نام پژوهشگر: علیرضا شجاعی زند
مریم انصاری علیرضا شجاعی زند
پژوهش حاضر با هدف فتح باب حوزه ی مطالعاتی تغییرات دینی در ایران و شنیدن صدای حاشیه های دینی جامعه ی ایرانی شکل گرفت. پژوهش به روش کیفی و با استفاده از تکنیک های مصاحبه عمیق و مشاهده به این پرسش می پردازد که چرا تغییردین از اسلام به مسیحیت در میان مسلمانان رخ می دهد و فرایند تغییردین چگونه اتفاق می افتد. چهارچوب مفهومی یا مفاهیم حساس ساز پژوهش، چون "زمینه"، "بحران"، "جستجو" و "مواجهه" همگی از نظریه رمبو گرفته شده اند، از آن رو که نظریه رمبو حاصل تلفیق، اصلاح و تکمیل نظریه های تغییردینی پیش از خود است. استراتژی نمونه گیری بر معیار سهولت دسترسی و دسترسی به نمونه ها به روش گلوله برفی بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بحران موتور آغاز فرایند تغییردین به شمار رفته و گروندگان را به جستجوی پاسخی برای خروج از وضعیت سوق می دهد. دین اجتماعی یا درآمیختگی دین با زمینه اجتماعی زندگی گروندگان و سرایت تنش با محیط به دین، سبب می شود که اسلام نتواند در چنین مواقعی پاسخگو و حمایتگر نیازهای گروندگان باشد. علاوه براین تفاوت های ساختاری و محتوایی مسیحیت و اسلام به زعم گروندگان و پیوند این تفاوت ها با خلاءها و بحران های زندگی آنان و "اگزوتیسم" یا جذابیت امر متفاوتِ مسیحی دیگر دلایل تغییردین محسوب می شود. با مسیحی شدن موقعیت "حذف ادغامی" این افراد تشدید شده و هویتی متمایز به عنوان "دیگری مضاعف" می یابند.
محمد مهدی شریفی نژاد ابراهیم فتحی
مطالعه "رابطه دینداری و عملکرد آموزشی معلمین"؛ با هدف جبرانِ بخشی از کمبودهای مطالعات جامعه شناختی مرتبط با موضوعات اساسی دو نهاد "دین" و" آموزش و پرورش" و پاسخ به سوالِ «آیا می توان گفت که معلمین دیندارتر، لزوماً معلمینی موفق تر در امر آموزش (تدریس دروس) هستند؟»، بر اساس مدل سنجش دینداری «شجاعی زند» (1384) به انجام رسیده است. روش پژوهش؛"پیمایش" است _از نوع تحقیقات مقطعی_ با جامعه آماری 2440 نفر (معلمان شاغل در مدارس راهنمایی چهار ناحیه آموزش و پرورش شهر قم، در سال تحصیلی 88-1387). ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای است با 45 گویه که به روش" نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای"، در بین حجم نمونه برآورد شده از طریق فرمول «کوکران»، شاملِ 400 نفر (200 معلم زن و200 معلم مرد)، توزیع گردیده است. مهم ترین یافته های تحقیق، نشان می دهند که: - بین میزان دینداری و التزام معلمین به ابعاد مختلف دینداری و متغیرهای جنسیت، سن، رشته تحصیلی و محل تولد آنها رابطه وجود دارد. - عملکرد آموزشی معلمین؛ با توجه به متغیر جنسیت و رشته تحصیلی، به شکل معناداری متفاوت می باشد. - هر یک از ابعاد دینداری، سهم و اثری متفاوت بر روی دینداری کلی فرد دارند؛ به نحوی که در بین نُـه بعد دینداری (که همگی دارای همبستگی مثبت با متغیر دینداری هستند)؛ دو بعد شرعیات و عبادیات، بیشترین و بعد اعتقادات، کمترین سهم و اثر را در تبیین متغیر دینداری دارند. - بین دینداری و عملکرد آموزشی معلمین، رابطه مستقیم وجود دارد و در مجموع؛ 6/76 درصد از کل واریانس متغیر وابسته، توسط کلیه متغیرهای مستقل (ابعاد دینداری) و واسط (دینداری کل)، قابل تبیین می باشد. - در بین متغیرهای مستقل؛ موثرترین اثر متعلق است به سه بعد اخلاقیات (198/0= b)، شرعیات (175/0= b) و عبادیات (148/0= b) و کمترین اثر هم، مختص دو بعد اعتقادات (014/0= b) و ایمانیات (028/0= b). البته متغیر دینداری (312/0= b)، خود دارای بیشترین سهم و وزن در تبیین متغیر عملکرد آموزشی معلمین می باشد.
مهدی میرزایی علیرضا شجاعی زند
چگونگی رابطه دینداری و رفتار انتخاباتی به عنوان سوال اصلی تحقیق از پس مشاهده نتایج متناقض برخی تحقیقات در رابطه با این دو متغیر مطرح شد. جهت فهم عمیق تر رابطه این دو متغیر، دینداری در دو سطح نوع و میزان و رفتار انتخاباتی نیز در دو سطح گرایش و میزان مشارکت مورد تحلیل واقع شده است. در ادامه بر اساس مروری بر ادبیات نظری و تجربی تحقیق چهار فرضیه مطرح شد که خلاصه آنها بدین شرح بود که نوع دینداری انجمنی و میزان دینداری بیشتر منجر به مشارکت بیشتر و رأی دادن به اصولگرایان می شود و نوع دینداری اجتماعی و میزان دینداری کمتر منجر به مشارکت کمتر و رأی دادن به اصلاح طلبان می گردد. روش انجام تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشد، سه سوال پرسشنامه مشاهدتی است. جمعیت آماری تحقیق حاضر، دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس بود، که از میان آنها تعداد 376 نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی همچون میانگین، نما، انحراف معیار و جداول متقاطع توزیع فراوانی و همچنین تکنیک های تحلیلی همچون آزمون تی، تحلیل رگرسیون خطی و لجستیک استفاده شد. نتایج تحقیق هر چهار فرضیه تحقیق را تایید نمود. نوع و میزان دینداری اثر معنی داری را بر رفتار انتخاباتی (گرایش رأی دهی و میزان مشارکت افراد در انتخابات) دارد، بدین نحو که نوع دینداری انجمنی و میزان دینداری بیشتر منجر به رأی دادن به اصولگرایان و میزان مشارکت بالاتر در انتخابات می شود. نوع دینداری جماعتی و میزان دینداری کمتر منجر به رأی دادن به اصلاح طلبان و مشارکت کمتر در انتخابات می شود.
کاظم سام دلیری علیرضا شجاعی زند
تحقیق حاضر کوششی به منظور کشف «علل کاهش نفوذ اجتماعی روحانیان در ایران» است. در این مسیر، کندوکاوی در میان آثار مربوط به روحانیت انجام گرفت؛ که مرور آثار، کمک شایانی برای ارائه ی فرضیه های تحقیق بود. پس از این مهم، معنای نفوذ اجتماعی و چگونگی ایجاد یا کاهش آن مورد بحث قرار گرفت؛ که مباحث، منتج به ارائه ی مدلی برای کاهش نفوذ اجتماعی شد. نشان داده شد که برای کاهش نفوذ اجتماعی می باید سه تحول کلان در وضعیت ساختاری، در وضعیت صاحب نفوذ و در مخاطب نفوذ ایجاد شود. همین الگو، برای روحانیت نیز مبنا قرار گرفت و متناسب با آن تحولات ساختاری در وضعیت روحانیت (تغییر موقعیت و نقش روحانیان متعاقب حضور در حکومت)، تحول در خود روحانیان (تحولات عملکردی و شخصیتی آنان) و تحول در مردم (تحول در عواطف آنان نسبت به روحانیان -در نتیجه ی نارضایتی از حکومت- و ملاک های شکل گیری نفوذ -در نتیجه ی شکل گیری دینداری های جدید) محور بحث قرار گرفت. با اتکا به این سه دسته تحول، شش فرضیه ارائه شد که علل کاهش نفوذ اجتماعی روحانیت را در: حضور روحانیان در حکومت، ایفای نقش های غیرخاص از سوی آنان، تغییر مطلوبیت عملکرد و شخصیت آنان، نارضایتی مردم از حکومت و تغییر نوع دینداری آنان، میدانست. با اتکا به روش پیمایش و ابزار پرسش نامه، داده های لازم برای سنجش فرضیه های تحقیق جمع آوری شد؛ که نتایجِ تجزیه و تحلیل داده ها، مویدی برای کلیه ی فرضیه های تحقیق بود.
لعیا شکوهی ستا محمدرضا طالبان
پاسخگویی مناسب به مسائل و مشکلات اجتماعی جوامع اسلامی، تنها از مسیر شناخت هرچه بیشتر مفهوم جامعه از منظر اسلام ممکن و میسر خواهدبود. چرا که، مناظر مختلف به پرسش از چیستی و هستی جامعه نه تنها به شناخت های متفاوتی می انجامد بلکه در نهایت به نظریات مختلفی برای حل مسائل جامعه خواهد رسید. لذا در این پایان نامه سعی شده است تا تلقی امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران، از جامعه را یافته و همچنین در راستای تلاش برای دست یابی به تمامی جوانب نظر اسلام در این موضوع، دیدگاه امام خمینی(ره) با دیدگاه ها و اندیشه های اجتماعی دیگر متفکرین اسلامی ایرانی هم عصرشان از جمله علامه طباطبایی، مرتضی مطهری، محمدتقی مصباح یزدی و عبداله جوادی آملی مقایسه شود. در این بررسی از سنخ شناسی »دیوید فریزبی» و «درک سه یر» پیرامون مفهوم جامعه استفاده شده است. در این سنخ شناسی مفهوم جامعه بر اساس نظریات جامعه شناسی بر چهار قسم «جامعه به عنوان واقعیتی خودبنیاد»، «جامعه به عنوان یک مفهوم غایب»، «جامعه به عنوان یک فکرت و یک آرمان» و «جامعه به مثابه دیالکتیک فرد و جامعه» است. روش مورد استفاده محقق در این تحقیق روش «تحلیل متن» می باشد. براساس بررسی های محقق می توان گفت که نظرات امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی و مرتضی مطهری از بیشترین شباهت برخوردار بوده و با سنخ اول تعریف شده در این تحقیق همانندی بیشتری دارد. نظرات محمدتقی مصباح یزدی و عبداله جوادی آملی با سنخ دوم این تحقیق شباهت داشته و از همانندی کمتری با نظرات امام خمینی(ره) برخوردار است.
حسین شجاعی زند علیرضا شجاعی زند
روایی مهم ترین ویژگی هر سنجه و تنها جواز استفاده از نتایج یک پژوهش است. وقتی پژوهش درباره موضوعاتی همچون دینداری باشد، بررسی روایی از اهمیت بازهم بیشتری برخوردار خواهد بود. زیرا این قبیل موضوعات به دلیل پیچیدگی و پنهان بودگی، بیشتر در معرض آسیب های روشی، در مرحله جمع آوری و ارزیابی و تحلیل نتایج هستند. به رغم این، به نظر می رسد که غالب مطالعات سنجش دینداری در ایران، دقت لازم را درباره روایی به کار نبسته اند. این کم توجهی به سه صورت رخ داده است؛ یک، عدم بررسی روایی؛ دوم عدم بررسیِ درست و کاملِ آن؛ سوم عدم گزارش دقیق و مناسب از آن. بررسی و احراز این مدعا، مستلزم مرور دوباره پیمایش های سنجش دینداری در ایران، با این ملاحظه بوده است. در این پژوهش پس از بیان ویژگی های انواع سه گانه روایی یعنی روایی محتوا، روایی ملاکی و روایی سازه و مشکلات و نارسایی های هریک از آن ها، به استفاده از آن ها در مطالعات سنجش دینداری و ملزومات و کاستی های این استفاده پرداخته شده است. بررسی های نظری و تجربی نشان داد، مناسب ترین نوع روایی در پیمایش دینداری، روایی محتوا است. با همین ملاحظه و ملاحظاتی درباره پیمایش، پرسشنامه و تعریف و مدل دینداری، مهم ترین پیمایش های سنجش دینداری در ایران مورد نقد و بررسی قرار گرفتند. ابتدا به تعریف و مدل دینداری در این پژوهش ها پرداخته شد؛ سپس روایی های بررسی شده در هر پژوهش مورد بررسی و نقد قرار گرفت و در نهایت روایی محتوای سنجه هر پژوهش که عمدتاً پرسشنامه بوده اند، به تفصیل بررسی گردید. این تحقیق، وجود نقصان های جدی در بررسی و گزارش روایی را در غالب این پژوهش ها نشان داد. از آنجا که این پژوهش ها از مهم ترین مطالعاتِ انجام شده در زمینه سنجش دینداری در ایران هستند و کارهای دیگر نیز نوعاً به اقتباس و با ارجاع به آنها انجام شده اند، می توان حدس زد که ضعف روایی در پیمایش های دینداری در ایران، یک عارضه عمومی است؛ لذا بایستی با نتایج آنها با احتیاط بیشتری برخورد شود.
آرش حسن پور علیرضا شجاعی زند
نتایج یافته های کیفی تحقیق، منجر به شناسایی انواع هشت گانه ی دینداری گردید؛ نتایج این مطالعه بیانگر آن است که با تاکید بر معیار «توجه تام بر ابعاد دینداری» می توان به انواع «عبادی»، «مناسکی»، «فقهی» و«توسلی» و با تاکید بر معیار «خودتشخیصی» فرد نیز می توان به انواع «خودمرجع»، «ترکیبی»، «قلب پاک» و «اخلاق گرا» اشاره نمود. همچنین یافته های کمی تحقیق نشان داد که انواع «مناسکی»، «عبادی»، «فقهی»، «اخلاق گرا»، «قلب پاک»، «توسلی»، «خودمرجع» و «ترکیبی»، به ترتیب، برجسته ترین انواع دینداری را در بین جوانان شهر اصفهان تشکیل می دهند. علاوه بر این، استفاده از تکنیک تحلیل خوشه ای و رسیدن به دو نوع دینداری کلی و انواع ذیل آن، الگوی گونه شناسی کیفی تحقیق را تایید کرد.
مریم محمودی علیرضا شجاعی زند
از میان مجموعه عوامل موثر بر میزان و نوع دینداری ، بعلت مواجهه افراد با منابع متکثر آگاهی، عوامل نگرشی در جامعه ی درحال گذار ایران، اهمیت ویژه ای یافته اند. این پایان نامه درصدد پرداختن به عوامل نگرشی در قالب دو سوال است: 1) رابطه میان «نگرش به دین» و «دینداری» چگونه است؟ 2) رابطه میان «انتظار از دین» و «دینداری» چگونه است؟ دینداری از دو حیث میزان دینداری و نوع دینداری مد نظر قرار گرفته است. بدین منظور پس از ارائه تعاریف دقیقی از 4مفهوم «میزان دینداری»، «نوع دینداری»، «انتظار از دین» و «نگرش به دین» به آزمون وجود و نوع رابطه میان این مفاهیم از طریق پیمایش پرداخته است. سه فرضیه اول تحقیق تایید و در نتیجه رابطه میان «نگرش به دین» حداقلی، «نگرش به دین» حداکثری و «انتظار از دین» با «میزان دینداری» معنادار بوده و نوع رابطه «نگرش به دین» و «میزان دینداری»، عِلّی بدست آمد. از میان 6 فرضیه تحقیق تنها فرضیه چهارم رد شده و مطابق یافته های تحقیق میان «انتظار از دین» و «نوع دینداری» رابطه معنادار وجود ندارد. فرضیه پنجم وششم که معناداری رابطه «نگرش به دین» با «نوع دینداری» را آزمون میکردند، تایید شدند. نتایج این پایان نامه وجود رابطه میان ذهنیت های دینی (شامل نگرش به دین و انتظار از دین) و عینیت-های دینی (شامل میزان دینداری و نوع دینداری) را تایید کرده و اهمیت بررسی عوامل نگرشی در تبیین دینداری را ثابت میکند.
سلیمان میرزائی راجعونی علیرضا شجاعی زند
این رساله در پی پاسخگویی به این پرسش هاست: «کدام اشخاص و نیروهای سیاسی مذهبی ایران در دوره استقرار (68ـ1358) از نیروهای خط امام جدا شده اند و دلایل و عوامل تأثیرگذار بر این واگرایی ها کدامند؟» برای پاسخگویی به این پرسش ها از نظریه های «جنگ های جدید»، «نظریه های بسیج در جنبش-های اجتماعی» و نظری? «فعال شدن منازعات ایدئولوژیکی در دور? استقرار» در قالب مدل تلفیقی «ساختاری ـ شناختی» کمک گرفته شد. داده هایی که در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند از نوع داده های تاریخی و محتوایی اند و واحد مشاهده متن می باشد. بدین نحو که داده های لازم از طریق رجوع به اسناد مکتوب، گزارشها، دستنوشتهها، کتابها، رسالهها، نشریات، روزنامه ها، خاطرات، تحلیل های تاریخی موجود در سایت ها و تحقیقات سایر محققان جمع آوری گردید. بعلاوه، جهت بررسی داده ها از رویکرد نقل و تفسیر تاریخی، روش های «تحلیل اسنادی»، «تفسیر وقایع» و «تبیین روایتی» استفاده گردید. خلاصه ای از مهم ترین نتایج بدست آمده از این تحقیق در سه سطح به شرح ذیل می باشد: 1ـ سطح توصیفی: محقق اشخاص و نیروهای سیاسی مذهبی دچار واگرایی شده را به سه دسته تقسیم کرده است؛ الف) اشخاص سیاسی مذهبی منتقد نیروهای خط امام حاضر در درون حاکمیت که عبارت بودند از: آیت الله حسینعلی منتظری و آیت الله احمد آذری قمی؛ ب) اشخاص و نیرو های سیاسی مذهبی مخالف خط امام حاضر در درون حاکمیت که عبارت بودند ار: مهدی بازرگان، شیخ علی تهرانی و سید ابوالحسن بنی صدر؛ ج) اشخاص و نیرو های سیاسی مذهبی مخالف خط امام در خارج از حاکمیت که عبارت بودند از: گروه فرقان، احمد مفتی زاده، حزب جمهوری خلق مسلمان، شیخ عزالدین حسینی، جنبش مسلمانان مبارز، سازمان سیاسی خلق عرب و سازمان مجاهدین خلق. 2ـ سطح تفسیری: کار تفسیر در 4سطح ارایه شده است: تفسیر جریان واگرا؛ تفسیر جریان اصلی حاضر در حاکمیت از آن؛ تفسیر ناظرین و تحلیل گران همان عصر از آن ماجرا و بالأخره تفسیر محقِّق از آن ماجرای واگرایانه و تفاسیر صورت گرفته. 3ـ سطح تبیینی: براساس نتایج بدست آمده مهم ترین «مبین ها» که در شرایط خاص جامعه ایران، موجب واگرایی اشخاص و نیروهای مذهبی گردیده اند، عبارتند از: «مبهم بودن ایدئولوژی انقلابی»، «پویایی ایدئولوژی انقلابی»، «نحو? تداوم و بازتولید ایدئولوژی انقلاب»، «حاکمیت دوگانه»، «فروپاشی ائتلاف انقلابی» و «دخالت بیگانگان». واژگان کلیدی: واگرایی، نیروهای مذهبی، منازعات سیاسی، دور? استقرار، انقلاب اسلامی ایران.
سمانه شمس علیرضا شجاعی زند
فاصله گرفتن دینداری افراد یک جامعه از آنچه دین خواسته است، علاوه بر احتمال ابتلائات پیش¬بینی شده از سوی دین، به جهت پیچیدگی جامعه و در¬هم¬تنیدگی دین با اجزای زندگی فرد و جامعه، تغییرات عمیق و گسترده¬ای را در سطوح مختلف جامعه ایجاد شده است. عوامل متعددی در ایجاد این فاصله نقش دارند که بررسی میزان و چگونگی تاثیرشان در نتیجه¬ی مقایسه¬ی الگوی مطلوب دینداری از منظر دین که آن را « الگوی حقیقی دینداری » نامیده¬ایم و الگوی موجود دینداری در جامعه که « الگوی محقَّق دینداری » نامگذاری شده است، مشخص می¬شود. این تحقیق با استخراج الگوی حقیقی دینداری از آثار علامه سید محمد حسین طباطبایی به عنوان محقِّقی دقیق و قابل اعتماد در معارف دین اسلام، و الگوی محقَّق دینداری از نتایج تحقیقات گذشته و مقایسه¬ی آنها به بررسی چگونگی این فاصله پرداخته است. و پس از تایید وجود فاصله بین دینداری محقَّق و دینداری حقیقی، عمده¬ علل احتمالی ایجاد و افزایش آن را مورد تحلیل نظری قرار داده است. این عوامل شامل دو دسته¬ی کلی علل فردی و اجتماعی باشد که از این بین، علل اجتماعی به جهت اثرگذاری گسترده و ماندگار از اهمیت بالایی برخودارند. علل فردی خود به علل روانشناختی شامل زمینه¬های ناسالم روانشناختی و حساب هزینه- فایده توسط افراد قابل تقسیم هستند. همچنین علل اجتماعی شامل مدرنیته و و تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم آن، فرآیند جامعه¬پذیری ناقص یا نادرست و مغایرت¬های ساختارهای جامعه با دینداری می¬باشد که هر کدام بر وجهی از دینداری افراد موثر افتاده و آن را دستخوش تغییر می¬کنند. بر اساس آنچه تحقیقات گذشته نشان می¬دهد، افراد جامعه همچنان از سطح بالایی از دینداری برخوردار هستند. از طرفی در مجموع با دینداری حقیقی از حیث اولویت اهتمام به مولفه¬ها تفاوت¬هایی دارد. مولفه¬های فردی بر مولفه¬های اجتماعی اولویت داده شده و عمل به مولفه¬های کم¬هزینه¬تر از اقبال بیشتری برخوردارند.
پیمان توکلی علیرضا شجاعی زند
در تحقیق حاضر محور هستی شناسی نظریات جامعه شناسی و مبانی فلسفی آن ها مورد بحث قرار می گیرد. از سوی دیگر خود هستی شناسی طیف زیادی از مقولات را شامل می شود، بنابراین دو مفهوم نخستین و بنیادین جامعه شناسی یعنی فرد و جامعه مد نظر قرار می گیرند. امّا به دلیل محدویت، به بررسی در حوزه ی جامعه شناسی کنش پرداخته می شود، که ماکس وبر و اروینگ گافمن مورد مطالعه قرار خواهند گرفت. اکنون این کلّیت فلسفی را بر اساس دو سنت قاره ای و تحلیلی ارائه می دهیم که هر کدام فیلسوفان و نحله های فلسفی گوناگونی را شامل می شوند. در این راستا پس از بررسی مفهوم هستی شناسی می توان آن را با عنوان "نظریه ی هستی" معرفی نمود، زیرا وجود داشتن ابژه به این معناست که شیء دارای ویژگی ها و خصائصی می باشد که به آن دلیل "وجود داشتن" را می دهند. برای آن که بتوان به هستی شناسی دو مقوله ی فرد و جامعه پرداخت، بایستی ویژگی های آن ها را مشخص نمود. استدلال مرجح برای تعیین و مشخص کردن ویژگی ها و خصائص این مقولات استدلال گزاره ای است. این بحث در قالب دو رویکرد اصلی واقع گرای متافیزیکی و نومینالیسم پدیدار گشته است، که رویکرد مرجح در این جا واقع گرای متافیزیکی می باشد. در پایان هم هر دو جامعه شناس از لحاظ هستی شناسی از فلسفه تاثیر پذیرفته اند. گافمن در هر دو سنت قرار دارد زیرا در هستی شناسی اندیشه ی وی هم می-توان عینیت و هم می توان امر سوبژکتیو را یافت. امّا در هستی شناسی اندیشه ی وبر با وجود غلبه ی مقوله ی واقع گرایی، مشخصه ی غالب امر سوبژکتیو است که بر این مبنا وی در سنت قاره ای قرار می گیرد.
مجید کافی علیرضا شجاعی زند
چکیده ندارد.
علی نظر منصوری علی محمد حاضری
چکیده ندارد.
فاطمه محمدی محمود صادقی
چکیده ندارد.