نام پژوهشگر: فرهاد گلی پور
عفت پرتوی نژاد فرهاد گلی پور
مقدمه : حوادث عروقی مغز (cva) یکی از علل شایع ناتوانی و مرگ و میر جمعیت بشری در دنیا میباشد و حداقل 50 درصد بیماران بیمارستانها را تشکیل می دهد.با در نظر گرفتن هزینههای ناشی از اشغال تختهای بیمارستانی، هزینههای مربوط به توان بخشی و اصلاح عوارض ناشی از سکته مغزی، شناسایی به موقع عوامل خطر متعدد و مرتبط با آن میتواند از فراوانی ابتلاء به سکته مغزی یا لااقل از وقوع مجدد آن بکاهد. روش کار : این مطالعه توصیفی بر روی کلیه کارکنان ستادی بالای 40 سال دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال 1381 صورت گرفته است . با استفاده از پرسشنامه ای در مورد 11 عامل خطر مهم سکته مغزی با پاسخ های بلی - خیر و مطمئن نیستم، به بررسی ارتباط آگاهی افراد و میزان تحصیلات، سن، جنس، وضعیت تأهل و میزان مصرف دخانیات پرداختیم . بر حسب میزان آگاهی، افراد در 3 گروه ضعیف ، متوسط و خوب طبقه بندی شدند. و داده ها با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج : از کل 320 مورد که شامل 262 نفر مرد (8/81 درصد (و 58 نفر زن (2/18درصد) بودند، 60 مرد (2/9 درصد)آگاهی ضعیف، 118 مرد (45 درصد (آگاهی متوسط و 84 مرد (32 درصد( آگاهی خوب داشتند. 7 زن (12 درصد( آگاهی ضعیف و 30 زن (7/51 درصد) آگاهی متوسط و 21 زن (2/36 درصد)آگاهی خوب داشتند که در کل اکثریت افراد یعنی 148 نفر (2/46 درصد) آگاهی متوسط داشتند. در این مطالعه بین میزان آگاهی افراد و جنس و سن آنها ارتباطی جود نداشته ولی بین میزان آگاهی با میزان تحصیلات p=0/001)) وسابقه مصرف دخانیات توسط افرا دp=0.03)) ارتباط معناداری وجود داشت. در بین 11 فاکتور خطر بررسی شده در این مطالعه بیشترین میزان آگاهی به ترتیب به فشار خون بالا، چاقی و کمترین میزان آگاهی به ترتیب به سابقه فامیلی سکته و اعتیاد به مواد مخدر اختصاص داشته است. در کل اکثریت افراد در محدوده آگاهی متوسط قرار داشتند و این آگاهی برحسب میزان تحصیلات به ترتیب در مقطع بالاتر از لیسانس ولیسانس بیشتر بوده است و در افرادی که سابقه مصرف دخانیات نداشتهاند نیز آگاهی بالاتر بوده است . نتیجه گیری : با توجه به اینکه اکثریت عوامل خطر مورد بررسی قابل تغییر بوده و افراد آگاهی متوسط و در برخی موارد آگاهی ضعیف داشتهاند نیاز به آموزش بیشتر از طریق رسانهها، انتشار کتابچه، سخنرانی در زمینه عوامل خطر تهدید کننده بیماری سکته مغزی احساس می شود. واژه های کلیدی : cva - عوامل خطر – آگاهی – سکته مغزی
مریم شاهی فرهاد گلی پور
مقدمه : بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ms)، شایع ترین بیماری دمیلنیزان شناخته شده و از طرفی مهمترین علت نورولوژیک از کار افتادگی بالغین جوان بعد از تروما می باشد. که علایم بالینی متعددی دارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین فراوانی علایم بالینی بیماری(ms) صورت گرفته است. روش کار : این مطالعـه به صورت توصیفــی انجـام گرفت . برای هر کدام از پروندههای بیماران مولتیپل اسکلروزیس بستری طی سال های 81-1376در بیمارستان های ولی عصر(عج) و شهید بهشتی پرسشنامهای تهیه شد و پرسشنامه از روی اطلاعات موجود در پروندهها تکمیل شده و داده ها با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج : از 94 بیمار مورد بررسی 40 نفر (6/42 درصد( مرد و 54 نفر (5/57 درصد( زن بودند. بیشترین بیماران در گروه سنی 20تا30 سال قرار داشتند و 69 نفر (4/73 درصد( شهرنشین و 25 نفر (6/26 درصد( روستایی بودند. در این مطالعه بیشترین مراجعه بیماران در سال 1381 و کمترین زمان مراجعه در سال 1373 بود. بیشترین علامت بالینی در بیماران مربوط به پارزی اندامها بود که در کل در 61 نفر (9/64 درصد( وجود داشت و پس از آن اختلالات بینایی در 46 نفر (9/48درصد( که شامل دوبینی (18 درصدکل) و نوریت اتیپک (38 درصد کل( بود. علایم گوارشی در 29 نفر (30 درصد( که شامل بی اختیاری مدفوع (8/5 درصد کل(، یبوست (12/8درصد کل(، استفراغ (12/8 درصدکل ( بوده و علایم ادراری در 15 نفر (16 درصد(که شامل فرکوئنسی در 8/5 درصد بیماران در کل و بیاختیاری ادار در 11/7 درصد بیماران در کل، آتاکسی در 11 درصد کل، سرگیجه در 19 درصد کل، سردرد در 12/8 درصد کل وجود داشت. در این مطالعه زنان بیشتر از مردان به این بیماری مبتلا بودند. نتیجه گیری : بیشترین علامت بالینی دیده شده در بیماران پارزی اندامها و بعد از آن علایم بینایی بود که پیشنهاد می شود همکاران محترم از کنار مهمترین علایم بالینی که در بالا ذکر شده ساده رد نشده و در بیماران در رنج سنی 20-30 سال دارای علایم فوق ارزیابی های بیشتری انجام دهند. واژههای کلیدی : مولتیپل اسکلروزیس- پارزی – اختلال بینایی