نام پژوهشگر: محمد رضا زارع
مجید قاسمی ناصر اسدی
در این تحقیق، خشکسالی اقلیمی و تأثیر آن بر منابع آبهای زیرزمینی منطقه مورد مطالعه (دشت گوهر کوه، واقع در 170 کیلومتری جنوب غرب زاهدان در استان سیستان و بلوچستان) طی یک دوره مشخص (1389-1369) مورد تحلیل قرار گرفته است. پس از جمع آوری نقشه ها، تصاویر ماهواره ای و آمار مورد نیاز (سری های زمانی بارندگی، سطح تراز و کیفیت آب های زیرزمینی)، مراحل آماده سازی داده ها (آزمون های کفایت و همگنی و تکمیل داده ها)، محاسبات آماری داده ها (تعیین میانگین های حسابی و وزنی، تعیین مولفه های روند و تناوب در داده ها با استفاده از کرلوگرام و روش طیف توانی، حذف مولفه های مذکور به روش کلاسیک و تفاضلی، تعیین توزیع آماری و نرمال سازی داده ها)، و در نهایت، بررسی همبستگی متقابل بین سری های مختلف داده ها به انجام رسیده است. ، در انجام این تحقیق، نسبت به معرفی اصطلاحات جدید "خشکسالی هیدروژئولوژی"، "خشکسالی هیدروژئوشیمیایی" و شاخص کمّی *spi اقدام گردیده است. بر اساس مجموعه محاسبات انجام گرفته، یافته های حاصله و بحث و بررسی به عمل آمده در خصوص آنها، مشخص گردید که وقوع خشکسالی اقلیمی اخیر، به طور مشخص بر کمّیت و کیفیت آبهای زیرزمینی منطقه تأثیر منفی گذاشته است. بر طبق محاسبات، یک تأخیر زمانی به میزان 11 تا 13 سال بین وقوع خشکسالی اقلیمی و تأثیرات منفی آن بر آبخوان مورد مطالعه وجود دارد. نتایج مذکور، از پشتیبانی مقادیر بالای ضریب تعیین (7/ تا 972/) به همراه مقادیر مناسب p-value، برخوردار می باشد. واژه های کلیدی: خشکسالی، آب زیرزمینی، گوهرکوه، همبستگی، روند، تناوب، خشکسالی هیدروژئولوژی، خشکسالی هیدروژئوشیمیایی.
محمد رضا زارع افشین قشلاقی
مطالعه حاضر به منظور بررسی و ارزیابی آلودگی منابع آب و خاک دشت شاهرود صورت پذیرفته است. به این منظور تعداد 143 نمونه خاک از مناطق مختلف دشت برداشته شد که از این تعداد ،71 نمونه خاک مناطق مختلف شهری برای میانگین گیری کاربری های مختلف شهری و 72 نمونه از سایر نقاط دشت به روش icp-ms مورد آنالیز شیمیایی قرار گرفتند. همچنین تعداد 48 نمونه آب چاه از مناطق مختلف دشت برداشت و به منظور تعیین غلظت آنیونها و کاتیون ها و همچنین تعیین عناصر و فلزات سنگین به روش icp-ms مورد آنالیز قرار گرفتند. از بین عناصر و فلزات سنگین بر حسب اولویت های زیست محیطی و غلظتهای آنها و همچنین تغییرات غلظت آنها در خاک و آب عناصر pb, zn, cu, cr, v, sr و p انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعات زمین شناسی انجام شده در منطقه نشان می دهد که نواحی شمالی دشت بیشتر شامل واحدهای آهکی ژوراسیک البرز (دلیچای و لار) و همچنین واحدهای شیل وماسه سنگ های شمشک می باشد و نواحی جنوبی منطقه بیشتر شامل واحدهای تبخیری-تخریبی (شیل و مارن گچی) سازندهای معادل قم و قرمز می-باشد. مطالعات مربوط به کیفیت خاک دشت نشان می دهد که غلظت استرانسیوم به طور محسوسی در نواحی با واحدهای گچ و نمکدار جنوبی و تا حد زیادی در واحدهای آهکی شمالی افزایش نشان می دهد. غلظت سرب، روی، کروم و فسفر در خاک منطقه لندفیل افزایش چشم گیری نشان داد که این امر حاکی از آلودگی انسانزاد این عناصر در این منطقه می باشد. از نظر مقادیر درجه آلودگی اصلاح شده در نمونه های خاک دشت، خاک لندفیل و خروجی حوضه نشان دهنده آلودگی اندک بوده و خاک در سایر محلها بدون آلودگی می باشد. مقادیر فاکتور غنی شدگی، شاخص زمین انباشتگی و فاکتور آلودگی در مناطقی که تحت تأثیر فعالیتهای انسان زاد (لندفیل، شهرسازی، شهرک صنعتی و . . . ) می باشند نسبت به سایر مناطق افزایش نشان داده اند. نتایج آزمایشات انجام شده بر روی منابع آب مشخص می کند که کربنات، سولفات، کلر، کلسیم، سدیم، منیزیم، استرانسیوم و هدایت الکتریکی آب در ایستگاههای همجوار با واحدهای گچی-نمکی شمال شرق و همچنین جنوب غرب دشت بالاتر از سایر نمونه ها می باشند. افزایش یون نیترات در آب زیرزمینی شهر شاهرود و شهرک صنعتی نشان از تأثیر شهرسازی و صنعت بر غلظت نیترات آب زیرزمینی دارد. روند کلی تغییرات تیپ آب از کربناته کلسیک در ابتدای حوضه به سمت کلروره سدیک در خروجی حوضه تغییر می یابد. مقایسه غلظت عناصر با who نشان می دهد که بسیاری از نمونه های آب در جنوب غرب منطقه از لحاظ غلظت سدیم، کلسیم و کلر مناسب برای شرب نمی باشند. در مجموع غلظت عناصر سنگین در نمونه های آب بسیار پایین بوده و تمامی آنها نسبت به فلزات سنگین از کیفیت مناسبی برخوردارند. محاسبه شاخص اشباع شدگی نشان داد که نمونه های آب در نزدیکی خروجی حوضه نسبت به کانیهای ژیپس و انیدریت نزدیک به اشباع می باشند. شاخص فلزی (mi) در تمامی آبها کمتر از یک می باشد.
محمد رضا زارع محمدباقر پارساپور
واقف معمولاً برای اداره ی امور موقوفه شخصی را به عنوان متولی تعیین می نماید و برای اطمینان از مدیریت شایسته ی موقوفه، وجود برخی صفات را در او شرط می نماید. به دلایلی ممکن است که گاهی احراز این صفات با ابهام همراه شود و تشخیص متولی را دچار مشکل نماید. متولی ممکن است «منصوص» باشد یعنی در وقفنامه نام او برده شده و یا صفاتی برای متولی ذکر شده باشد که با فرد معینی منطبق گردد. در غیر این صورت، موقوفه مجهول التولیه است و شخصی باید به عنوان متولی «منصوب» گردد. اگر موقوفه دارای متولی نباشد در اوقاف عام، سازمان اوقاف با اذن ولی فقیه اداره ی این اوقاف را بر عهده دارد و در اوقاف خاص، تصدی وقف اصولاً با خود موقوف علیهم است. صفات متولی در سه گروه جای می گیرند: صفات قانونی، صفات کمّی و صفات کیفی. صفات قانونی عبارتند از: اهلیت، امانت و کفایت. در رابطه با صفات کمّی نیز صفت اسن و اکبر را می توان در وقفنامه ها مشاهده کرد که معمولاً همراه با قید نسلاً بعد نسل است و مراد از آن این است که، تا زمانی که از نسل مقدم یک شخص وجود دارد نوبت به افراد نسل های بعدی نمی رسد. معمول ترین صفات کیفی که در وقفنامه ها در مورد تعیین متولی می توان دید عبارتند از: اسلام، عدالت، ارشدیت، اجتهاد، اتقی و اورع بودن، اعلم بودن و اصلح بودن. در صورت ابهام در صفات متولی و حسب مورد می توان از این قراین کمک گرفت: دقت در متن و ظاهر وقفنامه برای دستیابی به مراد واقعی واقف، استناد به مدارک رسمی اشخاص، بهره بردن از مقتضیات زمان و اوضاع و احوال فردی و اجتماعی، نظر کارشناس و متخصص در حوزه ی مربوطه، ملاک قرار دادن قوت و ضعف ایمان فرد، استناد به سوابق اشخاص و همچنین شهرت اشخاص به برخی امور، بیّنه (شهادت دو شاهد عادل)، استفاضه و شیاع مفید علم و همچنین حصول علم مسئول رسیدگی کننده با در نظر گرفتن اوضاع و احوال و شرایط گوناگون. مراجعی که به بررسی صفات مبهم و تشخیص متولی می پردازند شعب تحقیق اوقاف و دادگاه های دادگستری می باشند. شعب تحقیق می توانند رأساً و یا به تقاضای طرفین، قرار استماع شهادت شهود و تحقیقات محلی و ارجاع امر به کارشناس و هر نوع تحقیقات دیگری را که برای روشن شدن موضوع لازم بدانند صادر و اجرا نمایند.
شکوفه رضایی غلامعلی پیوست
با توجه به گستردگی تنوع کدو ها در استان گیلان وبه منظور ارزیابی تعدادی از ژنوتیپ های کدو، تنها ده ژنوتیپ کدو –ی مسمایی از نقاط مختلف استان گیلان جمع آوری شد و در طی فصل زراعی 1390 در غالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در شهرستان تالش واقع در غرب استان گیلان کشت شد. صفات مورفولوژیکی که شامل تعداد برگ، سطح برگ، تعدا شاخه های فرعی، طول شاخه ی اصلی و شاخه های فرعی، تعداد میوه در هر بوته، طول میوه، قطر میوه، نسبت طول به قطر میوه و وزن میوه در زمین اصلی اندازه گیری شد. سپس نمونه ها برای اندازه گیری صفات کمی و کیفی که شامل ضخامت گوشت، تعداد بذر ، وزن کل بذر، وزن صد دانه، مواد جامد محلول، میزان کاروتنوئید، میزان ماده خشک، میزان خاکستر و میزان ویتامین ث می باشند، مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین تمام ژنوتیپ ها تفاوت معنی داری در سطح احتمال 5 درصد برای این صفات وجود دارد. نتایج نشان داد که عملکرد کل در هر بوته با صفاتی مانند ضخامت گوشت، وزن کل بذر، تعداد میوه، وزن میوه و طول میوه همبستگی مثبت دارد اما با صفاتی مانند تعداد برگ، سطح برگ، نسبت طول به قطر میوه و میزان خاکستر همبستگی منفی دارد. در بررسی اثرات مستقیم صفات روی عملکرد نهایی محصول که به صورت عملکرد کل در یک بوته بیان شد مشاهده گردید که طول شاخه ی اصلی گیاه (823/0) بیشترین میزان اثر مستقیم و مثبت را دارد. همچنین مشخص شد که وزن میوه از طریق سطح برگ و میزان ماده خشک موجود در میوه اثر غیر مستقیم و مثبتی را روی عملکرد نهایی دارد. ولی طول شاخه های فرعی(185/0-) اثر مستقیم منفی روی عملکرد نشان داد. همچنین در نتیجه کلاستر بندی ژنوتیپ ها، در گروه اول ژنوتیپهای 26، 33، 34، 38،39، 41، 45،51 و 31 و در گروه دوم ژنوتیپ 36 قرار گرفت سپس گروه اول به دو زیر گروه خوشه بندی شد که شامل ژنوتیپ 31 در یک خوشه و ژنوتیپ های 26، 33، 34، 39، 38، 45 و 51 قرار گرفت.
یوسف رضایی سید محمد متولی
یکی از مهمترین ابزار در طیف سنجی اشعه گاما آشکارساز hpge می باشد. بطور کلی، آگاهی از بازدهی آشکارساز نیازی ضروری در بررسی عملکرد سیستم های آشکارسازی است که با توجه به فاصله چشمه از سطح آشکارساز و عوامل هندسی و جذبی، بشدت تغییر می کند .این حقیقت به خوبی شناخته شده است که اگر چه انتشار اشعه گاما از یک چشمه رادیواکتیو همگراست، وابستگی بازده آشکارساز hpge به فاصله چشمه از سطح آشکارساز از قانون مجذور وارون ساده که بر اساس نسبت مساحت سطح آشکارساز به مساحت کره ای به شعاع r است پیروی نمی کند. ا نحراف از این قانون به علت این واقعیت است که واکنش های فوتون اشعه گاما به سطح آشکارساز محدود نیست و در کل حجم آن رخ می دهد. از این رو، مفهوم آشکارساز نقطه ای مجازی برای آشکارساز ge(li) مطرح شد(notea,1971)، که بر اساس این مفهوم، نقطه ای درون آشکارساز ژرمانیومی وجود دارد که می تواند به عنوان آشکارساز نقطه ای مجازی همه واکنش ها را میزبانی کند. اگر واقعا چنین نقطه ای وجود داشته باشد که بتواند همانند موقعی که کل حجم آشکارساز در نظر گرفته می شود، پاسخگو باشد، ملاحظات هندسی مورد استفاده در کالیبراسیون آشکارساز بسیار ساده خواهد شد. این ساده سازی بخصوص در اندازه گیری اکتیویته بخش عظیمی از نمونه ها با اهمیت است. البته این فرض آشکارساز نقطه ای مجازی هیچ گونه مفهوم فیزیکی ندارد و تنها یک ساده سازی ریاضی است. دراین پژوهش برانیم تا با ساختن چشمه های دیسکی در ابعاد مختلف، به ارزیابی وابستگی بازده آشکارساز hpge به ابعاد چشمه های دیسکی در محدوده انرژی 26-1332 kev با استفاده از مفهوم آشکارساز نقطه ای مجازی بپردازیم.
سعید حبیبی محمد رضا زارع
علی رغم افزایش واحدهای مرغداری در سال های اخیر، این بخش رشد متناسب با پتانسیل موجود را نداشته است در این راستا عواملی همچون بهره وری پایین عوامل تولید، و ضعف مدیریت نقش داشته و تحقیق حاضر با هدف تجزیه و تحلیل بهره وری تولید در ارتباط با واحدهای مرغ گوشتی استان یزد در سال93-1392 انجام شد و بر اساس نتایج حاصل از تجزیه واریانس برخی عوامل مانند میزان تحصیلات مدیر، ظرفیت واحد، طول دوره پرورش و نوع سالن، ساختمان وتأسیسات و نحوه تهیه دان، برمیزان عملکرد و ضریب تبدیل واحدهای مورد مطالعه تأثیر داشت و نتایج حاصل از تحقیق با استفاده از تخمین تابع لگاریتمی تولید، نشان داد که پنج عامل دان، نیروی کار، انرژی، بهداشت و جوجه یکروزه تأثیر معنی داری بر تولید داشته و در بین این عوامل، دان طیور با داشتن بالاترین ضریب (60%) موثّرترین و بعد از آن جوجه یکروزه با ضریب(11%) و سایر عوامل در مراتب بعدی اهمیت قرار داشتند. تحلیل بهره وری جزئی عوامل تولید، از دیگر اهداف این تحقیق بود که در این رابطه مشخص گردید بهره وری متوسط و نهایی عامل دان، به ترتیب 455/0 و274/0واحد، نیروی کار، 7/5 و396/0 واحد، جوجه 35/2 و270/0 واحد، بهداشت 061/0و 002/0- واحد وعامل انرژی به ترتیب 071/0و005/0 بود. درمحاسبه ی میزان استفاده از نهاده ها (نحوه تخصیص بهینه ی عوامل تولید)، مشخص شد که میانگین این مقدار برای دان 85/0، نیروی کار45/1، جوجه 78/0، بهداشت 02/0- وانرژی 06/0 بود.