نام پژوهشگر: محامد
سکینه مجتهدی محامد
در این پایان نامه بررسی سعادت و شقاوت از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ عالم اسلام ؛ملاصدرا؛ و ؛ابن مسکویه؛ مورد بحث قرار گرفته است. سعادت از نظر ملاصدرا، رسیدن به کمال مطلوبست، وی در کتاب عظیم اسفار می فرماید: (ان سعاده کل قوه بنیل ما هو مقتضی ذاتها من غیر عائق.؛ به موجب این قاعده، سعادت هر نیرو، رسیدن به چیزی است که ذاتش اقتضا می کند بدون اینکه مانعی سر راه باشد تا از رسیدن به مقتضا ذاتی اش جلوگیری به عمل آورد. بنابراین سعادت هر شی از نوع همان شی است. و به خود آن اختصاص دارد. صدرالمتالهین بر اساس این قاعده که ضابطه معنی سعادت است، به بحث از سعادت نفس ناطقه می پردازد و اضافه می کند که سعادت نفس بر حسب ذات عقلی وصول به عقلیات صرف می باشد. اما بر حسب تعلقش به بدن و زندگی در جهان مادی عبارت است از آراسته شدن نفس به حالت اعتدال که همان حصول ملکه عدالت است. از آنجا که کمال علمی و عملی قابل شدت و ضعف است، سعادت نیز دارای مراتب متعددی است. به طور کلی سعادت را می توان به دو مرتبه اخروی و دنیوی تقسیم کرد. 1- سعادت اخروی یا حقیقی بشر در وهله اول منوط به کمال قوه نظری است که همان اطلاع بر حقایق و معقولات می باشد و در وهله دوم به کمال قوه عملی که اتصاف به صفات نیک و تنزه از قیودات مادی است، بستگی دارد. 2- سعادت حسی: هر نفس خیر و نیکوکاری که اشتیاقی به کسب معقولات نداشته باشد و در عین حال به خاطر کسب اولیات و بعضی از آرا مشهور و مقدمات استدلالها، از قوه محض خارج شود، سعادتی از جنس توهمات و تخیلات نصیب اش خواهد شد. این نوع سعادت، سعادت حسی است. اما شقاوت از نظر ملاصدرا عبارت است از عدول از حرکت در مسیری که مقتضیات ذات شی است. شقاوت نیز دو نوع است: شقاوت حقیقی، شقاوت حسی. ابن مسکویه از علمای اخلاق عالم اسلام است در اساس بحث سعادت و شقاوت با ملاصدرا هم رای می باشد. منتها در رسیدن به کمال مطلوب، بیشترین اهمیت را به جنبه علمی و اخلاقی می دهد. لذا مساله را از دیدگاه علم اخلاق مورد بررسی قرار می دهد.