نام پژوهشگر: امیر حاجی یوسفی

پیامدهای مداخله ایالات متحده در بحران بوسنی و هرزگوین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام 1379
  مهدی رحمانی   امیر حاجی یوسفی

با پایان جنگ سرد و اضمحلال امپراطوری شوروی ، بی ثباتی در جمهوری فدرال یوگسلاوی سابق فضای امنیتی اروپا را دستخوش دگرگونیهای بسیار نگران کننده ای نمود. این در حالی بود که دولتهای اروپایی تصور می کردند یوگسلاوی نیز همانند دیگر رژیمهای اروپای شرقی روند مسالمت آمیز گذر از ساختارهای قدیم (کمونیستی ) به ساختارهای جدید را طی خواهد نمود. در سالهای اول جنگ در جمهوری بوسنی دولتهای اروپایی با این تصور که با از بین رفتن خطر شوروی می توانند بدون مشارکت موثر ایالات متحده مسایل امنیتی خود را با اتکا به نهادها، پتانسیل ها و ابتکارات اروپایی حل و فصل نمایند از دخالت موثر سازمان ملل و دیگر سازمانهای بین المللی مثل ناتو در این بحران جلوگیری بعمل آوردند. در این میان ، ایالات متحده نیز با استراتژی هدفمندی از هر گونه مداخله برای پایان دادن به بحران مذکور خودداری ورزید. در واقع ایالات متحده بدنبال یافتن فرصت مناسب جهت عملی ساختن استراتژی مورد نظر خویش در دوران پس از جنگ سرد بود. این استراتژی چیزی نبود جز تداوم سلطه و هژمونی بر مناطق حساس و تازه رها شده از سلطه کمونیزم. با گذشت سه سال از جنگ ویرانگر بوسنی که همراه با کشتارهای دسته جمعی و پاکسازی های نژادی بویژه علیه مسلمانان بود. در حالیکه سازمانها و نهادهای اروپایی از حل بحران بوسنی عاجز شدند ایالات متحده با استفاده از نفوذ خود در سازمانهای بین المللی از قبیل شورای امنیت سازمان ملل و ناتو ، بحران بوسنی را متناسب با اهداف و ایده های خود، کنترل و پیمان موسوم به پیمان صلح دیتون را به امضای طرفهای درگیر در این بحران رسانید. ایالات متحده ازاین رهگذر توانست علاوه بر گسترش هژمونی خود در این منطقه حساس و دستخوش تحولات ساختاری ، لزوم مشارکت موثر خود در ترتیبات امنیتی اروپا را به کشورهای این قاره اثبات نماید. اما در این میان مسلمانان بوسنی بعنوان قربانیان اصلی جنگ دراین جمهوری ، در اثر امضای دیتون نیز بسیاری از منافع حیاتی خود را از دست دادند.