نام پژوهشگر: محمود میرزمانی
کوروش رشادت مصطفی اقلیما
در این مطالعه عوامل اجتماعی موثر بر اعتیاد در معتادان مراجعه کننده به جمعیت تولد دوباره ی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است و طی آن معتادان مراجعه کننده به این مرکز، به عنوان گروه اصلی و یک گروه کنترل از میان افراد عادی شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. روش نمونه گیری در گروه اصلی به صورت تصادفی ساده بوده و نمونه ی گروه کنترل بعد از همسان کردن آنها با گروه اصلی، به صورت خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه و یک چک لیست محقق ساخته در بین دو گروه معتادان و غیرمعتادان جمع آوری شد. در تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون های کای دو، t مستقل و u مان ویتنی استفاده شد. مطابق نتایج این پژوهش، تعهد اجتماعی، انزوای اجتماعی و کنترل اجتماعی در گروه معتادین به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (001/0 p<). در مورد نوع نگرش به مواد مخدر (087/0 =p) و میزان دسترسی به امکانات رفاهی- فرهنگی (067/0 =p) تفاوت آماری معناداری بین افراد معتاد و عادی مشاهده نشد. لذا به نظر می رسد متغیرهای تعهد اجتماعی، انزوای اجتماعی و کنترل اجتماعی، می توانند عواملی تعیین کننده در ابتلای فرد به اعتیاد باشند در حالی که متغیرهای نوع نگرش افراد به مواد مخدر و میزان دسترسی به امکانات رفاهی- فرهنگی نمی توانند عواملی تعیین کننده در این خصوص باشند.
شهاب منصوری معصومه پورمحمدرضای تجریشی
هدف از این پژوهش تعیین رابطه شیوه های فرزندپروری والدین و اضطراب مدرسه با توجه به متغیر خودپنداره در دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی آموزش پذیر 18-12 سال شهر کرمانشاه می باشد. روش بررسی این پژوهش از نوع همبستگی است. روش نمونه گیری این پژوهش تمام شمار بود. جمعیت مورد مطالعه کلیه دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی آموزش پذیر 18ـ12 سال (157 نفر) در شهر کرمانشاه می باشد. با توجه به ملاک های ورود به پژوهش دانش آموزانی که والدین آنها بین 30 تا 55 سال سن داشته و حداقل تحصیلات آنها پنجم ابتدایی بوده، وارد مطالعه شدند؛ پس از اعمال این ملاک ها تعداد 125 نفر باقی ماندند؛ پرسشنامه خود پنداره (پیرز ـ هاریس، 1969) بر روی کلیه دانش آموزان اجرا شد سپس از میان 125 دانش آموز موجود افرادی که نمره خودپنداره بالا و پایین داشتند به تعداد 83 نفر انتخاب شدند و بعد پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند (1973) توسط والدین دانش آموزان و پرسشنامه اضطراب مدرسه لاین هام، استریت، آبوت و راپی (2008) توسط معلمین آنها تکمیل شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف ـ اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و اسپیرمن و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج یافته ها نشان داد که شیوه فرزند پروری مقتدرانه پدر ( p=0/002) و مادر ( p=0/001) رابطه منفی معنادار با اضطراب مدرسه دارد. همچنین شیوه فرزند پروری مستبدانه پدر ( p=0/009) و مادر (p=0/020) رابطه مثبت معنادار با اضطراب مدرسه دارند. علاوه بر این شیوه فرزند پروری سهل گیرانه پدر ( p=0/319) و مادر ( p=0/452) رابطه معناداری با اضطراب مدرسه ندارند و مشخص شد که خودپنداره تأثیر معناداری بر اضطراب مدرسه دانش آموزان عقب مانده ذهنی دارد ( p=0/004). در نتیجه مشخص شد که شیوه های فرزندپروری والدین بر اضطراب مدرسه دانش آموز اثر گذار هستند ولی خودپنداره در تعدیل اثر شیوه های فرزندپروری بر اضطراب مدرسه نقش مهمی دارد. به این معنا که دانش آموزان که خودپنداره قوی دارند کمتر از دانش آموزانی که خودپنداره ضعیف دارند، اضطراب مدرسه را تجربه می کنند. در مجموع، می توان نتیجه گرفت که شیوه های فرزندپروری مستبدانه و مقتدرانه بر اضطراب مدرسه کودکان اثر می گذارد و با توصیف خصوصیات این شیوه ها برای والدین می توان آنها را به سوی تعدیل شیوه های فرزندپروری رهنمون نمود. همچنین می توان با بهبود خودپنداره دانش آموزان عقب مانده ذهنی از اثرات منفی شیوه فرزندپروری بر اضطراب مدرسه جلوگیری نمود. در واقع، نتایج این تحقیق پیشنهاد می کند که حتی اگر امکان تغییر مستقیم شیوه فرزند پروری والدین وجود نداشته باشد، با بهبود خودپنداره می توان از میزان اضطراب مدرسه دانش آموزا ن عقب مانده ذهنی کاست.
عبدالرضا اکبری بیاتیانی معصومه پورمحمد رضای تجریشی
کیفیت زندگی یکی از نگرانی های عمده سیاستمداران و متخصصین بهداشت عمومی است و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت در تحقیقات بهداشت عمومی و پزشکی شناخته شده است. لذا هدف از این مطالعه، سنجش کیفیت زندگی و ارتباط آن با شبکه اجتماعی در والدین دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر شهرستان دزفول بود. در این تحقیق همبستگی، تعداد 113 نفر از پدران و مادران (جمعاً 226 نفر) دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی و راهنمایی شهرستان دزفول، طبق جدول کرجسی و مورگان (1970) بصورت نمونه گیری تصادفی ساده از جامعه انتخاب شدند. جهت تعیین شبکه اجتماعی از مقیاس حمایت اجتماعی نوربک (1980) و به منظور تعیین کیفیت زندگی نیز از پرسشنامه سلامت (فرم کوتاه شده 36 سؤالی) وار (1992) استفاده شد. اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه ها توسط والدین جمع آوری و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده گردید. میانگین کلی کیفیت زندگی و شبکه اجتماعی در پدران به ترتیب برابر با 2241 ،11/04 و در مادران به 2205، 10/75 بود. ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن نشان داد که بین شبکه اجتماعی با کیفیت زندگی ( p<0/001 ، 0/296= r) و سلامت عمومی ( p<0/001، 0/256 =r)، عملکرد جسمانی ( p<0/001، 0/248=r)، نقش عوامل جسمی ( p0/016=، 0/170=r)، درد جسمی (p0/001= ، 0/225=r)، سرزندگی ( p=0/038، 0/148=r)، عملکرد اجتماعی ( p<0/001،0/250=r)، نقش عوامل عاطفی ( p=0/028، 0/156=r) و سلامت روانی ( p<0/001، 0/266=r) در والدین دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر رابطه مثبت معناداری وجود دارد، ولی از همه مقیاس های کیفیت زندگی تنها بین شبکه اجتماعی با مقیاس سرزندگی در پدران و مادران، نقش عوامل جسمی در مادران و نقش عوامل عاطفی در پدران رابطه معناداری وجود ندارد. مطالعه حاضر نشان داد که بین شبکه اجتماعی با کیفیت زندگی در والدین دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، لذا بررسی و به کارگیری روشهای مناسب جهت افزایش شبکه روابط اجتماعی می تواند موجب افزایش و بهبود کیفیت زندگی والدین گردد.
حسین اردوانی محمود میرزمانی
چکیده ندارد.
صمد قصابی معصومه پورمحمد رضای تجریشی
چکیده ندارد.
پریوش عباسی نسب محمود میرزمانی
هدف پژوهش حاضر مقایسه رضایت شغلی و مشکلات روانشناختی معلمین دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و عادی در مدارس شهرستان خرم آباد است. جامعه آماری شامل تمامی معلمین مدارس استثنایی وعادی شهرستان خرم آباد است. تعداد90 نفر (55 زن و 35 مرد ) معلمین مدارس استثنایی به روش «نمونه در دسترس» و 90 نفر معلمین مدارس عادی به روش «نمونه گیری خوشه ای» انتخاب شدند. در این پژوهش از دو پرسشنامه scl-90-r)) و رضایت شغلی مینه سوتا و برای آزمودن فرضیه ها از آزمون ضریب همبستگی، t مستقل و uمان ویتنی استفاده شد. نتایج نشان داد معلمین مدارس استثنایی مشکلات روانشناختی بیشتری نسبت به معلمین عادی داشته و رضایت شغلی معلمین زن بیشتر از معلمین مرد است. بین رضایت شغلی معلمین دارای مدرک پایین و بالا معلمین جوان و مسن، معلیمن کم سابقه و با سابقه تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. در رابطه با نتایج خرده مقیاس های پرسشنامه(scl-90-r ) بین میزان شکایات جسمی و علایم وسواس معلمین مدارس استثنایی و عادی تفاوت معنی داری وجود نداشت. ددر بقیه خرده مقیاس های: حساسیت در روابط متقابل اضطراب، پرخاشگری، فوبیا، پارانوئید، علایم روان تنی و افسردگی بین نمرات معلمین مدارس استثنایی و عادی اختلاف معنی دار بود.