نام پژوهشگر: حسین فتاحی اردکانی
حسین فتاحی اردکانی سید محمد موسوی
منطقه ی خاورمیانه یکی از مهمترین و در عین حال پر تنش ترین مناطق جهان است که از قدیم الایام و به خصوص در دهه های اخیر مورد توجه قدرت های برتر جهانی قرار داشته است. ویژگی های خاص این منطقه چه از نظر سیاسی و امنیتی و چه از نظر اقتصادی و فرهنگی باعث آن شده است ابرقدرت های جهان برنامه های خاصی را برای دخالت و سلطه بر این منطقه طرح ریزی و اجرا نمایند. در وصف اهمیت این منطقه همین بس که 23% جمعیت جهان، 30% منابع شامل: 2/65% از ذخایر نفت خام جهان، 50% از ذخایر کشف شده ی گاز طبیعی، 50% کنف، 20% بوکسیت، 30% فسفات، 35% قلع، 10% اورانیوم،20% تولید پنبه، 17% تولید برنج و دارا بودن 17% از گستره ی سرزمینی جهان و مرکز ظهور سه دین بزرگ جهانی اسلام، مسیحیت و یهودیت و مرکز تلاقی سه قاره ی آسیا، اروپا و آفریقاست ( رضایی، 1385 ) شاید بتوان این منطقه را استراتژیک ترین منطقه ی حال حاضر جهان دانست که در کانون توجه قرار گرفته است. از طرف دیگر وقوع جنگ های بزرگ و متعدد در این منطقه از جمله تجاوز عراق به ایران، تجاوز عراق به کویت، تجاوز شوروی سابق به افغانستان، حمله ی نیروهای بین المللی به رهبری آمریکا به عراق، جنگ های متعدد اعراب و اسرائیل و تجاوز مجدد آمریکا و انگلستان به عراق که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مهمترین هدف آن اطمینان از جریان سالم و مداوم نفت به غرب و داشتن پایگاه های نظامی و جاسوسی جهت کنترل کشورهای به اصطلاح شر منطقه چون ایران است، موجب اهمیت روز افزون مناسبات در این منطقه شده است. آمریکا از همان ابتدائی که علاقه مند به دخالت در این منطقه شد دکترین هایی شامل: دکترین روزولت، دکترین ترومن، دکترین ریگان، دکترین بوش پدر، دکترین کلینتون و دکترین بوش پسر را جهت سلطه بر این منطقه ارائه و در اجرای هر یک از آنها کوشیده است (یوسف پور، 1385). طرح خاورمیانه بزرگ را اولین بار نومحافظه کاران آمریکا طراحی کرده اند. واژه خاورمیانه نیز اولین بار از طرف غربی ها وارد اصطلاحات علوم سیاسی شده است. این واژه حاصل اندیشه ی غرب در تقسیم جهان از لحاظ اهمیت ژئوپلتیک است. هر چند در سند طرح خاورمیانه ی بزرگ به طور روشن بیان نشده است که منطقه ی«خاورمیانه بزرگ» شامل چه کشورهایی می شود، ولی چنین به نظر می رسد که از دیدگاه طراحان، خاورمیانه ی بزرگ از مغرب در آفریقای شمالی و شاخ آفریقا به سمت کشورهای عربی، ترکیه، ایران، افغانستان و جمهوری های شوروی سابق در قفقاز و آسیای مرکزی امتداد و گسترش یافته و پاکستان، بنگلادش و سرزمین های دیگر را تا مرزهای چین در بر می گیرد. به این ترتیب، خاورمیانه بزرگ شامل کشورهای متعددی می شود که دارای ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بسیار متفاوت هستند (فراستی،1387: 12). ایران و عربستان به عنوان دو کشور مهم و تاثیر گذار در منطقه ی خاورمیانه شناخته می شوند . بررسی روابط دو کشور را باید در قرن بیستم بیشتر مد نظر قرار داد چرا که عر بستان به عنوان کشوری مستقل و یکپارچه تنها پس از تاخت وتاز خاندان آل سعود در دهه ی 1920 توانست خود را به عنوان واحد سیاسی معرفی کند . ایران و عربستان از قدرت های مهم منطقه خاور میانه و علل الخصوص منطقه خلیج فارس محسوب می شوند و هریک درپی افزایش نفوذ خود دراین مناطق و نیز در جهان اسلام می باشند . این خود باعث رقابتی روز افزون بین دو کشور چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی ایران شده است، هر چند بعد از انقلاب این رقابت در حوزه نفوذ و تاثیر گذاری در میان کشور های اسلامی بیشتر شده، اما در کل رقابت میان دو کشور بر سیر روابط فی مابین تاثیر بسزایی داشته و فراز ونشیب های فراوانی را طی کرده است. درمسیر این روابط گاه این دو کشور بر سر مسائل منطقه ای ،فرهنگی و مذهبی در مقابل یکدیگر ایستاده اند و گاه بر سر منافع مشترک باهم همکاری کرده اند . در این میان کشورهایی چون اسرائیل و آمریکا منافع خود را در عدم نزدیکی و هماهنگی کشورهای مسلمان به خصوص ایران و عربستان می دانند. عربستان تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران همواره به عنوان یکی از دو ستون استراتژی آمریکا در دوره نیکسون در منطقه بود. پس از سقوط شاه عربستان توانست نقطه قابل اتکایی در جهت جانشینی ایران درآید و به همراه پنج کشور دیگر حوزه خلیج فارس و کمک آمریکا به عنوان پدر خوانده، صادرات نفت را تضمین کند. موارد اهمیت استراتژیک عربستان را می توان می توان به صورت زیر خلاصه کرد : وجود حرمین شریفین، دارا بودن 26 درصد ذخایر نفتی جهان و نقش قاطع این کشور در اوپک ، نقش آفرینی در سازمان کنفرانس اسلامی (دبیر خانه سازمان در جده می باشد و بیشترین بودجه آن را این کشور تامین می کند )، نفوذ در کشورهای اسلامی، عضویت در اتحادیه عرب، موقعیت ژئوپلیتیکی، عضویت در شورای همکاری خلیج فارس که ازبانیان اصلی آن می باشد و نقش اصلی را در این شورا دارا می باشد،روابط استراتژیک با غرب و به ویژه آمریکا( آمریکا اولین شریک تجاری عربستان است) و هم جواری با ایران و عراق... روابط ایران با عربستان بیشتر محدود به مسائل حج بود و در ابتدای به قدرت رسیدن آل سعود ایران در برقراری رابطه با شبه جزیره دچار سردرگمی بود و سیاست صبر و انتظار را پیشه کرده بود تا تکلیف جنگ داخلی در عربستان معین گردد. روابط این دو کشور را در دوران رضا شاه به چهار دوره می توان تقسیم کرد : 1- دوره ی نخست : دوره ی بدگمانی و تردید ایران به ماهیت رژیم جدید در شبه جزیره که از سال 8ـ1304 به طول انجامید . 2- دوره ی دوم : دوره ی به رسمیت شناختن رژیم جدید و روابط با آن . 3- دوره ی سوم :دوره ی بهبود روابط و برقراری مناسبات سیاسی- راهبردی دوستانه دو کشور . 4- دوره ی چهارم : دوره ی تزلزل روابط که با نزدیک شدن سال های بحرانی و پرآشوب پیش از جنگ جهانی دوم آغاز گشته و بابرکناری رضاشاه به پایان رسید (احمدی، 1386: 53). ایران وعربستان بعد از جنگ جهانی دوم وشروع جنگ سرد در استراتژی های آمریکا دارای نقش و جایگاه ویژه ای بودند تا از نفوذ کمونیسم از طریق آنها در منطفه جلوگیری به عمل آید . دکترین آیزنهاور در سال 1957 بیان می داشت که آمریکا در برابر تهدیدات شوروی از دولت های خاورمیانه ازلحاظ سیاسی ، نظامی و اقتصادی حمایت می کند . از این دکترین ایران وعربستان و کشورهای میانه رو عرب چون عراق ، اردن و لبنان حمایت کردند .در واقع این دکترین آغاز جنگ سرد عربی بود .این دکترین عامل دیگری در نزدیکی ایران وعربستان قلمداد می گردد. مواضع این دوکشور در بحران های لبنان و اردن که در آنها شورش های توسط طرفداران ناصر و پان عربیسم صورت گرفته بود ،مشابه بود . این بحران ها با مداخله انگلیس در اردن و آمریکا در لبنان خاتمه داد ه شد. کودتای 1958 عراق و سرنگونی خاندان هاشمی و روی کار آمدن عبد الکریم قاسم نیز مواضع دو کشور را به هم نزدیک تر کرد . با پیروزی انقلاب اسلامی ایران عربستان در ابتدا سیاست احتیاط و سکوت را پیشه کرد و نظاره گر اوضاع بود ولی بعد از مدتی به صف دیگر کشورها پیوست و برای تبریک پیروزی انقلاب اسلامی هیأتی بلند پایه به سرپرستی دبیرکل رابطه العالم الاسلامیه به ایران فرستاد. ملک خالد در اولین عکس العمل خود برپایی حکومت اسلامی رادر ایران مقدمه نزدیکی و تفاهم هرچه بیشتر دو کشور خواند و فهد ولیعهد نیز گفت : برای رهبری انقلاب ایران احترام زیادی قائل هستیم. بنابراین در روزهای اول انقلاب روابط دو کشور از سیر عادی برخوردار بود(کتاب سبز عربستان، 1368: 123). ولی پس از اشکار شدن ماهیت استکبار ستیزی انقلاب اسلامی ایران و حمایت از جنبش های آزادی بخش به خصوص حزب الله و حماس و همچنین دنبال کردن سیاست صدور انقلاب روابط دو کشور کاملا" دگرگون شد. در همان زمان بود که شیعیان عربستان شورش کردند و برخی از تندورو های متعصب سنی نیز برای چند ساعت کعبه را اشغال نمودند و عربستان تمام این مسایل و اتفاقات را از چشم ایران می دید. حکومت سعود برای کاستن از اثرات انقلاب برجامعه عربستان دست به اقدامات پرهزینه ای زد .تأسیس موسسات تبلیغی برای خدشه دار کردن چهره ی انقلاب، تشکیل شورای همکاری خلیج فارس، حمایت از رژیم بعثی در جنگ تحمیلی، خرید های تسلیحاتی گسترده... تنها بخش از این اقدامات بودند. تشدید اقدامات امنیتی در داخل عربستان به منظور زیر فشار گذاشتن طرفداران انقلاب اسلامی ایران از دیگر اقدامات بود. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب ایران، عربستان بسیاری از افسران ودرجه داران شیعه ی را از ارتش اخراج کرد و ازحضور نظامیان پاکستانی که از انقلاب ایران تمجید می کردند و متاثر از آن بودند کاست واز نیرو های بنگلادشی استفاده کرد. بسیاری از کارگران و متخصصان شیعی فعال در شرکت آرمکو را از کار اخراج و یا تنزّل درجه داد. استفاده از بلندگو ومیکروفون را در مساجد شیعه ممنوع کرد و پلیس امنیتی برای شناسایی رهبران شیعی و کشف سازمان آنان تدابیر شدید امنیتی برقرار ساخت و خانه های افراد مظنون به طور متوالی و ناگهانی مورد بازرسی و تفتیش قرار گرفت. در مقابل پادشاه و ولیعهد برای کسب محبوبیت ملاقات های خود رابا مردم افزایش دادند و طرح های عمرانی زیادی ارائه گردید. با شروع جنگ تحمیلی علیه ایران که به تحریک آمریکا و اعراب و با سکوت عربستان همراه بود، عربستان کمک های نظامی و اقتصادی بیشماری را روانه ی عراق کرد تا در جنگ بر علیه ایران به پیروزی برسد. در اختیار گذاشتن آواکس های آمریکایی برای جاسوسی و دادن وام های بلا عوض و فروش نفت به نیابت از عراق از جمله ی این کمک هابودند. از طرف دیگرتأسیس شورای همکاری خلیج فارس برای بدست گیری نبض امنیتی منطقه در حالی که دو رقیب دیرین عربستان یعنی ایران و عراق درگیر جنگ بودند از دیگر اقدامات این کشور برای نشان دادان قدرت خود در منطقه بود. در اوپک ایران و عربستان همیشه بر سرتدوین سیاست های تولید و قیمت گذاری نفت با هم اختلاف داشتند. در حالی که عربستان برای جلوگیری از افزایش قیمت نفت و وارد نیامدن فشار به آمریکا و همین طور وارد آوردن فشار مضاعف به ایران در جریان جنگ تحمیلی برای کاهش درامدهای نفتی ایران روزانه چند صد هزار بشکه نفت اضافه تولید می کرد، ایران مخالف این رویه بود. در مسئله ی فلسطین عربستان معتقد به پیگیری صلح اعراب و اسرائیل بود و در این زمینه هم دیدارهای فراوانی به صورت مخفیانه با سران رژیم اسرائیل داشته است و از طرف دیگر مخالف حماس و انتفاضه بوده است درست در مقابل سیاست های حمایت گرانه ی ایران از آرمان و گروه های جهادی فلسطین. عربستان همیشه چه به صورت آشکار و چه به صورت مخفیانه از حضور غرب در منطقه برای تأمین منافع امنیتی خود حمایت کرده است به طوریکه اجازه ی تأسیس پایگاه نظامی را به آمریکا در خاک خود صادر کرده است و این مخالف سیاست ایران است که معتقد به تأمین امنیت منطقه به وسیله ی خود کشور های منطقه می باشد. پس از به وجود آمدن جنبش های عدالت خواهانه ی مردم کشورهای عربی به خصوص در کشور بحرین، عربستان ایران را محرک مردم در این شورش ها می داند و ایران هم عربستان را متهم به راه انداختن حمام خون در بحرین و قتل عام مردم و دخالت در امور داخلی این کشورها می داند. ذکر این سوابق اهمیت فوق العاده ی دوکشور را در این منطقه نشان می دهد. طرح خاورمیانه ی بزرگ که از سوی آمریکا جهت بهبود بخشیدن به اوضاع متشنج این منطقه ارائه شده است مسلما" دو کشور ایران و عربستان به واسطه ی جایگاه خاص خود در این منطقه باید دارای اهمیت فوق العاده ای در این طرح باشند چرا که در یک طرف عربستان است که در جبهه ی آمریکا قرار دارد و در طرف دیگر ایران که در جبهه ی مقابل قرار می گیرد. پژوهش حاضر به مقایسه ی تطبیقی جایگاه ایران و عربستان سعودی در طرح خاورمیانه ی بزرگ می پردازد.