نام پژوهشگر: حمید زاهدی
مریم عقابی حمید زاهدی
تحقیق حاضر در تلاش برای شناسایی الگوی یادگیری فراگیران ایرانی زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی بر مبنای طبقه بندی اهداف آموزشی بلوم، حوزه ادراکی، میکوشد به سه سوال تحقیق زیر پاسخ دهد: 1) تاثیر طبقه بندی بلوم برعملکرد شرکت کنندگان در آزمون های طراحی شده در سه مولفه زبانی واژگان، دستور زبان و کارکرد زبان؛ 2) تاثیر جنسیت و 3) سطح بسندگی زبانی برعملکرد شرکت کنندگان در آزمون های طراحی شده بر مبنای طبقه بندی بلوم ازاهداف آموزشی. محقق برای انجام این تحقیق، سه آزمون موفقیت تحصیلی مجزا طراحی نمود که هر یک شامل سوالات واژگان، دستور زبان و کارکرد زبان برای اعضاء سه گروه بسندگی پایین تراز متوسط ، متوسط و بالا تر از متوسط می باشد. هر سه آزمون بر مبنای گروههای طبقه بندی بلوم در حوزه آموزش زبان و اهداف آموزشی کتب درسی زبان آموزان، یعنی اینترچنج ( (interchange 1،2 و 3 طراحی شدند. نود و شش فراگیر زبان انگلیسی مشغول به تحصیل در موسسه زبان انگلیسی سیمین کرمان در این آزمون ها شرکت نمودند. این افراد به دو جنسیت و سه سطح بسندگی زبانی تعلق داشتند. بعد از برگزاری آزمون ها، اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل های آماری مانند محاسبه میانگین، انحراف معیار، آزمون اندازه گیری های مکرر، فرمول منووا(manova) ، آزمون مقایسه های جفتی و آزمون مقایسه چندگانه شفی ((scheffe مورد بررسی قرارگرفتند. تحلیل های آماری نتایج زیر را ارائه نمود: از جنبه الگوی یادگیری فراگیران ایرانی زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی بر مبنای طبقه بندی اهداف آموزشی بلوم، شرکت کنند گان در آزمون ها بالاترین میانگین را در سطوح دانش و سپس درک مطلب بدست آوردند، در حالیکه پایین ترین میانگین ها متعلق به سطوح ترکیب و سپس ارزیابی بود. از جنبه مولفه های زبانی، نتایج آزمون اندازه گیری های مکرر نشان داد که تفاوت بین میانگین های گروه ها از لحاظ مولفه های زبانی معنی دار است. از جنبه تفاوت های جنسیتی، نتایج آزمون منووا تفاوت معنی داری بین نمرات دو جنسیت در سطوح مختلف طبقه بندی بلوم نشان نداد. اثر تعاملی بین سطوح بلوم و جنسیت در زمینه واژگان معنی دار بود در حالیکه در دو مولفه زبانی دیگر اثر معنی داری مشاهده نگردید. از لحاظ سطوح بسندگی، نتایج آزمون منووا نشان داد که تفاوت بین میانگین های گروه ها از لحاظ طبقه بندی بلوم و سطوح بسندگی در هر سه مولفه زبانی معنی دار است. از جنبه اثر تعاملی، اثر بین متغیرهای طبقه بندی بلوم و سطوح بسندگی برای واژگان و کارکرد زبان معنی دار بود، در حالیکه در زمینه دستور زبان اثر تعاملی معنی داری بین دو متغیرمدکور مشاهده نگردید.
فاطمه رمضانی علی اصغر رستمی ابو سعیدی
چکیده یادگیری زبان همچون فراگیری سایر مطالب همراه با ارتکاب خطاست. زبان آموزان زبان دوم یا خارجه در حین یادگیری زبان جدید مرتکب خطاهای زیادی می شوند. گرچه تحلیل و تجزیه خطاها به منظور تعیین منابع زبانشناسی و روانشناسی آنان موضوع جدیدی نیست اما همواره برای هر فردی که سعی در یادگیری یا تدریس زبان خارجه دارد جذاب می باشد. از طریق تحلیل خطاهایی که زبان آموزان مرتکب میشوند مدرس به درک واضحی از ذات زبان درونی آنان دست می یابد. این مطالعه سعی بر این دارد که خطاهای زبان آموزان ایرانی در مقاطع متوسط (پایین) و پیشرفته که زبان انگلیسی را به عنوان زبان خارجه فرا میگیرند تعیین و تحلیل کند. تحقیق حاضر بر الگوهای خطا در بیان شفاهی و بالاخص بر خطاهای دستوری تاکیید دارد که چارچوب پیشنهادی الیس بر اساس مدل کردر را دنبال می کند. این تحقیق از طریق تحلیل کمی خطاهای بین زبانی از دیدگاه قواعد دستوری و منابع خطاها فراوانی و توزیع خطاهای بین زبانی را بررسی کرده نوع خطاهایی که بر توسعه سیستم بین زبانی در سطوح مختلف مهارت تاثیر فراوان دارند را یافته و میزان تاثیر زبان مادری بر سیستم بین زبانی را نشان میدهد. نتایج تحقیق نشان میدهد که زبان آموزان در هر مقطعی یک سیستم بین زبانی را دارا میباشند و از استراتژی های مختلف یادگیری نیز استفاده می کنند. زبان آموزان بیشتر به این دلیل مرتکب خطا می شوند که سطح مهارت زبانی آنان در حدی نیست که بتوانند زبان مقصد را به درستی به کار برند. هنگامی که زبان آموزان سعی بر تکلم به زبان مقصد دارند الگوهای اصلی زبان اول با الگوهای زبان مقصد تداخل پیدا می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد که مراحل ابتدایی یادگیری زبان خارجه تا حد زیادی تحت تاثیر زبان اول می باشد. زبان آموزان در مقاطع ابتدایی سعی بر این دارند که زبانی ساده را برای بیان مقاصد خود استفاده کرده و از طریق محک زدن فرضیه ها به دستور زبان مقصد نزدیکتر شوند. با در نظر گرفتن مراحل پیشروی سیستم بین زبانی نتیجه گیری می شود که زبان آموزان مقاطع متوسط (پایین) در مرحله پیدایش و زبان آموزان مقطع پیشرفته مابین مراحل سیستماتیک و ثبات می باشند. نتایج تحقیق نشان می دهد که زبان آموزان و مدرسان ایرانی آگاهی لازم را در زمینه خطاها ندارند. در بیشتر موارد بین زبان آموزان و مدرسان تفاهمی در مورد انواع خطاها وجود ندارد
کامران ربانی ابراهیمی پور حمید زاهدی
این تحقیق با هدف بررسی و توصیف نگرش مدرسین زبان انگلیسی در دوره پسامتد انجام گرفت. بر اساس مطالعات محققان دیدگاه ها ونگرش های متفاوتی در زمینه استفاده از متد های پیشین در آموزش زبان انگلیسی وجود دارد. به طور مثال از دیدگاه ( بل 2003 و لارسن فریمن 2001 ) روش های تدریس هنوز توسط مدرسین مورد استفاده می گیرد و این خود گواه با ارزش بودن متد ها در درجات مختلف می باشد. از سویی دگر نظرات متفاوتی توسط ( پرابا 1990 براون 2002 ریچاردز 1990 و کوماراوادیولو 1997 2001 ) مبنی بر کم ارزش شدن وضرورت کنار گذاشتن متد ها بیان شده است. بر اساس تحقیقات ( بل 2007 ) مدرس هایی که روش گزینشی را اعمال میکنند تکنیک های متدهای مختلف را مورد استفاده قرار می دهند. به عنوان اخرین مثال عقیده ( راجاگپالن 2008 ) بر این است که تغیرات در تدریس مدرسان زبان انگلیسی هماهنگ با تئوری ها و رویکردهای روز صورت نمی گیرد. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از یک مصاحبه ای نیمه سازمان یافته که دارای 2 قسمت آگاهی- شناخت و نگرش- ترجیحات و شامل 22 سوال بود استفاده شد. 30 نفر از مدرسین مرد و زن زبان انگلیسی در تحقیق شرکت کردند. نتایج تحقیق نشان دهنده 3 واقعیت می باشد. (1) مدرسین زبان انگلیسی عموما روش تدریس سلیقه ای را مورد استفاده قرار می دهند. (2) مدرسین زبان انگلیسی به دلیل عدم آگاهی کافی نسبت به قوانین و اصول تدریس و یادگیری، تکنیک های خود از متدهای مختلف قرض گرفته و آنها را در کنار هم به شکل تصادفی قرار میدهند. ( 3 ) مدرسین تمایل دارند که روش تدریس خود را گزینشی یا اکلکتیک بخوانند هر چند که چنین ادعایی براساس تعریف تفکر گزینشی در پسا متد صحت ندارد.
حمید زاهدی ناهید فرضی
از آنجا که بحران قرن 21، بحران انرژی است، مطالعه موضوعات در این راستا و بویژه انرژی های پاک و تجدیدپذیر همچون انرژی خورشیدی، بسیار مفید و در حقیقت، ضروری می نماید. ترکیب علم قدرتمند شیمی فیزیک با این موضوع، می تواند بسیار راهگشا باشد.
ابوالقاسم محاسب حمید زاهدی
چکیده ندارد.
محمد مهدی دانشمند حمید زاهدی
چکیده ندارد.
صالح مولوی نژاد حمید زاهدی
چکیده ندارد.
مهدی عین بیگی مینا رستگار
چکیده ندارد.
مشوانی وال کرام الدین حمید زاهدی
چکیده ندارد.
مجید ثمره مقدم علی اصغر رستمی ابوسعیدی
چکیده ندارد.
سمانه معمارپور مینا رستگار
چکیده ندارد.
فرحناز دلاوریان علیرضا منظری توکلی
چکیده ندارد.
فخرالسادات سجادی حمید زاهدی
تحقیق حاضر به این مساله پرداخت که ایا تعادلی در یادگیری شش جز از مدل دانش زبانی بکمن و پالمر(1996) توسط نمونه ای 106 نفری از دانش اموزان سطوح مقدماتی (تعداد=49) و متوسط پایین (تعداد= 57)، وجود داشته است یا خیر؟ این تحقیق به طور خاص سوالات زیر را مورد بررسی قرار داد:(1)ایا تفاوت معناداری در عملکرد دانش اموزان هر سطح در اجزا متفاوت دانش زبانی وجود داشته است؟ (2) ایا تفاوت معناداری بین عملکرد دانش اموزان دو سطح در هر جز از دانش زبانی وجود داشته است؟ اجزا انتخابی این تحقیق شامل لغت، تلفظ، نحو، کارکرد، انسجام متنی و حرف ربط می باشند. شرکت کنندگان این مطالعه از یک موسسه زبان در کرمان انتخاب شده اند که کتاب درسی ای به نام اینترچینج را می خوانند. برای براورده کردن اهداف تحقیق، محقق به طور خاص دو تست را به طور جداگانه برای دانش اموزان دو سطح طراحی کرد. این تست ها بر اساس دو جدول مشخصات طراحی شده اند که ابتدا این جداول توسط محقق بر اساس اهداف دو کتاب درسی ساخته شده بودند. هر تست شامل 60 سوال چهار گزینه ای می باشد و شش جز انتخابی در حقیقت محتوای اصلی هر تست را مشخص می کند. تست ها دو بار پایلوت شدند و سوالات هر تست در خصوص ویژگی های متفاوت سوالی، بررسی و اصلاح شدند. علاوه بر این شاخص پایایی تست ها با روش کی آر-21 حساب گردید. شاخص پایایی تست اینترچینج یک برای سطح مقدماتی90/0 و شاخص پایایی تست اینترچینج دو برای سطح متوسط پایین 82/0 بدست امد. دو انالیز واریانس رپیتد مژرز انجام شدند تا اولین سوال تحقیق پاسخ داده شود. یافته ها نشان دادند که تفاوت معناداری در عملکرد دانش اموزان هر سطح در اجزا متفاوت دانش زبانی وجود داشته است. بنابراین تعادلی در یادگیری شش جز زبان وجود نداشت. همچنین دو مقایسه دو به دویی نیز انجام شد تا مشخص شود کدام جفت از میانگین ها با یکدیگر تفاوت معنی دار داشتند. برای پاسخ دادن به سوال دوم تحقیق، شش تی تست از نوع مستقل به طور جداگانه انجام شد و نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین های دو سطح برای هر کدام از اجزا لغت، تلفظ، کارکردوانسجام متنی وجود داشته است.اما هیچ تفاوت معنی داری بین میانگین های دو سطح برای هر کدام از اجزا نحو و حرف ربط وجود نداشت.
حمید زاهدی
چکیده ندارد.
حمید زاهدی عبدالمهدی ریاضی
اهداف این پایان نامه عبارتند از: 1) ایجاد یک مدل فازی دانش و حدس برای آزمونهای چند گزینه ای و 2) ایجاد یک روش نمره دهی چند وجهی که بتواند تا اندازه ای دانش نسبی را در آزمون های چند گزینه ای مورد سنجش قرار دهد. در رابطه با اولین هدف، نگرش نظری به مفهوم دانش از منظر منطق فازی باعث پیدایش طبقه بینابینی دانش نسبی گردید. سپس برای درک طبیعت ساختاری دانش نسبی از طریق تجربی، به 10 آزمودنی دو آزمون لغت و ساختار، هریک شامل 20 سوال چهار جوابی، داده شد. از آزمودنی ها خواسته شد در حالیکه به هر سوال پاسخ می دهند ((برون فکری)) کنند و سپس به پرسش های محقق درباه همان سوال آزمون پاسخ دهند. هدف محقق این بود که سطوح دانش آزمودنی ها را در مورد اجزای هر سوال تعیین کند. در این راستا دو ((قالب کدبندی)) براساس پروتکل ها، تحلیل انجام تکلیف، و اهداف تحقیق طراحی شد. پس از آن پروتکل ها مورد بررسی قرار گرفتند تا تعیین شود کدام کلاسه های کدبندی هویت اساسی قطبهای دو گانه دانش را تشکیل می دهند. سپس از همین رویکرد در بقیه پروتکل ها جهت یافتن کلاسه های دانش نسبی استفاده گردید. کدهای مشابه به صورت کلاسه های طبیعی دسته بندی شدند که نتیجه آن ایجاد یک مدل دانش با پنج کلاسه برای آزمون های چند گزینه ای بود. سپس بر پایه مدل دانش، یک مدل حدس شامل پنج کلاسه بدست آمد. جهت هدف دوم این مطالعه یعنی اندازه گیری پاسخهای غیر دو وجهی، با استفاده از رویکرد فازی و از دیدگاه روان سنجی، ساختار دانش-که اندازه گیری آن هدف روان سنجی می باشد - مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از متغیر ((اطمینان)) با دو ارزش ((مطمئن)) و ((نامطمئن)) به عنوان دومین معیار اندازه گیری، در کنار معیار مرسوم ((پاسخ)) با دو ارزش ((صحیح)) و ((غلط)) استفاده شد، که در مجموع باعث پیدایش چهار حالت پاسخ گردید. سپس برای تعیین ارزش عددی هر حالت از پشتوانه روان سنجی ((مدل تصحیح حدس)) استفاده گردید تا پاسخ های کاملا تصادفی همدیگر را خنثی کنند علیرغم اینکه منطق تئوریک این مدل و مدل فازی متفاوت می باشند. این روند منجر به ایجاد یک روش نمره دهی فازی بنام ((پارلج)) گردید که دارای دستورالعمل، پاسخنامه، و روش و فرمول نمره دهی خاص خود جهت اندازه گیری دانش چند وجهی در آزمون های چند گزینه ای می باشد. سپس برای شناخت خصوصیات پارلج از طریق تجربی، به 35 آزمودنی همان دو آزمون لغت و ساختار داده شد. بطور کلی نتایج نشان داد که پارلج با تشویق فرهنگ پاسخ واقعی تر تا حد زیادی می تواند مدل فازی دانش را اندازه گیری کند.