نام پژوهشگر: محمدرضا فرجی
محمدرضا فرجی ارسلان قربانی
دراین رساله به دنبال پاسخگویی به این مسأله هستیم که علت اصلی تغییر در استراتژی ایالات متحده آمریکا از سال 2001 به بعد چه می باشد؟ برای پاسخگویی به این سوال سه فرضیه مطرح می باشد که فرضیه اول، تهدیدات نامتقارن( تروریسم، سلاحهای کشتار جمعی و دول یاغی) را علت اصلی تغییر در استراتژی آمریکا می داند. این فرضیه معتقد است که بعد از پایان جنگ سرد آمریکا با تهدیداتی روبه رو است که متفاوت از دوران نظام دو قطبی بود و به همین دلیل نیاز به استراتژی جدید برای مقابله با آنها وجود داشت وبه سمت یکجانبه گرایی گرایش پیدا کرد. فرضیه دوم، روی کار آمدن نومحافظه کاران را علت اصلی تغییر در استراتژی آمریکا می داند. این فرضیه بر آن است که نومحافظه کاران به دلیل داشتن اندیشه های تهاجمی باعث تغییر در استراتژ ی آمریکا شدند. فرضیه سوم، تحولات ساختاری را علت اصلی تغییر در استراتژی آمریکا می داند. این فرضیه که فرضیه اصلی پایان نامه می باشد، معتقد است که بعد از فروپاشی شوروی محیط عملیاتی ایالات متحده آمریکا دچار تغییراتی گردید و این تغییرات سرچشمه تهدیدات و فرصتهای جدیدی برای ایالات متحده آمریکا شد، و زمینه یکجانبه گرایی آمریکا را فراهم کرد. اصولأ این فرضیه بر آن است که تحول در ساختار نظام بین الملل از دوقطبی به تک قطبی باعث تحول در استراتژی ایالات متحده آمریکا ونهایتأ یکجانبه گرایی آن کشورشد. بر مبنای این فرضیه این نتیجه حاصل شد که بعد از وقوع حوادث یازده سپتامبر آمریکاییها خود را مواجه با بحرانی دیدند که متفاوت از دوران قبل بود و نیاز به استراتژی جدید برای مدیریت آن داشتند و بر اساس گامهای مدیریت بحران از آنجا که ساختار نظام بین الملل تک قطبی دستوری بود به سمت استراتژی یکجانبه گرایی گرایش پیدا کردند.
محمدرضا فرجی محمدحسین فاضل زرندی
مدل سازی فازی، که در آن هدف مدل نمودن یک سیستم منطقی فازی به شکل مجموعه ای از قواعد اگر-آنگاه برای مدیریت عدم قطعیت می باشد، توجه بسیاری را برای مدل سازی سیستم های پیچیده بدست آورده است. یک رویکرد ویژه در مدلسازی فازی، رویکرد غیر مستقیم است، که در آن سیستم منطق فازی از یک مجموعه داده ورودی و خروجی ساخته می شود. از سوی دیگر، مجموعه های فازی نوع-2 برتری خود را در مدل کردن و حداقل کردن اثرات عدم قطعیت در سیستم های منطق فازی مبنی بر قواعد و پارامترهای مربوط به آن نشان داده اند. هدف اصلی این پایان نامه ارائه یک رویکرد غیر مستقیم برای مدلسازی سیستم هوشمند فازی نوع -2 و به خصوص مدل سازی سیستم هوشمند فازی بازه ای نوع -2 برای تحلیل آلودگی هوا می باشد. برای رسیدن به این هدف، اول، ما یک شاخص اعتبار خوشه بندی برای یافتن تعداد مناسب خوشه ها با داده های فازی و قطعی پیشنهاد می کنیم. شاخص جدید معیارهای تفکیک و تراکم نمایی را شامل می شود. این معیارها، به ترتیب، همگن بودن درون خوشه ها و ناهمگن بودن بین خوشه ها را نشان می دهند. در این راستا، الگوریتم فازی c- میانگین (fcm) برای خوشه بندی فازی با داده های قطعی استفاده شده است، و خوشه بندی k- اعداد فازی برای خوشه بندی فازی با داده های فازی به کار گرفته شده است. در ادامه ، مایک الگوریتم fcm با زه ای نوع-2 اصلاح شده برای یافتن تابع عضویت بالا و پایین مجموعه های فازی بازه ای نوع-2 معرفی می کنیم. در حقیقت، ما یک مجموعه داده را به مجموعه های فازی بازه ای نوع -2 با استفاده از دو فازی فایر m1 و m2 بسط می دهیم ، که در آن یک سطح عدم قطعیت به جای تابع عضویت دقیق ایجاد می شود. سوم، ما یک سیستم هوشمند فازی بازه ای نوع -2 با رویکرد غیر مستقیم برای مدل سازی فازی نتیجه می گیریم. این مدل برای مدیریت عدم قطعیت در سطح فازی فایر m مناسب است. در پایان مدل سازی فازی بازه ای نوع -2 برای پیش بینی آلاینده های هوا استفاده خواهد شد. به خصوص مدل پیشنهادی برای پیش بینی غلظت منواکسید کربن در آلودگی هوا تهران به کار گرفته خواهد شد. همچنین این نشان داده شده است که سستم منطق فازی نوع-2 ارائه شده در مقایسه با سیستم منطق فازی نوع -1 بر حسب دو شاخص عملکرد (خطا مجذور میانگین-مربعات، و شاخص توافق) دارای برتری می باشد.