نام پژوهشگر: قاسم جلالی
سعید حسنجانی جواد واثقی
در حین وقوع زلزله علاوه بر تأثیر مستقیم آثار آن، عواملی بصورت غیرمستقیم نیز در ایجاد خسارت ها نقش دارند. یکی از این عوامل، پدیده ضربه می باشد که میان سازه هایی با فاصله ناکافی از یکدیگر و در اثر ارتعاش غیرهمفاز بوجود می آید. ساده ترین راهکار مقابله با ضربه، ایجاد فاصله کافی میان دو سازه است اما بدلیل اینکه این شیوه در همه موارد قابل اجرا نمی باشد، باید به دنبال شیوه هایی برای کاهش آثار این پدیده بود. یکی از روشهایی که می توان مورد بررسی قرار داد، اتصال دو ساختمان مجاور توسط میراگرهای اصطکاکی به عنوان جاذب انرژی می باشد. در این پایان نامه به بررسی تأثیر نصب میراگرهای اصطکاکی میان قابهای فلزی با تعداد طبقات متفاوت بر پاسخهای ناشی از ضربه در این قابها پرداخته شد. این میراگرها بصورت یکنواخت و با نیروی لغزش یکسان در تمامی طبقات میان دو قاب قرار داده شده و نیروی لغزش آنها بر اساس جذب حداکثر انرژی، بهینه گشت. بمنظور مدلسازی ضربه از المان فنر خطی(gap) و برای انجام تحلیل های دینامیکی غیرخطی از نرم افزار sap2000 استفاده شد. با انجام این تحقیق مشخص گردید عملکرد میراگر به خصوصیات قابهای مجاور و شتابنگاشت مورد استفاده بستگی داشته و نمی توان گفت همواره موجب بهبود پاسخ ضربه در قابها می گردد.
حسین قاسمی سیروس غلامپور
با توجه به توسعه وگسترش چشمگیر انواع میراگرهای مختلف و کاربردهای آنها در صنعت ساختمان نیاز به توجه بیشتر در این زمینه امری ضروری می باشد. استفاده از وسایل جاذب انرژی یکی از موثرترین و اقتصادی ترین راههای کاهش اثرات زلزله روی ساختمان هاست. در سال های اخیر تحقیقات زیادی برای توسعه و پیشرفت وسایل استهلاک انرژی صورت گرفته است. یکی از روشهای کاهش انرژی وارده به سازه، بهره گیری از سیستم های غیر فعال می باشد که در این پایان نامه از میراگر اصطکاکی پال برای کاهش انرژی وارده به سازه استفاده شده است. با تعبیه تجهیزات اصطکاکی در سیستم های مهاربندی شده ساختمان های اسکلتی، مقاومت در برابر زلزله را می توان به میزان قابل ملاحظه ای بهبود بخشید. در حین تحریکات شدید زلزله، تجهیزات اصطکاکی می لغزند و بجای جاری شدن غیر ارتجاعی اعضای اصلی سازه ، سهم زیادی از انرژی ارتعاشی را به صورت مکانیکی در اصطکاک تلف می کنند.
اعظم نبی زاده دارابی علی کیهانی
شتاب ها و تغییر مکان های زیاد عامل اصلی خرابی در طی زلزله های بزرگ می باشد، از اینرو تامین شکل پذیری و کاهش تغییر مکان ها و به تبع آن کاهش خسارات در سازه ها، به خصوص برای بهسازی ساختمانهائی که طبق آئین نامه های قدیمی طرح شده اند بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در چند دهه اخیر، محققین در صدد یافتن راههای مختلف افزایش مقاومت سازه ها در برابر زلزله، روشهای بهسازی بسیاری را پیشنهاد و ابداع نمودند که اکثر این روشها بر پایه افزایش مقاومت می باشد که معمولاً به همراه افزایش سختی و کاهش دوره تناوب سازه می باشد. در این تحقیق یک روش جدید بهسازی معرفی شده است که با اکثر روشهای مرسوم متفاوت می باشد. هدف اصلی این روش کاهش نیاز لرزه ای و شتاب ماکزیموم سازه می باشد. در این روش طی دو مرحله سازه مورد بهسازی قرار می گیرد، در مرحله نخست، به منظور کاهش نیاز لرزه ای سازه سختی جانبی آن کاهش داده می شود. این مرحله (تضعیف سازه)، همانطور که انتظار می رود با تغییر مکانهای زیاد همراه است، بنابراین در مرحله دوم بهسازی با استفاده از میراگرهای اضافی مناسب این تغییر مکانها کنترل می گردد. در این تحقیق عملکرد روش پیشنهادی روی سازه های فولادی مورد بررسی قرار گرفته است و بدین منظور سه قاب خمشی فولادی با ارتفاع های مختلف در نظر گرفته شده و با انجام آنالیز استاتیکی غیرخطی (push over) ودینامیکی غیرخطی (time history)، رفتار سازه اعم از سطح عملکرد و نقطه عملکرد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه شبیه سازی های عددی (با استفاده از 7 شتاب نگاشت) حاکی از آن است که علی رغم افزایش جابه جایی در مرحله اول بهسازی، عملکرد نهایی روش پیشنهادی رضایت بخش بوده و در اکثر موارد کاهش شتاب، برش پایه و جابه جایی را به همراه دارد و همچنین سطح عملکرد سازه ها به میزان قابل توجهی بهبود یافته اند، به طوریکه در برخی موارد سازه از سطح عملکرد واژگونی به سطح عملکرد خطی رسیده است، به همین جهت این روش بهسازی باعث کاهش خسارات اجزای سازه ای و غیر سازه ای (به دلیل کاهش شتاب) به طور همزمان گشته و می تواند در بهسازی سازه هائی که وسایل ثانویه (اجزای غیر سازه ای) در آنها از اهمیت ویژه برخوردار است (مثل بیمارستانها، آزمایشگاهها و مراکز پیشرفته تحقیقات) بسیار موثر باشد.