نام پژوهشگر: محمد رضا زرین دست

بررسی برهم کنش اثر سیستم دوپامینی پوسته اکومبنس با سیستم گلوتاماتی ناحیه پری لیمبیک بر رفتارهای شبه اضطرابی در موش های صحرایی نژاد ویستار
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم 1392
  حاتم احمدی   محمد رضا زرین دست

سیستم های نوروترانسمیتری دوپامینی و گلوتاماتی دو ناحیه پری فرونتال و هسته اکومبنس در تنظیم رفتارهای مرتبط با موقعیت های اضطرابی نقش دارند. در عین حال که سیستم گلوتاماتی قشر پری فرونتال به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق هسته اکومبنس در تنظیم رفتارهای شناختی و غیر شناختی نقش دارد. مسیر فیدبکی نیز از هسته اکومبنس به قشر پری فرونتال میانی وجود دارد. این مطالعه به بررسی برهم کنش سیستم دوپامینی پوسته اکومبنس طرف چپ و سیستم گلوتاماتی ناحیه پری لیمبیک طرف چپ در تنظیم رفتارهای شبه اضطرابی و پارامترهای مرتبط با آن در موش بزرگ آزمایشگاهی پرداخته است. برای این منظور از دستگاه elevated plus maze برای ثبت رفتارهای شبه اضطرابی استفاده شد. تزریق یکطرفه nmda)0.9میکروگرم در میکرولیتر در پری لیمبیک چپ موجب کاهش رفتارهای شبه اضطرابی نسبت به گروه کنترل شد. درصورتیکه دوزهای بکاررفته d-ap7 دراین ناحیه اثری بر اضطراب نداشت.تزریق دوز بی اثر d-ap7 پاسخ ناشی از nmda را متوقف کرد. همچنین تزریق یکطرفه دوزهای بکاررفته sch23390آنتاگونیست گیرنده d1 و quinpirole آگونیست گیرنده d2 به پوسته اکومبنس طرف چپ اثری بررفتارهای شبه اضطرابی نداشت.معهذا تزریق skf38393 آگونیست گیرنده d1 و سولپیراید آنتاگونیست گیرنده d2 در این ناحیه موجب بروز رفتارهای شبه اضطرابی شد. که این پاسخ ها به ترتیب با تزریق دوز بی اثر sch23390 و skf96365 بلوکر کانال کلسیمی مهار شد. در نهایت تزریق دوزهای بی اثر sch23390 و quinpirole در پوسته اکومبنس طرف چپ به ترتیب موجب کاهش و عدم تغییر در پاسخ اضطراب زدایی nmda در پری لیمبیک شد. بعلاوه ، به کار گیری دوزهای بی اثر skf38393 و سولپیراید در پوسته اکومبنس موچب تقویت اثر دوز پایین و ، و در عوض باعث مهار پاسخ دوز بالای nmdaدر پری لیمبیم شد. این مطاله نشان می دهد که سیستم دوپامینی پوسته اکومبنس دارای اثر تنظیمی بر رفتارهای شبه اضطراب زدای ایجاد شده از تزریق nmda در پری لیمبیک است

حساسیت به درد در زاده های موش های ماده ویستار تیمار شده با مرفین طی بارداری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  معصومه بیگلرنیا   منیژه کرمی

پاسخ به محرک دردزا در دو جنس نر و ماده متفاوت از هم ثبت شده است. یافته های مشابه ای نیز برای انسان در دست است گرچه تا این لحظه در راستای تبیین پاسخ درد زاده های مادران دریافت کننده مرفین که طی بارداری دارو را مطابق برنامه شرطی سازی دریافت داشتند گزارشی منتشر نشده است. بنابراین این پژوهش برای نخستین بار واکنش یاد شده را در پستاندار کوچک مورد بررسی قرار داد. رت های ماده ویستار (g250-200، تهیه شده از انستیتو پاستور ایران) طی روزهای 16-14 بارداری مرفین (mg/kg 5 یا 5/0 ) را به طریق زیر جلدی دریافت کردند. زاده ها پس آنکه از شیر گرفته شدند به صورت ایزوله نگه داری شدند تا به محدوده وزنی g250-200 برسند. آن ها سپس بر اساس جنسیت و دوز داروئی که در دوران جنینی دریافت کردند گروه بندی شدند (6 (n= و تست فرمالین بر روی آن ها انجام شد. فرمالین (?l 50 از فرمالین %5/2) برای القای درد التهابی به صورت زیر جلدی درکف پای راست حیوانات تزریق شد. اثرات تسکین درد مرفین ( mg/kg 5/7- 5/0) در حیوانات تحت آزمایش با استفاده از این تست بررسی گردید به این صورت که مرفین 10 دقیقه قبل از فرمالین بصورت داخل صفاقی تزریق و پاسخ با تست فرمالین مطالعه شد. فرمالین به صورت غیر وابسته به جنس باعث القای درد شد. بی دردی مرفین به طور متفاوتی در نسل اول ظاهر شد؛ زاده های ماده که دوز بالاتری از مرفین را طی دوران جنینی دریافت کردند در مقایسه با جنس مخالف، با دوز بالاتری از دارو در بلوغ دچار بی دردی حاد شدند. پاسخ در هر دو جنس که دریافت کننده دوز پائین مرفین طی دوران جنینی بودند وابستگی به جنسیت نداشت. تجویز مرفین به موش های باردارممکن است منجر به بروز تولرانس یا تحمل به مرفین در فرم بالغ جنس مونث شود. طبق مطالعه حاضر تماس با مرفین در طی دوران جنینی حتی طی یک زمان کوتاه می تواند در سوء مصرف دارو موثر باشد.

تداخل سیستم های اپیوئیدرژیک و دوپامینرژیک بر رفتارهای شبه اظطرابی القاء شده در موش های صحرایی کلستاتیک
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم پایه 1391
  دلارام اسلیمی اصفهانی   شهربانو عریان

نشان داده شده است که در سندروم کلستاز سطوح ترکیبات صفراوی از قبیل اسیدها، نمک های صفراوی و بیلی روبین بالارفته هم چنین سطوح میانجی های عصبی نظیر اپیوئیدها و دوپامین نیز تغییر می نماید. تحقیقات نشان می دهند که سیستم اپیوئیدی در تعدیل اضطراب دارای نقش می باشد. همچنین مطالعات نشان می دهند که سیستم اپیوئیدی نقش خود را در تعدیل رفتارهای شبه اضطرابی از طریق سیستم دوپامینی ایفا می نماید. در این تحقیق امکان تداخل سیستم های اپیوئیدی و دوپامینی بر رفتارهای شبه اضطرابی در موش های کلستاتیک مورد بررسی قرار گرفت. کلستاز به وسیله بستن دو طرفه مجرای صفراوی و سپس قطع آن در موش های نر نژاد ویستار ایجاد شد. داروها به صورت درون صفاقی تزریق شدند. از روش استاندارد ماز بعلاوه ای شکل مرتفع برای سنجش میزان سطوح اضطراب در حیوانات استفاده شد. داده ها نشان داد که 13 روز پس از کلستاز درصد زمان گذرانده در بازوی باز (open arm time%) و درصد ورود به بازوی باز (open arm entries%) افزایش یافت. تزریق درون صفاقی مقدار بی اثر مورفین (4 میلی گرم/کیلوگرم)، 10 روز پس از کلستاز نیز باعث افزایش oat% و oae% شد. تزریق درون صفاقی نالوکسان (4/0، 6/0 و 8/0 میلی گرم/کیلوگرم) در موش های 13 روز کلستاز شده باعث کاهش oat%و oae% شد. همچنین تزریق مقدار بی اثر نالوکسان (آنتاگونیست اپیوئیدی) (4/0 میلی گرم/کیلوگرم) قبل از تزریق یک مقدار بی اثر مورفین (4 میلی گرم/کیلوگرم)، 10 روز پس از کلستاز باعث کاهش oat% و oae% شد. کاربرد sch23390 (آنتاگونیست گیرنده 1d) (005/0، 01/0 و 02/0 میلی گرم/کیلوگرم) و سولپیراید (آنتاگونیست گیرنده 2d) (125/0 و 25/0 ،5/0 میلی گرم/کیلوگرم) نشان داد که تغییری در oat% و oae% مشاهده نشد، ولی در موش های کلستاتیک oat% و oae% کاهش یافت. کاربرد sch23390 (01/0 و 02/0 میلی گرم/کیلوگرم) و سولپیراید (5/0 میلی گرم/کیلوگرم) افزایش oat% و oae% را توسط مقدار بی اثر آپومورفین (آگونیست گیرنده 1d و 2d) (25/0 میلی گرم/کیلوگرم)، 10 روز پس از کلستاز کاهش داد. نتایج بدست آمده مشخص کرد که موش ها 13 روز پس از کلستاز رفتارهای شبه اضطراب زدا از خود نشان دادند. همچنین کاربرد مورفین و نالوکسان در موش های کلستاتیک نشان دهنده نقش سیستم اپیوئیدی در رفتارهای شبه اضطراب زدا می باشد. تأثیر کاربرد آپومورفین، sch23390 و سولپیراید در موش های کلستاتیک نیز مشخص کرد که این سیستم در رفتارهای شبه اضطرابی دارای نقش است. نتایج بیان کننده این است که احتمالاً تداخل سیستم های اپیوئیدرژیک و دوپامینرژیک (از طریق گیرنده های 1d و 2d) در رفتارهای شبه اضطرابی القاء شده توسط کلستاز دارای تأثیر می باشد.

بررسی تاثیر تحریک مغتاطیسی مکرر مغزی با فرکانس 10 هرتز در ناحیه دورسولترال پره فرونتال چپ در عملکرد حافظه کاری افراد سالم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه دانشهای بنیادی (مرکز تحقیقات فیزیک نظری و - پژوهشکده علوم شناختی - پژوهشکده علوم شناختی 1393
  یاسمن باقرزاده بیوکی   محمد رضا زرین دست

مطالعات تصویربرداری و الکتروفیزیولوژی نشان دادند که دورسولترال پره فرونتال کورتکس dlpfc نقش مهمی در پردازش حافظه کاری از طریق اعمال کنترل بالا به پایین دارد. اگرچه نقش کنترل اجرایی dlpfc بر روی نواحی خلفی مرتبط با حافظه همچون پاریتال مورد بررسی قرار گرفته است اما نقش عملکردی و اختصاص نیم کره ای آن نامشخص باقی مانده است. تحریک مغناطیسی مغزی tms با تغییر در تحریک پذیری نورونی امکان بررسی نقش عملکردی dlpfc را فراهم کرده است. اثرات نورومودولاسیون تی ام اس امکان ارتقا عملکرد شناختی را فراهم کرده است. هرچند مطالعات کمی این امر را حمایت می کنند. در این مطالعه ما به تحریک dlpfc چپ با فرکانس 10 هرتز پرداختیم و نشان دادیم که تی ام اس می تواند عملکرد شناختی را در حوزه های کلامی و فضایی افزایش دهد. اگرچه این بهبود در تمام آزمونها رفتاری مورد مطالعه مشاهده نشد و اثربخشی تی ام اس را به عنوان یک چالش باقی گذاشت.

اثرات داروهای هیستامینرژیک در هسته سپتون جانبی رت ها در تست elevated plus-maze بر رفتارهای شبه اضطرابی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم پایه 1386
  فرهاد ولی زادگان   پروین رستمی

چکیده ندارد.

اثر تزریق صفاقی آنالوگ گیرنده های اپیوئیدی و آنتاگونیست گیرنده موسکارینی بر فعالیت محور ‏‎hpa‎‏ و حافظه و یادگیری احترازی غیر فعال در موش صحرایی نر نژاد ویستار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت معلم تهران - دانشکده علوم 1380
  حیدر آقا بابا   شهربانو عریان

کورتیزول و ‏‎acth ‎‏ با اثر برروی سیستم نورواندوکراین و مناطق خاصی از مغز از جمله برجستگی میانی ‏‎median eminance‎‏ اندام زیر فورتیکس و نهایتا هیپوتالاموس ، فعالیت محور ‏‎hpa‎‏ را تحت تاثیر قرار می دهند همانطور که می دانیم محور ‏‎hpa‎‏ بر حافظه و یادگیری تاثیر مستقیم دارد و با تغییر در میزان فعالیت این محور میزان حافظه و یادگیری را دچار تغییرمی کند.دو سیستم نوروترانسمیتری مهم در زمینه حافظه و یادگیری ، سیستم کولینرژیکی موسکارینی و سیستم اپیوئیدی می باشند.آتروپین بعنوان آنتاگونیست گیرنده های موسکارینی ، مورفین بعنوان آنتاگونیست و نالوکسان بعنوان آگونیست گیرنده اپیوئیدی در این تحقیق بکار گرفته شدند.این یافته ها مشخص کردند که تزریق صفاتی آتروپین و مورفین باعث کاهش در میزان حافظه و یادگیری می شوند . تزریق درون صفاقی نالوکسان نیز در دوز پایین باعث افزایش و در دوزهای بالا باعث کاهش سطح حافظه و یادگیری در موش صحرایی می شوند.میانکنش بین آنتاگونیست های هر دو سیستم و نیز میانکنش بین آتروپین و مورفین نیز باعث القای سینرژیستی بر حافظه و یادگیری می گردد.ولی در مورد میانکنش بین آنالوگهای سیستم اپیوئیدرژیکی یکنوع اثر تعدیلی مشاهده می شود.