نام پژوهشگر: برومند صلاحی
فاطمه جعفرزاده برومند صلاحی
اقلیم یک ناحیه بر روی تمام ارکان زندگی انسانی تاثیر می گذارد. بلایای اقلیمی از جمله مهمترین پدیده هایی هستند که در نتیجه تغییرات اقلیمی در مناطق مختلف دنیا اتفاق می افتند. از جمله بلایای اقلیمی که نقش مهمی در اقتصاد و کشاورزی و... در نواحی مختلف دارد، وقوع خشکسالی ها و ترسالی ها می باشد. در وقوع تغییرات اقلیمی و به تبع آن مخاطرات و بلایای طبیعی از قبیل خشکسالی علاوه بر عوامل محیطی مستقردر منطقه، سایر عوامل اقلیمی از قبیل نقش عوامل بیرونی و از جمله نقش پیوند از دور پدیده هایی مانند النینو- نوسانات جنوبی و نوسانات شمالگان و... نیز مطرح می باشد. پدیده انسو در نتیجه تغییر فشار بین دو منطقه تاهیتی و داروین بوقوع می پیوندد و در زمان وقوع خود باعث ناهنجاری های اقلیمی در اکثر نقاط دنیا می شود. در پژوهش حاضر میزان تاثیر پدیده انسو بر بارش منطقه و به تبع آن تاثیر احتمالی این پدیده در وقوع خشکسالی ها و ترسالی های استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از مقادیر عددی شاخص soi (نوسانات جنوبی) به عنوان شاخص تبیین کننده تغییرات فشار اقیانوس آرام و مقادیر بارندگی ایستگاه های سینوپتیک واقع در استان اردبیل( ایستگاه اردبیل، پارس آباد، مشگین شهر و خلخال)، در طی دوره آماری 1355- 1388 استفاده گردید. در این راستا علاوه بر محاسبه میزان همبستگی بین دو پارامتر مذکور با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، روند خطی و پولی نومیال بارش وشاخص النینو- نوسانات جنوبی نیز ترسیم گردید. همچنین امکان استفاده از نقشه های سینوپتیک سطح دریا و سطح 500 هکتو پاسکال جهت توجیه تغییرات بارندگی در منطقه طی سال های وقوع انسو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر این است که همبستگی ضعیفی بین بارش منطقه و شاخص النینو – نوسانات جنوبی در استان اردبیل وجود دارد. بارش در منطقه بیشتر از شرایط توپو کلیمای منطقه و نقش همسایگان مجاور متاثر می باشد. همبستگی های بدست آمده در فصول پاییز و زمستان قوی تر از سایر فصول سال است، در این فصول همزمان با وقوع النینو(فاز گرم انسو) بارش در منطقه افزایش کمی نسبت به میانگین داشته است، در حالیکه در فصل تابستان وقوع فاز النینو باعث کاهش بارش در استان اردبیل گردیده است. وقوع فاز لانینا (فاز سرد انسو)، باعث کاهش بارندگی در تمام فصول سال در منطقه مورد مطالعه شده است. تمام همبستگی های بدست آمده درسطح 95 درصد معنی دار می باشد. نتایج حاصل از بررسی نقشه های فشار بیانگر اینست که سطوح 500 هکتو پاسکال و سطح دریا زمین سطوح مناسبی جهت بررسی اثر الگوهای پیوند از دور نمی باشد.
اعظم محمد حسن برومند صلاحی
بارش های شدید، همه ساله خسارات زیادی را در مناطق مختلف جغرافیایی به بار می آورند. ایجاد بارش های سنگین علاوه بر رطوبت سطح زمین، مستلزم وجود یک عامل صعود قوی در لایه های بالایی اتمسفر است. چنانچه بتوان عامل ایجاد آن را حداقل از یک روز قبل شناسایی نمود، اقدامات پیشگیرانه درجلوگیری از گسترده شدن خسارات، موثر واقع خواهد شد. در این پژوهش، با تعیین 30 میلی متر بارندگی در 24 ساعت به عنوان روزهای دارای بارش های سنگین در سال های آماری 1951 تا 2005 الگوهای گردشی اتمسفری ایجاد کننده این باران های سنگین در استان تهران مشخص گردیده است.این الگوها، در سطح زمین و درسطح 500 هکتوپاسکال اتمسفر، شناسایی و ردیابی شدند. از الگوهای سطح زمین، کم فشارها، پرفشارها، سیکلون ها و آنتی سیکلون ها و جبهه های گرم و سرد و در سطح بالا، فراز و فرودهای موج بادهای غربی عامل اصلی ایجاد بارش های شدید استان تهران بودند. 72/59 درصد از بارش های سنگین استان تهران با وجود سیستم یا زبانه کم فشار در سطح زمین و 28/40 درصد آن، با وجود سیستم یا زبانه پرفشار سطح زمین مرتبط بوده است. 33/88 درصد از بارندگی های استان تهران زمانی رخ داد که این استان، در جلو فرود ایجاد شده در لایه های میانی و بالایی جو قرار داشته است. 56/5 درصد مواقع، وقوع بارش ها سنگین با استقرار جلو فراز بر استان تهران همراه بوده است. در 94/6 درصد از مواقع وقوع بارش سنگین، استان تهران به طور مستقیم یا غیر مستقیم در زیر مرکز ناوه قرار داشته است. در 17/4 درصد مواقع، بارش سنگین هنگامی رخ داده است که در سطح 500 هکتوپاسکال جو، بادهای غربی و شمال غربی وزش داشته اند.همچنین در تحلیل مولفه سری های زمانی (روند خطی) پارامتر حداکثر بارش روزانه، نتایج نشان داد که در ایستگاه آبعلی روند در حال افزایش و در بقیه ایسگاه های مورد مطالعه، در حال کاهش می باشد.
زهرا حاجی زاده برومند صلاحی
نوسانات اطلس شمالی(nao) و نوسانات شمالگان (ao) الگوهای موثری از تغییرپذیری گردش عمومی جو در محدوده برون حاره ی نیمکره ی شمالی و از عوامل اصلی کنترل عناصر اقلیمی مانند دما و بارش می باشند که دارای اثرات اقتصادی و اجتماعی بزرگی بر بخش های انرژی، کشاورزی، صنعت، حمل و نقل و بهداشت هستند. در پژوهش حاضر تاثیر پدیده های نوسانات اطلس شمالی و نوسانات شمالگان بر بارش و دمای استان لرستان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از مقادیر عددی شاخص nao به عنوان شاخص تبیین کننده تغییرات فشار در اقیانوس اطلس شمالی، مقادیر عددی شاخص ao به عنوان شاخص تبیین کننده تغییرات فشار در شمالگان و مقادیر بارش و دمای ایستگاه های سینوپتیک واقع در استان لرستان (خرم آباد، الیگودرز، بروجرد و کوهدشت) در طی دوره آماری بلند مدت استفاده گردید. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش استفاده از آمار تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و تحلیل مولفه های روند خطی و پلی نومیال) می باشد. همچنین نقشه های سینوپتیک سطح دریا و سطح 500 هکتوپاسکال جهت توجیه بارندگی در منطقه طی فازهای مثبت و منفی شاخص nao مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر این است که بارش و دمای منطقه با شاخص های nao و ao دارای ارتباط معکوسی است. به طوری که مرحله مثبت شاخص های nao و ao با دوره های کاهش بارش و دما، و مرحله منفی شاخص های مذکور با دوره های افزایش بارش و دما در منطقه همزمان است. همچنین بررسی ها نشان داد که تاثیر الگوی nao و به ویژه الگوی ao بر روی پارامتر دما ، خصوصا در فصل زمستان منطقه مورد مطالعه بیشتر بوده است. با توجه به اینکه ضرایب همبستگی بدست آمده، حاکی از همبستگی ضعیفی میان بارش و دمای منطقه با شاخص های nao و ao می باشند. می توان گفت که بارش و دما درمنطقه بیشتر از شرایط توپوکلیمای منطقه و نقش همسایگان مجاور متاثر می باشد. نتایج حاصل از بررسی نقشه های فشار بیانگر این است که در طی فاز منفی شاخص نوسانات اطلس شمالی، ضعیف شدن کم فشار ایسلند و پرفشار آزور و به تبع آن قوی شدن پرفشارهای حرارتی عرض های شمالی باعث افزایش بارندگی در منطقه و در طی فاز مثبت شاخص نوسانات اطلس شمالی، قوی شدن کم فشار ایسلند و پرفشار آزور و به تبع آن ضعیف شدن پرفشارهای حرارتی عرض های شمالی باعث کاهش بارندگی در منطقه می شوند.
فریده همه خانی برومند صلاحی
بارش به عنوان یک متغیر تصادفی جزو آن دسته از عناصر اقلیمی است که تغییرات چشم گیری با زمان و مکان دارد به گونه ای که می توان آن را در زمره تغییرپذیرترین عوامل جوی به حساب آورد. با توجه به اهمیت بارش در مدیریت منابع آب و آمایش سرزمین و نقش آن در برنامه ریزی های خرد و کلان و بخصوص تأثیر آن بر اقتصاد و کشاورزی، تحلیل و بررسی این عنصر در سال های اخیر، مورد توجه مجامع علمی بوده است. در پژوهش حاضر، آمار بلندمدت مجموع بارش و تعداد روزهای بارش بیش از صفر میلی متر ایستگاه های سینوپتیک استان کرمانشاه (کرمانشاه، اسلام آبادغرب، روانسر، سرپل ذهاب، کنگاور) با استفاده از روند خطی و پلی نومیال درجه 6 و مدل های ریاضی پیش بینی مدل نمو هموار ساده و مدل نمو هموار هلت- وینترز و فرایندهای میانگین متحرک مرتبه دوم، اتورگرسیو مرتبه دوم، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. با به کارگیری این مدل های پیش بینی، ضابطه های مناسبی برای پیش بینی مقادیر بارش و تعداد روزهای بارش بیش از صفر میلی متر استخراج گردیدند. نتایج حاصل از روند خطی و پلی نومیال درجه 6 و ضابطه های پیش بینی نشان دادند روند بارش در تمام ایستگاه های مورد مطالعه از روندی کاهشی برخوردار می باشد که بیشترین سیر کاهشی در دو ایستگاه سرپل ذهاب و اسلام آبادغرب مشاهده گردید. همچنین پارامتر تعداد روزهای بارش بیش از صفر میلی متر در ایستگاه کرمانشاه دارای روندی افزایشی و در ایستگاه های اسلام آبادغرب، روانسر، سرپل ذهاب و کنگاور دارای روندی کاهشی است.
کامل آزرم بهروز سبحانی
کلزا با اختصاص 15 درصد کل تولید روغن گیاهی در جهان بعد از سویا و نخل روغنی، مقام سوم را در بین دانه های روغنی به خود اختصاص داده است. اقلیم، توپوگرافی و خاک از مهمترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آنها وابسته است. در این تحقیق سعی شده است با ارزیابی تناسب اراضی بر اساس این معیارها، اراضی مستعد کشت کلزا در سطح استان آذربایجان غربی شناسایی شود. در تحقیق حاضر از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، درجه روز، رطوبت نسبی، تعداد روز یخبندان، و ساعات آفتابی، مربوط به آمار ایستگاه های سینوپتیک و باران سنجی سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1387 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد کلزا و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی، قابلیت اراضی، عمق خاک و کاربری اراضی، استفاده شده، مطالعه و بررسی هر یک از آنها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژیکی کلزا صورت گرفت. با تعمیم داده ها به سطوح و پردازش آنها با استفاده از فن آوری gis لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از آنها تهیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آنها از روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) مبتنی بر روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شد. سپس با وزن دهی به لایه های تهیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، همپوشانی و تحلیل فضایی لایه ها در محیط gis صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشت کلزا تهیه شد. بر اساس نتایج بدست آمده، اراضی استان از نظر پتانسل اقلیمی و محیطی برای کشت کلزا به چهار طبقه خیلی مناسب (15/2%)، مناسب (1/52%)، متوسط (4/25%) و ضعیف (3/7%) تقسیم بندی شدند.
طاهره سرمستی برومند صلاحی
با توجه به رشد روز افزون جمعیت جهان، افزایش مصرف سرانه آّب، کمبود آب شیرین قابل استحصال، مسئله سیل به عنوان یکی از پدیده های ویرانگر و غیره، ضرورت پیش بینی دقیق رواناب حاصل از بارش، نقش اساسی در برنامه ریزی و مدیریت و بهره برداری بهینه و پایدار آنها و نهایتاً در پیش بینی سیلاب ایفا می کند. در زمینه پیش بینی عناصر اقلیمی تا کنون روش های مختلفی ارائه شده است. امروزه با توجه به پیشرفت علومی چون روش های هوشمند، اقلیم شناسان در پی یافتن راه حل های فراتر از روش های کلاسیک در زمینه پیش بینی عناصر اقلیمی هستند. یکی از روش هایی که توجه بسیاری از محافل علمی را به خود جلب نموده است، استفاده از مدل های شبکه عصبی مصنوعی می باشد. شبکه های عصبی قادرند، با پردازش داده های تجربی، دانش یا قانون نهفته در بطن داده ها را فرا گیرند، بدین جهت انتظار می رود، شبکه های عصبی ابزاری مناسب برای یک مدل پیش بینی باشد. در این پژوهش با استفاده از متغیرهای متوسط ماهانه بارش و متوسط ماهانه رواناب (یک ماه بعد) طی دوره آماری بلندمدت 33 ساله (1972-2008) به عنوان ورودی شبکه پرسپترون چند لایه (mlp)، جهت پیش بینی رواناب ژانویه سال 2005 تا دسامبر سال 2008 را در بر می گیرد. از 37 سال دوره آماری موجود در حدود 90 درصد آن یعنی 33 سال (396 ماه) برای آموزش شبکه و 4 سال (48 ماه) باقیمانده در مرحله آزمون شبکه به کار برده شده است. بدین منظور از امکانات و توابع موجود در نرم افزار matlab بهره گرفته شد و برای هر ماه یک شبکه با خطای کمتر از 5 درصد طراحی گردید. پس از بررسی شاخص های عملکرد شبکه از جمله ضریب تعیین، مجذور میانگین مربعات خطا، میانگین مربعات خطا، میانگین مطلق خطا، میانگین درصد خطا و ضریب همبستگی مشاهده شد که پیش بینی رواناب با دقت قابل قبولی انجام شده است به طوری که میزان ضریب همبستگی آن 99/0 و میانگین خطای آن با داده های واقعی برابر 88/0 درصد بوده است. سپس برای ارزیابی توانایی شبکه های عصبی مصنوعی، نسبت به مدل های رگرسیون خطی و غیر خطی ساده در ارائه مناسبترین ضابطه برای پیش بینی مقادیر رواناب در حوضه آبریز سامیان واقع در حوضه آبریز قره سو، بررسی و مقایسه شدند. نتایج ضمن تأیید توانایی مدل شبکه عصبی مصنوعی نشان داد شبکه های طراحی شده توانستند رواناب را با حداکثر اختلاف 09/1 درصد با داده های واقعی برآورد نمایند به طوری که میزان همبستگی داده های برآورد شده و واقعی به 99/0 رسیده در حالی است که مدل های رگرسیونی ساده خطی و غیرخطی هر کدام با همبستگی 97/0 و 94/0 به ترتیب بعد از مدل شبکه های عصبی قرار گرفتند و میانگین خطای آنها به ترتیب 3/3 و 9/8 بدست آمد که اختلاف بالایی را با رواناب واقعی نشان می دهد در حالی که شبکه دارای میانگین خطای 88/0 می باشد که برتری قابل توجه مدل شبکه عصبی مصنوعی را در پیش بینی رواناب نشان می دهد.
محمود بهروزی برومند صلاحی
بادهای توفنده از پدیده های مخرب اقلیمی می باشند که همه ساله خسارت های جبران ناپذیری به مزارع، تاسیسات، جاده ها، ترافیک، فضای شهری و ارتباطات وارد می نماید. این پدیده متاثر از شرایط جوی خاصی است که در صورت شناخت سازوکار تکوین و گسترش آن می توان از آسیب های فراوان آن کاست و یا با آن مقابله کرد. در این پژوهش، ابتدا سه ایستگاه شیراز، آباده و لارستان بعنوان نماینده استان انتخاب شدند. بازه زمانی 16 ساله(1990-2005) برای این پژوهش معین شد. در ادامه با استفاده از نرم افزار wr plot گلباد سالانه برای ایستگاه ها ترسیم شد. سپس میانگین جریان و سرعت باد مورد تحلیل قرار گرفت. برای برازش سرعت های باد از توابع توزیع احتمال ویبول و رایله استفاده شد. با استفاده از داده های روزهای همراه با باد توفنده در دوره ی آماری، ویژگی های آماری بادهای توفنده مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل همدیدی، از نقشه های فشار تراز 500 هکتوپاسکال و تراز سطح دریا و نقشه دمای سطح زمین در هر سه ایستگاه مذکور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که جهت باد غالب در شیراز و آباده، شمالی و در لارستان غربی است. هر سه ایستگاه دارای تابع توزیع ویبول و رایله هستند. بررسی های آماری نشان داد که ایستگاه آباده با 1519 روز باد توفنده، حداکثر باد توفنده، شیراز 737 روز و لارستان 627 روز باد توفنده داشته اند. بررسی همدیدی نشان داد که در تراز 500 هکتوپاسکال، قرار گیری در جلوی فرود، بیشترین درصد وقوع باد توفنده را دارا بوده است. بعد از آن، قرار گیری در جلو فراز و فراز مانع عربستان باعث وزش بادهای توفنده شده اند. در تراز سطح زمین، کم فشارهای شرق و جنوب شرق، کم فشار عربستان، پرفشار شمال غرب و سیبری باعث وزش بادهای توفنده در استان فارس بوده اند
محمد دهدارزاده برومند صلاحی
گردوخاک که به عنوان یکی از مهم ترین شکل های آلودگی جوی همه ساله ، خسارت های هنگفتی را در زمینه های مختلف، از جمله گسترش بیابان ها، از بین بردن زمین های کشاورزی، حمل و نقل و.... به دنبال دارد، در ابعاد مختلف مورد توجه محققان قرار گرفته است. استان فارس به علت موقعیت جغرافیایی آن و قرارگیری در عرض های جغرافیایی پایین، از مسیرهای عبوری رطوبت کمتر بهره برده و نزدیکی آن به منبع عظیم تولید گردوخاک یعنی بیابان عربستان باعث شده تا همواره در معرض پدیده ی گردوخاک قرار داشته باشد و در بعضی از اوقات سال دچار خسارت شود. از این رو، شناخت چگونگی پیدایش این گردوخاک ها می تواند در امکان کاهش اثرات زیانبار این پدیده در منطقه مفید باشد. در این پژوهش، با استفاده از داده های روزهای همراه با گردوخاک در یک دوره ی آماری 10 ساله (2002-1993) سه ایستگاه شیراز، آباده و فسا، ویژگی های آماری طوفان های گردوخاک مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل همدیدی، از تراز 500 هکتوپاسکال و تراز سطح دریا هر سه ایستگاه مذکور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین فراوانی وقوع گردوخاک در طول دوره-ی آماری در ایستگاه شیراز با 96 روز و کمترین فراوانی وقوع این پدیده در ایستگاه آباده با 1 روز می باشد. همچنین در استان فارس، وقوع گردوخاک کمتر از میانگین کلی بوده و پراکنش وقوع گردوخاک زیاد بوده است. این پژوهش نشان داد که سامانه های اصلی ایجاد گردوخاک در منطقه در تراز سطح دریا، وجود مرکز کم فشار بر روی عربستان و عراق، در تراز 500 هکتوپاسکال، قرارگیری منطقه در جلوی فرود با آرایش غربی- شرقی، و قرارگیری در جلوی فراز به همراه مرکز پرارتفاع و کم فشار پاکستان بوده، که زمینه ی ماندگاری و سرازیر کردن گردوغبار به جو منطقه را فراهم آورده اند.
ایمان دهقانیان برومند صلاحی
«نوسانات اطلس شمالی» الگوی موثری از تغییر پذیری گردش عمومی جو در محدوده برون حاره ای نیمکره شمالی و از عوامل اصلی کنترل عناصر اقلیمی مانند بارش و دما است که دارای اثرات اقتصادی و اجتماعی بزرگی بر بخشهای انرژی، کشاورزی، صنعت، حمل و نقل و بهداشت است. در این پژوهش داده های ماهانه مربوط به شاخص نوسانات فشار سطح در اقیانوس اطلس شمالی و بارش سالانه در یک دوره آماری 20 ساله برای 37 ایستگاه سینوپتیک از نیمه شمالی ایران جهت محاسبه ضریب همبستگی، هم به صورت بدون تاخیر و هم با تاخیرهای یک ماهه، دو ماهه و سه ماهه مورد استفاده قرار گرفته است و رابطه بین فازهای منفی و مثبت nao با ترسالی ها و خشکسالی های منطقه مورد مطالعه مشخص گردید. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش استفاده از آمار تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون، اسپرمن، تحلیل مولفه های روند بارش و شاخص نوسانات اطلس شمالی، رگرسیون پولی نومیال و رگرسیون غیر خطی ) می باشند. نتایج این مطالعه نشان می دهند که بین بارش ماهانه ایستگاه های منتخب نیمه شمالی ایران و شاخص نوسانات اطلس شمالی بخصوص در ماه های ژانویه، فوریه، مارس، آوریل، مه، اکتبر، نوامبر و دسامبر همبستگی منفی اما معنی دار بویژه در ترسالی ها و خشکسالی های فراگیر وجود دارد. همچنین مشخص گردید که ایستگاه های نیمه غربی منطقه مورد مطالعه بیش ازایستگاه.های نیمه شرقی به نوسانات فشار در سطح اقیانوس اطلس شمالی همبستگی نشان دادند. با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت نوسانات اطلس شمالی یکی از شاخص های مهم تاثیر گذار بر بارش نیمه شمالی ایران می باشد
هدیه صفری برومند صلاحی
یکی از ویژگی های آب و هوایی مناطق مختلف به ویژه در مناطق آب و هوایی معتدل و سرد، بارش برف می باشد. ریزش برف، مهم-ترین عامل تأثیرگذار در میزان ذخایر آب به ویژه در فصول گرم سال در مناطق خشک و نیمه خشک (همچون ایران) محسوب می-گردد؛ ولی از طرف دیگر، ریزش برف های سنگین غیرمترقبه سبب ناهنجاری و برهم زدن وضعیت روزمره از جمله رفت وآمد به ویژه در مسیرهای ورودی و خروجی شهرها می گردد. استان کرمانشاه نیز به دلیل کوهستانی بودن و نزدیکی به منابع رطوبت، گهگاه با خسارات ناشی از این عنصر آب و هوایی مواجه شده است. لذا در این پژوهش، بارش های برف سنگین استان کرمانشاه از دیدگاه آماری و همدیدی طی دوره آماری مشترک 16 ساله (1992-2007) مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت انجام این کار، سعی شده است با استفاده از روش های آماری چون سری های آماری (روند خطی و پلی نومیال درجه شش)، آزمون ناپارامتری من- کندال و با بهره گیری از نقشه های سینوپتیکی روزانه سطح دریا، 850 و 500 هکتوپاسکال جو، بارش های برف سنگین استان کرمانشاه تجزیه و تحلیل شود. نتایج این پژوهش نشان داد که بارش برف سالانه در ایستگاه های مورد مطالعه در طول دوره آماری مشترک، دارای روند کاهشی بوده است. آزمون گرافیکی من- کندال نشان داد که در دهه اخیر، بارش برف در جهت کاهشی تغییر ناگهانی و معنی-داری داشته است. . شکل گیری پرفشار در شمال دریای خزر و گسترش ناوه ای از اسکاندیناوی تا شرق مدیترانه و به صورت مورب و شرق سو تا غرب و شمال غرب ایران، سبب ریزش های برف در منطقه ی مورد مطالعه می شود.
سانیا کرمی برومند صلاحی
یکی از ویژگی های آب و هوایی مناطق مختلف به ویژه در مناطق آب و هوایی معتدل و سرد، بارش برف می باشد. ریزش برف، مهم-ترین عامل تأثیرگذار در میزان ذخایر آب به ویژه در فصول گرم سال در مناطق خشک و نیمه خشک (همچون ایران) محسوب می-گردد؛ ولی از طرف دیگر، ریزش برف های سنگین غیرمترقبه سبب ناهنجاری و برهم زدن وضعیت روزمره از جمله رفت وآمد به ویژه در مسیرهای ورودی و خروجی شهرها می گردد. استان کرمانشاه نیز به دلیل کوهستانی بودن و نزدیکی به منابع رطوبت، گهگاه با خسارات ناشی از این عنصر آب و هوایی مواجه شده است. لذا در این پژوهش، بارش های برف سنگین استان کرمانشاه از دیدگاه آماری و همدیدی طی دوره آماری مشترک 16 ساله (1992-2007) مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت انجام این کار، سعی شده است با استفاده از روش های آماری چون سری های آماری (روند خطی و پلی نومیال درجه شش)، آزمون ناپارامتری من- کندال و با بهره گیری از نقشه های سینوپتیکی روزانه سطح دریا، 850 و 500 هکتوپاسکال جو، بارش های برف سنگین استان کرمانشاه تجزیه و تحلیل شود. نتایج این پژوهش نشان داد که بارش برف سالانه در ایستگاه های مورد مطالعه در طول دوره آماری مشترک، دارای روند کاهشی بوده است. آزمون گرافیکی من- کندال نشان داد که در دهه اخیر، بارش برف در جهت کاهشی تغییر ناگهانی و معنی-داری داشته است. . شکل گیری پرفشار در شمال دریای خزر و گسترش ناوه ای از اسکاندیناوی تا شرق مدیترانه و به صورت مورب و شرق سو تا غرب و شمال غرب ایران، سبب ریزش های برف در منطقه ی مورد مطالعه می شود.
میر بهروز ذکی زاده بهروز سبحانی
به منظور برنامه ریزی در جهّت بهره برداری بهینه از اراضی کشاورزی و استفاده منا سب تر از استعداد های آن، ارزیابی کیفی اراضی کشاورزی امری ضروری به نظر می رسد. اقلیم، توپوگرافی و خاک از مهّم ترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن ها وابسته است. در این تحقیق سعی شده است با ارزیابی تناسب اراضی بر اساس این معیارها، اراضی مستعد کشت بادام در سطح استان اردبیل شناسایی شود. در تحقیق حاضر از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، سرعت باد، رطوبت نسبی و ساعات آفتابی، مربوط به آمار ایستگاه های سینوپتیک و باران سنجی سطح استان مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد بادام و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های کاربری اراضی،ارتفاع، عمق خاک، شیب و جهت استفاده شده، مطالعه و بررسی هر یک از آن ها در رابطه با نیاز های اقلیمی و اکولوژیکی بادام صورت گرفت. با تعمیم داده ها به سطوح و پردازش آن ها با استفاده از فناوری gis لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از آن ها تهّیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آن ها از روش تحلیل تصمیم گیری چنده معیارهmcdm ) ) مبتنی بر روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ahp) ) استفاده شد. سپس با وزن دهی به لایه های تهّیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، همپوشانی و تحلیل فضایی لایه ها در محیط gis صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای بادام تهّیه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اراضی استان از نظر پتانسیل اقلیمی و محیطی برای کشت بادام به چهار طبقه خیلی مناسب (30/37%)، مناسب (37/28%)، متوسط(15/25%) و ضعیف (15/9%) تقسیم بندی شدند.
جواد چالاکیان بهروز سبحانی
چکیده: نخود یکی از محصولات زراعی مهم در استان اردبیل است که در حال حاضر 5272 هکتار از اراضی سطح استان زیر کشت این گیاه زراعی است. این تحقیق به منظور مطالعه و شناخت قابلیت های استان اردبیل کشت نخود بعمل آمد. داده های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتند از بارندگی سالانه، بارندگی طول دوره رشد نخود، دمای طول دوره رشد، رطوبت نسبی، ارتفاع، شیب، جهت و عمق خاک است که با بهره گیری از نیاز رویشی گیاه زراعی مورد مطالعه، لایه اطلاعاتی تولید و هر سری از داده ها ارزش گذاری و طبقه بندی شدند که با روش-های همپوشانی در محیط gis با هم ترکیب شدند به منظور بررسی میزان تاثیر گذاری هر یک از عناصر و عوامل اقلیمی در پهنه بندی آگروکلیماتیک گیاه زراعی نخود، هرکدام از داده های مربوط به مقادیر بارش و دما، با هم ترکیب شدند. سپس با تلفیق تمام داده های عناصر و عوامل اقلیمی بصورت یکجا، نقشه نهایی قابلیت اراضی برای نخود تهیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آن ها از روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) مبتنی بر روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شد.
عیسی شاهمرادی بهروز سبحانی
تولید محصول و قابلیت کشاورزی در هر منطقه به هوا و ویژگی های اقلیمی آن بستگی دارد، لذا مطالعه ی عناصر و عوامل اقلیمی موثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کلزا سومین منبع مهم تولید روغن خوراکی بعد از سویا و نخل روغنی در جهان می باشد. ایران از کل تولید جهانی کلزا در سال 2000 با تولید 17090 تن، سهمی برابر 04/0 درصد از تولید کلزای جهان را به خود اختصاص داده است. در این تحقیق به منظور پهنه بندی اراضی استان ایلام جهت کشت کلزا از داده های اقلیمی بارش، دما، درجه- روز، ساعات آفتابی، یخبندان و رطوبت نسبی از آمار ایستگاه های سینوپتیک، کلیماتولوژی و تبخیر سنجی در سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1388 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی کلزا و داده های فیزیوگرافی از قبیل ارتفاع، شیب و جهت شیب استفاده شده است. سپس با پردازش داده ها در محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیارها در ارتباط با کشت کلزا با استفاده از مدل ahp ارزش گذاری گردیدند و در نهایت وزن نسبی هر یک از معیارها بدست آمد. سپس با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و فیزیوگرافی اراضی استان ایلام جهت کشت کلزا تهیه شد. نتایج نهایی این تحقیق بدین صورت است که، مناطق شمالی استان شرایط مطلوب تری نسبت به مناطق جنوبی استان جهت کشت کلزا دارند. همچنین تفکیک اراضی نشان می دهد که 50/20% اراضی دارای شرایط بدون محدودیت، 64/9% محدودیت کم، 87/36% محدودیت متوسط و 97/30% دارای شرایط محدودیت زیاد برای کشت کلزا در استان ایلام می باشند.
رقیه ملکی مرشت برومند صلاحی
بارش جزو تغییرپذیرترین عناصر اقلیمی با زمان و مکان است. تغییر پذیری و نوسانات شدید بارندگی در مناطق خشک و نیمه خشک و وقوع خشکسالی ها و سیلاب های مخرب، که خسارت-های شدید به اقتصاد کشور وارد می کند، بر ضرورت انجام پژوهش هایی در زمینه ی ویژگی های شاخص های رطوبتی همچون بارش، جهت برنامه ریزی های دقیق تر در سطح ملی و منطقه ای تأکید می نماید. در پژوهش حاضر، آمار بلند مدت بارش، رطوبت نسبی، ابرناکی و دمای نقطه ی شبنم ایستگاه سینوپتیک اردبیل، با استفاده از مدل های رگرسیونی (خطی و پلی نومیال درجه6) و مدل های پیش بینی اتورگرسیو مرتبه ی 2، هالت وینترز و آریما، برای یک دوره ی 31 ساله (2007-1977) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. با به کارگیری این مدل ها، ضابطه های مناسبی برای پیش بینی بارش و رطوبت نسبی استخراج گردید. نتایج حاصل از روندخطی و پلی نومیال درجه6 و ضابطه های پیش بینی، نشان دهنده ی سیر صعودی پارامترهای بارش بالای صفر، رطوبت نسبی و دمای نقطه ی شبنم و سیر نزولی پارامترهای مجموع بارندگی ماهیانه، حداکثر بارش و تعداد روزهای ابری در ایستگاه مورد مطالعه می باشد. نتایج حاصل از بررسی دو پارامتر بارش و رطوبت با استفاده از سه مدل اتورگرسیو، هالت وینترز و مدل آریما نیز سیر صعودی رطوبت نسبی و سیر نزولی پارامتر مجموع بارش را طی سال های آتی نشان داد. در نهایت، الگوی نهایی بارش و رطوبت ایستگاه اردبیل، به ترتیب، sarima(1,1,1)(2,0,1)12و sarima(1,1,0)(1,0,2)12 تعیین شد.
فاطمه تیرگر فاخری برومند صلاحی
بارش در میان رویداد های اقلیمی با توجه به نقش حیاتی آن اهمیت ویژه ای دارد و نسبت به پدیده های اقلیمی دیگر از پیچیدگی رفتاری چشمگیری برخوردار است. بارش سنگین به عنوان عاملی در بروز حوادث طبیعی مانند سیل مطرح است. به منظور یافتن مکانیسم و الگو های موثر در بارش سنگین در استان مازندران، داده های حداکثر بارش روزانه ایستگاه های سینوپتیک استان مازندران (رامسر، بابلسر، نوشهر، قائم شهر، ساری، آمل، سیاه بیشه) در طول دوره آماری بلند مدت استخراج شد و سپس داده-های بارش بیش از 50 میلیمتر مشخص گردید. داده های بارش بیش از 50 میلیمتر وارد محیط نرم افزاری smada شده و با توزیع نرمال و پیرسون تیپ 3 مورد ارزیابی قرار گرفتند، در نهایت احتمال وقوع بارش های سنگین با دوره برگشت 2، 3، 5، 10، 25، 50، 100 و 200 سال تعیین شد. برای تحلیل همدیدی، از نقشه های سینوپتیکی تراز متوسط دریا و 850 و 700 ژئوپتانسیل متر و امگای 850 و 700 ژئوپتانسیل متر استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بارش بیش از 50 میلیمتر با سامانه های پر فشار شرق و شمال اروپا و پر فشار سیبری ایجاد شده اند که با وجود زبانه پر ارتفاع بر روی کرانه جنوبی خزر و استقرار پر ارتفاع در سطح 850 ژئوپتاسیل متر و قرارگیری ناوه ای در شرق تا شمال غرب ایران در سطح 700 ژئوپتانسیل متر همراه است.
ابراهیم فلاح منش بهروز سبحانی
به منظور بهره برداری بهینه از اراضی کشاورزی و استفاده مناسب تر از استعداد های آن،ارزیابی کیفی اراضی کشاورزی امری ضروری به نظر می رسد.این تحقیق به منظور مطالعه و شناخت قابلیت های طبیعی استان خراسان رضوی برای کاشت پسته به عمل آمد و برای انجام آن از سیستم اطلا عات جغرافیایی(gis)استفاده شد.اقلیم، توپوگرافی و خاک از مهمترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آنها وابسته است.. در تحقیق حاضر از داده-های اقلیمی از قبیل دما، بارش، رطوبت نسبی، مربوط به آمار ایستگاه های سینوپتیک و کلیماتولوژی سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1387 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد پسته و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی و کاربری اراضی، استفاده شده، مطالعه و بررسی هر یک از آنها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژیکی پسته صورت گرفت. با تعمیم داده ها افلیمی وداده های منابع زمینی به سطوح و پردازش آنها با استفاده از فن آوری gis لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از آنها تهیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آنها از روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) مبتنی بر روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شد. سپس با وزن دهی به لایه های تهیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، همپوشانی و تحلیل فضایی لایه ها در محیط gis صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشتپسته تهیه شد.بر اساس نتایج بدست آمده اراضی استان از نظر پتانسیل اقلیمی و محیطی برای کاشت پسته به سه طبقه مناسب(3/38%)،متوسط(4/59%)،نامناسب(3/2%) تقسیم بندی شدند.
غلام مومن پور بهروز سبحانی
1-1 مقدمه کشور ایران از نظر آب و هوایی در یک منطقه حدواسط قرار دارد (لشکری، 1389؛ 152). این کشور در طول سال مورد هجوم توده های هوای مختلف از کانون های گوناگون قرار می گیرد که با ایجاد تغییرات مکانی و زمانی موجب تنوع اقلیمی در سطح کشور می شود . درواقع می توان گفت که این به دلیل شرایط جغرافیایی خاص، یعنی موقعیت آن در رابطه با گردش عمومی جو و قرار گرفتن آن در عرض های جغرافیای میانه، در فصول مختلف سال تحت تاثیر آنتی سیکلون های با منشأهای مختلف و خصوصیات فیزیکی (که این توده های هوای با خود به ارمغان می آورند) دانسته شود (لشکری، 1375؛ 4). دما به عنوان شاخصی از شدت گرما، یکی از عناصر اساسی شناخت هوایست و نظر به دریافت نا منظم انرژی خورشید به وسیله زمین دست خوش تغییرات بسیاری است که به نوبه خود باعث تغییرات گسترده دیگری در سایر عناصر هواشناسی می شود (کمالی، 1381؛ 150). یخبندان یکی از زیان آورترین بلایای طبیعی است که نه تنها حیات تمامی موجودات زنده را با خطر مواجه می نماید، بلکه نقش مهم و تعیین کننده در مسایل اقتصادی، زیست محیطی و عمرانی نیز دارد (علیجانی و هژبرپور، 1386؛ 89). معمولاً بیشترین تعداد روزهای یخبندان مربوط به روزهای پایانی پاییز و فصل زمستان است. در این ایام، وقوع یخبندان امری عادی است ولی تداوم و شدت آن در فصل بهار و پاییز به شکل فراگیر، بحران محسوب می شود و خسارات جبران ناپذیری به بخش های مختلف وارد خواهد کرد (صلاحی، 1388؛ 90). یخبندان های زودرس پاییزه و یخبندان های دیررس بهاره از نظر کشاورزی مضرترین یخبندان ها به شمار می آیند و معمولاً بر محصولات باغی و زراعی آثار ناهنجاری به جا می نهند. یخبندان زودرس بر محصولات کشت های تابستانه و یخبندان بهاره بر شکوفه های بهاری تأثیر سوء می گذارند، چرا که شرایط رشد گیاهان برای تولید شکوفه، تلفیح و تولید میوه در دمای مناسب و مداوم مهیا می شود. کاهش ناگهانی دمای محیط و تداوم آن در فصل گلدهی، مانع از بروز این چرخه طبیعی و موجب ظهور یا افزایش عوامل بیماری زا نظیر، قارچ ها و ویروس ها، یخ بستن آب سلول های گیاهی و... می گردد(عساکره، 1389؛ 2). بنابراین مطالعه دقیق و بررسی همه جانبه یخبندانهای زودرس و دیررس می تواند کارشناسان را در بخش کشاورزی و سایر بخش های مختلف صنعتی، عمرانی و حمل ونقل و ... را در افزایش تولید و تصمیم گیری های خود یاری دهد. 1-2 بیان مسئله تاثیر گذاری عوامل آب و هوایی در بهبود ساختار اقتصادی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. از بخش های تأثیرپذیر که رابطه مستقیمی با پدیده های آب و هوایی دارد بخش کشاورزی می باشد. در صورتی که در برنامه ریزی های کشاورزی نسبت به نقش عناصر جوی آگاهی وجود نداشته باشد، توفیق چندانی حاصل نخواهد شد زیرا اثبات شده است که در بیشتر موارد، بازده کم محصولات کشاورزی نتیجه عدم آگاهی و برنامه ریزی متناسب با شرایط جوی است (سازمان هواشناسی جهانی، 1983). بیشترین آسیب های یخبندان منحصر به فصل زمستان نیست، بلکه یخبندان های دیررس آسیب های شدید تری به گیاهان وارد می کنند. بیشتر یخبندان های زودرس و یا دیررس هنگامی بروز می کنند که توده هوای سرد و خشک قطبی از شمال غرب تا شمال شرق در منطقه نفوذ کند (گندمکار، 1387؛ 149). پدیده یخبندان همه ساله خسارات زیادی به کشاورزان وارد می کند . درسال 1385، 15درصد ازکل مزارع نیشکر استان خوزستان به دلیل سرما زدگی در حدود 150 میلیارد ریال خسارت دید ، همچنین در فروردین ماه سال 1386 بارش سنگین برف ، سرما و یخبندان به 8500 هکتار اراضی کشاورزی الیگودرز زیان وارد نمود (هژبرپور و علیجانی ، 1386؛ 90). آسیب دیدگی گیاهان و امکانات زیر بنایی به علت یخبندان در اواخر پاییز و اوایل بهار یکی از خسارات عمده اقتصادی با غداران و کشاورزان استان لرستان (به خصوص شهرستانهای شمالی) می باشد. جدول 1-1 و 2-1 نمونه هایی از خسارات وارده توسط یخبندان به باغات و تأسیسات زیر بنای بخش کشاورزی استان لرستان را نشان می دهد. میزان خسارت وارده (میلیون ریال) سطح خسارت (هکتار) موضوع خسارت سال 1/25267 45/8887 محصولات باغی 77-76 480 43/2 تاسیسات زیر بنایی (گلخانه) 102055 2/5821 محصولات باغی 90-89 700 2/0 تاسیسات زیر بنایی (گلخانه) جدول 1-1: میزان خسارات وارد شده به زیر بخش باغبانی بر اثر سرما زدگی در استان لرستان مأخذ : جهاد کشاورزی استان لرستان 1390 جدول 1-2: میزان خسارت وارده توسط یخبندان به باغات استان لرستان مورخ 24/1/ 88 مبلغ خسارت (میلیون ریال) درصد خسارت نام شهرستان 2188 30 خرم آباد 2/17504 60 بروجرد 4642 80 ازنا 40000 90 الیگودرز 10490 75 دورود 1350 100 سلسله 4920 70 نورآباد 2/81094 - جمع کل مأخذ : جهاد کشاورزی استان لرستان 1390 یخبندان ها بر اساس زمان وقوع به زودرس و دیررس تقسیم می شوند. در پاییز، یخبندان زودتر از زمان نرمال، یخبندان زودرس و در بهار، یخبندان دیرتر از زمان نرمال، یخبندان دیررس نامیده می شود. از آنجایی که این دو نوع یخبندان بیش از همه چیز مراحل فنولوژیکی گیاهان زراعی را تحت تاثیر قرار می دهند، هر ساله خسارات زیادی به کشاورزان و باغداران به دلیل سرمازدگی به محصول وارد می آورند (حجازی زاده و مقیمی، 1386؛ 88). به طور کلی، در بررسی علل سرما به دو نوع آن می توان اشاره کرد: الف) سرما و یخبندان که ریشه در داخل منطقه دارد و به طور عمده تابش موج بلند در دشت های صاف و هموار با بیلان منفی تابش زمین در هوای پایدار بروز می کند(سرما یا یخبندان تابشی). چنین سرمایی ممکن است به وسیله ی موقعیت توپوگرافی منطقه و خواص فیزیکی سطوح، تشدید یا تعدیل شود. ب) سرمای ناشی از عبور یا هجوم هوای سرد و متحرکی که منشأ آن به طور عمده در خارج از منطقه است (سرما یا یخبندان فرارفتی) (عزیزی، 1383؛ 100). حفاظت در مقابل یخبندان تشعشعی که به محل و فرآیند های قابل کنترل بستگی دارد، موثرتر از یخبندان فرارفتی است (حجازی زاده و مقیمی، 1386؛ 89). در این میان، پراکندگی فشار که مهمترین عنصر آب و هوایی بوده و تمام عناصر دیگر را کنترل می کند، بیشترین نقش را دارد. از سوی دیگر، تغییرات فشار در سطوح بالایی جو به عنوان عامل اصلی پیدایش و تغییر اوضاع جوی یک منطقه به حساب می آید (سمیعی و مهدعسکری، 1371؛ 1). مسلماً یخبندان های زودرس پاییزه و دیررس بهاره نیز به عنوان یک تغییر کوتاه مدت آب و هوایی متأثر از تغییرات فشار در الگوهای سینوپتیک سطح بالای جو است (براتی، 1375؛ 122). 1-3 ضرورت پژوهش وقوع یخبندان در عرض های جغرافیایی بالا جزء ویژگی های نسبتاً ذاتی آن مناطق بوده و وقوع در آن مناطق چیز جدیدی نیست ولی در عرض های متوسط جغرافیایی، بروز یخبندان می تواند خطر آفرین باشد. لزوم برنامه ریزی در برابر خطرات این پدیده ایجاب می کند تا این پدیده به طور سیستماتیک مورد بررسی قرار گیرد. کشور ما نیز به دلیل ویژگی های خاص طبیعی خود همواره بخش هایی از آن در فصول سرد سال درگیر یخبندان بوده است (صلاحی، 1388؛ 84). لذا علاوه بر شناسایی علل رخداد این فرآیند اقلیمی، شناختن منشأ و مسیر ورود سیستم های موثر بر یخبندان، تعیین سایر ویژگی ها مانند شدت، فراوانی، تداوم و عمق یخبندان و مهم تر از همه آگاهی از زمان شروع و خاتمه یخبندان نیز مورد نیاز است، چرا که وقوع آن سالانه خسارات زیادی را به کشاورزان و باغداران وارد می آورد لذا باید راهکار های مناسبی جهت کاهش خسارات ناشی از آن ارائه شود (حجازی زاده و مقیمی، 1386؛ 90). در این میان، استان لرستان نیز به دلیل وجود ارتفاعات بلند و نیز ارتفاع زیاد شهر های آن، و قرارگرفتن در مسیر پرفشارهای مهاجر و جبهه های سرد در بیشتر فصول سرد سال با پدیده ی یخبندان مواجه است. در این ایام، وقوع یخبندان امری عادی است اما تداوم و شدت آن در فصول بهار و پاییز به شکل فراگیر، بحران محسوب می شود و خسارات جبران ناپذیری به بخش های صنعت، حمل و نقل و به خصوص کشاورزی که بیشتر مردم استان در این بخش مشغول به فعالیت می باشند وارد می آورد. 1-4 اهداف پژوهش 1). تعیین و ارائه ی الگو های سینوپتیکی ایجاد کننده ی یخبندان های زودرس پاییزه و دیررس بهاره استان لرستان و تحلیل و تفسیر آن. 2). آگاهی از زمان شروع و خاتمه ی یخبندانهای زودرس و دیررس استان لرستان. 1-5 فرضیات پژوهش 1). یخبندان های زودرس و دیررس استان لرستان با الگوهای سینوپتیکی سطح زمین و تراز 500 هکتوپاسکال جو توجیه پذیرند تا سامانه های محلی. 2). تاریخ وقوع و خاتمه یخبندان های زودرس و دیررس ایستگاه های مورد مطالعه مشابهت زیادی با هم دارند. 1-6 پیشینه پژوهش روزنبرگ و مایرز (1962)؛ نظر تام و شاو را که اعتقاد داشتند توزیع تاریخ های یخبندان نرمال می باشند را تأیید می کند و تأثیر نوع یخبندان را برای مقاصد برنامه ریزی کشاورزی مناسب تر از تاریخ متوسط وقوع یک دمای حداقل مشخص می دانند. آنها ویژگی های آمار اقلیمی یخبندان های زودرس پاییزه و دیررس بهاره را بر اساس نوع (تشعشعی- فرارفتی) تفکیک کردند. و با انتخاب پنج ایستگاه واقع در دره ی رودخانه ای پلت در نبراسکاه به این نتیجه رسیدند که 7 تا 42 درصد یخبندان های زودرس پاییزه و 7 تا 30 درصد یخبندان های دیررس بهاره از نوع فرارفتی هستند. آنها توپوگرافی محل را موثرترین عامل وقوع یخبندان معرفی کردند و متوسط فاصله بین اولین یخبندان تابشی و فرارفتی8 تا 16 روز محاسبه کردند. هاگ (1975)؛ (به نقل از فتاحی و صالحی پاک، 1388؛ 128) یخبندان های فرارفتی وتشعشعی را در یک دوره 30 ساله برای کنت انگلستان مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که یخبندان های فرارفتی 25 درصد از کل یخبندان های بهاره را در مالینیک شرقی شامل می شود. وایلن (1988)؛ (به نقل از صلاحی و همکاران، 1388)، به تحلیل یخبندان های فلوریدای آمریکا پرداخته و با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی، سری های میانگین درجه حرارت حداقل روزانه و واریانس سالانه به این نتیجه رسیده که با افزایش واریانس، احتمال حدوث یخبندان افزایش یافته و خطر وقوع یخبندان در یک منطقه با عواملی چون تعداد یخبندان های سالانه، شدت آنها، میانگین و واریانس تاریخ وقوع آنها قابل ارزیابی و پیش بینی است. ساکلینگ (1989)؛ (به نقل از هژبرپور، 1383)، به بررسی تاریخ وقوع اولین یخبندان پاییزه و آخرین یخبندان بهاره در جنوب شرقی ایالت متحده ی آمریکا پرداخته است. او با استفاده از شاخص انحراف آب و هوایی و با استفاده از روز شمار تاریخ وقوع اولین و آخرین درجه حرارت صفر و یا کمتر از آن در طی 1911 تا 1986 در ایستگاه های جنوب شرقی آمریکا به تحلیل یخبندان ها و فصل رشد می پردازد به طوری که با بهره گیری پارامتر های آماری مانند میانگین، انحراف معیار و نمره ی استاندارد z و با استفاده از میانگین متحرک ده ساله، معتقد است که طول فصل رشد در این منطقه از آمریکا کاهش یافته است. یعنی تاریخ وقوع آخرین یخبندان بهاره به سمت اواخر بهار و تاریخ وقوع اولین یخبندان پاییزه به سمت اوایل پاییز حرکت کرده است، البته ضرایب همبستگی و رگرسیون خطی نیز در این مقاله موید این نکته است. واتکینز (1991)؛ (به، نقل از صلاحی، 1388)، با استفاده از تاریخ وقوع اولین و آخرین درجه حرارت روزانه صفر و کمتر از آن در انگلستان مرکزی و استخراج روز شمار آن ها بر مبنای اول ژانویه و با استفاده از روش های آماری رگرسیون خطی و نیکویی برازش داده ها و کی دو به تجزیه و تحلیل فصل رشد و تاریخ وقوع اولین و آخرین یخبندان ها پرداخته و نهایتاً به این نتیجه رسیده است که به تدریج یخبندان های بهاره زودتر خاتمه یافته و یخبندان های پاییزه دیرتر شروع شده اند یعنی در هر دهه دو روز از طول فصل یخبندان کاسته شده است. کاجفز (1989)؛ تاریخ وقوع یخبندان های زودرس پاییزه را در 9 مکان در منطقه گورنجسکا در اسلوونی در طول سالهای 1949 تا 1987 مورد مطالعه قرار داد. وی رابطه تاریخ وقوع اولین یخبندان و ارتفاع محل نیز در در این مطا لعه مورد برسی قرار داده است. پیری (2002)؛ (به، نقل از هژبرپور، 1383)، به اثر یخبندان در کاهش محصولات باغی پرداخته و ضمن تفکیک یخبندان تابشی و فرارفتی، خسارات ناشی از سرما را در محصولات باغی مطرح می کند. وی به روش های مقابله با سرمازدگی نیز اشاره نموده است. ریچارد و بومرتن (2003)؛ (به، نقل از حاج پنجعلی زاده، 1385؛ 17)، در ارتباط با علت یخبندان های تابشی کار کرده اند و به این نتیجه رسیدند که وقوع یخبندان های تابشی ارتباط زیادی با الگوهای توپوگرافیکی دارد. - بزرکووا و همکارانش (2005)؛ برخی از آماره های یخبندان و شبنم یخ زده قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق را از طریق عناصر آب و هوای ایستگاه های زمینی با استفاده از امار 20 ساله 220 ایستگاه هواشناسی مرتبط با سازمان هواشناسی جهانی مورد مطالعه قرار دادند. اسماعیلی (1387)؛ اثر خطر سرمازدگی دیررس را برروی باغات شهرستان مه ولات را مطالعه و پهنه بندی کرده که بر اساس آن تاریخ شروع و خاتمه، طول دوره یخبندان و رشد را در مناطق مختلف این شهرستان در دو آستانه یک تا صفر درجه و زیر صفر درجه به دست آورده است . نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که طول دوره رشد در نواحی شمالی شهرستان کوتاه تر از دوره رشد در نواحی جنوبی می باشد که عامل تأثیرگذار در این فرآیند ارتفاع می باشد. این امر در بخش کشاورزی توجهات خاصی را در زمینه کاشت و برداشت محصول و انتخاب گونه های مناسب با شرایط دوره های رشد و یخبندان می طلبد و همچنین ارتباط بین آغاز و خاتمه یخبندان در شهرستان را بررسی نموده و به این نتیجه رسیده که بین شروع و خاتمه یخبندان در سطح این شهرستان ارتباط معنا داری وجود ندارد و هر دو مستقل از هم عمل می کنند. عزیزی (1389)؛ یخبندان دیررس و فراگیر فروردین ماه 1388 را مورد تحلیل سینوپتیکی قرار داد وی در این تحلیل نقشه های هواشناسی میانگین فشار سطح دریا ، 850 و 500 هکتوپاسکال را مورد برسی قرار داد. نتایج این را نشان داد که فعالیت سامانه پرفشاری در شمال دریای خزر سبب ریزش هوای سرد عرض های بالا به کشور شده به طوری که باعث وقوع یخبندان در بیشتر ایستگاه های کشور شده است. ضیایی(1389)؛ به منظور تحلیل همدید یخبندان های خسارت بار استان اصفهان آمار روزانه سه ایستگاه طی دوره آماری 2009-2006 مورد برسی قرار داد. دوره یخبندان با دمای روزانه زیر صفر درجه سلسیوس و تداوم بیشتر از دو روز انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد که بیشتر یخبندان های استان از نوع انتقالی هستند که در دوره سرد سال اتفاق می افتد و یخبندان های شدید و فراگیر استان ناشی از استقرار یک پرفشار در سطح زمین و یک ناوه عمیق در سطح 500 هکتو پاسکال می باشد. پرفشار سطح زمین در بیشتر وقت ها از آنتی سیکلون های مهاجر غربی است اما در روزهای سرد شدید زبانه پرفشار سیبری عامل اصلی یخبندان است. تیموری (1390)؛ با استفاده از آمار 13 ساله 4 ایستگاه سینوپتیکی استان اردبیل، تاریخ آغاز و خاتمه یخبندان های تابشی و فرارفتی در استان اردبیل را مورد برسی قرار داد. سپس دوره بازگشت هر یک از یخبندان ها توسط نرم افزار smada و با احتمالات 50، 20، 10 و2 درصد محاسبه گردید. یخبندان های فرارفتی و تابشی از همدیگر تفکیک شدند و درصد و فراوانی وقوع این دو نوع یخبندان محاسبه گردیده و در نهایت با استخراج نقشه های سینوپتیکی مربوط به روزهای منتخب (در سطح زمین، سطح 500 میلی بار و سطح 850 میلی بار) به بررسی و شناسایی الگوهای اثر گذار در یخبندان ها اقدام کرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که متوسط دوره های بازگشت یخبندان های منطقه در تمامی آستانه ها دو ساله بوده و فراوانی یخبندان های فرارفتی منطقه بیش از یخبندان های تابشی آن می باشد. تحلیل سینوپتیکی یخبندانها نشان داد که الگوی اصلی سینوپتیکی حاکم در یخبندانهای مورد برسی در سطوح بالا، عمیق شدن ناوه کم ارتفاع دریای سیاه و شمال دریای خزر می باشد که با ریزش سرمای عرض های بالا به منطقه همراه بوده و زمینه را برای تشدید و تداوم سرما مهیا می سازد و در سطح زمین پرفشار تشکیل شده روی دریا سیاه منطقه را تحت تأثیر قرار می دهد. کرمی (1390)؛ با استفاده از آمار 14 ساله تاریخ شروع و خاتمه یخبندان سه ایستگاه سینوپتیک سنندج، سقز و بیجار را استخراج کرد. سپس دوره بازگشت هر یک از یخبندان های مذکور را توسط نرم افزار smada و با احتمال 90، 80، 66 و 50 درصد محاسبه کرد. در نهایت با استخراج نقشه های سینوپتیکی مربوط به روز های وقوع یخبندان و یک روز قبل از آن در سطح زمین و هم ارتفاع و همدمای 500 هکتوپاسکال، مشخص شد که در بیشتر موارد، وقوع یخبندان های منطقه در سطح زمین ناشی از قرارگیری استان در حاشیه زبانه های پرفشار و درسطح 500 هکتو پاسکال نیز ناشی از قرارگیری در مرکز و عقب ناوه بادهای غربی بوده است. با مرور تحقیقات فوق الذکر معلوم می گردد که اکثر محققین برای یخبندان آستانه ای قرار داده اند وبعضی چندین آستانه را در نظر گرفته اند و بر اساس آن روز یخبندان را مشخص کرده اند اکثراً دمای صفر درجه را در نظر گرفته اند سپس با استفاده از روش های آماری و سینوپتیکی به تجزیه و تحلیل داده های پرداخته و با استفاده از این روش های آماری و نرم افزارهای مخصوص به پیش بینی پرداخته اند اینجانب نیز در این پژوهش با در نظر گرفتن دماهای صفر و زیر صفر درجه سانتی گراد، تاریخ های شروع و خاتمه یخبندان ها را به دست آورده و با رسم رگرسیون خطی بر روی داده ها با استفاده از نرم افزار smada دوره بازگشت این یخبندان ها را محاسبه سپس با استخراج نقشه های سینوپتیکی مربوط به روز های وقوع یخبندان و یک روز قبل از آن این یخبندان ها را تحلیل می کنیم. انتخاب ایستگاه های مورد مطالعه از آنجا که تعداد ایستگاه های استان لرستان خیلی زیاد می باشند و بررسی کل آنها در این پژوهش امکان پذیر نمی باشد بنابراین پنج ایستگاه سینوپتیک خرم آباد، بروجرد، کوهدشت، الیگودرز و نورآباد را که دارای آمار کافی بوده و از لحاظ جغرافیای استان را کاملاً پوشش می دهند را به عنوان ایستگاه مبنا بر اساس کل آمار موجود ایستگاه ها برای مطالعه انتخاب شد. جدول 3-1 موقعیت جغرافیایی ایستگاه های مورد مطالعه را نشان می دهد. جدول3-1: موقعیت جغرافیایی ایستگاهای مورد استفاده در پژوهش نام ایستگاه عرض جغرافیایی طول جغرافیایی ارتفاع خرم آباد ?26 ?33 ?17 ?46 8/1147 بروجرد ?55 ?33 ?45 ?48 1629 الیگودرز ?24 ?33 ?42 ?49 2022 کوهدشت ?31 ?33 ?39 ?47 1197 نورآباد ?3 ?34 ?48 1859 مأخذ: اداره کل هواشناسی لرستان 3-2 آمار مورد استفاده در این پژوهش، آمار بلند مدت متوسط دمای روزانه و حداقل دماهای پنج ایستگاه سینوپتیک خرم آباد، بروجرد، کوهدشت، الیگودرز و نورآباد طی دوره آماری موجود بر اساس سال زراعی از اداره کل هواشناسی استان لرستان اخذ گردید. نحوه استخراج این تاریخ ها به این صورت بود که از دهه پایانی شهریور ماه درجه حرارت حداقل روزانه کنترل گردید و اولین روزی که دارای دماهای مساوی یا کمتر از صفر درجه سانتیگراد بود به عنوان تاریخ وقوع اولین یخبندان پاییزه در نظر گرفته شد. همچنین برای تعیین تاریخ وقوع آخرین یخبندان بهاره، از اوایل بهمن حداقل درجه حرارت روزانه کنترل شد و آخرین روزی که دما مساوی صفر یا زیر صفر شده به عنوان تاریخ وقوع آخرین یخبندان بهاره درنظر گرفته شده است. سپس از میان روزهای یخبندان تاریخ وقوع زودرس ترین و دیررس ترین یخبندان ها گردآوری و طبقه بندی شد. سپس روزهای فاقد یخبندان در ماه های مذکور و ماه هایی که اکثراً یخبندان داشته اند اما زودرس و دیررس نبوده اند حذف شدند. از بین روزهای یخبندان زودرس و دیررس، دوره های یخبندان استخراج شد و از قرار دادن ایام مورد نظر به ترتیب ماه و سال به همراه دما در کنار هم، روزهای بدست آمده در جدول مجزا قرار داده شد. برای اینکه تاریخ های استخراج شده قابل تجزیه و تحلیل باشند آنها را به صورت اعداد روزشمار ژولیوسی تبدیل کردیم.در ادامه با استفاده از نرم افزارspss آماره های توصیفی داده ها شامل میانگین، انحراف معیار، ضریب تغیرات، ضریب چولگی، ضریب کشیدگی، واریانس، بیشینه و کمینه مورد تحلیل قرار گرفت سپس در محیطexcel و با استفاده از روش رگرسیون خطی (خطی ساده و پلی نومیال) برای نشان دادن روند تغییرات یخبندان های مذکور استفاده شد. به منظور محاسبه دوره بازگشت یخبندانهای مذکور از نرم افزار smada استفاده شد ودوره های بازگشت یخبندانها در احتمالات 50، 66، 80 و 90 درصد با دوره بازگشت 2، 3، 5 و10 ساله مشخص شد. سپس در بخش سینوپتیکی روزهای که در آن روز همزمان دو یا بیشتر از دو ایستگاه یخبندان زودرس و یا دیررس داشته اند و آخرین و اولین یخبندان در میان ایستگاهای مورد مطالعه انتخاب کرده سپس نقشه های سطح زمین و هم ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال از سایت اینترنتی noaa استخراج و تحلیل شد.نتایج آماری - برسی تاریخ وقوع یخبندان های زودرس و دیررس ایستگاه های مورد مطالعه حاکی از آن است که بیشترین فراوانی رخداد یخبندان های زودرس در ایستگاه های نورآباد، خرم آباد، کوهدشت و الیگودرز در آبان ماه و در ایستگاه بروجرد در آذر ماه می باشد. در بین ایستگاه های مورد مطالعه زودترین یخبندان زودرس در ایستگاه نورآباد در 7 مهر ماه و دیرترین یخبندان دیررس 13 خرداد در ایستگاه خرم آباد رخ داده است. بیشترین فراوانی رخداد یخبندان های دیررس در ایستگاه های نورآباد و الیگودرز در ماه های فروردین و اردیبهشت و در سایر ایستگاه ها در فروردین ماه می باشد. بررسی انحراف معیارها نشان می دهد که یخبندان های دیررس از انحراف معیار بیشتری نسبت به یخبندان های زودرس برخوردار می باشند و همچنین در بین ایستگاه های مورد مطالعه ایستگاه خرم آباد دارای بیشترین انحراف می باشد. که این امر نشان دهنده تغییرات زمانی بیشتر یخبندان های دیررس و ایستگاه خرم آباد نسبت به یخبندان های زودرس و سایر ایستگاه ها می باشد. - روند خطی یخبندان های زودرس(پاییزه) در تمام ایستگاه ها بجز ایستگاه خرم آباد افزایشی است که نشان می دهد این یخبندان ها به طرف روزهای ژولیوسی بالا(فصل سرد) تمایل دارند و در ایستگاه خرم آباد به طرف روزهای ژولیوسی پایین (فصل گرم) تمایل دارد که شاید دلیل آن موقعیت محلی شهر خرم آباد (قرار گرفتن در یک دره) باشد. و روند خطی یخبندان های دیررس (بهاره) در ایستگاه نورآباد کاهشی و در سایر ایستگاه ها افزایشی و یا یکسان می باشد. - مقایسه ضریب تعیین (r2) پلی نومیال درجه 6 نیز نشان داد در ایستگاه نورآباد این ضریب به ترتیب در یخبندان های زودرس (پاییزه) و یخبندان های دیررس (بهاره) با مقدار 819/0 و 811/0 بیشتر از ایستگاه های دیگر است. r2 که مدل پولی نومیال مرتبه 6 به دست آورده نشان دهنده این است که مدل پولی نومیال مرتبه 6 کارایی مناسبی در پیش بینی تعداد روزهای یخبندان با بهره گیری از متغییر زمان دارد. - احتمال وقوع اولین و آخرین یخبندان برای هر ایستگاه با احتمال (50، 66، 80 و 95 ) دوره بازگشت (2، 3، 5، 10( ساله با استفاده از نرم افزار smada محاسبه شد که در اکثر ایستگاه ها یخبندان زودرس در ماه آبان اتفاق خواهد افتاد بجز ایستگاه بروجرد که اولین یخبندان در ماه آذر رخ می دهد. زودترین یخبندان ها در ایستگاه الیگودرز و نورآباد رخ خواهد داد که از مهمترین دلایل آن یکی به خاطر ارتفاع بالای این دو ایستگاه از سطح دریا و دیگری قرار گرفتن ایستگاه نورآباد در عرض جغرافیای بالاتر می باشد. همچنین در همه ایستگاه ها یخبندان دیررس در فروردین ماه رخ خواهد داد و در ایستگاه های نورآباد و الیگودرز در اوایل اردیبهشت نیز یخبندان دیررس رخ می دهد که دلایل آن قبلاً ذکر شد. 6-2 نتایج سینوپتیکی تحلیل سینوپتیکی یخبندان های استان نشان داد: - وقوع یخبندان های فرارفتی در سطح زمین ناشی از حضور پرفشار قدرتمند با منشأ شمالی در اطراف دریای خزر می باشد و بعضی مواقع با دو هسته یکی مستقر در غرب دریای خزر(بر روی شرق ترکیه و کشور آذربایجان) و دیگری مستقر در شرق دریای خزر ( بر روی کشور ترکمنستان و شمال افغانستان) که از روزهای قبل از یخبندان شکل می گیرد و کم کم با حرکت به طرف منطقه در چند مورد با پرفشار محلی ایجاد شده بر روی ارتفاعات زاگرس ترکیب شده و سبب ریزش هوای سرد از عرض های بالا به منطقه می شود. - در بررسی نقشه های تراز 500 هکتو پاسکال جو حدود 55 درصد از یخبندان ها ناشی از قرارگیری استان لرستان در عقب ناوه، 33 درصد ناشی از قرارگیری استان لرستان در جلوی فرود و 10 درصد ناشی از قرارگیری استان لرستان در محور ناوه می باشد. 6-3 آزمون فرضیات فرضیه اول: با توجه به نتایج به دست آمده یخبندان های زودرس و دیررس استان لرستان با الگوهای سینوپتیکی سطح زمین و تراز 500 هکتوپاسکال جو توجیه پذیرند و تمام یخبندان های روی داده با این الگوهای سینوپتیکی قابل توجیه می باشند. زیرا با استفاده از سامانه های محلی تعداد از یخبندان ها که عامل آنها تحولات رخ داده در جو می باشد قابل تفسیر نبود. همچنین تعداد زیادی از یخبندان ها که عامل مولد آنها تحولات رخ داده در جو می باشد با استفاده از سامانه های محلی قابل تفسیر نبود پس فرضیه اول قابل قبول می باشد. فرضیه دوم: با بررسی تاریخ وقوع و خاتمه یخبندان های زودرس و دیررس ایستگاه های مورد مطالعه مشاهده می شود که اکثر یخبندان های زودرس در ایستگاه های نورآباد و الیگودرز (شهرستان های شمالی) در ماه آبان اتفاق افتاده و در ایستگاه های بروجرد و خرم آباد بیشتر یخبندان های زودرس در اواخر آبان و اوایل آذر رخ داده است. در مورد یخبندان های دیررس نیز در ایستگاه های نورآباد و الیگودرز اکثر یخبندان های در نیمه دوم فروردین و اوایل اردیبهشت رخ داده و در ایستگاه های بروجرد و خرم آباد بیشتر یخبندان های دیررس در اواخر اسفند ماه و اوایل فروردین اتفاق افتاده حتی در ایستگاه خرم آباد چند سال آخرین یخبندان در بهمن ماه رخ داده در ایستگاه کوهدشت نیز یخبندان های زودرس در آبان و اوایل آذر و تمام یخبندان های دیررس در فروردین اتفاق افتاده است. با توجه به نتایج به دست آمده فرضیه دوم ما رد می شود زیرا تاریخ وقوع و خاتمه یخبندان های زودرس و دیررس ایستگاه های مورد مطالعه مشابهت زیادی با هم ندارند.
فرشته محمدی کندوله برومند صلاحی
بارش های ناشی از توفان تندری یکی از مهمترین پدیده های آب و هوایی استان کرمانشاه محسوب می شوند. این نوع بارش ها در مواقعی از سال ضمن تأمین بخشی از آب مورد نیاز زراعی، به ویژه در فصول گرم، در مواردی تأثیرات فاجعه باری نیز بر روی محیط طبیعی، مردم و اقتصاد کشاورزی بر جای می گذارند. به علاوه بارش های تندری به لحاظ سرشت برای وقوع سیلاب های شدید محلی از پتانسیل بالایی برخوردار هستند. لذا در این پژوهش، از دیدگاه آماری و همدیدی، به تحلیل تغییرات زمانی- مکانی و توزیع توفان های تندری در 5 ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه، کنگاور، سرپل ذهاب، اسلام آباد غرب و روانسر طی دوره های آماری به ترتیب (60، 24، 25، 24و 23ساله ) برای هر ایستگاه پرداخته شده است. یافته ها نشان داد که تعداد روزهای وقوع توفان تندری در همه ی ایستگاه ها به جز ایستگاه اسلام آباد غرب روند افزایشی داشته و ماه های فروردین و اردیبهشت بیشترین تعداد وقوع این پدیده را دارد و فراوانی وقوع آن در ساعات بعدازظهر و اوایل شب بیشتر است. در تحلیل همدیدی از تراز سطح دریا، 500 هکتوپاسکال و امگا استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که علت اصلی رخداد توفان های تندری در تراز سطح دریا، به دلیل زبانه های پرفشار شمالی و شمال غربی و در نقشه ی سطح 500 هکتوپاسکال به دلیل زبانه های کم ارتفاع غربی و جنوب غربی می باشد و نقشه ی امگا که نشان دهنده ی پایداری و ناپایداری در محیط می باشد، در اکثر موارد ناپایداری در محیط را اثبات می کند.
سمیه قاسمی بهروز سبحانی
ایران سرزمین کم آبی است که در منطقه خشک و نیمه خشک کره زمین قرار گرفته و بارش برف مهمترین عامل تاثیرگذار در میزان ذخایر آب، به ویژه در فصول گرم سال محسوب می شود و به عنوان یکی از فاکتورهای کنترل کننده هیدرواقلیم هر ناحیه جغرافیایی است. علاوه بر آن، از بارش برف می توان به عنوان بلایای طبیعی نام برد که باعث ایجاد یخبندان، لغزندگی سطح جاده ها، اختلال در خطوط ارتباطی، فرسایش و زهکشی زمین ها می شود و به سازه های شهری و روستایی آسیب می رساند این سطوح به عنوان یکی از متغیرهای اساسی پیش بینی سیلاب ناشی از ذوب در پهنه های برف گیر است. استان زنجان که جزء مناطق کوهستانی کشور محسوب می شود بخش زیادی از ریزش های جوی استان به صورت بارش برف می باشد لذا برای استفاده بهینه از این منبع و کاهش خسارت های ناشی از آن، مطالعه و پیش بینی روند بارش برف در طی سال های گذشته لازم می باشد. در این پژوهش، تعداد روزهای برفی استان زنجان از دیدگاه آماری و سینوپتیکی در بازه زمانی 15 ساله (2008-1994) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و با استفاده از روش های آماری شامل مدل نوسانی پلی نومیال، من کندال و اسمادا و تحلیل سینوپتیکی روند بارش برف و عوامل سینوپتیکی ایجادکننده بارش برف مشخص شد. نتایج حاصله از روش های آماری )روند خطی و من کندال) نشان داد که تعداد روزهای برفی در طی دوره آماری 15 ساله، سیر افزایشی داشته است. بررسی های سینوپتیکی نشان داد که استقرار سامانه پرفشار سیبری روی دریای خزر و دریافت رطوبت، به استان زنجان نفوذ و هماهنگ با نـاوه تشکیل شده بر شرق اروپا به صورت مورب که از شمال شرق روسیـه تا جنوب دریـای سرخ تـداوم می یابد سبب فرارفت شمالی و شمال غربی در منطقه و بارش برف می شود.
بیان خالدی برومند صلاحی
چکیده: یکی از پدیده های مهم اقلیمی، بروز یخبندان ها می باشد که بر حسب شدت، تداوم و گسترش آن ها بر فعالیت های انسانی اعم از کشاورزی، حمل و نقل، انرژی و مسائل زیست محیطی، فعالیت های بیولوژیکی گیاهان و حیوانات تأثیرات به سزایی دارد. استان کرمانشاه نیز به دلیل کوهستانی بودن و نزدیکی به منابع رطوبت، در غالب سال ها شاهد وقوع یخبندان بوده و با خسارات ناشی از این عنصر آب و هوای مواجه شده است. لذا در این پژوهش با در نظر گرفتن دماهای صفر و زیرصفر درجه سانتیگراد، تاریخ های وقوع یخبندان های فراگیر 5 ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه، اسلام آباد غرب، کنگاور، روانسر و سرپل ذهاب طی دوره آماری 23 ساله (2010-1988) استخراج شد. بررسی های آماری نشان داد که روند تغییرات سالانه و ماهانه تعداد روزهای یخبندان هر 5 ایستگاه استان کاهشی است.سپس دوره بازگشت هر یک از یخبندان های مذکور توسط نرم افزار smada و با احتمالات 66، 80، 90 و 96 درصد محاسبه و مناسب ترین توزیع آماری برای مطالعه این یخبندان ها در استان کرمانشاه توزیع پیرسون تیپ 3 انتخاب شد که بر اساس آن، به طور متوسط دوره برگشت یخبندان های منطقه 3 سال بوده است. در نهایت با استخراج نقشه های سینوپتیکی مربوط به روزهای وقوع یخبندان در سطح زمین و 500 هکتوپاسکال، مشخص شد که در بیشتر موارد، یخبندان های فراگیر از نوع فرارفتی و ترکیبی می باشند. وقوع یخبندان ها در سطح زمین در ارتباط با گسترش زبانه پرفشارهای مهاجر اروپای شمالی و مرکزی، پرفشارهای مانع شمال خزر و اروپای شرقی و اسکاندیناوی و نیز گسترش غرب سوی زبانه پرفشار سیبری و در سطح 500 هکتوپاسکال ناشی از قرارگیری در مرکز و عقب ناوه باده های غربی بوده است. در برخی موارد نیز موقعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه، ناهمواری ها و دوری و نزدیکی از دریا سبب تشکیل پرفشار بر روی منطقه و هوای سرد و پایدار ناشی از آن منجر به ایجاد یخبندان شده است.
حسین حسینی دولت قلعه برومند صلاحی
هدف از مطالعات همدید یافتن رابطه ی بین پدیده های محیطی و الگوهای گردشی جو است .در این میان بارش که یکی از پیچیده ترین و در عین حال حیاتی ترین رخداد اقلیمی است، در محدوده ی جغرافیایی ایران هر ساله سیلاب های متعددی در قسمتهای مختلف رخ می دهد، که قسمت عمده ی آن ناشی از بارش های سنگین است. دراین پژوهش برای تحلیل همدیدی الگوهای مولد بارش های سنگین استان کردستان ابتدا اطلاعات درباره حداکثر بارندگی روزانه ایستگاههای سینوپتیکی در دوره آماری بلند مدت، استخراج شده و سپس روزهای دارای بارش بیش از 30 میلیمتر مشخص گردید. سپس روند خطی و پلی نومیال بارش ها در محیط excel ، انحراف معیار، چولگی، کشیدگی، میانه، مد و میانگین در محیط نرم افزار spss رسم و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای دوره های مورد مطالعه ،با استفاده از نرم افزارsmada توزیع نرمال و پیرسون تیپ 3 بارش ها ارزیابی شده و در نهایت احتمال وقوع بارشهای سنگین با دوره های برگشت 2، 3، 5، 10، 25، 50، 100 و 200 سال تعیین شد. برای تحلیل همدیدی هم از نقشه های سینوپتیکی تراز سطح دریا و ژئوپتانسیل 850 و 500 هکتوپاسکال و نقشه های امگا و وزش رطوبتی و آب قابل بارش در ترازهای 850 و 500 ه.پ استفاده شده است . نتایج پژوهش نشان می دهد که بارش های بیش از 30 میلیمتر، در تراز سطح دریا با سامانه های کم فشار عراق و پرفشار اروپای شرقی ایجاد شده و در سطوح بالا هم با تشکیل ناوه ای از شمال سیبری تا مرکز سودان و قرار گیری منطقه پژوهش در جلو این فرود، این بارش ها اتفاق افتاده است. همچنین نقش تغذیه ی رطوبتی دریای سرخ، دریای مدیترانه، خلیج فارس، اقیانوس اطلس و دریای سیاه بارز بوده و ایجاد هسته های صعود بر روی عراق، شرق ترکیه و غرب ایران، در رویداد این بارش ها موثر بوده است.
اکبر میراحمدی برومند صلاحی
توفان های تندری یکی از پدیده های اقلیمی هستند که به دلیل ماهوی دارای بلایای طبیعی همچون آذرخش(صاعقه)، باد های شدید، بارش های رگباری، تگرگ و سیل هستند و همه ساله خسارت های جبران ناپذیری به مزارع، باغات، تأسیسات، فضای شهری و ارتباطات وارد می نماید. این پدیده متأثر از شرایط جوی خاصی است که در صورت شناخت سازوکار تکوین و گسترش آن می توان از آسیب های فراوان آن کاست. در این پژوهش ابتدا چهار ایستگاه سینوپتیک شهرکرد، بروجن و کوهرنگ با بازه زمانی 19 ساله (2010 – 1992 ) و لردگان با بازه زمانی 16 ساله (2010 – 1995 ) انتخاب شدند. اطلاعات هواشناسی ایستگاه ها در فرمت sc data از سازمان هواشناسی استان چهارمحال و بختیاری دریافت شد. پس از اطمینان از صحت داده ها، اقدام به تجزیه و تحلیل و ویژگی های آماری داده ها گردید. برای طبقه بندی فراوانی ماهان? وقوع توفان های تندری، اقدام به تحلیل خوشه ای گردید و از روش سلسله مراتبی تحلیل خوشه ای ادغام بر اساس روش وارد و معیار فاصله اقلیدسی استفاده شد. از روش تجزیه مولفه روند سری های زمانی (روند خطی و پلی نومیال درجه شش) برای بیان نوسان های زمانی توفان های تندری استفاده شده است. برای تحلیل همدیدی توفان های تندری، شرایط همفشاری سطح زمین و هم ارتفاع سطح 500 هکتو پاسکال و امگا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در هر چهار ایستگاه در مقیاس زمانی ماهانه، ماه آوریل و در باز? فصلی، بهار دارای بیشترین فراوانی وقوع توفان های تندری هستند. مدل-های روند خطی و پلی نومیال درجه شش توفان های تندری فصل بهار و سالانه نشان دادند که در ایستگاه بروجن و لردگان، وقوع توفان تندری روندی افزایشی دارند و در ایستگاه کوهرنگ روندی کاهشی دارند و در ایستگاه شهرکرد تقریباً روند ثابتی دارد. بررسی همدیدی نشان داد که در تراز 500 هکتوپاسکال، قرار گیری در جلوی فرود، بیشترین درصد وقوع توفان های تندری را دارا بوده است.
اعظم جلالپور برومند صلاحی
اکوتوریسم از بنیان های توسعه پایدار جوامع و راهی برای حفظ چشم اندازها و ذخایر طبیعی است. ارزیابی توان محیط زیست وتعیین توان بالقوه و تخصیص کاربریهای متناسب با آن، روشی است که می-تواند میان توان طبیعی محیط، نیاز جوامع و فعالیت های انسان درفضا یک رابطه منطقی و سازگار ی پایدار به وجود آورد. در این بررسی پتانسیل های اکوتوریستی و آسایش زیست اقلیمی استان اصفهان با مدل بولین و روش بیکر ارزیابی شد.روش پژوهش حاضر ترکیبی از روش های توصیفی، علی، کتابخانه ای و میدانی است. اطلاعات مورد نیاز از مطالعات سازمانی (اداری)، مطالعات میدانی (پیمایشی)،مطالعات کتابخانه ای (اسنادی) به دست آمده است. در تحلیل داده ها از نرم افزارarc catalog ,arc view ,arc gis, excel access استفاده شده است.در سیستم اطلاعات جغرافیایی به بررسی پهنه های مناسب فعالیت های اکوتوریستی استان اصفهان با استفاده از منطق بولین پرداخته شد. به همین منظور لایه های اطلاعاتی مورد نیاز شامل نقشه های سطوح ارتفاعی، شیب، پوشش گیاهی، سطوح آبی، رودخانه ها و نقشه چشمه های معدنی تهیه و طبقه بندی گردید. سپس با تلفیق و همپوشانی لایه های اطلاعاتی در محیط gis، نقشه پهنه های مستعد اکوتوریسم استان اصفهان تهیه شد. همچنین با استفاده از روش بیکر از 11 ایستگاه سینوپتیک استان و 8 ایستگاه سینوپتیک استان های اطراف با پارامترهای متوسط دمای روزانه، حداقل و حداکثر دمای روزانه، متوسط سرعت باد، پهنه-های آسایش زیست اقلیمی استان با روش idw تهیه گردید.نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که استان اصفهان از نظر قابلیت های طبیعی در سطح بالایی قرار دارد اما متأسفانه برخی مناطق از نظر تسهیلات و خدمات گردشگری در وضعیت نامناسبی قرار دارند. ولی از آنجا که این مناطق دارای قابلیت زیادی جهت توسعه اکوتوریسم می-باشند، می توان با سرمایه گذاری های هدفمند، ایجاد تجهیزات و امکانات اقامتی، ایجاد قابلیت دسترسی مناسب به این گونه مناطق گام موثری در زمینه جذب گردشگر برداشت.
محمد روشنعلی بهروز سبحانی
اقلیم، توپوگرافی و خاک از مهمترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آنها وابسته است. لذا مطالعه ی عناصر و عوامل اقلیمی موثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در بین دانه های روعنی کلزا بعد از سویا و نخل روغنی به عنوان سومین منبع مهم تولید روغن در جهان می باشد. ایران از کل تولید جهانی کلزا در سال 2000 با تولید 17090 تن، سهمی برابر 04/0 درصد از تولید کلزای جهان را به خود اختصاص داده است. استان مازندران با دارا بو.دن پتانسیل های حرارتی و بارشی نزدیک به 19 درصد از دانه های روغنی کشور را تولید می کند. هدف اصلی این تحقیق سنجش تناسب اراضی استان مازندران برای کشت کلزا بر اساس روش های تصمیم گیری چند معیاره در محیط gis می باشد. به همین منظور برای سنجش تناسب اراضی منطقه مورد مطالعه از آمار داده های اقلیمی ایستگاه های سینوپتیکی و کلیماتولوژی سطح استان از قبیل: درجه حرارت، بارش، درجه روز – رشد، ساعات آفتابی، تعداد روزهای یخبندان و رطوبت نسبی از بدو تأسیس تا سال 1390 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی کلزا و داده های قابلیت محیطی از قبیل؛ تیپ اراضی، کاربری اراضی، عمق خاک، ارتفاع، شیب و جهت شیب استفاده شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد. در انجام گردآوری اطلاعات از روش اسنادی (جستجوی کتابخانه ای) و سپس با پردازش داده ها در محیط نرم افزارهای excel و spss و انتقال داده ها به محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شدند. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها در ارتباط با کشت کلزا ار روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) مبتنی بر روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شده است. سپس با وزن دهی به لایه های تهیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، تلفیق و همپوشانی لایه ها در محیط gis صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشت کلزا تهیه شد. بر اساس تحلیل یافته ها، اراضی منطقه ی مورد مطالعه بر اساس پتانسیل اقلیمی و محیطی دارای 3/15 درصد اراضی بدون محدودیت، 2/28 درصد اراضی با محدودیت کم، 2/48 درصد اراضی با محدودیت متوسط و 3/8 درصد اراضی با محدودیت زیاد می باشد.
هانیه امیدزاده بهروز سبحانی
ذرت از نظر تولید و سطح زیر کشت جزء مهم ترین محصولات کشاورزی ایران به شمار می رود و افزایش محصول آن روز به روز مورد توجه قرار گرفته و از نظر اقتصادی و تامین مواد غذایی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. شهرستان خرم آباد با برخورداری از موقعیت خاص جغرافیایی خود یعنی قرار گرفتن در غرب ایران و دارا بودن پتانسیل های اقلیمی به نسبت مطلوب و همچنین دارا بودن دشت های وسیع، شرایط بهینه را برای نیاز اقلیمی جهت کشت ذرت فراهم می کند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش عناصر اقلیمی بارش و درجه حرارت ماهانه و سالانه در تعیین مناطق مساعد و تاریخ مناسب برای کشت ذرت می باشد. به همین منظور از داده های اقلیمی 5 ایستگاه سینوپتیکی در طول دوره آماری 15 ساله (1390 - 1375) استفاده گردید و سپس داده ها با استفاده از روش های آماری نظیر، آزمون هتلینگ و tمشاهده ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده های پردازش شده به محیط gis انتقال داده شده و در نهایت نقشه نهایی مناطق مستعد و تاریخ مناسب برای کشت ذرت تهیه شد. نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که در روش آزمون هتلینگ، اراضی شمال (الشتر)، شرق (الیگودرز) و غرب (کوهدشت) شهرستان خرم آباد به عنوان مناطق مستعد برای کشت ذرت می-باشند. اما برای تعیین ماه های مناسب برای کشت بر اساس t مشاهده ای، از نظر دمای ماهانه در قسمت های شمال (الشتر) و غرب (کوهدشت) خرم آباد بهترین ماه برای کشت ذرت در اردیبهشت می باشد اما در قسمت مرکزی این شهرستان ماه خرداد به عنوان ماه مناسب برای کشت ذرت بوده و هر چه به طرف جنوب (پلدختر) پیش رویم به ترتیب ماه های تیر، مرداد و شهریور ماه های مناسب برای کشت ذرت هستند به طوری که در اطراف پلدختر زمان کشت برای ذرت ماه شهریور می باشد. بر اساس روشt مشاهده ای از نظر بارش ماهانه، در قسمت شمال خرم آباد بهترین زمان برای کشت ذرت، اردبیهشت ماه و در قسمت غرب و نزدیک به شهرستان کوهدشت و قسمت های از مرکز منطقه مورد مطالعه خرداد به عنوان بهترین زمان برای کشت ذرت بوده ولی به طرف جنوب به ترتیب ماه های تیر، مرداد و شهریور زمان مناسب برای کشت ذرت می باشند.
سپیده بهرامی برومند صلاحی
توفان های تندری یکی از انواع پدیده های ناپایداری جوی هستند که پیش بینی آن ها به علت گسترش ناپایداری جوی و تنوع ناپایداری مناطق مشکل است. این نوع توفان ها از مهم ترین پدیده های اقلیمی هر منطقه محسوب می شوند که شامل وقوع رعد و برق، بارش تگرگ و بارش رگباری می باشند و هر ساله خسارت های جبران ناپذیری به مزارع، باغات، تأسیسات و فضای شهری وارد می نماید. لذا در این پژوهش، از دیدگاه آماری و همدیدی، به تحلیل تغییرات زمانی، مکانی و توزیع توفان های تندری در 4 ایستگاه سینوپتیک سنندج، سقز، بیجار و مریوان با بازه زمانی 14 ساله (2005-1992) برای هر ایستگاه پرداخته شده است. اطلاعات هواشناسی ایستگاه ها در فرمت scdata از سازمان هواشناسی استان کردستان دریافت شد. یافته ها نشان داد که تعداد روزهای وقوع توفان تندری در تمامی ایستگاه های مورد مطالعه روند افزایشی داشته و ماه های فروردین و اردیبهشت بیشترین تعداد وقوع این پدیده را دارد و در بازه فصلی، بهار دارای بیشترین فراوانی وقوع توفان تندری هستند و بیشتر در ساعات بعد از ظهر و اوایل شب این پدیده به وقوع پیوسته است. برای تحلیل همدیدی توفان تندری شرایط هم فشاری سطح زمین، هم ارتفاع سطح 500 هکتوپاسکال، امگا(تشخیص پایداری وناپایداری)، جریان رطوبت و جهت باد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که علت اصلی رخداد توفان تندری در تراز سطح دریا به دلیل استقرار سیستم های کم فشار و به ندرت تغییرات پر فشار و زبانه های آن ها به منطقه مورد مطالعه و در نقشه ی سطح 500 هکتوپاسکال، قرار گیری منطقه در جلوی فرود، و در نقشه امگا در اکثر موارد ناپایداری در محیط را اثبات می کند و در مورد نقشه های جهت باد و جریان رطوبت، بادهای با جهت غربی و با گذر از روی دریای مدیترانه دارای رطوبت، بیشترین درصد وقوع توفان تندری را دارا بوده است.
زینب اسمعیل زاده برومند صلاحی
نقش اساسی اقلیم در حیات جانداران به طور عام و در زندگی و بقای انسان به طور خاص امری مسلم و بدیهی است. این امر زمانی آشکارتر می شود که آب و هوای یک منطقه یا یک کشور هر از چند گاهی با نوسانات و افت وخیزهای دوره ای و فصلی، شرایط حیات را تا آستانه خطر در معرض تهدید قرار دهد. چنین ویژگی در آب و هواهای مناطق خشک و نیمه-خشک قابل حصول تر و شایع تر است. الگوهای ارتباط از دور به وقوع و تداوم الگوهای بزرگ مقیاسی از ناهنجاری های چرخشی و فشار هوا اطلاق می شود که در محدوده های جغرافیایی وسیع گسترش یافته اند و مقیاس زمانی آ ن ها از چند هفته تا چند سال را در بر می گیرد. این الگوها در امواج اتمسفری، موقعیت رودبادها، بارش و مسیر طوفان ها در سطح وسیعی اثر می گذارند، بنابراین آن ها اغلب موجب وقوع الگوهای هوایی ناهنجاری می گردند که به طور همزمان در مناطق دورتری اتفاق می افتد. در این پژوهش با توجه به اهمیت عناصر رطوبت نسبی و دما در منطقه ی سواحل جنوب ایران تلاش گردیده تا تاثیرات الگوهای اقیانوس آرام و برخی الگوهای اقیانوس هند بر میزان این عناصر بررسی گردد.در این جهت از داده ای اقلیمی 25 ایستگاه سینوپتیک از سواحل جنوب ایران و 17 الگوی پیوند از دور اقیانوس آرام و هند در مقیاس سالانه استفاده گردید. و بر اساس روش ها ی میانیابی و همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل به روش رگرسیون چند متغیره رابطه ی عناصر اقلیمی مورد مطالعه با الگوهای اقیانوس های آرام و هند به دست آمد. نتایج این کار نشان می دهد کهرفتار ایستگاه های مورد مطالعه در ارتباط با الگوهای پیوند از دور مورد مطالعه با یکدیگر مشابه و هماهنگ نبوده است. در مطالعه ی همبستگی پیرسون از مجموع 14 الگوی اقیانوس آرام و سه الگوی اقیانوس هند همبستگی الگوهای ep/np, pdo, pwarmpool, enso ,whwp , meiو swmonsoon با رطوبت نسبی دما وفشار بخار آب از سایر الگوها بیشتر قابل مشاهده بود. بر اساس معادلات رگرسیون گام به گام و حذف الگوهایی که نقش کمتری در توجیه تغییرات این الگوها داشته اند موثرترین الگوها بر میزان عناصر مورد مطالعه شناسایی شدند. نقش الگوهای nino3.4- enso- tni- soi-pwarmpool - mei eofاز سایر الگوها بیشتر قابل مشاهده است. از میان الگوهای اقیانوس هند بیشترین تاثیر را الگوی swmonsoon با عناصر اقلیمی مورد مطالعه داشته است.
منیره پرستار برومند صلاحی
تبخیر و تعرق یکی از اساسی ترین عوامل در پراکندگی و نوسان بارش در بسیاری از نقاط جهان بوده است. از آنجا که این فاکتور بسیار وابسته به مهمترین عامل اقلیمی یعنی درجه حرارت است، بسیار تغییرپذیر و تأثیرگذار بر منابع آبی است. چنین امری بر ضرورت انجام پژوهش هایی در زمینه ی ویژگی ها و تغییرات تبخیر و تعرق در ماه های مختلف سال، جهت برنامه ریزی های دقیق تر در سطح ملی و منطقه ای تأکید می نماید. در پژوهش حاضر آمار 18 ساله تبخیر و تعرق (2011-1994) ایستگاه سینوپتیک اردبیل مورد استفاده قرار گرفت و با استفاده از روش های رایج تخمین تبخیر و تعرق، تبخیر و تعرق پتانسیل محاسبه گردید. سپس با استفاده از مدل های رگرسیونی (خطی و پلی نومیال درجه ی6) و مدل های پیش بینی اتورگرسیو مرتبه ی2، هالت وینترز و آریما، و استخراج مولفه های اولیه و ثانویه، تبخیر و تعرق مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و ضابطه های مناسب، برای پیش بینی تبخیر و تعرق اسخراج گردید. نتایج حاصل از روش های تخمین تبخیر و تعرق پتانسیل، نزدیکی روش پنمن به مقادیر تبخیر و تعرق واقعی را نشان داد. روند خطی و پلی نومیال درجه ی6، نشاندهنده ی سیر صعودی تبخیر و تعرق ماهانه برای فصل زمستان و سیر نزولی برای سایر ماه های سال است. نتایج حاصل از استخراج مولفه های اولیه و ثانویه، مبین این واقعیتند که میزان تغییرات و نوسانات موجود در سری مشاهدات، در درازمدت قابل ملاحظه است. بررسی های حاصل از تبخیر و تعرق، با استفاده از سه مدل اتورگرسیو مرتبه ی 2، هالت وینترز و آریما، سیر نزولی بسیار جزئی تبخیر و تعرق را برای سال های آتی نشان داد. الگوی نهایی تبخیر و تعرق ایستگاه اردبیل، پس از بررسی ضابطه های مختلف، (0.0.1) arima تعیین و مقادیر سال های آتی تا سال 2016 پیش بینی گردید.
صغری عابدپور بهروز سبحانی
بارش برف به عنوان یکی از منابع اصلی بیلان آب، جریان های سطحی بهاری، سفره های آب زیرزمینی، رودخانه ها، چشمه ها موهبت الهی محسوب می شود و یکی از مخاطرات جوی که هرساله خسارت های فراوانی در کشورهای مختلف بر جای می گذارد ریزش برف سنگین است. منطقه مورد مطالعه استان همدان است که از استانهای کوهستانی، مرتفع، سرد و بادخیز غرب کشور به حساب می آید. آب و هوای استان به علت توپوگرافی خاص ( وجود کوه های مرتفع، رودخانه ها و چشمه سارهای فراوان و پرآب و پستی و بلندی های زیاد) و همچنین سامانه های مهاجر پذیر متغیر است. به منظور بررسی تعداد روزهای برفی و برف سنگین استان همدان، اطلاعات تخصصی هواشناسی بنام scdata برای ایستگاه های سینوپتیک فرودگاه همدان، نوژه همدان، نهاوند و ملایر طی دوره آماری مشترک 15 ساله ( 2010-1996 ) تهیه گردید. با استفاده از روش های آماری شامل مدل نوسانی پلی نومیال مرتبه شش، من کندال، اسمادا و تحلیل سینوپتیکی روند بارش برف و عوامل سینوپتیکی ایجاد کننده بارش برف مشخص شد. نتایج حاصل از روش های آماری نشان می دهد که بارش برف سالانه در ایستگاه های مورد مطالعه در طول دوره آماری مشترک، ایستگاه های نوژه همدان و فرودگاه همدان سیر کاهشی داشته، اما معنی دار نبوده و در ایستگاه های ملایر و نهاوند سیر افزایشی را نشان می دهد که سیر افزایشی نهاوند معنی دار اما سیر افزایشی ملایر تصادفی است. تحلیل نقشه های همدیدی موید این است که ریزش بارش های برف بویژه بارش های سنگین استان همدان در موقعی حادث شده اند که الگوهای فشاری سطح زمین با شرایط توپوگرافی سطوح بالای جو در تراز 500 هکتو پاسکال همراه بوده است.
یوسف حسن زاده ایمچه بهروز سبحانی
تولید محصول و قابلیت کشاورزی در هر منطقه به هوا و ویژگی های اقلیمی آن بستگی دارد، لذا مطالعه عناصر و عوامل اقلیمی موثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عدس یکی از انواع اصلی حبوبات می باشد که با داشتن درصد بالایی از پروتئین، کیفیّت و ارزش غذایی خوب و هضم آسان از اهمیت خاصّی در میان حبوبات برخوردار بوده و به عنوان یکی از مهم ترین منابع پروتئین در تغذیه مردم استفاده می شود. در ایران عدس با سطح زیر کشت 240 هزار هکتار و میزان تولید حدود 166 هزار تن در سال پس از نخود در مقام دوم اهمیت قرار دارد. عدس یکی از محصولات زراعی مهم در استان اردبیل است که در حال حاضر 30250 هکتار از اراضی سطح استان زیر کشت این گیاه زراعی است. این تحقیق به منظور مطالعه و شناخت قابلیت های کشت عدس در استان اردبیل به عمل آمد. در این تحقیق به منظور سنجش تناسب اراضی استان اردبیل جهت کشت عدس از داده های اقلیمی بارش، دما، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی، تبخیر و باد از آمار ایستگاه های سینوپتیک، کلیماتولوژی، باران سنجی و تبخیر سنجی در سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1390 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی عدس و داده های فیزیوگرافی، توپوگرافی (ارتفاع، شیب و جهت شیب)، عمق خاک و کاربری اراضی استفاده شده است. سپس با پردازش داده ها در محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیارها در ارتباط با کشت عدس با استفاده از مدل ahp ارزش گذاری گردیدند و در نهایت وزن نسبی هر یک از معیارها بدست آمد. سپس با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و فیزیوگرافی استان اردبیل جهت کشت عدس تهیه شد. نتایج نهایی به دست آمده از این تحقیق بدین صورت است که، قسمت هایی از شمال استان و مناطق نزدیک شهرستان کوثر نسبت به سایر مناطق استان شرایط مطلوب تری جهت کشت عدس دارند. همچنین تفکیک اراضی نشان می دهد که 84/25% اراضی دارای شرایط خیلی مناسب، 63/23% اراضی دارای شرایط مناسب، 47/25% اراضی دارای شرایط متوسط و 06/22% اراضی دارای شرایط نامناسب برای کشت عدس در استان اردبیل می باشند.
هوشنگ عباسی زنگی چقایی فریبا اسفندیاری
شهرستان کرمانشاه به دلیل داشتن پدیده های جالب طبیعی و ژئومورفولوژیکی از جمله اشکال کارستیک(غارها، چشمه-های کارستی) تالاب ها و اشکال زیبای زمین شناسی یکی از مناطق مستعد گردشگری است که لندفرم های جالبی را در خود جای داده است. هدف از این پژوهش ارزیابی و شناسایی لندفرم های ژئومورفولوژیکی شهرستان کرمانشاه می باشد. برای تشریح لندفرم ها ی ژئومورفولوژیکی شهرستان کرمانشاه از تصاویر ماهواره ای، نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی و داده های حاصل از بازدیدهای میدانی استفاده شده و میزان قابلیت و توانمندی ژئومورفوتوریستی این لندفرم ها بر اساس روش پرالونگ مورد ارزیابی قرار گرفته است. پنج لندفرم ژئومورفولوژیکی در محدوده مورد مطالعه، مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به دست آمده با استفاده از روش پرالونگ نشان داد که لندفرم سراب طاق بستان به علت ارزش باستان شناسی، سابقه تاریخی و چشم اندازهای زیبای طبیعی پیرامون آن با کسب بالاترین امتیاز(65/0)، به عنوان با اهمیت ترین لندفرم ژئومورفوتوریستی شهرستان و دره کارستی تنگ کنشت با کمترین امتیاز(39/0) کم اهمیت ترین لندفرم ژئومورفوتوریستی شهرستان کرمانشاه، ارزیابی شده اند.
اعظم حیدری فریبا اسفندیاری
رواناب سطحی و جریان آب در رودخانه ها همواره توأم با فرسایش و حمل مواد رسوبی است، واضح است جهت مطالعه دقیق رسوب، علاوه بر شناخت طبیعت رسوب و مکانیزم آن لازم است عوامل موثر در فرسایش و رسوب گذاری، هم چنین مقدار مواد رسوبی حمل شده دقیقآً تعیین و محاسبه گردد. در پژوهش حاضر از روش شبکه ی عصبی مصنوعی که روش موثر برای تعیین روابط پیچیده غیر خطی بین عوامل می باشد، مورد استفاده قرار گرفته است. مدل شبکه عصبی طراحی شده در این پژوهش، از نوع شبکه چند لایه پس انتشار برگشتی انتخاب گردیدکه به منظور آموزش شبکه از الگوریتم لونبرگ - مارکورات استفاده گردید. این پژوهش با هدف برآورد رسوب و فرسایش حوضه کر- چمریز با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی در دوره آماری [2011 - 1991] انجام گرفته است. با توجه به آموزش بلند مدت [ 15 سال برای آموزش و 5 سال برای برآورد ] شبکه به گونه ای طراحی گردید که با ورود عناصر میانگین ماهانه رسوب، دبی و بارش در یک سال حداکثر برآورد برای ماه آینده برآورد گردید. این کار برای سال های [2011 - 2007] میلادی جهت تعیین میزان خطای مدل صورت گرفت که در مجموع برآورد رسوب در آموزش [r =1 ] و ضریب همبستگی [ r =1] بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مدل شبکه ی عصبی مصنوعی در بر آورد فرسایش و رسوب حوضه از دقت بالایی برخوردار است.
سمیه اشرف امین جان برومند صلاحی
در این پژوهش، برای بررسی الگوهای سینوپتیکی منجر به سیلاب در حوضه ی قره سو، ابتدا داده های آماری دبی های سیلابی و بارش حوضه ی قره سو تهیه گردیده و سپس تاریخ وقوع بارش های منجر به سیلاب منطقه ی مورد مطالعه بررسی شده است. بیست دوره از دوره های سیلابی، همراه با بارش نسبتا شدید، از آبراهه ی اصلی قره سو و زیرحوضه های لای چای، بالخلوچای، قوری چایدره رود، هیرچای، نمین چای، آق چای، آق امام چای، انتخاب و شرایط همدید لایه های جو در روزهای بارشی مولد سیلاب مورد تبیین قرار گرفته است. برای مشخص نمودن این روزها از داده های سیلابی و همچنین داده های بارشی در بازه ی زمانی روزانه ی محدوده ی مورد مطالعه استفاده شده hsj. پس از آن نقشه های جوی روزهای سیلابی و یک روز قبل از آن به وسیله ی نرم افزار گردس در تراز 500 هکتوپاسکال تهیه گردیده است. برای بررسی علل روزهای همراه با سامانه های سیل زا در منطقه، از نقشه های سطح دریا (slp) و سطح 500 هکتوپاسکال (hgt) برای بررسی های همدیدی استفاده شده است. همچنین برای بررسی وضعیت تغذیه ی رطوبت و شار رطوبتی و نقاط همگرای رطوبتی از نقشه های وزش رطوبتی و برای مشخص کردن وضعیت پایداری و ناپایداری جریان هوا از نقشه های امگای سطح 500 هکتوپاسکال و به منظور بررسی بردار باد، جهت انتقال رطوبت به منطقه و نیز مشخص شدن پتانسیل بارشی محدوده ی مورد مطالعه از نقشه های بردار باد و آب قابل بارش استفاده شده است. نقشه های فشار سطح دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل برای روزهای دبی های سیلابی و روز قبل از سیلاب و نقشه های سرعت و جهت باد، وزش رطوبتی، امگا و آب قابل بارش برای روزهای حداکثر بارش تهیه گردیده است. بررسی نقشه های همدیدی طی دوره ی آماری مورد مطالعه نشان می دهند، در سطح زمین، وجود هسته ها و زبانه های کم-فشار و نیز نفوذ زبانه های پرفشار از مهم ترین دلایل همدیدی وقوع بارش های سیلابی، در محدوده ی مورد مطالعه بوده اند. وجود مناطق جبهه ای شرایط را برای فرارفت و همرفت هوا مهیا نموده و سبب ایجاد بارش ها شده است. در سطح 500 هکتوپاسکال نیز وجود بلوکینگ امگایی و سردچال در بستر موج بادهای غربی شرایط را برای تشکیل بارش های محدوده ی مورد مطالعه ایجاد نموده اند. در سطوح بالای اتمسفر، وجود بادهای غربی با ایجاد ناوه ها و پشته ها و افزایش و کاهش مقادیر چرخندگی شرایط را برای ایجاد سردچال ها و فرازهای مانع ایجاد نموده است که به نظر می رسد بلوکینگ امگایی شکل و بریده ی کم ارتفاع از مهم ترین آن ها بوده است. بادهای غربی، جنوب غربی و شمال غربی با انتقال رطوبت دریاهای مدیترانه، سیاه و سرخ تغذیه ی رطوبتی مناسبی را برای ایجاد بارش های محدوده ی مورد مطالعه ایجاد نمودند. البته نباید نقش توده ی کوهستانی سبلان در رطوبت محلی را در تغذیه ی رطوبتی این بارش ها فراموش کرد. نتایج همچنین نشان داده که در اغلب روزهای مورد مطالعه ناپایداری در منطقه مهیا بوده است که این را می توان از وجود مقادیر منفی امگای تراز 500 هکتوپاسکال استنباط نمود. در روزهای بارش پتانسیل بارشی نسبتا خوب در منطقه مهیا بوده است. آب قابل بارش در این روزها بین 15 تا 25 کیلوگرم در نوسان بوده است. با توجه به تحلیل نقشه های slp و نیز نقشه ی hgt تراز 500 هکتوپاسکال و ردیابی سیستم های منجر به سیل در محدوده ی مورد مطالعه می توان به نقش سیستم های کم فشار غرب در بروز بارش های سیلاب منطقه پی برد؛ لذا فرض مورد پژوهش را می توان به طور نسبی مورد تایید قرار داد.
زهرا صمدی فریبا اسفندیاری دراباد
به منظور پیش بینی دامنه خسارات ناشی از سیل در شرایط مختلف و توجیه اقتصادی و اجتماعی برنامه های کنترل و مهارسیل، پهنه بندی خطر سیل برای دوره های بازگشت مختلف ضروری است . در این مطالعه،ابتدا آمار و اطلاعات هیدرولوژیکی نظیر بارندگی و دبی حوضه خیاوچای مشکین شهر درشمال غرب ایران ،جمع آوری شده و سپس به تجزیه وتحلیل ،بازسازی وتکمیل آنها پرداخته شده است . سرویس حفاظت خاک(scs) روشی را برای محاســبه رواناب ابداع نموده است که براساس تعیین شماره منحنی(cn) قرار دارد . این پژوهش مدل فوق را در حوضه آبریز خیـاوچای مشکین شهر توسط فنون سیستم اطلاعات جغرافیایی اجرا نمود وبه این نتیجه رسید که استـفاده از مدل وزنی درمحاسبه شماره منحنی این امکان را فراهم می سازد که تمام عوامل موثر درتولیدرواناب ازجمله خصوصیات هندسی حوضه،خصوصیات خاک های حوضه، پوشش گیاهی، زمین شناسی، آب وهواوعوامل انسانی در نــظرگرفته شود و در نتیــجه تخمین درست تری از رواناب ناشی از بارندگی بدست آیدو همچنین یافته ها، نقاط حادثه خیز را در خروجی حوضه خیاوچای ، نشان داد و مشخص شد که حوضه خیاوچای دارای پتانسیل بالایی برای وقوع سیلاب می باشد.
فاطمه فرهادی برومند صلاحی
آگاهی از چگونگی وقوع، زمان وقوع رگبار و میزان تاثیر آن بر محیط می تواند کمک زیادی در زمینه کشاورزی، صنعت و غیره داشته باشد. بررسی بارش رگباری هم از لحاظ تامین منابع آب پشت سد ها، و هم از لحاظ میزان خسارتی که می تواند وارد کند حایز اهمیت است. با تحلیل سینوپتیکی الگوهای گردشی هوا می توان توزیع زمانی و مکانی این پدیده طبیعی را قبل از وقوع پیش بینی کرد. در این پژوهش از داده پارامترهای بارش 6 ساعته ایستگاه های اهر، تبریز جلفا، سراب، مراغه و میانه از سال 1371 تا 1390 که از سازمان هوا شناسی تبریز تهیه شده است، مورد استفاده قرار گرفته است. برای تحلیل آماری ایستگاه های مورد مطالعه، تعداد روزهایی که بارندگی آنها بیشتر از 10 میلی متر در مدت شش ساعت بوده انتخاب شده است و برای هریک از فصل سرد و گرم سال، نمودار فراوانی، نمودار روند بارش، و همچنین نمودار توزیع نرمال برای بارندگی رگباری در بازه زمانی 20 ساله ترسیم شده است. برای تحلیل سینوپتیکی بارندگی رگباری در بازه زمانی 20 ساله در ایستگاههای مورد مطالعه، از میان روزهایی که بیشترین بارندگی را داشته اند دو روز نماینده، یکی برای فصل گرم و دیگری برای فصل سرد انتخاب شده است. سپس داده های جوی لازم برای این پژوهش از پایگاه داده های مرکز ncep/ncar تهیه شده، و نقشه های سطح زمین و سطوح فوقانی جو (تراز 500 و 850 هکتوپاسکال)، از قبیل هم فشارهای سطح زمین، رطوبت نسبی، رطوبت ویژه، شاخص صعود هوا، دمای هوای سطح زمین، نقشه ضخامت، آب قابل بارش، نقشه امگا، نقشه وزش تاوایی و جریان باد، نقشه های باد مداری و نصف النهاری درنرم افزار گردس ترسیم شد. تحلیل های آماری نشان داد، در بیشتر موارد بارندگی رگباری در فصل گرم شدیدتر از بارندگی در فصل سرد سال است همینطور بارندگی رگباری چه در فصل گرم و چه در فصل سرد سال روند خاصی را دنبال نمی کنند در حالت کلی مجموعه داده های سالانه بارندگی رگباری از توزیع نرمال تبعیت نمی کند. همچنین تحلیل های سینوپتیکی نشان داد که هر چند هر دو تا عامل صعود، (عامل صعود سطح زمین، و سطوح بالای اتمسفر) در بارندگی نقش داشته اند ولی تاثیر سامانه سطوح فوقانی اتمسفر بخصوص سردچال جوی چشمگیرتر از سیستم های سینوپتیکی سطح زمین است در روزهای منتخب در همه موارد به جز یک مورد، ایستگاه های مورد مطالعه در جلوی محور چرخندگی مثبت قرار داشته است و نیز در سطح زمین عامل صعود سیکلونی بیشتر از عامل صعود همرفتی نقش داشته است رطوبت مورد نیاز در بیشتر مواقع از دریای مدیترانه تامین می شود.
فاطمه ذوالفقاری برومند صلاحی
بارش پدیده¬ای حاصل از اندرکنش¬های پیچیده¬ی جو است. اهمیت بررسی پدیده¬های بارشی زمانی آشکارتر است که یک مکان شاهد ریزش ناچیز یا قابل توجه و یا ناگهانی حجم زیادی از بارش باشد. چنانچه بتوان عامل ایجاد آن را حداقل از یک روز قبل شناسایی نمود، اقدامات پیشگیرانه در جلوگیری از گسترده شدن خسارات موثر واقع خواهد شد. جهت انجام این پژوهش از داده¬های بارش روزانه¬ی ایستگاه¬های سینوپتیک واقع در محدوده استان همدان، ایستگاه فرودگاه، نوژه، ملایر، نهاوند و تویسرکان استفاده شده است. در این پژوهش، الگوهای گردشی اتمسفری ایجاد کننده¬ی بارش¬های سنگین در سطح زمین و در سطح500 هکتوپاسکال اتمسفر، شناسایی و ردیابی شدند و روزهایی که در سال¬های آماری 1961 تا 2009 دارای بارش مساوی یا بیش از 30 میلی متر در شبانه روز بودند مشخص گردیده است. برای تعیین الگوهای گردشی از نقشه¬های هوای تراز متوسط دریا و همچنین نقشه¬های هوای ارتفاع ژئوپتانسیل سطوح 500 هکتوپاسکال اتمسفر، نقشه¬های امگا و وزش رطوبتی تراز مذکور، نقشه¬های آب قابل بارش سطح در یک روز قبل از اوج بارش و روز اوج بارش استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که از الگوهای سطح زمین، کم¬فشارها و پر¬فشارها هر کدام به نحوی در رخداد بارش سنگین استان دخیل بوده¬اند. در فصول مختلف سال هر کدام از این الگوها تضعیف یا تقویت شده¬اند. در سطوح بالا، قرارگیری منطقه در جلوی فرود و واگرایی بالایی، عامل اصلی ایجاد بارش¬های شدید استان همدان در فصول مختلف سال بودند. علل رخداد 42/30 درصد از بارش¬های بهاره¬ی استان، نفوذ زبانه پر¬فشار جنوب سو بود. مهمترین عامل ایجاد بارش¬های سنگین پاییزه، نفوذ زبانه پرفشار جنوب سو و قرارگیری منطقه در حاشیه پرفشار بود که هر کدام از این عوامل 18/18 درصد از بارش¬های سنگین را به خود اختصاص داده¬اند و مهمترین عامل رخداد بارش¬های سنگین فصل زمستان استان همدان، قرارگیری منطقه در مرکز کم¬ فشار بوده است که حدود 24/99 درصد بارش¬های زمستانه استان، تحت تاثیر این عامل می¬باشد. الگوی گردشی اتمسفر در سطح زمین در بارش¬های تابستانه¬ی استان همدان، نفوذ زبانه پرفشار جنوب سو بوده است و در سطوح میانی جو، قرارگیری منطقه در مرکز ناوه در فصل تابستان در ایجاد بارش نقش داشته است.
مسیح اله محمدی بهروز سبحانی
پارامترهای آب و هوایی و اقلیمی و اثرات آن ها روی گیاهان زراعی یکی از مهم ترین عوامل موثر در افزایش عملکرد تولید است. با بررسی آگروکلیمایی می توان امکانات بالقوه مناطق مختلف را تعیین و از این امکانات حداکثر بهره برداری را نمود. در این پژوهش به منظور پهنه بندی اراضی استان البرز از داده های اقلیمی بارش، دما، درجه ـ روز، ساعات آفتابی، رطوبت نسبی و تبخیر از آمار ایستگاه های سینوپتیک، تبخیر سنجی و باران سنجی در سطح استان از بدو تأسیس تا سال 1391 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژی غلات پائیزه (گندم و جو) و داده های توپوگرافی از قبیل ارتفاع، شیب و جهت شیب، عمق خاک و لایه کاربری اراضی استفاده شده است. سپس با پردازش داده¬ها در محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیارها که با روش رگرسیونی خطی به دست آمد، به هر یک از لایه ها در مدل ahp ارزش گذاری شده و در نهایت وزن نسبی هر یک از معیارها به دست آمد. سپس ارزش های داده شده وارد مدل تاپسیس گردید. با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل¬های مورد نظر، نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و جغرافیایی اراضی استان البرز جهت کشت غلات پائیزه تهیه شد. نتایج نهایی این تحقیق بدین صورت است که، در مدل ahp ، 48/14 درصد استان برای کشت گندم و 09/23 درصد استان برای کشت جو مناسب است که بیشتر در مرکز استان قرار دارد؛ شمال منطقه به علت کوهستانی بودن، از شرایط نامناسب قرار دارد. شرایط نامناسب در کشت گندم 24/32 درصد و در کشت جو 86/28 درصد مساحت استان را دربر می¬گیرد. در مدل تاپسیس نیز مرکز و جنوب استان بهترین شرایط را دارا هستند که به ترتیب کشت گندم 9/35 درصد استان و جو 35/25 درصد استان مناسب برای کشت است. در این مدل نسبت به مدل ahp محدودیت کمتری را شاهد هستیم ، این محدودیت در منطقه طالقان و جنوب غرب استان (أپیک) مشاهده می شود.
همایون پری برومند صلاحی
بلوکینگ سامانه¬های جوی هستند که باعث رکود و ثابت ماندن الگو¬های جوی برای چند روز حتی یک هفته می شوند و سبب جاری شدن سیل و یا خشک¬سالی و یا بالا رفتن دمای هوا و یا کاهش دما نسبت به حالت نرمال می-گردندد. و به دلیل ثابت ماندن الگوهای جوی در اثر وجود سامانه¬های بلوکینگ پیش بینی وضع هوا برای چند روز حتی یک هفته آسان تر خواهد شد. به منظور تحلیل اثر سامانه بلوکینگ بر بارش¬¬های استان اردبیل، نقشه¬های هوای میانگین فشار سطح دریا، 500 هکتوپاسکال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با استفاده از نقشه¬های همدیدی، موقعیت و جابجایی سیستم¬های جوی همچون ناوه¬ها، پشته¬ها، سامانه¬های کم فشار و پر فشار سطح زمین بررسی شده است .داده¬های بارش روزانه برای 4 ایستگاه سینوپتیک در محدوده استان اردبیل از سازمان هواشناسی اخذ و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که استقرار سامانه بلوکینگ در روی قاره اروپا و روسیه است که با جابجایی ناوه وابسته بدان به عرض های جنوبی¬تر همراه با سبب فعالیت مناسب ناوه کم ارتفاع جنوب سامانه در منطقه شمال غرب ایران شده و در نتیجه وقوع بارش¬های در منطقه مورد مطالعه را باعث گردیده است. همچنین نتایج حاصل از مشاهده نوع بلوکینگ نشان داد که بیشتر بلوکینگ¬ها از نوع امگایی است.
نازخانم عین الله زاده بهروز سبحانی
سرمازدگی و یخبندان یکی از مخاطرات اقلیمی می باشد که همه ساله خسارات جبران ناپذیری را در جوامع به وجود می آورد. شهرستان مشکین شهر نیز به دلیل موقعیّت خاصّ جغرافیایی تقریباً همه ساله شاهد وقوع این پدیده ی جوّی بوده و اقتصاد منطقه نیز تحت الشّعاع قرار گرفته است. لـذا با آگاهی از شرایط و وضعیّت یــخبندان در منـطقه، می توان در پیشبرد اهداف اقتصادی و بهبود زندگی ساکنین اقدامات موثّری انجام داد و خسارات ناشی از آن را به حدّاقل رساند. در این پژوهش آماری، حدّاقل دمای روزانه ی ایستگاه سینوپتیک مشکین شهر در بازه زمانی 18 ساله ( 1392 - 1375 ) استخراج گردیده است. سپس تاریخ های اوّلین و آخرین یخبندان، مقادیر دما، نوع یخبندان ( تابشی یا جبهه ای ) و حتّی تداوم آن ها مشخّص شده است. تاریخ های استخراج شده براساس تقویم ژولیوسی تنظیم گردیده است. در ادامه به منظور تحلیل آماری از توابع آماری و آماره توصیفی ) روند خطّی و پلی نـومیال مرتبه 6 )، نمره z استاندارد، رگرسیون خطی، نمودار بافت نگار، هیستو گـرام و چولگی استفاده شده است. هم چنین دوره ی بازگشت هر یک از یخبندان های مذکور به کمک نرم افزار smada و با احتمالات 50، 67، 80 و 90 درصد محاسبه و مناسب ترین توزیع آماری پیرسون تیپ 3 برای مطالعه ی یخبندان منطقه انتخاب شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که روند یخبندان دیررس روندی کاهشی داشته به طوری که یخبندان از نیمه ی دوم اردیبهشت به طرف نیمه ی اوّل اردیبهشت حرکت کرده است. هم چنین بیشترین فراوانی یخبندان زودرس و دیررس به ترتیب در آبان ماه و فروردین ماه رخ می دهد.
سجاد آبچر بهروز سبحانی
تولید محصول و قابلیت کشاورزی در هر منطقه به هوا و ویژگی¬های اقلیمی آن بستگی دارد، لذا مطالعه¬ی عناصر و عوامل اقلیمی موثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. با توجه به نیاز روز¬افزون تامین غذا در کشور¬های در حال توسعه و محدودیت اراضی تنها راه، افزایش عملکرد محصولات در واحد سطح است، کاشت گیاهان منطبق با اقلیم هر منطقه روشی است که موجبات استفاده حداکثری از شرایط موجود را فراهم می¬کند. چغندر¬قند یکی از محصولات اساسی و ماده اولیه صنایع قند و شکر کشور می¬باشد، هم¬چنین قند و شکر از طرف دیگر به علت نیاز به واردات در ایران همواره مورد توجه بوده است. مصرف قند یکی از اولیه¬ترین نیاز¬های غذایی مردم بوده و در کشور¬های جهان سوم که از سایر منابع انرژی¬زا محروم هستند می¬تواند نقش مهمی در زندگی افراد داشته باشد. در این تحقیق به منظور پهنه¬بندی اراضی لرستان جهت کشت چغندر¬قند از داده¬های اقلیمی 11ایستگاه هواشناسی استان از بدو تاسیس تا سال 1392، با استفاده از پارامتر¬های بارش، دما، ساعات آفتابی، یخبندان، رطوبت نسبی، تبخیر و سرعت باد مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی چغندر¬قند و داده¬های فیزیوگرافی از قبیل ارتفاع، شیب و جهت شیب استفاده شده است. سپس با پردازش داده¬ها در محیط gis هر یک از لایه¬های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیار¬ها در ارتباط با کشت چغندر قند با استفاده از مدلahp ارزش¬گذاری و در نرم¬افزار expert choice وزن نسبی هر یک از معیارها محاسبه شد. سپس با تلفیق و هم¬پوشانی معیار¬های مورد مطالعه در ارتباط با مدل ahp و topsis نقشه نهایی نیاز¬های اقلیمی و فیزیوگرافی اراضی استان لرستان جهت کشت چغندر قند تهیه شد و نتایج نهایی با مدل ahpنشان داد که نواحی غربی استان نسبت به نواحی شرقی از شرایط مطلوب¬تری برای کشت چغندر¬قند برخوردار است. تفکیک اراضی نیز نشان داد که 16/83٪ اراضی دارای شرایط خیلی مناسب، 40/17٪ مناسب، 637/61٪ متوسط و 5/39٪ دارای شرایط نامناسب برای کشت چغندر¬قند در استان لرستان می-باشند.
آتیه جهاندار موافق برومند صلاحی
انسان نقشی ژرف و شگرف بر رفتار اقلیم دارد. افزایش جمعیت و رشد صنایع و مصرف بیش ازحد سوخت¬های فسیلی و جنگل¬زدایی و ... از عوامل بسیار موثر در افزایش گازهای گلخانه¬ای و تغییرات دمای کره زمین و در پی آن تغییرات اقلیمی می¬باشند. تحقیق حاضر برای پیش¬بینی و ارزیابی تغییرات دمای دشت اردبیل در حالت افزایش گازهای گلخانه¬ای و با استفاده از مدل ترکیبی magicc-scengen با استفاده از دو مدل گردش عمومی جو ccsm30 وecho-g و سه سناریوی انتشار a1asf، b2asf و p50 برای دهه¬های آینده صورت گرفته است. بدین منظور داده¬های دمای دشت اردبیل از سال¬های 1967 تا 2010 به عنوان داده¬های پایه انتخاب و تغییرات دمای منطقه موردمطالعه تا سال 2100 برآورد شده است. نتایج حاصل از بررسی دو مدل بر اساس میانگین سه سناریو در هر مدل، میزان دما در مدل echo-g به اندازه ی 3.11 درجه سانتی¬گراد و در مدل ccsm30 به میزان 2.27 درجه سانتی¬گراد افزایش داشته است. به طورکلی مدل echo-g میزان تغییرات دما را بیشتر نشان می¬دهد اما به طور مجموع در هر دو مدل و در همه¬ی سناریوهای موردمطالعه در این پژوهش، منطقه موردمطالعه با افزایش درجه حرارت مواجه است. البته افزایش دما تا سال 2030 روند کندتری داشته و بعد از آن با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت.
شراره مولودی برومند صلاحی
ایران و کشورهای همسایه غربی آن درکمربند خشک و نیمه خشک جهان، واقع شده¬اند. این موقعیت جغرافیایی سبب شده که کشور ایران در معرض وقوع پدیده گرد و غبار هم در مقیاس محلی و هم در میان و بزرگ مقیاس قرارگیرد. الگوهای پیوند از دور منعکس¬کننده¬ی تغییرات در مقیاس وسیع در امواج اتمسفری و موقعیت رودبادها بوده و بر درجه حرارت، بارش، مسیرتوفان¬ها و موقعیت و شدّت رودباد بر روی مناطق وسیع تأثیر می¬گذارند. بنابراین آن¬ها اغلب موجب وقوع الگوهای هوایی نابهنجاری هستند که به طور همزمان در مناطق دورتری اتفاق می¬افتد. در این تحقیق با توجه به تاثیر زیانبار رخداد توفانهای گرد و خاک بر زندگی انسانی و اکوسیستم تلاش گردیده تا تاثیرات برخی از الگوهای اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس بر میزان رخداد این مخاطره در فصول مختلف بررسی گردد. برای نیل به این منظور از داده¬های اقلیمی 5 ایستگاه سینوپتیک استان کرمانشاه و 12 الگوی پیوند از دور اقیانوس آرام و اطلس در مقیاس فصلی استفاده گردید. بر اساس روش همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چند متغییره رابطه¬ی عنصر اقلیمی مورد مطالعه با الگوهای پیوند از دور نیمکره شمالی به دست آمد. نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که رفتار ایستگاه¬ها به الگوهای پیوند از دور با یکدیگر تقریبا مشابه و هماهنگ است. همبستگی اسپیرمن از مجموع12 الگوی پیوند از دور همبستگی الگوهای pdo، nta، tsa، amm، nao، whwp، enso با توفان¬های گرد و خاک از سایر الگوها بیش تر بود.بر اساس رگرسیون پس¬رونده و حذف الگوهایی که تاثیر کمتری بر توجیه تغییرات این الگوها داشتند. نقش الگوهای tna ، amm، tsa، nta،whwp ، soi، nino ، nao، car ، enso از سایر الگوها بیشتر قابل مشاهده است
آمنه عبدالمحمدی بهروز سبحانی
با روند گرم شدن کره زمین و ارزشمند تر شدن منابع آب به دلیل رشد جمعیت و نیاز صنایع و کشاورزی، بررسی های متعددی همسو با برنامه های حفاظت و حراست از آب در راستای بررسی تغییرات بارش و برنامه ریزی در زمینه مواجهه با تبعات تغییرات مثبت و منفی صورت گرفته است. هدف در این تحقیق مطالعه انحراف احتمالی عنصر اقلیمی بارش در استان کرمانشاه از حالت نرمال می¬باشد. برای بررسی تغییرات اقلیمی و دگرگونی بارش از آزمون های آماری من کندال و آریما در ایستگاه های سینوپتیک استان کرمانشاه (کرمانشاه، اسلام آباد غرب، کنگاور، روانسر و سر پل ذهاب ) طی دوره آماری (1988 تا سال 2012) بر مبنای شاخص های بارش باران استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان می¬دهد که: آزمون من کندال در سطح normal- z و سطح p- value در ایستگاههای کرمانشاه، اسلام آباد ، کنگاور ، روانسر و سرپل ذهاب ، به انجام رسید و این آزمون وجود روند تغییرات بارش در خلال دوره آماری 25 ساله را به خوبی نشان می دهد و تأیید می کند. بر اساس میزان آمار t بدست آمده از جدول و نیز سطوح معنی داری و خطای برآوردی می توان نتیچه گرفت که بر اساس چهار مدل آریما، مدل sarima(1,1,1)(1,1,1)12 و sarima(1,1,0)(0,1,1)12 با کمترین سطح معنی داری نزدیک به سطح خطای 01/0 و میزان آماره t در سطح قابل قبول بیشترین می تواند بهترین برازش را ارائه دهد. در نتیجه در استان کرمانشاه مجموع بارندگی سالانه دارای بیشترین تغییرات می باشد.
صفر الوان بهروز سبحانی
تغییر اقلیم یکی از معضلات کنونی جامعه بشری است و تهدید و بلایی برای سیاره زمین به شمار می¬آید که بررسی و پیش-بینی عناصر آن هم از جهت برنامه¬ریزی منابع آبی و هم از جهت مدیریت شرایط بحران اهمیت زیادی دارد. بنابراین پیش¬بینی و برآورد نزولات جوی برای هر منطقه و آبخیز به عنوان یکی از مهم ترین پارامتر اقلیمی در استفاده بهینه (الگوی مناسب جهت بهره¬برداری) از منابع آبی محسوب می گردد. یکی از روش¬های متداول جهت تحلیل سری زمانی هیدرومتئورولوژیکی، بررسی وجود یا عدم وجود روند در این سری های زمانی با استفاده از آزمون¬های آماری می¬باشد. در این پژوهش، روند تغییرات بارندگی فصلی و سالانه دشت اردبیل طی دوره آماری 1377 تا 1391 با استفاده از داده¬های ایستگاه های اردبیل، نیر، نمین، هیر، کلور اردبیل، بیله درق و کریق با روش ناپارامتری من¬کندال که جزو متداول¬ترین روش¬های ناپارامتری می¬باشد، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از نوع و زمان تغییر پارامتر اقلیمی فصلی و سالانه ایستگاه¬های دشت اردبیل نشان داد که داده¬های بارشی سالانه تا سال 1383 حالت کاهشی داشته و از این سال به بعد ایستگاه¬های دشت اردبیل تغییرات از نوع افزایشی را نشان می¬دهد. در عین حال، بررسی نوع و زمان تغییر پارامترهای اقلیمی فصلی ایستگاه¬های دشت اردبیل نیز نشان داد که فصل بهار و تابستان از سال 1384 حالت افزایشی به خود گرفته¬اند و بارش در فصول پاییز و زمستان از نوسانات زیادی برخوردار است و در فصل پاییز کاهش بارش را شاهد هستیم و در زمستان در قسمت شرقی دشت اردبیل روند بارش حالت مثبت و افزایشی و قسمت غربی دشت اردبیل حالت کاهشی در بارش را نشان می¬دهد.
زینب ارغند برومند صلاحی
در چند دهه اخیر به علت تغییرات آب و هوایی و نابهنجارهای اقلیمی، خشکسالی¬های متوالی (هواشناسی، کشاورزی و هیدرولوژیکی)، مسائل انسانی و توسعه¬ای، کمبود آب در سال¬های اخیر در سطح جهانی و منطقه¬ای تشدید شده است از این رو تلاش¬های بشر باعث کشف فن¬آوری تولید باران مصنوعی و بارورسازی ابرها شده است. لذا با توجه به اهمیت استراتژیک آب در قرن جدید و هزینه¬ی بالای اجرای عملیات بارورسازی ابرها لازم است قبل از اجرای این پروژه¬ها، زمینه¬های علمی، تحقیقاتی و شناخت کافی از مناطق فراهم آید. بنابراین مطالعات مکان¬گزینی و امکانسنجی مناطق مورد نظر ضرورت پیدا می¬کند. در پژوهش حاضر هدف، شناخت قابلیت¬های استان ایلام و امکانسجی زمانی و مکانی اجرای عملیات بارورسازی ابرها در سطح این استان است. نوع روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی –کاربردی می¬باشد. جهت حصول اهداف تحقیق و شناخت قابلیت¬های استان ایلام برای اجرای عملیات بارورسازی ابرها، ابتدا توان¬های اکولوژیکی(عوامل درونی) و انسانی (عوامل بیرونی) استان ایلام با استفاده از روش تحلیلی swot و ماتریس¬های کمّی برنامه¬ریزی استراتژیک qspm مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. و نشان داد که استان ایلام از لحاظ مولفه¬ها و شاخص¬های مورد مطالعه در وضعیت خوب (محیط مناسب و منابع مناسب) است. سپس با استفاده از داده¬های هواشناسی اقلیم نواحی گوناگون استان تعیین شد. جهت بررسی دقیق¬تر استان به سه ناحیه¬ی شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم شد و تغییرات اقلیمی فصلی و سالانه¬ی بارش و دمای استان، میزان ابرناکی در دوره¬ی آماری مشخص بررسی شد. جهت تحلیل نیمرخ جو، اطلاعات هواشناسی و داده¬های سطوح جو بالا (900، 850، 700 و 500 هکتوپاسکال) در دوره¬ی آماری مشترک 9 ساله (13-2005) و در بازه¬ی ماهیانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج بدست آمده با روش تحلیل عاملی(خوشه-ای) بررسی و بهترین زمان تعیین شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می¬دهد که از نظر مکانی هر سه ناحیه¬ی شمالی، مرکزی و جنوبی استان ایلام بویژه ناحیه شمالی مستعد اجرای عملیات بارورسازی ابرهاست و از نظر زمانی فصول سرد سال که منطبق با ورود سامانه¬های باران¬زا به منطقه است. جهت بارورسازی ابرها مناسب¬تر است.
فرحناز رمضانی بهروز سبحانی
آگاهی از چگونگی تناسب و انطباق فعالیت¬های کشاورزی هر منطقه با شرایط آب و هوایی آن لازمه هر گونه فعالیت کشاورزی می¬باشد. لذا شناخت اقلیم و بررسی نیازهای اکوفیزیولوژیکی گیاهان زراعی از مهم¬ترین عوامل موثر در تولید است. هدف از این پژوهش شناخت نواحی مستعد و مناسب جهت کشت نخود در استان کرمانشاه و نیز بررسی تأثیر عناصر اقلیمی در کاهش یا افزایش میزان عملکرد محصول نخود در این منطقه می¬باشد. در پژوهش حاضر به منظور پهنه¬بندی اراضی استان کرمانشاه جهت کشت نخود از داده¬های اقلیمی بارش، دما ، رطوبت نسبی، سرعت باد و ساعات آفتابی از آمار ایستگاه¬های سینوپتیک، بارانسنجی و ... در سطح استان کرمانشاه از سال 1377 تا سال 1391 مربوط به هر یک از مراحل فنولوزیک نخود و داده¬های فیزیوگرافی از قبیل ارتفاع، شیب و جهت شیب استفاده شد. سپس با پردازش داده¬ها در محیط gis هر یک از لایه¬های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیارها در ارتباط با کشت نخود با استفاده از روش ahp ارزش¬گذاری گردیدند و وزن نسبی هر یک از معیارها به دست آمد سپس ارزشهای داده شده وارد مدل vikorگردید. در نهایت با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر، نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و فیزیوگرافی استان کرمانشاه جهت کشت نخود تهیه شد. نتایج نهایی با روش ahp به این صورت است که مناطق غربی استان شرایط مطلوب¬تری برای کشت نخود دارند. همچنین تفکیک اراضی نشان می¬دهد که 43% از اراضی دارای شرایط خیلی مناسب، 32% دارای شرایط مناسب، 15% دارای شرایط متوسط و 10% دارای شرایط نامناسب برای کشت نخود در استان کرمانشاه می¬باشند. بر اساس نتایج حاصل از روش vikor بهترین منطقه شهرستان گیلان¬غرب است که رتبه اول را دارد و شهرستان¬های اسلام آبادغرب و کرمانشاه با فاصله کمی از هم در جایگاه دوم و سوم قرار دارند و بدترین منطقه برای کاشت محصول نخود منطقه قصرشیرین می باشد.
اخضر کرمی بهروز سبحانی
کشت ذرت در تامین نیاز غذایی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. ثابت شده است که روند کاشت و عملکرد این محصول استراتژیک به میزان بارش سالانه و بارش طول دوره رشد بستگی دارد. استان کرمانشاه با برخورداری از موقعیت خاص جغرافیایی خود و دارا بودن پتانسیل¬های اقلیمی مطلوب، شرایط بهینه را برای نیاز اقلیمی جهت کشت ذرت فراهم می¬کند. به طور کلی هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش عناصر اقلیمی بارش و درجه حرارت ماهانه و سالانه در تعیین مناطق مساعد و تاریخ مناسب برای کشت ذرت می باشد. به همین منظور از داده های اقلیمی 10 ایستگاه سینوپتیکی در طول دوره آماری20 ساله (1390 - 1371) استفاده گردید و سپس داده ها با استفاده از روش¬های آماری نظیر، آزمون هتلینگ و tمشاهده¬ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده¬های پردازش شده به محیط gis انتقال داده شده و در نهایت نقشه نهایی مناطق مستعد و تاریخ مناسب برای کشت ذرت تهیه شد. نتایج تحلیل یافته¬ها نشان داد که در روش آزمون هتلینگ، همه اراضی استان به عنوان مناطق مستعد برای کشت ذرت می باشند. اما برای تعیین ماه¬های مناسب برای کشت بر اساس t مشاهده ای، از نظر دمای ماهانه در قسمت¬های شمال¬غرب، غرب، شرق و نواحی مرکزی ماه-های اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد و شهریور بهترین زمان برای کشت ذرت می¬باشند در حالی که، در قسمت های جنوب و جنوب غربی ماه مرداد بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون تی مشاهده¬ای برای کشت مناسب نمی باشد.
نفیسه رحیمی سعید جهانبخش اصل
چکیده بادهای شدید یک از بلایایی طبیعی هستند که بعضاً موجب خسارات مالی و جانی فراوانی می شوند. با توجه به اینکه خِطه شمال غرب ایران و بخصوص استان اردبیل یکی از مناطق بادخیز کشور است در پژوهش حاضر بادهای شدید این استان مورد تحلیل آماری و همدید قرار گرفته اند تا علاوه بر بررسی آنها سامانه های همدید موجد رخداد آنها را نیز شناسایی کرد. جهت رهیافت به این مطالعه آستانه سرعت باد 28 نات در ثانیه که طبق سیستم طبقه بندی بیوفورت آستانه تخریب محیط توسط باد معرفی شده بود به عنوان معّرف جهت شناسایی باد توفنده در نظر گرفته شد. تحلیل آماری و گلبادهای سالانه و ماهانه دوره 21 ساله ایستگاه های اردبیل، پارس آباد و خلخال حاکی از آن است که بیشترین بادهای توفنده در اردبیل و خلخال در فصل زمستان و نیمه سرد سال و کمترین آن در هر دو ایستگاه در فصل تابستان رخ می دهند. در پارس آباد بیشترین بادهای توفنده در نیمه گرم از سمت شرق بوده است. با بررسی های آماری بادهای سه ساعته ایستگاه های یاد شده مجموعاً 783 روز همراه با باد توفنده جهت تحلیل همدید مشخص شد. در مرحله بعد با انتخاب محدوده ا ی با 357 نقطه ی شبکه ای جهت برداشت ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال این روزها، ماتریسی با آریه ی 357*783 تشکیل شد. سپس با انجام تحلیل مولفه مبنا برروی این ماتریس حجم داده ها به 7 مولفه کاهش یافت. در نهایت با اعمال خوشه بندی سلسله مراتبی این 7 مولفه به شگرد وارد، ده الگوی گردشی که دارای کمترین واریانس دورن گروهی بودن شناسایی شد. در نهایت الگوی ترکیبی هر یک از خوشه ها ترسیم شد. همچنین جهت آگاهی از وضعیت رودباد و سامانه های تراز پایین، الگوی ترکیبی رودباد تراز 300 هکتوپاسکال و الگوی ترکیبی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 1000 هکتوپاسکال مقارن هر یک از این خوشه ها نیز ترسیم شد. تحلیل همدید این الگوها نشان داد که عمده آنها در فصل های زمستان و بهار رخ می دهند و تنها دو الگو در فصل تابستان اتفاق می افتند. از سویی تحلیل های همدید مشخص نمود که نوع سامانه های همدید در فصول تابستان و زمستان بسیار متفاوت هستند ولی نوع آرایش آنها مشابه هم است. به طوری که سامانه های فعال در فصل زمستان در هیچ موردی در فصل تابستان دیده نشدند از سویی الگوی شماره 7 بعنوان یک الگوی کاملاً تابستانه در فصل زمستان دارای هیج بسامدی نبود هر چند که در ماه های فصول بهار و پاییز دارای فراوانی رخداد بود. وانگهی سامانه های عمده در تراز 500 هکتوپاسکال تمامی الگوها عبارت از ناوه یا پشته به صورت جداگانه و یا ترکیب ناوه ـ پشته عرض های میانه و جنب حاره بودند. سامانه هایی نظیر کم ارتفاع بریده و سامانه های بندالی در هیچیک از الگوها مشاهده نشدند. در تراز 1000 هکتوپاسکال در تمامی الگوها به جز الگوهای فعال در ماه های فصل تابستان، یک سامانه پرفشار و یا سامانه کم فشار به ترتیب بر روی زاگرس و دریای خزر قرار می گیرند که منطقه تحت بررسی در حد مرزی و همگرایی شدید بین آنها جای می گیرد. از سویی در الگوهای شماره 6 و7 که تابستانه هستند به جای پرفشار زاگرس یک کم فشار گرمایی و به جای کم فشار خزر یک زبانه پرفشار قرار می گیرد. در تمامی الگوها به جزی الگوهای تابستانه، منطقه واگرایی بالایی رودباد بر روی منطقه تحت بررسی قرار گرفته بود در حالیکه در الگوی شماره 6 که یک الگوی تابستانه است، منطقه همگرایی بالای رودباد برروی منطقه جای گرفته و در الگوی شماره هفت نیز رودباد خارج از محدوده تحت بررسی شکل می گیرد
فرناز واصلی حق عطا غفاری گیلانده
با توجه به آلودگی¬های زیست¬محیطی و بحران اتمام انرژی و با در نظر گرفتن سهم بخش ساختمان در تشدید این بحران، در راستای کاهش مصرف انرژی در ساختمان¬های شهر اردبیل این پژوهش انجام شد. در این پژوهش از داده¬های اقلیمی مربوط به عناصر حداکثر و حداقل دما، حداکثر و حداقل رطوبت، سمت و سرعت باد و متوسط بارش ماهانه در دوره¬ی آماری 2011-1980 استفاده شده است. برای اشراف کامل به وضعیت اقلیمی شهر اردبیل و تدوین استراتژی¬های طراحی اقلیمی مناسب برای این شهر، از شاخص¬های زیست¬اقلیمی معروف نظیر بیکر، دمای موثر، ماهانی و جداول گیونی و همچنین نمودار مسیر حرکت خورشید و نمودارهای محاسبه¬ی مقدار انرژی تابیده شده بر دیوارهای ساختمان استفاده شد. پس از مشخص شدن وضعیت حرارتی-آسایشی شب و روز شهر اردبیل در ماه¬های مختلف، معیارهای طراحی اقلیمی مناسب این شهر تدوین گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل شبکه (anp) معیارها خوشه¬بندی و وزن¬دهی شده و سپس تک به تک با هم مقایسه شدند و سوپر ماتریس وزنی، غیروزنی و حدی تشکیل شد و معیارها و گزینه¬ها الویت¬بندی شده و بهترین آن¬ها انتخاب گردید. در نهایت از میان 36 معیار، معیارهای زیر به عنوان استراتژی¬های مناسب و کارساز برای ساختمان¬های شهر اردبیل انتخاب شدند که عبارتند از: شکل و نحوه¬ی قرارگیری ساختمان به منظور استفاده بیش¬تر از خورشید در زمستان، ایجاد نواحی داخلی آفتابگیر جهت استفاده¬ی حداکثری از حرارت خورشید، افزایش پنجره¬های رو به جنوب، دقت به جزئیات درب و پنجره برای کم کردن ورود و خروج ناخواسته هوا، قرار دادن منابع حرارتی در مرکز ساختمان، انتخاب مصالح با ظرفیت حرارتی بالا برای کنترل جریان حرارتی در پوشش ساختمان، استفاده از دیوار بادشکن و هشتی در قسمت ورودی ساختمان، افزایش میزان برودت در محوطه به کمک تبخیر، تأمین سایه برای دیوارهای رو به آفتاب تابستانی، نصب درب¬ها و پنجره ها در جهتی که نسیم های تابستانی به راحتی وارد گردند، شکل و جهت دادن به بدنه¬ی ساختمان برای به حداکثر رساندن استفاده از نسیم تابستان.
مینا الهامی مقدم برومند صلاحی
در حال حاضر آگاهی یافتن از میزان تغییرات اقلیمی و رفتار متغیرهای اقلیمی در جهت کاربرد تمهیدات لازم در برابر اثرات ناشی از تغییر اقلیم موضوع مورد بحث و کانون توجه بسیاری از پژوهشگران بخصوص اقلیم شناسان قرار گرفته است. تولیدکننده وضعیت آب و هوایی با دارا بودن انواع مدل های گردش عمومی جو و سناریوهای اقلیمی، پارامترهای آب و هواشناسی را ریز مقیاس می کنند. مدل lars wg نیز مدلی است که با ریز مقیاس نمایی داده های اقلیمی در شبیه سازی و مدل سازی متغیرهای آب و هواشناسی کاربرد بسیاری دارد. در این پژوهش به آشکارسازی تغییرات دمایی ایستگاه های سینوپتیک منتخب شمال غرب ایران که شامل اردبیل، تبریز و ارومیه می باشد، با استفاده از مدل های گردش عمومی جو hadcm3 و ipcm4 تحت سناریوهای a2 و a1b در دوره زمانی (2030-2011) و با کاربرد مدل گردش عمومی جو fgoals تحت سناریوی b1 در دوره های زمانی (2065- 2046) و (2099-2080) به پیش بینی تغییرات دمای حداقل و حداکثر پرداخته شده است. متغیرهای مورد بررسی شامل دمای حداکثر، دمای حداقل، بارش و ساعت آفتابی می باشند. نتایج حاصل از پیش بینی داده های حداقل دما در ایستگاه اردبیل نشان دهنده افزایش 1/0 تا 3/0 درجه سانتی گراد و افزایش 2/0 درجه ای دمای حداکثر سالانه نسبت به دوره پایه می باشد. داده های حداقل دمای مدل سازی شده در ایستگاه تبریز افزایش 4/0 تا6/0 و افزایش 3/3 تا 4/0 درجه حداکثر دما در این ایستگاه در دوره (2030-2011) پیش بینی کرده است. پیش بین دمای حداقل حداکثر سالانه ایستگاه ارومیه نیز روند افزایش را نشان داد که به ترتیب در حدود 5/0 و 3/0 درجه سانتی گراد پیش بینی شده است. داده ها در دوره مورد بررسی با استناد به آزمون همبستگی و آزمون t-student و قرابت داده های واقعی و مشاهداتی با داده های شبیه سازی شده، بیانگر کارایی بسیار بالای مدل لارس در شبیه سازی و پیش بینی متغیرهای مورد بررسی دارد.
الهام شکرزاده فرد عطا غفاری گیلانده
امروزه انسان بعد از گذراندن مراحل مختلف توسعه، متوجه بحران های عظیم زیست محیطی در پیرامون خود شد که یکی از این بحران ها، آلودگی هوای شهرها می باشد که منشأ اصلی آن فعالیت های انسانی و در کنار آن عوامل محیطی است. تفکر امروزه در توسعه شهری این است که شهرها باید هر اندازه امکان دارد با محیط زیست طبیعی سازگار باشند و در حفظ تعادل چرخه طبیعی حیات عمل کنند. به عبارت دیگر، شهرها باید به سوی پایداری گام بردارند و به توسعه پایدار شهری توجه نمایند. از این رو برای دستیابی به توسعه ای پایدار در شهرها، کاهش و کنترل آلودگی هوا می تواند از اهمیت فراوانی برخوردار باشد. بدین منظور در این تحقیق، سطح بندی پتانسیل تراکم آلاینده های هوای شهر تبریز با استفاده از روش electre مورد ارزیابی قرار گرفت، ابتدا داده های مربوط به آلاینده های مختلف در نرم افزار اکسل پردازش و طبقه بندی شد و از بین 5 آلاینده اصلی ( pm10، co،no2، so2، o3) در 6 ایستگاه آبرسان، باغ شمال، بهداشت، حکیم نظامی، راه آهن، راسته کوچه برای سال 1391 مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاکی از این است که آلاینده pm10 ، co، so2 در اکثر ایستگاه ها مخصوصا در ایستگاه راسته کوچه در شرایط ناسالم و بحرانی می باشد. می توانیم بگوییم که چارچوب کلی این تحقیق براساس تهیه لایه های اطلاعاتی مختلف (مه دود، ترافیک، مراکز تجاری، صنایع، کاربری اراضی، توپوگرافی، کاهش بارش، رطوبت نسبی، تابش خورشید، درجه حرارت، باد، اینورژن) به عنوان معیار و قید محدودیت، ارزش گذاری و وزن دهی آن ها در قالب مدل electre برای مناطق ده گانه شهرداری شهر تبریز صورت گرفت، طبق نتایج حاصل از این تحقیق، استفاده از فنون تحلیل چند معیاری علاوه بر افزایش دقت، سبب افزایش سرعت انجام کار، تنوع و کیفیت بهتر ارائه نتایج می گردد. هم چنین این تحقیق سبب تعیین سطح بندی تراکم آلاینده های هوا در محدوده های مورد مطالعه گردید.
لیلا صادقی راد برومند صلاحی
یخبندان یکی از پدیده های مهم اقلیمی ناشی از تغییرات دما در طول زمان می باشد که بر حسب شدت، تداوم و گسترش آن ها بر فعالیت های انسانی اعم از کشاورزی، حمل و نقل، انرژی و مسائل زیست محیطی، فعالیت های بیولوژیکی گیاهان و حیوانات تأثیرات بسزایی دارد. استان اردبیل نیز به دلیل کوهستانی بودن و نزدیکی به منابع رطوبت، در غالب سال ها شاهد وقوع یخبندان بوده و با خسارات ناشی از این عنصر آب و هوایی مواجه شده است. لذا در این پژوهش با در نظر گرفتن دماهای صفر و زیر صفر درجه ی سانتیگراد، تاریخ های وقوع یخبندان فراگیر 4 ایستگاه سینوپتیک اردبیل، پارس آباد، مشگین شهر و خلخال طی دوره ی آماری 13 ساله (2008-1996) استخراج شد. در نهایت با استخراج نقشه های سینوپتیکی مربوط به روزهای وقوع یخبندان در سطح زمین و 500 هکتوپاسکال، مشخص شد که وقوع یخبندان ها در سطح زمین در ارتباط با گسترش زبانه ی پرفشارهای مهاجر اروپای شمالی، مرکزی و ارپای شرقی و نیز گسترش غرب سوی زبانه ی پرفشار سیبری و در سطح 500 هکتوپاسکال ناشی از وقوع پدیده ی بلوکینگ و قرارگیری در جلو و مرکز ناوه ی بادهای غربی بوده است.
سمیه مهرنگ ساریخانبگلو برومند صلاحی
بارش به عنوان یک متغیر تصادفی جزء آن دسته از عناصر اقلیمی است که تغییرات چشم گیری با زمان و مکان دارد به گونه ای که می توان آن را در زمر? تغییرپذیرترین عوامل جوی به حساب آورد. با توجه به اهمیت بارش در مدیریت منابع آب و آمایش سرزمین و نقش آن در برنامه ریزی خرد و کلان و تأثیر آن بر اقتصاد و کشاورزی، تحلیل و بررسی این عنصر در سال های اخیر مورد توجه مجامع علمی بوده است. در پژوهش حاضر آمار بلندمدت مولفه های تعداد روز بارشی و مجموع بارش ایستگاه های سینوپتیک استان اردبیل (شهرستان اردبیل، خلخال، مشکین شهر و پارس آباد) با استفاده از مدل های رگرسیونی (خطی و پلی نومیال مرتبه 6)، من-کندال، آزمون t و مدل های arima مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و ضابطه های مناسبی برای پیش بینی بارش استخراج گردید. نتایج حاصل از روند خطی و پلی نومیال مرتبه ی 6 در ایستگاه اردبیل و خلخال به جزء مولفه های روز بارشی (صفر، پنج و ده میلی-متر و بیشتر) ایستگاه اردبیل سیر کاهشی داشته و برای ایستگاه مشکین شهر مولفه های روز بارشی (صفر، یک و ده میلی متر و بیشتر) سیر افزایشی و روز بارشی پنج میلی متر و بیشتر سیر کاهشی را نشان می دهد. مولفه های روز بارشی برابر (صفر و یک میلی متر و بیشتر) سیر کاهشی و مولفه های روز بارشی برابر (پنج و ده میلی متر و بیشتر) سیر افزایشی را در ایستگاه پارس آباد نشان می دهد. اما برای مجموع بارش این روند در ایستگاه اردبیل و خلخال سیر کاهشی و ایستگاه مشکین شهر و پارس آباد سیر افزایشی را نشان می دهد. همچنین نتایج حاصل از آزمون گرافیکی من- کندال برای مولفه های تعداد روز بارشی و بارش به جزء روز بارشی صفر میلی متر و بیشتر و ده میلی متر و بیشتر ایستگاه پارس آباد جهش و تغییرات ناگهانی غیرمعنی دار را در سطح اطمینان 95% نشان می دهد، و آزمون t نشان داد به جزء روز بارشی صفر میلی متر و بیشتر و ده میلی متر و بیستر ایستگاه پارس آباد بین میانگین مولفه های روز بارشی و بارش تفاوت معنی داری وجود ندارد. در نهایت از بین الگوهای برازش داده شده مدل ساریما الگویsarima(0,1,1)(0,1,1)12 برای ایستگاه های شهرستان اردبیل، خلخال و مشکین شهر و sarima(0,1,1)(1,1,1)12 برای ایستگاه پارس آباد الگوی برازنده تری برای بارش ماهانه می باشد
لیلی زمانی بهروز سبحانی
پارامترهای اقلیمی جزء مهم ترین فاکتورهای موثر بر رشد گیاهان زراعی می باشند. به طوری که گیاهان زراعی برای رسیدن به هر یک از درجات مختلف فنولوژیکی رشد، نیاز به میزان واحد حرارتی معینی دارند. در برنامه ریزی کشاورزی اطلاعات اقلیمی جهت انتخاب نوع محصول، زمان کاشت، برداشت، آبیاری مزراع، برای توجه نوسانات تولید محصول و... کاربرد دارد. اولین استفادهای که آب و هواشناسی به کشاورزی ارائه می دهد، انتخاب محل مناسب برای کشت یک محصول زراعی یا باغی در یک مکان خاص است. برنج محصول عمده غذایی برای حدود نیمی از جمعیت دنیا می باشد. سطح زیر کشت برنج در ایران بالغ بر 685 هزار هکتار و متوسط عملکرد 4/5 تن در هکتار می باشد. این تحقیق به منظور سنجش تناسب اراضی شهرستان لنجان جهت کشت برنج از داده های اقلیمی بارش، دما، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی، مربوط به آمار ایستگاه های سینوپتیک در شهرستان لنجان از بدو تاسیس تا سال 1392مربوط به هر یک از مراحل فنولوژی برنج صورت گرفت. سپس با پردازش داده ها در محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شد.بر حسب اهمیت هر یک از معیارها درارتباط با کشت برنج با استفاده از مدل ahp ارزش گذاری گردید ودر نهایت وزن نسبی هر یک از معیارها بدست آمد و ارزش های داده شده وارد مدل topsis گردید. سپس با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و فیزیوگرافی شهرستان جهت کشت برنج تهیه شد. نتایج نهایی به دست آمده از این تحقیق بدین صورت است که قسمت های شرق و مرکز شهرستان از شرایط مطلوب تری جهت کشت برنج دارا می باشند. همچنین تفکیک اراضی بر اساس مدل ahp نشان می دهد که 5/2% اراضی شهرستان بدون محدودیت و همچنین تفکیک اراضی بر اساس مدل topsis نشان می دهد که 19/29% اراضی شهرستان بدون محدودیت و مناسب برای کشت برنج می باشد.
مهری ستوده شایق برومند صلاحی
در برنامه ریزی محیطی، بررسی تغییرات و پیش بینی رطوبت از اهمیت به سزایی برخوردار است. در پژوهش حاضر آمار بلندمدت داده های میانگین رطوبت نسبی و میانگین حداقل و حداکثر رطوبت نسبی به درصد، ایستگاه های منتخب شمال ایران (آستارا، بندر انزلی، رامسر وگرگان) با استفاده از مدل های رگرسیونی (خطی و پلی¬نومیال مرتبه ی 6)، من- کندال، آزمون t و مدل های arima مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و ضابطه های مناسبی برای پیش بینی رطوبت نسبی استخراج گردید. نتایج حاصل از روند خطی و پلی نومیال مرتبه ی6 در ایستگاه آستارا روند رطوبت نسبی (میانگین، میانگین حداقل و حداکثر) از نوع کاهشی است، اما در ایستگاه بندرانزلی داده¬های میانگین رطوبت نسبی و میانگین حداقل رطوبت نسبی از یک روند افزایشی برخوردار بوده، این در حالی است که میانگین حداکثر رطوبت نسبی این ایستگاه یک روند کاهشی دارد. نتایج تحلیل داده های میانگین رطوبت نسبی، میانگین حداقل و حداکثر رطوبت نسبی ایستگاه رامسر حاکی از روند کاهشی رطوبت نسبی و برای ایستگاه گرگان متغیرهای مذکور روند افزایشی را نشان می دهد. همچنین نتایج حاصل از آزمون گرافیکی من کندال برای مولفه های مورد بررسی جهش و تغییرات ناگهانی و روند را نشان می دهد، و آزمون t نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین (میانگین رطوبت نسبی، میانگین حداقل و حداکثر رطوبت نسبی) در ایستگاه آستارا وجود دارد این در حالی است که در ایستگاه بندرانزلی برای داده های مذکور تفاوت معناداری وجود دارد اما بین میانگین حداکثر رطوبت نسبی در دوره ی آماری مورد مطالعه تفاوت معنادار نیست و در ایستگاه رامسر بین میانگین داده های مورد بررسی طی دوره¬ی آماری مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود ندارد و برای ایستگاه گرگان بررسی آزمون t تفاوت معناداری را بین میانگین (میانگین رطوبت نسبی و میانگین حداکثر نسبی) نشان داد اما بین میانگین حداقل رطوبت نسبی طی دوره ی آماری مورد بررسی تفاوت معنی داری وجود ندارد. در نهایت از بین الگوهای برازش داده شده مدل ساریما، الگوی12(0،1،1)(1،1،1) sarima برای ایستگاه آستارا و برای سایر ایستگاه های مورد مطالعه 12(1،0،1)(1،1،1) sarima الگوی برازنده تری تشخیص داده شد.
محمد احمدپور بهروز سبحانی
کشاورزی رکن اصلی¬ تأمین مواد غذایی مردم یک جامعه محسوب می¬شود و عامل تأمین کننده نیاز¬هایی غذایی مردم می¬باشد. با وجود پیشرفت¬های چشم گیری که در قسمت های مختلف کشاورزی از قبیل کنترل آفات گیاهی، بیماری، علف هرز، اصلاح نباتات، آبیاری، بهبود ساختار خاک و بیوتکنولوژی حاصل شده است توجه به نقش اقلیم مناسب کشت محصول هر روز پر رنگ¬تر می¬ شود. این تحقیق به منظور سنجش تناسب اراضی شهرستان مشکین شهر جهت کاشت سیب صورت گرفته و از داده¬های اقلیمی بارش، دما، رطوبت نسبی، درجه¬روز، مربوط به آمار ایستگاه¬های سینوپتیک شهرستان مشکین-شهر و شهر¬های هم جوار از بدو تأسیس تا سال 1392 در هر یک از مراحل مختلف فنولوژی سیب صورت گرفت. سپس با پردازش داده¬ها در محیط gis هر یک از لایه¬های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیار¬ها در ارتباط با کاشت سیب با استفاده از مدل ahp ارزش گذاری گردید و در نهایت وزن نسبی هر یک از معیار¬ها بدست آمد و ارزش-های داده شده وارد مدل topsis گردید. سپس با تلفیق و همپوشانی معیار¬های مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر نقشه نهایی نیاز¬های اقلیمی و فیزیوگرافی شهرستان جهت کاشت سیب تهیه شد. نتایج نهایی به دست آمده از این تحقیق بدین صورت است که قسمت¬های مرکزی شهرستان از شرایط مطلوب¬تری جهت کاشت سیب درختی برخوردار می-باشد. همچنین تفکیک اراضی بر اساس مدل ahp نشان می¬دهد که 80/8% اراضی شهرستان بدون محدودیت و همچنین تفکیک اراضی بر اساس مدل topsis نشان می¬دهد که 19/3% اراضی شهرستان بدون محدودیت و مناسب برای کاشت سیب درختی می¬باشد.
عادل محمدبیگی عطا غفاری گیلانده
حداکثربارش محتمل اصطلاحی است برای بیان ظرفیت بارش یک محدوده ومنطقه خاص دریک مدت زمان مشخص که معمولا 24 ساعت می باشد که تعین مطلوب آن براساس روش های سینوپتیک می باشد که اتکابه آمارواطلاعات گسترده ازمحدودیت های آن می باشد.محاسبه مقادیر حداکثربارش محتمل درنقاط یاحوضه های آبریزمی توانددرطراحی سازه های هیرولیکی مثل سدهاوشبکه های دفع فاضلاب وسیستم های آبیاری ونیزمطالعات سیلاب که تاثیر زیادی درچشم اندازهای جغرافیایی برجای می گذارد،دارای اهمیت زیادی است.دراین پژوهش بااستفاده از روش های آماری (هرشفیلد)وبرازش توزیع ها باروش حداکثر درست نمایی مقادیرحداکثربارش محتمل درحوضه آبریز الوند که دراستان کرمانشاه قرارداردبرآوردشد.ابتدا داده های آماری ایستگاه ها تهیه گردیدسپس بااستفاده ازآزمون من-کندال آزمون همگنی برروی18ایستگاه اعمال شدوبرآ اساس7ایستگاه کنارگذاشته شدسپس مقادیرpmpایستگاه هابابکارگیری روشهای اول ودوم هرشفیلدکه مبنای تفاوت آنهامقدارضریبkmفرمول هامی باشدبرآوردگردیدوپنج توزیع نرمال-لوگ نرمال سه پارامتری-گاماوگامای سه پارامتری باآمارایستگاه های حوضه برازش داده شدندومقادیرpmpدردوره های بازگشت2و5و10و20و50ساله برآوردگردیدکه نتیجه تحقیق نشان داددربیشترایستگاه ها توزیع لوگ نرمال برازش خوبی باداده های بارش24ساعته دارد.
علی مرادی علی محمد خورشیددوست
بارش¬های رگباری همه ساله در ایران و جهان خسارت¬های شدید جانی و مالی را به بار می آورند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی سینوپتیک بارش رگباری مولد سیلاب در رودخانه خیاوچای مشکین شهر از سال 2004 الی 2013 میلادی به انجام رسیده است. این پژوهش، با دیدگاه محیطی به گردش جو صورت گرفته است و در این راستا ابتدا میزان بارش¬های ثبت شده برای سیلاب¬های حادث شده و همچنین آمار دبی سیلاب روزانه ایستگاه هیدروگرافی رودخانه خیاوچای از سازمان آب منطقه¬ای استان اردبیل تهیه گردیده است و سپس با دریافت داده¬های سطح فوقانی جو و تحلیل آنها، علل ریزش بارش رگباری مشخص شده است. نقشه¬های مورد استفاده در این پژوهش نقشه¬های فشار سطح دریا (slp) و سطح 500 هکتوپاسکال (hgt) برای بررسی علل روزهای همراه با سامانه¬های سیل¬زا در منطقه، نقشه¬های وزش رطوبتی برای بررسی وضعیت شار رطوبتی و نقاط همگرای رطوبتی و نقشه¬های پیچانه جوی، امگا و تاوایی سطح 500 هکتوپاسکال برای مشخص کردن وضعیت پایداری و ناپایداری جریان هوا استفاده شده است. تحلیل نقشه¬های جوی نشان دادند که مهمترین عامل ایجاد سیلاب در محدوده¬ی مورد مطالعه، مجاورت سامانه¬ی پرفشار و کم¬فشار، نفوذ زبانه¬ی کم-فشار و زبانه¬ی پرفشار، وجود بلوکینگ امگایی ، وزش بادهای غربی، جنوب غربی وشمال غربی که سبب انتقال رطوبت دریاهای مدیترانه، سیاه و سرخ شده است. همچنین وجود امگا و پیچانه جوی منفی و تاوایی مثبت در نقشه¬های روز های اوج بارش در سطح 500 هکتوپاسکال، نشان دهنده تاثیرات جو فوقانی بر ایجاد ناپایداری¬ها و بارش¬های رگباری در منطقه شده است.
یگانه خاموشیان صحنه بتول زینالی
تغییر اقلیم عبارت است از تغییرات رفتار آب و هوایی یک منطقه نسبت به رفتاری که در طول یک افق زمانی بلند مدت از اطلاعات مشاهده یا ثبت شده در آن منطقه مورد انتظار است .این تغییر می تواند در متوسط دما، بارندگی الگو های آب و هوایی، باد، تابش و ... باشد. هدف از این تحقیق آشکار سازی تغییرات دما و بارش در حوضه قره سو و ارتباط آن با نوسانات دبی این حوضه می باشد. بدین منظور از داده های سالانه بارش ایستگاه های باران سنجی سرارود، ورله، گوهر-چغا در دوره آماری(2012-1988) و ایستگاه های سینوپتیک کرمانشاه و روانسر طی دوره آماری(2012-1973)، داده های سالانه دمای ایستگاه های کرمانشاه و روانسر در دوره آماری (1973-2012) و همچنین داده های دبی ایستگاه های دبی سنجی دوآب مرگ و پل کهنه با دوره آماری(2005-1971) که در داخل حوضه قرار داشتند استفاده شد. برای انجام تحقیق حاضر از روش های آمار توصیفی، رگرسیون خطی، آزمون ناپارامتریک من کندال و همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بارش در کلیه ایستگاه های مورد مطالعه در داخل حوضه بجز ایستگاه ورله و سرارود دارای روند کاهشی معنی دار در سطح اطمینان 99% می باشد. دما در ایستگاه کرمانشاه دارای روند افزایشی معنی داری بود اما این روند در ایستگاه روانسر دارای افت و خیز های افزایشی و کاهشی بود و دبی ایستگاه های مورد مطالعه نیز در سطح اطمینان 99% دارای روند کاهشی معنی دار بوده اند که نتایج روش های من کندال و رگرسیون برای بررسی این تغییرات یکسان بودند. نتایج همبستگی نشان داد که بین بارش و دبی رابطه مستقیم معنی دار و بین دما و دبی رابطه معکوس معنی دار وجود دارد.
فاطمه دشتبانی برومند صلاحی
بارش در میان رویدادهای اقلیمی با توجه به نقش حیاتی آن اهمیت ویژه ای دارد و نسبت به پدیده های اقلیمی دیگر از پیچیدگی رفتاری چشمگیری برخوردار است که در این میان، بارش سنگین به عنوان عاملی در بروز حوادث طبیعی مانند سیل مطرح است. وقوع این نوع بارش ها با الگوهای همدید سطح زمین و سطوح فوقانی جو در ارتباط بوده، لذا برای شناخت بهتر لازم است مطالعات همدیدی رخداد بارش در هر منطقه صورت گیرد. به منظور مطالعه-ی بارش های شدید شهر تبریز، آمار روزانه ی بارش این ایستگاه طی دوره ی آماری 2013-1996 از سازمان هواشناسی استان اردبیل تهیه شد سپس به عنوان نمونه چندین مورد از شدیدترین بارش های منطقه در دوره های گرم و سرد سال انتخاب و الگوهای سینوپتیکی بوجودآورنده ی این بارش ها بر اساس نقشه های ارتفاع ژئوپتانسیل، تراز سطح دریا و تاوایی در روز بارش و 24 ساعت قبل از آن و نقشه های امگا و ستون آب قابل بارش شناسایی شدند. برای پیش بینی دوره ی بازگشت بارش های شدید، داده ها وارد محیط نرم افزاری smada شده و با توزیع نرمال و پیرسون تیپ 3 مورد ارزیابی قرار گرفتند و در نهایت، احتمال وقوع بارش ها با دوره ی بازگشت 2، 3، 5، 10، 25، 50، 100 و 200 سال تعیین شد. نتایج داده ها مبین این مهم بود که الگوهای فشار موثر در دوره ی سرد سال غالبا متاثر از سیکلون های غربی بوده و در فصل گرم، تحت تاثیر استقرار کم فشار حرارتی و نیز عقب نشینی پرفشار جنب حاره ای بوده است. اما در تراز های بالا و سطح 500 هکتوپاسکال، قرار گرفتن فرود عمیق به همراه ریزش هوای مرطوب عامل اصلی اغتشاشات می باشد.
ناصر محمدعلیزاده برومند صلاحی
در این پژوهش، به منظور تحلیل ارتباط الگوهای گردشی جو با وقوع دماهای فرین پایین زمستانه استان اردبیل در دهه 1380 و مشخص کردن روند این دماها به کمک حداقل دماهای روزانه، ماهانه و سالانه چهار ایستگاه سینوپتیک منطقه فوق در نرم افزار اکسل (excel)، روند خطی و چند جمله ای مرتبه ششم رسم، و درصد تغییرات دمایی هر سه ماه فصل سرد با زمان، معادله پیش بینی (y) و خط روند مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به کمک نرم افزار اس پی اس اس (spss) همبستگی بین حداقل دماها، ارتفاع و عرض جغرافیایی یازده ایستگاه هواشناسی استان اردبیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
لیلا ایرانی دودران بتول زینالی
رخداد گرد و غبار تابع شرایط جوی است و دید افقی را به کمتر از هزار می رساند و در سالهای اخیر رو به افزایش می باشد و بیشتر در ماههای گرم اتفاق می افتد و مشکلات فراوان و متنوعی ایجاد می نماید مثل تخریب اکوسیستم ، بیماریهای تنفسی و قلبی واثرات منفی بر کشاورزی که با روش تحلیل سینوپتیکی به شناسایی الگوهای مسبب این رخداد می پردازدو دو الگو برای این پدیده شناسایی شده است.
آرزو قادرزاده بهروز سبحانی
امروزه گرمایش جهانی و تأثیر آن بر عرصه های مختلف همانند کشاورزی، اقتصاد و انرژی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و یکی از اثرات گرمایش جهانی تغییرات در طول دوره ی رشد گیاهان است. هدف از این پژوهش بررسی پیامدهای تغییر اقلیم و تاثیر آن بر مراحل فنولوژیک درختان سیب شهرستان ارومیه می باشد. به همین منظور در این پژوهش ابتدا رخداد تغییر اقلیم برای دوره ی پایه (2008- 1988) در منطقه ی مورد مطالعه با استفاده از روش های دو آزمون mann- kendal و sen’s estimator slope جهت تحلیل روند دما و بارندگی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که متوسط دمای سالانه دارای روند افزایشی به میزان 3 درجه سانتی گراد و بارندگی سالانه، به میزان 20 درصد کاهش یافته است. . سپس جهت ارزیابی اثرات احتمالی تغیر اقلیم بر پارامترهای اقلیمی از روش ریزمقیاس نمایی آماری نرم افزار lars-wg بهره گیری شد و پارامترهای اقلیمی دمای کمینه، دمای بیشینه، بارندگی و ساعات آفتابی برای منطقه ی مورد مطالعه تحت سه سناریوی a1b، a2 و b1 مدل گردش عمومی جو hadcm3 در افق سال های 2030 -2011، 2065 -2046 و 2099 -2080 شبیه سازی و مورد پیش بینی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده در این شهرستان در سه دوره ی زمانی پیش بینی می شود که بارندگی تحت سناریوهای انتشار، روند کاهشی خواهد داشت و میانگین تغییرات دما نیز در دوره های پیش بینی شده افزایش می یابد. برای محاسبه ی طول دوره ی مراحل فنولوژیک درخت سیب نیز از شاخص gdd و سپس روند پارامترهای اقلیمی برای هریک از مراحل رشد در دوره ی گذشته و آینده مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در دوره ی آینده دما دارای روند افزایشی و تا پایان سال 1409 ادامه می یابد؛ چنان که بیشترین اثرات تغییرپذیری دما در مرحله شکفتن جوانه و گل دهی ملاحظه می شود؛ روند تغییرات بارش نوسانی بوده و با کاهش و افزایش ناگهانی مواجه خواهد بود، همچنین روند تغییرات ساعات آفتابی اندک و نامحسوس می باشد، در نتیجه روند تغییرات دما و بارندگی روی محصول سیب تأثیرگذار است. بنابراین ارزیابی تغییر اقلیم و روند تغییرات پارامترهای اقلیمی می تواند در رابطه با تعیین تاریخ کاشت، تنش های آبی و دمایی (سرما و گرما) وارده به نهال ها و میزان نیاز آبی آن ها جنبه کاربردی بالایی داشته باشند. بر اساس نتایج، ریزش شکوفه، وقوع گل دهی زودهنگام، خسارت ناشی از یخبندان دیررس بهاره بر روی شکوفه ها و کاهش آب آبیاری از پیامدهای تغییر اقلیم منطقه است.
فریده میری بهروز سبحانی
سیب زمینی از مهم ترین محصول زراعی در استان اردبیل است که 13 درصد از اراضی سطح استان، زیر کشت این محصول زراعی است. هدف از این پژوهش شناخت اثر پارامترهای اقلیمی بر عملکرد محصول سیب زمینی می باشد که برای انجام آن از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش از قبیل: مجموع بارش سالانه، میانگین دمای حداقل، میانگین دمای حداکثر، میانگین دمای روزانه، میانگین دمای حداقل مطلق و حداکثر مطلق، میانگین رطوبت نسبی، میانگین حداقل رطوبت، میانگین حداکثر رطوبت، یخبندان و ساعات آفتابی می باشند. در این پژوهش، یازده متغیر اقلیمی در ارتباط با عملکرد سیب زمینی با هم بررسی شده اند و سپس ارتباط معیارهای درجه حرارت به صورت جداگانه از سایر متغیرها با یک مدل رگرسیون در طول دوره رشد سیب زمینی محاسبه گردید. به منظور سنجش تناسب اراضی دشت اردبیل جهت کشت سیب زمینی، از داده های هشت ایستگاه هواشناسی از بدو تاسیس تا سال 1391 استفاده شده است و با بهره گیری از روش های تصمیم گیری چند معیاره نظیر ویکور به انتخاب بهترین گزینه پرداخته شد و نقشه های مناطق مساعد به کشت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) طراحی شد. نتایج نهایی نشان دهنده این واقعیت هستند که؛ معیارهای درجه حرارت و رطوبت نسبی اهمیت بیشتری در میزان عملکرد سیب زمینی در دشت اردبیل دارد. همچنین با توجه به ضریب r- squard در معادله رگرسیونی مشخص شد که 99% تغییرات متغیر وابسته (سیب زمینی) توسط متغیرهای مستقل مورد استفاده در مدل رگرسیون توضیح داده می شوند. بر اساس نتایج حاصل از مدل ویکور، با توجه به مقدار q بهترین منطقه از لحاظ کشت سیب زمینی در دشت اردبیل، ایستگاه آبی بیگلو است که مقدار q آن 1 بوده ورتبه اول را دارد و ایستگاه نیر با مقدار q 16 درصد بدترین منطقه برای کشت سیب زمینی می باشد.
معصومه آدابی برومند صلاحی
در سال های اخیر به دلیل محدودیت استفاده از انرژی فسیلی، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر از جمله انرژی باد که ویژگی ها و مزایای بیشتری دارد، استفاده از انرژی تجدیدپذیر را تشدید می کند. از آنجا که باد یک کمیت برداری بوده و دارای جهت و سرعت است و نیز یه شدت تحت تأثیر توپوگرافی و نحوه ی استقرار جریانات فوقانی جو است، لذا تخمین سمت و سرعت باد در ساعات فاقد آمار، غیره ممکن بوده و در صورت تخمین با خطا همراه است.
شهرام رزمجویی برومند صلاحی
در این پژوهش، به منظور تعیین و بررسی تیپ های همدیدی هوای شهرستان اردبیل، داده های هشت متغیر اقلیمی دمای تر، دمای خشک، رطوبت نسبی، باد مداری و باد نصف النهاری برای ساعات 6:30، 12:30 و18:30(به وقت محلی) و متغیرهای بارش، حداکثر دما و حداقل دمای روزانه ایستگاه سینوپتیک اردبیل درفاصله سال های 1356 تا 1385 از ایستگاه مذکوراخذ گردیده است. از دوره آماری مورد مطالعه، تعداد 9918 روز دارای داده های کاملی از متغیرهای مذکور بودند. پس از تشکیل ماتریس8×9918، فرایند استاندارد سازی داده ها انجام شد. بر روی ماتریس حاصله که طول آن، تعداد روزها و عرض آن، تعداد متغیرها بود، ابتدا همبستگی درونگروهی محاسبه و سپس تحلیل خوشه ای صورت گرفت و شش تیپ هوایی سرد و خشک بادی، بسیار سرد و بارشمند، سرد و مرطوب، گرم و مرطوب، بسیار گرم و کم باران و گرم و خشک و بادی شناسایی و تحلیل گردید.
اسعد حسینی برومند صلاحی
برآورد دما به عنوان یکی از عناصر مهم اقلیمی در زمینه های مختلف از جمله امور اقتصادی، نظامی و کشاورزی دارای اهمیت فراوان است که از نتایج آن می توان در کنترل بیماری ها، مدیریت منابع آب، مطالعات زیست محیطی، حمل و نقل و غیره استفاده نمود. یکی از روش های برآورد عناصر جوی و اقلیمی شبکه های عصبی مصنوعی است. شبکه های عصبی مصنوعی که به اختصار (anns) نامیده می شوند در واقع یک ابزار ریاضی قدرتمند هستند که با تقلید ساده از سیستم عصبی بیولوژیک ساخته شده اند. قدرت انعطاف و تصحیح پذیری بالایی در انطباق خود با داده های موجود را دارند به طوری که می توانند مجهز به سازماندهی شود که نظم و هماهنگی موجود در داخل این داده ها را پیدا نموده و بر اساس یک سری شواهد (بردارهای ورودی) وقوع و بزرگی یک پدیده را برآورد نماید. شبکه های عصبی با استفاده از مجموعه های ورودی و خروجی، روابط موجود بین آنها را تخمین زده و اصطلاحاً آموزش می بینند. به نحوی که پس از آن به ازای یک عنصر جدید از مجموعه ورودی، خروجی متناظر آن را تخمین می زنند. این پژوهش با هدف برآورد دمای حداکثر شهرستان اردبیل با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی و برتری آن بر مدل های رگرسیونی در دوره آماری (2005- 1985) صورت گرفته است. با توجه به آموزش بلند مدت (18 سال برای آموزش و 3 سال برای برآورد)، شبکه به گونه ای طراحی گردید که با ورود عناصر متوسط ماهانه رطوبت نسبی، سرعت باد، دماهای حداقل و حداکثر و مجموع ساعات آفتابی در یک ماه از سال، دمای حداکثر همان ماه در سال آینده برآورد می گردد. این کار برای سال های 2004 تا 2006 میلادی جهت تعیین میزان خطای مدل صورت گرفت که در مجموع، حداکثر اختلاف دمای حداکثر واقعی با دمای برآورد شده 0/83 درجه سانتیگراد و ضریب همبستگی آن 0/99 بود. این مقدار برای مدل های رگرسیون خطی و غیر خطی چندگانه به ترتیب برابر 0/955 و0/950 به دست آمده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که مدل شبکه های عصبی مصنوعی در برآورد دماهای حداکثر شهرستان اردبیل دقت بیشتری نسبت به مدل های رگرسیون خطی و غیر خطی چندگانه دارد.
محمد آزادی مبارکی بهروز سبحانی
در این پژوهش تغییرات زمانی – مکانی بارش های جنوب غرب دریای خزر با ایستگاه های سینوپتیک استان اردبیل طی دوره ی آماری 1997 – 2005 مورد مطالعه قرار گرفت. هدف از این تحقیق بررسی نقش دریای خزر در پراکنش مقادیر مکانی و زمانی بارش در استان اردبیل می باشد. داده های مورد استفاده در این تحقیق، آمار بارش ماهانه و سالانه ی 12 ایستگاه سینوپتیک منطقه ی غرب و جنوب غرب دریای خزر می باشند. بعد از تعیین نوع داده های مورد نیاز در این تحقیق از روش های زیر برای تحلیل استفاده شده است. 1- روش های آماری از قبیل( همبستگی پیرسون، همبستگی رتبه ای کندال تائو و اسپیرمن) 2- تحلیل سینوپتیکی 3- سامانه اطلاعات جغرافیایی(gis). نتایج حاصله نشان می دهند که هرکدام از روش های مورد مطالعه در رسیدن به اهداف پژوهش نقش موثری داشته اند. به طوری که در روش های سینوپتیکی با بهره گیری از الگوهای سطح زمین و سطح 500 ژئوپتانسیل متر منبع و علل ناپایداری های موجود در سطح زمین و سطح بالا و توزیع بارشی شناسایی شدند. تحلیل های سامانه اطلاعات جغرافیایی با بهره گیری از تحلیل های درون یابی(اسپلاین کششی و فاصله ی وزنی معکوس) با ترسیم نقشه های ماهانه و فصلی و سالانه روند بارندگی را در منطقه در ارتباط با بارش دریای خزر، نشان داد. همچنین با توجه به روش های آماری میزان همبستگی بارش ایستگاه های کنار دریای خزر با بارش ایستگاه های مورد مطالعه در استان اردبیل بررسی گردید. نتایج نهایی بیانگر آن است که ایستگاه های مورد مطالعه در استان اردبیل (البته بجز دو ایستگاه بیله سوار و پارس آباد که دارای رژیم پاییزه هستند) بیشترین بارش خود را در بازه ی ماه های فصل بهار در اثر صعود همرفتی دریافت می کنند و ایستگاه های جنوب غرب دریای خزر نیز بیشترین بارش خود را در بازه ی ماه های فصل پاییز دریافت می کنند که دلیل آن نفوذ زبانه های پرفشار سیبری به منطقه در این فصل می باشد.
بتول طباطبائی بهروز سبحانی
در حال حاضر کشاورزی یکی از مهمترین بخش های اقتصادی کشور به شمار می آید تا جایی که می توان گفت رشد اقتصادی کشور بدون رشد کشاورزی امکان پذیر نیست. هر محصول کشاورزی شرایط اقلیمی و محیطی خاصی را می طلبد. این تحقیق به منظور ارزیابی قابلیت های محیطی استان آذربایجان شرقی برای کاشت چغندرقند به عمل آمد وبرای انجام آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) استفاده شد.داده های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتنداز بارندگی سالانه، بارندگی طول دوره رشد(مه تا اکتبر)، دمای سالانه، دمای طول دوره رشد، تبخیر، رطوبت نسبی، طول روز، روز بدون یخبندان، ارتفاع، شیب، جهت و عمق خاک. با بهره گیری از نیاز رویشی(شرایط اقلیمی مطلوب) چغندرقند، لایه های اطلاعاتی تولید و هر سری از داده ها ارزش گذاری و طبقه بندی شدند که با روش همپوشانی در محیط gis با هم ترکیب شدند. همچنین با استفاده از روشهای آماری و ارزیابی چند معیاره( رتبه بندی، درجه بندی، سلسله مراتبی تحلیلی) تحلیل گردیدند. به منظور بررسی میزان تاثیرگذاری هریک از عناصر و عوامل اقلیمی در ارزیابی قابلیت های محیطی گیاه زراعی چغندرقند، هر کدام از داده های مربوط به مقادیر بارش، دما و ... با هم ترکیب شدند وسپس با تلفیق تمام داده های عناصر و عوامل اقلیمی به صورت یکجا، نقشه نهایی قابلیت اراضی برای کاشت چغندرقند تهیه شد. نتایج نهایی نشان دهنده این واقعیت هستند که اولا عناصر و عوامل اقلیمی به صورت توام در فرایند ارزیابی قابلیت های محیطی کاشت چغندرقند نقش موثری ایفا می نمایند. ثانیا سهم هر کدام از عناصر و عوامل اقلیمی در طول دوره رشد گیاه زراعی مورد مطالعه یکسان نمی باشد ثالثا از طریق انطباق لایه های موثر در فرایند کاشت چغندرقند در محیط gis، امکان شناسایی مناطق مناسب برای کاشت این گیاه زراعی وجود دارد.
فاطمه هاشم پور بهروز سبحانی
به منظور برنامه ریزی در جهت بهره برداری بهینه از اراضی کشاورزی و استفاده مناسب تر از استعدادهای آن، ارزیابی کیفی اراضی کشاورزی امری ضروری به نظر می رسد. این تحقیق به منظور مطالعه و شناخت قابلیت های طبیعی استان مازندران برای کاشت مرکبات به عمل آمد و برای انجام آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) استفاده شد. داده های مورد مطالعه در این تحقیق: بارندگی سالانه و ماهانه، دمای سالانه، دمای طول دوره رشد، تبخیر، رطوبت نسبی، متوسط حداقل دما، سرعت باد، ارتفاع، شیب، جهت، خاک و کاربری اراضی. هر سری از داده ها به صورت نقشه و داده های آمار هواشناسی بعد از بررسی و رفع نواقص به محیط gis انتقال، و به صورت نقشه رقومی در مقیاس 250000/1 ذخیره شدند. با بهره گیری از نیاز رویشی محصول مرکبات، لایه اطلاعاتی تولید و هر سری از داده ها ارزش گذاری و طبقه بندی شدند. ابتدا با روش همپوشانی در محیط gis داده های عناصر و عوامل اقلیمی با هم ترکیب شدند و سپس با روش های ارزیابی چند معیاره( رتبه بندی، درجه بندی، سلسله مراتبی تحلیلی) تحلیل گردیدند. به منظور بررسی نقش تاثیر گذاری هر یک از عناصر و عوامل اقلیمی در ارزیابی کیفی تناسب اراضی برای کاشت مرکبات، ابتدا داده های عناصر اقلیمی با هم تلفیق سپس داده های مربوط به عوامل اقلیمی نیز با هم تلفیق شده و در آخر نقشه نهایی ارزیابی کیفی تناسب اراضی که قابلیت کاشت مرکبات را دارند شناسایی گردید. نتایج نهایی نشان دهنده ی آن است که: عناصر و عوامل اقلیمی به صورت توام در فرایند کیفی تناسب اراضی برای کاشت مرکبات نقش موثری ایفا می کنند، سهم هر کدام ازعوامل و عناصر اقلیمی در روند کاشت مرکبات یکسان نمی باشد، از طریق انطباق لایه های موثر در فرایند کاشت مرکبات در محیط gis، امکان شناسایی مناطق مساعد برای کاشت این محصول وجود دارد.