نام پژوهشگر: محمد رضا فاضلی
مریم قریشی یعقوب امن زاده
در این تحقیق نشان داده شده که گیاهان سیر، سرسم، اوجی و وارنگ بو خواص ضد باکتری در مقابل باکتری لاکتوباسیلوس بولگاریکوس نداشتند بطوریکه در غلظت?/?l 01/0 و 1/0 عصاره گیاهی در شرایط رشد هوازی و میکروآئروفیلیک، عصاره های گیاهی اثر ضد میکروب در مقابل باکتری لاکتوباسیلوس بولگاریکوس نشان ندادند و در عرض 12 ساعت موجب تحریک و افزایش رشد باکتری بودند که طبق تحقیقات امیر دیوانی و صالحین بابا در سال 2011 نشان می دهد گیاهان جایگزین مناسبی برای آنتی بیوتیکهای سنتتیک هستند. عصاره های گیاهان مذکور موجب تحریک و افزایش رشد باکتری مذکور شد و با تحقیقات انجام شده توسط گراجک، الجنیک و سیپ در سال 2005 و همچنین تحقیقات مارتا کورزو-مارتینز، نیوز کورزو و مارویلامیل در سال 2007 مطابقت دارد و به گزارش سازمان جهانی بهداشت به عوامل گیاهی که موجب افزایش رشد باکتری های پروبیوتیک می شوند، پربیوتیک گفته می شود که بر اساس نتایج بدست آمده این گیاهان دارای خواص پربیوتیک میباشند و همچنین مواد غذایی که پروبیوتیک به همراه پربیوتیک باشد سیمبیوتیک نامیده می شوند و نتایج این تحقیق نشان می دهد که باکتری های لاکتوباسیلوس بولگاریکوس (پروبیوتیک) به همراه گیاهان سیر، سرسم، اوجی و وارنگ بو (پربیوتیک) در یک محصول غذایی وجود دارند و این تحقیق نشان می دهد که ماست سنتی مازندران سیمبیوتیک است و خواص بسیار ارزشمندی دارد. در این مطالعه نشان داده شد، رشد باکتری لاکتوباسیلوس بولگاریکوس در عصاره سیر افزایش قابل توجهی در مقایسه با شاهد داشت و سرعت رشدلاکتوباسیلوس بولگاریکوس در عصاره های سرسم و اوجی و وارنگ بو تقریبا به یک میزان افزایش داشتند. درشرایط اکولوژیکی متفاوت مثل نور، دما و رطوبت محتویات و ترکیبات ضد باکتری این گیاهان مانند میزان آلیسین و مشتقات فنل تفاوت خواهد داشت بنابراین در شرایط جغرافیایی مختلف انتظار می رود گیاهان اثرات متفاوتی را روی رشد پروبیوتیک ها نشان دهند. بدیهی است که با توجه به تنوع گیاهان مورد مطالعه، ماهیت ساز و کارهای عصاره آبی آن ها نیز متفاوت بوده و در نتیجه می توان انتظار داشت که تأثیر پذیری باکتری مورد مطالعه ، شیب تغییرات رشد متفاوتی در قبال گیاهان داشته باشد. از طرفی با توجه به این که شرایط جغرافیایی بر مقدار و حتی نوع متابولیت ها موثر است، استخراج عصاره گیاهان از اقلیم های متفاوت می تواند نتایج متفاوتی داشته باشد .کمیت و کیفیت هر عصاره در نمونه های مختلف از اقلیم های مختلف، متفاوت می باشد.
سجاد نعیمی پور عباس شجاعالساداتی
تولید داروهای نوترکیب به خاطر تشکیل اجسام الحاقی ناشی از بیش بیان پروتئین نوترکیب با دشواری هایی همراه است. مطالعات سال های گذشته نشان داده است برخلاف باور غالب، این اجسام ساختارهایی شبه طبیعی دارند و بیان آن ها در دمای پایین می تواند درصد ساختار دوم شبه طبیعی را افزایش دهد. این اجسام الحاقی تولید شده در دمای پایین را به خاطر انحلال در غلظت های پایین تر اوره و درصد بالای ساختار شبه طبیعی، اجسام الحاقی غیر متعارف نام گذاری کرده اند. مطالعات نشان داده است که انحلال این اجسام الحاقی غیر متعارف با حفظ ساختار دوم می تواند بازده فرایند بازتاخوردگی را افزایش دهد. در این پژوهش سعی شد از اوره به عنوان یک حلال پرکاربرد و ارزان در صنعت داروسازی، برای انحلال جسم الحاقی پروتئین رتپلاز بدون برهم خوردن ساختار دومش استفاده شود. رتپلاز یک پروتئین نوترکیب دارویی با 9 پیوند دی سولفیدی است که برای درمان گرفتگی های حاد عروقی مورد استفاده قرار می گیرد. سنجش ساختار رتپلاز در غلظت های مختلف اوره با استفاده از روش ftir نشان داد که ساختار جسم الحاقی این پروتئین شبه طبیعی نیست و در غلظت های پایین اوره کم محلول است و با کاهش دمای بیان پروتئین به 25 درجه سلسیوس نیز نمی توان جسم الحاقی غیر متعارف برای این پروتئین تولید کرد. مقایسه نتایج ساختار سنجی رتپلاز و اینترفرون بتا که دارای تنها یک پیوند دی سولفیدی است، نشان داد ساختمان دوم پروتئین حل شده در اوره 8 مولار، بیشتر تمایل به تشکیل ساختار های بتا و دور دارد. ساختارهای مارپیچ منظم و نامنظم در برابر اوره بسیار آسیب پذیرند و در غلظت 6 مولار اوره از بین می-روند. این پژوهش نشان داد اوره 4 مولار بخش زیادی از ساختار جسم الحاقی را حفظ می کند اما حلالیت پروتئین در آن کم است.
اویس جامی الاحمدی محمد رضا فاضلی
فعال کننده پلاسمینوژن نوترکیب که با نام رتپلاز شناخته می شود، یک عامل لخته شکن است که به طور عمده برای درمان انفارکتوس مایوکاردیال حاد به کار می رود. بیش بیان رتپلاز در باکتری اشریشیا کلای منجر به تولید توده های پروتئینی نامحلول، غیر فعال و بدون پیوندهای دی سولفیدی درست به نام توده های درون سلولی می شود. به طور عمومی، راه کارهای بازتاخوردگی این توده های پروتئینی شامل دیالیز، رقیق سازی و روش های روی ستون می شود که از این میان ساده ترین و رایج ترین روش بازتاخوردگی، رقیق سازی پروتئین واسرشته به درون بافر بازتاخوردگی است. یکی از مراحل مهم پس از بازتاخوردگی، تعیین فعالیت زیستی پروتئین بازتاخورده است. روش های موجود فعالیت سنجی رتپلاز اغلب گران قیمت و دارای پیچیدگی های متعددی هستند. در مطالعه حاضر، ابتدا توسعه روشی ساده و ارزان قیمت برای غربال نمونه های حاصل از آزمایش های بازتاخوردگی مورد مطالعه قرار گرفته است. این روش که بر پایه سنجش انحلال لخته قرار دارد، با کمک گرفتن از معرف های آزمون زمان نسبی ترومبوپلاستین فعال شده، فعالیت رتپلاز را با یک تحلیل ریاضی ساده می سنجد. همچنین، با استفاده از طراحی آزمایش، تاثیر افزودنی های با وزن مولکولی پایین مانند l-آرژنین و جفت کاهیده و اکسیده گلوتاتین (gsh/gssg) در ph های متفاوت بر بازده بازتاخوردگی رتپلاز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان دهنده تاثیر بسیار مهم ph و همچنین، به کارگیری سطوح متوازنی از جفت گلوتاتیون و l-آرژنین بر بازده بازتاخوردگی رتپلاز است. شرایط بهینه برای بازتاخوردگی رتپلاز در غلظت l-آرژنین mm 600، غلظت gsh:gssg mm 10:1 و 5/8 ph به دست آمد. در این شرایط بهینه، بازده بازتاخوردگی رتپلاز معادل 1/39% به دست آمد که در مقایسه با مطالعات پیشین، نتیجه مطلوبی است. پیش بینی ساختارهای دوم و سوم این پروتئین نشان داد که ساختار پیچیده رتپلاز عامل مهمی در پیچیده بودن فرایند بازتاخوردگی این عامل لخته شکن است. مطالعه حاضر می تواند به درک هرچه بهتر فرایند بازتاخوردگی پروتئین های حاوی پیوندهای دی سولفیدی و روشن کردن نقاط مبهمی همچون نقش افزودنی های بازتاخوردگی در ساز و کار این فرایند کمک به سزایی کند.