نام پژوهشگر: یداله چاشنی دل

تاثیر سطوح مختلف عصاره سیر بر برخی فرلسنجه های خونی و عملکرد بره های پرواری نژاد زل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  صفورا شه روان   یداله چاشنی دل

هدف از این پژوهش بررسی اثرات افزودن سطوح متفاوت عصاره سیر بر عملکرد و برخی فراسنجه های خونی بره های پرواری نژاد زل بود. در 14 هفته آزمایش، بره ها به سه تیمار (به ترتیب دریافت کننده صفر، 125 و 250 میلی گرم عصاره سیر) و هر تیمار با 4 تکرار تقسیم شده بودند. مرحله اول؛ اندازه گیری فراسنجه های خونی تری گلیسرید، گلوکز، کلسترول، hdl، ldl و bun در ابتدای دوره نشان داد که هیچ اختلاف معنی داری در بین تیمارها نیست، اما در انتهای دوره آزمایش مقدار تری گلیسرید، گلوکز، کلسترول، hdl و ldl در بین تیمار ها تفاوت معنی داری نشان داد. مقدار کلسترول، ldl و tg با افزایش عصاره سیر در جیره، کاهش و مقدار گلوکز و hdl افزایش معنی دار داشت. در مرحله دوم؛ آزمایش عملکرد افزایش وزن روزانه در تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری را نشان داد و با افزایش مقدار مصرف عصاره سیر در جیره، میانگین اندازه این فراسنجه افزایش داشت، اما مقدار خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری را نشان نداد. در مرحله سوم 9 بره (سه بره از هر تیمار) ذبح شد و لاشه های آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت و در آن وزن سر، پوست، کلیه ها، شش، دنده ها، گردن، دم و نسبت سردست به لاشه تفاوت معنی داری را نشان نداد، اما مقدار چربی دور کلیه ها با افزایش عصاره سیر در جیره، کاهش معنی دار و وزن نیم لاشه، قلب، جگر، معده چهارقسمتی، سردست، ران و نسبت ران به لاشه افزایش معنی داری را نشان داد. با توجه به نتایج مثبت حاصله در بحث فراسنجه های خونی و عملکرد بره های پرواری در این پژوهش، استفاده از عصاره سیر در پرواربندی بره ها توصیه می شود.

تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره در دوره های مختلف پرورش بر عملکرد، ویژگی های لاشه، ترکیبات بدن و برخی از فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  قاسم فرهادی   منصور رضایی

4-1- ویژگی های عملکردی 4-1-1- خوراک مصرفی تراکم انرژی و سایر مواد مواد مغذی جیره تاثیر معنی داری بر مقدار مصرف خوراک تیمارهای آزمایشی در دوره آغازین (21-8 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی) داشت، که با افزایش در تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره میانگین خوراک مصرفی در تیمار های آزمایشی افزایش یافت (05/0>p). علت مصرف خوراک بیشتر جوجه های تغذیه شده با سطح انرژی بالاتر در جیره به خوشخوراکی جیره های غذایی حاوی چربی بالا، سطح فیبر خام کمتر و سیستم فیزیولوژیک حیوان مربوط می باشد (79). حرارت افزایشی جیره هایی که به آنها چربی اضافه شده بود کاهش می یابد که این امر سبب افزایش خوراک مصرفی می گردد (63). تفاوت معنی داری از نظر میانگین خوراک مصرفی بین تیمار های آزمایشی در دوره رشد (42-21 روزگی) وجود نداشت. نتایج این تحقیق با نتایج میر آشتیانی و همکاران (1377)، پلامستد و همکاران (2007) و ظهیرالدینی و همکاران (1380) مطابقت داشت. اما با نتایج زهاو و همکاران (2009)، بشیری و همکاران (1388) و لیسون و همکاران (1996)، مطابقت نداشت. نیوکامب و سامرز (1984) بیان کردند که جوجه های گوشتی، صرف نظر از انرژی جیره، تا حد ظرفیت فیزیکی خوراک مصرف نموده و توانایی تنظیم مصرف خوراک به منظور کسب مقدار مشخصی از انرژی را ندارند. یکی از علل افزایش مصرف خوراک با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی، مربوط به توان استفاده جوجه های جوان گوشتی از چربی موجود در جیره های با تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی می باشد. در پرندگان جوان باز چرخش نمک های صفراوی را با بازدهی کمتری انجام داده و همچنین پروتئین باند کننده اسیدهای چرب توسط پرندگان جوان با اندازه کافی ساخته نمی شود. سل و همکاران (1986) شواهدی مبنی بر افزایش بیش از 5 برابر پروتئین باند کننده اسید چرب در جوجه ها از زمان تفریخ تا 8 هفتگی ارایه کردند. از این رو جوجه هایی که در سنین اولیه با جیره هایی با تراکم بالای مواد مغذی تغذیه می شوند مجبور به مصرف خوراک بیشتری برای تامین انرژی می باشند. و از طرفی حجم بیشتر جیره های با تراکم پایین و محدودیت حجم دستگاه گوارش باعث کاهش مصرف خوراک در این تیمارها می گردد (4). همچنین ساز و کار تنظیم انرژی برای جوجه های جوان کمتر توسعه یافته است، و جوجه ها به تدریج مقدار مصرف خوراک خود را با مقدار انرژی جیره تطبیق می دهند (9). اثر دوره اعمال تیمار بر میانگین خوراک مصرفی در کل دوره پرورش (42-8 روزگی) و دوره رشد (42-21روزگی) معنی دار نبود. اثر متقابل بین تراکم انرژی و سایر مواد مغذی و دوره اعمال تیمار بر میانگین خوراک مصرفی در کل دوره پرورش معنی دار بود (05/0>p). به طوری که جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره پرورش) بیشترین مقدار مصرف خوراک و جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) دارای کمترین مقدار مصرف خوراک بودند. 4-1-2- افزایش وزن نتایج این پژوهش نشان داد که با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره میانگین افزایش وزن در دوره رشد (42-21 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی) به طور معنی داری افزایش یافت (جدول4-1). این نتایج با نتایج غفاری و همکاران (2007)، نهاشون و همکاران (2005)، زهاو و همکاران (2009)، بشیری و همکاران (1388) و هولشیمر و همکاران (1993) مطابقت دارد. سطوح مواد مغذی موجود در جیره های جوجه های گوشتی مهمترین عامل تعیین کننده در افزایش وزن می باشد. بررسی ها نشان داده که نرخ رشد جوجه ها تحت تأثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره قرار می گیرد، به طوری که تغذیه با جیره هایی با تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی موجب افزایش نرخ رشد، در مقایسه با جیره هایی با تراکم انرژی پایین شده است. ظهیرالدینی و همکاران(1380) بیان کردند مقدار خوراک مصرفی جوجه های گوشتی، صرفنظراز سطح انرژی جیره، تا حد سیری فیزیکی خوراک مصرف نموده و توانایی تنظیم مصرف خوراک به منظور کسب مقدار مشخصی از انرژی را ندارد. همچنین سبب دیگر این است که جوجه های گوشتی نمی توانند مقدار انرژی مورد نیاز خود را به طور دقیق تنظیم نمایند لیکن با افزایش تراکم مواد مغذی جیره از کم به زیاد سبب افزایش 3 تا 4 درصد در دریافت انرژی می شود، در حالی که روند کاهش آن موجب 10 درصد کاهش در دریافت انرژی جوجه های گوشتی می گردد. به نظر می رسد مقدار تاثیر مواد مغذی بر نرخ رشد تحت تأثیر مرحله رشد نیز قرار می گیرد به طوری که در مرحله آغازین با افزایش سطح انرژی جیره پاسخ های رشد کمتری ظاهر می شود به عبارت دیگر در مرحله آغازین درصد کمی از تغییرات نرخ رشد را می توان به تغییرات انرژی جیره نسبت داد. در حالی که بخش بیشتری از این تغییرات را می توان به تغییرات سطح پروتئین جیره در این دوره نسبت داد. بالعکس در دوره پایانی بخش قابل توجهی از تغییرات نرخ رشد می تواند به تغییرات سطح انرژی جیره نسبت داده شود (87). هولشیمر و همکاران (1993) نشان دادند افزایش وزن و نرخ رشد در جوجه های تغذیه شده با جیره هایی با انرژی بالاتر به طور معنی داری بیشتر از جیره هایی با انرژی پایین بوده اند. همچنین به این نتیجه رسیدند که افزایش وزن بدن با افزایش انرژی و پروتئین جیره بهبود می یابد آنها گزارش کردند که جیره های غلیظ می توانند سبب ایجاد بیشترین افزایش وزن گردند که می تواند به سبب ابقای طولانی خوراک در دستگاه گوارش با افزایش سطح چربی در جیره و یا خوشخوراکی جیره باشد که منجر به افزایش دریافت و استفاده کامل از مواد مغذی باشد. والدروپ و همکاران (1976) گزارش کردند با افزایش غلظت انرژی قابل متابولیسم از 2970 به 3740 کیلوکالری در کیلوگرم کاهش در خوراک مصرفی فقط 8/3 درصد بود ولی مقدار کالری خورده شده با افزایش غلظت انرژی جیره بالا رفته بود به طوری که با 9/25 درصد افزایش انرژی قابل متابولیسم جیره، انرژی خورده شده 1/21 درصد افزایش یافته بود. آنها نتیجه گرفتند که سبب رشد بهتر جوجه های تغذیه شده با جیره های پر انرژی افزایش انرژی خورده شده و همزمان با آن افزایش در مصرف سایر مواد مغذی بوده است. اثر اصلی دوره اعمال تیمار بر افزایش وزن در کل دوره پرورش(42-8 روزگی) معنی دار بود (05/0>p). به طوری که جوجه هایی که در کل دوره پرورش با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند نسبت به جوجه هایی که فقط در دوره رشد با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای افزایش وزن بیشتری بودند. اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر میانگین افزایش وزن در دوره رشد (42-21 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی) معنی دار بود. در دوره رشد جوجه های تغذیه شده، با تیمار 4 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) بیشترین افزایش وزن بدن و تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی، فقط در دوره رشد) کمترین افزایش وزن بدن را نشان دادند (05/0>p). در کل دوره پرورش جوجه های تغذیه شده، با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره پرورش) بیشترین افزایش وزن بدن و تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره پرورش) کمترین افزایش وزن بدن را نشان دادند (05/0>p). 4-1-3 ضریب تبدیل غذایی کاهش سطح تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره منجر به افزایش ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد و کل دوره گردید (05/0>p). در دوره رشد، جوجه های تغذیه شده توسط جیرهایی با تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی بیشترین ضریب تبدیل غذایی را دارا بودند (جدول4-1). تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی سبب کاهش ضریب تبدیل در کل دوره پرورش گردید (05/0>p). نتایج این تحقیق با نتایج کامران و همکاران (2008)، نهاشون و همکاران (2005) و لیسون و همکاران (1997) مطابقت داشت. ضریب تبدیل خوراک در جوجه های گوشتی به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح انرژی جیره قرار می گیرد، پلامستد و همکاران (2007) نشان دادند زمانی که سطح انرژی قابل متابولیسم جیره از 3000 به 3100 کیلوکالری در کیلوگرم افزایش پیدا کرد ضریب تبدیل بهبود یافت، ولی بهبود چندانی با افزایش سطح انرژی به مقدار 3200 کیلوکالری بر کیلوگرم مشاهده نشد (47، 80، 94 و 108). همچنین رابی و همکاران (2010) نشان دادند که کاهش سطح انرژی قابل متابولیسم در دوره آغازین و رشد از 3100 کیلوکالری در کیلو گرم به 2700 کیلوکالری در کیلوگرم ضریب تبدیل غذایی را به طور معکوسی تحت تأثیر قرار داد (41 و 110). رقیق سازی جیره سبب کاهش محتوای انرژی و پروتئین جیره می شود و پرنده جهت جبران کاهش انرژی و پروتئین دریافتی مقدار خوراک مصرفی خود را افزایش می دهد که این امر ضریب تبدیل غذایی را افزایش خواهد داد. افزایش حرارت دفعی روزانه جوجه های گوشتی با افزایش مقدار خوراک مصرفی می تواند دلیل دیگری برای افزایش ضریب تبدیل غذایی باشد. ون کمپن (1976) گزارش کرد که فعالیت فیزیکی جهت تغذیه، باعث تولید 3 درصد حرارت دفعی در مرغ های تخمگذار می شود. همچنین در جیره های با تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی استفاده از چربی بیشتر بوده بنابراین با افزایش سطح انرژی جیره حرارت افزایشی کمتر در بدن تولید می شود. افزایش نرخ عبور غذا از دستگاه گوارش نیز می تواند دلیل دیگری جهت افزایش ضریب تبدیل غذایی باشد، هر چند این دلیل با نتایج مطالعات واشبورن (1991) مطابقت نداشت. این محقق گزارش کرد که هیچ ارتباطی بین نرخ عبور و ضریب تبدیل غذایی وجود ندارد. اثر اصلی دوره اعمال تیمار در هیچ یک از دوره های رشد (42-21 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی)، بر ضریب تبدیل غذایی معنی دار نبود. اما در دوره رشد (42-21 روزگی)، تیمارهایی که فقط در دوره رشد از تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی استفاده کردند نسبت به تیمارهایی که در کل دوره از تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده اند دارای ضریب تبدیل غذایی بهتری بودند. اثرات متقابل معنی داری بین تراکم مواد مغذی و دوره اعمال تیمار بر ضریب تبدیل غذایی دوره رشد (42-21 روزگی) وجود نداشت. اثر متقابل تراکم مواد مغذی و دوره اعمال تیمار بر میانگین ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد (42-21 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی) معنی دار بود. به طوری که در دوره رشد جوجه های تغذیه شده با تیمار 4 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) کمترین مقدار ضریب تبدیل غذایی و جوجه های تغذیه شده با تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایرمواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) بیشترین مقدار ضریب تبدیل غذایی را نشان دادند (05/0>p). در کل دوره پرورش جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین مقدار ضریب تبدیل غذایی و جوجه های تغذیه شده با تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) بیشترین مقدار ضریب تبدیل غذایی را نشان دادند (05/0>p). 4-1-4 درصد تلفات در کل دوره آزمایش (42-8 روزگی) در هیچ یک از تیمارها تلفاتی مشاهده نگردید. 4-2- ویژگی های لاشه تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر راندمان لاشه در هر دو دوره رشد (21-8 روزگی) و کل دوره پرورش (42-21روزگی) معنی دار نبود. تاثیر دوره اعمال تیمار نیز بر تیمارهای آزمایشی معنی دار نبود. هر چند تفاوت بین تیمارها معنی داری نبود، اما با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره میانگین درصد لاشه قابل طبخ افزایش یافت. با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره، درصد سینه به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). سبب این امر می تواند افزایش مقدار پروتئین دریافتی باشد که با افزایش پروتئین دریافتی وزن عضلات و ابقای پروتئین افزایش یافته و در نتیجه درصد سینه افزایش یافت (76 و 95). نتایج با نتایج آرائوجو (1998)، نهاشون و همکاران (2005) و دوزیر و همکاران (2006) مطابقت داشت. تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی بر درصد ران معنی دار نبود. تیمارهای آزمایشی که با تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای میانگین درصد عضله ران بیشتری نسبت به سایر تیمارهای آزمایشی بودند. که با نتایج زهاو و همکاران (2009) مطابقت داشت. تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر مقدار چربی محوطه شکمی تاثیر معنی دار نداشت. هیدالگو و همکاران (2004) گزارش کردند در صورت ثابت بودن نسبت انرژی و پروتئین افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره درصد چربی محوطه شکمی را تغییر نمی دهد. اما با نتایج لیسون و همکاران (1997) و آلبوکوئرگه و همکاران (2003) مطابقت نداشت. تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی بر درصد قلب معنی داری نبود. تیمارهای آزمایشی که توسط جیرهایی با سطوح بالای تراکم انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای درصد قلب بالاتری نسبت به سایر تیمار های آزمایشی بودند. این نتایج با نتایج غفاری و همکاران (2007) مطابقت داشت، این محققین گزارش کردند که وزن قلب با مقدار متابولیسم مرتبط می باشد. بالا بودن درصد قلب در جوجه های تغذیه شده با تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی جیره به سبب اینکه افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی باعث افزایش شدت متابولیسم و افزایش نیاز پرنده به اکسیژن گردیده و از این رو دستگاه گردش خون باید خون بیشتری را در واحد زمان از خود عبور دهد که یک راه برای انجام چنین کاری، افزایش حجم دستگاه گردش خون می باشد. با افزایش در مقدار تراکم انرژی و سایر مواد مغذی درصد کبد افزایش یافت اما تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر درصد کبد معنی دار نبود. با کاهش در مقدار تراکم انرژی و سایر مواد مغذی درصد سنگدان به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). بزرگ شدن سنگدان در تیمارهایی که از تراکم پایین تر انرژی و سایر مواد مغذی استفاده کردند به سبب افزایش در مقدار ظرفیت اندام های هضمی، به منظور مصرف خوراک بیشتر در جیره هایی با تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی باشد. تاثیر دوره اعمال تیمارهای آزمایشی بر راندمان لاشه، درصد سینه و درصد ران معنی دار نبود. اما جوجه های گوشتی که در کل دوره پرورش (42-8 روزگی) با تیمارهای آزمایشی تغذیه شدند دارای درصد لاشه و درصد سینه بالاتری از نظر عددی بودند. همچنین تاثیر دوره اعمال تیمار بر درصد کبد، درصد قلب و درصد سنگدان معنی دار نبود. با توجه به جدول 4-6 اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر درصد سینه، درصد چربی محوطه شکمی و درصد سنگدان معنی دار بود (05/0>p). به طوری که جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای بیشترین و تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین مقدار درصد سینه را داشتند. جوجه های تغذیه شده با تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای بیشترین درصد چربی محوطه شکمی و جوجه های تغذیه شده با تیمار1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی، تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین درصد چربی محوطه شکمی بودند. و جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) دارای بیشترین درصد سنگدان بودند. اثرات متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر درصد لاشه، درصد ران و درصد قلب معنی دار نبود. 4-3- ترکیبات شیمیایی لاشه با توجه به جدول 4-7، تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر درصد پروتئین خام لاشه تاثیر معنی داری داشت (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با جیره دارای تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی دارای درصد پروتئین خام بالاتری نسبت به سایر گروه های آزمایش بودند. سبب این افزایش، مقدار پروتئین دریافتی باشد که با افزایش پروتئین دریافتی وزن عضلات و ابقای پروتئین افزایش می یابد (76 و 95). همچنین جوجه های تغذیه شده با تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی نسبت به جوجه های تغذیه شده با تراکم متوسط انرژی و سایر مواد مغذی دارای درصد پروتئین خام بالاتری بودند، به سبب این که با کاهش مواد مغذی جیره بافتهای بدن از مواد مغذی جیره با راندمان بهتری استفاده نموده و لذا مقدار ذخیره چربی لاشه کمتر و به تبع آن درصد پروتئین لاشه افزایش یابد. که این نتایج با نتایج صحرائی و شریعتمداری (1386) مطابقت دارد. اما با نتایج لیپنز و همکاران (2002) مطابقت نداشت. اما درصد ماده خشک لاشه و درصد چربی خام لاشه تحت تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره قرار نگرفت. لیپنز و همکاران (2002) گزارش دادند که محدودیت غذایی تاثیر معنی داری بر محتوای چربی لاشه نداشت. اثر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی بر درصد خاکستر لاشه معنی دار بود (05/0>p). به طوری که جوجه هایی که با جیره های با سطوح متوسط انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای کمترین مقدار درصد خاکستر لاشه بودند. تاثیر دوره اعمال تیمار بر هیچ یک از ترکیبات لاشه معنی دار نبود. اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر درصد پروتئین لاشه معنی دار بود، به طوری که جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای بیشترین درصد پروتئین لاشه نسبت به سایر گروههای آزمایشی بودند. اثر متقابل تراکم مواد مغذی جیره و دوره پرورش بر درصد خاکستر لاشه معنی دار بود، به طوری که تیمار 2 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) دارای بیشترین درصد خاکستر لاشه بودند. 4-3- متابولیت های پلاسما در این تحقیق استفاده از سطوح مختلف تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره، تفاوت معنی داری در مقدار گلوکز، تری گلیسرید، hdl، ldl و vldl پلاسمای جوجه گوشتی در سن 21 روزگی وجود نداشت (جدول4-10). با افزایش سطح انرژی قابل متابولیسم مقدار کلسترول خون کاهش پیدا کرد، اثر سطوح انرژی بر کلسترول خون معنی دار نبود. با افزایش در مقدار تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره مقدار گلوکز پلاسما افزایش یافت. به طوری که تیمارهای آزمایشی که در دوره رشد از جیره هایی با سطح بالای انرژی قابل متابولیسم 3100 کیلوکالری در کیلو گرم تغذیه شدند دارای مقدار گلوکز پلاسمایی بیشتری نسبت به جوجه های تغذیه شده با جیره دارای تراکم انرژی قابل متابولیسم 2945 کیلوکالری در کیلو گرم بودند. بالا بودن گلوکز در تیمارهایی که از تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند به سبب بالا بودن مصرف گلوکز و پیش سازهای در این تیمارها می باشد. هر چند مقدار تری گلیسرید بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت اما جوجه های گوشتی در تیمارهایی که از سطوح پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای مقدار تری گلیسرید بیشتری نسبت به سایر تیمارها بودند. که این نتایج با نتایج زهاو و همکاران (2009)، کامران و همکاران (2010) و سوینن و همکاران (2005) مطابقت داشت. اما با نتایج آبو زید و همکاران (2007) مطابقت نداشت. عدم افزایش سطوح تری گلیسرید و vldl خون به هنگام مصرف سطوح بالای انرژی و سایر مواد مغذی به سبب یک جبران اضافی در سیستم فیزیولوژیک، برای مقابله با چربی بالای جیره در این پرندگان باشد. این تنظیم می تواند به "تنظیم کاهشی" آنزیم لیپوپروتئین لیپاز مربوط باشد بنابراین سطوح تری گلیسرید و vldl بالاتر، ضرورتا در پرندگان تغذیه شده با یک جیره پر چربی اتفاق نمی افتد و جوجه ها می توانند بطور موثری چربی اضافی را از دستگاه گردش خونشان پاکسازی کنند (1 و 17). با کاهش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره مقدار hdl پلاسما در سن 42 روزگی به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی بر مقدار ldl پلاسما معنی دار بود (05/0>p). که با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره مقدار ldl پلاسما افزایش یافت. تراکم انرژی و سایر مواد مغذی تاثیر معنی داری بر مقدار گلوکز، تری گلیسرید، hdl و vldl پلاسمای جوجه گوشتی در سن42 روزگی نداشت (جدول4-11). اثر دوره اعمال تیمار تنها بر مقدار hdl پلاسما معنی دار بود. تیمارهای آزمایشی که فقط در دوره رشد با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند نسبت به تیمارها یی که در کل دوره پرورش با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای مقدار hdl بالاتری بودند. اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر مقدار hdl و ldl پلاسما معنی دار بود (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در دوره رشد) بیشترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) کمترین سطح hdl را داشتند. برای مقدار ldl جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی در کل دوره) دارای بیشترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در دوره رشد) دارای کمترین مقدار بودند. 4-5- هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن بدن معنی دار بود (05/0>p). که با کاهش در تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره، هزینه غذایی هرکیلوگرم افزایش وزن کاهش یافت. این نتایج با نتایج بشیری و همکاران (1388)، ظهیرالدینی و همکاران (1380) و بوچان و همکاران (2007) مطابقت دارد. بوچان و همکاران (2007) گزارش کردند بسته به مقدار مصرف و کیفیت دان، رقیق سازی انرژی (کمتر از 7 درصد) هزینه غذایی جوجه های گوشتی آرگانیک (پرورش یافته با دانه ها و مراتع بدون افزودنی های ضد میکروبی) را کاهش داد. تاثیر دوره اعمال تیمار بر هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن از لحاظ آماری معنی دار نبود. اما تیمارهایی که تنها در دوره رشد با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن بیشتری نسبت به تیمارهای دیگر بودند. اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن بدن معنی دار بود (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده درکل دوره) دارای بیشترین هزینه غذایی برای هر کیلو گرم افزایش وزن بودند.

تجزیه و تحلیل ژنتیکی صفات تولیدی در گاوهای هلشتاین مازندران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1387
  علی یوسفی گلوردی   سید حسن حافظیان

چکیده هدف از انجام این مطالعه برآورد پارامترها و روند ژنتیکی صفات تولیدی در گاوهای هلشتاین مازندران با استفاده از داده های جمع آوری شده توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور بود. داده ها از 49776 گاو هلشتاین که بین سال های 1368 تا 1383 متولد شده بودند، بدست آمد. اجزاء واریانس و پارامتر های ژنتیکی صفات مختلف بر اساس مدل حیوان (تک صفته) به روش حداکثر درستنمایی محدود شده بدون استفاده از مشتق گیری (df reml) برآورد گردید. میزان وراثت پذیری برای تولید شیر و چربی و درصد چربی شیر بر اساس 305 روز شیردهی به ترتیب 22/0، 24/0 و 08/0 برآورد گردید. میزان همبستگی ژنتیکی بین صفات تولید شیر و چربی 99/0، بین تولید شیر و درصد چربی 1- و بین تولید چربی و درصد چربی 52/0 بود. روند ژنتیکی صفات مورد مطالعه با استفاده از تابعیت میانگین ارزش اصلاحی بر سال تولد برآورد گردید. میزان پیشرفت ژنتیکی برای تولید شیر، تولید چربی و درصد چربی شیر به ترتیب 791/6 کیلو گرم، 139/0 کیلو گرم و 04/0- درصد در هر سال برآورد گردید. میزان روند ژنتیکی برای تولید شیر و چربی مثبت و برای درصد چربی شیر منفی و معنی دار (p>0.01) بود. کلمات کلیدی: صفات تولیدی، پارامترهای ژنتیکی، df reml، گاو هلشتاین

اثر سطح پروتئین با و بدون افزودن پودر قارچ صدفی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و برخی از فراسنجه های خونی در جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1393
  احمد رنجبر   یداله چاشنی دل

این آزمایش به منظور ارزیابی اثر سطح پروتئین با و بدون افزودن پودر قارچ صدفی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و برخی از فراسنجه های خونی در جوجه های گوشتی در یک آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی نامتعادل انجام شد. در این آزمایش180 قطعه جوجه خروس گوشتی یک روزه سویه تجاری راس 308 به 4 تیمار با 4 تکرار (تیمار شاهد با 3 تکرار) و 12 قطعه جوجه در هر تکرار بصورت کاملاً تصادفی اختصاص داده شد. تیمارهای آزمایشی جیره هایی بر پایه ذرت و سویا بودند که در دو سطح پروتئین (100 و 90 درصد توصیه های راهنمای سویه تجاری راس 308) با و بدون افزودن 2 گرم در کیلوگرم پودر قارچ صدفی، مکمل شده بودند. صفات مورد بررسی، خوراک مصرفی، افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، خصوصیات لاشه، ترکیب شیمیایی لاشه، فراسنجه های خونی و ترکیب شیمیایی فضولات بودند. نتایج این آزمایش نشان داد کاهش ده درصدی سطح پروتئین جیره به طور معنی داری باعث کاهش وزن بدن در دوره رشد و کل دوره پرورش، کاهش مصرف خوراک در دوره رشد، افزایش ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد، پایانی و کل دوره پرورش، افزایش کلسترول خون در 21 و 42 روزگی، کاهش درصد لاشه، ران، سینه، ایلئوم و افزایش درصد ماده خشک و چربی لاشه و همچنین کاهش مقدار نیتروژن دفعی و رطوبت فضولات در 28 و 42 روزگی جوجه های گوشتی شد (05/0>p). افزودن پودر قارچ صدفی به جیره به طور معنی داری باعث افزایش درصد لاشه، کاهش درصد چربی لاشه، افزایش درصد ماده خشک فضولات در 42 روزگی و کاهش غلظت کلسترول خون در21 و 42 روزگی در جوجه های گوشتی شد (05/0>p). اثر متقابل بین قارچ صدفی و سطح پروتئین جیره در وزن بدن در دوره رشد و کل دوره پرورش، مصرف خوراک در دوره رشد، ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد، پایانی و کل دوره پرورش، غلظت کلسترول خون در 21 و 42 روزگی، درصد لاشه، ران، سینه، طول ایلئوم و درصد ماده خشک و چربی لاشه و همچنین درصد نیتروژن دفعی و رطوبت فضولات در 28 و 42 روزگی جوجه های گوشتی به طور معنی داری مشاهده شد

تعیین ارزش تغذیه ای شبدر برسیم سیلویی با تفاله ی خشک مرکبات و تاثیر آن بر مصرف، قابلیت هضم ماده ی خشک و مواد مغذی، رفتار جویدن و عملکرد بره پرواری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1393
  مائده فیض   اسداله تیموری یانسری

چکیده این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن تفاله ی خشک پرتقال و پوست خشک نارنگی بر کیفیت، ترکیب شیمیایی، ph و اثرات تیمارها بر تجزیهپذیری شکمبهای ماده ی خشک و الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و پروتئین خام شبدر برسیم سیلویی درقالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار 1، شبدر برسیم بدون افزودنی؛ تیمار2، شبدر برسیم مکمل شده با 40 درصد تفاله ی خشک پرتقال؛ تیمار 3، شبدر برسیم مکمل شده با 40 درصد پوست خشک نارنگی؛ تیمار 4، شبدر برسیم مکمل شده با 35 درصد پوست خشک نارنگی و 5 درصد جو و تیمار 5، شبدر برسیم مکمل شده با 35 درصد تفاله ی خشک پرتقال و 5 درصد جو بودند. پس از 40 روز سیلوها باز و بلافاصله ph آن اندازه گیری شد. ph مواد سیلویی بین 1/4 تا 5/4 بود. نمره ی فلیت تیمارهای یک تا 5 به ترتیب 00/81، 33/96، 00/83، 33/74 و 00/97 بود. با توجه به ارزیابی های حسی، تیمار 5 با محاسبه نمره ی 5/19، کیفیت خیلی خوب در مقایسه با تیمار شاهد با نمره ی 17 (قابل قبول) داشت. ترکیب شیمیایی تیمارها تفاوت معنی داری داشت. با افزودن تفاله ی خشک پرتقال و پوست خشک نارنگی محتوای الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و پروتیین خام کاهش، و محتوای ماده ی خشک و ماده ی آلی به طور معنیداری افزایش یافت. تجزیه پذیری شکمبهای ماده ی خشک و مواد مغذی شبدر برسیم سیلویی با روش کیسههای نایلونی و با استفاده از سه رأس میش نژاد زل فیستوله شده (تقریباً دو ساله و با وزن 2±30 کیلوگرم) در زمانهای انکوباسیون صفر، 4، 8، 12، 24، 36، 48، 72 و 96 ساعت، اندازهگیری شد. تجزیهپذیری شکمبهای ماده ی خشک، پروتیین خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی به طور معنی داری تحت تأثیر تیمارهای مختلف با افزودن تفاله ی خشک مرکبات قرار گرفت و بخش بالقوه قابل تجزیه ی پروتئین و الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی افزایش یافت. نرخ تجزیه پذیری ماده ی خشک، پروتیئن خام و الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و تجزیه پذیری موثر در نرخ عبورهای 2، 4 و 6 درصد در ساعت با افزودن تفاله ی خشک پرتقال و پوست خشک نارنگی افزایش یافت. بیست رأس گوسفند نر آمیخته زل 4 ماهه در قالب طرح کاملاً تصادفی و با جیره ی حاوی 35 درصد شبدر برسیم سیلویی پرواربندی شدند. افزودن تفاله ی خشک پرتقال و پوست خشک نارنگی به ماده ی سیلویی، میانگین هندسی اندازه ذرات و الیاف موثر فیزیکی جیره مخلوط را به طور معنی-داری کاهش داد، مصرف ماده ی خشک و مواد مغذی افزایش یافت که تفاوت آن برای پروتئین، کربوهیدرات غیر الیافی و چربی معنی دار بود. هم چنین قابلیت هضم ماده ی خشک و مواد آلی به طور معنی داری افزایش یافت. تفاوت معنی داری در وزن بره ها و افزایش وزن روزانه بین تیمارهای آزمایشی در کل دوره ی پروار مشاهده نشد. میانگین ماده ی خشک مصرفی تفاوت معنی داری نداشت. با افزودن تفاله ی خشک پرتقال و پوست خشک نارنگی به ماده ی سیلویی، ضریب تبدیل خوراک به طور معنی داری افزایش و زمان نشخوار و کل فعالیت جویدن به طور معنی داری کاهش یافت. هم چنین ph و غلظت آمونیاک شکمبه افزایش یافت. نرخ عبور شکمبه ای تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت ولی نرخ عبور قسمت انتهایی دستگاه گوارش کاهش یافت. کل زمان ماندگاری در دستگاه گوارش با افزودن تفاله ی خشک پرتقال و پوست خشک نارنگی به ماده ی سیلویی، تفاوت معنی داری نداشت. هم چنین با افزودن تفاله ی مرکبات به ماده ی سیلویی ، غلظت گلوکز و کلسترول خون افزایش و غلظت تری گلیسرید کاهش یافت. با توجه به عدم کاهش عملکرد دام در اثر افزودن تفاله ی خشک پرتقال و پوست خشک نارنگی به شبدر برسیم سیلویی، می توان سیلوی مناسبی تهیه کرد که تا 35 درصد ماده ی خشک جیره ی بره ها استفاده شود و هزینه پرواربندی را کاهش داد. کلمات کلیدی: تجزیه پذیری، تفاله ی خشک مرکبات، شبدر برسیم سیلویی، فعالیت جویدن، قابلیت هضم، نرخ عبور

بررسی اثر مصرف سطوح مختلف روغن کتان (بذرک) بر عملکرد، تجزیه پذیری جیره، قابلیت هضم، برخی از فراسنجه های خونی، تولید گاز و برخی از صفات کمی و کیفی گوشت در بره های پرواری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  سیدمرتضی کاظمی شیاده   یداله چاشنی دل

جیره ها از نظر انرژی قابل متابولیسم و پروتئین قابل متابولیسم مشابه بودند. جیره های آزمایشی اثر معنی داری بر مصرف ماده خشک نداشتند اما نتایج این آزمایش نشان داد که گروه تغذیه شده با جیره حاوی 5/4 درصد روغن کتان بیشترین تأثیر منفی را بر قابلیت هضم مواد مغذی جیره کاملاً مخلوط داشت (05/0>p). در پایان آزمایش 12 رأس از بره ها برای تعیین خصوصیات فیزیکی و ترکیب شیمیایی لاشه کشتار شدند. جیره حاوی 5/4 درصد روغن کتان باعث ایجاد اختلاف معنی دار در برخی از خصوصیات لاشه بره ها از جمله وزن لاشه پر، وزن لاشه گرم، وزن لاشه سرد نسبت به تیمار شاهد شد (05/0>p). روغن کتان سبب افزایش اسید لینولئیک، اسید لینولنیک و نسبت اسیدهای چرب غیراشباع به اسیدهای چرب اشباع چربی داخل ماهیچه ای شد (05/0>p). همچنین استفاده از جیره حاوی روغن کتان در سطح 5/4 درصد تاثیر معنی داری بر فراسنجه های خونی و تولید گاز متان داشتند.