نام پژوهشگر: بهروز ارباب شیرانی
حمید رضا موسی خانی بهروز ارباب شیرانی
کارت امتیازی متوازن (bsc) علاوه بر آن که یک ابزار ارزیابی عملکرد محسوب می شود امروزه به عنوان یک سیستم مدیریت استراتژیک نیز در بسیاری از شرکت ها و سازمان ها مورد استفاده قرار می گیرد. مدل bsc به مدیران سازمان ها کمک می کند تا کسب و کار خود را با استراتژی های جدید هم راستا و هم سو نمایند. گسترش استفاده از bsc باعث شده است تا قوت ها و ضعف های آن در عمل آشکار شود. با توجه به تحقیقات صورت گرفته در مورد نقاط ضعف مدل کارت امتیازی متوازن و چالش های پیاده سازی آن در سازمان هایی که دارای فرایندها، دانش و ساختار سازمانی نیستند، این پایان نامه در صدد ارائه یک راه حل جامع برای رفع نقاط ضعف مربوطه و افزایش اثر بخشی bsc می باشد. لذا ترکیب کارت امتیازی متوازن و تکنیک هوشین کانری(hoshinkanri) مورد توجه قرار می گیرد. هوشین کانری یکی از رکن های اصلی مدیریت کیفیت جامع است که طی آن فعالیت های سازمان برای دستیابی به اهداف کلان، سازماندهی، هم سو و هم جهت شده و ضمن حرکت هم راستا به سوی اهداف، پروژه های بهبود در سازمان شناسایی می شوند. استفاده از مدل هوشین کانری و تلفیق آن با مدل کارت امتیازی متوازن می تواند به ایجاد یک چهار چوب و مدل عملکرد متوازن در سازمان منجر شود و علاوه بر اینکه نقاط ضعف مدل کارت امتیازی متوازن را بهبود دهد، بستر را برای پیاده سازی آن و گرفتن نتایج واقعی آماده نماید. پس از توسعه مدل تلفیقی فوق الذکر نوبت به اجرا و پیاده سازی آن خواهد رسید. اجرا مدل مزبور در کمیته تکنولوژی شرکت فولاد مبارکه اصفهان پیاده سازی شده و نتایج آن مورد بررسی قرار گرفته است.
محسن باقرصاد بهروز ارباب شیرانی
امروزه با پیشرفت های تکنولوژیکی و افزایش استفاده از تکنولوژی و نیز تغییرات و تحولات سریع آن، موفقیت سازمان ها و شرکت ها در گرو استفاده ی مناسب از تکنولوژی می باشد. از این رو مدیریت تکنولوژی تبدیل به سلاحی کارا و گره گشا برای بسیاری از سازمان ها گردیده است. یکی از مهم ترین مباحث مدیریت تکنولوژی، استراتژی های تکنولوژی در هر سازمان است که به عنوان قسمتی از استراتژی های کلان سازمان می تواند بر تمامی ابعاد سازمان تاثیر گذار باشد. دیدگاه ها و مدل های مختلفی در زمینه ی تدوین استراتژی های تکنولوژی وجود دارد که هر یک دارای معایت و مزیت هایی می باشند. دیدگاه های سلسله مراتبی و مبتنی بر منابع، به تنهایی در محیط کسب و کار امروزی به شدت نامتناسب جلوه می کند؛ چرا که ارتباطات پویا میان تکنولوژی و استراتژی سازمان در آن ها نادیده گرفته می شود. در این پژوهش مدلی تلفیقی از دیدگاه مبتنی بر منابع و دیدگاه پویا در تدوین استراتژی تکنولوژی ارائه می گردد. در بین الگوهای تدوین استراتژی، تحلیل swot به عنوان روشی کارا مطرح می باشد که همزمان دو محیط داخلی و خارجی را بررسی می کند و با بهره جستن از نقاط ضعف و قوت و فرصت ها و تهدید های پیش روی سازمان به تدوین استراتژی می پردازد. یکی از امتیازات تحلیل swotرا می توان کوشش آن در اتصال عوامل داخلی و خارجی برای تولید یک استراتژی جدید بیان کرد. از این رو صاحبنظران زیادی این تحلیل را به عنوان یکی از سودمندترین روش های تدوین استراتژی می دانند. اخیراً ایرادها و انتقاداتی به تحلیل swot وارد شده است که برخی به محتوا و برخی دیگر به فرآیند استفاده از این تحلیل بر می گردد. یکی از معایب اصلی این تحلیل، عدم توجه کافی به نقش منابع، قوت ها و قابلیت ها و نیز نقش این عوامل در راستای نیل به مزیت رقابتی است. با توجه به تقش مهم منبع تکنولوژی و دانش فنی به عنوان یکی از مهم ترین منابع سازمان، ترکیب صحیح دیدگاه مبتنی بر منابع با تحلیل swot می تواند ابزاری ایجاد نماید که از مزایای توام تحلیل swot و دیدگاه مبتنی بر منابع در تدوین استراتژی های تکنولوژی برخوردار باشد. درباره ی همسویی دیدگاه مبتنی بر منابع با تحلیل swot می توان این گونه عنوان کرد که از دیدگاه مبتنی بر منابع، نقاط قوت، منابع و توانایی های سازمان است که می تواند به مزیت رقابتی منجر شود. در این پژوهش، یک مدل تدوین استراتژی های تکنولوژی با تلفیق تحلیل swot و رویکرد مبتنی بر منابع با استفاده از مفاهیم مدل کیه زا ارائه شده است. مدل مذکور در شرکت صنایع الکترواپتیک صاایران (صاپا-اصفهان) به عنوان یک سازمان تکنولوژی محور پیاده سازی شده است که نتایج آن نشانگر کارایی مدل در تدوین استراتژی های تکنولوژی سازمان در محیط های پویا می باشد.
محمود منصوری بختیاروند بهروز ارباب شیرانی
چکیده مدیریت استراتژیک ابزاری موثر برای پیشبرد اهداف سازمان های بزرگ و کوچک می باشد. یکی از ابزارهای مفید مدیریت استراتژیک ماتریس swot است. کارآفرینی نیز مفهومی جدا نشدنی از صنایع کوچک و متوسط می باشد. چرا که صنایع کوچک و متوسط معمولا توسط کارآفرین تاسیس و اداره می شوند. در واقع کارآفرین به عنوان مدیر و استراتژیست اصلی بنگاه می باشد. هم ابزارهای مدیریت استراتژیک و هم مفهوم کار آفرینی، موجب بهبود عملکرد سازمان می شوند، اما وقتی که این دو باهم ترکیب شوند تاثیر بسیار زیادی در بهبود عملکرد سازمان خواهند داشت. یکی از وجوه مشترک بین کارآفرینی و مدیریت استراتژیک، شناسایی فرصت ها و تهدیدها است. در این پایان نامه یک چارچوب تلفیقی مفهومی برای تحلیل استراتژیک ارائه داده شده است که حاصل تلفیق دو مفهوم کارآفرینی و مدیریت استراتژیک است و این چارچوب تلفیقی را در صنایع کوچک و متوسط تولیدی سنگ تزئینی استان اصفهان مورد بررسی قرار داده و بر اساس این چارچوب تلفیقی ایده هایی استراتژیک برای بهبود وضعیت این صنایع پیشنهاد شده است. کلمات کلیدی: مدیریت استراتژیک، صنایع کوچک و متوسط، کارآفرینی، ماتریس swot
ساسان قاسمی بهروز ارباب شیرانی
چکیده مفهوم خلاقیت و نوآوری توجه و نظر بسیاری از دانشمندان و فرهیختگان از دیدگاه های مختلف را به خود جلب کرده است. بسیاری بر این باورند که سازمان ها در شرایط رقابتی بایستی خلاق باشند . به منظور دستیابی به این هدف،تلاش و کار زیاد و آموزش نقش مهمی در فرایند خلاقیت و نوآوری دارد. از سوی دیگر خلاقیت درون سازمانی ارتباط مستقیم با خلاقیت کارکنان دارد. نظر به مطالب فوق در این پایان نامه کارگاه های آموزش خلاقیت برای تولید ایده های نو توسط توسط مدیران و کارشناسان سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان استفاده گردیدکه جزئیات دوره آموزشی و کارگاه های برگزار شده به همراه محدودیت ها در این پایان نامه آورده شده است. سپس فرصت های خلاقیت شناسایی شده با تکنیک gahp به منظور تصمیم گیری صحیح و اثر بخش اولویت بندی شد. در انتها نگرش شهروندان نسبت به فرصت های خلاقیت و نوآوری شناسایی شده سنجیده شد.
مرتضی بیگ وردی بهروز ارباب شیرانی
در سال های اخیر مدیریت دانش به یک موضوع مهم و حیاتی تبدیل شده است. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمان ها با قدرت دانش می توانند برتری های بلندمدت خود را در عرصه های رقابتی حفظ کنند و دانشمندان در تحقیقات خود یافته اند که مدیریت دانش برخلاف مدیریت های دیگر زودگذر نیست بلکه اثرات ماندگاری دارد. اثربخشی نظام های مدیریتی نظیر سیستم مدیریت دانش در سازمان ها در گرو حفظ و نگه داشت این سیستم ها در گذر زمان است. به عبارتی دیگر پس از پیاده سازی یک نظام مدیریتی در سازمان می بایستی متولی حفظ و بهبود مستمر نظام مربوطه در سطح سازمان مشخص گردد. بدیهی است مدیرانی که بدین منظور انتخاب می گردند بایستی با گذراندن آموزش های تئوری و عملی و بهره گیری از ابزارها و تکنیک های مناسب توانمند شوند . از جمله نیازهای این مدیران تشخیص وضع موجود و چالش های پیش رو است تا با آگاهی از آن بتوانند برنامه بهبود مناسبی را جهت ارتقا اثربخشی نظام مربوطه تدوین و اجرا نمایند. بر این اساس در این پایان نامه مقوله تعیین سطح بلوغ مدیریت دانش سازمانی مدنظر قرار می گیرد. بدین منظور کلیه مدلهای ارزیابی سطح بلوغ مدیریت دانش سازمانی که توسط محققین و اساتید علم مدیریت دانش ارائه شده است، مورد بررسی قرارگرفته که از جمله نقاط ضعف آنها می توان به کل نگر بودن و عدم ارائه راههای عملی اشاره نمود. در این مدل با بهره گیری از مدل تعالی سازمانی الگویی به منظور ارزیابی سطح بلوغ مدیریت دانش در سازمان ها ارائه گردید. بدین صورت که معیارهای توانمند ساز و نتایج جهت ارزیابی بلوغ مدیریت دانش سازمانی تدوین شد. پس از آن به منظور پشتیبانی از اجرای الگوی تدوین شده پرسشنامه جامعی که دربرگیرنده کلیه معیارهای مورد نظر باشد تدوین شد و برای اعتبارسنجی روش پیشنهادی، پرسشنامه مدل در سازمان صنایع هوایی به اجرا گذاشته شد.همچنین برای یررسی تئوری مدل و میزان ارتباط معیارهای مدل پیشنهادی با سطح بلوغ مدیریت دانش از روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که سازمان صنایع هوایی از لحاظ سطح بلوغ مدیرریت دانش در سطح سوم بلوغ قرار دارد یعنی سازمان مذکور در حوزه مدیریت دانش رهپو می باشد. قرار گرفتن سازمان در این سطح نشان دهنده این است که سازمان در مسیر صحیح پیاده سازی نظام مدیریت دانش قرار دارد.
محمد کریمی بهروز ارباب شیرانی
هدف اصلی این پایاننامه اندازهگیری بهرهوری عوامل تولید در شرکت ذوب آهن اصفهان میباشد. در جهت دستیابی به این هدف بهرهوریهای جزیی عوامل از روش اندازهگیری شاخصی و بهرهوری کل عوامل تولید و رشد آن از روش تابع تولید اندازهگیری شده است. تابع تولید مورد استفاده به فرم ترانسلوگ و عوامل تولید در نظر گرفته شده شامل نیروی کار، سرمایه، مواد اولیه و انرژی می باشند. تابع تولید فوق الذکر با استفاده از دادههای سری زمانی سال های 1384-1352 و از روش حداقل مربعات معمولی(ols) برای شرکت ذوب آهن اصفهان تخمین زده شده است. نتایج نشان میدهند که علیرغم فراز و نشیب های بسیار در مقادیر شاخص های جزیی بهره وری عوامل تولید، در مجموع در طول دوره مورد بررسی روند تغییرات اغلب این شاخص ها کم و بیش صعودی بوده است. همچنین اگرچه در طول این دوره به تناوب شاهد افزایش و کاهش بهره وری کل عوامل تولید هستیم اما به طور کلی بهرهوری کل عوامل در شرکت ذوب آهن اصفهان در طول دوره مورد بررسی از روند نزولی برخوردار بوده است.
افشین شهلایی مقدم بهروز ارباب شیرانی
امروزه مشتریان به عنوان مهمترین شرکای استراتژیک سازمانها، نقش مهمی در پیشبرد اهداف و زنجیره خلق ارزش دارند. نقش مشتریان در دو دهه اخیر با توجه به رشد و توسعه فزاینده فناوری و فضای سهمگین رقایت دچار تغییرات اساسی شده است. بسیاری از سازمانهای قدرتمند بدون در نظر گرفتن این تغییرات به مسیر خود ادامه دادند که نتیجه ای جز شکست بدست نیاوردند. اخیراً استفاده از ابزار نوینی به نام مدیریت ارتباطات مشتری جهت بهبود خدمت رسانی به مشتریان مورد توجه گشترده قرار گرفته است. فلسفه این ابزار حرکت سازمان از محصول محوری به مشتری محوری می باشد. راهکار مدیریت ارتباطات مشتری تلفیقی از راهکارهای مبتنی بر فناوری با راهکارهای سازمانی است. بسیاری از سازمانها بدون در نظر گرفتن بعد سازمانی مدیریت ارتباطات مشتری، اقدام به استفاده از آن نمودند که با صرف هزینه های بسیار نتیجه دلخواه را بدست نیاوردند. از سوی دیگر مهمترین بعد سازمانی راهکار مدیریت ارتباطات مشتری، بعد استراتژیک آن است. به جهت فقدان برنامه کارا و اجرایی برای سیستمهای دیریت ارتباطات مشتری، عموما سازمان با سردرگمی و اتلاف منابع در راستای حرکت از محصول محوری به مشتری محوری مواجه می شود. به همین دلیل در این پایان نامه سعی شد تا با ارایه یک مدل استراتژیک دانایی محور فرآیند پیاده سازی سیستم مدیریت ارتباطات مشتری در سازمان تسهیل و کاراتر گردد. این مدل با الگو قرار دان ابزار مهم استراتژیک امروز یعنی کارت امتیازی متوازن، علاوه بر وارد کردن دانایی به مدل استراتژیک، رویکرد یکپارچه ای نسبت به مدیریت مشتریان داشته باشد. در پایان این مدل با مدل استراتژیک رایج سیستم مدیریت ارتباطات مشتری مقایسه شد و نقاط قوت و ضعف هرکدام مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و وجوه برتری مدل پیشنهادی ارایه گردید.
آتنا پرواسی مهدی بیجاری
گرچه مدیریت پروژه از دیرباز مورد توجه بوده و روش های گوناگونی برای زمانبندی پروژه ها بیان گردیده است لیکن برخی کشور های صنعتی برای برنامه ریزی و زمانبندی پروژه ها از روش زنجیره بحرانی که دکتر الیاهو گلدرات در سال 1997 بر اساس نظریه تیوری محدودیت ها معرفی نمود استفاده می کنند. گلدرات، روشی برپایه اهداف و رویه های کار کارخانجات ارایه داد که فلسفه حاکم بر آن با نام تیوری محدودیت ها و راهکارهای اجرایی آن به نام فناوری تولید بهینه،شهرت یافت. تیوری محدودیت ها مبتنی بر بهبود مستمر بوده و تمرکز اصلی آن بر شناسایی محدودیت ها و گلوگاه های تولیدی به منظور افزایش مستمر دستیافت کل کارخانجات است،.بعد از ارایه فلسفه تیوری محدودیت ها توسط گلدرات، این فلسفه ابتدا در سیستم های تولیدی به کار گرفته شد، باعث استفاده و اشاعه این فلسفه به شاخه های دیگر علم از جمله کنترل پروژه گردید. الگوریتم ها و روش های بر گرفته از تیوری محدودیت ها باعث ایجاد تحول در صنایع تولیدی و کنترل پروژه گردید ولی مشکل موجود در این الگوریتم ها عدم وجود روابط ریاضی و استدلال های آماری در مراحل فرآیند پیشنهاد شده، می باشد. در روش زنجیره ی بحرانی که در حقیقت از اشاعه تیوری محدودیت ها در کنترل پروژه به وجود آمده، با استفاده از روابط بین فعالیت ها، منابع مورد نیاز و نحوه دسترسی به منابع، مدت پروژه را تعیین و برای جبران تأخیر فعالیت های بحرانی، زمان های احتیاطی مرتبط با فعالیت های بحرانی را به انتهای پروژه منتقل می کند و زمانی را به عنوان بافر پروژه در نظر می گیرد. همچنین علاوه بر بافر پروژه، بافر تعذیه، در هر زمانی که فعالیت های غیر بحرانی به زنجیره ی بحرانی متصل می شود برای محافظت از زنجیره ی بحرانی در پروژه قرار می گیرند. در این تحقیق با فرض پیروی زمان انجام هریک از فعالیت ها از تابع توزیع لگ نرمال سعی داریم یک رابطه برای محاسبه میزان بافر با در نظر گرفتن تخمین سه زمانه پرت در زنجیره بحرانی ارایه دهیم. سپس با استفاده از شبیه سازی روش ارایه شده با روش سنتی مسیر بحرانی و روش های دیگر ی چون برش و جایگذاری، ریشه مربعات خطا، روش سازگار با چگالی مورد مقایسه قرار گرفته اند. در انتها نتایج برای 6 مسیله که از مقالات معتبر استخراج شده اند، با توجه به روش پیشنهادی و دیگر روش ها مورد تحلیل قرار گرفته اند.
افروزالسادات علوی جمشید پرویزیان
امروزه سنجش تغییرات تکنولوژیک برای کسب و کار، تحقیقات و سیاست گذاری اهمیت فزاینده ای یافته است. سنجش نوآوری در سطح بنگاه جهت تصمیم گیری در مورد مقدار تخصیص منابع به فعالیت های نوآوری و برای انتخاب حوزه هایی که نوآوری، نوید بخش بازده اقتصادی بالایی است، مورد نیاز می باشد. در سطح ملی نیز سیاست گذاران برای شناخت وضعیت موجود، روند تحولات آینده، دریافت بازخور از تأثیرات مثبت و منفی سیاست های موجود و تدوین استراتژی های مناسب، به اطلاعات حاصل از سنجش نوآوری نیازمند هستند. پس از بررسی و مطالعه ی کلیه رویکردهای سنجش نوآوری معلوم گردید که در تمامی این رویکردها، معیارهای تحقیق و توسعه و حق ثبت ابداع و اختراع، شاخص های با اهمیتی برای انجام این سنجش می باشند. از سوی دیگر با توجه به اینکه رشد و پیشرفت هر کشوری در گرو رشد، پیشرفت و پایداری سازمان ها و بنگاه های اقتصادی آن کشور می باشد، بنابراین توجه به نوآوری و شاخص-های ورودی آن مانند تحقیق و توسعه، در سازمان ها اهمیت ویژه ای پیدا می نماید. در نتیجه ارزیابی و بررسی وضعیت واحدهای تحقیق و توسعه ی سازمان ها به عنوان واحد منشأ و نیرو محرکه ی تحول، خلاقیت و نوآوری در واحدهای صنعتی، هر چند با توجه به شرایط محیط کاری مشکل و غیردقیق می باشد، ولی در جهت بهینه کردن و ایجاد بهبود مستمر امری ضروری می نماید. لذا در این تحقیق با تهیه ی پرسشنامه ای از طریق پنج معیار تکنولوژی، نوآوری، پروژه های تحقیقاتی، مشتری گرایی و عملکرد یا بهره وری(مالی و ...) وضعیت فعلی واحدهای تحقیق و توسعه سازمان ها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری در این تحقیق، 134 واحد تولیدی-صنعتی در استان اصفهان می باشند که تا پایان سال 1386، موفق به اخذ گواهی و یا پروانه ی تحقیق و توسعه از سازمان صنایع و معادن استان گردیده اند. لذا اطلاعات این تحقیق از طریق مراجعه حضوری به بیش از 45 واحد تولیدی-صنعتی قابل دسترس در سطح استان و دریافت 29 پرسشنامه ی تکمیل شده از مدیران واحدهای r&d سازمان ها و همچنین انجام مصاحبه و گفتگوی رودرو با این مدیران، جمع آوری شده است. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات نتایج ذیل حاصل گردید: در خصوص معیار تکنولوژی و از بعد سازمان ا فزار، انسان افزار و نرم ا فزار معلوم شد که، بیش ترین درصدها مربوط به سطح مناسب و پس از آن سطح متوسط می باشد. و اما در مورد آخرین بعد از این معیار می توان گفت وضعیت تا حدودی بهتر به نظر می رسد، چرا که بیش تر سازمان ها در سطوح مناسب و خیلی مناسب قرار گرفته اند؛ باید گفت نتایج به دست آمده در خصوص معیار نوآوری چندان امیدوار کننده نیست! چرا که متاسفانه این معیار، بیش ترین درصد مجموع را در سطوح ضعیف و بسیار ضعیف نسبت به سایر معیارها دارا می باشد. در خصوص ارزیابی معیارهای پروژه های تحقیقاتی و مشتری-گرایی نیز بیش ترین درصد به سطوح مناسب و متوسط اختصاص دارد. و اما در مورد آخرین معیار یعنی معیار عملکرد، این نتایج به دست آمد: در حدود 20% از مدیران واحدهای r&d وضعیت خود را در رده ی بسیار مناسب، 32% مناسب، 24% درحد متوسط، 14% ضعیف و10% در رده ی بسیار ضعیف ارزیابی نموده اند. در پایان نیز به ارایه سیاست های خلاقیت و نوآوری در برخی کشورها همچون سنگاپور، ژاپن، هند، مالزی و چین، و مقایسه ی نتایج آن سیاست ها در دو شاخص r&d و patent با کشور ایران پرداخته شده و در نهایت نیز پیشنهادهایی برای اصلاح زیرساختارهای نوآوری و خلاقیت ارایه گردیده است .
حمید ساده نایی بهروز ارباب شیرانی
امروزه جوامع و محیط پیرامون ما تحت تاثیر تغییرات تکنولوژیک می باشد. پیشرفت های تکنولوژیک به ویژه در دهه های اخیر تاثیرات ساختاری و محتوایی عمیقی در جوامع و نهادهای اقتصادی و اجتماعی و توان رقابتی سازمان ها و صنایع مختلف بر جای گذاشته است. در نتیجه ارزیابی تکنولوژی در مرکز توجه برنامه ریزان توسعه تکنولوژی کشورها قرار گرفته است. همچنین در هر سیستمی، اطلاع یابی از وضعیت عملکرد زیر سیستم ها یکی از ارکان مهم مدیریت است. یکی از ابزارهای اطلاع یابی در هر نظامی، ارزیابی عملکرد زیر سیستم ها می باشد. تحقیق حاضر با هدف تعیین کارایی بنگاه های تولیدی به کمک ارزیابی توانمندی های تکنولوژیک آنها صورت می گیرد. روش پیشنهادی از دو بخش اصلی تشکیل شده است. در بخش اول مدلی برای ارزیابی توانمندی های تکنولوژیک بنگاه های تولیدی ارایه می شود. این مدل از دو قسمت ارزیابی اجزای تکنولوژی و ارزیابی توانمندی های تکنولوژیک مورد نیازبنگاه های تولیدی تشکیل شده است. در بخش دوم به کمک نتایج حاصل از ارزیابی توانمندی تکنولوژیک، مدل ریاضی تحلیل پوششی داده ها برای تعیین کارایی بنگاه های تولیدی ساخته می شود. برای محاسبه کارایی از مدل های مختلف تحلیل پوششی داده ها استفاده شده و نتایج حاصل از این مدل ها با یکدیگر مقایسه می شوند. روش پیشنهادی در این تحقیق از طریق مطالعه موردی در شرکت های ساخت قطعات محوری خودرو پیاده سازی شده و نتایج حاصل از آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. روش ارایه شده در این پایان نامه به منظور تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف شرکت از لحاظ توانمندی تکنولوژیک قابل استفاده می باشد. همچنین تعیین کارایی شرکت های تولیدی با استفاده از نتایج ارزیابی توانمندی تکنولوژیک، امکان مقایسه بنگاه ها با تکنولوژی های متفاوت را فراهم می سازد.
سعید پورمعصومی لنگرودی نادر شتاب بوشهری
در سال 1978 علینقی مشایخی یک مدل دینامیک سیستم برای اقتصاد ایران ساخت که توانایی شبیه سازی رفتار سیستم اقتصادی- اجتماعی کشور را داشت. این مدل که بر مبنای رفتار اقتصاد خرد ایجاد شده از ساختار قدرتمندی برخوردار است. این پایان نامه یک مدل دینامیک سیستم اقتصاد- انرژی، مبتنی بر مدل دینامیکی مشایخی ایجاد کرده است. مدل یاد شده، حلقه های بازخور موجود میان بخش انرژی و بخش های دیگر اقتصاد را در نظر می گیرد. ساختار مدل به گونه ای طراحی شده که بتواند سیاست های متنوعی در زمینه ی مسایل مهم اقتصاد- انرژی، که دغدغه های اصلی این بخش را تشکیل می دهند، آزمون نماید. بخش انرژی در این مدل از هشت زیر بخش تشکیل شده است: اکتشاف نفت، تولید نفت، اکتشاف گاز، تولید گاز، تقاضای انرژی، سرمایه گذاری، فن آوری انرژی، و تجارت انرژی. تعامل این زیر بخش ها با مدل مشایخی که ساختار اقتصادی- اجتماعی ایران را به خوبی شبیه سازی می کند، مدلی قدرتمند و مستحکم را ارایه می نماید که می توان از آن به منظور تحلیل سیستم بازخور بسیار پیچیده ی اقتصاد- انرژی ایران استفاده نمود. نتایج این پایان نامه نشان می دهد که به کار گرفتن چند سیاست مختلف به طور همزمان می تواند رفتار سیستم را به گونه ای مطلوب تغییر دهد. این سیاست ها عبارت اند از: 1) تخصیص نسبت بیش تری از گاز تولیدی کشور برای تزریق به ذخایر نفت، 2) انجام سیاست هایی در جهت صرفه جویی انرژی در داخل کشور و محدود کردن واردات انرژی، 3) سرمایه گذاری در جهت افزایش سهم گاز طبیعی از بازار مصرف داخلی انرژی، 4) تلاش در راستای بهبود روابط سیاسی خارجی. بهتر است که این سیاست ها به طور تدریجی و نرم اعمال شوند تا آثار روانی و اجتماعی که در نتیجه ی شوک حاصل از اجرای آن ها ممکن است به وجود آید، خنثی گردند.
نیما آزادجو طبری بهروز ارباب شیرانی
در دنیای کنونی که رقابت میان سازمانها، حتی در کشورهایی که از نبود اقتصاد آزاد رنج می برند، به طرز چشمگیری افزایش یافته است، نبود یک سیستم مدیریت استراتژیک اثربخش، می تواند به قیمت نابودی یک سازمان تمام شود. لازمه برقراری یک سیستم مدیریت استراتژیک اثربخش، دو مقوله اساسی تدوین استراتژی ها و در پی آن ترجمه این استراتژی ها به عمل می باشد. ضعف در ترجمه استراتژی ها به عمل تا نزدیک به دو دهه گذشته، سیستم های مدیریت استراتژیک را ناکام نگه داشته بود. با معرفی چارچوب کارت امتیازی متوازن به عنوان ابزار ترجمه استراتژی ها به کار روزمره تک تک افراد سازمان، سیستم های مدیریت استراتژیک وارد عصر جدیدی شدند و سازمان ها برای نخستین بار نتایج ملموس حرکت در راستای استراتژی ها، اهداف استراتژیک و در پی آنها شاخص های کلیدی عملکرد در نظر مدیران ارشد سازمان ها می باشد. در این پژوهش مدلی برای وزن دهی و رتبه بندی شاخص های کلیدی عملکرد بر پایه اهمیت استراتژی ها و اهداف استراتژیک در نظر مدیران ارشد سازمان ارایه شده است. این مدل ترکیبی از تحلیل سلسله مراتبی فازی و تکنیک تاپسیس می باشد، که در یک ساختار سلسله مراتبی متشکل از استراتژی ها و اهداف استراتژیک، شاخص های کلیدی عملکرد را وزن دهی و رتبه بندی می نماید. به منظور اعتبار سنجی نتایج پژوهش، مدل ارایه شده در یک سازمان تولید کننده قطعات خودرو-گروه صنعتی آذین خودرو-پیاده سازی شده است. برای این منظور ابتدا چارچوب کارت امتیازی متوازن در سازمان مذکور پیاده شده و سپس اقدام به وزن دهی و رتبه بندی شاخص های کلیدی عملکرد شده است.
محسن امیری بهروز ارباب شیرانی
در کشورهای در حال توسعه که شکاف قابل توجهی از لحاظ شاخص های توسعه با کشورهای توسعه یافته وجود دارد، مدلهای رشد و توسعه ملی و منطقه ای اساسا باید از این ویژگی برخوردار باشند که در حداقل زمان و با کمترین هزینه، مسیر توسعه را بپیمایند. یکی از رهیافت های موفق در مدلهای توسعه منطقه ای و ملی تکیه بر مدل توسعه بر مبنای بسط و توسعه کریدورهای علم و فناوری است. مسلما فناوری به عنوان یکی از ارکان و اجزای اصلی کریدور علم و فناوری نقش بارزی را در تحقق پذیری اهداف این مجموعه ایفا می نماید. هدف از انجام این مطالعه، رتبه بندی فناوری های قابل استقرار در کریدور علم و فناوری اصفهان با استفاده از تصمیم گیری های چند معیاره می باشد. در این راستا 13 شاخص مورد استفاده قرارگرفته اند که در شش گروه اقتصادی و مالی(سودآوری، بازار)، استراتژیک (بومی سازی، اشتغال، حفظ اقتدار و تامین امنیت ملی)، فنی(کارایی و بهره وری، قابلیت انعطاف)، زیست محیطی، منابع(تجهیزات و امکانات، مواد اولیه و انرژی، نیروی انسانی)،سیاسی(داخلی،خارجی) دسته بندی شدند. فناوری های قابل استقرار بر اساس روش oecd (دانش محور) و نیازهای ملی و استانی شناسایی شدند که شامل: فناوری اطلاعات و ارتباطات، فناوری مواد، ریز فناوری، زیست فناوری، فناوری انرژی، فناوری هسته ای، فناوری زیست محیطی و فناوری لیزر و اپتیک می باشند.کلیه اطلاعات مربوط به شاخص ها بصورت مطالعات میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گشت. تکنیکهای ahp، topsisو sawبرای رتبه بندی فناوری ها با توجه به 13 شاخص مزبور مورد استفاده قرار گرفتند و در نتیجه رتبه بندی ذیل برای فناوری های قابل استقرار در کریدور علم و فناوری اصفهان پیشنهاد گشت: 1-فناوری اطلاعات و ارتباطات. 2- فناوری مواد. 3- زیست فناوری. 4- فناوری انرژی. 5- ریز فناوری. 6- فناوری زیست محیطی. 7- فناوری لیزر و اپتیک. 8- فناوری هسته ای.
علیرضا حق پناهی فرزاد موحدی سبحانی
با افزایش رقابت و بهره وری از دانش و اطلاعات، یادگیری سازمانی به عنوان ابزاری حیاتی برای عملکرد و فعالیتهای سازمان به حساب می آید. سازمان هایی که به مزیت رقابتی، رشد و بالندگی علاقه مند هستند به یادگیری سازمانی توجه ویژه نشان داده اند. این سازمانها به دنبال توسعه قابلیت هایی هستند که ساختارها و روش های کار مناسب را تسهیل و تسریع گرداند. قابلیت یادگیری سازمانی به معنی توانایی یک سازمان در اجرای فعالیتهای مدیریتی مناسب، به کمک این سازمانها آمده و آنها را مجهز می کند تا برای ایجاد مبنایی برای ساختارها و روشهای کار تدبیری بیاندیشند و راه حل مناسبی برای مشکلات و چالشهای کار فراهم نمایند. هدف از انجام این تحقیق معرفی مدلی برای اندازه گیری قابلیت یادگیری سازمانی و بررسی ارتباط قابلیت یادگیری سازمانی با عملکرد سازمان در بستر سازمانهای ایرانی می باشد تا مشخص گردد هر یک از ابعاد معرفی شده برای قابلیت یادگیری سازمانی به چه میزان با عملکرد سازمان در ارتباط می باشند. بدین منظور با استفاده از مدل معادله ساختاری، مدل مفهومی برای اندازه گیری قابلیت یادگیری سازمانی و مدلی برای اندازه گیری عملکرد شرکت نفت فلات قاره ساخته شده و به بررسی این مدل ها و اعتبار بخشی آنها پرداخته می شود. ارزیابی نتایج به دست آمده از مدل مفهومی قابلیت یادگیری سازمانی و اثر این مدل بر مدل عملکرد شرکت نفت قاره، نشان می دهد که دو مدل از لحاظ اعتبار سنجی، خوب و مناسب بوده و تاثیر هر یک از ابعاد قابلیت یادگیری سازمانی بر عملکرد شرکت، مشخص می باشد تا مدیران ارشد بتوانند با استفاده از نتایج به دست آمده، استراتژی هایی که برای بهبود عملکرد سازمان آن ها لازم است را خلق کنند.
نیما ذاکری بهروز ارباب شیرانی
نقش و کارکردهای تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات به عنوان محور بسیاری از تحولات جهانی امری انکار ناپذیر است. ict به عنوان یکی از مهمترین ابزارها و بسترهای توسعه همه جانبه زمینه های لازم را برای اداره و مدیریت اطلاعات از طریق تولید، پردازش، توزیع و مبادله داده ها فراهم می آورد. در این پایان نامه نقش تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات بر روی شاخصهای توسعه اقتصادی اجتماعی بررسی می شود. با شناسایی شاخصهای ict و شاخصهای کمی توسعه کشور ، با روش های آماری، رابطه ای بین شاخصهای توسعه و ict تبیین می شود و شاخص های توسعه به کمک شاخص های ict برآورد می شود. با توجه به تاثیر ict در توسعه، هدف حداقل کردن هزینه های توسعه ict به کمک یک مدل برنامه ریزی ریاضی است ، در حالی که شاخص های دیگر توسعه که متاثر از ict هستند، در حد پیش بینی شده، تحقق یابند. با طراحی و اجرای مدل فوق، مقادیر بهینه ای از شاخص های توسعه ict بدست می آید که ضمن تامین مقادیر شاخص های توسعه اقتصادی- اجتماعی، هزینه مربوط به توسعه ict را کاهش می دهد. به عبارت دیگر این مقدار بهینه حداقل مقادیری برای شاخص های توسعه ict ارایه می دهد به طوری که این حداقل مقادیر برای شاخص های توسعه اقتصادی، اجتماعی تامین شود.
مهدی علیزاده شورکی غلامعلی رئیسی اردلی
مدیریت ارتباط با مشتری (crm) یک مدل کسب و کار چند وجهی است که هدفش ماکزیمم کردن منافع حاصل از ارتباط با مشتریان می باشد. طبق گزارش های مختلف، بر خلاف سرمایه گذاری های زیادی که روی مدیریت ارتباط با مشتری صورت می گیرد، اجرای آن ریسک بسیار زیادی را به همراه دارد. یکی از دلایل شکست اجرای مدیریت ارتباط با مشتری، نداشتن ابزار و معیارهای مناسب برای سنجش و ارزیابی نحوه ارتباط با مشتریان است. در حال حاضر روش های سنتی مالی، پرکاربردترین ابزارهای ارزیابی بازاریابی و مدیریت ارتباط با مشتری هستند. ولی این روش ها برای ارزیابی سرمایه گذاری هایی مثل مدیریت ارتباط با مشتری که انتظار می رود مزایای آن ها نامشهود، غیرمستقیم و راهبردی باشد، مناسب نیستند. هدف اصلی این پایان نامه ارائه یک مدل برای ارزیابی عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری بر پایه تلفیق مدل های کارت امتیازی crm و تصمیم گیری چندمعیاره در محیط فازی می باشد. در بررسی های صورت گرفته، روشن شده است که علی رغم سطوح رضایت به دست آمده در ابعاد مفهومی و تئوریکی کارت امتیازی crm، این روش نقایصی در زمینه ی اجرا به دلیل کمی نبودن نتایج ارزیابی دارد و برای تجمیع شاخص های مختلف کارایی موفق عمل نمی کند. بنابراین در تحقیق حاضر، برای ارزیابی کمی عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری و رتبه بندی، از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره استفاده شده است. طراحی چارچوبی کارا برای ارزیابی عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری، نیازمند یک فرایند سیستماتیک مناسب جهت انتخاب عوامل کلیدی موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری می باشد. در تحقیق حاضر به منظور انتخاب عوامل کلیدی موفقیت نهایی هر منظر از کارت امتیازی crm، به نظرسنجی از خبرگان مدیریت ارتباط با مشتری و کارشناسان شرکت یزدباف در مورد اولویت معیارهای منتخب اولیه مدنظر پرداخته شد. پس از دریافت نظرات خبرگان و کارشناسان، با استفاده از روش ahp فازی نظرات آن ها تجمیع گردید. در نتیجه چارچوبی مناسب به منظور ارزیابی عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری با معیارهای وفاداری، ارزش، رضایت، تامین به موقع و مشارکت مشتری در منظر مشتری؛ حفظ مشتری، مدیریت دانش مشتریان، گروه بندی مشتریان، جذب مشتری و مدیریت شکایات در منظر فرایندهای crm؛ حمایت مدیریت ارشد، اهداف مشخص و واضح، تکنولوژی crm، کارمندان ماهر و فرهنگ مشتری محوری در منظر زیرساخت های crm؛ سودآوری، بهبود در بازاریابی، بهبود در بهره وری فروش، سهم مشتری و تصویر مشتریان از سازمان در منظر عملکرد سازمانی بدست آمد. در مدل پیشنهادی تصمیم گیری چند معیاره، برای بررسی وابستگی های متقابل میان معیارها و به دست آوردن وزن معیارها از فرآیند تحلیل شبکه ای فازی و از روش تاپسیس فازی برای رتبه بندی عملکرد گروه های کالایی استفاده گردید. در نهایت مدل طراحی شده در شرکت یزدباف پیاده سازی شد. طبق نتایج بدست آمده، شرکت یزدباف در منظر عملکرد سازمانی دارای عملکردی مطلوب و در منظر زیرساخت های crm دارای عملکردی نامطلوب می باشد. در بین چهار گروه کالایی اصلی a، b، c، d شرکت یزدباف، گروه کالایی c دارای بهترین عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری می باشد.
منیره السادات قریشی بهروز ارباب شیرانی
تحلیل پوششی داده ها به عنوان رویکرد کمی قدرتمندی به منظور ارزیابی کارایی و محک زنی در کاربردهای مختلف و متعددی در سراسر جهان پذیرفته شده است. تحلیل پوششی داده ها مانند یک جعبه ی سیاه عمل می کند. به همین دلیل در سال های اخیر در توسعه ی تحلیل پوششی داده ها، تحلیل پوششی داده های شبکه ای مطرح شدهاست. لذا در این پایان نامه چارچوب تلفیقی روش تحلیل پوششی داده های شبکه ای همراه با تکنیک درخت تصمیم برای محک زنی سازمان ها ارائه شده است، که در آن مدلی جهت تحلیل نتایج و کشف قواعد مستتر در مجموعه ی داده ها با استفاده از درخت تصمیم نیز پیشنهاد شده است. در این مدل ابتدا امتیازات کارایی از روش تحلیل پوششی داده ها به دست می آید و سپس از آن به عنوان ورودی درخت تصمیم برای کشف قواعد مستتر در مجموعه ی داده ها با توجه به شاخص ها استفاده می شود. برای اعتبارسنجی چارچوب پیشنهادی موضوعاتی چون خدمات شهری، شهرسازی و حمل ونقل وترافیک در شهرداری اصفهان به عنوان واحدهای تحت ارزیابی انتخاب شده است. برای سنجش این موضوعات ابتدا شاخص های ورودی ها وخروجی های هریک شناسایی شده است و سپس در دو موضوع خدمات شهری و شهرسازی 14 منطقه ی شهرداری اصفهان نیز مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که فقط سه منطقه ی 5 ،6و14 در هر دو موضوع کارا هستند و سایر مناطق در هر دو یا یکی از موضوعات کارا نیستند. در پایان نیز قواعد تصمیم گیری با استفاده از درخت تصمیم برای کارا شدن واحدهای ناکارا در این دو موضوع ایجاد شده است.
رکسانا مشتاق فرد مهدی علینقیان
لجستیک معکوس به عنوان یکی از حوزه های پژوهشی جدید مدیریت به منظور کمک به شرکت ها در به رسمیت شناختن منابع بالقوه و غلبه بر چالش های مرتبط با عملیات و استراتژی ها، تکامل یافته است. در لجستیک معکوس، علاوه بر تمامی فعالیت های لجستیکی، فرآیندهای بازگشتی نیز در نظر گرفته می شود. بکارگیری صحیح این فرایند نه تنها مدیریت را قادر می سازد که جریان محصولات مرجوعی را به طور موثر مدیریت کند بلکه باعث تشخیص فرصت هایی برای کاهش بازگشتی های ناخواسته و کنترل سرمایه های قابل استفاده مجدد می شود. مدیریت موثر کالا های مرجوعی یک بخش مهم در مدیریت زنجیره تامین است که فرصت حصول یک مزیت رقابتی پایدار را برای زنجیره تامین فراهم می سازد. با توجه به افزایش روزافزون اهمیت لجستیک معکوس در سازمان ها، اندازه گیری عملکرد فرایند های بازگشتی ضرورت می یابد. در این پژوهش پس از تبیین مفهوم لجستیک معکوس، به ایجاد یک مدل به منظور ارزیابی عملکرد سازمان در این حوزه اقدام گردید. مدل ارائه شده تلفیقی از رویکرد کیفی کارت امتیازی متوازن با رویکرد کمی تحلیل پوششی داده ها می باشد. ضمن اینکه برای رتبه بندی متغیرهای مدل، از رویکرد تصمیم گیری تحلیل سلسله مراتبی فازی، بهره گرفته شد. در نهایت به منظور اعتبارسنجی، مدل ایجاد شده در شرکت لبنیات پاک پیاده سازی شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که شعبه هرمزلبن نسبت به سایر شعب شرکت در تمامی حوزه ها عملکرد بهتری دارد و به عنوان کاراترین واحد شناخته می شود و می تواند به عنوان الگوی محک زنی برای سایر واحدها درنظر گرفته شود. هم چنین بررسی نتایج حاصل در خصوص معیارهای چرخه زمانی لجستیک معکوس، زمان جمع آوری کالاهای مرجوعی، قابلیت دفع، کاهش حجم ضایعات، هزینه های لجستیک معکوس، و هزینه پذیرش محصولات مرجوعی که در ارتباط مستقیم با فرآیند لجستیک معکوس هستند نشان می دهد که به جز چرخه زمانی لجستیک معکوس و قابلیت دفع که در مسئله حد پایین خود را گرفته اند و تاثیر آن ها از بین رفته است، سایر شاخص های مورد اشاره تاثیر مستقیم در عملکرد نهایی شرکت دارند.
آیدین آژنگ زاد بهروز ارباب شیرانی
موضوع ارزیابی عملکرد هم در مباحث مدیریتی و عملی و هم در مباحث آموزشی؛ اقبال زیادی رو به رو گشته است . فشارهای موجود مثل جهانی شدن ، رقابت شدید و تغییر سریع در نیازهای مشتریان، موسسات را مجبور کرده است که توجه زیادی به استفاده از منابع و افراد در جهت اهداف سازمان بنمایند . سازمان ها نیاز دارند که با پیاده سازی یک سیستم ارزیابی عملکرد استفاده از منابع را هدایت و ارزیابی کنند و تا بتوانند مسیر خود برای رسیدن به اهداف مورد نظر را به صورت مناسب تری کنترل و مدیریت کنند . ارزیابی عملکرد یکی از مهم ترین قسمت های کنترل برای اطمینان از بروز نتایج دلخواه است . سازمان ها برای غلبه بر این چالش ها( جهانی شدن، تغییر سریع نیاز مشتری،..) و تقویت مزیت رقابتی خود، ناچار به تحقیق بر روی روش های نوین ارزیابی عملکرد و مدیریت استراتژیک در جهت بالا بردن کارایی ابزار ارزیابی عملکرد و عملکرد کلی سازمان می باشند. همچنین از آنجایی که تصور یک سازمان به صورت مستقل از تامین و توزیع کنندگانش و بدون توجه به زنجیره تامین و محیط بیرونی آن ممکن نیست، می توان از ارزیابی یک سازمان بدون در نظر گرفتن عملکرد دیگر سازمان های مرتبط با آن سازمان به عنوان ارزیابی ای به صورت محلی و ناقص نام برد. عملکرد یک سازمان متاثر از عملکرد سازمانهای دیگر در زنجیره می باشد. لذا اتخاذ اهداف استراتژیک سازمان نیاز به همسویی با استراتژی های دیگر سازمان های زنجیره تامین دارد. برای ارزیابی و کنترل هر چه کاراتر یک سازمان باید شاخص های مربوط به عملکرد زنجیره تامین نیز در سیستم ارزیابی سازمان گنجانده شود و ارتباط بین شاخص های ارزیابی هر یک از سازمانها کشف و تاثیرات آن بریکدیگر ردیابی و اندازه گیری شود. در این پژوهش از دو نسل ابزار ارزیابی عملکرد کارت امتیازی متوازن جهت ارزیابی سازمان و همسو کردن سازمان خود با دیگر سازمان های درون زنجیره استفاده شد. همچنین از روش تحلیل سلسله مراتبی به منظور انتخاب تامین و توزیع کنندگان برتر استفاده شده است. در نهایت به منظور اعتبار سنجی ، مدل ارائه شده بر اساس مفاهیم ارزیابی عملکرد و زنجیره تامین در یک سازمان تولید کننده پوشاک – کانون تولید ایران – پیاده سازی شده است. بر اساس به مدل به کار گرفته شده پس از شناخت تامین و توزیع کنندگان با اهمیت بیشتر برای سازمان، ما موفق به طراحی سیستمی بر پایه کارت های ارزیابی متوازن بوسیله شناسایی روابط علی و معلولی بین شاخص های موجود در نقشه های استراتژیک سازمان ها جهت ارزیابی و کنترل هر چه کاراتر سازمان خود شدیم
سمیه علوی بهروز ارباب شیرانی
یکی از مشخصه های تجارت نوین افزایش رقابت و پیچیدگی در فضای کسب و کار است. شرکت ها و بنگاه های اقتصادی برای به دست آوردن سهم بیشتری از بازار، شناخت و حل چالش های تجاری و بقای خود پیوسته نیازمند تغییر و تحول هستند. یکی از راه های پاسخ گویی به تغییر و تحول، روی آوردن به نوآوری های سازمانی است، به همین دلیل امروزه سازمان ها بیشتر بر روی نوآوری و خلاقیت کارکنان تکیه می کنند. رهبری در این سازمان ها به مفاهیم و رفتارهای جدیدی نیاز دارد، رفتارهایی که حامی یادگیری باشد. در گذشته تنها کارکنان و رهبران به دنبال یادگیری بودند، ولیکن امروز سازمان ها به دنبال یادگیری هستند. اگر سازمان ها به اجبار باید نوآوری داشته باشند و تغییر کنند، یادگیری سازمانی نیز به اجبار باید مدنظر قرار گیرد. در حقیقت برگ برنده سازمان ها، سرعت بیشتر یادگیری نسبت به رقبا خواهد بود. به همین دلیل برخی از محققین تاثیر یادگیری سازمانی بر نوآوری و نیز تاثیر هر دو این عوامل بر عملکرد را مورد بررسی قرار داده اند و از روش های آماری برای دستیابی به نتایج تحقیق خود استفاده کرده اند. تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط ( ارتباط دو طرفه) بین یادگیری سازمانی و نوآوری و نحوه تاثیر آن بر عملکرد شکل گرفته است با این تفاوت که به جای استفاده از روش های آماری، رویکرد سیستم دینامیکی بکار رفته است زیرا به کمک این رویکرد تاثیر همه عوامل بر یکدیگر قابل مشاهده خواهد بود و همچنین این تاثیرات به جای اینکه در یک مقطع زمانی خاص بررسی شود ( اشکال که در بکارگیری روش های آماری وجود دارد) در طول زمان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. رویکرد این تحقیق رویکرد موردکاوی است و مورد مطالعه یک واحد تحقیقاتی است. نظر به اینکه مدل در یک مرکز تحقیقاتی مورد اجرا قرار خواهد گرفت دو عامل رهبری تحول گرا و مدیریت دانش به عنوان موثر بر یادگیری سازمانی و نوآوری تشخیص داده شده اند و سپس با توجه به ادبیات مدیریت دانش و نقش رهبری گرا در حمایت از یادگیری سازمانی و نوآوری روابط علّی- معلولی طراحی شده است. در پایان، مدل حاصله از ادبیات با اطلاعات به دست آمده از سازمان مورد مطالعه تطبیق داده خواهد شد و مدل علت معلولی با توجه به رفتار سازمان و بر پایه مدل علت معلولی به دست آمده از ادبیات طراحی شده و سپس شبیه سازی شده است و با مشاهده رفتار متغیرها در بلندمدت سیاست گذاری هایی انجام شده است. نتایج اجرای مدل حاکی از آن است که نوآوری و یادگیری سازمانی تاثیر مثبتی بر عملکرد خواهند گذاشت، اخذ سفارش توسط سازمان بدون توجه به توانایی سازمان تاثیر منفی بر نوآوری و عملکرد خواهد گذاشت، نیز تقویت یادگیری سازمانی موجب کاهش استخدام نیروی کار خواهد شد همچنین کاهش در جلسات گفتگوی سازمانی بر نوآوری و یادگیری سازمانی تاثیر منفی خواهد داشت.
پژمان نوروزی کلکانی اکبر توکلی
دستیابی به رشد اقتصادی بالا و برابری در توزیع درآمد، نه تنها به عنوان اساسی ترین هدف در ادبیات اقتصاد توسعه به شمار می رود، بلکه بسیاری از دولت ها به منظور برقراری ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، این دو هدف را در رأس برنامه های خود قرار می دهند. بر این اساس، بررسی چگونگی برهمکنش میان آن ها می تواند در بکارگیری راهبردهای مناسب در دستیابی به هردو هدف رشد و برابری راهگشا باشد. بررسی الگوهای نظری و تجربی ایجاد شده برای این منظور، نشان می دهد که نمی توان یک قانون ثابت را بر ساختار اقتصادی تمام کشورها حاکم دانست و ساختار ویژه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خاص هر کشور می تواند بر برهمکنش میان رشد اقتصادی و توزیع درآمد موثر باشد. این پایان نامه، با ایجاد یک مدل دینامیک سیستم برای ساختار کلان اقتصاد کشور، می کوشد تا ضمن تحلیل پویای برهمکنش-های مستقیم و غیرمستقیم میان رشد اقتصادی و توزیع درآمد در قالب حلقه های بازخور موجود در ساختار مدل، به تحلیل سیاست-های اقتصادی مرتبط با موضوع رشد و برابری بپردازد. تحلیل سیاست های مورد آزمون در این پایان نامه نشان می دهد که سیاست کاهش هزینه های مصرفی دولت و تخصیص منابع آزاد شده به هزینه های عمرانی، و نیز سیاست تخصیص بخشی از هزینه های سرمایه گذاری دولت به بخش خصوصی می تواند عملکرد سیستم را بهبود بخشیده و ضمن کاهش نابرابری درآمدی، رشد اقتصادی را نیز افزایش دهد.
امیررضا قائمی بهروز ارباب شیرانی
مدیریت حقوق و پاداش یکی از مباحث بااهمیت در حوزه مدیریت منابع انسانی است که نقش مهمی بر بهره وری، کارایی و اثربخشی نیروی انسانی در سازمان دارد. سیستم های جبران خدمت به صورت سیستماتیک حقوق و مزایای کارکنان سازمان را مدیریت نموده و موجب ایجاد عدالت و رضایت در سطح سازمان می شوند. این سیستم ها همچنین بستری مناسب برای اجرا و ارزیابی استراتژی های سازمان ایجاد می نمایند. طراحی سیستم جبران خدمت با در نظرگیری استراتژی های سازمانی(به خصوص استراتژی های منابع انسانی) و به نحوی که کارایی لازم را داشته باشد، کمک قابل توجهی به مدیریت منابع انسانی و همچنین دستیابی به اهداف سازمانی می نماید. هدف اصلی در این پایان نامه، طراحی سیستم جبران خدمتی است که استراتژی های منابع انسانی سازمان را به صورت مستقیم مورد توجه قرار دهد و همچنین بر اساس شاخص های گوناگون بتواند حقوق و مزایا را در سطح سازمان مدیریت نماید. نتیجه چنین پژوهشی، سیستمی جامع و کارا خواهد بود که علاوه بر مزیت های مالی، استراتژی را نیز به صورت قابل توجه در برگرفته و مدیریت منابع انسانی را بهبود می دهد. در این تحقیق ابتدا روشی برای برآورد حقوق ثابت بر اساس مفهوم دهک ها ارائه شده و سپس با استفاده از استراتژی های منابع انسانی و روش های تصمیم گیری چند معیاره، مزایای متغیر و پاداش مشخص شده است. در ادامه برای مشخص سازی امکانات رفاهی و نحوه ارائه آن ها، از سبدهای رفاهی استفاده شده است. مدل طراحی شده در معاونت خدمات شهری شهرداری اصفهان به صورت آزمایشی در 3 ماه اجراشده است تا نتایج مدل به صورت واقعی مشخص گردد. در نتیجه استفاده از این سیستم، استراتژی های منابع انسانی سازمان در میزان دریافتی افراد تأثیر گذاشته و افزایش حقوق آن ها را علاوه بر ترفیع شغلی، وابسته به تحقق اهداف استراتژیک سازمان نیز می نماید. همچنین جلسات برگزارشده با مدیران پس از اجرای سیستم، نشان دهنده بازخورد مناسب سیستم در بین کارکنان و مدیران بوده است.
رضا امینی دهقی علی زینل همدانی
برنامه ریزی در آموزش عالی همانند سایر بخش های کشور ضروری بوده و یکی از نتایج آن مشخص شدن برنامه های مهم تر، جهت تمرکز بر آن هاست. تعیین این اولویت ها، نیازمند فرآیند قاعده مندی بوده که علاوه بر امکان استفاده از نظرات خبرگان بیشتر، زمان بر نباشد. از طرف دیگر این روش باید ضمن خلاصه سازی ابعاد مسأله، نتایج قابل تحلیلی را ارائه دهد. در این پایان نامه از ترکیب روش تحلیل عاملی اکتشافی و برنامه ریزی استراتژیک، جهت دستیابی به این چارچوب قاعده مند استفاده گردید که برای تدوین استراتژی ها و ارزیابی آن ها به کار رفته است. این چارچوب قاعده مند امکان شناسایی و استخراج استراتژی های معتبر را از طریق کاهش ابعاد ماتریس سوات و برقراری یک ارتباط آماری بین عوامل درونی و بیرونی فراهم و زمینه را برای اولویت بندی آن ها آسان تر نموده است. این روش، پیچیدگی روش های ahp و anp را نداشته و مشکلاتی را که هنگام بررسی محیط داخلی و خارجی سازمان به دلیل مواجهه با حجم زیادی از متغیرها و هم پوشانی اطلاعات به وجود می آید، برطرف می سازد. ضمن اجرای این روش در زیرنظام دانشگاه های دولتی استان اصفهان، ماتریس سوات عوامل با ابعادی حدود یک دهم ماتریس سوات نقاط تشکیل گردید و بدون نیاز به بررسی تمام خانه های این ماتریس، هفت استراتژی معتبر برای این زیر نظام استخراج گردید. این استراتژی ها تمامی اهداف این زیرنظام را پوشش داده و با تعریف شاخصی جدید اولویت بندی گردیدند.
سمیه خلیلی بهروز ارباب شیرانی
اندازه بهره وری در تولید صنعتی، یکی از معیارهای مهمی است که از طریق آن می توان به قدرت یک فعالیت صنعتی برای دستیابی به مزیت های نسبی در سطح داخلی و خارجی پی برد. به عبارت دیگر، رشد بهره وری یکی از پیش شرط های اساسی ارتقاء سطح رقابت پذیری بخش صنعت و موفقیت آن در شرایط رقابت فزاینده جهانی به شمار می رود، زیرا این امر سبب کاهش بهای تمام شده کالای تولیدی از طریق کاهش هزینه متوسط تولید و منجر به افزایش میزان سود آوری محصولات نهایی در واحدهای تولیدی آن صنعت خواهد شد، پیامد چنین تحولی، افزایش چشمگیر تقاضا و از همه مهمتر افزایش توان رقابت محصولات داخلی دربازارهای خارجی است. این امر منجر به توسعه تولید و استفاده از حداکثر ظرفیت های تولیدخواهد شد و در نتیجه حجم سرمایه گذاری های جدید صنعتی افزایش یافته و به دنبال آن، استفاده از ابداعات و نوآوری ها گسترش می یابد
بابک حسینی غلامعلی رئیسی اردلی
در صورتی که تعداد کنترل ها در طول فرایند تولید و یا ارائه خدمت زیاد باشد و تاثیر پذیری این پارامتر های کنترلی بر روی هم بالا باشد تشخیص عامل بروز عیب یا خطا بسیار مشکل است. در این تحقیق، با مدل سازی و طراحی یک سیستم خبره به استقرار سیستم کنترل کیفیت آماری در واحد های صنعتی کمک خواهد شد و به سادگی می توان یک سیستم پشتیبانی از تصمیم برای شناسایی علل به وجود آورنده عیوب محصول، ایجاد نمود.
محمد بابااسماعیلی بهروز ارباب شیرانی
در این تحقیق سعی شده است با بکارگیری سیستم های تصمیم گیری چند معیاره در کنار منطق فازی، مناسب ترین ومنطبق ترین استراتژی ها برای سازمان تدوین گردد .بدین منظور با استفاده از ماتریس swot به عنوان یکی از پرکاربردترین ابزارها در تدوین استراتژی ها و با بهره گیری از فرایند تحلیل شبکه ای فازی، استراتژی های مختلف یک سازمان مورد ارزیابی و اولویت بندی قرار گیرد و اثر بخش ترین و اجرایی ترین استراتژی ها مشخص گردد. در این تحقیق با استفاده از کلیه معیارها و زیر معیارهای موجود در ماتریس swot و با کمی نمودن میزان اهمیت هر یک از معیارها و زیرمعیارها و همچنین در نظر گرفتن انواع وابستگی های موجود در بین این معیارها با استفاده از ساختار شبکه ای و بهره گیری از اعداد فازی مثلثی برای بیان نقطه نظرات خبرگان ، استراتژی های مختلف و متنوع موجود در ماتریس swot اولویت بندی شده و استراتژی های برتر به همراه ضرایب آنها استخراج گردید که این ضرایب پایه و اساس بسیاری از سیستم های کنترلی سازمان و مبنایی برای ارزیابی و پرداخت جبران خدمت پرسنل سازمان می باشد .
محسن شهریاری بهروز ارباب شیرانی
دیدگاه ها و مدل های مختلفی در زمینه تدوین استراتژی وجود دارد که هریک دارای معایب و مزیت هایی می باشند. یکی از مطرح ترین آنها که در کشور ما نیز دارای سابقه زیادی می باشد، تحلیل swot است که همزمان دو محیط داخلی و خارجی را بررسی می کند و با بهره جستن از نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی سازمان به تدوین استراتژی می-پردازد. اخیراً ایرادها و انتقادات بسیاری به تحلیل swot وارد شده است. این مسئله باعث شده که برخی از صاحبنظران از اتمام دوره مفید تحلیل swot سخن بگویند. اما با وجود انتقادهایی که بر این تحلیل وارد می شود، این رویکرد دارای مزایای بسیاری نیز می باشد. یکی از ایرادات عمده تحلیل swot عدم تمرکز کافی بر روی مقوله مزیت رقابتی می باشد. یکی از مطرح ترین دیدگاه هایی که تمرکز خود را در تدوین استراتژی های سازمان، بر دستیابی به مزیت رقابتی قرار داده است ، دیدگاه مبتنی بر منابع (rbv) می باشد. این دیدگاه توجه خود را بر استفاده از منابع و توانمندی های سازمان جهت دستیابی به مزیت رقابتی پایدار معطوف نموده است. در این پژوهش یک مدل تدوین استراتژی با تلفیق تحلیل swot و رویکرد مبتنی بر منابع ارائه شده است. در توسعه ی این مدل ضمن حفظ مزایای هر دو رویکرد مذکور، به حذف معایب عمده آنها نیز پرداخته شده است. توجه به نقش منابع و مزیت های رقابتی در تدوین استراتژی های سازمان، در کنار عوامل چهارگانه ضعف، قوت، فرصت و تهدید، یکی از جنبه-های جدید و مهم این مدل می باشد . همچنین مدل مذکور کارایی بالایی در طبقه بندی منابع سازمان به لحاظ وضعیت رقابتی آنها دارد که به برنامه ریزی جهت ارتقاء منابع و استفاده بهینه از آنها کمک شایانی می نماید. این تحقیق یکی از محدود پژوهش هایی است که در آن مبانی رویکرد مبتنی بر منابع به صورت کاربردی مورد توجه واقع شده است و می تواند به سازمان های مختلف در تدوین استراتژی کمک نماید. مدل مذکور در شرکت بین المللی مهندسی سیستم ها و اتوماسیون پیاده سازی شده است که نتایج آن نشانگر کارایی مدل در تدوین استراتژی های سازمانی می باشد.
هادی اکبرزاده خورشیدی علی زینل همدانی
از آنجا که ارزیابی و بهبود قابلیت اعتماد اجزا، دستگاه ها و سیستم ها از درجه اهمیت بالایی برخوردار می باشند، مدل های زیادی برای بهینه سازی قابلیت اعتماد سیستم ها با توجه به حالت و نوع سیستم ها ساخته و حل گردیده اند. این مدل ها می توانند استراتژی مناسبی را برای افزایش طول عمر سیستم با درنظرگرفتن هزینه و منفعت استخراج کنند. در این رهگذر، مدل های متفاوتی به همراه روش حل های مختلفی مورد آزمایش و ارزیابی قرار گرفته اند. در بررسی ادبیات موضوع مرتبط دریافته شد که می توان در ارزیابی هزینه سیستم ها زمان وقوع خرابیها و به تبع آن ارزش زمانی هزینه های نگهداری و تعمیرات را مدنظر قرار داد، اما این مورد کماکان در مدل های بهینه سازی وارد نشده است.
فاطمه حسینی منجزی بهروز ارباب شیرانی
هدف از انجام این تحقیق معرفی مدلی برای ارزیابی دانش پنهان سازمانی می باشد. مدلی که مشخص کند هر یک از عوامل موثر به چه میزان با دانش پنهان سازمانی در ارتباط می باشند. همچنین نقاط قوت وضعف سازمان مورد مطالعه در زمینه دانش پنهان مشخص می شود. بدین منظور با استفاده از مدل معادله ساختاری، مدل مفهومی برای ارزیابی دانش پنهان سازمانی ساخته شده و به بررسی این مدل و اعتباربخشی آن پرداخته می شود. ارزیابی نتایج به دست آمده از این مدل نشان می دهد که مدل از نظر اعتبارسنجی، مناسب بوده و تاثیر هر یک از عوامل بر دانش پنهان سازمانی مشخص می شود تا مدیران بتوانند با استفاده از نتایج به دست آمده، استراتژی هایی برای افزایش سطح دانش پنهان سازمان خلق کنند. در سازمان موردمطالعه، مشخص شد که عامل فرهنگ سازمانی بیشترین تاثیر مثبت را بر دانش پنهان سازمانی دارد.
فرزانه هاشمی مجد بهروز ارباب شیرانی
در این پایان نامه یک مدل پویایی شناسی سیستمها ارائه میشود که تأثیرات عملکرد مدیریت منابع انسانی و هزینه پروژه های سازمان پروژه محور را بر عرضه و تقاضای مدیریت منابع انسانی در سازمان پروژه محور بررسی میکند. درنهایت مدل ارائه شده در این پایان نامه برای یک شرکت مهندسی (صلب سازه) اجرا شده و با مدلسازی مشکلات به وجود آمده در شرکت صلب سازه،مسائل را ریشه یابی کرده و راهکارهایی به منظور رفع این مشکلات ارائه میدهد.
محمد نصرآزادانی بهروز ارباب شیرانی
پیچیدگی رو به رشد موجود در دنیای امروز به گونه ای است که سازمان ها به تنهائی قادر به حل برخی از مسائل موجود نیستند و برای حل آن ها لازم است تا چندین سازمان با یکدیگر همکاری داشته باشند. محدودیت های منابع، کارکنان، امکانات و ویژگی خاص برخی از مسائل نظیر چندبعدی بودن آن ها، ایجاب می کند که سازمان ها با یکدیگر همکاری داشته و از مزایای این همکاری بهره مند شوند. علاوه بر این، درصورتی که سازمان ها محدودیتی از قبیل محدودیت منابع نداشته باشند نمی توانند با بزرگ نمودن خود مسائل موجود را مدیریت و حل نمایند زیرا در این صورت، هزینه های هماهنگی درون سازمانی آن ها به گونه ای سرسام آور افزایش خواهد یافت. همکاری های بین سازمانی راه کارهایی سریع و منعطف برای دستیابی به منابع و مهارت های مکمل است و باعث تسهیم هزینه ها و مخاطرات، دسترسی به بازارهای جدید، صرفه جویی اقتصادی، جلوگیری از ورود رقبا و کسب دانش و مهارت برای سازمان ها است؛ بنابراین توانایی در مدیریت همکاریهای بین سازمانی به عنوان یک مزیت رقابتی محسوب می شود. از طرفی به منظور مدیریت همکاریها باید بتوان به صورت سیستماتیک آن ها را در جهت دستیابی به اهداف استراتژیک هدایت و مورد ارزیابی قرار داد. بدین منظور محققین زیادی تاکنون سعی در شناسایی عوامل موثر بر همکاریها نموده و از طریق طراحی پرسش¬نامههایی اقدام به ارزیابی همکاری نمودهاند؛ اما تلاش های آنان را می توان در بررسی عملکرد گذشته سازمان و یا تقویت بدنه همکاری خلاصه کرد. درحالی که موفقیت همکاری در دستیابی به اهداف استراتژیک خود مستلزم مدیریت آن از طریق یک فرآیند سیستماتیک خواهد بود. از طرفی اهداف استراتژیک موردنظر هر یک از شرکت کنندگان در همکاری متفاوت و در بعضی مواقع در تضاد با یکدیگر بوده و ابزارهای طراحی شده قادر به همسوسازی این اهداف در جهت اهداف همکاری نخواهند بود. در این تحقیق با به کارگیری رویکرد کارت امتیازی متوازن و طراحی و ترسیم نقشه استراتژی همکاری، کاستیهای موجود برطرف شده و فرآیند سیستماتیکی به منظور ارزیابی همکاریهای بین سازمانی ارائه می شود. همچنین به منظور اجرا و به کارگیری آن، نقشه استراتژی مربوط به همکاری بین معاونت حمل ونقل و ترافیک شهرداری اصفهان، سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی شهرداری اصفهان، شورای اسلامی شهر اصفهان، بانک ملی ایران، مدیریت اصفهان کارت و شرکت فناوریهای هوشمند اتیک پارس در پیاده سازی سامانه هوشمند تاکسی اصفهان، طراحی شده و با مشخص نمودن اهداف استراتژیک و معیارهای هر یک از مناظر نقشه استراتژی همکاری، مدیریت همکاری در جهت پیشبرد اقدامات در راستای اهداف کلان همکاری تسهیل می گردد. همچنین با استفاده از معیارهای (شاخص ) تعریف شده در هر یک از مناظر می توان عملکرد همکاری را در جهت دستیابی به اهداف خود ارزیابی نمود.
میثم چهرآزاد بهروز ارباب شیرانی
سازمان هایی که در بلند مدت به دنبال موفقیت در فضای رقابتی هستند، اهداف بلند مدت خود را واضح می کنند، استراتژی های خود را برای رسیدن به آنها مشخص و برنامه ای برای اجرای استراتژی ها و تحقق اهداف خود تدوین می نمایند. با مطرح شدن بحث تولید و ذخیره دانش، امکان عرضه آن به عنوان یک محصول مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود ویژگی های خاص محصول دانش، تدوین استراتژی کسب و کار ـ به ویژه یک کسب و کار الکترونیکی ـ عرضه کننده دانش، و مدل های مختص کسب و کارهای عرضه کننده محصول دانایی، هنوز مطلبی در ادبیات دیده نمی شود. در این پژوهش مدلی برای تدوین استراتژی کسب و کار، برای کسب و کار مجازی عرضه دانش سازمانی در فضای سایبر معرفی شده است. این مدل شکل اصلاح شده مدل کلاسیک تحلیل چرخه عمر محصول است، که در آن اینترنت/اینترانت به عنوان محیط بازار و دانش یک سازمان حقیقی به عنوان محصول در نظر گرفته شده است. در مدل ارائه شده، از روی منحنی کلاسیک چرخه عمر محصول و بر اساس دیدگاه ارزش، 12 منحنی استنتاج شده است که در هر منحنی، ارزش برای دو گروه ذینفعان سازمان (مشتریان و سهامداران)، از سه جنبه پولی، غیر پولی و زمانی جایگزین مفهوم «درآمد حاصل از فروش محصول» شده است. بر مبنای مدل اصلاح شده و با انجام تحلیل استراتژیک، استراتژی ها و نیز مدل های کسب و کار الکترونیک مناسب عرضه دانایی در فضای مجازی معرفی شده است. مدل ارائه شده در یک واحد سازمانی از یک شرکت مشاوره مدیریت مورد استفاده قرار گرفت. پس از شناسایی محصول دانایی در این واحد و مشتریان این دانایی ها، ارزش از دیدگاه مشتری و سهامدار شرکت تعریف شد. بر اساس تحلیل استراتژیک انجام شده، هر دو نوع دانایی در ابتدای دوره «معرفی» عمر خود قرار دارند. بر این اساس مدل کسب و کار الکترونیکی «همکاری» به عنوان مدل مناسب برای کسب و کار مجازی عرضه دانایی، و نوزده استراتژی کسب و کار به مدیریت شرکت پیشنهاد شد که پانزده استراتژی توسط وی پذیرفته شد.
بهروز ارباب شیرانی علینقی مشایخی
دانایی یکی ازمهمترین دارایی های سازمانها به حساب می آید. از این رو باید در سازمانهای اقتصادی-اجتماعی به درستی مورد استفاده قرار گیرد و به نحو موثری مدیریت شود. توسعه و بهبود دانایی یکی از بلوکهای سازنده فرآیند مدیریت دانایی است. خلق دانایی نیز یکی از روشهای توسعه و بهبود دانایی در سازمانها به شمار می رود. خلق دانایی به معنای فراهم کردن قابلیتی در کل سازمان است که به کمک آن بتوان دانایی جدیدی ایجاد و سپس آن را در سرتاسر سازمان پخش کرد.