و سپس ساختارهایی عینی و عملی برای نیل به یک معماری زنده ارائه میدهد. در این راستا از نگاه وی آنچه که نیاز آثار هنری امروز محسوب میشود، نگاه جدیدی به حیات – مجزا از رویکرد مکانیکی آن- است. او برخی ویژگیهای ساختار هندسی موجود در نظام طبیعت را به عنوان عامل حیات بخش معرفی نموده که همگی قابلیت تعمیم به حوزه معماری و همچنین سایر مصنوعات بشری را دارند. در این دیدگاه از میان شاخصههای هندسی فضای زنده "تقارن" از اهمیت بیشتری برخوردار بوده، و فراگیرتر است. بدین جهت نه تنها مطالعه ویژگیهای صوری (یا فرمال و ظاهری) تقارن و ارزیابی آنها حائز اهمیت است، بلکه باید سطوح معنایی عمیقتری از آن نیزمد نظر قرار گیرد. از این رو چنانچه نوعی از تقارن، به عنوان عاملی موثر بر حیات یک اثر معماری قلمداد شود، لذا شناخت وجوه و چگونگی اثربخشی آن به منظور تقرب به فضایی زنده ضروری مینماید. بنابراین این پژوهش به کمک روشهای کیفی از جمله تئوری زمینه سعی در درک و شناخت وجوه پدیده "حیات" و مفهوم "تقارن" نموده تا با تعمق تدریجی موجبات فهم تفصیلی و تحلیلی از آن را فراهم آورد. در ادامه به منظور تبیین رابطه میان دو مفهوم بنابر ضرورت در هر مرحله از روش تفسیری و توصیفی نیز بهره گرفته است. تا نتایج این رابطه به منظور دستیابی به اصولی بهتر برای طراحی در یک فضای آموزشی مورد تجربه قرار گیرد. در نهایت هرچند تقارن هنوز هم همانند گذشته به آسانی برای دیدگان انسان نوعی رضایت و قدرت خلق کلیت واحد را بوجود میآورد، اما برای انسان عصر حاضر حس مطلوبیت در یک فضا، لزوما به تقارن صریح وابسته نیست. انسان امروزی آموخته است که نامتقارنهای متعادل و موزون را نیز ارج بنهد. دلیل این گرایش و تغییر دیدگاه میتواند سرآغاز پژوهشی دیگر در این زمینه باشد.
سجاد رضایی کرماجانی جلال فروزانفر
در این پایان نامه سعی شده است با تغییر در شرایط ساختاری معماری این مراکز با رویکرد انسان گرایانه به این مکان نگاه شود. به طوری که در این مراکز شرایطی از نظر معماری فضای مرکز و هم از نظر روانی برای معتاد ایجاد گردد که خود فرد معتاد ترغیب شود، که جهت ترک اعتیاد اقدام نموده و همچنین تعامل میان افراد معتاد در این مکان ها از نظر روحی و روانی نه تنها منجر به عود اعتیاد آن ها نشود، بلکه باعث شود بدون ترس پا در مسیر هموارتری جهت ترک اعتیاد قرار دهند. و همچنین با ایجاد فضایی برای آموزش این افراد در این مراکز زمینه ی ایجاد کسب وکار برای افراد معتاد پس از بهبودی و ترک مرکز فراهم شود.
مریم ملک زاده مسعود نبی میبدی
چکیده ندارد.
مسعود نبی میبدی شهرام پوردیهیمی
چکیده ندارد.