نام پژوهشگر: عباس علیزمانی
احمد طیبی چوبری عباس علیزمانی
در این تحقیق علاوه بر اینکه به طور گذرا به تاریخچه بحث ایمان و عقلانیت در جهان غرب و جهان اسلام پرداخته شد دیدگاه پج تن از متفکران اسلامی و مسیحی نیز تعیین گردید. توماس آکویناس معتقد است که ایمان نوعی علم است لیکن علمی کمتر از معرفت و بالتر از گمان، چرا که متعلق ایمان امری غیر مشهود می باشد، پس ایمان بر شواهد ناقص مبتنی است و برای رفع این نقیصه، اراده انسان واسطه می شود و عقل را به پذیرش امور وادار می کند. سورن کی یرکگور معتقد است که معرفت عقلانی، معرفتی عرضی است و توان راه یافتن به ساحت والای "هست بودن"-که ایمان از سنخ آن است -را ندارد، از اینرو لازم است انسان ابتدا به عجز خود واقف شود سپس چشم بسته و با جهش معنوی این امر خلاف عقل را که وجودی به نام "خدا هست " را بپذیرد و با او در ارتباط برقرار کند. نگاه ویلیام جیمز به ایمان مبتنی بر تفسیری است که وی از پراگماتیسم ارائه می دهد به این بیان که هر امری که آزمون پذیری در مورد آن ممکن بوده و دارای فائده عملی باشد به میزان این فائده، از ارزش و اعتبار برخوردار است و ایمان هم از این قبیل است .علامه طباطبائی عقل را به معنی ادراک و فهم کامل امور دانسته و برای ایمان جوهری معرفتی قائلند و بر این باورند که بین ایمان و عقلانیت رابطه مستحکمی برقرار است تا جائی که آورده اند: "تنها برهان و استدلال است که می تواند ایجاد عقیده و ایمان بنماید." استاد مرتضی مطهری نیز معتقدند که معرفت و تسلیم دو رکن ایمان بوده و ضمن گوشزد نمودن به وسعت و عمق امور ایمانی و ماوراءالطبیعی برا این باورند که دشوار بودن راه سبب نمی شود که ساحت امور معنوی را از عقلیات مبرا نمائی بلکه باید خود را مجهز نموده و با رعایت احتیاط، در این امور غور نمائیم. و بالاخره در فصل پایانی قرآن کریم بعنوان حکم قرار گرفته و بر اساس آن نظریات مطرح شده را مورد ارزیابی قرار داده ام. از مجموع آیات قرآن کریم در این باب استفاده می شود که: ایمان مری است اختیاری همراه با معرفت و علم که به حریم دل راه یافته و رفتار و منش آدمی را تحت تاثیر قرار می دهد.
صدیقه صابری عباس علیزمانی
دنیای امروز شاهد وجود ادیان متعدد و متنوعی است ، ادیانی که هر یک همراه با ادعای حقانیت ، خود را یگانه راه نجات و سعادت بشر می داند. در برابر توجیه و تبیین فلسفی این واقعیت ، سه دیدگاه عمده مطرح می شود: 1- انحصارگرایی : که حق و نجات را منحصر در یک دین خاص می داند و خارج از آن دین، برای پیروان سایر ادیان ، هیچ نجاتی متصور نیست. 2-شمول گرایی : بر این عقیده است که حقیقت نهایی و مطلق ، تنها در یک دین وجود دارد ، اما از طریق سایر جریانهای دینی نیز به نحوی می توان به نجات دست یافت و آنها نیز، بهره ای از حقیقت دارند. 3-کثرت گرایی : در این دیدگاه همه سنتهای دینی، راههایی یکسان و مساوی به سوی نجات می باشند و همه ادیان از اعتبار و ارزش یکسانی برخوردار هستند. دراین رساله برآنست که دلیل ارائه شده بر کثرت گرایی دینی مورد ارزیابی قرار گیرد