یکی از مهم ترین فاکتورهای اجرای مدیریت زنجیره تأمین، کنترل اثربخش جریان فیزیکی زنجیره تأمین می باشد که به دلیل اهمیت فراوان این مسئله شرکت ها به دنبال ایجاد روش های کارایی برای بالا بردن رضایت مشتریان و کاهش هزینه ها هستند. در بین روش های مختلف، فرابارانداز به عنوان یک روش کارا برای کاهش موجودی و افزایش سطح پاسخگویی به نیازهای مشتریان درنظر گرفته میشود. مسئله زمان بندی کامیون ها از جمله مسائل این حوزه می باشد که نقش موثری در افزایش کارایی و بالابردن سرعت پاسخگویی مراکز توزیع فرابارانداز دارد. این مسأله به تعیین توالی کامیون های ورودی و خروجی جهت کمینه سازی زمان کل پردازش کامیونها خلاصه می شود. در این تحقیق، به جهت نزدیک تر کردن مسئله زمان بندی کامیون ها به شرایط دنیای واقعی، زمان ورود کامیون ها به مسئله اضافه شده است. یعنی کامیون های ورودی لزوماً در لحظه صفر در سیستم حاضر نیستند و هر یک در یک زمان قطعی به سیستم وارد می شوند. برای سیستم فرابارانداز، یک بارانداز ورودی و یک بارانداز خروجی در نظر گرفته می شود. انبارش موقت با ظرفیت نامحدود امکان پذیر است. کامیونهای ورودی براساس ترتیب ورود پردازش می شوند. معیار سنجش زمان کل پردازش همه کامیونها در نظر گرفته می شود. مسأله تعیین توالی کامیونهای خروجی در ادبیات به عنوان یک مسأله سخت شناخته می شود که برای حل این مسئله یک روش فوق ابتکاری شبیه سازی تبرید ارائه می شود. با حل مسائل نمونه و مقایسه جواب ها در مسائل کوچک با جواب بهینه، کارایی الگوریتم جهت بکارگیری برای مسائل بزرگتر نشان داده می شود. بررسی مسئله زمان بندی کامیون ها با هدف کمینه کردن کل زمان جریان از دیگر بخش های این تحقیق است. همچنین در این تحقیق به عنوان مطالعه موردی به معرفی شرکت پخش البرز، نحوه استقرار سیاست فرابارانداز در آن و نیز مزایای حاصل از آن پرداخته شده است.

برای تحلیل داده های دوره گارانتی بیش از 70هزار خودروی ریو تولید شده در سنوات 84 تا ابتدای سال 89 که در 4 فابل داده های قطعات مصرف شده، عملیات انجام شده، شروع گارانتی و فایل ادعای گارانتی با مجموع حدود 640هزار رکورد اخذ گردید، تکنیکهای داده کاوی اعم از دسته بندی ، خوشه بندی، قوانین انجمنی و توالی مورد بهره برداری قرار گرفت و برای آشنایی اولیه با داده ها تحلیل اکتشافی داده ها از نمودارها وجداول استفاده شد.نرم افزار مورد استفاده clementine 12.0 ومتدولوژی مورد استفاده روش crisp-dm می باشد و از ابزارها و گرههای تعبیه شده برای ساخت داده ، آماده سازی وممیزی داده ها، مدلسازی وتحلیل داده ها استفاده گردید. نسبت به ساخت داده و مشخصه ها جهت امکان تحلیلهای لازم اقدام وبا استفاده از تکنیک binning نسبت به گروه بندی داده های مسافت کارکرد خودرو ، مدت زمان مراجعه وهزینه های قطعات وعملیات مصرف شده در فواصل دلخواه جهت مدیریت مناسب تر داده ها اقدام گردید . با تحلیل اکتشافی داده ها قطعات پر مصرف با تکرار وقوع وهزینه های بالاتر شناسایی گردید.سپس خوشه بندی داده های قطعات، عملیات ونمایندگیها انجام پذیرفت ومشخصات خوشه های مذکور جهت تعیین استراتژیهای مناسب کسب وکارمطرح گردید. همچنین از مجموعه قوانین دسته بندی جهت دسته بندی داده ها و قوانین انجمنی در فرم اگر – آنگاه جهت شناسایی ارتباط بین شرایط وقوع از قبیل کیلومتر کارکرد خودرو، مدت زمان مراجعه، نوع خدمات ارایه شده با فیلد های هدف کد شناسه قطعات ویا کد شناسه عملیات استفاده گردید. برای شناسایی توالی وقوع خرابیها، مدلهای توالی قطعات وعملیات بکار گرفته شد.سپس با نمونه گیری از یک نمایندگی در سطح کشور تحلیلهای لازم جهت خوشه بندی ، دسته بندی وقوانین انجمنی انجام پذیرفت ودر پایان نتیجه گیری وپیشنهادات لازم جهت بهره برداری از نتایج بدست آمده وانجام تحقیقات آتی ارایه گردید.

تحقیق پیش رو به بررسی مساله¬ی زمان¬بندی جریان کاری انعطاف¬پذیر با فرض عدم توقف کار¬ها و زمان راه اندازی وابسته به توالی گروه¬های کاری با هدف کمینه سازی مجموع زمان دیرکرد کار¬ها می-پردازد. به منظور حل این مساله ابتدا دو مدل برنامه ریزی عدد صحیح ارائه و سپس با توجه به اثبات np-hard بودن مساله، الگوریتم فرا¬ابتکاری بهینه سازی انبوه ذرات با درنظر¬گرفتن شش سناریو متفاوت جستجوی همسایگی توسعه داده شده است. در الگوریتم پیشنهادی از چند روش تولید جواب اولیه و همچنین سازوکاری متفاوت برای محاسبه تابع هدف استفاده می¬شود. با در نظر گرفتن مسائل نمونه موجود در ادبیات، شش مکانیزم همسایگی استفاده شده در الگوریتم pso را ابتدا در ابعاد کوچک با نتایج مدل¬های ارائه شده مقایسه و سپس عملکرد آن¬ها در دیگر ابعاد مساله مورد بررسی قرار داده می¬شود. نتایج نشان می¬دهد بهترین سناریو همسایگی درنظر گرفته شده در الگوریتم بهینه سازی انبوه ذرات نسبت به بهترین جواب¬های بدست آمده بطور میانگین 2.09% انحراف داشته است.

تحقیق حاضر به بررسی مساله زمان بندی کارگاه باز در شرایط عدم توقف کارها و با در نظر گرفتن زمان های آماده سازی وابسته به توالی عملیات و ورود کارها در زمان های متفاوت با هدف کمینه سازی مجموع زمان های دیرکرد پرداخته است.