نام پژوهشگر: فرزاد کریمی
فرزاد کریمی مصطفی احمدوند
امروزه آگاهی از پراکنش توسعه ای نواحی روستایی، نوعی ضرورت جهت ارایه طرح ها و برنامه های توسعه روستایی محسوب می گردد. در این راستا، مدل سازی سطح توسعه ابزاری کارآمد در ایجاد شناخت کافی از سرزمین و مدیریت و برنامه ریزی توسعه است. بنابراین، هدف پایان نامه ی حاضر سنجش درجه ی توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد و مدل سازی سطح توسعه یافتگی در این منطقه بود. برای این منظور، از روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد مقایسه ای بهره گرفته شد. جامعه ی آماری پژوهش، روستاهای20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا) بود، که در هر روستا با انتخاب حداقل ده درصد از خانوارهای روستایی (عمدتاً نخبگان روستایی)، به بررسی و مطالعه پرداخته شد. برای جمع آوری داده ها، پرسش-نامه محقق ساخته به کار رفت. برای تعیین اعتبار بخش های مختلف ابزار پرسش نامه از روش اعتبار محتوایی و اعتبارسازه به روش تحلیل عاملی و به منظور تعیین پایایی آن از هم سانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. آماره ی kmo (504/0- 848/0) و ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، از بهینگی پرسش نامه حکایت داشت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و استنباطی نظیر میانگین، انحراف معیار، ضریب پراکندگی، ضریب جینی، درصد تغییرات، شدت تغییرات، ضرایب همبستگی پیرسون، اسپیرمن و کندال و آزمون های کروسکال والیس و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. داده پردازی هم با استفاده از نرم-افزارهای matlab 7.10، excel 2010، spss 20 و arc-gis 9.3 انجام گرفت. به منظور مدل سازی سطوح توسعه-یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد، با نگرش اندام وار (ساختارمند) به توسعه ی روستایی، شاخص ها انتخاب و سپس برای عملیاتی کردن شاخص های مورد استفاده براساس خصوصیات یک نظام توسعه-یافته از تئوری مجموعه های فازی (fuzzy) بهره گرفته شد که شاخص های مورد مطالعه در 51 معرف ارایه گردیدند. فزون بر این، به منظور تعیین درجه ی اهمیت هریک از شاخص های منتخب در سنجش توسعه یافتگی، روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp) به کار رفت. همچنین با توجه به اینکه مدل های متفاوتی برای سنجش توسعه یافتگی وجود دارد که با اهداف اولویت بندی، مدل سازی، تصمیم گیری و نظایر این ها نقش مهمی در حوزه ی برنامه ریزی توسعه ی روستایی ایفا می کنند، در این میان روش های تصمیم گیری چندشاخصه (madm) اهمیت بیشتری یافته اند. بنابراین، به منظور انتخاب روش مناسب برای سنجش توسعه یافتگی، مهمترین مدل های madm (موریس، تاکسونومی، saw، topsis و vikor) که با توجه به تحقیقات پیشین بیشترین استفاده را داشته اند انتخاب و مورد مقایسه قرارگرفتند. در این میان روش وایکور (vikor) گزینه ای مطلوب تر به منظور سنجش درجه ی توسعه یافتگی شناخته شد. همچنین، به منظور بهینه سازی روش منتخب و برطرف کردن نقدهایی که بر مطالعات گذشته در نحوه ی به کارگیری مدل های چندشاخصه در سنجش توسعه یافتگی وارد است، رویکردی ارایه شد که در این پژوهش از آن به رویکرد مطلق (رویکرد بهینه) در مقابل رویکرد نسبی (رویکرد حاکم بر تحقیقات گذشته) یاد می شود. در مجموع، مدل استفاده شده با رویکرد مطلق به خوبی توانست درجه ی توسعه یافتگی را در روستاهای بخش مرکزی بویراحمد تبیین و اولویت بندی کند، به گونه ای که یافته های حاصل از مطالعات میدانی و مشاهدات عینی با واقعیت های موجود در سکونت گاه های روستایی همخوانی داشت. بنابراین، نتایج پژوهش برمبنای مدل وایکور با رویکرد مطلق توصیه می گردد. فزون بر آن، یافته های پژوهش نشان داد، روستاهای سرابتاوه، ده برآفتاب علیا و تنگاری از لحاظ 51 شاخص متعارف به ترتیب با درجه ی توسعه یافتگی 635/0، 608/0 و 579/0 در سطح روستاهای در حال توسعه قرار دارند و روستاهای گاوبرگ، چشمه تبرقو، تل گهی به ترتیب با درجه ی توسعه یافتگی 182/0، 201/0 و 233/0 در گروه روستاهای محروم قرار دارند. همچنین در سطوح کاملاً محروم و کاملاً توسعه یافته و توسعه یافته روستایی وجود ندارد. نتایج پژوهش حاکی از وضعیت نامطلوب توسعه یافتگی (با میانگین 387/0 با دامنه ی صفر تا یک) در منطقه می باشد به نحوی که اغلب روستاها (31/48 درصد) با درصد جمعیتی 94/32 در سطح نسبتاً محروم قرار می گیرند. ناگفته نماند که از لحاظ جمعیتی، 79/54 درصد از جمعیت مورد مطالعه در سطح درحال توسعه قرار دارند. همچنین شاخص های متعارف توسعه ی روستایی در ابعاد حمایتی، انسانی و طبیعی مورد توجه قرار گرفت که در بعد نظام انسانی نسبت به سایر ابعاد توسعه یافته تر و در بعد نظام طبیعی توسعه ی کمتری داشته اند. گو اینکه اختلاف فاحشی میان این سه بعد وجود ندارد. فزون بر این، با توجه به وضعیت موجود روستاهای مورد مطالعه، این مناطق نسبت به وضع مطلوب (توسعه یافتگی مطلوب) هنوز فاصله ی زیادی دارند. در مدل سازی سطوح توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد نرم افزار arc-gis 9.3 راهگشا گردید. با توجه به ضریب تغییرات و ضریب جینی محاسبه شده، عدم تعادل و توزیع بهینه شاخص ها مشاهده می شود، که بیشترین عدم تعادل و توزیع بهینه در میان شاخص های میزان مصرف سوخت فسیلی و چوبی، شبکه دفع فاضلاب، شبکه جمع آوری زباله،کوچه بندی و خیابان کشی، عملکرد دهیاری ها مشاهده می شود. همچنین وضعیت سنجی شاخص ها در مورد بحرانی بودن، نشان داد شاخص های میزان مصرف سوخت فسیلی و چوبی، شبکه دفع فاضلاب، کوچه بندی و خیابان کشی، شبکه جمع آوری زباله، نسبت شاغلین به جمعیت فعال، مسکن بادوام، رضایت درآمدی و رضایت شغلی به ترتیب بحرانی ترین شاخص ها در منطقه ی مورد مطالعه هستند. در خصوص عوامل موثر در توسعه یافتگی با تجزیه و تحلیل آماری بر روی هشت عامل وضعیت طبیعی، فاصله تا مرکز دهستان، فاصله تا شهر، جمعیت، اشتغال، باسوادی، سرمایه ی اجتماعی و عملکرد دهیاری ها، مشخص شد که عامل های عملکرد دهیاری ها، سرمایه-ی اجتماعی و جمعیت روستاها بیشترین همبستگی را با توسعه یافتگی روستایی دارند.
فرزاد کریمی فرهاد دریانوش
آدیپوکین ها سایتوکین هایی هستند که از بافت آدیپوسیت ترشح می شوند و از جمله توان به آپلین و کمرین اشاره کرد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی شدید بر تغییرات سطوح آپلین و کمرین در موش های ماده نژاد اسپراگوداولی می باشد. بدین منظور در این مطالعه 35 سر موش نژاد اسپرگوداولی از نمونه های در دسترس آزمایشگاه علوم پزشکی دانشگاه شیراز انتخاب شدند، که 15 سر موش در گروه کنترل و 20 سر موش در گروه تجربی قرار گرفتند. از نظر تغذیه و جنس و سن کنترل های لازم انجام شد. آزمودنی های گروه های تمرینی با شدت بالا مطابق با برنامه تمرینی، فعالیت دویدن روی نوارگردان را به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته اجرا کردند. این تمرین به صورت پیشرونده و با رعایت اصل اضافه بار انجام شد. داده های حاصل از تحقیق با استفاده از نرم افزار spss 16 و آزمون t مستقل و جهت تعیین رابطه بین متغیر های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که تمرین و فعالیت بدنی باعث افزایش سطوح پروتئین کمرین می شود، ولی در سطوح آپلین تغییر چندانی ایجاد نمی شود. در نهایت نتایج تحقیق حاضر نشان داد برای ایجاد تغییرات معنادار در سطوح هورمون آپلین، باید به مدت زمان برنامه تمرینی در طول یک تحقیق توجه کرد. همچنین جهت ایجاد تغییرات قابل توجه در سطوح هورمون کمرین، انجام هشت هفته فعالیت ورزشی کافی است و تغییر در عامل شدت می تواند تغییرات سطوح این هورمون را افزایش یا کاهش دهد.
یوسف برج ثریا مهدی یزدانی
رشد تجارت جهانی و تحولات ناشی از آن همانند اهمیت فزاینده انتقال تکنولوژی و سرمایه، ادغام وافزایش وابستگی متقابل کشورها در شرایط نوین، از مسایل عمده شکل گیری نظم جدید جهانی است. از جمله واکنش های انفعالی کشورها برای مقابله با پدیده جهانی شدن، می-توان به یکپارچگی های اقتصادی و منطقه ای اشاره کرد. برای کشورهای درحال توسعه که آمادگی ورود ناگهانی به تجارت آزاد را ندارند، منطقه گرایی می تواند موثرترین راه برای گشودن تدریجی اقتصادهای ملی این کشورها و ادغام آن ها در اقتصاد جهانی باشد. امروزه منطقه گرایی در چارچوب اقتصاد بین الملل پذیرفته شده و راه را برای ورود به اقتصاد جهانی هموار می کند. عمده ترین مسایل در اقتصاد بین الملل به نظریه های تجارت برمی گردد. یکی از این نظریه ها، نظریه لیندر است که در سال 1961، تأثیر شکاف درآمدی بر حجم تجارت خارجی را مطرح کرده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر تشکیل گروه بندی منطقه ای d-8 بر حجم تجارت خارجی میان کشورهای این گروه است. برای این منظور، آزمون فرضیه لیندر در قالب داده های تابلویی طی دوره زمانی 1990-2012 انجام شده است. سپس ارزیابی شده که آیا تشکیل این گروه، به نتایج مثبت و دلخواه اعضای این گروه (افزایش حجم تجارت درون گروهی) انجامیده است یا خیر؟ همچنین با بررسی ضرایب بدست آمده و تحلیل این ضرایب به آزمون فرضیه لیندر پرداخته شده است. نتایج حاصل از برآورد الگوی تصریح شده در این مطالعه و آزمون فرضیه ها نشان می دهد که شکاف درآمدی کشورهای عضو گروه d-8، بر حجم تجارت میان اعضای این گروه موثر بوده است و با کاهش شکاف درآمدی در میان اعضای این گروه، حجم تجارت درون گروهی افزایش یافته است. هدف دیگر این پژوهش در قالب فرضیه ی دوم مورد بررسی و آزمون قرار گرفته است و بیانگر این مطلب است که پس از تشکیل گروه بندی منطقه ای d-8، تجارت میان اعضای این گروه تقویت شده و شدت بیشتری نسبت به دوره قبل از تشکیل گروه داشته است.
اکرم میرزایی فرزاد کریمی
در سال های اخیر به دلیل سرعت رشد دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات و گستردگی دامنه ی تأثیر این دانش بر عوامل و متغیرهای مختلف اجتماعی و اقتصادی، مطالعاتی در این مورد صورت گرفته است. از جمله بررسی تأثیر این دانش بر رشد اقتصادی و بهره وری. اما بررسی تأثیر این دانش به صورت داخلی و خارجی بر رشد تولید ملی و بهره وری کل عوامل تولید و به صورت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم، نیاز به مطالعه ی بیشتری دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر سرریز دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات بر رشد بهره وری کل عوامل تولید و تولید ملی کشور ایران و شرکای برتر تجاری آن؛ شامل چین، هند، ترکیه، امارات متحده عربی و کره جنوبی طی سال های 2010-2000 در قالب یک الگوی اقتصادسنجی است. آمار و اطلاعات از پایگاه های اطلاعاتی بانک جهانی و اتحادیه جهانی ارتباطات ، سایت گمرک جمهوری اسلامی ایران، صندوق بین المللی پول و سایت un comtrade database جمع آوری شده است. در این پژوهش تأثیر مستقیم و غیر مستقیم سرمایه گذاری داخلی و خارجی (سرریز) دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات بر رشد تولید ملی و رشد بهره وری کل عوامل تولید با استفاده از برآورد همزمان معادلات به روش حداقل مربعات دو مرحله ای، با بکارگیری نرم افزار stata12 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان دهنده ی اثر مثبت و معنی دار سرریز دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات (سرمایه ی خارجی فناوری اطلاعات و ارتباطات) و همچنین سرمایه گذاری داخلی فناوری اطلاعات و ارتباطات بر رشد بهره وری کل عوامل تولید و رشد تولید ملی در کشورهای مورد بررسی می باشد.
فرزاد کریمی بهمن زندی
چکیده ندارد.
فرزاد کریمی محمد قوامی
چکیده ندارد.
فرزاد کریمی مجید میرخانی
در پژوهش حاضر که هدف اصلی بررسی و مقایسه نگرش مربیان مدارس عادی و استثنایی در خصوص دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و تلفیق آموزشی این دانش آموزان می باشد. تعداد 60 نفر مربی شاغل در آموزش و پرورش استثنایی که گرایش تحصیلی آنها کودکان عقب مانده ذهنی می باشد و در حال حاضر مشغول تدریس با این گروه از دانش آموزان می باشند انتخاب شده و از بین مربیان مدارس عادی بصورت تصادفی افرادی که دارای میزان اطلاعات بیشتری در خصوص پدیده عقب ماندگی ذهنی می باشند انتخاب شده اند. ذکر این نکته لازم است که مربیان شاغل در مدارس استثنایی در سطح 10 شهر و بخش استان بوده و سعی شده که از بین مربیان مدارس عادی به تناسب تعداد مربیان مدارس استثنایی در سطح هر شهر یا بخش انتخاب شود و از نظر جنسیت هم یکسان می باشند. بعد از مشخص شدن مدارس، شخصا به آموزشگاههای استثنایی وعادی مراجعه نموده و پرسشنامه ها را بین آزمون شوندگان تقسیم نموده و توضیحات لازم را داده و در پایان پرسشنامه ها را جهت تجزیه و تحلیل جمع آوری کرده. روش نمره گذاری سوالات پرسشنامه بدین صورت بوده است که سئوالات را به دو دسته تقسیم کرده، سئوالاتی که جنبه های مثبت پدیده عقب ماندگی ذهنی را مطرح می کنند و سئوالاتی که جنبه های منفی این پدیده را نشان می دهند، در سئوالات مثبت برای کاملا موافقم نمره (5) و به ترتیب تا آخر که برای کاملا مخالفم نمره (1) و برعکس در سئوالاتی که جنبه های منفی را مطرح می کنند، برای کاملا موافقم نمره (1) و برای کاملا مخالفم نمره (5) در نظر گرفته شده است که بعد از نمره گذاری تمام سئوالات برای هر فرد، نمره خامی بدست می آید که نشان دهنده نگرش فرد در خصوص دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و تلفیق آموزشی آنها می باشد. در پایان تمامی اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از دو نرم افزار کامپیوتری spss/pc و epi6 تجزیه و تحلیل داده شده است.