نام پژوهشگر: قاسم ابراهیمی
قاسم ابراهیمی بیژن خواجه نوری
کیفیت زندگی از جمله مسایل مهمی است که ابتدا با گسترش همه جانبه فناوری و فرآیند صنعتی شدن در کشورهای غربی مورد توجه اندیشمندان و متفکران علوم اجتماعی قرار گرفت. کیفیت زندگی را در ابعاد مختلف مورد مطالعه قرار داده اند. یکی از مناطقی که با ورود صنعت کیفیت زندگی تحت تأثیر قرار گرفته است منطقه پارس جنوبی(شهرستان کنگان) است. این منطقه یکی از محروم ترین نقاط ایران به لحاظ امکانات زیر ساخت ها بوده و از جمله نقاطی است که اهالی آن از قدیم با دریا و تجارت سرو کار و با کشورهای حوزه خلیج فارس همواره داد و ستد داشته اند. در آن دوره فاصله بین فقیر و غنی و کیفیت زندگی آنان آنچنان نبوده است که مساله تلقی شود. اگر چه براساس معیارهای امروزی از لحاظ امکانات دچار محرومیت بودند. از سوی دیگر منطقه با گسترش صنعت رونق مشاغل گذشته خود را از دست داد و جوانان بومی نیز نتوانسته اند شغلی پایدار که از عوامل اصلی افزایش رفاه و کیفیت زندگی تلقی می شود بدست آورند. بنابراین نوعی عدم اطمینان و کاهش اعتماد بنفس در جامعه محلی دیده می شود. این امر باعث شده است تا افراد از نظر ذهنی احساس رفاه نکنند. این پژوهش با استفاده از چارچوب نظری اهداف بنیادین انسانی بازل موس و با استفاده از روش پیمایشی صورت گرفته است. در این روش از پرسشنامه ساخت مند با سوالات بسته استفاده شده است. از میان جامعه آماری موجود تعداد 380 نفر از طریق جدول لین به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده اند. یافته ها حاکی از آن هستند که متغیرهای تحصیلات، شغل، رابطه با دوستان، میزان دینداری، آموزش مناسب و میزان مهارت و توانایی رابطه معنی داری با کیفیت زندگی دارند. از سوی دیگر، متغیرهای سن، جنسیت، درآمد، استفاده از شبکه های مجازی و مراقبت های بهداشتی رابطه معنی داری با کیفیت زندگی ندارند.