نام پژوهشگر: احمد موتقی
نادر بشردوست احمد موتقی
دنیای مدرن با نمودهای تازه خود موجب شگفتی و توجه جهانیان به غرب شد. هجوم سراسیمه بشریت به سمت این تحولات و افزایش انتظارات جهانیان از یک سو و جوانی و کم تجربگی مدرنیته و مشکلات موجود در غرب از سوی دیگر، موجب تضعیف شعارهای مدرنیته شد. از آن پس آشکارگی عدم توانایی مدرنیته و تعارضهای نظری و عملی آن، سبب شد نقادانی در درون آن وارد عرصه اعتراض شوند. بخش اول ابتدا به مفاهیم اصلی مدرنیته پرداخته و سپس وارد نقد مفصل مدرنیته از جانب متفکران رادیکال و محافظه کار و ... شده است که مهمترین آنها، نقد فریدریش نیچه اندیشمند آلمانی، مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی و میشل فوکو متفکر فرانسوی می باشد. با بهره گیری از مباحث این سه متفکر و نقادان مهم دیگر به رابطه میان سنت و مدرنیته پرداخته شده است و اعلام می دارد که مدرنیته با انحصار عقل و تفکیک میان حوزه های عقلی و ناعقلی و یکسان دانستن مفهوم عقل با عقل غربی، موجب محرومیت انسان غربی از تجارت فراعقلی یا عقلهای غیر غربی شده است. آغاز استعمار با آغاز نقادی درغرب همراه شد. اما این نقادی هنوز وارد جهان غیرغربی مورد تجاوز غرب نشده بود. جهان غیرغربی خصوصا جهان سوم در مقابله با استعمار، تنها غرب متجاوز را می دید ولی از غرب متفکر و نقاد خبر نداشت. در بخش دوم ابتدا توضیح داده می شود که چگونه جهان سوم و خصوصا ایرانیان از اوایل قرن بیستم با تفکر غرب آشنا شدند و سپس از نیمه همان قرن، تفکر ضد استعماری خود را بر پایه های استدلالی اندیشه نقادی در غرب استوار ساختند و در نهایت مدرنیته با گرفتار شدن در دام استعمار، زمینه مخالفت های جدی در مقابل خود را فراهم نمود. بطوریکه در پایان این بخش به متفکران معاصر ایران خصوصا علی شریعتی و رضا داوری پرداخته می شود که با بهره گیری از متفکران و منتقدان مهم غربی همچون نیچه، هایدگر، هوسرل، اشتراوس، فوکو، به نقد غرب می پردازند و با ارائه تصویری کریه از غرب، توجه ایرانیان را به بازگشت به خویشتن و به سنتهای ایرانی و اسلام معطوف می سازند.