نام پژوهشگر: اکبر میرسپاه
زینب محمدخانی اکبر میرسپاه
چکیده آدمی فطرتاً علاقه مند به نیکی هاست، اما در مقام عمل غالباً موفق نمی شود که در مسیر فضایل اخلاقی گام بردارد. یافتن راهکاری برای حلّ این مشکل، قرن هاست که ذهن بشر را به خود مشغول کرده است و عدّه ای علم و گروهی، ایمان را کلید حلّ این مشکل دانسته اند. گفتنی است که فلاسفه و مربّیان یونان باستان، همچنین فلاسف? حقوق و اندیشمندان دوره رنسانس و پس از آن، بر نقش علم و در مقابل، پیامبران و اولیای الهی، بر نقش ایمان در این باره تأکید ورزیده اند. از این رو، این مسئله در حوزه هایی چون فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، فلسفه تعلیم و تربیت و تفسیر آیات و روایات شریفه، قابل بحث و بررسی است. از دیدگاه قرآن کریم، علم ابزاری لازم، اما ناکافی برای گام برداشتن در مسیر خودسازی به شمار می رود، زیرا که از این دیدگاه انسان موجودی دوکانونی است؛ کانون عقل و کانون دل؛ از این رو، او زمانی به انجام عملی اقدام خواهد نمود که عقل و دلش برای انجام آن همسو شده باشند و در واقع به معلومات و معقولاتش، دل داده و ایمان آورده باشد. باید گفت که در اصل عمل اختیاری بر سه پایه بینش، گرایش و قدرتِ بر انجام کار، استوار است. در رساله پیش رو که پژوهشی توسعه ای است و در هر دو حیطه نظر و عمل وارد شده و به روشی توصیفی، تبیینی و تحلیلی، در صدد پاسخ گفتن به مسئله مذکور برآمده، ابتدا بر نقش اختیار در نوع اعمال انسان تأکید شده است و سپس، سهم بینش و گرایش در شکل گیری عمل اختیاری مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین امیال و گرایش های انسان، ریشه یابی شده و بر نقش ویژه و محوری آنها در اعمال اختیاری انسان و همچنین تأثیر گرایش ها بر بینش ها تأکید گردیده است. در انتها نیز راهکارهایی جهت تقویت ایمان، ارائه گردیده است که یکی از موارد نوآوری این رساله به شمار می رود. ارائه این پژوهش، در واقع دلایل ناکامی انسان ها در صعود به قلّه های انسانیت را پیش رو می گذارد و راهکارهایی موثر برای موفقّیت در مسیر خودسازی به دست می دهد. کلمات کلیدی: علم، ایمان، خودسازی، عمل.
جمعه خان احسانی اکبر میرسپاه
در این تحقیق تلاش شده اصول و ارکان مکتب تفکیک تبیین و نقد شود. تحقیق حاضر از یک مقدمه، سه فصل و یک خاتمه تشکیل شده است. در فصل اول بعد از یک مقدمه اصول و ارکان تاریخی مکتب تبیین و نقد شده است. در فصل دوم بعد از مقدمه، اصول و ارکان روش شناختی و معرفت شناختی مکتب تبیین و نقد شده است. در فصل سوم بعد از بیان مقدمه، اصول و ارکان هستی شناختی مکتب تبیین و نقد شده است. چکیده مطالب فوق این است که از نظر مکتب تفکیک، فلسفه با یک دسیسه وارد جهان اسلام شده است و امامان معصوم و فقهای عظام آن را به خاطر این که پیامدهای منفی دارد رد کرده اند.
محمدرضا صدر محمد مهدی احمدی اصفهانی
این تحقیق که تحت عنوان (میزان از منظر عقل و نقل ) تهیه و تدوین شده است دارای پنج فصل و یک خاتمه می باشد. در فصل اول که کلیات بحث مطرح شده، مباحث ذیل در آن طرح و بررسی گردیده است. 1- تعریف مفاهیم و واژگان، از قبیل واژگان: میزان، عقل، معاد و عمل، این مفاهیم هم در لغت و هم در اصطلاح مورد بررسی قرار گرفته است. 2- بحث پیشینه و سابقه تحقیق نیز در این فصل مورد توجه قرار گرفته است. 3- فرضیه ها و نوآوری های تحقیق و همینطور روش انجام آن نیز در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم (ماهیت و حقیقت میزان از منظر عقل و نقل) بعد از ذکر مقدمه، مطالب ذیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. 1- ذکر آیات مربوط به بحث و بررسی نظریات مفسرین معروف خاصه و عامه در باره ماهیت و حقیقت میزان. 2- حقیقت میزان از نگاه روایات. 3- برپانشدن میزان برای دو گروه. 4- حقیقت میزان از نگاه عقل. در فصل سوم (ضرورت و کارائی میزان از نگاه عقل و نقل) این مطالب مورد بحث قرار گرفته است. 1- ضرورت و کارائی میزان در دنیا و اختصاص نداشتن آن در آخرت. 2- ضرورت و کارائی دین به عنوان میزان در دنیا از نگاه آیات و روایات 3- ضرورت وحی و دین از قاعده لطف 4- میزان بودن قرآن و بررسی دیدگاه آیت الله جوادی آلی در این خصوص. 5- مدار و منشا قرآن که خداوند حی و قیوم است. 6- سر دوگانگی تعبیر در مورد قرآن که گاهی با اشاره دور ذلک و گاهی با اشاره قریب هذا به آن اشاره شده است. 7- فضائل انسان کامل از نگاه روایات، و نظر استاد شهید مطهری در باره انسان کامل. در فصل چهارم (مصادیق و نمونه های عینی میزان از منظر عقل و نقل) مطالب ذیل مورد بررسی قرار گرفته است: 1- مصادیق و نمونه های عینی میزان از نگاه قرآن که به طور فهرست وار عبارتند از: دین با اصول و فروعش، قرآن حق(جل و علی) 2- نمونه های عینی میزان از نگاه روایات: حق و مظاهر آن که شایستگی میزان و معیار واقع شدن را دارا هستند، و آنها عبارتند از : دین الهی ، کتاب قرآن ، انسان کامل و عدالت. 3- مصداق عینی میزان از نگاه عقل نیز انسان کامل معرفی شد. د رفصل پنجم (بررسی ادله عقلی و نقلی مربوط به میزان) این مطالب مورد بررسی قرار گرفته است: 1- مقدمه شامل دو مطلب : 1- حق و مظاهر آن که شایستگی میزان واقع شدن را دارا هستند، از مصادیق عینی میزان می باشند. 2- حقیقت قرآن و انسان کامل یکی است، که از مصادیق میزان هستند. 2- بررسی ادله نقلی مربوط به میزان، که شامل آیات و روایات می شود. 3- بررسی ادله ای عقلی مربوط به میزان. 4- بیان ویژگی های انسان کامل 5- بیان و بررسی دیدگاه مرحوم ملاصدرا و مرحوم حاجی سبزواری و پایان بخش ین رساله را به استنتاج کلی و نهایی اشاره به کاستی های تحقیق و چند پیشنهاد اختصاص داده ایم.
سعید امامی اکبر میرسپاه
یکی از برنامه های اساسی زندگی هر انسان، دور کردن آسیب های احتمالی از خود می باشد.در صورتی که آن احتمال ، خوف آور باشد، دور کردن آن لازم و در غیر این صورت پسندیده می باشد.این عمل در اصطلاح احتیاط نامیده می شود.در این تحقیق تلاش می شود اهمیت احتیاط (در هر چیزی) از منظر علم اخلاق با تأکید بر آموزه های اسلامی روشن گردد.در این تحقیق نخست تعریفی از اخلاق و احتیاط، و ناسانی اخلاق وعلم اخلاق اثبات می شود. زیرا اخلاق، ملکات پایدار درونی است ولی آنچه در علم اخلاق بحث می شود اعم از ملکه وحال –فضیلت ورذیلت-بینش وگرایش-صفات ورفتار می باشد.ضمنا احتیاط ،عمل به روشی که انسان را به بهترین وجه به سعادت می رساند، دانسته شده است. و بین معنای لغوی واصطلاحی وروایی آن همسانی اثبات شده است.بنابراین طبق تعریف احتیاط یکی از یافته ها در این تحقیق این است که احتیاط، دارای حسن مطلق است و همچنین این نکته که احتیاط در موارد خوف نوعی عقلایی، شرط لازم برای سلوک اخلاقیِ اکثر انسان ها می باشد. بخاطر اینکه اکثریت انسانها در آن حد از قدرت ایمان واراده نیستند که در صورت عدم پرهیز از موارد خوف آور انحراف، سالم بمانند.و همچنین این که شرایط فردی و اجتماعی هر شخص تأثیر قابل توجهی البته در حد اقتضاء در جهت گرایش به احتیاط یا ضد آن در انسان دارد و جزء اخیر علت تامه، اراده انسان است. ضمنا این تحقیق اثبات می کند که ملاک احتیاط لزومی خوف نوعی عقلایی بوده وملاک احتیاط استحبابی، احتمال کمتر از خوف می باشد. وبا این بیان از مبنای شیخ انصاری فاصله می گیرد.
سجاد الحلفی اکبر میرسپاه
معرفت مسأله مهم فلسفی است و از دیرباز مورد توجه دانشمندان بوده و روز به روز هم این اهمیت بیشتر شده است؛ زیرا تمامی فلسفه های اجتماعی و مکاتب مختلف در عصر حاضر که بسیار متعدد و نیز در جامعه انسانی تأثیرگذارند، مبتنی بر گونه ای برداشت، تفسیر و تحلیل درباره انسان، هستی و ... هستند.
قربانعلی اخلاصی حسین شفیعی دارابی
مفهوم تسبیح عبارت است از تنزیه خدا از هر چیزی که لایق کمال و جلال او نباشد. دلایل نقلی (آیات و روایات) و عقلی، وجود شعور و ادراک و همچنین اراده و اختیار در همه موجودات را اثبات نموده، و نشان از این دارد که تمام موجودات آگاهانه و از روی اراده و اختیار خود، خداوند را تسبیح می کنند. با توجه به این که حرکت، هدایت، غایت و اجل از مختصّات و ویژگی های موجودات در عالم طبیعت می باشد؛ برخی حرکت را تسبیح موجودات دانسته اند؛ و در دیدگاه قرآنی و توحیدی نیز این حرکت از هدایت برخوردار است، و هر دو غایتی دارند که به سوی خدا می باشد، و با فرا رسیدن اَجل تمام می شود. در این راستا، حشر موجودات نیز مورد توجه خواهد بود، که آیات و روایات متعدّدی بر آن دلالت می کند؛ بر این اساس، اولاً پدیده حشر، موید شعور، اراده و اختیار موجودات بوده و ما را در فهم تسبیح حقیقی آن ها کمک می کند؛ و ثانیاً وجود حشر، دلیلی بر تسبیح و سجود موجودات از روی اختیار و قصد است، نه از باب ناآگاهی و جبر. البته اختلافاتی هم در مورد مسأله تسبیح موجودات، میان اندیشمندان مطرح گردیده، و در این زمینه، برخی از آن ها تسبیح را تکوینی و برخی تشریعی دانسته، و عده ای نیز به هر دو تسبیح قایل هستند.گروهی نیز مراد از تسبیح را سجده و نماز می دانند، و بسیاری از دانشمندان معتقد هستند که تسبیح به زبان قال بوده، و برخی آن را به زبان حال دانسته، و عده ای نیز اعمّ از قال و حال می دانند. تسبیح اخصّ، خاصّ و عام از اقسام تسبیح بوده، و اطلاق کلمه تسبیح در مورد موجودات هر سه قسم را شامل می شود. همچنین اعتقاد هر مسلمانی بر این است که تقدیس و تسبیح خداوند ریشه تمام اعتقادات و اساس اندیشه های اسلامی بوده، و زیربنای روابط عالم هستی با خدا را تشکیل می دهد.
حیات الله ناطقی اکبر میرسپاه
ابومنصور محمد بن محمد ماتریدی در اوایل قرن چهارم در شرق جهان اسلام ظهور نموده و همانند ابوالحسن اشعری که در مرکز جهان اسلام برخاست به اتحاد طریق میانه در میان افراط و تفریطی که از سوی معتزله از یک سو و اهل حدیث و حنابله از سوی دیگر اعمال می شد همت گماشت وی علی رغم عظمت و تاثیر علمی عمیق بر متکلمان بعد از خود همچنان ناشناخته مانده و حتی آثار قلمی اش بجز تعداد اندک بصورت خطی باقی مانده و به نشر سپرده نشده است. در این نوشتار آرایی را که او در باب مباحث خداشناسی ابراز داشته با آراء علامه سید محمد حسین طباطبایی که یکی از ارجمندترین چهره های علمی شیعی است بصورت تطبیقی مورد ارزیابی قرار می گیرد. علامه و ماتریدی در مسایلی اتفاق و در مسایلی هم اختلاف نظر دارند. اختلاف نظرهایی که بین این دو دانشمند وجود دارد همگی به یک شکل نیست در برخی از مسایل هر دو نفر دیدگاه متفاوت دارند اما در برخی دیگر تفاوت دیدگاه وجود ندارد بلکه این مسایل از سوی ماتریدی با اجمال بیان شده ولی علامه با تفصیل بیان کرده است. مسایل مورد اتفاق ایشان که در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته است به صورت کلی عبارتند از: پذیرش حدوث زمانی عالم پذیرش برهان حدوث به عنوان یکی از براهین نتیجه بخش نادرست دانستن توصیف خداوند به وحدت عددی تعدادی از براهین اثبات توحید تفکیک بحث اسماء الهی از بحث صفات الهی تفکیک اسم از اسم اسم غیریت اسم و مسمی عدم توقیفیت اسماء الهی عینیت ذات و صفات حدوث قرآن و برخی از راه حل های مشترک در خصوص مشکله معناشناختی صفات الهی. مسایل مورد اختلافی که مورد توجه قرار گرفته است عبارتند از: انحصار براهین خداشناسی در برهان حدوث وانحصار حدوث در حدوث زمانی از سوی ماتریدی و عدم پذیرش چنین انحصاری از سوی علامه تقریر متفاوت علامه از حدوث عالم که براساس حرکت جوهری استوار است شفافیت بیشتر سخن علامه در خصوص و حدت غیرعددی خداوند تفاوت جدی در برهان تمانع و برهان استخراج شده از آیه شریفه لوکان فیهما آلهه لا الله افسدتا سکوت ماتریدی درباره بسیاری از مباحث در ارتباط با اسماء الهی صفات فعلیه که ماتریدیان در این باره متفاوت با فرق دیگر اسلامی سخن گفته اند قائل شدن ماتریدی به کلام نفسی قائل شدن ماتریدی به تفویض در باب صفات خبری و قائل شدن وی به جواز رویت حسی خداوند در قیامت.
موسی رضایی اکبر میرسپاه
شیخ مفید از علمای قرن چهارم و پنجم ه-ق و علامه حلی از علمای قرن هفتم و هشتم هجری هستند این دو عالم فرزانه در زندگی پربارشان برای نشر معارف اهل بیت تلاش های بی وقفه ای از انجام دادند و در علوم مختلف علمای بعد از خودشان را به نحوی تحت تاثیر قرار دادند. مخصوصا در حوزه کلام و عقاید تألیفات فراوان از این دو عالم فرزانه به یادگار مانده است این تیمیه ازعلمای بزرگ اهل سنت که معاصر علامه حلی بوده و دارای تالیفات فراوان است که برخی از علمای اهل سنت کما بیش تحت تاثیر افکار وی قرار گرفتند مخصوصا فرقه وهابیت که می توان گفت ابن تیمیه بنیانگذار این فرقه است از ویژگی های ایشان می توان تکفیر علمای اسلام اعم از شیعه و اهل سنت نام برد. لذا در این نوشتار آرای این سه دانشمند اسلامی درباره عصمت ائمه مورد بررسی قرار گرفته طبیعی است اختلافات فراوان در دیدگاه شان وجود دارد و این اختلافات نیز ناشی از مبنای شان در باب امامت و نحوه ی نگاه شان به جایگاه امامت در نظام هستی است. البته ابن تیمیه با نگاه سطحی که در مفاهیم دینی دارد عصمت مطلقه راحتی برای انبیاء نیز قایل نشده و در مورد ائمه که ادعای عصمت را غلو قلمداد کرده که در این نوشتار در قالب چهار فصل مطالب مختلف مربوط به عصمت بحث و بررسی شده و به شبهات مطروحه نیز پاسخ گفته شده است.
کلثوم راوه یی اکبر میرسپاه
چکیده امانت انگاری نگاه ویژه انسان به خود و جهان است.چنین نگاهی ترجمان عملی جهان بینی توحیدی اوست که خداوند را مالک حقیقی خود و اعضا و جوارحش می داند، و بدون اذن مالک نمی تواند در آن تصرف کند. در این نگاه که آیات و روایات اسلامی همواره آن را برای ما به تصویر می کشد، انسان و اعضا و جوارحش در برابر خداوند، مسئول و پاسخگو است. از ثمرات چنین بینشی آن است که انسان در زندگی فردی و اجتماعی خود کارکرد اخلاقی بهتری داشته باشد. در این نوشتار که با روش درون دینی و تحلیل مفهومی و گزاره ای و نیز استفاده از توضیح و تبیین، مسأله امانت و امانت انگاری مورد واکاوی قرار گرفته است. هر چند می توان از متون دینی مسأله امانت انگاری وجود انسان و توجه به آن را بدست آورد، اما در نگاه دانشمندان اخلاق تأثیر چنین مسأله ای در اخلاق فردی و اجتماعی به ندرت یافت می شود که گویای این است که در آموزه های اخلاقی بیش از پیش به معارف اسلامی بویژه آیات و روایات نیاز است. در این نوشتار ضمن بیان ضرورت پرداختن به مسأله و توجه بیشتر به امانت انگاری، به مبانی آن که شامل خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی است پرداخته شده و مولفه های ان یعنی امانت دهنده، امالنت گیرنده، علم به امانت و موضوع امانت مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی مکاتب رقیب چنین دیدگاهی از جمله دیدگاه های مادی گرا و انسان محور، ما را به برجستگی های دیدگاه اخلاق اسلامی در این زمینه رهنمون خواهد شد. در فصل پایانی تأثیرات امانت انگاری وجود انسان در کسب فضایل فردی و اجتماعی مانند بزرگی و صلابت نفس،صبر، قناعت، تواضع، حسن ظن، عفو و دفع و رفع رذایل فردی و اجتماعی از قبیل جزع، دون همتی، ضعف نفس، کبر،غضب، حسد بر مبنای باور به مالکیت خداوند و امانت بودن انسان مورد توجه قرار گرفته و به تبیین آن ها پرداخته شده است. واژگان کلیدی توحید محوری، امانت انگاری، امانت، مالکیت،انسان، اخلاق فردی و اجتماعی، اومانیسم.
احداله قلی زاده اکبر میرسپاه
چکیده ندارد.