نام پژوهشگر: علی اصغر عالیپور
فریبا میرزایی علی اصغر عالیپور
در بررسی پرونده 14 نوزاد مبتلا به بیماری هیرشپرونگ در بیمارستان رازی کرمانشاه در سال 1378-1376 مشخص شد که سن شروع علائم در حدود 85% موارد در هفته اول بود، حدود 93% بیماران مذکر بودند حدودا 86% بیماران ترم و 14% بیماران نارس بودند. متوسط وزن آنها 3421gr بود رابطه خویشاوندی والدین در 14% مشاهده شد و در 86% والدین نسبت فامیلی با هم نداشتند. در حدود 5/28% بیماران آنومالی همراه مشاهده شد. اتساع شکم در 100% استفراغ در 43% و تاخیر در دفع مکونیوم در حدود 64% بیماران مشاهده شد. sepsis در حدود 36% بیماران یافت شد. باریم انما در 57% بیماران انجام شد که در اکثر موارد طبیعی گزارش شده ولی گرافی تاخیری بعد از 24 ساعت در اکثر موارد مثبت گزارش شد. در اکثر بیماران 93% کولوستومی و بیوپسی انجام شد. در حدود 21% مرگ روی داد که در 2 مورد در اثر sepsis و در یک مورد در اثر سوراخ شدن ایلئوسکال و بدنبال آن پرتیونیت بود.
فریبا ویسی علی اصغر عالیپور
با توجه به شیوع آسفیکسی و نقش آن در بالا بردن میزان مرگ و میر نوزادان و بروز معلولیت ها، این پدیده مخرب در شرایط کنونی یکی از مسائل جدی بهداشتی جامعه ما می باشد. متاسفانه استان کرمانشاه بالاترین سطح مرگ و میر نوزادان را در کشور دارد. در بررسی اجمالی انجام شده در بیمارستان رازی در سال 1375 سومین علت مرگ و میر نوزادان بستری در این بیمارستان آسفیکسی بوده است. از آنجا که می توان نوزاد مبتلا به آسفیکسی را در لحاظت اولیه یاری نمود و این یاری نقش تعیین کننده ای در پیشگیری از مرگ نوزاد و بروز معلولیت های آینده دارد، (اگرچه در همه موارد قابل پیشگیری نیست)، یافتن فاکتورهای خطر آفرین می تواند ماراقبل از وقوع آسفیکسی یاری نماید تا در حد توان آنرا پیشگیری نمائیم.از نتایج این تحقیق چنین بر می آید که بیشترین علایم در نوزادان بستری در بیمارستان رازی مشکلات تنفسی بوده است. شدت بروز علایم شایع و ناشایع تقریبا مشابه با مطالعات انجام شده در کشورهای پیشرفته است این امر می تواند ناشی از فقدان وجود افراد ورزیده در تیم احیا و عدم وجود امکانات اولیه احیا در بخش های زایمان باشد. نوزادانی که در بخش مراقبت های ویژه بستری شده بودند علیرغم در دسترس بودن وسایل احیا، وجود رسپیراتور، حضور دستیاران و پرستاران آموزش دیده بدلیل وخامت حال عمومی و پیشرفت سریع علایم اکثرا در صورت بروز وقفه قلبی تنفسی و علیرغم انجام اقدامات احیا فوت می کردند و این بیانگر اهمیت احیا در اولین لحظه تولد و قبل از دققه اول زندگی است و بعبارتی می توان نتیجه گرفت که بخش مراقبت های ویژه نوزادان و کلیه این تمهیدات باید در مجاورت مراکز زایمانی باشد. علیرغم یکسان بودن تقریبی عوامل خطر و علایم آسفیکسی در نوزادان بستری در بیمارستان رازی و نوزادان بستری در بیمارستانهای کشور پیشرفته متاسفانه میزان مرگ و میر بطرز قابل توجهی بالاتر است. مرگ و میر معادل 42% در مقابل 15 - 10% در مطالعات مختلف از سراسر دنیا از نظر آماری کاملا معنی دار است. بعلاوه بیشترین علت منجر به مرگ در کشورهای پیشرفته نوزادان مبتلا به آسفیکسی نارس بودن و وجود سندرم نورولژیک در زنان نوزادان بوده است در حالیکه بیشترین علت منجر به مرگ در این مطالعه بیماریهای تنفسی (آسپیراسیون موکونیوم، پنومونی، همراهی بیماری غشای هیالن با آسفیکسی) بوده است. با توجه به نتایج این بررسی می توان راهکارهای زیر را ارائه نمود:1) تجهیز کلیه مراکز زایمانی دولتی و خصوصی به وسایل اولیه احیا2) تربیت کلیه پرسنل دست اندر کار زایمان در مورد احیا نوزاد3) شناسایی حاملگی های پرخطر و انتخاب روش زایمانی مناسب (در صورت نیاز انتقال داخل رحمی به مراکز تجهیز)4) خودداری از انجام سزارین های غیرضروری5) همجوای بخش نوزادان و نه نرسری در مجاورت مرکز زایمان پرکار6) تکمیل کامل فرم ارجاع نوزادان و ثبت شرح حال دقیق حاملگی و زایمان در برگه اعزام7) ارتقا سطح مراقبتهای پری ناتال در جهت شناسایی حاملگی های پرخطر 8) ارتباط تنگاتنگ مخصصین زنان و زایمان با متخصصین اطفال در صورت وجود حاملگی پرخطر و انجام اقدامات لازم قبل، حین، پس از زایمان9) ایمان داشتن کلیه اعضای تیم احیا به این امر که برخورداری از یک احیای موفق و با کیفیت مناسب حق مسلم هر نوزاد است.
شمس الدین شربتی علی اصغر عالیپور
نتیجه حاصل ازاین طرح تحقیقاتی را به این شکل می توان خلاصه نمود که در هفته اول تولد با توجه به شیوع زیاد و بالاتر از حد نرمال بودن میزان bun و کراتی نین سرم در نوزادان بهتر است بطور روزانه bun و کراتی نین سرم نوزادان چک شود تا در صورت پایدار ماندن افزایش bun و کراتی نین سرم اقدام مناسب در جهت درمان نوزاد به عمل آید و نیز به نوزادان پسر به خاطر شایعتر بودن arf در آنها توجه بخصوص معطوف گردد.