نام پژوهشگر: زهره مدرس تهرانی
سمیرا علی خاصی زهره مدرس تهرانی
در این تحقیق تشکیل ، رفتار الکتروشیمیایی و خواص اسپکتروسکوپی کمپلکس نیکل(||) -ارتوفنانترولین بررسی شد. مطالعات الکتروشیمیایی به دو روش ولتامتری چرخه ای (cv) و پالس تفاضلی (dp) در استونیتریل + تترابوتیل آمونیوم تترا فلوئوروبورات (tbabf4) ، در سطح الکترود کربن شیشه ای انجام گرفت. نیکل(||) یک سیستم شبه برگشت پذیر با پتانسیل های آندی و کاتدی به ترتیب 0/29 و 0/77- ولت را نشان می داد. در مورد لیگاند ارتوفنانترولین دو پیک کاتدی برگشت ناپذیر با پتانسیل های1/99- و 2/25- ولت مشاهده شد. به کمک مطالعات الکتروشیمیایی، تشکیل یک کمپلکس با نسبت مولی لیگاند به فلز 3 به 1، ni(o-ph)3]^+2] ، به اثبات رسید. کمپلکس تشکیل شده یک پیک آندی برگشت ناپذیر در پتانسیل 0/95- ولت مربوط به اکسایش گونه ni(o-ph)(acn)]^0] ، و یک سیستم شبه برگشت پذیر در پتانسیل های آندی و کاتدی به ترتیب 1/25- و 1/3- ولت مربوط به جفت (ni(||)/ni(0 در کمپلکس ni(o-ph)3]^+2] را نشان داد. به روش ولتامتری پالس تفاضلی و استفاده از رابطه لینگان: e1/2 = -(rt/nf) lnkf - m(rt/nf) lncl∆ ثابت تشکیل (kf) و نسبت تعداد مولکول های لیگاند به تعداد الکترون های شرکت کننده در واکنش الکترودی (m/n) محاسبه گردید. مطالعات اسپکتروسکوپیuv/vis به دو روش تغییرات پیوسته و نسبت های مولی متغیر در طول موج 343 نانومتر انجام گرفت. در هر دو روش تشکیل کمپلکس با نسبت مولی لیگاند به فلز 3 به 1 تایید گردید.
سمانه هداوند زهره مدرس تهرانی
. در این پژوهش، از روش استخراج ترکیبات آلیفاتیک وآروماتیک چندحلقه ای (pahs) با استفاده از دستگاه اولتراسونیک استفاده شده است. این روش در مقایسه با سایر روش ها امتیازاتی دارد که آن را برای تجزیه مقادیر زیاد نمونه مناسب کرده است. این مزایا عبارتند از: کارایی بالای استخراج، کاهش زمان استخراج، کاهش حلال مصرفی و تجهیزات نسبتاً ارزان قیمت. در بخش استخراج، هدف اصلی پژوهش، بهینه سازی نوع و نسبت حلال-های مصرفی است. برای شناسایی و اندازه گیری ترکیبات مورد نظر از دستگاه های gc-ms و gc-fid استفاده شده است. در این مرحله، بهینه سازی برنامه دمایی دستگاه های تجزیه انجام شد و سپس طبق همین برنامه دمایی، مخلوط استانداردهای آلیفاتیک و pahs به gc-fid و gc-ms تزریق شدند. در پایان، از شرایط بهینه شده برای استخراج، شناسایی و اندازه گیری آلاینده های موجود در رسوبات 28 ایستگاه سواحل شمالی دریای عمان استفاده شد.
مریم ایمانی زهره مدرس تهرانی
چکیده: اخیرا روشی برای پاکسازی محیط توسعه یافته که گیاه پالایی نامیده شده است. روش به عنوان استفاده از گیاهان برای حذف و تخریب ترکیبات خطرناک از محیط تعریف می شود. در فرایند گیاه پالایی، گیاهان در مواجهه با این ترکیبات خطرناک تعدادی آنزیم به داخل خاک و یا آب ها آزاد می نمایند. مطالعات مختلف نشان داده که آنزیم های مشتق شده از گیاهان مورد استفاده در پایلوتهای حذف آلودگیهای نفتی شامل لاکازها، دهالوژنازها، نیترورداکتازها، نیتریلازها و پراکسیدازها هستند. لذا، اندازه گیری نوع و غلظت آنزیم ها در طول زمان اجرای پایلوتهای گیاه پالایی به منظور شناسایی میزان نقش آنها در حذف آلودگیهای نفتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آنزیم ها، پلی پپتیدهایی هستندکه به لحاظ بالا بودن جرم مولکولی ، امکان اندازه گیری آن ها توسط gc و یا gc-ms وجود ندارد. لذا در این تحقیق برای دستیابی به روش اندازه گیری آنزیم لاکاز و پراکسیداز از دستگاه hplc استفاده شده است. هدف اصلی در این تحقیق، بهینه سازی روش اندازه گیری و استخراج آنزیم های لاکاز و پراکسیداز حاصل از گیاه پالایی خاک های آلوده به مواد نفتی، به وسیله ی hplc است. در نهایت شرایط بهینه شده با استفاده از دستگاه hplc عبارت است از : فاز متحرک بافر با ترکیب (بافر فسفات m 05/0 با 7ph: + سدیم کلراید(nacl) 3/0 مولار)، سرعت جریان فاز متحرک ml min-1 15/0 ستون cx و دتکتور uv با طول موج 220 نانومتر. از سوی دیگر، در مرحله ی بهینه سازی روش اندازه گیری جذب و استخراج آنزیم لاکاز، دستگاه اسپکتروفوتومتر مورد استفاده قرار گرفت. فعالیت آنزیم که متناسب با جذب است به وسیله ی اکسایش abts به عنوان سابستریت لاکاز اندازه گیری شد.
سعیده نورین زهره مدرس تهرانی
چکیده تمام نما : یکی از پسماندهای پتروشیمی که آلوده کننده محیط زیست و سمی می باشد، پسماندهای حفاری آلوده به گل حفاری است .طیف وسیعی از تکنیک های استخراج آلودگی های نفتی ، از پسماندهای جامد وجود داردکه ازجمله می توان تکنیک های مرسوم مثل سوکسله، رفلاکس با متانولیک، آلتراسونیک تا تکنیک های مدرن مثل استخراج با روش سیال فوق بحرانی (super critical fluid extraction)حلال شتاب داده شده( accelerated solvent extraction)و روش استخراج ماکروویو را نام برد. هر تکنیک شایستگیهای خود را دارد و انتخاب تکنیک بستگی به چندین فاکتور مثل هزینه ، سادگی اجرا و زمان استخراج ، میزان حلال مصرفی و فاکتورهای دیگر دارد . هدف از این کار تحقیقاتی شناسایی و اندازه گیری آلودگی های نفتی سه نمونه از پسماندهای گل حفاری با پایه نفتی مربوط به آزادگان شمالی استان خوزستان و مقایسه ارزش های عددی به دست آمده با استانداردهای تعیین شده توسط epa ، می باشد. روش استخراج در این کار آلتراسونیک می باشد. در این کار تحقیقاتی نشان داده شد که دمای آلتراسونیک و میزان رطوبت پسماند در کارایی استخراج موثر می باشند. آنالیز کمی با gc-fid نشان داد میزان آلودگی ها ی نفتی از 339 تا 21490 میلی گرم بر کیلو گرم می باشد فقط در یک مورد میزان آلودگی ها ی نفتی از استاندارد تعیین شده توسط epa ( کوچکتر از 10000 میلی گرم بر کیلو گرم )بیشتر می باشد
مریم اخوان سهیلا حقگو جهرمی
چکیده: امروزه بسیاری از ورزشکاران در رشته های مختلف ورزشی به منظور بالا بردن توانایی و انرژی بدنی خود، کسب تناسب اندام دلخواه و رشد عضلانی از مکمل های ورزشی متعددی استفاده می کنند. این مکمل ها در انواع مختلفی موجود است، از جمله: ویتامین ها، مواد ترکیبی و ساختگی، کراتین و ...، که برخی حاوی ترکیبات هورمونی و پروهورمون هایی هستند که علاوه بر داشتن عوارض جانبی بر روی سلامت انسان موجب مثبت شدن تست دوپینگ در رقابت های معتبر ورزشی خواهد شد. دسته ای از ترکیبات هورمونی استروئیدهای آنابولیک هستند که باعث افزایش بافت ماهیچه ای می گردند و دارای عوارض متعددی هستند که از سوی کمیته ی بین المللی المپیک و سازمان جهانی مبارزه با دوپینگ ممنوع اعلام شده اند. بنابراین جامعه ی ورزشی باید از خطر مکمل های ورزشی که حاوی استروئیدهای آنابولیک ممنوعه هستند و روی برچسب مکمل ذکر نشده است، آگاه باشند. به دلیل فقدان یک روش استاندارد و معتبر برای آنالیز و جست و جوی ترکیبات دوپینگی ممنوع شده توسط کمیته های بین المللی ورزشی در کشور، در این پژوهش برای اولین بار، در تنها آزمایشگاه مرجع کنترل غذا و داروی وزارت بهداشت، یک روش معتبر جهت تعیین مقدار و جست و جوی برخی از این ترکیبات راه اندازی گردید و مکمل های ورزشی متعددی مورد بررسی قرار گرفت. این روش شامل استخراج آنالیت از مکمل ها با استفاده از استونیتریل و تزریق مستقیم آن به دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (hplc) است. تاثیر متغیرهای مختلف مانند فاز متحرک، ستون ، دمای ستون، ph و برخی تداخل ها نیز بررسی گردید. شرایط بهینه ی بدست آمده به صورت فاز متحرک آب-استونیتریل با نسبت 70:30 ، ستون ods، دمای ستون 35 درجه سانتیگراد، حجم تزریق 100 میکرولیتر، طول موج دتکتور 280 نانومتر و سرعت جریان فازمتحرک 1.2 ml/min می باشد. هیچ تداخلی با ترکیباتی که از نظر ساختاری با آنالیت مشابه هستند، کراتین، ویتامین های محلول در آب و چربی و اسید آمینه هایی که ممکن است در مکمل ها وجود داشته باشند، مشاهده نگردید. در این تحقیق یک روش معتبر، ساده، ارزان قیمت و انتخاب پذیر برای اندازه گیری برخی استروئیدهای آنابولیک به مراجع نظارتی برای انجام آزمایش های کنترل کیفی مکمل های ورزشی ارائه می گردد.
نرگس سلطانی سهیلا حقگو جهرمی
درسال های اخیر، استفاده از مکمل های ورزشی دربین ورزشکاران حرفه ای و غیرحرفه ای بسیار رواج یافته است و ورزشکاران از این مکمل ها به عنوان بخشی از رژیم غذایی خود استفاده می کنند. متاسفانه در این میان، افرادی با اهداف سودجویانه و سوء این مکمل ها را به مواد انرژی زا(دوپینگی) آلوده کرده و باعث بدنام شدن ورزشکاران حرفه ای می شوند. استروئیدهای آنابولیک دسته ای از این مواد نیروزا هستند. استروئیدهای آنابولیک، مشتقات صناعی هورمون های مردانه یا تستسترون می باشند که به عنوان مواد دوپینگی در مکمل های ورزشی مورد استفاده قرار می گیرند. از آنجایی که در کشورمان روش ویژه-ای برای شناسایی و تعیین مقدار مواد دوپینگی در مکمل های ورزشی راه اندازی نشده است تصمیم بر آن شد که در جهت رسیدن به این هدف پژوهشی صورت گیرد. در این پژوهش ابتدا به بررسی ومطالعه روش هایی که در گذشته انجام شده است پرداخته شد. درتمامی روش های پیشین از دستگاه های کروماتوگرافی(gc,gcms, hplc) و همچنین روش الکتروفورز استفاده شده است. دستگاه الکتروفورز نسبت به دستگاه های دیگر تجزیه ای حد کمی و حد تشخیص بالایی دارد و برای تعیین مقدار مواد دوپینگی در مکمل های ورزشی چندان مناسب نیست. دستگاه های کروماتوگرافی هم دارای تجهیزات بسیارگرانقیمت هستند. لذا در این پژوهش برای دستیابی به روش اندازه گیری استروئیدهای آنابولیک از روش الکتروشیمی و دستگاه پلاروگرافی استفاده شد. هدف اصلی در این تحقیق ابداع روش اندازه گیری و استخراج استروئیدهای آنابولیک از مکمل-های ورزشی، بهینه سازی و استاندارد کردن روش برای استفاده در سازمان مرجع غذا و دارو کشور است. در نهایت شرایط بهینه شده روش با استفاده از دستگاه پلاروگرافی به شرح زیر می باشد: حلال: آب و استونیتریل(1:1). ph: 2. spe: c18. نوع الکترولیت پشتیبان: kcl. غلظت الکترولیت پشتیبان: m 01/0. زمان سانتریفوژ: 25 دقیقه. زمان سونیکیت: 10 دقیقه. پتانسیل انباشتگی(v): v3/0-. زمان انباشتگی(s): s900. سرعت اسکن پتانسیل ((v.s-1: ((v.s-101/0. الکترود مرجع: ag/agcl. زمان دمیدن گاز بی اثر(s): s300. در مرحله بهینه سازی و استخراج استروئیدهای آنابولیک از مکمل های ورزشی ، دستگاه اسپکتروفوتومتر uvمورد استفاده قرار گرفت. از این دستگاه بیشتر به منظور اطمینان از حذف گونه های مزاحم و استخراج استروئیدهای آنابولیک استفاده شده است.این روش که در ابتدا ابداع و سپس بهینه سازی و استاندارد سازی شد روش نوین و بسیار ساده و ارزان است که قبلا در هیچ پژوهشی مورد استفاده قرار نگرفته است.
مرضیه کمانکش عبدالرضا محمدی
پژوهش حاضر شامل دو کار تحقیقاتی در زمینه ی استفاده از روش ریزاستخراج مایع-مایع پخشی جهت استخراج مقادیر بسیار کم ترکیبات آلی از دو نمونه از مواد غذایی و نوشیدنی پر مصرف در ایران به همراه شناسایی و تعیین مقدار آن ها به وسیله ی دستگاه های کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا و کروماتوگرافی گازی-اسپکترومتری جرمی می باشد. در تحقیق نخست، با استفاده از روش ساده، سریع، حساس و دقیق ریزاستخراج مایع-مایع پخشی (dllme) و با به کارگیری حلال سبک 1-اکتانول به عنوان حلال استخراجی، تعیین و استخراج ترکیبات پتاسیم سوربات و سدیم بنزوات در نمونه های دوغ انجام پذیرفت. شناسایی و تعیین این گونه ها توسط دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا(hplc) صورت گرفت. نتایج تجربی نشان داد که جفت شدن تکنیک dllme با دستگاه hplc منجر به حصول حد تشخیص های بسیار کم 0/15 نانوگرم بر میلی لیتر و 0/06 نانوگرم بر میلی لیتر و نیز درصد بازیابی استخراج (%) 105 و (%) 91/25 و همچنین فاکتور تغلیظ 181 و 162 به ترتیب برای سوربات و بنزوات در نمونه های حقیقی می گردد. در کار پژوهشی دوم، با هدف افزایش حساسیت و نیز کاهش چشم گیر مدت زمان آنالیز، تکنیک استخراج به کمک ماکروویو به همراه ریزاستخراج مایع-مایع پخشی (mae-dllme) جهت استخراج و جداسازی هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (pahs) در نمونه های کباب کوبیده مورد استفاده قرار گرفت. شناسایی و تعیین 16 pahs بوسیله دستگاه کروماتوگرافی گازی-اسپکترومتری جرمی (gc-ms) مورد بررسی قرار گرفت. همراه شدن تکنیک mae-dllme با دستگاه gc-ms یک روش حساس، گزینش گر و تکرارپذیر جهت تعیین 16 pahs می باشد که دارای گستره ی خطی 200-1 نانو گرم بر گرم، انحراف استاندارد در محدوده ی (%) 8-4 و حد تشخیص 0/3-0/1 نانوگرم بر گرم می باشد. نتایج تجزیه ای استخراج موثر ترکیبات pahs را با روش پیشنهادی در مورد نمونه های حقیقی به اثبات می رساند.
پریسا نظری سهیلا حقگو جهرمی
گیاهان دارویی و داروهایی که از آن ها تهیه می شوند، هرگز به طور کامل کنار گذاشته نشدند. آن ها به دلیل دارا بودن خواص درمانی متمایز و همچنین ویژگی های ساختمانی طبیعی به طور وسیعی مورد توجه می باشند. همچنین مردم و عطاری ها نیز هیچ وقت استفاده از این مواد را متوقف نکرده اند و طب سنتی را به شکلی که از پدران و اجداد خود به ارث برده اند همواره پاس داشته اند. با گذشت زمان بر تعداد گیاهان دارویی شناخته شده افزوده شد و زمینه های کاربرد آن ها نیز گسترده تر گردید. علی رغم تصور رایج بین مردم که داروی گیاهی اگر فایده نداشته باشد، ضرر هم ندارد، در واقع طبیعی بودن دارو را دلیلی برای بی ضرر بودن آن می دانند، اما بسیاری از گیاهان دارویی، ممکن است به لحاظ آلودگی های میکروبی، فلزات سنگین و باقیمانده سموم دفع آفات کشاورزی کیفیت و ایمنی مطلوب خود را از دست بدهند. در این تحقیق یک روش ساده، ارزان و در دسترس برای اندازه گیری باقیمانده سموم ارگانوفسفره دفع آفات در گیاهان دارویی گل گاوزبان و رز چینی با استفاده از روش استخراج جامد-مایع با کمک اولتراسونیک و پیش تغلیظ بوسیله میکرواستخراج مایع-مایع (dllme) و کروماتوگرافی گازی با آشکارساز fid انجام دادیم. حلال استخراج کننده در مرحله اول وپراکنده ساز در مرحله ی دوم استون و حلال استخراج کننده در مرحله ی دوم (پیش تغلیظ) بروموبنزن می باشد. در این روش آنالیز به منظور بهینه سازی روش کروماتوگرافی عواملی مانند نوع ستون و برنامه ی دمایی و در مورد روش استخراج عواملی مانند نوع و مقدار حلال ها و زمان استخراج مورد بررسی قرار گرفت. بازیافت برای هر آنالیت در گستره 85 تا 95 درصد و حد تشخیص روشg. g-1 μ 5/0 می باشد. در مقایسه با سایر روش های آماده سازی مرسوم نمونه ها، روش مورد نظر سریع، آسان، دارای فاکتور تغلیظ بالا و مصرف کم حلال می باشد.
پریسا طاهرابادی سهیلا حقگو جهرمی
در سال های اخیر، استفاده از مکمل های غذایی در بین بیماران و ورزشکاران و حتی افراد معمولی بسیار رواج پیدا کرده است و افراد از این مکمل ها به عنوان بخشی از رژیم غذایی خود استفاده می کنند. در حالی که این مکمل ها باید از لحاظ مقدار و محتوای درونی، کاملاً دقیق و ایمن باشند تا عوارض جانبی آن به حداقل برسد. یکی از انواع مکمل ها، آنزیم coq10 است که در برخی بیماری ها مخصوصاً بیماری های قلبی، سرطان و ایدز همچنین در ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرد. کوآنزیم q10 یا coq10، یک کمک آنزیم برای آنزیم هایی است که تامین کننده انرژی و سوخت وساز بدن هستند. این مکمل نیز مانند سایر مکمل ها، باید از نظر محتوا، مورد آنالیز قرار گیرد. از آنجایی که در کشورمان روش استاندارد و معتبری برای شناسایی و تعیین مقدار coq10 راه اندازی نشده است، در این پژوهش تلاش نمودیم به این مهم دست یابیم. در تمامی روش های پیشین از دستگاه های کروماتوگرافی مایع (hplc) استفاده شده است که دارای تجهیزات گران قیمتی است. لذا در این پژوهش تلاش شده است تا به روشی معتبر و ساده و قابل دسترس، جهت اندازه گیری و استخراج coq10 از مکمل های غذایی و بهینه سازی آن روش، برای استفاده در سازمان های نظارتی غذا و داروی کشور دست یابیم. این روش شامل استخراج آنالیت از درون مکمل با استفاده از حلال اتانول و انجام واکنش craven’s به روی آن و در نهایت اندازه گیری طیف جذبی آن، به روش اسپکتروفوتومتری فرابنفش- مرئی می باشد. شرایط بهینه شده روش شامل اتانول به عنوان حلال، طول موج ماکزیمم جذب (max?) nm 625، l?150 سدیم هیدروکسید %3 در اتانول و l? 10 حجم اتیل سیانواستات می باشد. بازیافت coq10 از درون مکمل 55/100 درصد بود. منحنی کالیبراسیون در محدوده 0/5 تا g/ml? 0/200 خطی بود. حدتشخیص روش g/ml? 0/1 بود و حد کمی روشg/ml? 6/3 بود. میانگین rsd روش 38/2% بود. در آخر نیز 6 برند مختلف از مکمل های کوآنزیم q10، با استفاده از این روش مورد آزمایش قرار گرفت و مقدار coq10آنها اندازه گیری شد. این روش بسیار ساده، ارزان قیمت و انتخاب پذیراست که برای اولین بار راه اندازی شده است و هیچ تداخلی با ترکیباتی که از نظر ساختاری با آنالیت مشابه هستند مانند ویتامین های محلول در آب یا چربی که معمولاً در مکمل ها وجود دارند، مشاهده نگردید. این روش قبلاً در هیچ پژوهشی مورد استفاده قرار نگرفته است.
پروین گنجی پور زهره مدرس تهرانی
چکیده ندارد.
حمیده السادات هندی زاده نائینی زهره مدرس تهرانی
مطالعه ترکیبات هیدروکربنهای آروماتیک حلقوی (pahs) به دلیل ایجاد مشکلات متعدد برای انسان، همچون ناراحتی های پوستی، چشمی و تولید بافتهای سرطانی، دارای اهمیت فراوانی می باشد که در این کار تحقیقاتی به بررسی استخراج، جدا سازی و اندازه گیری این ترکیبات از خاک پرداخته شده است. امروزه استخراج این ترکیبات با روش های مختلفی چون سوکسله، اولتراسونیک، میکروویو، spe و ... انجام می گیرد. که در این پروژه از روش استخراج بااستفاده از دستگاه اولتراسونیک به عنوان روش انتخاب شده جهت خارج کردن هیدروکربنهای نفتی اعم از tph (کل هیدروکربنهای نفتی) و pahs (هیدروکربنهای آروماتیک حلقوی) از ماتریکس خاک، استفاده شده است. دلایل استفاده از این دستگاه به دلیل مزایایی چون کاهش زمان استخراج و کاهش حلال مصرفی، همچنین تجهیزات نسبتاً ارزان قیمت، میباشد. در بخش استخراج، به بهینه سازی پارامترهای دستگاهی و غیر دستگاهی چون نوع حلال مصرفی، میزان حلال مصرفی، زمان استخراج و قدرت دستگاه با استفاده از دستگاه اولتراسونیک پرداخته شده است. که اندازه گیری آنها با استفاده از دستگاه gc انجام گرفته است. پس از بهینه سازی پارامترهای مختلف استخراج و همچنین دست یافتن به یک استخراج کارا و مناسب جهت خارج ساختن آلودگی ازماتریکس خاک، هدف بعدی ایزوله نمودن و جداسازی pahs از سایر ترکیبات نفتی بوده که جهت این امر، 4 ستون با جاذبهای متفاوت مورد بررسی قرار گرفت که از بین آنها ستون با جاذب سیلیکاژل با مش 230-60 بیشترین میزان بازیابی در عمل جداسازی و تمیزسازی pah از سایر ترکیبات را انجام داد که اندازه گیری این ترکیبات با استفاده از دستگاه hplc انجام گرفت.
سمیه حاجی پور زهره مدرس تهرانی
چکیده: آلودگی های نفتی، از جمله رایج ترین و خطرناک ترین آلاینده هایی هستند که ناشی از صنایع مختلف نفتی و منجر به آلودگی محیط زیست می شوند. میزان کل هیدروکربن های نفتی ((tph که یکی از شاخص های مهم شناسایی و اندازه گیری آلودگی های نفتی می باشد، برابر مجموع هیدروکربن های تجزیه شده و مشتقات تجزیه نشده است. هدف اصلی از اجرای تحقیق حاضر، تدوین و بهینه سازی برنامه ای بود که میزان tph نمونه های آزمایشی را در طی فرایند گیاه پالایی خاک های آلوده به نفت، در کم ترین زمان ممکن اندازه گیری کند. برای این منظور، هم زمان با آماده سازی و استخراج نمونه ها با دستگاه التراسونیک، تجزیه های مختلفی با امتحان کردن برنامه های مختلف انجام شد. موفقیت چشم گیر تحقیق، گسترش برنامه جدید با شرایط کروماتوگرافی بهینه بود که زمان تجزیه برای شناسایی و اندازه گیری هم زمان هیدروکربن های تجزیه شده و مشتقات تجزیه نشده، 5/41 دقیقه تعیین شد. توسط این برنامه، کوهان ucms مربوط به سنگین ترین آلودگی های نفتی تازه یا کهنه موجود در نمونه های خاک و گیاه که از روغن موتور، رزین و آسفالتن حاصل شده اند، اندازه گیری شد. در مرحله نخست اعتباردهی برنامه، 18 ترکیب آلکان و 15 آروماتیک چندحلقه براساس برنامه جدید به دستگاه gc-fid تزریق شد. همه 33 ترکیب فوق، در زمان های بازداری مشخص از ستون خارج شدند و منحنی کالیبراسیون آن ها رسم گردید. در مرحله دوم اعتباردهی، استانداردهای ذکرشده با برنامه بهینه شده توسط دستگاه gc-ms تجزیه شد و همه ترکیبات فوق جداسازی و شناسایی شدند. کاربردهای دیگر برنامه، تجزیه کیفی استرهای فتالات در نمونه های آزمایشی بود که این ترکیبات اثرات خطرناکی روی دستگاه تناسلی و غدد درون ریز انسان و سایر موجودات زنده دارند و از سوی سازمان های منطقه ای هم چون سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا، اتحادیه اروپا و مرکز نظارت محیط زیست ملی چین در دسته آلاینده های متقدم طبقه بندی شده اند.
کتایون کلانتری زهره مدرس تهرانی
مقدار کل هیدروکربن های نفتی tph یکی از مهمترین شاخصه های تعیین میزان آلودگی های نفتی است که اندازه آن برابر مجموع هیدروکربن های تجزیه شده rhs و مجموع ترکیبات تجزیه نشده ucms است. تقریبا تمام مطالعات انجام شده درباره اندازه گیری آلودگی های نفتی در گیاهان شامل هیدروکربن های نفتی سبک rhs که شامل آلکانها، pahs و روش استخراج آنها بر اساس نوع ترکیبات ذکر شده، بهینه سازی شده است. بنابراین منطقی به نظر نمی آید که این روش هابرای هیدروکربن های نفتی سنگین به کار گرفته شود،90 درصد آنها شامل ucm هایی هستند که طبیعتی قطبی دارند. بنابراین در تحقیق حاضر،برای اولین بار لازم بود متدی بهینه سازی شود برای استخراج هیدروکربن های نفتی سنگین که ماهیتی قدیمی و هوازده داشتند از ریشه و ساقه گیاهان،برای اندازه گیری دقیق مقدار tph در نمونه های گیاهی پایلوت گیاه پالایی خاکهای آلوده به نفت در پالایشگاه تهران.در مرحله اول نمونه گیاه فستوکای کاشته شده به مدت 60 روز در گلدان pvc حاوی خاک آلوده پالایشگاه نفت تهران انتخاب و نمونه برداری شد. بعد از آماده سازی نمونه ریشه فستوکا، هیدروکربن های نفتی قدیمی با استفاده از اولتراسونیک و 7 ترکیب از حلال های مختلف شامل هگزان- دی کلرومتان (v/v1/1، 1/2 و 2/1)،هگزان- استون (v/v1/1، 2/3)و استون- دی کلرومتان (v/v1/1، 1/4)استخراج شدند.سپس 1 ماکرولیتر از هیدروکربن های استخراج شده به دستگاه gc/fid تزریق شد. غلظت 18 هیدروکربن ذکر شده با استفاده از 34 منحنی کالیبراسیون که قبلا تهیه شده بود اندازه گیری شد. نتایج حاصل از منحنی pahs, ∑rhs, ucms, tphs و آلکانهاتغییراتی را برای 7 نسبت مختلف حلال به کار گرفته شده نشان داد که حلال های دی کلرو متان-هگزان با نسبت (v/v1/1)بهترین بازده را برای ترکیبات pahs, ?rhs و آلکانهادارد در حالیکه هگزان – دی کلرومتان با نسبت (v/v2/1)بازده بیشتری را برای ترکیبات قطبی تر ucm نشان می دهد.
آذر سعدی زهره مدرس تهرانی
استفاده از روشهای مدرن الکتروشیمی در زمینه های مختلف تحقیقاتی و صنعتی گسترش زیادی کسب نموده است ودر بعضی کاربردها، حتی یگانه تکنیک قابل استفاده بشمار می رود. در اهدافی که جنبه های حفاظتی، بهبود خواص مکانیکی و تزئین سطح دارند، این روشها جایگاه ویژه ای را دارا هستند. نیکل یکی از فلزاتی است که بصورت محلولهای الکترولیتی تحت فرمولهای مختلف تهیه و استفاده می شود. در این پروژه تاثیر حضور مواد افزودنی را که در ترسیب الکترولیتی نیکل کاربرد متداول دارند مورد تحقیق و بررسی قرار دادیم. ابتدا رفتار الکتروشیمیایی هر یک از این مواد را بطور جداگانه و مستقل به روشهای cv و dpp بررسی نمودیم، سپس تاثیر حضور هر یک را بر رفتار الکتروشیمیایی ni2+ در یکی از مشهورترین حمامهای ترسیب الکترولیتی نیکل یعنی حمام واتس، دنبال نمودیم. بدیهی است که درآغاز این تحقیقات خصوصیات الکتروشمیایی یونهای ni2+ را به روشهای cv، dpp و asv مورد بررسی قرار دادیم. بطور کلی این نتایج نشان می دهند که سیست ni/ni2+ در حمام واتس یک سیستم آهسته است (epc=-1.0volt) و سنجش یونهای ni2+ بطریق رسم منحنیهای کالیبراسیون افزایش استاندارد به روشهای dpp,cv و asv عملی گردید. بررسیهای انجام یافته نشان می دهد که در بین مواد افزودنی، ماده کفی الکترواکتیو نبوده ولی نرم کننده (epc=-1.85volt)، تصفیه کننده (epc=-1.56volt) و براق کننده (epc=-1.44volt) الکترواکتیو هستند و سیستمهای آنها نیز آهسته می باشد. البته همه آنها بعد از کاهش ni2+ می باشد. نرم کننده و تصفیه کننده تاثیری بر رفتار الکتروشیمیایی نیکل ندارند اما با افزایش غلظت براق کننده، فاصله بین پتانسیلهای پیک کاهش یونهای ni2+ و ماده براق کننده رو به کاهش می رود و پیک کاهش نیکل بسمت پتانسیلهای منفی تر جابجا می شود. جالب توجه است که یادآور شویم اگرچه ماده کفی الکترواکتیو نیست ولی بر رفتار الکتروشیمیایی نیکل موثر است و پیک کاهش آنرا بسمت پتانسیلهای منفی تر (-0.3volt) جابجا می کند اما همچنان فاصله بین پتانسیلهای پیک کاهش یونهای ni2+ و اسید بوریک زیاد بوده و تاثیر سوئی بر خواص رسوبات الکترولیتی ندارد و مشکل شکنندگی هیدروژن پیش نمی آید.