نام پژوهشگر: ناصر قادری
فری ناز رحمتی ایلخچی تیمور جوادی
میوه توت فرنگی یکی از غنی ترین منابع ترکیبات ضداکساینده است. این ترکیبات به عنوان یکی از عوامل حفاظتی مهم در برابر تنش اکسایشی، که عواقب زیان آور برای سلامتی انسان دارد، عمل می کنند. کیفیت میوه توت فرنگی در مراحل مختلف برداشت، تابعی از محتوای متابولیت های میوه است، که ناشی از تغییرات فیزیولوژیکی در طول رشد و رسیدن میوه است. این آزمایش به منظور بررسی تغییرات برخی از ترکیبات ضداکسایشی و غیر ضداکسایشی در دو رقم توت فرنگی (سلوا و کویین الیزا) مزرعه ای انجام گرفت. میوه ها در سه مرحله مختلف رسیدگی، شامل سفید، نیم قرمز و قرمز برداشت شدند. بلافاصله میوه ها در ازت مایع منجمد شدند و تا زمان استفاده در دمای 50- درجه سانتیگراد نگهداری شدند. یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو عامل و سه تکرار بکار رفت. تغییرات غلظت متابولیت ها در طول نمو میوه دو رقم مطالعه شد. آزمایش در دو فصل (پاییز 1390 و بهار 1391) انجام شد. نتایج نشان داد که فنل کل، ظرفیت ضداکسایشی کل (tac)، اسیدیته قابل تیتراسیون (ta) و فعالیت آنزیم پراکسیداز با پیشرفت رسیدگی میوه در برداشت بهاره کاهش یافت. کربوهیدرات های محلول، مواد جامد کل (tss)، آنتوسیانین و پروتئین محلول در طول رسیدن میوه افزایش یافت. فنل کل در برداشت پاییزه در طول نمو میوه به طور معنی داری در برداشت پاییزه تغییر نکرد. کربوهیدرات محلول کل در طول رسیدن میوه در هر دو رقم افزایش یافت. ظرفیت ضداکسایشی در برداشت بهاره در هر دو رقم در بلاترین حد بود. میزان ویتامین ث بتدریج در مرحله نیم قرمز افزایش یافت اما، در مرحله قرمز در برداشت بهاره به طور معنی داری کاهش یافت. در مرحله قرمز ویتامین ث در برداشت پاییزه در رقم کویین الیزا کاهش یافت اما، در رقم سلوا ثابت باقی ماند.
سعیده نورمحمدی ناصر قادری
اسید سالیسیلیک در تنطیم رشد، نمو گیاهی و در واکنش به تنش های محیطی نقش مهمی ایفا می کند. بنابراین در آزمایشی اثر اسید سالیسیلیک (1/0 میلی مولار) بر روی خصوصیات رویشی (وزن خشک ریشه، وزن خشک طوقه، وزن خشک دمبرگ، وزن خشک برگ، تعداد برگ، سطح برگ و وزن خشک کل)، محتوای نسبی آب برگ، هدایت روزنه ای، پرولین، کربوهیدرات های محلول کل، پروتئین های محلول کل، فعالیت آنزیم های ضد اکسایشی (کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز) در دو رقم توت فرنگی (کردستان و کوئین الیزا) تحت تنش خشکی (10-) مورد بررسی قرار گرفت. دورهای آبیاری در دو سطح شامل آبیاری کامل (زمانی آبیاری صورت گرفت که مکش خاک به 1- بار رسید) و تنش خشکی (زمانی آبیاری صورت گرفت که مکش خاک به 10- بار رسید) و تیمار اسید سالیسیلیک در دو سطح (0 و 1/0 میلی مولار) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش بصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار در گلخانه اجرا گردید. نتایج نشان داد که محتوای نسبی آب برگ و هدایت روزنه ای تحت تنش خشکی در هر دو رقم کاهش یافت در حالیکه که کاربرد اسید سالیسیلیک تاثیری بر محتوای نسبی آب برگ و هدایت روزنه ای نداشت. برخی خصوصیات رویشی تحت تنش خشکی در هر دو رقم کاهش یافت. تعداد برگ، سطح کل برگ یک بوته، میانگین سطح برگ، وزن خشک برگ، وزن خشک کل و حجم ریشه تحت تاثیر تنش خشکی در هر دو رقم کاهش یافت. وزن خشک طوقه و دمبرگ در رقم کوئین الیزا تحت تنش خشکی کاهش یافت. وزن خشک ریشه در تنش خشکی تقریباً بدون تغییر باقی ماند. سطح کل برگ، وزن خشک برگ و وزن خشک قسمت هوایی در اثر کاربرد اسید سالیسیلیک در هر دو رقم افزایش یافتند. تعداد برگ، وزن خشک ریشه، حجم ریشه و وزن خشک کل در رقم کردستان تحت تنش خشکی و کاربرد اسید سالیسیلیک افزایش یافت. رقم کردستان در تیمار تنش خشکی همراه با کاربرد اسید سالیسیلیک محتوای نسبی آب برگ، میزان کربوهیدرات های محلول کل و پرولین بیشتری داشت. همین تیمار تاثیری بر محتوای نسبی آب برگ ، کربوهیدرات های محلول کل و پرولین رقم کوئین الیزا نداشت. پروتئین های محلول کل در رقم کردستان تحت تنش خشکی بدون تغییر باقی ماند در حالیکه در رقم کوئین الیزا کاهش یافت. تیمار تنش خشکی همراه با کاربرد اسید سالیسیلیک سبب افزایش فعالیت هر سه آنزیم در دو رقم شد. در پایان کاهش کمتر ماده خشک کل و افزایش بیشتر محتوای نسبی آب برگ در رقم کردستان ممکن است با تحمل بیشتر رقم کردستان به تنش خشکی در مقایسه با رقم کوئین الیزا مرتبط باشد. نتایج این مطالعه نشان داد که اسید سالیسیلیک می تواند برخی از واکنش های فیزیولوژیکی توت فرنگی در را تحت تاثیر قرار دهد.
عمر قریشی علی اکبر مظفری
در این آزمایش باززایی ریزنمونه های برگ، گره و نوک شاخساره سه رقم مذکور در دو محیط کشت ms و wpm با غلظت های 0، 5/0، 1، 5/1 و 2 میلی گرم در لیتر از هورمون های ba و bap در مرحله پرآوری بر صفات طول شاخساره، تعداد شاخساره، تعداد برگ، وضعیت برگ و وضعیت نهایی شاخساره مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت، تیمار های هورمونی ba با غلظت 1 میلی گرم در لیتر در ریزنمونه های گره و نوک شاخساره هر سه رقم خوشناو، فرخی و بیدانه سفید، و غلظت 1 میلی-گرم در لیتر bap در ریزنمونه های گره هر سه رقم و غلظت 5/1 میلی گرم در لیتر bap در ریزنمونه های نوک شاخساره هر سه رقم در محیط کشت ms، بهترین نتایج را در مرحله پرآوری نشان دادند. در مرحله ریشه زایی نیز اثر اکسین های naa و iba هر کدام در 3 سطح (0، 5/0 و 1 میکرومولار) در محیط کشت ½ ms بر صفات ریشه آغازی، تعداد ریزنمونه ریشه دار، طول ریشه و تعداد ریشه ارزیابی شدند. تیمار های 5/0 و 1 میکرومولار naa برای رقم خوشناو و 5/0 میکرومولار iba برای دو رقم فرخی و بیدانه سفید، بهترین نتایج را در تمام خصوصیات مورد بررسی این ارقام نشان دادند. در مرحله سازگاری، انتقال گیاهچه ها به ترکیب خاک باغچه، کوکوپیت، ورمی کولایت و پرلیت با نسبت 1:1:1:1 و تغذیه گیاهچه ها با عناصر غذایی رقیق شده ½ ms انجام شد. پس از 1 ماه، گیاهچه ها با موفقیت به شرایط محیطی سازگار شدند.
الناز زارعی تیمور جوادی
انگور یکی از محصولات مهم باغبانی است که ارزش غذایی و اقتصادی بالایی دارد. هم چنین میوه انگور سرشار از ترکیبات ضداکسایشی از قبیل ترکیبات پلی فنلی می باشد. تغذیه برگی یکی از روش-های موثر کوددهی می باشد، که می تواند کیفیت میوه را بهتر و سریع تر از سایر روش ها بهبود ببخشد. کیفیت میوه انگور مجموعه ای از پارامترهایی است که تحت تأثیر تأمین پتاسیم کافی قرار می گیرد. این آزمایش به منظور بررسی اثر محلول پاشی برگی سولفات پتاسیم بر کیفیت میوه و فعالیت آنتی-اکسیدانی در انگور (vitis vinifera) رقم رشه انجام گرفت. سولفات پتاسیم به صورت محلول پاشی برگی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در پنج سطح (شاهد، یک بار محلول پاشی به غلظت 5/1 در هزار، یک با ر محلول پاشی به غلظت 3 در هزار، دوبار محلول پاشی هر بار به غلظت 5/1 و دوبار محلول پاشی هر بار به غلظت 3 در هزار) و سه تکرار انجام شد. میوه انگور پس از رسیدن برداشت و در ازت مایع منجمد شدند و تا زمان استفاده در دمای 50- درجه نگهداری شدند. نتایج نشان داد که متوسط مساحت سطح برگ، میانگین وزن خشک برگ و تغییررنگ تحت تأثیر محلول پاشی کود سولفات پتاسیم افزایش یافته است. تغذیه برگی سولفات پتاسیم هم چنین باعث افزایش وزن خوشه، وزن حبه، حجم حبه، مواد جامد محلول کل (tss)، نسبت tss/ta، کربوهیدرات محلول کل، ph، آنتوسیانین پوست و گوشت میوه شد. اسیدیته قابل تیتراسیون (ta) کاهش یافت. میزان پتاسیم حبه ها، فنل کل، ویتامین ث، ظرفیت ضداکسایشی کل (tac)، پروتئین محلول کل، میزان آنزیم های پراکسیداز(pod) و پلی فنل اکسیداز (ppo) افزایش یافت. به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که محلول پاشی سولفات پتاسیم باعث بهبود صفات کمی و کیفی شد و این با توجه به نقش پتاسیم در تحریک فعالیت فتوسنتزی و افزایش انتقال کربوهیدرات به بخش های گیاهی است.
محمد رضا حاتمی علی اکبر مظفری
شوری یکی از تنشهای مهم غیرزنده است که اثرات زیان باری بر عملکرد گیاه و کیفیت محصول بر جای می گذارد. تنش شوری همهی فرایندهای اصلی همچون رشد، فتوسنتز، سنتز پروتئین و متابولیسم چربی را تحت تاثیر قرار میدهد. توت فرنگی به عنوان یک گونه حساس به شوری مطرح است، اما بین ارقام مختلف تفاوت وجود داشته و ارزیابی ارقام ازنظر تحمل به شوری اهمیت دارد. به این منظور آزمایشی برای مقایسه دو رقم توت فرنگی کردستان و کوئین الیزا طراحی گردید.آزمایش بصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل 3 سطح شوری 0، 40 و 80 میلی مولار nacl بود.در این دوره محتوای نسبی آب برگ، میزان ماده خشک کل گیاه، وزن خشک طوقه، حجم ریشه،میزان پرولین، میزان پروتئینهای محلول کل وفعالیت آنزیم پراکسیداز اندازه گیری شدند.نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تحت تاثیر تیمارهای شوری میزان پرولین و فعالیت آنزیم پراکسیداز بطور معنی داری افزایش یافت. فعالیت آنزیم پراکسیداز تحت تنش شوری در رقم کردستان در مقایسه با رقم کوئین الیزا بطور معنی داری بیشتر بود.میزان ماده خشک در دو رقم تحت تیمارهای شوری بطور معنی داری در مقایسه با شاهد کاهش نشان داد. اما کاهش شدیدتر در رقم کوئین الیزا مشاهده گردید. تحت تیمارهای شوری تفاوتی در میزان وزن خشک طوقه و حجم ریشه در رقم کردستان مشاهده نگردید، ولی در رقم کوئینالیزا کاهش یافتند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که با افزایش شدت تنش شوری محتوای نسبی آب برگ و میزان پروتئین های محلول کل در هر دو رقم توت فرنگی کردستان و کوئین الیزا کاهش یافته است. با طولانی شدن زمان تنش میزان کاهش هر دو هم شدید تر گردید. این کاهش در رقم کوئین الیزا بسیار شدیدتر بود. میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در هر دو رقم بطور معنی داری در مرحله اول آزمایش در تیمار 80 میلی مولار شوری نسبت به شاهد افزایش یافت. با افزایش مدت زمان تنش شوری افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز در هر دو رقم در شرایط تنش 40 میلی مولار شوری صورت گرفت. اما در شرایطی که شوری شدید اعمال شد (80میلی مولار) این افزایش فعالیت تنها در رقم کردستان ادامه یافته و در رقم کوئین الیزا متوقف و روند نزولی پیدا نمود.با توجه به یافتههای پژوهش حاضر به نظر می رسد که رقم کردستان به دلیل داشتن ماده خشک بیشتر و حفظ محتوای نسبی آب برگ بیشتر دارای تحمل بالاتری در برابر شوری در مقایسه با رقم کوئین الیزا باشد.
سودابه پروین تیمور جوادی
تنش خشکی یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده رشد و تولید محصولات کشاورزی است. بنابراین یافتن روش ها و استراتژی هایی برای القاء مقاومت به تنش یا اصلاح اثرات زیان بار خشکی بر گیاهان مورد توجه زیادی قرار گرفته است. یکی از راهکارها برای غلبه بر اثرات نامطلوب خشکی، کاربرد تنظیم کننده های رشد گیاهی است. پاکلوبوترازول یک کند کننده ی رشد گیاهی از گروه ترکیبات تریازولی است که اثرات مثبت آن در کاهش اثرات نامطلوب تنش های غیرزنده بر گیاهان گزارش گردیده است. به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی و تیمار پاکلوبوترازول برخصوصیات رشدی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی توت فرنگی، دو آزمایش گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار و در سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی در آزمایش اول شامل سه سطح تیمار تنش خشکی شامل (شاهد (1-) بار، تنش 5- بار و 10- بار مکش خاک) و کاربرد پاکلوبوترازول با دو غلظت ( 0 و 100 میلی گرم در لیتر) بودند و در آزمایش دوم تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح تیمار تنش خشکی شامل (شاهد (1-) بار، تنش 5- بار و 10- بار مکش خاک) و کاربرد پاکلوبوترازول با دو غلظت ( 0 و500 میلی گرم در لیتر) بودند. نتایج نشان داد که با افزایش سطح تنش خشکی، پارامترهای رشدی گیاه (ارتفاع طوقه، سطح برگ، وزن خشک ریشه، برگ، دمبرگ، طوقه، طول و حجم ریشه، تعداد ساقه های رونده، تعداد گیاهچه های روی ساقه های رونده) و محتوی نسبی آب برگ، هدایت روزنه ای، شاخص پایداری غشای سلول، مقادیر رنگیزه های قتوسنتزی کاهش یافت. در حالی که مقدار پرولین، کربوهیدرات محلول، پروتئین محلول وآنزیم های پروکسیداز، کاتالاز برگ ها افزایش یافت. کاربرد پاکلوبوترازول باعث کاهش ارتفاع طوقه، وزن خشک برگ، وزن خشک دمبرک و کاهش تعداد ساقه های رونده و تعداد گیاهچه های روی ساقه های رونده گردید. هم چنین کاربرد پاکلوبوترازول باعث افزایش رنگیزه های فتوسنتزی، میزان نسبی آب برگ، پرولین، قندهای محلول کل، پروتئین، آنزیم های ضداکسایشی گردید. در مجموع یافته های این تحقیق نشان داد که اثرات زیان آور تنش خشکی بر رشد توت فرنگی می تواند با کاربرد پاکلوبوترازول کاهش داده شود. هم چنین نتایج بیانگر کاهش رشد رویشی و کاهش تولید ساقه های رونده و رفع مشکل رویشی بیش از حد توت فرنگی می باشد.
زهرا نورایی تیمور جوادی
در خاکهای خشک عمدتاً مواد غذایی کمتر تحرک دارند زیرا خلل و فرج خاک با هوا پر شده و سطح جذب مواد از خاک به ریشه کاهش یافته است. نیتروژن نقش مهمی در تغذیه گیاهان دارد. امروزه به تثبیت بیولوژیک نیتروژن از طریق باکتری های آزادزی از جمله ازتوباکتر و آزوسپریلیوم توجه شده است. این باکتری ها سبب تحریک بیشتر رشد گیاه و افزایش مقاومت گیاه به تنش های محیطی می شوند. به منظور بررسی تأثیر کود اوره، کود نیتروکسین و اثر متقابل آنها بر خصوصیات رشدی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی توت فرنگی تحت تنش خشکی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار و 12 تیمار با تیمار تنش خشکی (10- بار) و شاهد (آبیاری کامل) به عنوان عامل اصلی و تیمار کود اوره در دو سطح (70 =u1 و140 u2= کیلوگرم در هکتار)، کود نیتروکسین (200 سی سی به ازاء هر100متر مربع)، کود اوره (u1) + نیتروکسین، کود اوره (u2) + نیتروکسین و شاهد (بدون کود دهی) به عنوان عامل فرعی، انجام شد. نتایج نشان داد تنش خشکی سبب کاهش خصوصیات رشدی (سطح و تعداد برگ، وزن خشک برگ، دمبرگ، طوقه و ریشه)، محتوای نسبی آب برگ(rwc) ، هدایت روزنه ای، شاخص پایداری غشاء، رنگیزه-های فتوسنتزی و آنزیم نیترات ردوکتاز شد. در حالیکه مقدار پرولین، کربوهیدرات محلول، پروتئین و آنزیم های ضداکسایشی، پراکسیداسیون لیپیدی و مقدار پراکسید هیدروژن افزایش یافت. کاربرد نیتروکسین در شرایط خشکی سبب افزایش وزن خشک برگ، دمبرگ، اندام هوایی، حجم ریشه، پرولین و آنزیم کاتالاز شد. بیشترین میزان (rwc)، هدایت روزنه ای، طول ریشه، تعداد و سطح برگ در تنش خشکی در تیمار اوره (u1) + نیتروکسین نسبت به تنش بدون تیمار کودی مشاهده گردید. اوره (u2) + نیتروکسین نیز در شرایط خشکی بیشترین تأثیر بر افزایش وزن خشک ریشه و طوقه، کلروفیل، کربوهیدرات محلول، پروتئین و آنزیم پراکسیداز و کاهش پراکسیداسیون لیپید و مقدار پراکسید هیدروژن داشت. آنزیم نیترات ردوکتاز در شرایط خشکی با کاربرد هر سه تیمار کودی (نیتروکسین، اوره (u1) + نیتروکسین و اوره (u2) + نیتروکسین) افزایش یافت. در مجموع این تحقیق نشان داد کاربرد کود نیتروکسین به همراه اوره اثرات زیان آور ناشی از تنش خشکی را کاهش می دهد.
علی گوران علی اکبر مظفری
جنین زایی سوماتیکی روشی جدیدی برای اصلاح و بهبود ژنتیکی در انگور است. پاسخ انگور بسته به ژنوتیپ، نوع تنظیم کننده رشد، ریزنمونه و حتی محیط کشت پایه متفاوت است. این فاکتور ها با تحت تاثیر قرار دادن میزان موفقیت در جنین زایی سوماتیکی انگور، سبب شده اند تاکنون هیچ پروتکل عمومی برای این امر توسعه نیابد. لذا، تحقیقی طی سال های 1391 و 1392 جهت جنین زایی سوماتیکی در انگور انجام شد. در این آزمایش کالوس زایی، تولید کالوس جنین زا و تولید جنین سوماتیکی با استفاده از دو اندام برگ و پیچک و سه رقم تجاری انگور(vitis vinifera l.)خوشناو، رشه و فرخی مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله کالوس زایی ریزنمونه های برگ و پیچک روی محیط کشت ms به همراه تیمار های هورمونی فاقد تنظیم کننده رشد گیاهی(t1)، 1ppm 2,4-d + 2 ppm ba(t2)، 1ppm naa + 0.2 ppm ba(t3)، 1ppm naa + 1ppm 2,4-d(t4)، 1ppm 2,4-d(t5)، 1.5 ppm 2,4-d + 1ppm ba(t6)، 2 ppm naa + 2 ppm ba + 2 ppm 2,4-d(t7)، 0.5ppm naa + 0.4 ppm ba(t8) کشت شد. رقم رشه در تیمار های t1، t5 و t6 به ترتیب با 4/83 و 7/74 و 1/64 درصد، رقم فرخی در تیمار های t5، t6 و t1 به ترتیب با 2/56، 6/51 و 1/52 درصد و رقم خوشناو در تیمار های t5، t2 و t4 به ترتیب با 5/43، 7/33 و 3/33 درصد بیشترین میزان کالوس زایی را نشان دادند. در مرحله القای کالوس جنین زا نیز کالوس های تولید شده روی محیط کشت ms با تیمار های؛ فاقد تنظیم کننده رشد گیاهی(t1)، 1ppm naa + 1ppm tdz(t2)، 1ppm 2,4-d + 1ppm tdz(t3)، 1ppm ba + 1ppm tdz(t4) و 1ppm tdz(t5) کشت شد. طی این مرحله در رقم خوشناو در تیمار های t3 و t5 به ترتیب با 8/68 و 9/44 درصد، رقم فرخی نیز در تیمار های t3 و t5 به ترتیب با 7/55 و 9/45 درصد و رقم رشه در تیمار های t3 و t5 به ترتیب با 9/53 و 7/38 درصد، کالوس هایی با مورفولوژی جنین زا نشان دادند و برای مرحله جنین زایی سوماتیکی استفاده شد. در مرحله جنین زایی سوماتیکی کالوس های جنین زا بر روی محیط کشت ms به همراه تیمار های هورمونی؛ فاقد تنظیم کننده رشد گیاهی(t1)، 1ppm 2,4-d + 2ppm ba(t2)، 1ppm 2,4-d + 1ppm iba(t3) و 1ppm iba + 3ppm tdz(t4) کشت شدند. در این مرحله بیشترین تعداد جنین های سوماتیکی کروی در کالوس های حاصل از ریزنمونه برگ و رقم خوشناو تشکیل شد. رقم خوشناو با 6/1 و 3/1 عدد، رقم فرخی با 3/1 و 1 عدد و رقم رشه با 1 و 1 عدد جنین سوماتیکی کروی هر سه در تیمار های t2 و t4 بهترین نتیجه را داشتند. در مرحله جنین زایی سوماتیکی، با انجام روشی ابتکاری و جدید القای جنین سوماتیکی با فراوانی بسیار بالایی انجام شد. با زیر کشت کالوس های جنین زای فاقد جنین و دارای جنین در یک محیط کشت دارای انواع مختلف تنظیم کننده های رشد گیاهی با غلظت مشخص سبب شد تعداد جنین های سوماتیکی اولیه به میزان بسیار زیادی افزایش نشان دهند. روش ابتکاری طراحی شده برای این مرحله اعمال تیماری شامل 1ppm 2,4-d + 2ppm ba + 1ppm iba + 2 ppm tdz بود. در نتیجه این روش جدید رقم خوشناو با میانگین تولید 55±582 جنین سوماتیکی کروی بهترین نتیجه، رقم رشه با میانگین تولید 25± 400 عدد جنین سوماتیکی کروی و رقم فرخی با میانگین تولید20± 133 جنین سوماتیکی کروی ضعیف ترین نتیجه را داشتند. همچنین اندام برگ میانگین تولید 46±488 جنین سوماتیکی کروی و اندام پیچک میانگین تولید 38± 256 جنین سوماتیکی کروی را داشتند. در مقایسه بین اثر متقابل ژنوتیپ و اندام نیز رقم خوشناو در اندام برگ با میانگین تولید 42± 749 جنین سوماتیکی کروی بهترین نتیجه را در بین ارقام و اندام ها داشت. در نهایت می توان ابراز داشت که هر سه رقم خوشناو، رشه و فرخی و هر دو اندام برگ و پیچک قادر به تولید جنین سوماتیکی می باشند. تنظیم کننده های رشد 2,4-d، ba، tdz و iba در این تحقیق پاسخ های مناسب را نسبت به مرحله آزمایش نشان دادند. با بکار بردن ترکیب و غلظت مناسب از انواع تنظیم کننده های رشد در قالب دو یا چند نوع از انواع اکسین ها به همراه سیتوکینین ها فراوانی جنین زایی را می توان افزایش داد.
بختیار شکری ناصر قادری
آبیاری یکی از مهمترین فاکتور های محیطی است که تولید توت فرنگی را تحت تاثیر قرار داده و از مهمترین میوه های تولید شده در استان کردستان می باشد. خشکی از مهمترین عوامل محدود کننده رشد می باشد که در نتیجه آن تنش اکسیداتیو هم آغاز می شود. گیاهان از طریق ایجاد تغییرات مورفولوژیک و فیزیولوژیک، به خشکی واکنش نشان می دهند. پوشش پلاستیکی مالچ می تواند در کاهش تبخیر موثر واقع گردد و از این طریق تاثیر بسزایی در افزایش رشد و عملکرد داشته باشد. یکی از عوامل محیطی که بر تولید این محصول موثر است آبیاری است. از طرفی مبارزه با علفهای هرز هزینه بالایی بر تولید کنندگان این محصول تحمیل می نماید. یکی از راههای مقابله با این دو مشکل استفاده از مالچ می باشد. بررسی میزان تحمل به خشکی ارقام مختلف و مقایسه با ارقام بومی استان کردستان منجر به انتخاب ارقام برتر برای شرایط آب و هوایی استان می شود. به این منظور آزمایشی جهت بررسی اثر مالچ پلاستیکی بر روی برخی خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی توت فرنگی(ارقام پاروس و کوئین الیزا) تحت تنش خشکی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار اجرا گردید. در این پژوهش اثر رقم در دو سطح (پاروس و کوئین الیزا) تیمار آبیاری در دو سطح (شاهد و تنش کم آبی) و مالچ در دو سطح (بدون مالچ و دارای مالچ) اجرا گردید. نتایج نشان داد که تنش خشکی سبب کاهش خصوصیات رشدی (سطح و تعداد برگ، وزن خشک برگ، دمبرگ، طوقه و ریشه)، محتوای نسبی آب برگ(rwc) ، هدایت روزنه¬ای، شاخص پایداری غشاء داشت در حالی که اثر معنی داری بر افزایش مقدار کربوهیدرات های محلول کل، مالون دی آلدهید، فعالیت آنزیم های ضد اکسایشی، کلروفیل و پراکسید هیدروژن داشت. با کاربرد مالچ خصوصیات رشدی، محتوای نسبی آب برگ(rwc) ، هدایت روزنه¬ای، شاخص پایداری غشاء، پروتئین و کربوهیدرات های محلول افزایش و سبب کاهش فعالیت آنزیم های ضد اکسایشی، پراکسید هیدروژن و مالون دی آلدهید شد. این نتایج نشان داد که کاربرد مالچ پلاستیکی باعث بهبود شاخصهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی توت فرنگی شده و به گیاه کمک می نماید که در شرایط تنش استفاده از مالچ رطوبت بالاتری در ناحیه ریشه در مقایسه با شرایط بدون مالچ دریافت نماید.
مهتاب ذوالنوری ناصر قادری
خشکی، یک تنش محیطی متداول در انگور است که در خاک های با محتوای آب کم در شرایط انجام آبیاری نیز رخ می دهد. به دلیل کمبود منابع آبی، لازم است در انتخاب رقم و روش های حمایت درخت به هنگام احداث باغ بازنگری صورت گیرد. اسید آسکوربیک در سمیت زدایی گونه های اکسیژن واکنشگر نقش دارد و از صدمه ی اکسیداتیو به اسید های نوکلئیک، چربی ها و پروتئین ها جلوگیری می کند. به منظور ارزیابی تأثیر محلول پاشی برگی اسید آسکوربیک بر روی برخی ویژگی های رویشی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی انگور تحت تنش خشکی، پژوهش حاضر طی سال های 1392-1391 در زمین گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در شرایط محیط طبیعی و یک سال پس از استقرار قلمه ها در خاکی با بافت لومی رسی به اجرا درآمد. در این پژوهش رقم با دو سطح خوشناو و بی دانه سفید، تنش خشکی با دو سطح شاهد (رطوبت حجمی 75% ظرفیت زراعی) و تنش خشکی (رطوبت حجمی 25% ظرفیت زراعی یا آبیاری پس از 7 هفته) و محلول پاشی برگی اسیدآسکوربیک دارای سه سطح (شاهد، 150 و 300 میلی گرم بر لیتر) با سه تکرار با استفاده از طرح فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. تنش خشکی باعث کاهش شاخص های رشد، محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشاء سلولی، و میزان کلروفیل شد. تنش خشکی در سطح آماری 1% کلیه صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک غیر از پراکسید هیدروژن (با اختلاف معنی دار 5 درصد) را تحت تأثیر قرار داد. ارقام مورد بررسی از نظر رشد طولی ساقه، تعداد برگ، میزان کلروفیل، کاروتنویید، کربوهیدرات های محلول کل، پرولین، پراکسید هیدروژن و اسید آسکوربیک برگ اختلاف معنی داری در سطح آماری 1% داشتند. کاربرد اسید آسکوربیک به طور معنی داری در سطح آماری 1% اختلاف رشد طولی ساقه بین شروع و پایان آزمایش، همچنین به طور معنی داری در سطح آماری 5% فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز را تحت تاثیر قرار داد. عکس العمل ارقام در شرایط تنش خشکی (f. c 25%) و آبیاری کامل (f. c 75%) متفاوت از یکدیگر بود. رقم خوشناو در تنش خشکی، کاهش کمتر در رشد طولی ساقه، افزایش میزان کاروتنویید و پروتئین های محلول کل و در شرایط آبیاری کامل میزان کلروفیل a، کلروفیل b وکاروتنویید بیشتری را نشان داد. رقم بی دانه سفید در شرایط آبیاری کامل کاهش میزان پراکسید هیدروژن و کاهش میزان پروتئین های محلول کل نسبت به شاهد و افزایش فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز را نشان داد. تنش خشکی موجب کاهش میزان پروتئین های محلول کل نسبت به شاهد در رقم بی دانه سفید شد. تعداد برگ هر دو رقم در شرایط تنش خشکی کاهش پیدا کرد اما این کاهش در رقم خوشناو کمتر بود. اسید آسکوربیک در مقایسه با تیمار شاهد تعداد برگ رقم بی دانه سفید را درشرایط آبیاری کامل افزایش داد. بر این اساس رقم بی دانه سفید را می توان حساس تر نسبت به خشکی معرفی کرد. طوری که میزان کربوهیدرات های محلول کل کمتر و کاهش بیشتر در برگ بیانگر تأثیر بیشتر تنش خشکی در این رقم می باشد. در رقم خوشناو، با توجه به میزان کربوهیدرات های محلول کل بالاتر، عدم تغییر شاخص پایداری غشاء سلولی، رشد بیشتر شاخه و کاهش کمتر در از دست دادن برگ به نظر می رسد که این رقم تحمل بیشتری نسبت به شرایط کمبود آب داشته¬است. در شرایط تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ دو رقم اختلاف معنی داری نداشت. افزایش کربوهیدرات¬های محلول در رقم خوشناو و افزایش پرولین در رقم بی¬دانه سفید می تواند ناشی از کاربرد اسید آسکوربیک در شرایط تنش کم آبی باشد و به جذب آب در این شرایط کمک کرده باشد. با توجه به نقش دمای سایه انداز در افزایش تحمل به خشکی خاک، کم بودن دمای سایه انداز در رقم خوشناو می تواند بیانگر پتانسیل بیشتر این رقم برای انجام حداکثر فتوسنتز و سازگاری آن با شرایط دیم باشد. بین اسید آسکوربیک برگ در دو رقم اختلاف معنی داری مشاهده شد. به نظر می رسد سنتز اسید آسکوربیک درون زاد در این ارقام عامل اصلی این اختلاف باشد. یعنی امکان دارد که اسید آسکوربیک به دلیل خواص ضد اکسایشی خود از تخریب کلروفیل جلوگیری کرده باشد و سبب افزایش آن در تیمار آبیاری کامل در هر دو رقم شده باشد. تیمار اسید آسکوربیک 300 میلی گرم بر لیتر در رقم خوشناو تحت تنش خشکی باعث بیشترین افزایش پروتئین در این رقم شد. همین تیمار در هر دو رقم تحت تنش خشکی از کاهش شدیدتر رشد طولی جلوگیری نمود. پاسخ های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی نشان داد که تیمار اسید آسکوربیک 300 میلی گرم بر لیتر سبب افزایش شاخص های رشدی تاکستان جوان انگور شد. بنابراین کاربرد اسید آسکوربیک به طور معنی داری باعث حمایت از گیاه به هنگام تنش خشکی می شود. این امر در استقرار گیاه طی سال های اول نقش بسزایی دارد. لذا می توان نتیجه گرفت که این غلظت از اسید آسکوربیک توانسته در کنترل تحمل تنش خشکی نقش مهمی داشته باشد. نتایج این آزمایش نشان داد که اسید آسکوربیک می تواند برخی از واکنش های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی انگور را تحت تاثیر قرار دهد.
حسن مرادیان محمود کوشش صبا
کاربرد کودهای بیولوژیک به ویژه باکتری¬های محرک رشدگیاه به جای مصرف کودهای شیمیایی از مهمترین راهبردهای تغذیه ای در مدیریت پایدار بوم نظام¬های کشاورزی می باشند. به منظور بررسی اثر کود بیولوژیک نیتروکسین و هیومیک اسید بر برخی خصوصیات مورفو - فیزیولوژیکی توت فرنگی تحت کاربرد مالچ (سفید)، طی دو فصل در سال93-92 در مزرعهی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان آزمایشی به صورت فاکتوریل (مالچ × کود) بر پایهی طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. آزمایش اول بر روی توت فرنگی رقم پاروس و آزمایش دوم بر روی توت فرنگی رقم کوئین الیزا صورت گرفت. سطوح کودی مورد استفاده در هر دو آزمایش به ازاء هر گیاه 3 گرم کود کامل n.p.k، 5 گرم کود آلی هیومیک اسید، 70 سی سی کود بیولوژیک نیتروکسین با غلظت 100 پیپی¬ام و 5 گرم کود هیومیک اسید + 70 سی سی کود بیولوژیک نیتروکسین با غلظت 100 پی¬پی¬ام در نظر گرفته شد. صفات اندازه¬گیری شده شامل خصوصیات رویشی، عملکرد،خصوصیات بیوشیمیایی (میزان کربوهیدرات¬های محلول کل میوه، برگ، طوقه و پروتئین¬های محلول کل برگ و طوقه، فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز برگ، ریشه و طوقه) و عناصر نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم در برگ توت¬فرنگی رقم پاروس در سال اول و اندازه گیری صفات رویشی و عملکرد در رقم کوئین¬الیزا در سال دوم بودند. نتایج نشان داد که اثر متقابل مالچ × کود روی میانگین سطح برگ، سطح برگ کل بوته، سطح مخصوص برگ (سطح برگ بر وزن خشک برگ)، حجم ریشه، وزن تک میوه و وزن خشک کل در سال اول معنی¬دار شد. بیشتر صفات رویشی اندازه¬گیری شده و ماده خشک کل در شرایط مالچ و در کود نیتروکسین + هیومیک اسید بهبود یافته¬اند. اثر متقابل مالچ × کود میزان کربوهیدرات-های محلول کل برگ، میوه و طوقه و پروتئین¬های محلول کل برگ و طوقه را تحت تاثیر قرار دادند. کاربرد کود زیستی نیتروکسین و هیومیک اسید همراه با مالچ غلظت عناصر غذایی نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم برگ را افزایش دادند. میزان عملکرد میوه در دو سال آزمایش تحت تیمار نیتروکسین + هیومیک اسید تحت کاربرد مالچ بطور معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بود. بر اساس نتایج این آزمایش استفاده ازکود تلفیقی نیتروکسین وکودآلی هیومیک اسید همراه با کاربرد مالچ اثر ویژه ای بروی صفات رویشی، عملکرد و عناصر برگ داشته و اثر آن در بیشتر موارد دارای افزایشی بود. احتمالاً این افزایش ناشی از وجود باکتری های موجود در کود زیستی بوده که نقش کلات کنندگی و تولید هورمون¬های گیاهی را داشته که در نهایت جذب عناصر را بهبود بخشیده و در شرایط کاربرد مالچ سبب افزایش خصوصیات رویشی گردیده است.
لیلی محمدی تیمور جوادی
تنش خشکی یکی از عوامل تنش زای محیطی است که رشد و تولید محصول را محدود می کند. روش ها و استراتژی های برای القا مقاومت به تنش یا اصلاح اثرات زیانبار خشکی بر گیاهان مورد توجه زیادی قرار گرفته است. یکی از راهکارها برای غلبه بر اثرات نامطلوب تنش خشکی کاربرد قارچ مایکوریزا است. مایکوریزا نشان دهنده مشارکت همزیستی بین قارچ و ریشه گیاه میزبان می باشد. در این همزیستی قارچ، قند، اسیدهای آمینه، ویتامین ها و برخی مواد آلی دیگر را از میزبان دریافت و در مقابل مواد معدنی و بیشتر از سایر مواد، فسفات را از خاک جذب و در اختیار گیاه قرار می دهد. به منظور بررسی اثر دو گونه قارچ مایکوریزا بر برخی صفات در دو رقم توت فرنگی در شرایط تنش خشکی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و سه فاکتور آبیاری (آبیاری کامل و تنش خشکی 10- بار) و فاکتور قارچ مایکوریزا در سه سطح (شاهد، گونهglomus mosseae و glomus intraradices) و دو رقم توت فرنگی (پاروس و کوئین الیزا) انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده تنش خشکی باعث کاهش صفات رویشی مانند سطح برگ، وزن خشک برگ، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، محتوای نسبی آب برگ، هدایت روزنه ای، پایداری غشا، کلروفیل a و کل، میزان پروتیین در رقم کوئین الیزا و عنصر فسفر شد و قارچ مایکوریزا صفات مذکور را در شرایط تنش افزایش داد. همچنین تنش خشکی باعث افزایش صفاتی مانند میزان پرولین، کربوهیدرات و آنزیم های پراکسیداز، آسکوربیک پراکسیداز، پراکسید هیدروژن شد ولی گیاهان آلوده به قارچ مایکوریزا این صفات را در شرایط تنش خشکی کاهش دادند. قارچ مایکوریزا در شرایط تنش خشکی بر صفاتی مانند طول ریشه، کلروفیل b و عناصر ازت، پتاس و آهن تاثیر نداشت. ولی میزان جذب مس در حالت شاهد (آبیاری کامل) را نسبت به گیاهان بدون قارچ افزایش داد در حالی که در شرایط تنش تاثیری معنی داری نداشت.
حدیث لطیفی شعار جعفر عبداله¬زاده
قارچ neofusicoccum parvum یکی از گونه¬های معروف و مهم پاتوژن گیاهان چوبی در مناطق معتدله سراسر جهان می¬ باشد. این قارچ از 71 گونه گیاهی در 6 قاره و 21 کشور جهان گزارش شده است. در این مطالعه 32 استرین جدا شده از هفت گونه گیاهی مختلف از استان¬های گیلان، مازندران و گلستان در شمال کشور، جهت بررسی تنوع ژنتیکی براساس تعیین گروه¬های سازگار رویشی مورد مطالعه قرار گرفتند. تشکیل هتروکاریون (سازگاری رویشی) براساس تشکیل یا عدم تشکیل یک خط سیاه یا ناحیه ممانعت از رشد در محل تماس دو جدایه ارزیابی شد. براساس نتایج حاصل از تلاقی جدایه¬ها، تعداد 14 گروه سازگار رویشی در جمعیت مورد بررسی شناسایی شدند. شناسایی 14 گروه در بین 32 استرین از شمال کشور در واقع حاکی از تکامل سریع و تنوع ژنتیکی بالا درون جمعیت n. parvum در ایران است. در این مطالعه تعدادی از جدایه¬ها به بیش از یک گروه سازگار رویشی تعلق داشتند که حاکی از این است که افراد متعلق به یک گروه سازگار رویشی به بیش از یک ژنوتیپ تعلق دارند. بر این اساس 32 جدایه مورد بررسی به 24 ژنوتیپ تقسیم شدند. بین مناطق جغرافیایی و میزبان با گروه¬های سازگار رویشی مشخص شده، ارتباطی مشاهده نشد. شاخص تنوع شانون (si)، براساس ژنوتیپ و گروه¬های سازگار رویشی در جمعیت ایرانی n. parvum به ترتیب 1/34 و 1/05 محاسبه شد. آزمون¬های بیماریزایی جدایه¬های n. parvum در شرایط آزمایشگاه و مزرعه روی گردو به عنوان میزبان غالب جمعیت این قارچ برای اولین بار در ایران انجام شد. نتایج حاکی از ویرولانس بالای n. parvum روی گردو می¬باشد. در آزمون بررسی حساسیت جمعیت n. parvum به قارچ¬کش تری¬فلوکسی استروبین نتایج نشان داد که علی-رغم شناسایی 4 جدایه مقاوم اکثریت افراد در جمعیت ایرانی این قارچ حساسیت بالایی به قارچ¬کش مذکور دارند.
لیلا کرمی ناصر قادری
خشکی جزء مهم¬ترین تنش¬های محیطی غیرزنده است که روی رشد و جنبه¬های فیزیولوژیکی گیاهان اثر می¬گذارد و هرساله باعث آسیب به تولیدات کشاورزی می-شود. به دلیل بالا رفتن دمای زمین، افزایش تبخیر و تعرق و کاهش بارندگی افزایش خسارت به محصولات کشاورزی به دلیل کمبود آب قابل پیش¬بینی است. تنش محیطی ناشی از گردوخاک هم یکی از مشکلات عمده در ایران بخصوص در دهه¬ی اخیر بوده است. انگور یکی از محصولات مهم استان کردستان است که به صورت دیم رشد می-کند. بنابراین بررسی اثر متقابل گردوخاک و تنش خشکی می¬تواند به مشخص شدن تأثیر این تیمارها بر خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی انگور منجر شود. برای مطالعه¬ی اثر گردوخاک و تنش خشکی بر برخی خصوصیات رویشی انگور، آزمایشی با تیمارهای آبیاری (شاهد (1/0-) و تنش خشکی (2/1- مگا پاسکال) و گردوخاک بر روی دو رقم انگور خوشناو و بی دانه سفید انجام شد. این آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار (شاهد، تنش خشکی، گردوخاک و گردوخاک + تنش خشکی) و 3 تکرار در سال 1392 و 1393 انجام شد. نتایج نشان داد که تنش خشکی و گردوخاک باعث کاهش صفات مورفولوژیکی (طول ریشه، حجم ریشه، تعداد برگ، سطح برگ، طول شاخساره، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و ماده¬ی خشک کل)، رطوبت داخل تاج، محتوای نسبی آب برگ (rwc) و شاخص پایداری غشاء سلولی (msi) در هر دو سال شدند. بیشترین کاهش زمانی به دست آمد که گردوخاک و تنش خشکی با همدیگر اعمال شدند. در اثر تنش خشکی و گردوخاک دمای برگ، میزان مالون دی آلدئید، فعالیت آنزیم¬های ضد اکسایشی و میزان h2o2 افزایش یافتند و بیشترین افزایش در تیمار تنش خشکی + گردوخاک مشاهده شد. در سال اول تیمار تنش خشکی بدون گردوخاک بیشترین میزان پرولین آزاد و کربوهیدراتهای محلول کل را دارا بود اما در سال دوم تنش خشکی + گردوخاک بیشترین مقدار را داشت. بر اساس این نتایج به نظر می¬ رسد که اثر منفی گردوخاک بر هر دو رقم ظاهر شده و این مسئله در شرایط خشکی تشدید شده است.
دریا روح اللهی تیمور جوادی
خشکی از مهم ترین تنش های غیرزنده می باشد که روی صفات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاهان اثر می گذارد. هر سال، آن به تولیدات کشاورزی آسیب می رساند. بتا- آمینوبوتیریک اسید به تازگی برای افزایش مقاومت گیاهان در برابر تنش های محیطی از جمله تنش خشکی، تنش شوری و تنش گرمایی به کار برده شده است. بنابراین، این پژوهش به منظور بررسی اثر بتا- آمینوبوتیریک اسید بر خصوصیات مورفولوژیکی (طول ریشه، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، وزن خشک برگ، تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشک تنه، قطر تنه و وزن خشک کل)، محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشاء سلولی، پرولین، کربوهیدرات های محلول کل، پراکسید هیدروژن، مالوندیآلدئید، پروتئین های محلول کل و فعالت آنزیم های ضد اکسایشی (پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز) در گیلاس رقم تک دانه مشهدتحت تنش خشکی مورد بررسی قرار گرفت. دور های آبیاری در سه سطح آبیاری کامل، تنش خشکی 0/6- و 1/2- مگاپاسکال تنش آب بر اساس مکش خاک انجام شد. بتا- آمینوبوتیریک اسید در سه سطح (0، 0/8و 1/6میلی مولار) استفاده شد. نهال های شاهد هر روز آبیاری شدند. تیمارهای تنش خشکی زمانی آبیاری شدند که پتانسیل آب خاک به 0/6- و 1/2 مگاپاسکال رسید. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. تنش خشکی باعث کاهش تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشک برگ، طول ریشه، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، وزن ماده خشک کل، وزن خشک تنه، قطر تنه، محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشاء سلولی، محتوای کلروفیل a، b، کل و کاروتنوئید و افزایش پرولین، کربوهیدرات های محلول کل، مالوندیآلدئید، پراکسید هیدروژن، محتوای پروتئین های محلول کل و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در نهال های گیلاس شد. بتا- آمینوبوتیریک اسید باعث کاهش تعداد برگ، وزن خشک برگ، سطح برگ، محتوای مالوندیآلدئید و پراکسید هیدروژن و افزایش طول ریشه، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشاء سلول، کلروفیل a، b و کل، کاروتنوئید، پرولین، کربوهیدرات های محلول کل، پروتئین های محلول کل و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز شده است اما بر روی قطر تنه تأثیر معنی داری نداشت. نتایج این مطالعه نشان داد که بتا- آمینوبوتیریک اسید می تواند برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیلاس را در شرایط تنش خشکی تحت تأثیر قرار دهد و موجب بهبود برخی از اثرات منفی تنش آب شود.
سمیه نوری تیمور جوادی
کمبود آب یک بحران محیطی است که میزان رشد گیاه و باروری آن را کاهش می دهد و از طریق ایجاد اختلال در تعادل بین تولید گونه های فعال اکسیژن و فعالیت های دفاعی ضد اکسایشی گیاه باعث ایجاد تنش اکسایشی می شود. یکی از راهکارها برای غلبه یافتن بر اثرات نامطلوب خشکی کاربرد هورمون های گیاهی است. آبسزیک اسید یک هورمون بازدارنده رشد است که تحت تنش خشکی تولید می شود و نقش بزرگی در تنظیم رشد گیاه و تحمل هدررفت آب از گیاه دارد. در این تحقیق تأثیر کاربرد خارجی آبسزیک اسید در سه سطح (شاهد، 50 و 100 میکرومولار) و خشکی در سه سطح (شاهد، 0/6 و 1/2 مگاپاسگال) روی خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی نهال های هلو رقم آلبرتا بررسی شد. تنش خشکی باعث کاهش مقادیرصفاتی مانند تعداد برگ، سطح برگ، سطح مخصوص برگ، وزن خشک برگ، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، زیست توده کل، قطر تنه، محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشاء سلولی، کلروفیل a و کل و افزایش صفاتی مانند طول ریشه، محتوای کلروفیل b، پرولین، کربوهیدرات های محلول کل، مالون دی آلدهید، پراکسید هیدروژن، محتوای پروتئین های محلول کل و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در نهال های هلو شد. کاربرد آبسزیک اسید در شرایط خشکی باعث کاهش تعداد برگ، وزن خشک برگ، سطح برگ، سطح مخصوص برگ، زیست توده کل، محتوای مالون دی آلدهید و پراکسید هیدروژن و افزایش طول ریشه، محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشاء سلولی، کلروفیل a، b، کلروفیل کل، پرولین، کربوهیدرات های محلول کل، پروتئین های محلول کل و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز گردید اما روی حجم ریشه، وزن خشک ریشه و قطر تنه تأثیر معنی داری نداشت.
فرزاد مریوانی ناصر قادری
آلودگی ناشی از گرد و خاک منجر به کاهش جذب نور، کاهش فتوسنتز، فعالیت روزنهای و رشد میشود و در نهایت منجر به کاهش محصول خواهد شد. بنابراین در این پژوهش اثر گرد و خاک و تنش خشکی روی برخی خصوصیات مورفو- فیزیولوژیکی 2 رقم توتفرنگی (پاروس و کوئینالیزا) در طی سالهای 1392-1393 مورد بررسی قرار گرفت.
ناصر قادری بهروز محمدی یگانه
چکیده ندارد.