نام پژوهشگر: بها الدین نجفی
لیلا قادرپور نعمت اله موسوی
این پژوهش با هدف تحلیل اقتصادی صنایع تبدیلی کشاورزی و اثر سیاست های حمایتی دولت بر این صنایع انجام شد. برای این منظور از داده های ترکیبی واحدهای صنایع تبدیلی کشاورزی ایران طی سال های 1389-1380 استفاده و توابع تولید و عرضه برآورد گردید. همچنین بهره وری کل عوامل تولید و انعطاف پذیری واحدهای منتخب محاسبه شد. نتایج نشان داد که مواد واسطه و مصرفی و نهاده نیروی کار به ترتیب بیشترین مساعدت را به تولید این صنایع دارند. به طوری که انتظار می رود با افزایش 10 درصدی نیروی کار، تولید واحد های منتخب 2.1 درصد افزایش و همچنین مشخص شد بهره وری کارخانه های قند بالاتر از سایر رشته فعالیت هاست و واحد پشم بافی توس پایین ترین میزان انعطاف پذیری نهاده و ستاده را نشان داد. یافته ها نشان داد که افزایش 10 درصدی حمایت دولت در قالب پرداخت یارانه به انرژی و تسهیلات بانکی موجب افزایش عرضه به ترتیب 1.2 و 3.4 درصد می شود. با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود حمایت های دولت به طور تدریجی کاهش یابد و از استراتژی های تشویقی حمایتی کوتاه مدت استفاده شود.
آسیه نامجو جواد ترکمان
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تسهیلات اعتباری بر عملکرد اقتصادی مزارع پرورش ماهی در استان فارس در سال 1391 صورت گرفت. تعداد110 حوضچه پرورش ماهی سردابی در استان فارس وجود دارد که از میان آنها 86 حوضچه فعال مورد بررسی قرار گرفت. سپس در قالب داده های ترکیبی تولید و کارایی واحدها با استفاده از روش dea بررسی شد. در تصریح تابع تولید سال 1391 هر دو شکل کاب – داگلاس و ترانسلوگ برآورد گردید. تصریح تابع تولید برای واحدهای فعال نیز نشان داد مهمترین عامل ایجاد تفاوت میان واحدها از نظر مصرف دارو و مصرف غذا است. از میان متغیرهای مورد استفاده علاوه بر غذا، تعداد بچه ماهی و دبی آب ورودی به استخر نیز بر تولید اثر معنی دار نشان دادند. کارایی فنی واحدها تحت فرض بازده ثابت نسبت به مقیاس دارای تفاوت نسبتاً زیادی با یکدیگر بود. کارایی فنی 12 درصد از واحدها 100 درصد 11 مشاهده نیز دارای کارایی فنی کمتر از 70 درصد و 52 درصد از آنها در دامنه 80 - 100 درصد قرار دارند. کارایی اقتصادی واحدهای فعال در سال 1391 تحت فرض بازده ثابت نسبت به مقیاس دارای روندی مشابه روند کارایی تخصیصی بود. زیرا علیرغم کارایی فنی بالا اما کارایی تخصیصی بسیار پایین و در حدود 39 درصد حاصل شد و متوسط کارایی اقتصادی نیز حدود 34 درصد به دست آمد. از میان واحدهای استان در سال 1391 واحدهای نور خنجشت، صدرالله هوشمندی و رنگین کمان بیضا دارای بهترین عملکرد اقتصادی بودند. و همچنین با تحلیل سودآوری واحد های پرورش ماهی در استان فارس در سال 91 مشخص شد که واحدهایی که سود آوری بالاتری دارند و همچنین کارایی فنی بیشتری دارند تسهیلات بیشتری نسبت به واحد های دیگر دریافت کرده اند.
حسن انصاری سید نعمت اله موسوی
چکیده بدلیل وجود نوسانات بسیار زیاد و پیچیده، اغلب فرایندهای مولد سری زمانی مربوط به بخش کشاورزی به صورت فرایندهای تصادفی در نظر گرفته میشوند. نظریه آشوب، در پی جستجوی نظم در رفتار به ظاهر تصادفی سیستمهای دینامیک غیرخطی معین است. این نظریه در تولیدات کشاورزی دلالت بر این دارد که این متغیرها بطور کامل از یک رابطه معین غیرخطی پیروی کرده و در صورت آگاهی دقیق از شرایط آغازین، قابل پیش بینی خواهند بود. این تحقیق، آشوبناکی در تولید غلات ایران را با استفاده از آزمون بزرگترین نمای لیاپونوف، طی سالهای 1357تا 1389 مورد بررسی قرار میدهد. برای تخمین نمای لیاپونوف از الگوریتم ژاکوبین مبتنی بر شبکه عصبی، که توسط نیچکا و همکاران (1992) ارائه شد، استفاده میشود. نتایج حاصل از این الگوریتم بیانگر وجود آشوبناکی ضعیف در سری زمانی تولید غلات ایران میباشد. واژگان کلیدی: تولید غلات، آشوب، بزرگترین نمای لیاپانوف
شیوا گودرزی سید نعمت اله موسوی
در این مطالعه به منظور بررسی تأثیر افزایش قیمت آب بر میزان آب مصرفی و سایر نهاده های کشاورزی در منطقه جم در استان بوشهر، تغییرات تابع تقاضای آب، زمین، کود، سم و نیروی کار پس از افزایش قیمت آب با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده های معکوس (idea) تخمین زده شد. جهت بررسی نحوه تأثیرپذیری کشاورزان با کارآیی و اندازه زمین متفاوت، کشاورزان نمونه را به گروه های مختلف تقسیم و واکنش آنها به افزایش قیمت آب با یکدیگر مقایسه گردید.
قاسم نوروزی بها الدین نجفی
به لحاظ اهمیت بازاریابی محصولات کشاورزی، بازاریابی برنج در استان گیلان و پیوستگی بازار این محصول مورد مطالعه قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز این تحقیق جهت بررسی بازاریابی از طریق تحقیق پیمایشی و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شد. نمونه های مورد نیاز، به روش نمونه گیری تصادفی و سیستماتیک انتخاب گردیدند. بر این اساس، 110 پرسشنامه تولید کننده، 22 پرسشنامه عمده فروش، 40 پرسشنامه خرده فروش و 11 پرسشنامه تبدیل کننده تکمیل شد. کلیه اطلاعات پرسشنامه مربوط به فصل زراعی 78 - 1377 بوده است. جهت بررسی پیوستگی بازار برنج، دو بازار تهران و گیلان انتخاب و اطلاعات مربوط به شاخص قیمت ماهانه خرده فروشی ارقام برنج برای سالهای 1377 و 1378 از بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بدست آمد. برای مطالعه بازاریابی از معیارهای کارایی بازاریابی، حاشیه ارزیابی، توابع حاشیه بازاریابی، ضریب هزینه بازاریابی و سهم عوامل بازاریابی استفاده گردید. برای مطالعه پیوستگی بازار نیز از آزمون همگرایی و آزمون علیت انگل - گرانجر استفاده شد. نتایج مطالعه نشان می دهد که مهمترین خدمات بازاریابی برنج، تبدیل، انبارداری، بسته بندی، درجه بندی و اعتبارات بوده و در میان بازارهای مختلف، بازار عمده فروشی (علافان) از اهمیت بیشتری برخوردار است. عدم ثبات قیمت در بازار و کمبود اعتبارات و سرمایه از مشکلات عمده فروش محصول از نظر شالیکاران منطقه می باشد. همچنین وجود تعداد زیاد بازارهای محلی و دخالت غیرقانونی دیگر گروهها (از قبیل تبدیل کنندگان، خریداران محلی و تاجران) که مهمترین مشکل بازاریابی برنج از نقطه نظر عمده فروشان و خرده فروشان است. محاسبه حاشیه بازاریابی برای ارقام پرمحصول و کم محصول نشان داد حاشیه عمده فروشی بالاتر از حاشیه خرده فروشی است. همچنین، حاشیه بازاریابی ارقام کم محصول بیشتر از حاشیه بازاریابی ارقام پرمحصول می باشد. نتایج تخمین حاشیه بازاریابی با استفاده از مدلهای اضافه بها، حاشیه نسبی، هزینه بازاریابی و انتظار منطقی بیانگر آن است که هزینه بازاریابی و قیمت خرده فروشی دارای ارتباط مستقیم و معنی داری با حاشیه بازاریابی این محصول هستند. بررسی کارایی بازاریابی مسیرهای مختلف برای هر دو رقم برنج پرمحصول و کم محصول نشان داد که کارایی قیمتی و کارایی فنی ارقام کم محصول در هر مسیر نسبت به ارقام پرمحصول بالاتر است. علاوه بر این، کارایی قیمتی مسیر بازاریابی که کشاورزان محصول خود را در بازار عمده فروشی به فروش می رسانند، نسبت به کارایی قیمتی دیگر مسیرها بیشتر و سهم شالیکاران از قیمت مصرف کننده بالاتر است. مطالعه پیوستگی بازار با استفاده از آزمون همگرایی و آزمون علیت انگل - گرانجر نشان داد که بازار برنج پیوسته بوده و ارتباط بلند مدت یکطرفه از بازار تهران به بازار گیلان وجود دارد. این موضوع نشان می دهد که بازار برنج گیلان قیمت پذیر بوده و خریداران تعیین کننده قیمت می باشند. در پایان، پیشنهاداتی بمنظور بهبود وضعیت بازاریابی برنج ارائه گردیده است.
علیرضا رحمتی بها الدین نجفی
هدف اصلی این مطالعه، تعیین اثر سیاستهای مداخله ای دولت بر رشد عرضه محصولات کشاورزی طی دوره زمانی 77 -1363 می باشد که برای نیل به آن، ابتدا اشکال مختلف نرخ حمایت به عنوان معیاری جهت برآورد مداخلات محاسبه شده است. سپس با استفاده از مدل تعدیل جزئی نرلاو، توابع عرضه چهار محصول اساسی کشاورزی شامل گندم، برنج، چغندرقند و پنبه برآورد گردیده و معیار نرخ حمایت به عنوان یکی از متغیرهای توضیحی موثر بر عرضه وارد مدل شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که بطور کلی در دوره مورد مطالعه، انواع شاخصهای قیمت محصولات کشاورزی، در مقایسه با شاخص قیمت بخش غیرکشاورزی، روند یکسانی نداشته و در اوائل دوره مورد مطالعه شاخصهای بخش کشاورزی وضعیت بهتری داشته اند، ولی از ابتدای دهه 70، این روند معکوس شده است. همچنین محاسبه نرخهای حمایت برای چهار محصول مورد مطالعه بیانگر آنست که به استنثای برنج که در برخی سالها نرخ حمایت مثبت داشته، سایر محصولات از عدم حمایت برخوردار بوده اند. بررسی اثر متغیرهای نرخ حمایت روی عرضه محصولات فوق نشان داد که در غالب موارد، این متغیرها تاثیر معنی داری روی عرضه محصولات نداشته و یا کشش عرضه نسبت به تغییرات آنها بسیار پایین بوده و فقط در محصول چغندرقند، این متغیرها با کشش بوده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که موفقیت دولت در ایجاد انگیزه در کشاورزان در جهت افزایش تولید محدود بوده و تجدیدنظر در سیاستهای موجود در جهت تقویت انگیزه تولید، توصیه شده است.
محمد عبداللهی عزت آبادی بها الدین نجفی
با توجه به اینکه کشاورزان توانائی کنترل شرایط آب و هوایی ، سازمان بازار و محیط نهادی که در آن تولید می کنند را ندارند، معمولا با ریسک تولید و قیمت و در نتیجه آن نوسانات درآمدی بالا روبرو هستند.هنگامی که کشاورزی به سمت تخصصی شدن و تک محصولی بودن می رود، مسئله نوسانات درآمدی حادتر می شود. در این رابطه می توان به تولید محصول پسته در بیشتر نقاط ایران اشاره نمود. از آنجایی که در اکثر این مناطق ، به علت شوری و کمبود آب محصول پسته تنها محصول تولیدی است، چنین به نظر می رسد که نوسانات درآمدی پسته کاران نسبت به سایر کشاورزان بالاتر باشد. زیرا در این شرایط کشاورزان پسته کار نمی توانند از ابزاری چون تنوع کشت جهت کاهش این نوسانات استفاده کنند . علاوه بر این قیمت پسته نیز به علت صادراتی بودن آن می تواند مانند سایر کالاهای صادراتی دارای نوسانات بالایی باشد.در مطالعه جاری پس از بررسی نوسانات درآمدی پسته کاران ایران، امکان استفاده از طرحهای بیمه محصول ، بازار آتی و بازار اختیار معامله برای کاهش این نوسانات مورد توجه قرار گرفت.برای این منظور سه استان کرمان، یزد و سمنان به عنوان استانهای نمونه انتخاب شدند.نتایج مطالعه نشان داد که عملکرد در هکتار محصول پسته بطور کامل تصادفی و غیرقابل پیش بینی بوده در حالی که قیمت این محصول را تا حدودی می توان پیش بینی نمود.بنابراین نیاز به ابزارهایی چون بیمه محصولات کشاورزی جهت کاهش ریسک تولید و بازارهای اختیار معامله و آتی جهت کاهش ریسک قیمت احساس می شود. در پایان راهکارهایی برای بهبود طرح بیمه محصول پسته و افزایش احتمال موفقیت بازارهای آتی و اختیار معامله برای این محصول در ایران پیشنهاد شد.