نام پژوهشگر: مرتضی سلطانی
سیدپیمان ذاکری مرتضی سلطانی
در این پایان نامه به اثر استاتیک کازیمیر بین صفحه های رسانا ناشی از حضور مواد مغناطودی الکتریک با شرایط مرزی مختلف پرداخته ایم. دو صفحه ی موازی را که به فاصله h از یکدیگر قرار دارند و یک یا چند محیط را در بر گرفته اند در نظر می گیریم، در مسأله ی اول هدف محاسبه ی نیروی عمودی برای دو محیط تک لایه و چند لایه بین صفحه های صاف است و در مسأله ی دوم به محاسبه ی نیروی عرضی بین صفحه های ناهمواری می پردازیم که بین آن ها را خلاء یا محیط مغناطودی الکتریک پر کرده است. با استفاده از رهیافت انتگرال مسیر، میدان الکترومغناطیسی در حضور یک یا چند تیغه ی مغناطودی الکتریک کوانتیده و تابع های همبستگی مربوطه مشخص می شود. در چارچوب روش های انتگرال مسیر، با محاسبه کردن تابع گرینِ متناظر با هندسه ی مورد بررسی، نیروی کازیمیر بین دو رسانای ایده آل، موازی و بینهایت بزرگ بدست می آید. برای یک محیطِ مفروض با پذیرفتاری های الکتریکی و مغناطیسی معلوم، عبارت های صریحی برای نیروی کازیمیر بدست آمده است و می توان گفت که در غیاب یک محیط، نتایج به نیروی اصلی کازیمیر بین دو صفحه ی موازی رسانا که در خلاءِ کوانتومی الکترومغناطیسی قرار گرفته اند، میل می کند. در مسأله ی اول، نیرو به فاصله ی بین دو رسانا(h)، ضخامت(d) و تابع دی الکتریک(?) محیط بستگی دارد. در مسأله ی دوم وقتی که سطحِ دو رسانا ناهمواری داشته باشد، به خاطر تقارن برش انتقالی، اثر عرضی کازیمیر اتفاق می افتد که این اثر علاوه بر فاصله ی بین دو رسانا، ضخامت تیغه و تابع دی الکتریکِ آن، به فاصله ی تیغه از رساناها(h_1) و هم چنین طول موجِ ناهمواری های(?) روی سطوح رسانا بستگی دارد.
سیده سبا سیاحی مرتضی سلطانی
در این پژوهش درهم تنیدگی کوانتومی در حضور سیاه چاله گاوس- بونه با ابعاد بالاتر برای میدان اسکالر و میدان دیراک بررسی می شوند. فرض می شود دو ناظر لخت آلیس و باب یک حالت درهم تنیده کلی را در لحظه همزمانی به اشتراک می گذارند. پس از آن ناظر باب برای پرهیز از سقوط در سیاه چاله شتابدار شده و در چارچوب نالخت قرار می گیرد. این در حالی است که ناظر آلیس همچنان لخت باقی مانده و به سمت سیاه چاله سقوط آزاد می کند. در این بررسی ها ناظر باب پس از شتابدار شدن در دو موقعیت نزدیک و دور از افق سیاه چاله قرار دارد. هنگامی که ناظر شتابدار دور از سیاه چاله باشد دمای هاوکینگ را ثبت می کند. درحالی که اگر ناظر مذکور در همسایگی افق رویداد باشد شتاب آن شتاب ویژه بوده و بنابراین باب دمای تولمن را ثبت خواهد کرد. از این رو دمای تولمن و دمای هاوکینگ برای سیاه چاله بعد چهار و ابعاد بالاتر از آن به دست آورده می شود. نظریه لاولاک مطالعه فضا زمان با ابعاد بالاتر را ممکن می سازد. با بررسی لاگرانژین لاولاک عبارت گاوس بونه آشکار می شود. پس از طی این روند سنجه های نگاتیویته و نگاتیویته لگاریتمی برای سیستم های بوزونی و فرمیونی اندازه گیری شده و درهم-تنیدگی کوانتومی به صورت تابعی از بعد فضا زمان، شعاع افق رویداد و ثابت گاوس- بونه بررسی می گردد. در این پژوهش همچنین تقریب تک بسامدی در نظر گرفته نمی شود. بنابراین به تعریف مدهای آنرو و ارتباط آن با مدهای مینکوفسکی و ریندلری می پردازیم. در پایان کمیت اطلاع رسانی متقابل را برای هر دو سیستم بوزونی و فرمیونی اندازه گیری شده و رفتار آن بر حسب دمای هاوکینگ مطالعه می شود.
محمدهادی امین جواهری مرتضی سلطانی
در این کار ما به بررسی درهم تنیدگی سامانههای دوبخشی و سهبخشی روی میدانهای بوزونی آزاد در ورای تقریب تک مد می پردازیم. ابتدا معادلهی کلاین- گورون را در مختصات عام استخراج می کنیم، سپس مختصاتهای مینکوفسکی و ریندلری را معرفی می کنیم و پاسخهای معادلهی کلاین- گوردون را در این دو مختصات بدست می آوریم و مورد ارزیابی قرار می دهیم. در ادامه ضرایب بگولیوبوف را معرفی و اثر آنرو را بررسی می کنیم. برای آنکه بتوانیم عملگرهای مینکوفسکی را برحسب نوع ریندلری آن بسط دهیم، باید ضرایب بگولیوبوف این تبدیل را بدانیم. در این کار ما برخلاف کارهای گذشته به محاسبهی مستقیم این ضرایب می پردازیم و به طور جداگانه ضرایب بگولیوبوف را در فضا- زمان چهاربعدی برای میدانهای مختلط و نیز در فضا- زمان دوبعدی برای میدانهای حقیقی، محاسبه می کنیم. با محاسبهی درهم تنیدگی سامانههای دوبخشی در هرکدام از دو حوزهی بیان شده، مشاهده می شود که رفتار این کمیت برحسب شتاب ناظر در این دو حوزه تفاوتی با هم ندارد. در ادامه دو کلاس غیر همارز از سامانههای سهبخشی را معرفی می کنیم. رفتار درهم تنیدگی سامانههای سهبخشی، زمانی که یکی از زیرسامانهها شتاب میگیرد، روی میدانهای حقیقی متفاوت است. برای حالت ghz درهم تنیدگی برحسب شتاب ناظر رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهد؛ تنیدگی پی گاهی با افزایش شتاب افزایش و گاهی کاهش مییابد، همچنین در حد شتاب بینهایت مقادگر حدی متفاوتی دارند. برای حالت w نیز درهم تنیدگی رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهد ولی در حد شتابهای بالا تفاوت در رفتار تنیدگی پی از بین میرود. در هر دوحالت ghz و w در شتاب های بالا، تفاوت ناظر و پادناظر شتابدار از بین می رود. همچنین در حالت w تمایز میان تقریب تک مد و ورای تقریب تک مد از بین می رود.
حامد عزت آبادی پور مرتضی سلطانی
در این پایان نامه به بررسی اندازه گیری کوانتومی روی کیوبیت های ابررسانا در مدارهای ابررسانای الکترودینامیک کوانتومی می پردازیم. از این از آن جا که این کیوبیت ها دارای مزایای متعدد مانند داشتن زمان واهمدوسی بسیار بالا نسبت به سایر کیوبیت های معرفی شده، قابلیت تجمیع درمدارها و... دارای اهمیت هستند، توضیحات جامعی در مورد ساختار کیوبیت های ابررسانا ارائه می کنیم و سپس مختصری در مورد مدار های ابررسانا توضیح می دهیم. در ادامه اصول مربوط به اندازه گیری کوانتومی را مورد بررسی قرار داده می دهیم و به بحث در مورد روش های مختلف اندازه گیری و شرایط و چگونگی انجام اندازه گیری در این روش ها بحث می-پردازیم. همچنین درباره شرایط مربوط به اندازه گیری ضعیف و گذار از اندازه گیری ضعیف به اندازه گیری قوی برای بازخوانی حالت یک کیوبیت ابررسانای بار بحث می کنیم. سپس با توجه به اهمیت اندازه گیری غیرمخرب کوانتومی به بررسی اندازه گیری غیر مخرب کوانتومی برای باز-خوانی حالت یک کیوبیت ابررسانای شار در یک مدار ابررسانای الکترودینامیک کوانتومی می-پردازیم، که برای این کار ابتدا به بازنگری مسئله اندازه گیری غیر مخرب حالت یک کیوبیت با استفاده از یک کاواک مشدد می پردازیم. سپس با استفاده از روش کار در این مسئله ذکر شده و با استفاده از یک تقریب مناسب توانستیم به اندازه گیری غیر مخرب کوانتومی روی یک کیوبیت ابررسانای شار بپردازیم. درانتها نیز به بررسی تاثیر اندازه گیری پیوسته برروی درهم تنیدگی بین دو کیو بیت در حال برهم کنش با حمام های جداگانه و همچنین یک حمام مشترک می پردازیم.
ابوالفضل اسلامی مرتضی سلطانی
چکیده سامانه های متغیر پیوسته نقش مهمی در اطلاعات و محاسبات کوانتومی ایفا می کنند. از جمله کاربردهای این سامانه ها در اپتیک کوانتومی می توان از نقش آنها در دوربری کوانتومی، توزیع رمز کوانتومی و فشرده سازی کدها نام برد. مهمترین مزیت این سامانه ها نسبت به سامانه های دیگر واهمدوسی کمتر آنها است. تمرکز اصلی ما در این پایان نامه بر روی حالت های گاوسی متغیر های پیوسته که به وسیله ی تابع توزیع و یا تابع مشخصه ی ویگنر تعریف می شوند، خواهد بود. از طرفی نوسانگر هماهنگ یکی از مسائل مهم مکانیک کوانتومی است که از نقطه نظر آموزشی، برای روشن کردن مفاهیم و روش های اصلی مکانیک کوانتومی مورد استفاده قرار می گیرد. برای این منظور، ابتدا در هم تنیدگی را در سامانه های گسسته و سپس در سامانه های پیوسته مورد بررسی قرار داده و علاوه بر آن حالت های گاوسی را در فضای فاز که توسط تابع ویگنر مشخص می شود معرفی کرده و شرط جداپذیری را دراین سامانه ها بررسی می کنیم. پس از آن به معرفی معادله ی اصلی در یک نوسانگر می پردازیم و در ادامه ی کار معادله ی اصلی را برای یک جفت نوسانگر جفت شده با دو حمام اتلافی مستقل از هم به دست می آوریم و در نهایت تابع ویگنر این سامانه را حساب کرده و بر اساس آن در هم تنیدگی را در این سامانه محاسبه می کنیم.
جلال جلالی مرتضی سلطانی
در قرن اخیر حوزه مربوط به رایانش کوانتومی و اطلاع رسانی کوانتومی، که از جذابیت زیادی برخوردار است، مورد توجه فیزیکدانان جهان قرار گرفته است و هر یک از منظری به مطالعه ی این حوزه پرداخته اند، به صورتیکه این حوزه شاخه های بسیاری پیدا کرده است. گستردگی این شاخه ها باعث شده تا پژوهشگران حوزه های مختلف از ماده چگال و سامانه های بس ذره ای و ابررسانا گرفته تا اپتیک کوانتومی و درهم تنیدگی و فیزیک نظری، همگی در پیش برد این هدف عظیم تلاش کنند. شاید یکی از اصلی ترین شاخه های رایانش کوانتومی حوزه مربوط به الکترودینامیک کوانتومی مداری باشد که نقش مهمی در توسعه ی آن داشته است. از جمله ابزارهای پایه ایِ این شاخه هم می توان به انواع بیت های کوانتومی و خطوط انتقال بازآواگر اشاره کرد که به ترتیب جایگزین یک سامانه دو حالته و یک کاواک تک مد شده اند. همچنین سامانه های جدیدی تحت عنوان سامانه های اپتومکانیکی، که پیشرفت زیادی در زمینه ی نمایش حالت های کوانتومی و حالت های غیرکلاسیکی در مقیاس های بزرگ داشته اند، مورد توجه خاصی قرار گرفته اند. سامانه هایی که قابلیت کنترل و اندازه گیری عناصر مکانیکی در ناحیه ی کوانتومی را فراهم کرده اند. این دو ابزار مهم و فوق العاده کاربردی، اهداف اصلی مورد بررسی در این پایان نامه هستند که به آن پرداخته ایم. در این پژوهش ابتدا به معرفی مدارهای کوانتومی ابررسانا می پردازیم. انواع بیت های کوانتومی، به عنوان عناصر اصلی چنین مدارهایی، معرفی می شوند. سپس برپایش جدیدی از این مدراها به صورت زنجیره ای از بیت های کوانتومی و قابلیت جالب آن ها بررسی می شود. همچنین مرور مختصری بر سامانه های اپتومکانیکی خواهیم داشت. در انتها هم نحوه ایجاد درهم تنیدگی در سامانه های اپتومکانیکی و نیز مدارهای ابررسانایی، با رهیافت معادلات لانژون و ماتریس هم وردا، بررسی می شود. قصد داریم تاثیر واداشتگی بر روی میدان فوتونی(مربوط به کاواک یا بازآواگر) و فونونی(مربوط به نوسانگر مکانیکی) را در این درهم تندیگی مطالعه کنیم.
ابراهیم عزیزی مرتضی سلطانی
مدارهای کوانتومی از اهمیت به سزایی در نظریه اطلاعات کوانتومی به دلیل کاربرد در تحقق عملیاتی محاسبات و پردازش اطلاعات کوانتومی برخوردار هستند, به خصوص در چند دهه اخیر با روی کار آمدن روش های جدید در پردازش اطلاعات کوانتومی بر پایه سامانه های متغیر پیوسته اهمیت آنها چند برابر شده است. در این نوع سامانه ها تحقق مدارهای کوانتومی به وسیله سامانه های بوزونی محقق می شود, در تحقق فیزیکی این مدارها بر پایه فونون به سامانه های اپتومکانیکی و الکترومکانیکی می توان اشاره کرد. در این پژوهش در ابتدا به درهم تنیدگی در سامانه های اپتومکانیکی و کنترل و پایداری آن با استفاده از نور لیزر با رویکرد معادلات کوانتومی لانژون و سپس به تولید حالت چلانده یک بازآواگر نانومکانیکی به کمک مهندسی حمام در جفت شدگی با یک بیت کوانتومی ابررسانا با رویکرد فضای فاز پرداخته ایم. در ادامه از این دو سامانه الهام گرفته و به بررسی در همتنیدگی دو بازآواگر نانومکانیکی که آن را از جمله ابزار مهم در تولید حالت های گاوسی خوشه ایی در محاسبات و پردازش اطلاعات کوانتومی در سامانه هایی که قابلیت مدارهای مجتمع دارند را می دانیم, پرداخته ایم.
مرتضی سلطانی میرمحسن پدرام
در این مستند با بیان اهمیت کشف و مدیریت استفاده از دانش، با تعریفی از شبکه های اجتماعی، تاریخچه و تحلیل آن بیان می گردد. شبکه های اجتماعی ساختارهائی مبتنی بر گراف در علم ریاضیات هستند که از گره ها و یال ها تشکیل شده اند. پدیده هائی چون توزیع دنباله سنگین و جهان کوچک در شبکه های اجتماعی وجود دارد. سرمایه اجتماعی بحثی است که با ظهور اینترنت و تعاملات اجتماعی گسترده جایگاه خاصی را در جهان آینده خواهد داشت. سیستم های شبکه اجتماعی به دو صورت برون خط و برخط می تواند وجود داشته باشد. سیستم اجتماعی برون خط به تحلیل داده های جمع آوری شده می پردازد. درحالیکه سیستم های برخط موجود تلاش در ایجاد ارتباطات گسترده اجتماعی در موضوعات مختص خود دارند. تحلیل شبکه های اجتماعی براساس اطلاعات اتصالات و محتوای گره ها صورت می پذیرد و معیارهای بسیاری برای شبکه های اجتماعی وجود دارد. با توجه به گسترش استفاده از شبکه های اجتماعی، موضوعات بسیاری در رابطه با حفظ حریم خصوصی افراد شرکت کننده در این شبکه ها مطرح می گردد. مستعارسازی و گمنام سازی دو روش اصلی برای حفظ حریم خصوصی است. پس از اعمال روش های گمنام سازی بر روی داده ها و انتشار آن ها، برنامه های مختلف از این داده های منتشر شده به صورت های مختلف استفاده می کنند. گمنام سازی می بایست به صورتی اعمال شود تا این برنامه ها با کارایی بالا از این داده ها استفاده نموده و نتایج برنامه ها پس از اعمال داده های اصلی و داده های گمنام سازی شده اختلاف ناچیزی داشته باشند و گمنام سازی اطلاعات نتایج برنامه ها را تا حد امکان تغییر ندهد. در انتها مدلی برای حفظ حریم خصوصی شبکه های اجتماعی براساس گمنام سازی داده های آن ارائه می شود، که سعی می کند کارائی برخی از برنامه ها را نیز حفظ نماید. با بیان نقاط ضعف و قدرت دو الگوریتم که در این حوزه به تازگی معرفی شده، الگوریتم fnka و برخی از مشتقات آن ارائه و نتایج گمنام سازی با آن روی چند مجموعه داده های شبکه اجتماعی بررسی می گردد.
مرتضی سلطانی فردین خیراندیش
چکیده ندارد.
ناهید حمزه ای اصفهانی مرتضی سلطانی
بیماری کیست هیداتیک از بیماریهای شایع و بومی ایران می باشد، با توجه به زیانهای بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی حاصله از آن و میزان بالای درگیری اعضای حیاتی بدن این بررسی انجام شد. این مطالعه یک مطالعه توصیفی و گذشته نگر بر روی 72 بیمار که در طی سالهای 76 - 75 - 74 - 73 - 72 در بیمارستان رسول اکرم (ص) و فیروزگر تهران به علت کیست هیداتیک تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند انجام شد. هدف اصلی این مطالعه تعیین فراوانی این بیماری در ارگانهای مختلف می باشد اهداف فرعی آن تعیین درصد فراوانی با توجه به سن، جنس ، محل سکونت ، میزان تحصیلات ، شغل و سابقه تمای با سگ می باشد. طی بررسیهای انجام شده از 80 بیمار که به علت کیست هیداتیک در طی سالهای فوق بستری شده بودند پرونده 6 بیمار مفقود شده بود از 74 بیمار دیگر 2 نفر با رضایت شخصی مرخص شده بودند و تنها 72 بیمار تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند. از 72 بیمار عمل شده 43 نفر زن (59/7 درصد) و 28 نفر مرد (40/3 درصد) بودند همچنین بالاترین میزان بروز این بیماری در میانگین سنی 20-40 بود که شامل 34 نفر از بیماران (47/2 درصد) بودند. در مورد محل سکونت ، میزان تحصیلات ، شغل، سابقه تماس با سگ ، سابقه تماس با دام، با توجه به اینکه مطالعه فوق مطالعه گذشته نگر بود، و هنگام مراجعه مریض هدف اصلی درمان بیماری بوده اطلاعات فوق ثبت نشد همچنین از شغلیهای قبلی و محل سکونت قبلی نیز آگاهی نداشتیم و با توجه به نبودن اطلاعات کافی سابقه خاصی بدست نیامد. در مورد درصد فراوانی در ارگانهای مختلف طبق جدول زیر بالاترین میزان آلودگی در کبد و نیز ریه و پائین ترین میزان به قلب و مغز و پریکارد اختصاص داشته است .