نام پژوهشگر: حسین جعفریان
حسین جعفریان حیدر قلیزاده
عموماً اشعار سعدی را عاشقانه می دانند، با بررسی اشعار عارفانه سعدی و انطباق چارچوب اندیشه عرفانی او با اصول و مبانی چهارگانه عرفان از نظرگاه شعر و ادب: 1. الله(توحید، یکتایی، معشوق و محبوب و ...) 2. تجلّی و ظهور معشوق و محبوب 3. حرکت و سلوک(مستی، خرابی، قلندری، رندی، عاشقی و ...) 4. فنا و وصال عاشق در معشوق(بیخویشی، قربت، سوختن در آتش رخسار یار)، می توان گفت که سعدی عارفی موحد است که در سیر و حرکت عرفانی خود با جمعیت خاطر، درک حضور معشوق و معبود(ذکر)، و تمرکز ذاتی در تجلیات و ظهورات جمال و جلال الهی، تغیّر، حرکت و تحول ذاتی می یابد. سعدی با ارتقاء دید و بینش و بهره گرفتن از شعور ذاتی تجلیات به درک کمال و وحدت و جمال و جلال الهی تقرب می یابد. از منظر فکر و اندیشه سعدی جلوه های جمال و جلال الهی واسطه ای هستند برای درک عظمت جمال و جلال معبود و معشوق سرمدی. آتش رخسار جلوه های الوهی موجب تغیّر و حرکت درونی و در نتیجه بیخویشی، قرب، و حیرت، و امحاق صفات بشریت در وجود عارف می شود. با بررسی اشعار سعدی بر مبنای همین اصول و مبانی مدوّن عرفان می توان اندیشه های عرفانی سعدی را استخراج، بررسی و تحلیل کرد و گامی نو در مسیر اثبات شخصیت عرفانی سعدی برداشت. سعدی دارای تفکر «کل نگر» است، کل نگری از ویژگیهای عارفانی است که جزو وجودی خود را با عشق کل پیوند داده اند و از همین رهگذر به تمامی تجلیات الوهی عشق می ورزند. عارف کل نگر همه اجزای عالم را در وحدت و یگانگی می بیند، از رهگذر همین تفکر، توحید عارف توحید محض است، مقیم کوی معشوق و معبود است(اتصال عارفانه دارد)، نظر و بینش سعدی ارتقاء یافته است، و با تمرکز در تجلیات و جلوه های الوهی حرکت و تحوّل ذاتی می یابد، بوسه بر خاک پای معشوق(مقام عبودیت، خاکساری) می زند و سر در پای جانان می اندازد(مقام فنا).