نام پژوهشگر: سیدمحمدرضا احمدی طباطبایی

سیاست دینی و نظم سلطانی‏ با تأکید بر اندیشه سیاسی علمای شیعه در عصر صفویه
پایان نامه 0 1362
  نجف لک زایی   سیدمحمدرضا احمدی طباطبایی

چکیده‏ اندیشه سیاسی شیعه، در عصر صفویه، در پرتو چه شرایط ذهنی و عینی شکل گرفت و باعث چه نوع مناسباتی میان علمای شیعه، به عنوان حاملان سیاست دینی و سلاطین صفوی، به عنوان عاملان نظم سلطانی شد؟ آنچه آمد پرسش اصلی رساله حاضر است. نخستین تلاشها در پاسخگویی به پرسش مذکور صرف یافتن نظریه‏ای در باب «معنا» شد. نگارنده در این بخش تلاش کرده است تا نظریه معنایی متخذ از اصول فقه شیعه ارائه کند. با توجه به اینکه نظریه معنای ارائه شده کشف معنای اندیشه و عمل سیاسی را در گرو بررسی شرایط ذهنی و عینی تکوین اندیشه و عمل سیاسی می‏داند، بخش دوم و سوم رساله به توضیح و تبیین مبانی، اصول و قواعد اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه پرداخته است. فرازمانی و فرامکانی بودن مبانی باعث می‏شود تا اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه، در طول تاریخ، دچار گسست نشود. اصول و قواعد علیرغم ثبات از انعطاف برخوردار هستند. شرایط سیاسی و اجتماعی عصر صفوی در بخش سوم مورد بحث قرار گرفته است تا نشان دهنده زمینه‏های عینی تکوین اندیشه و عمل سیاسی عالمان شیعه در عصر صفویه باشد. بخش چهارم اندیشه سیاسی فیلسوفان مهم عصر صفوی: میرداماد، میرفندرسکی، صدر المتألهین و فیض کاشانی و مناسبات آنها با حاکمان صفوی را مورد بحث و بررسی قرار داده است. مهمترین دستاورد این بخش تبیین مکتب حکمت سیاسی متعالیه است که بطور کلی جوهره اصلی آن نظمی معارض نظم سلطانی است. هرچند به لحاظ شرایط و مقتضیات، امکان معارضه با سلطنت وجود نداشته و اقدامات عملی از حد گفتمان اصلاح فراتر نرفته است. در بخش پنجم اندیشه سیاسی فقهای مهم این عصر: محقق کرکی، محقق اردبیلی، شیخ بهایی، شیخ علی نقی کمره‏ای، محقق سبزواری و علامه مجلسی و مناسبات آنها با حاکمان صفوی تبیین شده است. تأکید بر نظریه لزوم رهبری جامعه شیعی توسط مجتهد حکیم و اعلم از یافته‏های اساسی این بخش است. بر این اساس بر پادشاه شیعی واجب است از مرجع شیعی اطاعت نماید. در مجموع، دستاورد رساله در پاسخ به پرسش اصلی این است که مناسبات شکل گرفته میان عالمان شیعه، به عنوان حاملان سیاست دینی و پادشاهان صفوی، به عنوان عاملان نظم سلطانی، در بخش‏های روبنایی از قبیل لزوم عمل به فقه اسلامی، کمک به مردم و عدالت همگرایی داشته و در حوزه بنیادها از قبیل نوع نظام سیاسی‏مشروع واگرایی داشته است. برای اشاره به همین وضعیت مفهوم «واهمگرایانه» ارائه شده است. به لحاظ فکری، اندیشه‏های سیاسی اصلاحی برخاسته از آموزه‏های دینی، مقتضیات زمان و مکان و مقدورات و امکانات از عوامل و دلایل اصلی شکل‏گیری مناسبات واهمگرایانه بوده است. واهمگرایی محصول تداوم در مبانی واصول تفکر و تغییر در ساحت اندیشه و عمل سیاسی مقیّد به شرایط است. کلیده واژه‏ها: سیاست دینی، نظم سلطانی، فلسفه سیاسی، گفتمان اصلاح، فقه سیاسی، اندیشه سیاسی شیعه، عصر صفویه، واهمگرایی.