نام پژوهشگر: محمد توحیدفام
لیلا عیسی وند محمد توحیدفام
مح کلی این رساله آنچنان که از نامش بر می آید ، تاثیر فمینیسم پست مدرن بر دموکراسی است . یعنی ابتدا بررسی مساله ی فمینیسم پست مدرن ، سپس تاثیر آن بر دموکراسی . این رساله شامل 5 فصل به اضافه نتیجه گیری می باشد که در ابتدای فصل اول ، کلیات رساله شرح داده شده است. سپس در فصل دوم، مبانی نظری رساله که شامل اصول و مبانی پست مدرنیسم و تعامل فمینیسم و پست مدرنیسم می باشد مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت تاثیر گذاری مقوله ی پست مدرنیسم و فمینیسم بر تحول مفهوم دموکراسی را در فصل دوم شرح داده ایم. در فصل دوم ما به دنبال اثبات تاثیر گذاری پست مدرنیسم، فمینیسم و دموکراسی بر یکدیگر بوده ایم. فصل سوم رساله که با عنوان تاریخچه ی فمینیسم و دموکراسی نامگذاری شده به بررسی تاریخی این دو معقوله ی در اندیشه سیاسی از زمان پیدایی آنها ، یعنی فمینیسم از سالهای 1850 تا به حال و دموکراسی ، از زمان یونان و روم پرداخته است. در فصل سوم، امواج فمینیسم که شامل سه موج می باشد تا قبل از پست مدرنیسم مورد تحلیل قرار گرفته است و انواع دموکراسی های ایدئولوژِیک و غیر ایدئولوژیک را نیز مد نظر قرار داده ایم. در فصل چهارم اندیشه ی فمینیستی پست مدرن به صورت مبسوط شرح داده شده بود و برخی تاثیرات عمده بر اندیشه ی فمینیستی پست مدرن را دنبال کرده ایم و دیدگاه های تنی چند از فمینیست های پست مدرن را به اختصار توضیح داده ایم، همچنین به نقد آن نیز پرداخته ایم. در نهایت، این رساله در صدد اثبات این مدعاست که فمینیسم توانسته است بر دموکراسی های معاصر زمانه خود تاثیر گذار باشد که در فصل پنجم این مساله را تشریح کرده اید. ابتدا تاثیر امواج سه گانه ی فمینیسم بر دموکراسی سپس اینکه آیا فمینیست های پست مدرن توانسته اند اولویت های مورد نظر خود را در قالبی از دموکراسی های امروزی بگنجانند و اگر موفق بوده اند چگونه؟ و به این سوال پاسخ می دهیم که فمینیسم پست مدرن تحت تاثیر از شکسته شده فضای ایدئولوژِیک، توانسته است مدل غیر ایدئولوژیکی از دموکراسی ارائه کند. تاجایی که امکان داشته است در این رساله به این پرسشها پاسخ داده ام. توایچکیده:
مهدی ربانی نژاد محمد توحیدفام
« فره ایزدی که از آن به نوری تعبیر میشود که در افرادفایز میشود تا توان انجام امور بیابند، و خاص ترین آن به پادشاهان عالم،عادل و حکیم می رسد،مبنای نگرش ایرانیان باستان به حکومت و حاکم،عامل مشروعیت بخش و موید اساس حقانیّت الهی پادشاهان بود که در برخی از برهه ها خصوصاً با آمیختگی دین و دولت سبب تحکّم و به ویژه استبداد دینی حکام شده،پس از فراز و نشیب هایی درعصر اسلامی با ورود اعراب به ایران به خاموشی گراییده،جای خود را به اندیش? خلافت اسلامی داد.امّا در کمتر از نیم قرن بعدخلفای موصوف به جانشین پیامبر که از موازین اسلام عدول کرده،حکومت را وراثتی نمودند،با بحران مشروعیّت و قدرت مواجه شده با بکارگیری اندیشمندان و بهره گیری از اندیش? فره ایزدی که در اساس با اندیش? خلافت مباینت داشت به فکربازسازی این مهّم افتادند.در عصر میانی خلافت خلفای عباسی و با سلط? سلسل? پادشاهان ایرانی-شیعی آل بویه بر دارالخلاف? بغداد این مهم تشدید شد.ماوردی و خواجه نظام از جمل? تئوری پردازان در خدمت حکام و صاحب نام این عصربودند که به ترتیب با شریعت نامه نویسی و تدوین نظری? خلافت موروثی،و سیاستنامه نویسی،پادشاهی اسلام را توجیه نمودند. اهداف: این پژوهش تلاش نمود تا روشن نمایدکه: آیا ابوالحسن ماوردی«اقضی القضاه خلفای عباسی»، و نیز خواجه نظام الملک طوسی«وزیر قدرتمند سلاطین سلجوقی»، به عنوان دو اندیشمند شافعی مذهب اشعری مسلک، در قرن پنجم ه.ق. برخلاف آموزه های اسلام،و تحت شرایط سیاسی اجتماعی، برای توجیه حقانیت خلفای عباسی و سلاطین سلجوقی از این اندیشه بهره گرفته اند یا خیر؟ روش اجرا: به صورت گردآوری اطلاعات کتابخانه ای. نتایج:ماوردی آنگاه که احساس نمود سیستم خلافت متغیرهای لازم مشروعیت دینی ونیز قدرت خودرا ازدست داده،وخواجه نظام در شرایطی که احساس نمود پادشاه قدرتمندی که خود حافظ جان و مال وناموس وقداست خلیفه است نمیتواندمشروعیتش را از چنین خلیفه ای به عاریت گیرد با بهره گیری از این اندیشه ، تمهید استقلال مشروعیت پادشاه ازخلیفه را فراهم نمود، بی آنکه خلافت را منکرشود
معصومه عموری محمد توحیدفام
با پایان جنگ جهانی دوم در اثر ناآرامی های متمادی، شیوع فقر و بحران های اقتصادی، اروپا و بلوک وابسته به غرب از نفس افتادند. در این میان اتحاد شوروی ابرقدرت جدید با اندیشه های کمونیستی، اروپای شرقی را تحت اشغال خود در آوردو جهان سرمایه داری را به مبارزه طلبید. روی کارآمدن رژیم های کمونیستی در این مناطق و حمایت از جنبش های کمونیستی در سراسر جهان به ویژه بلوک وابسته به غرب آغاز ماجراجویی های این قدرت نوظهور بود. دولت رفاه به همراه سیاست های لیبرالیسم اجتماعی مدرن در نیمه دوم قرن 20 در واکنش به بحران های سرمایه داری در پاسخ و مقابله با خطر روزافزون گسترش جنبش های کمونیستی و قدرت گرفتن آنها در اروپای غربی و سایر کشورهای وابسته به غرب شکل گرفت. دولت رفاه، تا حدود سه دهه با کامیابی در غالب کشورهای غربی به اجرا درآمد و نتایجی مثبت به بار آورد به گونه ای که از طریق بازسازی و بهسازی اقتصادی، ارتقاء جایگاه کشورهای غربی در مناسبات بین المللی، خنثی نمودن سیاست های نفوذی دولت های کمونیست، افول جاذبه کمونیسم و احیای نظام سرمایه داری؛ اسباب فروپاشی جنبش های کمونیستی را فراهم ساخت.
لنا عبدالخانی علی اکبر امینی
زبان به عنوان محور فرهنگی و محصولی اجتماعی ، نظام معنایی و متن فرهنگی هر جامعه ای را تشکیل می دهد که افراد جوامع را از دیگر اقوام و ملل متمایز می سازد . زبان هر جامعه یک عنصر فرهنگی پویاست که با تغییرات و دگرگونیهای سیاسی – اجتماعی آن جامعه متحول می شود . گاه این تغییرات و دگرگونیها در راستای تقویت و تحکیم زبان ملی و فرهنگی آن جامعه اقدام می نماید و گاه به نحو دیگری در سدد تضعیف و محو زبان ملی و فرهنگی از حافظه مردم آن سرزمین بر می آید . روش تحقیق : در این پژوهش از روشهای مطالعه کتابخانه ای،بر پایه دو اصل اساسی صحت و دقّت با استفاده از روش ترکیبی (متن خوانی ،تصویرخوانی و سند خوانی)و بررسی متون کتابها،مقالات،روزنامه ها، مجلات،اسناد دولتی و شخصی،سخنرانیها،و مصاحبه،سایتها و سیستمهای اطلاع رسانی رایانه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق:در این تحقیق تلاش شده است ضمن بررسی رویکردهای ناظر به تحولات زبانی از نگاه جامعه شناختی ، تأثیر این تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی را بر زبان جوامع نشان دهد . یکی از این دگرگونیها و تغییرات سیاسی انقلابها و ایجاد دولتهای جدید می باشند که پس از روی کار آمدن سیاستهای خاصی را به خصوص در حوزه فرهنگ اتخاذ می نمایند ، تغییر در زبان آن جوامع از جمله این سیاستگذاریها به شمار می آید که منتهی به جایگزینی زبانی دیگر و در نهایت ایجاد هویت انسانی جدیدی می شود که از تعلقات فرهنگی و تاریخی گذشته فاصله گرفته و می بایست در فرهنگ جدید ادغام شود . این پژوهش به طور مشخص نظامهای توتالیتر را که از جمله دولتهایی به شمار می روند که پس از روی کار آمدن در تلاش هستند فرآیند هویت سازی ملت های خویش را در حوزه فرهنگی به ویژه بخش زبانی با سیاستگذاریهای خاصی همراه سازند ، مورد بررسی قرار دهد و به صورت موردی جامعه تاجیکستان در طول حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی سابق از نظر می گذرد . یکی از سیاستهایی که نظام مذکور پس از انقلاب اکتبر در حوزه فرهنگ و زبان، اتخاذ نمود، سیاست " روسی سازی " و " ادغام ملتها " بود . در ادامه همین سیاست حرکت گسترده ای برای تغییر خط در جمهوری های غیر روس آغاز شد و خط که در بستر معانی و مفاهیم و روح ویژه یک زبان شکل و توسعه می یافت، به انزوا رفته و به طور جدی توسط سیاست های دولت شوروی سابق دستخوش بحران گردید. همچنین این پژوهش سعی در نشان دادن و معرفی مشکلات و محدودیت هایی که در اثر تغییر زبان در جامعه تاجیکستان روی داد ، می باشد . تغییر زبان از فارسی به روسی و سپس سیریلیک باب ورود بی ضابطه و به بیان دقیقتر هجوم واژگان بیگانه بویژه واژگان روسی را گشود . واضح است که این هجوم نه فقط مانع رشد و تکامل طبیعی زبان می شود، بلکه استقلال و هویت زبانی را از بین می برد، به طوری که اگر وضع سابق ادامه می یافت چیزی نمی گذشت که زبان فارسی تاجیک به زایده زبان روسی مبدل می شد. در حالی که بسیاری از این واژه ها و قالب ها، با طبیعت زبان فارسی تاجیکی سازگاری نداشته اند. در پایان این رساله اشاره می شود که زبان و ادب فارسـی تاجیکی بنابر وضعی که در سده ی بیست داشت، کاستی ها، کمبودها و گـرفـتاری های زیادی دارد و با چــالـش هـای جـــدی مـواجـه است.زبان فارسی تاجیکی برای برون رفت از بحران موجود ناگزیر از بهره گیری از هـمه ی امکانات جغـرافـیای فـرهـنگی خود است. اسـتفاده از مجموع امکانات میهـن فـرهـنگی، زبان فارسی تاجیکی را در جهـت تحول، نوسازی و رشد سریع و هم چـنین یکسان سازی واژه هـا کمک خواهد کرد.
محید گل پرور سید علی مرتضویان
تحولات شتابان در همه ی عرصه های حیات بشری، چشم اندازهای پیشین حیات سیاسی را دگرگون کرده و افق های تازه ای را آشکار نموده است. دگرگونی های بنیادین حاصل شده، شناخت «امر سیاسی» بر بنیادهای موجود را با ناکارآمدی مواجه نموده و استقرار شناخت بر بنیادهای متفاوتی که امکان شناخت آینده های سیاسی بسیار پیچیده و سیال را فراهم آورد، ضرورت بخشیده است. هدف این پژوهش نشان دادن کاستی ها و محدودیت های بنیادهای شناخت سیاسی کنونی و تبیین بنیادهایی است که با عبور از ساختارها و مرزبندی های کنونی، از رهگذر به کرسی علم نشاندن دانش آینده پژوهی سیاسی، امکان شناخت خلاقانه ی پیچیدگی های فزاینده ی آینده های سیاسی را بطوری هوشمندانه فراهم آورد. مدل بکار گرفته شده برای تبیین بنیادهای شناخت هوشمند آینده های سیاسی، مدل هولوگرافیک، رویکرد آن انتگرال و روش برگرفته از این رویکرد روش aqal و imp است تا به یاری آنها، بتوان آینده های سیاسی را همزمان، از همه ی منظرهای فردی/ جمعی و درونی/ بیرونی و بر اساس همه ی مراتب آگاهی فردی/ اجتماعی مورد تبیین قرار داد. با بهره مندی از مدل, رویکرد و روش مذکور، تلاش گردیده نشان داده شود که به منظور دستیابی به شناختی هوشمند، شناخت آینده های سیاسی بایستی بر بنیادهایی: فرامتافیزیکی، روابط در عین استقلال جدایش ناپذیر بین حوزه های عینی و ذهنی و فردی و جمعی، «امر واقع» گسترش یافته ی درونی/ بیرونی چند واقعیته، ساختار منطقی چند ارزشی و چند منطقی، مفاهیم و سازه های مفهومی دربرگیرنده ترِ برهانی/ استعاری و شناخت مبتنی بر همه ی مراتب آگاهی، سامان یافته و استوار گردد. در این صورت، آینده پژوهی سیاسی قادر خواهد بود امر پیچیده ی آینده هایی که با دگرگونی فزاینده همراه است را مورد شناخت قرار دهد. همچنین استدلال گردیده است که شناخت آینده های سیاسی ضرورتاً بایستی بر بنیادها و مفروضاتی استوار گردد که متضمن شناختی هوشمند باشد.
مهرنوش راهبر مجتبی مقصودی
چکیده پایان نامه(شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): در انتخابات ریاست جمهوری 1376، گروهی از نخبگان، به تبع نیازها و خواسته های موجود در جامعه ی ایران، با طرح مفاهیمی همچون دموکراسی، جامعه مدنی، آزادی و لزوم مشارکت بیشتر مردم در عرصه های سیاسی و اجتماعی و با قصد انجام اصلاحات در روش ها و رویه های حاکم بر اداره ی کشور (به طور کلی با جهت گیری به سمت دموکراتیزاسیون نظام سیاسی) در قالب ساختار سیاسی موجود، به نحو غیرمنتظره ای اکثریت آراء را کسب کردند. پیروزی این نخبگان که سپس به نام "اصلاح طلبان" شناخته شده و اندیشه ی آنها نیز به "اصلاحات" مشهور شد، نقطه ی مهمی در تاریخ جمهوری اسلامی بود؛ اما تحقق هر چند نسبی شعارهای مطرح شده با چالش مواجه شد و تحولات دوره ی هشت ساله حضور اصلاح طلبان در قدرت سیاسی، ناکامی در اصلاحات و گذار به دموکراسی را نمایان ساخت؛ به نحوی که تحولات مذکور به خشونت فزاینده ی سیاسی- اجتماعی، خروج گسترده ی اصلاح طلبان از دایره ی قدرت و نیز بسته شدن بیش از پیش فضای سیاسی و اجتماعی انجامید. در واقع نخبگانی که به نحوی شگرف قدرت سیاسی را بدست آورده بودند، ظرف هشت سال به تدریج آن را به طور کامل از کف دادند. تأمل در مسأله ی مذکور، هدف اصلی این پژوهش را نقد و بررسی عملکرد جریان اصلاح طلب قرار داده است. پرسش اصلیِ پژوهش این است که؛ مهمترین چالش ها، ناکارآمدی ها و آسیب های جریان اصلاح طلب در راه دستیابی به اهداف خود، در دوره ی هشت ساله ی دولت اصلاحات (بین سالهای 1384-1376) چه بوده است؟ بر این اساس، تلاش شده است تا با بهره گیری از نظریات گذار به دموکراسی و در چارچوب نظرات نخبه گرایانه ی اودانل و اشمیتر، موضوع مورد پژوهش، تحلیل و تبیین شود. صورتبندی فرضیه ی پژوهش بدین گونه است که؛ جریان اصلاح طلب 1376 برای انجام اصلاحات و گذار به دموکراسی دچار ناکارآمدی هایی بود؛ ناتوانی در مذاکره و اجماع با مخالفان معتدل اصلاحات در نظام سیاسی و به دنبال آن، تعامل نامناسب با بدنه ی اجتماعی و جامعه مدنی، به همراه رادیکالیسم و عدم مرزبندی میان بعد رسمی و غیر رسمی توسط جریان اصلاح طلبی، سبب شد تا توافقی با مخالفان میانه رو و رادیکال اصلاحات صورت نگیرد و گذار به دموکراسی با شکست مواجه شود. این مسائل، مهمترین چالش ها و آسیب های جریان اصلاح طلبی در سالهای 84- 1376 بوده اند. انجام پژوهش با استفاده از روش های تحقیق تحلیل محتوای کیفی و تفسیری (تلفیقی) و روش های گردآوری اسنادی و نیز مستقیم (مصاحبه با شماری از صاحبنظران) صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، اصلاح طلبان نتوانستند انسجام و مشی واقع گرایانه و میانه روی را در میان خود حفظ نموده و تعامل مناسبی با بدنه ی اجتماعی خود و نیز مخالفان اصلاحات برقرار کنند. نخبگان اصلاح طلب، به دنبال ناکامی های سیاسی، به تدریج اعتماد جامعه را از دست داده و دچار افول اجتماعی شدند. مجموعه حوادث رقم خورده در دوران اصلاحات، به خشونت و بی ثباتی سیاسی- اجتماعی نیز انجامید. در نهایت نیز اصلاح طلبان از کلیه ی حوزه های قدرت سیاسی به نحو بسیار گسترده ای خارج شدند و قدرت را به یکی از رادیکال ترین گفتمان های مخالف خویش واگذار کردند.
محمد علی گل محمدزاده محمد توحیدفام
بسمه تعالی دانشکده علوم سیاسی ( این چکیده به منظور چاپ در پژوهش نامه دانشگاه تهیه شده است. ) نام واحد دانشگاهی: تهران مرکزی کدواحد: 101 کدشناسایی پایان نامه: 10120812901010 عنوان پایان نامه: بررسی تطبیقی انقلاب اسلامی ایران و جنبش های اخیر در منطقه با تکیه بر جنبش مصر نام و نام خانوادگی دانشجو: محمدعلی گل محمدزاده تاریخ شروع پایان نامه: 25/9/90 شماره دانشجویی: 89066255400 تاریخ اتمام پایان نامه: 13/4/91 رشته تحصیلی: علوم سیاسی ( خاورمیانه ) استاد/ استادان راهنما: جناب آقای دکترتوحیدفام استاد/ استادان مشاور: سرکار خانم دکتر پاک نیا آدرس و شماره تلفن: استان اردبیل – شهرستان مشگین شهر- فاز دوم فرهنگیان 04525237890- 09122577954 چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده ) به دلیل اهمیت منطقه خاورمیانه در جوامع بین الملل انقلاب اسلامی ایران و جنبش های این منطقه نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و انقلاب اسلامی ایران که تنها انقلاب در منطقه مخالف غرب حساسیت بیشتری را در روابط بین الملل به ویژه جوامع غرب دارد به همین دلیل اظهارنظرهای گوناگونی در خصوص رابطه انقلاب اسلامی ایران با جنبش های اسلام گرای منطقه به ویژه جنبش های اخیر مطرح می شود که در این تحقیق تلاش شده ضمن بررسی تطبیقی انقلاب اسلامی ایران به ویژه جنبش مصر تفاوت های و تشابهات این دو پدیده اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده و نقش فضای مجازی و جهانی شدن را به عنوان تفاوت و نقش دینی را به عنوان تشابه که تاثیر بسزایی در تضعیف اقتدار دولت های ملی را به دنبال داشته بررسی و اثرگذاری دو موضوع 1) گسترش فضای مجازی 2) جهانی شدن را در تحولات اخیر منطقه به ویژه مصر به اثبات برسانند. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع مکتوب در قالب کتاب ها، مقالات، پژوهش ها و روزنامه ها و سخنرانی های تخصصی این نتیجه حاصل شده که جهانی شدن و فضای مجازی به ویژه اینترنت بیشترین تاثیر را در رشد جنبش های منطقه به ویژه جنبش مصر داشته است. واژگان کلیدی: منطقه – خاورمیانه – انقلاب - جنبش – جهانی شدن – فضای سایبری
ندا حسینی محمد توحیدفام
تضعیف و شکست دادن دیکتاتوری ها کار ساده ای نیست، به علاوه تمامی تلاش ها و مبارزات مدنی با وجود صدمه های فراوان به کوشندگان و مبارزان مدنی به پیروزی نمی انجامند. دیکتاتوری ها بدون تحمل مخاطرات و تلفات نابود نمی شوند از اینرو هرگونه جریان آزادی خواهانه مخاطرات و رنج های بالقوه ای به همراه دارد و برای عملی شدن نیازمند زمان است. مطمئناً هیچ وسیله ای نمی تواند پیروزی سریع را در تمامی وضعیت ها تضمین کند اما انواعی از مبارزه که ضعف های قابل تشخیص دیکتاتوری ها را هدف قرار می دهند امکان بیشتری برای رسیدن به موفقیت را برای کوشندگان مدنی خواهد داشت. شهرونـدان جامعه ی مدنی در کوشش بی انقطاع خود برای حفظ بنیان های نظام دموکرات، به نقد دولت می پردازند و دولت نیز به نیاز و خواست های قانونی آنها توجه کرده و با حمایت از گروه ها و نهادهای مردمی، زمینه ی مشارکت مردم را در قدرت سیاسی فراهم می سازد. در حالی که در حکومت های دیکتاتوری در غیاب سازمان ها و تشکل های مردمی و عدم پاسخگویی دولتمردان به مطالبات اجتماعی- سیاسی- صنفی و اقتصادی مردم، در هنگام برخورد جامعه با موقعیت های بحرانی مانند رویارویی مردم با حکومت های استبدادی، خواسته های مردم از طریق شورش، هرج و مرج و انقلاب بازنمایی و ابراز می شوند. در مقابل، تاکتیک ها و روش های گوناگون و متنوع مسالمت جویانه به عنوان ابزار عمل جنبش ها و کوشش های اجتماعی- سیاسی، مناسب ترین شیوه ها جهت حمایت و پیشبرد اهداف و برنامه های مدنی و حقوق بشر هستند. یکی از نکات کلیدی که باید همواره مدنظر داشت این است که حکومت دیکتاتوری در اوج قدرت خود، باز هم به سرچشمه های قدرت جامعه وابسته است و اگر مردم دست از حمایت خود بردارند حاکم نمی تواند حکومت کند. مردم اصلی ترین دارندگان قدرت در جامعه هستند و با توجه به اینکه اطاعت، قلب یک قدرت سیاسی است اگر مردم اطاعت نکند حاکم نمی تواند به حکمرانی ادامه دهد. از اینرو فرمانبرداری و تـن دادن مـردم به دستورات، عاملی است که موجب می شود ارکان قدرت به کار خود ادامه دهند، بنابراین خوددارای مردم از عمل به دستورات و در نتیجه مختل کردن ساز و کار قدرت مهمترین اقدام در راه تضعیف یک سیستم سیاسی است. لذا کسانی که از نظر سیاسی بی تفاوتند آنانی هستند که تسلیم تبلیغات رقیب گشته اند، از اینرو جنبش های بی خشونت نیازمند راهکاری هستند تا به جامعه نشان دهند که بی تفاوتی به سرکوب، جعل حقایق و تبلیغات دروغین حکومت، به ضربه خوردن آزادی های فردی آنها بیش از پیـش کمک می کند.
رضا رستگاران محمد توحیدفام
ظهور سلفی گری یکی از مهمترین وقایع تاریخ است که فراز و نشیب بسیاری را شاهد بوده و توانسته است بااستفاده از جذابیت هایش در بین تمامی ادیان و توده ها، با شعار بازگشت به اصول اولیه، در برهه هایی از تاریخ تاثیرات فراوانی بر جای گذارد. شکل گیری سلفی گری همچنین یکی از مهمترین رویدادهای ایدئولوژیک تاریخ مسلمانان به شمار می آید، که توانسته است با ادبیات فقهی و کلامی، نیاز به گرایش ها و جریان های سیاسی سلفی را در اشکال امروز باز تولید نماید. بنابراین یکی از خطرناک ترین تهدیدات جهانی اسلام رویکرد خاصی از اسلام گرایی است که با عنوان "سلفی گری" معرفی می شود. چندی پیش و در بحبوحه انقلاب مصر، تعدادی از رهبران سلفی این کشور، "دموکراسی" را کفر خوانده و خواستار احیای نظام بیعت در انتخاب خلیفه مسلمین شدند. در کنفرانس انتخاباتی منطقه البراجیل در جیزه، عادل عزازی گفت : «دموکراسی یا آنچه که از آن به حکومت ملت بر کشور تعبیر می شود کفر به خداست، قوانین اسلامی که در عربستان اجرا می شود در کاهش جرایم موثر بوده و این امر باید مورد توجه ما نیز باشد.» اگر بپذیریم که قوانین حاکم بر عربستان همان آموزه های سلفی و وهابی است که هیچ ارتباطی با سلف صالح ندارند، باید گفت؛ سلفیان در حال تجدید قوا هستند و مایه نگرانی مسلمانان میانه رو و صلح طلب، چرا که این باز تولید جهل، برای جهان اسلام گران تمام خواهد شد. با توجه به مواجهه جدی نظام بین الملل با موضوع افراطیون مسلمان که از سوی رسانه ها و سیاسیون غربی بنیادگرا نام گذاری شده اند و اهمیت روشن شدن زوایای پنهان خشونت ورزی و افراط گرایی، این پایان نامه مشخصا به موضوع افراط گرایی و نفوذ اندیشه های سلفی تندرو، بر رفتار سیاسی گروهی از مسلمانان می پردازد که در عمل به فرائض دینی به وجه سیاسی دین، مطابق با تفاسیر و آراء اسلاف خود توجه بیشتری می کنند و با استفاده از منابع مالی برخی کشورها و بعضا انگیزه های سیاسی به خشونت و ترور متوسل می شوند. امروزه همچنین در سایه تعریف آشفته ای که از مفهوم اهل سنت ارائه می شود، جریان های سلفی واژه سلف را مصادره به مطلوب کرده و حتی مفهوم اهل سنت را عمدتا درتقابل با شیعیان به کار می برند. بنابراین ضمن هشدار درباره یکسان انگاری سلف گرایی و سلفی گری و تاکید بر تمایز بین جریان سلفی تندرو با اهل سنت و فرق اسلامی، واضح است که باید حد فاصل این مفاهیم و جریانات را در مبانی و ایده های پایه ای ایشان جستجو کرد. در این پژوهش ضمن تمایز میان فرقه های مختلف مسلمان سنی مذهب، با غور در مدارس اسلامی پاکستان و نحوه آموزش تعلیمات مذهبی در این مدارس، میزان تاثیرپذیری طلاب دینی از اندیشه های سلفی بررسی و پیش از آن با اکابر سلفیه آشنا خواهیم شد. چگونگی ظهور سلفیه، نحوه نضج و توسعه مدارس اسلامی پاکستان، باورهای سلفیان، موضوع تکفیر، مسئله بدعت، ارائه تفسیری خاص از مقوله جهاد، ضدیت با غرب و مدرنیته، صدور فتاوای فتنه انگیز و ... که همگی دلالت برگذشتن از مرز اعتدال و میانه روی در این مسلک دارند، به حول و قوه الهی موضوع بحث این مقاله خواهد بود. امید است این کوشش چراغ راهی برای پویندگان راستین مسیر پرخطر و طولانی، صلح طلبی و انسانیت مداری باشد.
سیده رقیه مظفری صحنه سرایی محمد توحیدفام
پیروزی انقلاب اسلامی فصل جدیدی در مناسبات ایران و ایالات متحده آمریکا گشود. با وجود آنکه دولت آمریکا اولین کشوری بود که در جامعه جهانی ، انقلاب نوپای ایران را به رسمیت شناخت و نخست وزیر دولت موقت انقلاب ایران نیز در همین راستا و با توجه به نگاه واقع گرایانه به مسائل بین المللی سعی نمود با حفظ منش انتقادی رابطه کشور را با آمریکا حفظ نماید اما انجام برخی وقایع از جمله حمله گروهی از دانشجویان به سفارت ایالات متحده و اشغال و گروگانگیری 444 روزه دیپلماتهای این کشور فضای مناسبات دو متحد استراتژیک سابق را به سمت خشونت ؛ درگیری و قطع مناسبات دو جانبه سوق داد و گفتمانی نو در ادبیات سیاسیون ایرانی با عنوان معرفی آمریکا به عنوان نماد استکبار جهانی پدید آورد. در این بین طی 33 سال قطع رابطه میان دو کشور تلاشهای محدود صورت گرفته برای بهبود مناسبات موثر واقع نشد و آمریکا نیز با تهدید دانستن ایران در صدد تنبیه و مجازات جمهوری اسلامی برآمد که تصویب تحریمهای اقتصادی در این راستا است. در این بین همسایگان جنوبی ایران با استفاده از فرصت پیش آمده و بر مبنای اصول رئالیسم که برگرفته از نزدیکی منافع و قدرت می باشد علاوه بر بهبود مناسبات خود با آمریکا سعی در پر کردن نقش شاه سابق در منطقه به عنوان ژاندارمی جدید برآمده و در بحبوهه تحریمهای ایران با دستیابی به جدیدترین تکنولوژی های روز خصوصا در حوزه استحصال منابع زیر زمینی به رشد فراوان اقتصادی دست یافتند. در طی این سه دهه همواره عوامل متعدد داخلی و خارجی در افزایش روند خصومت دو کشور ایران و امریکا موثر بوده اند . نوع تعامل و گفتمان حاکمان ایران ، اتخاذ تصمیمات تند و تهدید آمیز توسط سران دو کشور ، حرکت ایران به سمت خودکفایی نظامی و تقویت بنیه دفاعی و حمایت از گروههای اسلامی ، مبارزان فلسطین و حزب ا... لبنان همراه با گسترش ایدئولوژی عدم سازش با اسرائیل که کاملاً در تضاد با دکترین سیاست خارجی امریکا بود موجبات بی اعتمادی بیشتر دو کشور و دوری آنها را از هم پدید آورد در این بین اقدامات آمریکا در سکوت مقابل تجاوز 8 ساله ارتش بعثی عراق و واقعه انفجار هواپیمای ایرباس ایرانی تاثیر به سزایی در دوری دو کشور از هم و به کارگیری گفتمان نفی مذاکره با آمریکا را پدید آورد. پژوهش حاصل حول محور بررسی تطبیقی منافع کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی از روابط تنش زای ایران و ایالات امریکا بر مبنای نقش و جایگاه منافع ملی و قدرت بر اساس اصل رئالیسم و با تکیه بر نظریه گفتمان و بر مبنای اندیشه های ارنستو لاکلا و همسرش شنتال موفه و بررسی نقش زبان در گفتمان سیاسی نزد نخبگان شکل گرفت.ابزاری که همسایگان جنوبی ایران با استفاده از آن در صدد کسب منافع ملی خود می باشند.حاصل پژوهش نشان می دهد که با اتخاذ سیاستی در راستای تنش زدایی با تکیه بر منافع ملی و قدرت و امکانات داخلی می توان علاوه بر حفظ استقلال و شان و جایگاه بین المللی جهت رفاه و آبادانی کشور و بهبود مناسبات با سایر ملل قدم برداشت
شقایق حیدری مجتبی مقصودی
جنبش های اجتماعی که از اواخر سال 2010 در خاورمیانه و شمال افریقا و در جهان عرب آغاز شده، که برخی از آنها به وقوع انقلاب در این کشورها منجر شده، مانند تونس، مصر و لیبی، و برخی هنوز در حال وقوع و شکل گیری است مانند یمن و بحرین، توجه بسیاری از صاحب نظران و تحلیل گران در داخل و خارج منطقه را به خود معطوف داشته است. هر چند متغیرهای متعددی را در چگونگی شکل گیری این جنبش ها می توان جستجو کرد، از جمله حرکت جوامع به سوی فرآیند جهانی شدن، شکاف های اجتماعی و طبقاتی موجود در کشورهای عربی، تشدید روند دموکراسی خواهی، مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی سیستم های سیاسی مستقر، اما واقعیت آن است که مهمترین متغیر دخیل در شکل گیری و پیشبرد این جنبش ها، نقش ابزارهای نوین ارتباطی بوده است. این ابزارهای نوین، که مد نظر پژوهش حاضر نیز هستند، اینترنت، ماهواره و تلفن همراه می باشند. براین اساس پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی- تطبیقی و با استفاده از اسناد موجود و داده های آماری، به کالبدشکافی جنبش های اجتماعی نوین در شمال افریقا، شامل سه کشور تونس، مصر و لیبی، از منظر تأثیرگذاری ابزارهای نوین ارتباطی بر این جنبش ها، می پردازد. در اینجا، ابزارهای نوین ارتباطی (اینترنت، ماهواره و تلفن همراه)، متغیر مستقلی هستند که بر متغیر وابسته پژوهش، یعنی پیشبرد جنبش های نوین در شمال افریقا تأثیرگذار می باشند. البته باید توجه داشت که میزان تأثیر متغیر مستقل مورد توجه در این پژوهش، در کشورهای مورد بررسی یکسان نبوده است و با توجه به ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این کشورها متفاوت می باشد، که این پژوهش به تمامی این ابعاد می پردازد. بر اساس الگوی پژوهش، مهمترین کارکرد رسانه های نوین، اینترنت، موبایل و ماهواره، «ظرفیت سازی های بسیار گسترده» و «محلی برای ابراز سهل و ساده خواسته ها و مطالبات»، «همرزم طلبی و هماوردطلبی در عرصه سیاسی- اجتماعی» و «تشویق به نافرمانی مدنی» است. در واقع ابزارهای نوین ارتباطی «هزینه مبارزه سیاسی را کاهش داده» و در چارچوب نظریه «جامعه شبکه ای» مبارزات سیاسی را برای نیروهای اجتماعی اپوزیسیون کم هزینه ساخته است. در کشورهای مورد بررسی در پژوهش حاضر، جامعه شبکه ای عمدتاً از جمعیت جوان و آگاه به تکنولوژی های نوین، که جامعه متوسط جدید را شامل می شوند، شکل گرفته است. این جامعه شبکه ای، با بالا بردن آگاهی فعالان جنبش ها و یا افرادی که به صورت بالقوه جزء معترضین به وضع موجود محسوب می شدند، نوعی همبستگی جمعی بین آنها ایجاد کردند و باعث بوجود آمدن حس هویت جمعی در میان فعالان داخلی و حامیان خارجی جنبش ها شدند و از این طریق به پیشبرد جنبش ها یاری رساندند.
محمدعلی پاک سیما محمد توحیدفام
ابعاد اندیشه امام علی در باب حکومت و نحوه حکومت کردن از مهم ترین فرازهای اندیشه هدایت گر امام را تشکیل می دهد به همین دلیل در این پژوهش با عنوان «کار ویژهای حکومتکران از نگاه امام علی(ع) » به بررسی این مسئله می پردازیم. این پژوهش گامی در شناخت اندیشه های ژرف و غنی امام علی در سیاست و حکومت می باشد تا با گردآوری و تنظیم متون حدیثی و تاریخی و تحلیل اجمالی آنها، زمینه تدوین اندیشه سیاسی و سیاست عملی امام علی را فراهم کند. مروری کوتاه بر سخنان امام علی (ع) نشان می دهد که : عدالت ، صداقت، احقاق حقوق، حرمت نهادن با انسان، تامین معاش و فراهم آوردن رفاه عمومی، امنیت، ترویج و گسترش معنویت و ... اصول اساسی در مکتب علوی اند، که ساختار حکومت و اقتدار حاکمیت، باید در برابر آنها انعطاف پذیر باشد، و امانت بودن حکومت، تنها با توجه به آنها معنا می یابد. در ابتدای این پژوهش ابتدا به بیان کلیات تحقیق و سپس به مفاهیم حاکمیت، دولت پرداخته شده است . در ادامه به بیان نظریات امام(ع) در باب حکومت که مسائلی چون چگونگی حکومت، مشروعیت، معضلات حکومت دینی ،اصلاحات اجتماعی و سیاسی را شامل می شود در پایان در باب کارویژه های حکومتگران از نگاه امام علی (ع)به چگونگی انتخاب، عزل و حوزه اختیارات استانداران پرداخته شده وصفات فاضله حکومت گران از جمله سعه صدر، واقعه بینی در امور، جلوگیری از خشونت گری و مباحث دیگر اشاره گردیده است.
آرش صادقی زیدی محمد توحیدفام
جهانی شدن به عنوانی پدیده ای نو ظهور و فراگیر، تاثیر به سزایی بر ابعاد مختلف زندگی بشر داشته است. گسترش و نفوذ این پدیده از دهه 1268 با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گسترش اقتصاد نولیبرالی و انقلاب ارتباطات و اطلاعات شتاب بیشتری گرفته است. به طوری که پدیده جهانی شدن برای انسان امروز بسیار ملموس است. از همین رو در این تحقیق به چگونگی تاثیرگذاری این پدیده بر دو نهاد پر اهمیتِ جامعه مدنی پرداخته شد.جامعه مدنی به عنوان متغیر وابسته در این تحقیق به این منظور انتخاب شده است که اهمیت بسیار مهمی در دموکراسی های امروزی دارد؛ و قبظ و بسط آن، نقش شگرفی در شکل گیری یا عدم شکل گیری دموکراسی در کشوری دارد. ولی از آنجایی که، جامعه مدنی سطح گسترده ای از نهاد ها را شامل می شود، دست به تحدید موضوع تحقیق زده ایم. یعنی دو نهاد از جامعه مدنی که نقش مهمی در توسعه جامعه مدنی و نهایتاً توسعه سیاسی دارند، برگزیده شدند. احزاب و مطبوعات آن دو نهاد هستند. به همین علت، در این تحقیق در پاسخ به این پرسش که، جهانی شدن به عنوان پدیده ای نو و فراگیر تا چه حدودی بر توسعه ی جامعه مدنی به ویژه مطبوعات و احزاب سیاسی ایران ایران تاثیر گذار بوده است؟، فرضیه ای با این مضموم که، جهانی شدن با توسعه فرهنگ سیاسی موجبات توسعه احزاب و مطبوعات را فراهم کرده است، مطرح شد. برای اثبات این فرضیه، ابعاد جهانی شدن و روند نفوذ آن در ایران مورد بررسی قرار گرفت؛ و چگونگی تاثیر جهانی شدن بر فرهنگ سیاسی و در پی آن تاثیر بر احزاب و مطبوعات ارزیابی شد.
انصار امینی محبوبه پاک نیا
لیبرالیسم را می توان به سه دوره ی تاریخی تقسیم کرد. لیبرالیسم کلاسیک، که از اندیشه های لاک و دیگر اندیشمندان قرون هجده و نوزده وام می گیرد. لیبرالیسم میانه، که بر مفهوم دولت رفاهی تأکید داشت؛ و نولیبرالیسم؛ که از بسیاری از جهات با نوع کلاسیک آن تطابق دارد. به طور کلی می توان مفاهیم اندیشه ای لیبرالیسم را با آزادی، تساهل و مدارا، اصرار بر دموکراسی، عقلانیت و توجه به علم، حاکمیت قانون، حقوق بشر و سکولاریسم معرفی کرد. لیبرالیسم بعد از شکست و از هم پاشیده شدن اردوگاه شرق، و به طور کلی شوروی کمونیسم، بر دیگر اندیشه ی مقتدر جهانی(مارکسیسم) سبقت گرفت ، تا جایی که امروز کم تر کشوری را می شناسیم که به طور ضمنی هم که شده از مولفه های لیبرالیسم آزادی، تساهل، دموکراسی و... در ادبیات سیاسی خود استفاده نکند. با بسط و گسترش لیبرالیسم از دهه ی هشتاد میلادی به بعد، تأثیرات این اندیشه برجهانی که درحال تغییر بود، بیشتر شد و با کمک رسانه ها و کتب و سخنرانی ها، اندیشه ی فوق، حاکمیت خود بر اذهان روشنفکری جهان را محکم نمود . روشنفکری دینی در ایران هم از این تأثیرات، مبرا نبود. اما لیبرالیسم بنا بر تسلطی که دارد چه تأثیری بر اندیشه ی روشنفکری دینی در ایران گذاشته است؟این همان مسئله ای است که در رساله ی حاضر بدان پرداخته شده است. در این رساله برای جلوگیری از تحلیلی کلی و غیر کارشناسانه، دو تن از روشنفکران دینی، به عنوان مصداق، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. به تأیید پژوهشگران این وادی، و کثرت آثار و سخنرانی هایی که از ایشان، یعنی آقایان محمد مجتهد شبستری و عبدالکریم سروش از بعد از انقلاب تا کنون منتشر شده است مهم ترین روشنفکران دینی بعد از انقلاب هستند. در این رساله به رابطه ی و تأثیر لیبرالیسم بر اندیشه و آثار دو نفر یاد شده، با برگرفتن مفاهیم و مضامین مبنایی لیبرالیسم و تطبیق آن با سطور اندیشه ی مصادیق مورد تحقیق، پرداخته شده است.
مینا رسولی محمد توحیدفام
روسیه پس از فروپاشی با میراث هفتاد ساله کمونیسم، تحت تاثیر ایدئولوژی کمونیسم در دهه نود قدم در راه دموکراتیک سازی و ایجاد نهادهای مدنی گذاشت، اما با تاثیراتی که کمونیسم بر روی حکومت و فرهنگ روسیه بر جای گذارد مجالی برای افزون کردن تجربه ها و مهارت های بایسته برای اقدام مدنی در برابر دولت و انجام کارویژه های خود نداشت. فرهنگ سیاسی در روسیه متاثر از میراث فرهنگی کمونیسم، موجب بازتولید و تداوم ساخت سیاسی اقتدارگرا پس از فروپاشی شوروی گردیده است. به تبع آن روندهای دموکراتیک در نظام و جامعه روسیه پساشوروی پس از گذشت نزدیک به دو دهه از فروپاشی همچنان دارای نواقص عمده است و این نظام با یک دموکراسی کارامد فاصله دارد. ایده کمونیسم به عنوان یک روش زندگی و با قابلیت تفسیر دوباره هنوز در در فرهنگ سیاسی روسیه را » دولت قدرتمند جامعه ضعیف « روسیه جاری است و بازگشت به سنت تاریخی متبادر می کند.
احسان کریمخانی محمد توحیدفام
رساله پیش رو در پی آن است که در گام نخست میان ایدئولوژی و امر نمادین پیوند برقرار سازد و در گام بعدی مساله خودآگاهی را در دل آنها بیابد. رساله متوجه مباحثی از قبیل تجربه و ایدئولوژی، اگو و شناخت، اید و لذت، امر نمادین و روان. با این توضیح که در رساله نخست به تشریخ برخی مفاهیمِ همبسته با دیالکتیک منفی می پردازیم و سپس با این نکته اشاره می کنیم که سنخ و نوع تجربه، ارتباطی اساسی با ایدئولوژی دارد. از سوی دیگر همین نگاتیویته را در امر نمادین با نشان دادن اینکه چگونه سوژه در امر نمادین ساخته می شود، بررسی می کنیم. جان کلام رساله با توجه به این مسائل آن است که تنها هنگامی می توان برای خودآگاهی جایی باز کرد که آن را همچون پدیده ای نگاتیو دید.
رویا حسینی محمد توحیدفام
امروزه سرنوشت کشورها کاملاً با تحولاتی که در عرصه فرهنگ در سطوح ملی و فراملی رخ می دهد پیوند خورده است. کشورها و یا به عبارت دقیق تر دولت - ملت ها در جهان متغیّر کنونی وارد فضایی شده اند که اقدامات و فعالیت هایشان به طور اجتناب ناپذیری تحت تأثیر تحولات عرصه فرهنگ قرار دارد. مدیریت و حکمرانی فرهنگی یکی از نیازهای اساسی کشورها در وضعیت کنونی است. کشورهایی نظیر فرانسه، فنلاند و برخی ازاعضای اتحادیه اروپا با تصویب اعلامیه هایی به مانند اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی از طریق سازمان جهانی یونسکو و بررسی و اخذ تصمیمات فرهنگی و سیاستگذاری های فرهنگی که با توجه به منافع خود از درون نظریه حکمرانی بر می آید در جهت حکمرانی فرهنگی پارادایم هایی را تسری می بخشند.تعریف، دامنه و گستره فعالیت های فرهنگی و مقولاتی که با فرهنگ مرتبط هستند در کشورهای مختلف با یکدیگر متفاوت بوده و انتظارات مختلفی نیز از آنها وجود دارد ولی تمامی آنها به نحوی این فعالیت ها را تحت نظارت خود دارند و نسبت به آن حساس هستند. سازمان علمی، تربیتی و فرهنگی یونسکو سازمانی است که کارویژه¬های اصلی آن فرهنگ بوده و با سیاستگذاری های فرهنگی و ساز و کارهای خود نقش بسیار مهمی در عرصه جهانی جهت تسری فرهنگ و حکمرانی فرهنگی دارد. این پژوهش تلاش دارد تا به مطالعه این موضوع بپردازد.
محمود مهام محمد توحیدفام
فرهنگ سیاسی به صورت روزافزونی در مطالعات جامعه شناختی سیاسی ایران، اولویت ویژه ای یافته است. از مهم ترین حوزه های تأثیرگذار، فرآیند ظهور و بروز فرهنگ سیاسی در نظام آموزشی است و مطالعات بیشماری - برای مثال آلموند و وربا (1965)، کلمن (1965)، هاپر (1971)- بر اهمیت آموزش و پرورش در تعیین نگرش ها و رفتارهای سیاسی تأکید نموده اند. در این رساله با هدف شناسایی الگوی دانش سیاسی مورد استفاده و به تبع آن، الگوی فرهنگ سیاسی ترویج شده و شناسایی روند تغییرات احتمالی الگوی فرهنگ سیاسی در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی پس از انقلاب اسلامی (1380- 1357) از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بدین ترتیب، سوال اصلی عبارت است از: الگوی فرهنگ سیاسی غالب در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی در جمهوری اسلامی ایران، ترسیم کننده الگوی رقابت محوری است یا همکاری محور (یاریگرانه)؟ ترسیم چارچوب نظری بر اساس دو رهیافت رقیب و البته مکمل یکدیگر، رهیافت کلاسیک فرهنگ سیاسی(منظر خارجی) و رهیافت جامعه شناسی تاریخیِ فرهنگ سیاسی(منظر داخلی) صورت گرفت. یافته ها از منظر خارجی نشان داد که گسستگی بر پیوستگی کنش های جمعی غلبه داشته است و فرهنگ سیاسی مشارکتی، الگوی غالب در کتاب های درسی مورد بررسی نبوده است. از منظر داخلی نیز مشخص شد که «یاریگری» به عنوان توصیه ای اخلاقی و دینی و در مصادیق «خودیاری» و حداکثر «همیاری» - آنهم محدود به برخی شقوق آن ها – تقلیل یافته است. پراکندگی مصادیق موید فرهنگ سیاسی یاریگرانه عملاً مانع از آن گردید که سازماندهی عمودی مطالب تأیید شود. در مجموع، ویژگی های نظری به دست آمده قابل تطبیق با دیدگاه داروینیسم اجتماعی است. پیامد این وضعیت، تضعیف زمینه های بروز فرهنگ سیاسی مشارکتی است.
محمد ایگدر محمد توحیدفام
(لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه)«هر آینه رسول خدا برای شما الگویی نیکویی است» بحث حکمرانی خوب یا "به زمامداری" در گام نخست توسط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مطرح شد که در نهایت توسط سایر سازمان ها ی بین المللی نیز مورد توجه قرار گرفت. مفهوم حکمرانی خوب از اوایل دهه¬ی 90 میلادی وارد ادبیات حقوقی و سیاسی شده است«حکمرانی خوب» امروزه به مثابه یک دستگاه سنجش وضعیت حکمرانی در کشورهای مختلف دنیا به کار می رود و کشورها بر اساس شاخص های تعیین شده در این دستگاه ارزیابی و رتبه بندی می شوند. این اندیشه که در اصل بانک جهانی و کارشناسان و متخصصان آن ترویج و حمایت می کنند در حال حاضر از مقبولیت نسبتاً بالایی برخوردار است. بانک جهانی اکنون بیش از یک دهه است که همه ساله بر مبنای شاخص های تعریف شده در این دستگاه، وضعیت حکمرانی در کشورهای مختلف را بررسی و گزارش آن را به طور رسمی و علنی منتشر می کند. این گزارش در بسیاری از تصمیم گیری ها و قضاوت ها و مباحثات داخلی و خارجی مبنا قرار می گیرد.و دنیای امروز که دوره فرانوین نام گرفته الزام ها وضرورت های سیاسی ،فرهنگی،اجتماعی واقتصادی خاصی را شکل داده که به موجب آن نیازمند ساختار تازه ای از روابط بین حکمران وملت خواهد بود . حکمرانی خوب»نقشهء راهی است که کشورهای مسلط جهان و کشورهای غربی پیش روی کشورهای جهان سوم ترسیم کرده اند و حرکت روی این نقشه،تأمین و تضمین کننده منافع کشورهای مسلط است.درنتیجه«حکمرانی خوب»نمی تواند الگو و برنامهء متعالی برای پیشرفت و توسعه جامعه بشری بویژه کشورهای درحال توسعه باشد.درعوض حکمرانی خوب در سیره نبوی پیامبر اکرم (ص)با ظرفیت گسترده می تواند پیشرفت و تعالی جامعه بشری را تضمین کند و جایگزین حکمرانی خوب شود؛چرا که رویکرد حکمرانی خوب«جهان بینی مادی»،و در طول و استمرار نوع حکمرانی در غرب در ظرف زمانی 500 سال گذشته در مقاطع مختلف تاریخی،عامل بحرانهای مختلف سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی و نظامی در غرب و جهان پیرامون بوده است. حکمرانی خوب با رویکرد اسلامی می تواند عامل پایان این بحرانها باشدوحکمرانی خوب درسیره نبوی، برای برآورده کردن تعهدات حقوق بشری و کرامت انسانی در زمینه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، طراحی شده است .
شیما نخعی راد محمد توحیدفام
هایک یک اندیشمند سیاسی – اقتصادی ، و نظریاتش بسیار نزدیک به دیدگاه لیبرالیسم کلاسیک بود . هایک در سال 1974 موفق به دریافت جایزه نوبل در اقتصاد شد . ولی مشکلات اقتصادی که پس از دو جنگ جهانی در کشورهای اروپایی به وجود امد ، استفاده از دیدگاههای کینز بیشتر مورد توجه قرار گرفت . اندیشه های کینز سرانجام برای نظام سرمایه داری بحران هایی را به ارمغان اورد . در میان کشورهای اروپایی دولت مارگارت تاچر در انگلستان اولین بار دست به اصلاحات اقتصادی زد . بنابراین در این پژوهش هدف اصلی این است که با توجه به نظریات متضادی که در این زمینه مطرح شده است دریابیم که ایا اصلاحات اقتصادی دولت تاچر تحت تاثیر اندیشه های اقتصادی هایک به خصوص نظم خودجوش حاکم بر اقتصاد بوده است ؟ یا خیر . بنابراین با توجه به موضوعی که در این رساله مورد پژوهش و بر رسی قرار می گیرد ، روش تحقیق و جمع اوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد . با توجه به این که لیبرالیسم نو مخالف دخالت حداکثری دولت بود و راست نو لیبرال نیز با دفاع از اقتصاد کلاسیک ، مجددا بر عصر ظهور لیبرالیسم بازگشت . دفاع از اقتصاد بازار توسط هایک ، و حمایت تاچر از او لیبرالیسم نو کلاسیک را در انگلستان مجددا احیا نمود . او در بخش اقتصاد دست به اصلاحاتی زد که مورد تاکید و تایید هایک نیز بود . این اصلاحات که شامل حمایت از بازار ازاد ، حمایت از شرکت های خصوصی ، کاهش خدمات دولتی و حمایت از ازادی های فردی و ایجاد یک دولت حداقل در عرصه اقتصادی بود ، با عقاید خاص محافظه کاری اش ترکیب شد و در نهایت گفتمان تاچریسم را تشکیل داد.
نجف مهدی پور محمد توحیدفام
تآثیر جایگاه ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک جمهوری اسلامی ایران ?، حول محور انرژی نفت و گازبر رقابت و تقابل چین و روسیه در ایران پس از سال 2000میلادی ، عنوان اصلی پژوهش حاضر است که با طرح سئوال عوامل شکل دهنده و تآثیر گذار بر حضور رقابت اٌمیز چین و روسیه در ایران پس سال2000 میلادی با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی به تحلیل و بررسی رقابت وتقابل چین وروسیه در ایران پس از سال 2000پرداخته است ؛ رقابت وتقابل چین و روسیه در ایران ، در چارچوب نظریه های وابستگی متقابل نا متقارن رابرت کوهن وجوزف نای و نظریه های ژئوپلیتیکی وژئو استراتژیکی وکنش های سیاست خارجی ناشی از عوامل تصمیم گیری وتصمیم ساز متآثر از عوامل مقدورات درونی ومحذورات بیرونی کشورهای مذکور می باشد. این الگوی روابط منطقه ای به خرده سیستم بین المللی مشابه است که در تضاد با سیستم تقریباٌ نهادینه شده فعلی نظام بین الملل است ؛ حضور ملموس مسکو وپکن در منطقه ، به ویژه در ایران بر مبنای وابستگی متقابل دوجانبه وچند جانبه و پیگیری منافع حیاتی خود است که یقیناٌباعث رقابت ودر نتیجه تقابلاتی شده است، ولی به جهت ملاحظات بین المللی ، مسکو وپکن ترجیح می دهند این رقابت ها وتقابلات را مخفی نگه دارند، شخصیت هایی همچون دنگ شیائو پینگ، جیانگ زمین و هو جین تائو رهبران ونخبگان دو دهه ی اخیر چین به همراه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه (اوراسیا گرا) به عنوان شخصیتی محبوب و تاریخی در این میان بسیار تآثیرگذار است؛ آنان با درک درست از واقعیات ومقدورات داخلی، محذورا ت بین المللی وبا شناخت موقعیت های ژئوپولیتیکی وژئو استراتژیک جمهوری اسلامی ایران وبا استفاده از فرصت تحریمهای غرب علیه تهران و موضع سر سختانه کشورمان در برابر غرب (مطلوب مسکو وپکن) اقدام به اتخاذ سیاستهای خارجی متناسب با منافع ملی خود در بحث ایران نموده اند که یکی از این سیاست ها ، سیاست همگرایی در برقراری روابط خوب با جمهوری اسلامی است ؛ آنان با درک درست از هژمونی و یکجانبه گرایی آمریکا خصوصاٌ بعد از حادثه ی 11سپتامبر واستقرار آمریکا در مناطقی از خاورمیانه و افغانستان وعراق وبه خطر افتادن منافع خویش ، دست به اقداماتی زده اند تا بلکه بتوانند علاوه بر خنثی سازی رقیب قدرتمند، نیازمندیهای خود را برطرف وچرخ تولید اقتصادی کشورشان را بیش ازپیش بگردانند، البته باید یاد آور شویم دو کشور رقیب، اهداف متفاوتی را در ایران پیگیری می نمایند ودر این میان اهداف روسیه متکثر ومتنوع تر می باشد وبه نظر می رسد دغدغه های مسکو بر حول دو محور است؛ یکی تلاش برای به دست گیری مدیریت ورهبری انرژی منطقه وجهان است ودیگری مسائل امنیتی وحفظ خاکریزهای تدافعی در مقابل ائتلاف غرب ودر راً س آن آمریکا است.امروزه بیش از هر زمان دیگر ، نقش اقتصادی – سیاسی نفت محرز گشته وبه عنوان اصل پذیرفته شده ای نمود پیدا کرده است، لذا آنان با توجه به اهمیت استراتژی نفت در چرخاندن اقتصاد جهانی ، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان منبعی سرشار از انرژی مطمئن و مستمر برگزیده اند؛ ازسویی دیگر تخاصم وتضاد ایران با ایدئولوژی غربی وجه مشترک ایران ، چین و روسیه است که موجب نزدیکی آنان به ایران و انرژی این کشور شده است ، نقش تحریمهای یکجانبه وچند جانبه از جمله تحریمهای نفتی اخیر که غرب علیه ایران به راه انداخته نیز در حضور رقابت آمیزچین و روسیه بسیار موثراست، علاوه بر آن مواضع به شدت ضد غربی احمدی نژاد موجب آن شده که ایران حتی کل ارتباطش را با غرب قطع نماید، لذا در راستای خنثی سازی برنامه های آمریکا وغرب ، در سیاست خارجی خود به رویکرد نگاه رو به شرق اقدام کرده واین امر موجبارتقاء سطح روابط شده است؛ در حال حاضر سرمایه گذاریهای دو کشور در بخش انرژی نفت و گازوسایر و سایر امور قابل توجه است. بر این مبنا، چین و روسیه دچار رقابت وتقابل شده اند وبه نظر می رسد رقابت آنان در ایران جزئی از رقابت وتقابل دو کشور در سازمان همکاریهای شانگهای ارزیابی می شود. به عنوان نکته ی پایانی باید گفت که ، برگ برنده ی اقتصاد نوظهور چین به منظور ارتقاء سطح جهانی این کشور در عرصه ی اقتصادی، سیاسی و نظامی، منابع مطمئن نفت وگاز است که ایران در این بین سهم قابل توجهی در تاً مین انرژی چین دارد، از طرفی کشور روسیه در بیشتر زمینه های اقتصادی، سیاسی ونظامی در ایران فعالیت می کند زیرا ایرارا حوزه ی نفوذ سنتی خود می پندارد.
سعید سارانی محمد توحیدفام
لیبرال دموکراسی از دولت کوچک به دولت رفاهی و از آن به سمت دولت حداقل حرکت نموده است. از مهمترین مفاهیم در این زمینه اصطلاح «دولت» است. تمامی تحولات این حوزه به نوعی در ارتباط گسترده با تغییر وسیع کارویژه های دولت خلاصه می گردد و مفهوم دولت در نظریه دولت حداقل نسبت به گذشته بازتعریف گشته است. دولت ها همواره در دو عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی به ایفای نقش اقدام می نمایند. توانمندی دولت ها در تحقق کارویژه های خویش از مهم ترین مولفه های مقبولیت ایشان است. به نظر می رسد که نسبتی میان توانمندی دولت در تحقق اهداف خویش در سیاست خارجی و سیاست داخلی برقرار باشد. هر آنقدر که کارویژه های دولت در سیاست داخلی کمتر باشد توانمندی سیاست خارجی ایشان افزایش می یابد. به نظر می رسد که ایالات متحده امریکا در دوره رونالد ریگان به عنوان یک نمونه حضور دولت حداقل باشد. این رساله در تلاش است تا تأثیر دولت حداقل را بر توانمندی سیاست خارجی امریکا در دوره ریگان بررسی نماید. سوال اصلی این پژوهش بیان می دارد که: «کوچک شدن دولت چگونه تأثیری بر کارکردهای سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در دوره ریگان گذارده است؟» و فرضیه بیان می دارد که «با کاهش حوزه کارکردهای سیاست داخلی دولت امریکا شاهد افزایش توانمندی کارکردهای سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در دوره ریگان می باشیم». یافته های این پژوهش نشان دهنده آن است که دولت ریگان به واسطه حضور دولت حداقل در سیاست داخلی در رفع مهمترین مناقشات بین المللی در دوران جنگ سرد با افزایش توانمندی در سیاست خارجی همراه بوده است.
سید علی اصغر علامه محمد توحیدفام
بدون تردید در عصر حاضر کشورهای جهان بدون داشتن برنامه اجرایی نمی توانند به سادگی در مسیر توسعه و رقابت با دیگر کشورها قرار بگیرند از همین رو کشورها سعی می کنند برای اینکه در این مسیر قرار گیرند بر اساس ظرفیتها و پتانسیل موجود آن کشور اقدام به تهیه و تدوین برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کنند. با نگاهی گذرا به سابقه تدوین و اجرای برنامه توسعه در ایران مشخص می شود که از دهه سی در دوران پهلوی دوم اجرای برنامه آغاز و بعد از انقلاب ادامه داشته است. جمهوری اسلامی ایران در طول فعالیت خود اقدام به تدوین پنج برنامه توسعه کرده است که در حال حاضر برنامه پنجم توسعه در دستور کار کارگزاران جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. با توجه به لزوم بررسی و نتایج برنامه های اجرا شده در جمهوری اسلامی برای آسیب شناسی و شناسایی نقاط ضعف و قوت و عوامل موفقیت، یا عدم موفقیت در این تحقیق به طور خاص برنامه چهارم توسعه مورد بررسی قرار گرفته است. برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از سوی دولت وقت به مجلس شورای اسلامی تقدیم و در تاریخ11/06/1383 با اصلاحاتی تصویب و به دولت ابلاغ شد. برنامه چهارم توسعه در دولتهای نهم و دهم اجرا شد. این دولت نگاه متفاوتی به حوزه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی داشت به گونه ای که کمتر از بیست درصد این برنامه اجرا شده و این مسأله باعث شد که کشور از اجرای برنامه های پیش بینی شده مثل سند چشم انداز بیست ساله عقب بیافتد. عدم تحقق برنامه توسعه چهارم در عمل باعث افزایش نظرها و دیدگاههای مختلف در مورد علل و چرایی عدم تحقق توسعه حوزه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شده است که در این زمینه با توجه به پررنگ بودن نقش دولت نهم در عدم موفقیت آن، در پژوهش حاضر به چرایی و آثار عدم اجرایی برنامه چهارم توسعه در دولت نهم پرداخته می شود.
زهرا صیادی محمد توحیدفام
جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران در بستری از اشتراک های بی نظیر تاریخی، فرهنگی و مذهبی در مجاورت هم قرار گرفته اند و به نظر صاحب نظران آگاه، کمتر واحدهای سیاسی در جهان از چنین پیوندهایی برخوردارند؛ با این وجود، سطح و عمق روابط دو کشور در حد مورد انتظار نیست و به هر بهانه ای این پیوندها0دچار چالش می شود. روندی که این پژوهش بر بنیاد نظری سازه انگاری در صدد پاسخ به چرایی آن، از زاویه دید عوامل ژئوپلیتیکی است. بر پایه نتایج این پایان نامه، مولفه های ژئوپلیتیکی چون مسائل تاریخی و ناسیونالیستی، در متغیرهایی چون تحریف تاریخ در کتب درسی، طرح مساله تشکیل آذربایجان واحد، تعیین روزی مشخص برای همبستگی آذریهای جهان، نمادسازی از جمله از بابک خرمدین، ثبت و نیز تلاش برای ثبت آثار تاریخی و فرهنگی ایران به نام خود در یونسکو از جمله ثبت جهانی تار، چوگان، موسیقی عاشیقلار، جنگل هیرکانی و نیز تلاش برای ثبت جهانی یلدا، نماد بزکوهی، موسیقی بخش های خراسان شمالی، همچنین برچیدن کتیبه های اشعار پارسی از مقبره نظامی، همچنین استفاد از اصطلاح "آذربایجان جنوبی" برای مناطق آذری نشین کشورمان از سوی آذریها از جمله مولفه های آذری بازدارنده در روابط دو کشور با ماهیت ژئوپلیتیکی هستند. در این سوی مرز نیز استفاده از اصطلاح "ایران شمالی" برای جمهوری آذربایجان و پیشنهاد الحاق آن به ایران از جمله مولفه های ایرانی بازدارنده در پیوندهای دو کشور محسوب می شود. افزون بر آن عوامل سرزمینی و مسائل هم پیوند با خزر از جمله مولفه های حیثیتی با ماهیت ژئوپلیتیکی موثر در روابط هستند. مجاورت ایران با منطقه بحران (قره باغ) و حساسیت آذریها به تعامل ایران با کشور همسایه خود(ارمنستان) نیز از بازتاب این بحران در روابط حکایت دارد. در چنین بستر آماده ای ماهیت راهبردی روابط باکو با دشمنان ایران، عرصه را برای بهره برداری آنان از چالش های میان دو کشور فراهم کرده و هدف تشدید تنش در روابط را پیگیری می کند؛ نکته ای که دقیقا مدنظر بازیگران فرامنطقه ای است که به نظر نگارنده با استفاده از دیپلماسی فعال و پویا و حاکم نمودن نگاه عقل محور به جای تاریخ محور می توان چنین روندی را تغییر داد و چالش ها را به فرصت ها تبدیل کرد.